بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب همسرداری, ( )
 
 

بخش های کتاب

     02 - آيين همسردار
     03 - آيين همسردار
     04 - آيين همسردار
     05 - آيين همسردار
     06 - آيين همسردار
     07 - آيين همسردار
     08 - آيين همسردار
     09 - آيين همسردار
     10 - آيين همسردار
     11 - آيين همسردار
     12 - آيين همسردار
     13 - آيين همسردار
     14 - آيين همسردار
     15 - آيين همسردار
     16 - آيين همسردار
     17 - آيين همسردار
     18 - آيين همسردار
     19 - آيين همسردار
     20 - آيين همسردار
     21 - آيين همسردار
     22 - آيين همسردار
     23 - آيين همسردار
     24 - آيين همسردار
     25 - آيين همسردار
     fehrest -
 

 

 
 

اگر ناچاريد در غربت زندگى كنيد...

گاهى انسان ناچار است در غربت زندگى كند،كارمند دولت است.

در ارتش يا شهربانى يا ژاندارمرى انجام وظيفه ميكند،فرهنگى است،تاجر يا پيشه‏ور ياكارگرى است كه بايد در غربت زندگى كند،اين قبيل‏افراد ناچارند براى هميشه يا به طورموقت در غربت زندگى كنند،مردناچار است دورى از وطن را تحمل كند ليكن اين موضوع بامذاق بعض خانمها جور نمى‏آيد،زيرا دوست دارند نزد پدر و مادر و خويشان ودوستانشانباشند.با در و ديوار و كوچه‏هاى محل تولدشان مانوس شده‏اند.بدين‏جهت تاب و تحمل دورىرا ندارند،به شوهرشان ايراد و بهانه مى‏گيرند،نق نق ميكنند:تا كى در غربت زندگى كنم؟تاكى به فراق پدر و مادر مبتلاباشم؟دوست و آشنا ندارم،اين چه جايى است مرا آورده‏اى؟ديگرنمى‏توانم اينجا بمانم هر فكرى دارى بكن.

اين عزيزان بى‏جهت‏با اين قبيل حرفها اعصاب شوهرشان راناراحت مينمايند،آن قدر كوتاهفكرند كه شهر يا قريه محل تولدشان رابهترين نقطه‏اى مى‏پندارند كه در آن مى‏توان زندگىكرد،گمان ميكنند:تنهادر همانجا مى‏توان خوش بود و بس.

بشر به سطح وسيع زمين اكتفا نكرده به كرات آسمانى قدم‏ميگذارد،اما اين خانم تنگ نظرحاضر نيست چند فرسخ دورتر از محل‏تولدش زندگى كند،ميگويد:چرا دوستانم را رها كنم وبروم در غربت تنهازندگى كنم؟گويا اين خانم آنقدر براى خودش شخصيت قائل نيستكه‏بتواند در غربت نيز دوستان و آشنايان با وفا و صميمى تهيه كند.

خانم محترم،دانا و بلند همت و فداكار باش،تنها به فكر خودت‏نباش،شغل مخصوص شوهرتايجاب كرده كه در غير وطن زندگى كند،مستخدم دولت است مگر مى‏تواند به محلماموريتش نرود؟!تاجر يا كاسب‏يا كارگرى است كه در غربت‏بهتر مى‏تواند كسب و كار كند،چرامزاحمش ميشوى و نمى‏گذارى پيشرفت كند؟تو كه ميدانى شوهرت ناچاراست در خارجوطن زندگى كند چرا با ايراد و بهانه‏هاى بيفائده اسباب‏ناراحتى و كدورتش را فراهممى‏سازى؟وقتى ديدى شغلش ايجاب ميكند كه به شهر يا ده يا كشور ديگرى منتقل شود فورااظهار موافقت كن،اثاث‏منزل را جمع و جور كرده ببنديد و در ماشين بگذاريد و با صفا ورفاقت‏به‏محل جديد برويد،خودت را اهل همانجا حساب كن و با دلگرمى وبشاشت طرحزندگى نوين را بريز،وضع خودت را با اوضاع و شرائطمحيط موافق ساز،با زنهاى پاكدامن وخوش اخلاق طرح دوستى و الفت‏بريز ليكن چون تازه وارد هستى و به اخلاق و روحياتاهالى آنجا كاملاآشنا نيستى در انتخاب دوستان تازه احتياط كن و در اين باره حتماباشوهرت مشورت كن،خودت را يك فرد غريب حساب نكن،بلكه سعى‏كن با محيط تازه وساكنان آنجا مانوس شوى.

هر مكانى امتيازات ويژه‏اى دارد،مى‏توانى با تماشاى مناظر طبيعى‏يا بناهاى ديدنى آنجا رفعخستگى كنى،با اظهار مهر و محبت كانون‏خانوادگى را گرم و با صفا كن،شوهرت را دلدارىبده.به كسب و كارتشويقش كن،وقتى با محيط آشنا شدى خواهى ديد كه براى زندگىهيچ‏عيبى ندارد بلكه شايد از محل تولدت بهتر باشد،در بين دوستان تازه،افرادى را پيداميكنى كه از دوستان سابق بلكه پدر و مادر و خويشانت‏مهربانتر و دلسوزتر خواهند بود.

اگر در قريه يا دهى اقامت نموده‏ايد كه اسباب و تجملات زندگى‏شهرى را ندارد خودت را ازقيد آنها آزاد كن،با زندگى بى‏آلايش و طبيعى‏آنجا انس بگير،خوبيها و مزاياى آن گونه زيستنرا در نظر بگير،گر چه‏برق و كولر و پنكه و يخچال ندارد ليكن آب و هواى سالم وغذاهاى‏بى‏تقلب دارد كه در شرها كمتر پيدا ميشود،خيابان اسفالت و تاكسى‏ندارد ليكن ازسر و صدا و دود ماشينها و كارخانجات نيز در امان هستى. قدرى در زندگى هموطنان وهمكيشانت تامل كن،ببين چگونه درخانه‏هاى محقر و خشت و گلى،با كمال مهر و صفا وخوشى زندگى‏ميكنند،و به اسباب و لوازم شهرى و كاخهاى زيبا اصلا اعتنا ندارند،درحوائجضرورى و محروميتهاى آنها بينديش و اگر مى‏توانى خدمتى انجام‏دهى دريغ مدار.به شوهرتنيز سفارش كن براى رفاه و آسايش آنهاكوشش كند.

اگر عاقل و دانا باشى و به وظيفه‏ات عمل كنى مى‏توانى با كمال‏آسايش و راحتى خاطر،درغربت زندگى كنى و به پيشرفت و ترقى‏شوهرت كمك نمايى،در آنصورت يك بانوى شريفشوهردار و يك‏خانم فداكار معرفى مى‏شوى،نزد مردم و شوهرت عزيز و محترم خواهى‏بود وبدينوسيله رضايت‏خدا را نيز فراهم خواهى نمود.

اگر در خانه كار ميكند...

اگر شغل مرد در خارج منزل باشد همسرش در غياب او آزادى‏دارد،ليكن اگر در منزل كاركند همسرش مقيد خواهد شد،ممكن است‏شاعر يا نويسنده يا نقاش يا دانشمند اهل مطالعهباشد،اين قبيل افرادمعمولا محل كارشان منزل است،ناچارند هميشه يا اكثر اوقات درمنزل‏اشتغال داشته باشند،و از همين جهت زندگى آنها با سايرين تفاوت خواهدكرد،اتفاقاكارشان يك كار فكرى و ذوقى است كه احتياج شديدى به‏محيط آرام و بى‏سر و صدا دارد،يكساعت كار با حواس جمع بر چندين‏ساعت كار در محيط شلوغ و پر سر و صدا برترى دارد.

در اينجا مشكل بزرگى پيدا مى‏شود،از يك طرف مرد به محيط آرام و بى‏سر و صدا احتياجدارد از طرف ديگر خانم مى‏خواهد در خانه‏آزادانه زندگى كند.

اگر زن بتواند امور خانه‏دارى را طورى انجام دهد كه با اشتغالات‏فكرى شوهرش مزاحمنباشد كار ارزنده‏اى انجام داده حقا خانم شوهردارو شايسته‏اى خواهد بود،زيرا تهيه يكمحيط آرام كار آسانى نيست‏مخصوصا براى افراد بچه‏دار،فداكارى و تدبير لازم دارد،گر چهدشواراست ليكن براى ترقى و موفقيت مرد ضرورت دارد.

زن اگر همكارى داشته باشد مى‏تواند شوهرش را به صورت يك‏مرد آبرومند و مفيدى درآورد كه هم به اجتماع خدمت كند و هم اسباب‏افتخار او باشد.

اين خانم بايد توجه داشته باشد كه گر چه شوهرش دائما يا اكثراوقات در خانه است ليكنبيكار نيست،نبايد انتظار داشته باشد زنگ‏درب خانه را جواب دهد،بچه‏دارى كند،گاهىسرى به آشپزخانه بزند،دركارهاى خانه كمك كند،با بچه‏هاى شيطون دعوا كند،موقعى كهمردمشغول كار است‏بايد او را نديده گرفت و فرض كرد اصلا در خانه نيست.

خانم محترم،وقتى شوهرت ميخواهد به اتاق كار برود اسباب ولوازم مورد احتياجش را ازقبيل كتاب،قلم،كاغذ،دفتر،مداد،مدادتراش،سيگار،كبريت،زير سيگارى همه را نزدش حاضركن كه براى پيدا كردن‏آنها معطل نشود،اگر به بخارى يا پنكه احتياج دارد آماده كن،آنگاهكه‏اسباب و لوازم كارش كاملا آماده شد از اتاق بيرون برو و او را به حال‏خود بگذار،در اطرافاتاقش آهسته راه برو بلند بلند حرف نزن،مواظب‏باش بچه‏ها سر و صدا نكنند،به آنها بفهمانكه اكنون موقع بازى شما نيست زيرا پدر در اتاق مشغول كار است و از سر و صداى شماناراحت‏مى‏شود،بازى را بگذاريد براى ساعتهاى بيكارى او،در موقع كار راجع به‏امور زندگىصحبت نكن زيرا رشته افكارش قطع مى‏شود و تا بخواهددوباره حواسش را جمع كند بيكارمى‏ماند،در راه رفتن از كفشهاى‏بى‏صدا استفاده كن،صداى زنگ درب را كوتاه كن كه مزاحماو نشود،جواب تلفن را بده و اگر كسى با او كار داشت‏بگو:مشغول كار است اگرممكن است درفلان ساعت تلفن بفرماييد،برنامه رفت و آمد و مهماندارى‏را به ساعتهاى استراحت او بينداز،از دوستان و خويشانت كه قصد ديداردارند عذرخواهى نموده بگو:چون سر و صداى ما ممكناست‏بااشتغالات آقا مزاحمت داشته باشد خواهشمندم فلان وقت تشريف بياوريد،آنها هم اگردوستان شما باشند از اين پيشنهاد رنجيده خاطر نخواهند شدبلكه به كاردانى و شوهردارىشما تحسين خواهند كرد،در عين حال كه به‏امور خانه‏دارى مشغول هستى مراقب شوهرتنيز باش،اگر چيزى طلب‏كرد فورا حاضر كن و از اتاق خارج شو.

شايد خانمها اينگونه زندگى را غير ممكن شمرده در دل خويش‏بگويند:مگر براى يك زنامكان دارد كه كارهاى دشوار خانه‏دارى راانجام دهد در عين حال به شوهرش رسيدگى كندو خانه را به صورتى‏در آورد كه كوچكترين مزاحمتى براى او پيدا نشود؟!البته تصديق دارمكه‏اينگونه زندگى چون يك برنامه غير عادى است تا حدودى دشوار به نظرمى‏رسد ليكن اگربه ارزش و اهميت كارشان واقف باشند و تصميم بگيرندكوشش و فداكارى كنند با كاردانى وتدبير مى‏توانند مشكل را حل كنند.

مراتب لياقت و شايستگى زن در اينگونه موارد ظاهر مى‏شود،و الا اداره يك زندگى عادى ازهمه كس ساخته است.

خانم محترم،نوشتن يك كتاب ارزنده علمى يا تهيه يك مقاله‏جالب و سودمند يا سرودناشعار نغز و دلپذير يا تهيه يك تابلوى نقاشى‏گرانقدر،يا حل مشكلات علمى كار آسانى نيست،ليكن با همكارى و ازخود گذشتگى تو امكان پذير ميگردد.

آيا حاضر نيستى در اين باره فداكارى كنى و با مختصر تغييرى درطرز زندگى معمولى مردم،شوهرت را كه از هر جهت لياقت دارد به‏صورت يك مرد دانشمند ارزنده‏اى در آورى كه عمومملت از خدماتش‏استفاده كنند،تو نيز از منافع مادى و آبروى اجتماعى او بهره‏مند گردى؟

به ترقى شوهرت كمك كن

بشر بالذات قابليت ترقى دارد،عشق به كمال در نهادش نهفته وبراى تكامل آفريده شده است،هر كس،در هر مقام و با هر شرائط و در هرسنى باشد،مى‏تواند به ترقيات خويش ادامه دادهكاملتر گردد،انسان كه‏براى هر گونه كمالى آماده است نبايد هيچگاه به موجوديت‏خويشقناعت‏نموده هدف آفرينش را از دست‏بدهد،تا زنده است‏بايد بكوشد تا كامل وكاملتر گردد.

هر انسانى خواهان ترقى است ليكن همه كس موفق نمى‏گردد.

همت‏بلند و كوشش فراوان لازم دارد،بايد زمينه كار را فراهم ساخت وموانع را بر طرف نمودآنگاه كوشيد تا به مقصد رسيد،شخصيت مرد تاحدود زيادى به خواسته‏هاى همسرشبستگى دارد،زن مى‏تواند به پيشرفت‏و ترقى شوهرش كمك نموده او را در مسير ترقى قراردهد چنانكه مى‏تواند مانع ترقياتش واقع گردد،هر چه بخواهد بدون شك همان است.

خانم محترم،در حدود شرائط و امكاناتى كه برايتان موجود است،شخصيت‏بزرگتر و عاليترىرا براى شوهرت در نظر بگير و براى رسيدن‏به آن تشويقش كن،اگر ميل دارد به تحصيلاتخويش ادامه دهد يا به وسيله‏مطالعه و خواندن كتاب به معلوماتش بيفزايد نه تنها مخالفتنكن بلكه‏تشويق و تحسينش كن،برنامه زندگى را طورى مرتب كن كه با كارهاى اومنافاتنداشته باشد،سعى كن اسباب آسايش و راحتى او را فراهم سازى‏تا با فكر آزاد به ترقياتخويش ادامه دهد.

اگر سواد ندارد با خواهش و تمنا وادارش كن در كلاسهاى شبانه‏يا در خارج مدرسه بهتحصيلات خويش ادامه دهد،اگر تحصيل كرده است‏تشويقش كن رشته علمى خودش راتعقيب كند،به وسيله مطالعه و خواندن‏كتابهاى مربوط به آن فن به معلومات خويش بيفزايد،اگر طبيب است‏وادارش كن در هر روز مقدارى از اوقاتش را به خواندن مجلات وكتابهاىپزشكى اختصاص بدهد،اگر دبير يا آموزگار يا قاضى يا استاد يامهندس است از وى بخواهاوقات فراغت‏خويش را بخواندن كتابهاى‏مربوط به فن خودش يا كتابهاى علمى و اخلاقى وتاريخى بگذراند،و به‏طور خلاصه شوهر شما هر كس و در هر مقامى باشد،حتى كارگر وكاسب،براى ترقى و تكامل آمادگى دارد.

نگذاريد از مسيرى كه دستگاه آفرينش برايش پيش‏بينى كرده‏منحرف شود و از مطالعه وتكامل دست‏بردارد،به تحقيقات علمى وخواندن كتاب عادتش بدهيد،نگذاريد شخصيت او دريك حد معين‏متوقف بماند. اگر فرصت تهيه كتاب را ندارد شما مى‏توانيد با مشورت او وسايردوستان اين كار را بر عهده بگيريد،كتابهاى سودمند علمى و اخلاقى وتاريخى و دينى وبهداشتى و اقتصادى و ادبى را كه بر طبق صلاح وسليقه‏اش باشد تهيه نموده در اختيارشبگذاريد،و بخواندن تشويقش‏كنيد،خودتان نيز كتاب و مجله‏هاى سودمند را بخوانيد.و درضمن خواندن‏اگر به مطالبى برخورد كرديد كه براى شوهرتان نيز مفيد است عين آنرايادداشت نموده در اختيارش قرار دهيد.

اين كار فوائد بيشمارى در بر دارد:

اولا اگر مدتى بدين برنامه ادامه بدهد شخص دانشمند و فاضلى‏خواهد شد كه خودش سربلند و تو به وجودش مفتخر خواهى شد.به‏علاوه،در رشته خودش يك نفر متخصص خواهدشد كه هم خودش‏استفاده مى‏كند و هم منافع بيشمارى به اجتماع مى‏رساند.

ثانيا چون به نداى آفرينش لبيك گفته سرگرم مطالعه و تحقيق‏است كمتر اتفاق مى‏افتد كهبه ضعف اعصاب و بيمارى‏هاى روانى مبتلاگردد.

ثالثا چون در طريق ترقى قرار گرفته و به خواندن كتاب علاقه‏مندشود به خانه و زندگىدلبستگى پيدا مى‏كند،دنبال ولگردى نمى‏رود،به‏مراكز فساد و شب‏نشينى‏هاى زيان‏بخشقدم نمى‏گذارد،به دام تبهكاران واعتيادات خطرناك گرفتار نمى‏شود.

مواظب باش منحرف نشود

مرد بايد در كسب و كار و معاشرتها و رفت و آمدهايش آزادى عمل داشته باشد تا بتواند برطبق ذوق و سليقه خويش كوشش و جديت كند،اگركسى بخواهد او را محدود و كنترل كندناراحت‏شده به شخصيتش لطمه‏وارد مى‏شود،زن دانا و با هوش در كارهاى عادى شوهرشدخالت نمى‏كندو در صدد نيست تمام اعمالش را تحت نظر بگيرد،زيرا مى‏داند كه سلب‏آزادىاز مرد و كنترل كارهايش نتيجه خوبى ندارد،بلكه ممكن است‏باعكس العمل شديد او مواجهشود.

مردان عاقل و با تجربه احتياجى به مراقبت ندارند،زيرا عواقب‏امور را مى‏سنجند،فكر نكردهدر كارى اقدام نمى‏كنند،فريب نمى‏خورند،مى‏توانند مصالح خويش را تشخيص دهند،دوستو دشمن را مى‏شناسند،ليكن همه مردها چنين نيستند،در بين آنها افراد ساده‏لوح وزودباورى پيدامى‏شوند كه ممكن است تحت تاثير ديگران قرار بگيرند،فريبدشمنان‏دوستنما را بخورند.

در بين مردم شيادانى پيدا مى‏شوند كه در كمين اينگونه افرادهستند،به صورت خيرخواهىدر دامشان مى‏افكنند،بلكه طبع سركش‏انسان و محيط فاسد و آلوده اجتماع براى انحرافافراد كفايت مى‏كنند،بيچاره غافل وقتى به خود مى‏آيد كه در دام فساد گرفتار شده،آنگاه كارازكار گذشته و فرار از دام كار دشوارى است.

شما اگر نظرى به اطراف خويشتن بيفكنيد دهها از اين افرادبيچاره و ساده را پيدا مى‏كنيدكه بدون قصد در دام فساد و بدبختى گرفتارشده‏اند،هيچيك از آنها نمى‏خواسته بدين بلاهاآلوده گردد،ليكن بدون‏اينكه توجه داشته باشد و عاقبت امر را بسنجد طعمه محيط فسادگشته‏است. از اين رهگذر است كه اينگونه مردها احتياج به مراقبت دارند،اگريك فردخيرخواه و دانا اعمالشان را تحت نظر بگيرد به صلاح واقعى آنهااست.

بهترين كسى كه مى‏تواند اين وظيفه سنگين را بر دوش بگيردهمسر اوست،يك بانوى دانا وبا تدبير مى‏تواند با رفتار خيرخواهانه وعاقلانه‏اش بزرگترين خدمت را نسبت‏به شوهرشانجام دهد،اينگونه‏خانمها بايد توجه داشته باشند كه صلاح نيست‏به طور رسمى دركارهاى‏شوهرشان دخالت و امر و نهى كنند زيرا كمتر مردى پيدا مى‏شود كه حاضرباشدلت‏بلا اراده ديگرى حتى همسرش واقع شود،بدين جهت كنترل‏شديد او ممكن است عكسالعمل نامطلوبى داشته باشد،ليكن اگر دانا وعاقل باشد مى‏تواند به طور غير رسمى و ازدورادور معاشرتها و رفت وآمدهاى شوهرش را تحت نظر بگيرد.

اگر ديد شوهرش ديرتر از معمول به خانه مى‏آيد يك مرتبه يا دومرتبه يا سه مرتبه را عادىبگيرد زيرا معمولا براى مردها كارهايى پيش آمدمى‏كند كه ناچارند در مواقع فراغت دنبالآنها بروند،ليكن اگر تكرار شد واز حد متعارف گذشت‏بايد در صدد تحقيق برآيد،ليكن تحقيقموضوع هم‏كار آسانى نيست،حوصله و كاردانى لازم دارد،بايد از تندى و اعتراض‏اجتناب كند،در ضمن صحبت‏با نرمى و مهربانى سئوال كند شما كه ديرتراز معمول به منزل تشريفمى‏آوريد كجا مى‏رويد؟با بردبارى و زيركى درمواقع مختلف آنقدر مطلب را تعقيب كند تاحقيقت‏برايش روشن گردد،اگر فهميد اضافه كار دارد يا براى رفع گرفتاريهاى مربوط به كسبوكارش كوشش مى‏كند يا در جلسات علمى و دينى و اخلاقى شركت مى‏نمايد مزاحمشنشود بگذارد آزادانه تلاش كند،اگر احساس كرد باافراد تازه‏اى طرح دوستى ريخته كوششكند از احوال آنها با اطلاع شود،اگر ديد با افراد صالح و خوش سابقه و خوش اخلاق رفاقت ورفت و آمدمى‏كند مزاحمش نشود بلكه تشكر كند كه با چنين افرادى طرح دوستى‏ريختهاست.

قدر اين توفيق را بداند و وسائل پذيرائى را برايشان فراهم سازد،زيرا انسان به دوست و رفيقاحتياج دارد و رفيق خوب نعمت‏بزرگى‏بشمار مى‏رود،ليكن اگر متوجه شد كه به مراكز فسادراه يافته يا با افرادفاسد معاشرت مى‏نمايد كه ممكن است او را منحرف سازند،بايد فورادرصدد جلوگيرى بر آيد.زن مسئوليت‏بزرگى پيدا مى‏كند كه انجام دادن آن،يك امر ضرورىو حياتى محسوب مى‏شود،اگر اندكى سهل انگارى يابى‏احتياطى به عمل آورد ممكن استزندگى آنها از هم بپاشد.در يك‏چنين مواقعى است كه مراتب كاردانى و هوش و تدبير بانوانظاهرمى‏گردد،بايد بردبار و عاقبت انديش باشد،داد و فرياد و ناسازگارى و قهرو دعوا غالبانتيجه معكوس دارد.

در اينجا زن دو وظيفه دارد:

اولا بايد در زندگى داخلى و رفتار و اخلاق خودش و اوضاع‏عمومى منزلش بررسى كامل ودقيقى به عمل آورد،ببيند چه علتى باعث‏شده كه شوهرش از خانه كه محل آسايش و امن وامان و كانون گرم محبت‏است‏بيزار شده و به مراكز فساد روى آورده است،مانند يك قاضىباانصاف علت قضيه را كشف كند آنگاه در صدد اصلاح بر آيد،شايدبد اخلاقى و ستيزه‏جويى ياايراد و غر غر خانم علت قضيه باشد،شايد اوضاع خانه‏اش درهم و برهم است،شايد خانم درمنزل به آرايش و سر ولباس خودش توجه ندارد،شايد به شوهرش اظهار محبت نمى‏كند،شايدغذاى لذيذ و دلخواه برايش تهيه نمى‏كند،شايد قدردانى و سپاسگزارى‏نمى‏كند.

اين قبيل عيبهاست كه مرد را نسبت‏به خانه و زندگى بى‏علاقه‏مى‏كند به طورى كه براىفراموش كردن عقده‏هاى روحى خويش دنبال‏ولگردى و سرگرميهاى ناروا مى‏رود.در صورتلزوم مى‏تواند از خود مردتحقيق كند و عقده‏هاى روحى او را دريابد.

اگر زن عيوب خويش را برطرف ساخت و خانه را به صورت‏دلخواه شوهرش در آورد مى‏تواندبه موفقيت‏خودش اميدوار باشد،در آن‏صورت مرد كم كم به خانه و زندگى علاقه پيدا مى‏كندو خواه ناخواه‏مجذوب خوش اخلاقى و مهربانيهاى همسرش قرار مى‏گيرد و از مراكزفساددور مى‏گردد.

دومين وظيفه‏اش اينست كه تا مى‏تواند نسبت‏به شوهرش اظهارمحبت كند،با نرمى وملايمت پند و اندرزش دهد،با مهربانى و دلسوزى‏نتيجه معاشرتهايش را تشريح كند،حتىالتماس و گريه و زارى كند،بگويد:از صميم قلب ترا دوست دارم،به وجود شوهرى مثل توافتخارمى‏كنم،وجود ترا بر همه چيز ترجيح مى‏دهم،تا پاى جان به فداكارى وهمكارى حاضرم،فقط يك غصه در دل دارم كه چرا مرد به اين خوبى درفلان مجلس فساد شركت مى‏كند يا بافلان كس رفت و آمد دارد يا به فلان‏عمل بد عادت كرده است،اين قبيل اعمال براى شخصىمثل شما زيبنده‏نيست،خواهشمندم دست از اين عمل بردارى،آنقدر التماس و اصرار كند تادل مرد را مسخر گرداند.

ممكن است مرد به اخلاق و عادات زشت‏خو گرفته باشد و بزودى‏تحت تاثير قرار نگيرد ليكندر هر حال زن نبايد مايوس شود،بايد بردبارى‏و استقامت‏بيشترى به خرج دهد،و با تصميمقاطع در تعقيب هدف كوشش‏نمايد.

زن قدرت و نفوذ عجيبى دارد،در هر موضوعى تصميم بگيرد پيروزمى‏شود،به هر طرفبخواهد شوهرش را مى‏برد،اگر تصميم بگيردشوهرش را از وادى انحراف نجات دهد حداقلصدى هشتاد شانس‏موفقيت دارد،اما به شرط اينكه عاقل و با تدبير و كاردان باشد.

به هر حال،تا مى‏تواند نبايد به تندى و خشونت و قهر و دعوامتوسل شود،مگر اينكه نرمى وملايمت را بى‏نتيجه بداند،در صورتى كه‏چاره‏اى نباشد مى‏تواند به هر طريقى كه اميدموفقيت دارد،حتى قهر ودعوا متوسل شود،ليكن باز هم مهربانى و دلسوزى را از دست ندهد،حتى‏تندى و خشونتش از روى دلسوزى باشد نه به عنوان انتقام و كينه جويى.

آرى نگهدارى و مراقبت از مرد يك نوع شوهردارى است وشوهردارى وظيفه زن است،چونكار مهم و دشوارى بوده رسول خداصلى الله عليه و آله آن را در رديف جهاد قرار داده فرمود:

جهاد زن اينست كه خوب شوهردارى كند (1) .

پى‏نوشتها:

1-بحار جلد 103 ص 247