مطلوب كل طالب
من كلام على بن ابى طالب (ع)
شرح رشيد الدين وطواط (573 ه - ق)
تصحيح و تعليقات: دكتر محمود عابدى
بسمه تعالى
بنياد نهج البلاغه بر آن است كه در ضمن معرفى و عرضه فرهنگ غنى نهج البلاغه، كتاب جاويدان و زندگى ساز اميرمومنان على - عليهالسلام - كتب و آثار ارزندهاى را كه از ديرزمان در پيرامون اين كتاب گرانقدر پديد آمده است، با تصحيح دقيق و طبعى مطلوب به دوستداران فرهنگ علوى تقديم دارد، و آن چه را كه تاكنون با همكارى نويسندگان و محققان دانشمند عرضه كرده بنابر همين هدف و خواسته بوده است.
اينك با تقديم كتاب ((مطلوب كل طالب)) كه از متون ارزشمند و حاوى شرح و تفسير صد كلمه از كلمات گهربار على (ع) است آرزو دارد كه خداوند متعال بر موفقيت مصحح كتاب، فاضل ارجمند آقاى دكتر محمود عابدى، بيفزايد و همه كسانى را كه در راه معرفى و اشاعه فرهنگ و معارف اسلامى صادقانه مىكوشند، بيش از پيش موفق دارد.
هيأت تحريريه بنياد نهج البلاغه
بسمه تعالى
سرآغاز
مطلوب كل طالب شرحى است به زبان تازى و پارسى برصد كلمه منسوب به اميرمومنان على (ع) با قطعات منظومى كه حاوى مضامين همان كلمات است. اين صد كلمه در نيمه اول قرن سوم به انتخاب جاحظ، اديب نامدار عرب، فراهم آمده و درميانههاى قرن ششم هجرى به همت رشيد وطواط، اديب و شاعر معروف ايرانى، شرح و تفسير شده است. اين رساله با حجم اندك خود، از نظر تاثير در آثار مولفان، در ميان متون تعليمى فارسى كم نظير است، امروزه ما سلسلهاى از كتب و رسائل گوناگونى را مىشناسيم كه در پى مطلوب كل طالب به وجود آمدهاند. از اين تاثير و نفوذ و هم فراوانى دستنوشتههاى آن مىتوان دريافت كه در طول ادوار مختلف، در بسيارى از مراكز فرهنگى و آموزشى، در زمره كتب درسى بوده است و نوآموزان و مبتديان آن را در مكتبها به درس مىخواندهاند، چنان كه در سالهاى اخير چنين بوده است.
نگارنده از سالها پيش درصدد آن برآمد كه تاثير سخنان مولاى متقيان على - عليهالسلام - را در ادب پارسى جستجو كند و نخستين نتيجه كار او تصحيح همين رساله بود كه به مساعدت اولياى محترم بنياد نهج البلاغه به طبع رسيد. و اكنون خوش وقت است كه با تصحيحى مجدد و تجديد نظرى ديگر در مقدمه و تعليقات، و تنظيم فهارس لازم، آن را به پيشگاه دوستداران كلام على (ع) و فرهنگ و ادب فارسى تقديم مىدارد. و اميدوار است كه اين گونه كارها در شناختن و شناساندن سرچشمههاى غنى و اصيل معارف اسلامى موثر باشد.*
و توفيق از خداست. محمود عابدى
تابستان 73
جاحظ، نخستين گرد آورنده سخنان امام على (ع)
تا آن جا كه ما مىدانيم كسى كه به جمع و تدوين مجموعهاى ازسخنان اميرالمومنين على (ع) همت گماشت و صد سخن را كه هر يك از آن به نظر او با هزار سخن برابر بود، انتخاب كرد، جاحظ، اديب سخن شناس و نويسنده پرآواز عرب بود كه در سالهاى (160 - 250 ه ق) مىزيست. در مقدمه يكى از دستنوشتههاى مطلوب كل طالب (با تاريخ كتابت 686) و از گفته ابوالفضل احمد بن ابى طاهر (م: 280) آمده است كه: ((مرا با ابوعثمان عمروبن بحر الجاحظ مدتى مديد مجالست و مصاحبت بود و با او مخالطت داشتم، و جاحظ همى گفتى كه: اميرالمومنين على بن ابى طالب را - رضى الله عنه - صد كلمه است كه هر كلمهاى برابر هزار كلمه باش از فضيلت و حكمت و فصاحت و بلاغت، و اين صد كلمه از محاسن سخن عرب است و از احاسن سخنهاى ايشان داشتهاند. و من به مدتى دراز از او التماس همى كردم و از او مىدرخواستم تا اين صد كلمه را از بهر من به هم آرد و يا بر من املا كند، و او مرا وعده همىداد و طريق تغافل همى سپرد و بدان بخيلى مىنمود. و چون جاحظ پير شد و به آخر عمر رسيد، مسودات و مصنفات خود را جمع كرد و اين صد كلمه از جمله آن بيرون آورد و به خط خويش بنوشت و به من داد... ))
و بدين گونه به انتخاب جاحظ، سخن شناس اديبى كه او را در ميان متقدمان و متاخران در فصاحت بى مانند دانستهاند، و صد كلمه از كلمات على (ع) فراهم آمد و سالها بعد زبان و قلم رشيد وطواط آن را شرح و تفسير كرد.
جاحظ و سخنان على (ع)
جاحظ در كتاب ((البيان و التبيين)) خود، كه ابن خلدون آن را يكى از اركان چهارگانه علم ادب مىداند. پس از نقل سخن معروف اميرالمومنين (ع)، ((قيمة كل امرء ما يحسنه))، مىگويد:
((اگر از اين كتاب - البيان و التبيين - جز اين سخن را نمىداشتيم، آن را شافى كافى و بسنده و بى نياز كننده در مىيافتيم و خرسند سازنده و نيازبرآرنده، كه از حد كفايت بيش بود و از غايت مقصود چيزى كم نداشت.
و براستى نيكوترين سخن آن است كه اندكش از بسيار آن بى نياز دارد و معنايش از ظاهر لفظ پيدا آيد، و خداى - عز و جل - بر حسب نيت و تقواى گوينده آن را به (جامه) جلالت پوشانده و به نور حكمت آراسته باشد.
و سخن را چون بلندى معنى بارسايى لفظ جمع گردد و درستمايه و خوشايند و بسامان و روان گفته آيد، در دلها چنان حالى پديدار كند كه باران در زمين بار آور كند و هر آن گاه كه سخنى بدين شريطه پايان گيرد و بر اين صفت بر زبان گوينده بگذرد، خداى توفيقى همپاى آن كند و تاييدى پشتيبان آن سازد كه سينه گردنكشان در تعظيمش سر فرود آورد و خرد نادانان به فهمش برخيزد.))
سخنان امام على (ع) در آثار جاحظ
جاحظ علاوه بر ((مائة كلمة)) جاى جاى در آثار خود، و از جمله در البيان و التبيين، از خطبهها، دعاها و كلمات قصار امام (ع) آورده است چنان كه مجموع آنها رسالهاى مستقل مىتواند باشد. محققان منابع و مصادر در سخنان على (ع)، مانند آقاى عبدالزهراء الحسينى الخطيب، در ضمن كار خود به بسيارى از آنها اشاره كردهاند.
پس از جاحظ
پس از جاحظ كار گردآورى و انتخاب مجموعههاى از سخنان امام على (ع) به همت سخن شناسان و اديبان دنبال شد. اين بزرگان به سايقه ذوق خود و ترغيب مشتاقان، يا احتمالا به پيروى از جاحظ مجموعه هايى فراهم كردند كه امروز شمارى از آنها را مىشناسيم:
1 - دستور معالم الحكم و ماثور مكارم الشيم: از قاضى ابوعبدالله محمد بن سلامة قضاعى (م: 454 ه ق). وى در آغاز ((هزار و دويست سخن از سخنان پيامبر در وصايا و امثال و مواعظ و آداب فراهم آورد و به صورت كتابى تدوين كرد و آن را شهاب (= شهاب الاخبار) ناميد. آن گاه بعضى از او درخواستند كه به همان شمار از كلمات اميرمومنان، على بن ابى طالب - صلوات الله عليه - را هم در كتابى جمع آرد و در اين كار بدانچه خود يافته است و در مصنفات مورد اطمينان و پسند خويش مىيابد اعتماد كند و كلمات را پى در پى و بى ذكر اسناد، مانند شهاب الاخبار، بياورد، و او نيز پس از استخاره بدين كار پرداخت )) و دستور معالم الحكم و ماثور مكارم الشيم را تاليف كرد.
گفتنى است كه در ابواب نه گانه اين كتاب تنها كلمات قصار امام (ع) نيامده است بلكه پارهاى از خطبهها، پاسخ چند پرسش و نيز بعضى از اشعار منسوب به آن حضرت را نيز در آن مىتوان خواند.
2 - غررالحكم و دررالكلم: اين مجموعه را ابوالفتح عبدالواحد بن محمد آمدى تميمى (م: نيمه اول قرن ششم) تاليف كرده و در مقدمه آن آورده است كه: بدين سبب چنين مجموعهاى فراهم آوردم كه جاحظ تنها صد كلمه از سخنان حكمتآميز اميرمومنان (ع) را جمع كرده و گويى به آن شاد شده بود، و شگفتا كه وى با آن كه علامه زمان ويگانه اقران بود قطرهاى از دريا برگرفته و به اندكى از بسيار بسنده كرده بود.
غررالحكم و دررالكلم آمدى بر حسب حروف تهجى ترتيب يافته و شامل بيش از يازده هزار كلمه است. بر اين كتاب شرحهايى نوشتهاند، از آن هاست شرح جمال الدين محمد خوانسارى كه به همت مرحوم محديث ارموى به چاپ رسيده است.
3 - نثراللئالى: مجموعه ديگرى است از سخنان كوتاه امام(ع) كه بعضى آن را گردآورده امين الاسلام شيخ طبرسى، مفسر بزرگ شيعه، دانستهاند. اين مجموعه نيز به ترتيب حروف تهجى فراهم آمده و شامل حدود سيصد كلمه است.
4 - الحكم المنثوره: ابن ابى الحديد، شارح معروف نهج البلاغه، در پايان شرح خود يك هزار سخن از امام (ع) را آورده و آن را تكملهاى بر نهج البلاغه شمرده است.
اديبان و مورخان ديگرى نيز شمارى از كلمات امام (ع) را در ضمن تاليفات خود آوردهاند كه از آن ميان ابن شعبه حرانى در تحف العقول، شيخ على واسطى در عيون الحكم و المواعظ و ذخيرة المتعظ و الواعظ، ثعالبى درالاعجاز و الايجاز و... را مىتوان نام برد.
رشيد وطواط
رشيد الدين محمد بن محمد بن عبدالجليل، متخلص به رشيد و معروف به وطواط (م: 573)، در بلخ زاده شد و در نظاميه آن شهر به تحصيل علوم متداول عصر پرداخت و به پايمردى فضل و علم خود به دربار علاءالدين اتسز خوارزمشاه راه يافت. وى تا پايان عمر اين سلطان (م: 551) در خدمت او بود و مشاغلى مانند دبيرى، ملك الشعرايى، منادمت و رياست دارالانشاء را به عهده داشت.
رشيد وطواط هرچند در تاريخ شعر و ادب فارسى از گويندگان طراز اول به شمار نيست، از معدود اديبانى است كه او را در نظم و نثر فارسى و عربى استاد، بخصوص ((در شناخت دقايق كلام عرب و اسرار نحو و ادب ازسرآمدان روزگار)) دانستهاند.
مشاعره او با شاعران بزرگى چون اديب صابر و خاقانى شروانى و ستايشهاى آنها از وى، مانند گفتگوها و بحثهاى دقيق او با عالمان روزگار مانند علامه جارالله زمخشرى (م: 538) و حسن قطان مروزى، نشان مىدهد كه به شايستگى تحسين آنها را برانگيخته است.
از آثار وطواط جز ديوان شعر و نامههاى فارسى و عربى و رسالههاى گوناگونى در پند و اندرز و لغت و ادب، كتاب معروف ((حدايق السحر فى دقايق الشعر)) است كه وى آن را در برابر و به تقليد ترجمان البلاغه محمد بن عمر رادويانى نوشته است. اين كتاب با مقدمه و توضيحات محققانه استاد فقيد، عباس اقبال، به طبع رسيده است.
رشيد مانند بسيارى از شاعران تاريخ، وابسته به دربار و ستاينده قدرت بود و هنر خود را در خدمت خوشامد سلطان و سلطانيان داشت، اما ستايش او، برخلاف ديگر همكاران، غالبا از تحقير خود و زبون نمايى فاصله دارد و چنان است كه خواننده در شعر او - به هر پايه و مايهاى كه باشد - براى شاعر نوعى بزرگ منشى و احساس شخصيت مىبيند. بعضى از اشعارى كه به او نسبت دادهاند، و اتفاقا از زمره مشهورترين شعرهاى فارسى نيز هست، از عزت نفس شاعر و حرمت بى مانند او در ميان بزرگان عصر حكايت دارد.
مشهور است كه در مرگ اتسز - سلطان خوارزم - گفت:
شاها فلك از سياستت مىلرزيد - پيش تو بطبع بندگى مىورزيد
صاحب نظرى كجاست تا در نگرد - تا آن همه سلطنت بدين مىارزيد؟
يا در شدت پيرى، در حالى كه در محفه (= تخت روان) نشسته بود، خطاب به محمود بن ايل ارسلان، سلطان شاه، گفت:
جدت ورق زمانه از ظلم بشست - عدل پدرت شكستگى كرد درست
اى بر تو قباى سلطنت آمده چست - هان تا چه كنى كه نوبت دولت تست
رشيد پس از درگذشت اتسز خوارزمشاه، بنابر آن چه از ديوان او برمىآيد، از دربار دور مانده و همين حال بود كه او را به خود آورد و فرصت داد كه به جمع و تدوين منشآت خويش و ترتيب رساله هايى بپردازد.
اين رسالهها در موضوعاتى مانند عروض، لغت و پندو حكمت، و به صورت منتخباتى از سخنان بزرگان و نيز گزيده هايى از گفتههاى خود شاعر، و با نام صد كلمه يا صد پند، نوشته شدهاند.
نخستين رساله صد كلمهاى كه رشيد وطواط به فتوا و فرمان دل خود شرح كرد و ((واجب ديد كه آن صد كلمه را - كه جاحظ برگزيده بود - به دو زبان تركى و پارسى تفسير كند ودر آخر تفسير هر كلمه، دو بيت شعر از منشآت خويش كه مناسب باشد بياورد )). ((مطلوب كل طالب من كلام على بن ابى طالب)) است. اين رساله به موجب يكى از دستنوشتهها به ابوالفتح ايل ارسلان (م: حدود 568) و بنا بر سه نسخه ديگر به فرزند او، ابوالقاسم محمود بن ايل ارسلان (م: 589)، تقديم شده است. اگر ضبط آن نسخه ( ((اس)) رك: معرفى نسخهها) قابل اعتماد باشد، بايد تاريخ تاليف آن را ميانه سالهاى 551 (سال درگذشت اتسز) و 568 دانست.
اما پس از اين كه ((شرح آن صد كلمه را بساخت و آن مجموع كه اصل نجات و سبب درجات وى بود بپرداخت كبراى دين و دولت و عظماى ملك و ملت)) بفرمودند كه ((فصل الخطاب من كلام عمر بن الخطاب)) را بپردازد و او چنان كرد ((تا ذكر جميل مترادفتر و اجر جزيل متضاعفتر شود و هيچ بد گوينده عيب جوينده را مجال مقال نباشد )). پس آن گاه ((اركان دين و دولت و اعيان ملك و ملت)) كلمات ديگران را ((مهمل گذاشتن)) ((مصلحت)) نديدند و رشيد ((به حكم نصيحت شريفشان)) رساله ((تحفة الصديق من كلام ابى بكر الصديق)) را ((فراهم آورد و آن را به پارسى بر سبيل ايجاز شرح كرد))، و سرانجام ((بزرگان دين خواستند)) و او صد كلمه ((انس اللهفان من كلام عثمان بن عفان)) را ((به دست آورد و شرح آن را به پارسى و بر سبيل اختصار نوشت)).
مطلوب كل طالب
چنان كه پيش از اين گذشت، رشيد وطواط صد كلمهاى را كه جاحظ از كلام على (ع) اختيار كرده بود و بسيارى از آنها در منابع معتبر ديگر نيز آمده است، به تازى و پارسى شرح كرد و از خود دو بيت شعر (= قطعه) در همان معنى آورد و آن مجموعه را مطلوب كل طالب من كلام على بن ابى طالب ناميد. مطلوب كل طالب از هر جهت رسالهاى ارجمند و گرانقدر و در نوع خود كم نظير است ؛ اصل آن مجموعهاى است از كلمات حكمتآموز كه مولفان متون فارسى بسيارى از آنها را آرايش سخن خود كردهاند و حضور اغلب آنها در امثال و حكم دهخدا، نشانه حضورشان در زبان و ادب فارسى است. قطعات تعليمى آن، كه ترجمه منظوم همان سخنهاست، در عين استوارى بسيار ساده و مفهوم است و ما شيوع آنها را در ميان اهل ادب در جاى خود - مطلوب كل طالب، كتاب درسى - نشان دادهايم. اما نثر رشيد در هر دو بخش تازى و پارسى اين رساله، مسجع و مصنوع، در نهايت ايجاز و استحكام و مفهوم و دلنشين است. در سرتاسر آن كمتر جمله يا عبارتى مىتوان يافت كه از صنايع و محاسن گونه گون سخن خالى، يا به افزودن و كاستن آرايش و پيرايشى نيازمند باشد. و البته كمال و لطف سخن او آن گاه بهتر دريافته مىشود كه به ياد آوريم اين اهتمام به قرينه سازى و سجعپردازى از خصايص اصلى نثر قرنهاى ششم و هفتم هجرى، يعنى روزگار كليله و دمنه، چهار مقاله، مقامات حميدى و جز آنهاست، روزگارى كه ((آفاق، گوش و گردن خود را به زيور چنين سخنانى مىآراست و خزانه خاطر خردمندان از اين گوهرها مالامال بود.))
ما به حكم مجال تنگى كه در اين مختصر داريم، درك زيباييها، رعايت اعتدال در استعمال واژههاى عربى، و خاصه لطف ايجاز سخن رشيد، را به ذوق سليم خواننده وامىگذاريم و براى رسيدن به فوايد زبانى و واژگانى كتاب علاقهمندان را به فهرست لغات و تركيبات ارجاع مىدهيم.
رشيد و سخنان على(ع)
رشيد وطواط در ضمن آثار خود - ديوان، حدايق السحر و رسايل فارسى چاپ شده - تنها در چند مورد از حدايق السحر به سخنانى از امام (ع) استشهاد كرده است:
1 - در تجنيس خط:... و از سخن على، قال فى الجراد: كله كله.
و از سخن فصحا و بغايت نيكوست، و بعضى با اميرالمومنين نسبت مىكنند:
غرك عزك، فصار قصار، ذلك ذلك، فاخش فاحش، فعلك فعلك تهدا بهذا. (ص 11)
2 - در اشتقاق:... از كلام على، رضى الله عنه:
يا حمراء يا بيضاء احمرى و ابيضى و غرى غيرى.(ص 12)
3 - در متضاد:...از سخن مرتضوى:
ان اعظم الذنوب ما صغر عند صاحبه. (ص 24)
پيروان رشيد
رشيد وطواط پس از مطلوب كل طالب، و ظاهرا بعد از آن كه به ((فرمان)) و ((مصلحت ديد)) و ((درخواست)) بزرگان رسالههاى سه گانه فصل الخطاب، تحفة الصديق و انس اللهفان را نوشت، تصميم گرفت از سخنان خود نيز گزيده هايى در پند و اندرز فراهم آورد و به رسم هديه به بزرگان تقديم دارد، و بدين ترتيب او خود نخستين كسى بود كه اين كار - نوشتن صد كلمه در نصيحت و پند - را دنبال كرد و رسالههاى هفتگانه زير را به فارسى و عربى فراهم ساخت:
1 - منية المتكلمين و غنية المتعلمين (فارسى)
2 - مفاتيح الحكم و مصابيح الظلم (فارسى)
3 - غرايب الكلم فى رغايب الحكم (عربى)
4 - عقود اللئالى و سعود الليالى (عربى)
5 - غرر الاقوال و دررالامثال (عربى)
6 - الكلم الناصحة و الحكم الصالحة (عربى)
7 - جواهر القلائد و زواهر الفرائد (عربى)
اما پس از رشيد نيز افرادى و هريك به گونهاى كار او را دنبال كردند: