علىاكبر تربتى:
فرزند مرحوم آخوند ملا غلامحسين در سال 1325 قمرى در قريه «بابك» از قراء تربت(2) متولد شده تحصيلات ادبى و مقدماتى او در خراسان و در نزد اساتيد آن سامان، مرحوم اديب نيشابورى و آشيخ هاشم قزوينى بوده است و سپس در سال 1348 به قم مشرف شده و در حوزه علمى به تكميل تحصيلات خود پرداخته است.
اساتيد ايشان در حوزه قم، آقا ميرزا محمد همدانى و مرحوم حاج شيخ عبدالكريم يزدى و مرحوم شاه آبادى(3) بودهاند، اكنون از واعظان مشهور و دانشمند قم هستند، يادداشتهائى در تفسير سوره يس و همچنين در احاديث اخلاقى دارند كه طبع نشده است(4).
على برقعى قمى (حاج مير سيد على...):
فرزند مرحومآيتالله حاج سيدعبدالله مجتهد بزرگ قماست، از علماء بزرگ و ائمه جماعت تهران مىباشد، در فقه وادب فارسى و عربى صاحبنظر است...
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مرحوم پيشوائى يزدى دو فرزند ديگر هم دارند به نامهاى 1 ـ حاج سيد حسن پيشوائى كه از روحانيون نور آباد و خرم آباد لرستان است (ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/98) و 2 ـ آقاى سيد محمود پيشوائى. ايضاً ر.ك: آينه دانشوران; زندگينامه رجال و مشاهير ايران 2/227.
2ـ سه فرسخى تربت حيدريه است.
3ـ و آيت الله مرعشى نجفى.
4ـ ايشان در ربيع الثانى 1383 قمرى چشم از دنيا فرو بسته و در قبرستان ابو حسين قم مدفون گرديده است.
داراى تأليفات و تصنيفات زيادى(1) است و اشعار زيادى در توحيد و مسائل اخلاقى دارد.
على بن ابراهيم بن هاشم القمى:
از دانشمندان و محدثين بزرگوار قم است در قرن چهارم هجرى مىزيسته، نجاشى(2) در رجال و علامه در خلاصه(3)، از او به درستى و صحت قول ياد مىكنند، كنيهاش ابوالحسن است.
تأليفات بسيارى به نام او است، به نقل از رجال نجاشى مصنفات او از اين قرار است:1 ـ كتاب التفسير(4).
2 ـ كتاب الناسخ والمنسوخ.
3 ـ كتاب قرب الاسناد(5).
4 ـ كتاب الشرايع.
5 ـ كتاب الحيض.
6 ـ كتاب التوحيد والشرك.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ از جمله آنها است «كمال الانسان وميزان الايمان» چاپ 1373 قمرى در عقائد اسلامى (97صفحه); الهى نامه (شعر) چاپ تهران، 1316 ش; بطون خمسه (شعر) چاپ تهران; بطون سته (شعر); فلسفه شهادت، چاپ تهران; مثالى نامه (شعر) چاپ بمبئى. ببينيد: مؤلفين كتب چاپى 2/141; زندگانى شمس العرفاء: 24; گنجينه دانشمندان 1/149.
2ـ نجاشى گويد: وى در حديث موثق و محكم و مورد اعتماد و صحيح المذهب بوده و... و در اثناء عمر نابينا گرديد.
3ـ الخلاصه: 110.
4ـ اين تفسير تاكنون بارها به طبع رسيده است.
5ـ اين غير از قرب الاسناد تأليف عبدالله بن جعفر حميرى قمى است كه معروف است و باز غير از قرب الاسناد محمد بن عيسى يقطينى، على بن بابويه قمى، محمد بن جعفر بطه و محمد بن ابىعمران، ابوالفرج قزوينى است.
7 ـ كتاب فضائل اميرالمؤمنين(عليه السلام).
8 ـ كتاب المغازى.
9 ـ كتاب الانبياء.
10 ـ رساله فى معنى هشام و يونس.
11 ـ جوابهائى كه به سئوالات محمد بن بلال داده است.
شيخ منتجب الدين نيز در فهرست خود او را به عدل ستوده و توثيق كرده است و همچنين او را از مشايخ محمد بن الحسن و حمزه بن محمد العلوى و محمد بن يعقوب كلينى و محمد بن ماجيلويه دانسته است.
مدفن او در قم و در قبرستان شيخان در قسمت شمالى قبر ابن قولويه واقع است(1).
على بن أبىالقاسم بن عبدالله بن عمران البرقى(2):
كنيهاش ابوالحسن، و لقبش ماجيلويه بوده است، مردى فاضل و اديب و محدثى ثقه است. خدمت احمد بن محمد برقى رسيده و از او مستفيض گشته است، نجاشى و علامه، ترجمه او را آورده و هر دو توثيقش كردهاند.
على بن اسحق بن [عبد الله[ بن سعد الاشعرى(3):
از محدثان موثق و فقهاء بزرگ قم بوده است، برقى از او روايت مىكند،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه و يادكردى از ايشان در كتب زير آمده است: فهرست طوسى: 89; فهرست ابن نديم 1/222; ايضاح المكنون 1/309 و 2 صفحات مختلف، منهج المقال: 223; تنقيح المقال 2/260; الذريعه 4/302 ـ 309; هدية العارفين 1/678; رجال نجاشى: 183 ـ 184; معجم المؤلفين 7/9 و بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/354.
2ـ نك: رجال نجاشى: 261; خلاصه 1/278; فقيه ـ مشيخه ـ 4/51; منتهى المقال 4/333.
3ـ درباره ايشان ر.ك: رجال نجاشى 276; فهرست طوسى: 94; رجال طوسى: 486; خلاصه 1/102.
شيخ در فهرست خود براى او تأليفى ياد مىكند و همچنين علامه در خلاصه او را توثيق كرده، كنيهاش را ابوالحسن ]ابو الحسين[ ذكر مىنمايد(1).
على بن جعفر الهرمزانى(2):
كنيهاش ابوالحسن است، علامه در كتاب خلاصه، روايات او را ضعيف شمرده است(3).
على بن حسين السعد آبادى(4):
از محدثين و فقهاء قم و به نقل شيخ در فهرست كنيهاش ابوالحسن است، ملا محمدتقى مجلسى در تعليقه و ميرزا محمد استرآبادى روايات او را «حسن» شمرده و اين عقيده را به «جماعتى» از اصحاب نسبت دادهاند(5)، شيخ منتجب الدين و صاحب مشتركات او را از مشايخ محمد بن يعقوب الكلينى و احمد بن سليمان الزرارى ذكر كردهاند.
على بن حسين بن موسى بن بابويه: به ابو الحسن رجوع شود.
على بن حسين الجاسبى(6)، الشيخ نجم الدين ابوالقاسم:
دانشمند و فقيهى پارسا و واعظ بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/379; منتهى المقال 4/351.
2ـ هرمزدانى.
3ـ الخلاصة 2/235.
4ـ نك: رجال طوسى 484.
5ـ منتهى المقال 4/385; روضة المتقين 14/43.
6ـ در فهرست منتجب الدين: 92 و نيز نك: امل الآمل: 486; جامع الرواة 1/572; تنقيح 2/281.
على بن الريان بن الصلت الاشعرى:
از صحابهامام ابوالحسن على بن محمد النقى(عليهما السلام) و از وكلاء مورد عنايت آن حضرت بوده است، نجاشى و علامه او را توثيق كرده(1) و بسيار ستودهاند. او و برادرشمحمدبنالريان، درنوشتنكتابىدر ضبط ونقلاحاديث،همكارىكردهاند.
على بن زيرك القمى «الشيخ الواعظ ابوالحسن»(2):
مردى محدّث و فقيه بوده است، شيخ او را در كتاب، فهرست به فضل و دانش ستوده است.
على بن صالح بن صالح:
از راويان و محدثان اوائل قرن سوم هجرى، از محمد بن حسن الصفار روايت مىكند.
على بن عبدالمطلب القمى «الشيخ رشيد الدين»:
مردى دانشمند و واعظ بوده است(3).
على بن عبدالله القمى «ابوالحسن العطار»:
محدّثى موثق بوده است، كتابى به نام «كتاب الاستطاعة على مذهب العدل»
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و ابن طاووس و مولى محمد امين ـ صاحب مشتركات ـ و علامه و نجاشى فرمودهاند: او را نسخهاى است از امام هادى(عليه السلام) و علامه وى را از وكلاء امام(عليه السلام) دانسته است.
2ـ فهرست منتجب الدين: 81; امل الآمل: 487; جامع الرواة 1/581; تنقيح المقال 2/290.
3ـ در فهرست منتجب الدين او را فقيه و واعظ دانسته است. فهرست منتجب: 90; جامعالرواة 1/591; تنقيح 2/279.
دارد. نجاشى(1) او را به بزرگى ستوده است.
على بن عبيدالله:
به ابوالحسن منتجب الدين رجوع شود.
على بن عيسى الاشعرى القمى(2):
او و پدرش از امراء و حكام شهر قم بودهاند.
على بن محمد الجاسبى:
از فقهاء و دانشمندان قم بوده و شيخ در فهرست او را ياد كرده است(3).
على بن محمد بن حفص الاشعرى:
از فقهاء بزرگ قرن دوم هجرى، و از صحابه امامان جعفر الصادق و موسى الكاظم(عليهما السلام) بوده، و از ايشان روايت مىكند، فرزندش حسن بن ابى قتاده نيز از محدثين اماميهاست، هر دورا دركتاب تعليقه و كتاب مشتركات موثق شمردهاند(4).
على بن محمد بن الحسن بن الحسين بن موسى بن بابويه «الشيخ نجم الدين ابوالحسن»(5):
مردى فقيه و دانشمند بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى 214; رجال طوسى 404، 417، 419، و علامه در خلاصه 1/100; و ابنداود در رجال خود، بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/463.
2ـ رجال نجاشى 371 ضمن ترجمه فرزندش محمد.
3ـ شيخ منتجب الدين گويد: وى از فقهاء است.
4ـ ايشان عمر زيادى كرده است. در ترجمه او ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/513; رجال نجاشى: 272; رجال طوسى: 239; خلاصه 1/102.
5ـ فهرست منتجب الدين: 91; امل: 489; جامع 1/597; تنقيح 2/303.
على بن محمد بن حيدر بن... بابويه القمى:
مردى است محدث و فاضل(1).
على بن مؤيد الدين بن العلقمى «شرف الدين ابوالقاسم»:
او و پدرش از وزراء بودهاند و در دستگاه خلافت عباسى در قرن هفتم مقام و درجتى والا داشتهاند، على بن مؤيد الدين شاگرد محقق نجم الدين است(2).
على بن محمد «الشيخ جمال الدين»:
مردى فاضل و اديب بوده و درشهر قمبهشغل پزشگى اشتغالداشتهاست(3).
على بن هبة الله بن دعويدار «تاج الدين ابوالحسن»(4):
از فقهاء و دانشمندان شهر قم بوده، و مدتى از عمرش را در اين شهر، به شغل قضاء گذرانده است. شيخ منتجب الدين او را در كتاب فهرست به خوبى ياد كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست: 327; در امل الامل گويد: فاضل و فقيه است و از ابو على طوسى روايت مىكند.
2ـ در امل الامل گويد: عالم و جليل القدر و شاعر و اديب و از تلامذه نجم الدين محقق حلى صاحب شرايع است.
3ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 91; امل: 490; جامع الرواة 1/601; تنقيح 2/309.
4ـ در نسخه شيخ حر ودر فهرست مورد استناد ما ابوالحسين: 84 و نيز نك: امل الآمل: 491; جامع الرواة 1/608; روضات: 379; تنقيح 2/214.
على بن محمد بن على بن سعد الاشعرى(1):
«ابوالحسن» كنيه اوست و به «ابن متّويه» معروف بوده است، مردى فقيه و محدث بوده و شيخ منتجب الدين براى او تأليفى در جمع احاديث در كتاب فهرست خود به دست مىدهد(2).
على بن محمد بن فيروزان القمى(3):
«ابوالحسن» كنيه او است. مردى محدث و فقيه است.
على پائين شهرى قمى (حاج شيخ على):
فرزند مرحوم آقا شيخ محمد، از علماء قم و مورد توجه اهالى پائين شهر بودهاند پس از تحصيل مقدمات علوم در سال 1314 قمرى به نجف اشرف مشرف شده و از محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله طباطبائى يزدى و علامه خراسانى استفاده و استفاضه نموده است و سپس در سال 1325 قمرى به قم مراجعت و در سال 1360 قمرى وفات يافته است.
على حقنويس (ميرزا على قمى):
فرزند مرحوم ملا محمد جواد در سال 1291 قمرى در شهر قم متولّد و پس از تحصيل علوم و نيل به درجه اجتهاد به تهران مهاجرت و در اين شهر به امور
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).
على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
اساتيد ايشان در حوزه قم، آقا ميرزا محمد همدانى و مرحوم حاج شيخ عبدالكريم يزدى و مرحوم شاه آبادى(3) بودهاند، اكنون از واعظان مشهور و دانشمند قم هستند، يادداشتهائى در تفسير سوره يس و همچنين در احاديث اخلاقى دارند كه طبع نشده است(4).
على برقعى قمى (حاج مير سيد على...):
فرزند مرحومآيتالله حاج سيدعبدالله مجتهد بزرگ قماست، از علماء بزرگ و ائمه جماعت تهران مىباشد، در فقه وادب فارسى و عربى صاحبنظر است...
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مرحوم پيشوائى يزدى دو فرزند ديگر هم دارند به نامهاى 1 ـ حاج سيد حسن پيشوائى كه از روحانيون نور آباد و خرم آباد لرستان است (ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/98) و 2 ـ آقاى سيد محمود پيشوائى. ايضاً ر.ك: آينه دانشوران; زندگينامه رجال و مشاهير ايران 2/227.
2ـ سه فرسخى تربت حيدريه است.
3ـ و آيت الله مرعشى نجفى.
4ـ ايشان در ربيع الثانى 1383 قمرى چشم از دنيا فرو بسته و در قبرستان ابو حسين قم مدفون گرديده است.
داراى تأليفات و تصنيفات زيادى(1) است و اشعار زيادى در توحيد و مسائل اخلاقى دارد.
على بن ابراهيم بن هاشم القمى:
از دانشمندان و محدثين بزرگوار قم است در قرن چهارم هجرى مىزيسته، نجاشى(2) در رجال و علامه در خلاصه(3)، از او به درستى و صحت قول ياد مىكنند، كنيهاش ابوالحسن است.
تأليفات بسيارى به نام او است، به نقل از رجال نجاشى مصنفات او از اين قرار است:1 ـ كتاب التفسير(4).
2 ـ كتاب الناسخ والمنسوخ.
3 ـ كتاب قرب الاسناد(5).
4 ـ كتاب الشرايع.
5 ـ كتاب الحيض.
6 ـ كتاب التوحيد والشرك.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ از جمله آنها است «كمال الانسان وميزان الايمان» چاپ 1373 قمرى در عقائد اسلامى (97صفحه); الهى نامه (شعر) چاپ تهران، 1316 ش; بطون خمسه (شعر) چاپ تهران; بطون سته (شعر); فلسفه شهادت، چاپ تهران; مثالى نامه (شعر) چاپ بمبئى. ببينيد: مؤلفين كتب چاپى 2/141; زندگانى شمس العرفاء: 24; گنجينه دانشمندان 1/149.
2ـ نجاشى گويد: وى در حديث موثق و محكم و مورد اعتماد و صحيح المذهب بوده و... و در اثناء عمر نابينا گرديد.
3ـ الخلاصه: 110.
4ـ اين تفسير تاكنون بارها به طبع رسيده است.
5ـ اين غير از قرب الاسناد تأليف عبدالله بن جعفر حميرى قمى است كه معروف است و باز غير از قرب الاسناد محمد بن عيسى يقطينى، على بن بابويه قمى، محمد بن جعفر بطه و محمد بن ابىعمران، ابوالفرج قزوينى است.
7 ـ كتاب فضائل اميرالمؤمنين(عليه السلام).
8 ـ كتاب المغازى.
9 ـ كتاب الانبياء.
10 ـ رساله فى معنى هشام و يونس.
11 ـ جوابهائى كه به سئوالات محمد بن بلال داده است.
شيخ منتجب الدين نيز در فهرست خود او را به عدل ستوده و توثيق كرده است و همچنين او را از مشايخ محمد بن الحسن و حمزه بن محمد العلوى و محمد بن يعقوب كلينى و محمد بن ماجيلويه دانسته است.
مدفن او در قم و در قبرستان شيخان در قسمت شمالى قبر ابن قولويه واقع است(1).
على بن أبىالقاسم بن عبدالله بن عمران البرقى(2):
كنيهاش ابوالحسن، و لقبش ماجيلويه بوده است، مردى فاضل و اديب و محدثى ثقه است. خدمت احمد بن محمد برقى رسيده و از او مستفيض گشته است، نجاشى و علامه، ترجمه او را آورده و هر دو توثيقش كردهاند.
على بن اسحق بن [عبد الله[ بن سعد الاشعرى(3):
از محدثان موثق و فقهاء بزرگ قم بوده است، برقى از او روايت مىكند،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه و يادكردى از ايشان در كتب زير آمده است: فهرست طوسى: 89; فهرست ابن نديم 1/222; ايضاح المكنون 1/309 و 2 صفحات مختلف، منهج المقال: 223; تنقيح المقال 2/260; الذريعه 4/302 ـ 309; هدية العارفين 1/678; رجال نجاشى: 183 ـ 184; معجم المؤلفين 7/9 و بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/354.
2ـ نك: رجال نجاشى: 261; خلاصه 1/278; فقيه ـ مشيخه ـ 4/51; منتهى المقال 4/333.
3ـ درباره ايشان ر.ك: رجال نجاشى 276; فهرست طوسى: 94; رجال طوسى: 486; خلاصه 1/102.
شيخ در فهرست خود براى او تأليفى ياد مىكند و همچنين علامه در خلاصه او را توثيق كرده، كنيهاش را ابوالحسن ]ابو الحسين[ ذكر مىنمايد(1).
على بن جعفر الهرمزانى(2):
كنيهاش ابوالحسن است، علامه در كتاب خلاصه، روايات او را ضعيف شمرده است(3).
على بن حسين السعد آبادى(4):
از محدثين و فقهاء قم و به نقل شيخ در فهرست كنيهاش ابوالحسن است، ملا محمدتقى مجلسى در تعليقه و ميرزا محمد استرآبادى روايات او را «حسن» شمرده و اين عقيده را به «جماعتى» از اصحاب نسبت دادهاند(5)، شيخ منتجب الدين و صاحب مشتركات او را از مشايخ محمد بن يعقوب الكلينى و احمد بن سليمان الزرارى ذكر كردهاند.
على بن حسين بن موسى بن بابويه: به ابو الحسن رجوع شود.
على بن حسين الجاسبى(6)، الشيخ نجم الدين ابوالقاسم:
دانشمند و فقيهى پارسا و واعظ بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/379; منتهى المقال 4/351.
2ـ هرمزدانى.
3ـ الخلاصة 2/235.
4ـ نك: رجال طوسى 484.
5ـ منتهى المقال 4/385; روضة المتقين 14/43.
6ـ در فهرست منتجب الدين: 92 و نيز نك: امل الآمل: 486; جامع الرواة 1/572; تنقيح 2/281.
على بن الريان بن الصلت الاشعرى:
از صحابهامام ابوالحسن على بن محمد النقى(عليهما السلام) و از وكلاء مورد عنايت آن حضرت بوده است، نجاشى و علامه او را توثيق كرده(1) و بسيار ستودهاند. او و برادرشمحمدبنالريان، درنوشتنكتابىدر ضبط ونقلاحاديث،همكارىكردهاند.
على بن زيرك القمى «الشيخ الواعظ ابوالحسن»(2):
مردى محدّث و فقيه بوده است، شيخ او را در كتاب، فهرست به فضل و دانش ستوده است.
على بن صالح بن صالح:
از راويان و محدثان اوائل قرن سوم هجرى، از محمد بن حسن الصفار روايت مىكند.
على بن عبدالمطلب القمى «الشيخ رشيد الدين»:
مردى دانشمند و واعظ بوده است(3).
على بن عبدالله القمى «ابوالحسن العطار»:
محدّثى موثق بوده است، كتابى به نام «كتاب الاستطاعة على مذهب العدل»
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و ابن طاووس و مولى محمد امين ـ صاحب مشتركات ـ و علامه و نجاشى فرمودهاند: او را نسخهاى است از امام هادى(عليه السلام) و علامه وى را از وكلاء امام(عليه السلام) دانسته است.
2ـ فهرست منتجب الدين: 81; امل الآمل: 487; جامع الرواة 1/581; تنقيح المقال 2/290.
3ـ در فهرست منتجب الدين او را فقيه و واعظ دانسته است. فهرست منتجب: 90; جامعالرواة 1/591; تنقيح 2/279.
دارد. نجاشى(1) او را به بزرگى ستوده است.
على بن عبيدالله:
به ابوالحسن منتجب الدين رجوع شود.
على بن عيسى الاشعرى القمى(2):
او و پدرش از امراء و حكام شهر قم بودهاند.
على بن محمد الجاسبى:
از فقهاء و دانشمندان قم بوده و شيخ در فهرست او را ياد كرده است(3).
على بن محمد بن حفص الاشعرى:
از فقهاء بزرگ قرن دوم هجرى، و از صحابه امامان جعفر الصادق و موسى الكاظم(عليهما السلام) بوده، و از ايشان روايت مىكند، فرزندش حسن بن ابى قتاده نيز از محدثين اماميهاست، هر دورا دركتاب تعليقه و كتاب مشتركات موثق شمردهاند(4).
على بن محمد بن الحسن بن الحسين بن موسى بن بابويه «الشيخ نجم الدين ابوالحسن»(5):
مردى فقيه و دانشمند بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى 214; رجال طوسى 404، 417، 419، و علامه در خلاصه 1/100; و ابنداود در رجال خود، بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/463.
2ـ رجال نجاشى 371 ضمن ترجمه فرزندش محمد.
3ـ شيخ منتجب الدين گويد: وى از فقهاء است.
4ـ ايشان عمر زيادى كرده است. در ترجمه او ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/513; رجال نجاشى: 272; رجال طوسى: 239; خلاصه 1/102.
5ـ فهرست منتجب الدين: 91; امل: 489; جامع 1/597; تنقيح 2/303.
على بن محمد بن حيدر بن... بابويه القمى:
مردى است محدث و فاضل(1).
على بن مؤيد الدين بن العلقمى «شرف الدين ابوالقاسم»:
او و پدرش از وزراء بودهاند و در دستگاه خلافت عباسى در قرن هفتم مقام و درجتى والا داشتهاند، على بن مؤيد الدين شاگرد محقق نجم الدين است(2).
على بن محمد «الشيخ جمال الدين»:
مردى فاضل و اديب بوده و درشهر قمبهشغل پزشگى اشتغالداشتهاست(3).
على بن هبة الله بن دعويدار «تاج الدين ابوالحسن»(4):
از فقهاء و دانشمندان شهر قم بوده، و مدتى از عمرش را در اين شهر، به شغل قضاء گذرانده است. شيخ منتجب الدين او را در كتاب فهرست به خوبى ياد كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست: 327; در امل الامل گويد: فاضل و فقيه است و از ابو على طوسى روايت مىكند.
2ـ در امل الامل گويد: عالم و جليل القدر و شاعر و اديب و از تلامذه نجم الدين محقق حلى صاحب شرايع است.
3ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 91; امل: 490; جامع الرواة 1/601; تنقيح 2/309.
4ـ در نسخه شيخ حر ودر فهرست مورد استناد ما ابوالحسين: 84 و نيز نك: امل الآمل: 491; جامع الرواة 1/608; روضات: 379; تنقيح 2/214.
على بن محمد بن على بن سعد الاشعرى(1):
«ابوالحسن» كنيه اوست و به «ابن متّويه» معروف بوده است، مردى فقيه و محدث بوده و شيخ منتجب الدين براى او تأليفى در جمع احاديث در كتاب فهرست خود به دست مىدهد(2).
على بن محمد بن فيروزان القمى(3):
«ابوالحسن» كنيه او است. مردى محدث و فقيه است.
على پائين شهرى قمى (حاج شيخ على):
فرزند مرحوم آقا شيخ محمد، از علماء قم و مورد توجه اهالى پائين شهر بودهاند پس از تحصيل مقدمات علوم در سال 1314 قمرى به نجف اشرف مشرف شده و از محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله طباطبائى يزدى و علامه خراسانى استفاده و استفاضه نموده است و سپس در سال 1325 قمرى به قم مراجعت و در سال 1360 قمرى وفات يافته است.
على حقنويس (ميرزا على قمى):
فرزند مرحوم ملا محمد جواد در سال 1291 قمرى در شهر قم متولّد و پس از تحصيل علوم و نيل به درجه اجتهاد به تهران مهاجرت و در اين شهر به امور
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).
على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
1ـ مرحوم پيشوائى يزدى دو فرزند ديگر هم دارند به نامهاى 1 ـ حاج سيد حسن پيشوائى كه از روحانيون نور آباد و خرم آباد لرستان است (ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/98) و 2 ـ آقاى سيد محمود پيشوائى. ايضاً ر.ك: آينه دانشوران; زندگينامه رجال و مشاهير ايران 2/227.
2ـ سه فرسخى تربت حيدريه است.
3ـ و آيت الله مرعشى نجفى.
4ـ ايشان در ربيع الثانى 1383 قمرى چشم از دنيا فرو بسته و در قبرستان ابو حسين قم مدفون گرديده است.
داراى تأليفات و تصنيفات زيادى(1) است و اشعار زيادى در توحيد و مسائل اخلاقى دارد.على بن ابراهيم بن هاشم القمى:
از دانشمندان و محدثين بزرگوار قم است در قرن چهارم هجرى مىزيسته، نجاشى(2) در رجال و علامه در خلاصه(3)، از او به درستى و صحت قول ياد مىكنند، كنيهاش ابوالحسن است.
تأليفات بسيارى به نام او است، به نقل از رجال نجاشى مصنفات او از اين قرار است:1 ـ كتاب التفسير(4).
2 ـ كتاب الناسخ والمنسوخ.
3 ـ كتاب قرب الاسناد(5).
4 ـ كتاب الشرايع.
5 ـ كتاب الحيض.
6 ـ كتاب التوحيد والشرك.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ از جمله آنها است «كمال الانسان وميزان الايمان» چاپ 1373 قمرى در عقائد اسلامى (97صفحه); الهى نامه (شعر) چاپ تهران، 1316 ش; بطون خمسه (شعر) چاپ تهران; بطون سته (شعر); فلسفه شهادت، چاپ تهران; مثالى نامه (شعر) چاپ بمبئى. ببينيد: مؤلفين كتب چاپى 2/141; زندگانى شمس العرفاء: 24; گنجينه دانشمندان 1/149.
2ـ نجاشى گويد: وى در حديث موثق و محكم و مورد اعتماد و صحيح المذهب بوده و... و در اثناء عمر نابينا گرديد.
3ـ الخلاصه: 110.
4ـ اين تفسير تاكنون بارها به طبع رسيده است.
5ـ اين غير از قرب الاسناد تأليف عبدالله بن جعفر حميرى قمى است كه معروف است و باز غير از قرب الاسناد محمد بن عيسى يقطينى، على بن بابويه قمى، محمد بن جعفر بطه و محمد بن ابىعمران، ابوالفرج قزوينى است.
7 ـ كتاب فضائل اميرالمؤمنين(عليه السلام).
8 ـ كتاب المغازى.
9 ـ كتاب الانبياء.
10 ـ رساله فى معنى هشام و يونس.
11 ـ جوابهائى كه به سئوالات محمد بن بلال داده است.
شيخ منتجب الدين نيز در فهرست خود او را به عدل ستوده و توثيق كرده است و همچنين او را از مشايخ محمد بن الحسن و حمزه بن محمد العلوى و محمد بن يعقوب كلينى و محمد بن ماجيلويه دانسته است.
مدفن او در قم و در قبرستان شيخان در قسمت شمالى قبر ابن قولويه واقع است(1).
على بن أبىالقاسم بن عبدالله بن عمران البرقى(2):
كنيهاش ابوالحسن، و لقبش ماجيلويه بوده است، مردى فاضل و اديب و محدثى ثقه است. خدمت احمد بن محمد برقى رسيده و از او مستفيض گشته است، نجاشى و علامه، ترجمه او را آورده و هر دو توثيقش كردهاند.
على بن اسحق بن [عبد الله[ بن سعد الاشعرى(3):
از محدثان موثق و فقهاء بزرگ قم بوده است، برقى از او روايت مىكند،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه و يادكردى از ايشان در كتب زير آمده است: فهرست طوسى: 89; فهرست ابن نديم 1/222; ايضاح المكنون 1/309 و 2 صفحات مختلف، منهج المقال: 223; تنقيح المقال 2/260; الذريعه 4/302 ـ 309; هدية العارفين 1/678; رجال نجاشى: 183 ـ 184; معجم المؤلفين 7/9 و بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/354.
2ـ نك: رجال نجاشى: 261; خلاصه 1/278; فقيه ـ مشيخه ـ 4/51; منتهى المقال 4/333.
3ـ درباره ايشان ر.ك: رجال نجاشى 276; فهرست طوسى: 94; رجال طوسى: 486; خلاصه 1/102.
شيخ در فهرست خود براى او تأليفى ياد مىكند و همچنين علامه در خلاصه او را توثيق كرده، كنيهاش را ابوالحسن ]ابو الحسين[ ذكر مىنمايد(1).
على بن جعفر الهرمزانى(2):
كنيهاش ابوالحسن است، علامه در كتاب خلاصه، روايات او را ضعيف شمرده است(3).
على بن حسين السعد آبادى(4):
از محدثين و فقهاء قم و به نقل شيخ در فهرست كنيهاش ابوالحسن است، ملا محمدتقى مجلسى در تعليقه و ميرزا محمد استرآبادى روايات او را «حسن» شمرده و اين عقيده را به «جماعتى» از اصحاب نسبت دادهاند(5)، شيخ منتجب الدين و صاحب مشتركات او را از مشايخ محمد بن يعقوب الكلينى و احمد بن سليمان الزرارى ذكر كردهاند.
على بن حسين بن موسى بن بابويه: به ابو الحسن رجوع شود.
على بن حسين الجاسبى(6)، الشيخ نجم الدين ابوالقاسم:
دانشمند و فقيهى پارسا و واعظ بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/379; منتهى المقال 4/351.
2ـ هرمزدانى.
3ـ الخلاصة 2/235.
4ـ نك: رجال طوسى 484.
5ـ منتهى المقال 4/385; روضة المتقين 14/43.
6ـ در فهرست منتجب الدين: 92 و نيز نك: امل الآمل: 486; جامع الرواة 1/572; تنقيح 2/281.
على بن الريان بن الصلت الاشعرى:
از صحابهامام ابوالحسن على بن محمد النقى(عليهما السلام) و از وكلاء مورد عنايت آن حضرت بوده است، نجاشى و علامه او را توثيق كرده(1) و بسيار ستودهاند. او و برادرشمحمدبنالريان، درنوشتنكتابىدر ضبط ونقلاحاديث،همكارىكردهاند.
على بن زيرك القمى «الشيخ الواعظ ابوالحسن»(2):
مردى محدّث و فقيه بوده است، شيخ او را در كتاب، فهرست به فضل و دانش ستوده است.
على بن صالح بن صالح:
از راويان و محدثان اوائل قرن سوم هجرى، از محمد بن حسن الصفار روايت مىكند.
على بن عبدالمطلب القمى «الشيخ رشيد الدين»:
مردى دانشمند و واعظ بوده است(3).
على بن عبدالله القمى «ابوالحسن العطار»:
محدّثى موثق بوده است، كتابى به نام «كتاب الاستطاعة على مذهب العدل»
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و ابن طاووس و مولى محمد امين ـ صاحب مشتركات ـ و علامه و نجاشى فرمودهاند: او را نسخهاى است از امام هادى(عليه السلام) و علامه وى را از وكلاء امام(عليه السلام) دانسته است.
2ـ فهرست منتجب الدين: 81; امل الآمل: 487; جامع الرواة 1/581; تنقيح المقال 2/290.
3ـ در فهرست منتجب الدين او را فقيه و واعظ دانسته است. فهرست منتجب: 90; جامعالرواة 1/591; تنقيح 2/279.
دارد. نجاشى(1) او را به بزرگى ستوده است.
على بن عبيدالله:
به ابوالحسن منتجب الدين رجوع شود.
على بن عيسى الاشعرى القمى(2):
او و پدرش از امراء و حكام شهر قم بودهاند.
على بن محمد الجاسبى:
از فقهاء و دانشمندان قم بوده و شيخ در فهرست او را ياد كرده است(3).
على بن محمد بن حفص الاشعرى:
از فقهاء بزرگ قرن دوم هجرى، و از صحابه امامان جعفر الصادق و موسى الكاظم(عليهما السلام) بوده، و از ايشان روايت مىكند، فرزندش حسن بن ابى قتاده نيز از محدثين اماميهاست، هر دورا دركتاب تعليقه و كتاب مشتركات موثق شمردهاند(4).
على بن محمد بن الحسن بن الحسين بن موسى بن بابويه «الشيخ نجم الدين ابوالحسن»(5):
مردى فقيه و دانشمند بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى 214; رجال طوسى 404، 417، 419، و علامه در خلاصه 1/100; و ابنداود در رجال خود، بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/463.
2ـ رجال نجاشى 371 ضمن ترجمه فرزندش محمد.
3ـ شيخ منتجب الدين گويد: وى از فقهاء است.
4ـ ايشان عمر زيادى كرده است. در ترجمه او ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/513; رجال نجاشى: 272; رجال طوسى: 239; خلاصه 1/102.
5ـ فهرست منتجب الدين: 91; امل: 489; جامع 1/597; تنقيح 2/303.
على بن محمد بن حيدر بن... بابويه القمى:
مردى است محدث و فاضل(1).
على بن مؤيد الدين بن العلقمى «شرف الدين ابوالقاسم»:
او و پدرش از وزراء بودهاند و در دستگاه خلافت عباسى در قرن هفتم مقام و درجتى والا داشتهاند، على بن مؤيد الدين شاگرد محقق نجم الدين است(2).
على بن محمد «الشيخ جمال الدين»:
مردى فاضل و اديب بوده و درشهر قمبهشغل پزشگى اشتغالداشتهاست(3).
على بن هبة الله بن دعويدار «تاج الدين ابوالحسن»(4):
از فقهاء و دانشمندان شهر قم بوده، و مدتى از عمرش را در اين شهر، به شغل قضاء گذرانده است. شيخ منتجب الدين او را در كتاب فهرست به خوبى ياد كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست: 327; در امل الامل گويد: فاضل و فقيه است و از ابو على طوسى روايت مىكند.
2ـ در امل الامل گويد: عالم و جليل القدر و شاعر و اديب و از تلامذه نجم الدين محقق حلى صاحب شرايع است.
3ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 91; امل: 490; جامع الرواة 1/601; تنقيح 2/309.
4ـ در نسخه شيخ حر ودر فهرست مورد استناد ما ابوالحسين: 84 و نيز نك: امل الآمل: 491; جامع الرواة 1/608; روضات: 379; تنقيح 2/214.
على بن محمد بن على بن سعد الاشعرى(1):
«ابوالحسن» كنيه اوست و به «ابن متّويه» معروف بوده است، مردى فقيه و محدث بوده و شيخ منتجب الدين براى او تأليفى در جمع احاديث در كتاب فهرست خود به دست مىدهد(2).
على بن محمد بن فيروزان القمى(3):
«ابوالحسن» كنيه او است. مردى محدث و فقيه است.
على پائين شهرى قمى (حاج شيخ على):
فرزند مرحوم آقا شيخ محمد، از علماء قم و مورد توجه اهالى پائين شهر بودهاند پس از تحصيل مقدمات علوم در سال 1314 قمرى به نجف اشرف مشرف شده و از محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله طباطبائى يزدى و علامه خراسانى استفاده و استفاضه نموده است و سپس در سال 1325 قمرى به قم مراجعت و در سال 1360 قمرى وفات يافته است.
على حقنويس (ميرزا على قمى):
فرزند مرحوم ملا محمد جواد در سال 1291 قمرى در شهر قم متولّد و پس از تحصيل علوم و نيل به درجه اجتهاد به تهران مهاجرت و در اين شهر به امور
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).
على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
1ـ از جمله آنها است «كمال الانسان وميزان الايمان» چاپ 1373 قمرى در عقائد اسلامى (97صفحه); الهى نامه (شعر) چاپ تهران، 1316 ش; بطون خمسه (شعر) چاپ تهران; بطون سته (شعر); فلسفه شهادت، چاپ تهران; مثالى نامه (شعر) چاپ بمبئى. ببينيد: مؤلفين كتب چاپى 2/141; زندگانى شمس العرفاء: 24; گنجينه دانشمندان 1/149.
2ـ نجاشى گويد: وى در حديث موثق و محكم و مورد اعتماد و صحيح المذهب بوده و... و در اثناء عمر نابينا گرديد.
3ـ الخلاصه: 110.
4ـ اين تفسير تاكنون بارها به طبع رسيده است.
5ـ اين غير از قرب الاسناد تأليف عبدالله بن جعفر حميرى قمى است كه معروف است و باز غير از قرب الاسناد محمد بن عيسى يقطينى، على بن بابويه قمى، محمد بن جعفر بطه و محمد بن ابىعمران، ابوالفرج قزوينى است.
7 ـ كتاب فضائل اميرالمؤمنين(عليه السلام).8 ـ كتاب المغازى.
9 ـ كتاب الانبياء.
10 ـ رساله فى معنى هشام و يونس.
11 ـ جوابهائى كه به سئوالات محمد بن بلال داده است.
شيخ منتجب الدين نيز در فهرست خود او را به عدل ستوده و توثيق كرده است و همچنين او را از مشايخ محمد بن الحسن و حمزه بن محمد العلوى و محمد بن يعقوب كلينى و محمد بن ماجيلويه دانسته است.
مدفن او در قم و در قبرستان شيخان در قسمت شمالى قبر ابن قولويه واقع است(1).
على بن أبىالقاسم بن عبدالله بن عمران البرقى(2):
كنيهاش ابوالحسن، و لقبش ماجيلويه بوده است، مردى فاضل و اديب و محدثى ثقه است. خدمت احمد بن محمد برقى رسيده و از او مستفيض گشته است، نجاشى و علامه، ترجمه او را آورده و هر دو توثيقش كردهاند.
على بن اسحق بن [عبد الله[ بن سعد الاشعرى(3):
از محدثان موثق و فقهاء بزرگ قم بوده است، برقى از او روايت مىكند،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه و يادكردى از ايشان در كتب زير آمده است: فهرست طوسى: 89; فهرست ابن نديم 1/222; ايضاح المكنون 1/309 و 2 صفحات مختلف، منهج المقال: 223; تنقيح المقال 2/260; الذريعه 4/302 ـ 309; هدية العارفين 1/678; رجال نجاشى: 183 ـ 184; معجم المؤلفين 7/9 و بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/354.
2ـ نك: رجال نجاشى: 261; خلاصه 1/278; فقيه ـ مشيخه ـ 4/51; منتهى المقال 4/333.
3ـ درباره ايشان ر.ك: رجال نجاشى 276; فهرست طوسى: 94; رجال طوسى: 486; خلاصه 1/102.
شيخ در فهرست خود براى او تأليفى ياد مىكند و همچنين علامه در خلاصه او را توثيق كرده، كنيهاش را ابوالحسن ]ابو الحسين[ ذكر مىنمايد(1).
على بن جعفر الهرمزانى(2):
كنيهاش ابوالحسن است، علامه در كتاب خلاصه، روايات او را ضعيف شمرده است(3).
على بن حسين السعد آبادى(4):
از محدثين و فقهاء قم و به نقل شيخ در فهرست كنيهاش ابوالحسن است، ملا محمدتقى مجلسى در تعليقه و ميرزا محمد استرآبادى روايات او را «حسن» شمرده و اين عقيده را به «جماعتى» از اصحاب نسبت دادهاند(5)، شيخ منتجب الدين و صاحب مشتركات او را از مشايخ محمد بن يعقوب الكلينى و احمد بن سليمان الزرارى ذكر كردهاند.
على بن حسين بن موسى بن بابويه: به ابو الحسن رجوع شود.
على بن حسين الجاسبى(6)، الشيخ نجم الدين ابوالقاسم:
دانشمند و فقيهى پارسا و واعظ بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/379; منتهى المقال 4/351.
2ـ هرمزدانى.
3ـ الخلاصة 2/235.
4ـ نك: رجال طوسى 484.
5ـ منتهى المقال 4/385; روضة المتقين 14/43.
6ـ در فهرست منتجب الدين: 92 و نيز نك: امل الآمل: 486; جامع الرواة 1/572; تنقيح 2/281.
على بن الريان بن الصلت الاشعرى:
از صحابهامام ابوالحسن على بن محمد النقى(عليهما السلام) و از وكلاء مورد عنايت آن حضرت بوده است، نجاشى و علامه او را توثيق كرده(1) و بسيار ستودهاند. او و برادرشمحمدبنالريان، درنوشتنكتابىدر ضبط ونقلاحاديث،همكارىكردهاند.
على بن زيرك القمى «الشيخ الواعظ ابوالحسن»(2):
مردى محدّث و فقيه بوده است، شيخ او را در كتاب، فهرست به فضل و دانش ستوده است.
على بن صالح بن صالح:
از راويان و محدثان اوائل قرن سوم هجرى، از محمد بن حسن الصفار روايت مىكند.
على بن عبدالمطلب القمى «الشيخ رشيد الدين»:
مردى دانشمند و واعظ بوده است(3).
على بن عبدالله القمى «ابوالحسن العطار»:
محدّثى موثق بوده است، كتابى به نام «كتاب الاستطاعة على مذهب العدل»
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و ابن طاووس و مولى محمد امين ـ صاحب مشتركات ـ و علامه و نجاشى فرمودهاند: او را نسخهاى است از امام هادى(عليه السلام) و علامه وى را از وكلاء امام(عليه السلام) دانسته است.
2ـ فهرست منتجب الدين: 81; امل الآمل: 487; جامع الرواة 1/581; تنقيح المقال 2/290.
3ـ در فهرست منتجب الدين او را فقيه و واعظ دانسته است. فهرست منتجب: 90; جامعالرواة 1/591; تنقيح 2/279.
دارد. نجاشى(1) او را به بزرگى ستوده است.
على بن عبيدالله:
به ابوالحسن منتجب الدين رجوع شود.
على بن عيسى الاشعرى القمى(2):
او و پدرش از امراء و حكام شهر قم بودهاند.
على بن محمد الجاسبى:
از فقهاء و دانشمندان قم بوده و شيخ در فهرست او را ياد كرده است(3).
على بن محمد بن حفص الاشعرى:
از فقهاء بزرگ قرن دوم هجرى، و از صحابه امامان جعفر الصادق و موسى الكاظم(عليهما السلام) بوده، و از ايشان روايت مىكند، فرزندش حسن بن ابى قتاده نيز از محدثين اماميهاست، هر دورا دركتاب تعليقه و كتاب مشتركات موثق شمردهاند(4).
على بن محمد بن الحسن بن الحسين بن موسى بن بابويه «الشيخ نجم الدين ابوالحسن»(5):
مردى فقيه و دانشمند بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى 214; رجال طوسى 404، 417، 419، و علامه در خلاصه 1/100; و ابنداود در رجال خود، بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/463.
2ـ رجال نجاشى 371 ضمن ترجمه فرزندش محمد.
3ـ شيخ منتجب الدين گويد: وى از فقهاء است.
4ـ ايشان عمر زيادى كرده است. در ترجمه او ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/513; رجال نجاشى: 272; رجال طوسى: 239; خلاصه 1/102.
5ـ فهرست منتجب الدين: 91; امل: 489; جامع 1/597; تنقيح 2/303.
على بن محمد بن حيدر بن... بابويه القمى:
مردى است محدث و فاضل(1).
على بن مؤيد الدين بن العلقمى «شرف الدين ابوالقاسم»:
او و پدرش از وزراء بودهاند و در دستگاه خلافت عباسى در قرن هفتم مقام و درجتى والا داشتهاند، على بن مؤيد الدين شاگرد محقق نجم الدين است(2).
على بن محمد «الشيخ جمال الدين»:
مردى فاضل و اديب بوده و درشهر قمبهشغل پزشگى اشتغالداشتهاست(3).
على بن هبة الله بن دعويدار «تاج الدين ابوالحسن»(4):
از فقهاء و دانشمندان شهر قم بوده، و مدتى از عمرش را در اين شهر، به شغل قضاء گذرانده است. شيخ منتجب الدين او را در كتاب فهرست به خوبى ياد كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست: 327; در امل الامل گويد: فاضل و فقيه است و از ابو على طوسى روايت مىكند.
2ـ در امل الامل گويد: عالم و جليل القدر و شاعر و اديب و از تلامذه نجم الدين محقق حلى صاحب شرايع است.
3ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 91; امل: 490; جامع الرواة 1/601; تنقيح 2/309.
4ـ در نسخه شيخ حر ودر فهرست مورد استناد ما ابوالحسين: 84 و نيز نك: امل الآمل: 491; جامع الرواة 1/608; روضات: 379; تنقيح 2/214.
على بن محمد بن على بن سعد الاشعرى(1):
«ابوالحسن» كنيه اوست و به «ابن متّويه» معروف بوده است، مردى فقيه و محدث بوده و شيخ منتجب الدين براى او تأليفى در جمع احاديث در كتاب فهرست خود به دست مىدهد(2).
على بن محمد بن فيروزان القمى(3):
«ابوالحسن» كنيه او است. مردى محدث و فقيه است.
على پائين شهرى قمى (حاج شيخ على):
فرزند مرحوم آقا شيخ محمد، از علماء قم و مورد توجه اهالى پائين شهر بودهاند پس از تحصيل مقدمات علوم در سال 1314 قمرى به نجف اشرف مشرف شده و از محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله طباطبائى يزدى و علامه خراسانى استفاده و استفاضه نموده است و سپس در سال 1325 قمرى به قم مراجعت و در سال 1360 قمرى وفات يافته است.
على حقنويس (ميرزا على قمى):
فرزند مرحوم ملا محمد جواد در سال 1291 قمرى در شهر قم متولّد و پس از تحصيل علوم و نيل به درجه اجتهاد به تهران مهاجرت و در اين شهر به امور
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).
على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه و يادكردى از ايشان در كتب زير آمده است: فهرست طوسى: 89; فهرست ابن نديم 1/222; ايضاح المكنون 1/309 و 2 صفحات مختلف، منهج المقال: 223; تنقيح المقال 2/260; الذريعه 4/302 ـ 309; هدية العارفين 1/678; رجال نجاشى: 183 ـ 184; معجم المؤلفين 7/9 و بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/354.
2ـ نك: رجال نجاشى: 261; خلاصه 1/278; فقيه ـ مشيخه ـ 4/51; منتهى المقال 4/333.
3ـ درباره ايشان ر.ك: رجال نجاشى 276; فهرست طوسى: 94; رجال طوسى: 486; خلاصه 1/102.
شيخ در فهرست خود براى او تأليفى ياد مىكند و همچنين علامه در خلاصه او را توثيق كرده، كنيهاش را ابوالحسن ]ابو الحسين[ ذكر مىنمايد(1).
على بن جعفر الهرمزانى(2):
كنيهاش ابوالحسن است، علامه در كتاب خلاصه، روايات او را ضعيف شمرده است(3).
على بن حسين السعد آبادى(4):
از محدثين و فقهاء قم و به نقل شيخ در فهرست كنيهاش ابوالحسن است، ملا محمدتقى مجلسى در تعليقه و ميرزا محمد استرآبادى روايات او را «حسن» شمرده و اين عقيده را به «جماعتى» از اصحاب نسبت دادهاند(5)، شيخ منتجب الدين و صاحب مشتركات او را از مشايخ محمد بن يعقوب الكلينى و احمد بن سليمان الزرارى ذكر كردهاند.
على بن حسين بن موسى بن بابويه: به ابو الحسن رجوع شود.
على بن حسين الجاسبى(6)، الشيخ نجم الدين ابوالقاسم:
دانشمند و فقيهى پارسا و واعظ بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/379; منتهى المقال 4/351.
2ـ هرمزدانى.
3ـ الخلاصة 2/235.
4ـ نك: رجال طوسى 484.
5ـ منتهى المقال 4/385; روضة المتقين 14/43.
6ـ در فهرست منتجب الدين: 92 و نيز نك: امل الآمل: 486; جامع الرواة 1/572; تنقيح 2/281.
على بن الريان بن الصلت الاشعرى:
از صحابهامام ابوالحسن على بن محمد النقى(عليهما السلام) و از وكلاء مورد عنايت آن حضرت بوده است، نجاشى و علامه او را توثيق كرده(1) و بسيار ستودهاند. او و برادرشمحمدبنالريان، درنوشتنكتابىدر ضبط ونقلاحاديث،همكارىكردهاند.
على بن زيرك القمى «الشيخ الواعظ ابوالحسن»(2):
مردى محدّث و فقيه بوده است، شيخ او را در كتاب، فهرست به فضل و دانش ستوده است.
على بن صالح بن صالح:
از راويان و محدثان اوائل قرن سوم هجرى، از محمد بن حسن الصفار روايت مىكند.
على بن عبدالمطلب القمى «الشيخ رشيد الدين»:
مردى دانشمند و واعظ بوده است(3).
على بن عبدالله القمى «ابوالحسن العطار»:
محدّثى موثق بوده است، كتابى به نام «كتاب الاستطاعة على مذهب العدل»
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و ابن طاووس و مولى محمد امين ـ صاحب مشتركات ـ و علامه و نجاشى فرمودهاند: او را نسخهاى است از امام هادى(عليه السلام) و علامه وى را از وكلاء امام(عليه السلام) دانسته است.
2ـ فهرست منتجب الدين: 81; امل الآمل: 487; جامع الرواة 1/581; تنقيح المقال 2/290.
3ـ در فهرست منتجب الدين او را فقيه و واعظ دانسته است. فهرست منتجب: 90; جامعالرواة 1/591; تنقيح 2/279.
دارد. نجاشى(1) او را به بزرگى ستوده است.
على بن عبيدالله:
به ابوالحسن منتجب الدين رجوع شود.
على بن عيسى الاشعرى القمى(2):
او و پدرش از امراء و حكام شهر قم بودهاند.
على بن محمد الجاسبى:
از فقهاء و دانشمندان قم بوده و شيخ در فهرست او را ياد كرده است(3).
على بن محمد بن حفص الاشعرى:
از فقهاء بزرگ قرن دوم هجرى، و از صحابه امامان جعفر الصادق و موسى الكاظم(عليهما السلام) بوده، و از ايشان روايت مىكند، فرزندش حسن بن ابى قتاده نيز از محدثين اماميهاست، هر دورا دركتاب تعليقه و كتاب مشتركات موثق شمردهاند(4).
على بن محمد بن الحسن بن الحسين بن موسى بن بابويه «الشيخ نجم الدين ابوالحسن»(5):
مردى فقيه و دانشمند بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى 214; رجال طوسى 404، 417، 419، و علامه در خلاصه 1/100; و ابنداود در رجال خود، بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/463.
2ـ رجال نجاشى 371 ضمن ترجمه فرزندش محمد.
3ـ شيخ منتجب الدين گويد: وى از فقهاء است.
4ـ ايشان عمر زيادى كرده است. در ترجمه او ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/513; رجال نجاشى: 272; رجال طوسى: 239; خلاصه 1/102.
5ـ فهرست منتجب الدين: 91; امل: 489; جامع 1/597; تنقيح 2/303.
على بن محمد بن حيدر بن... بابويه القمى:
مردى است محدث و فاضل(1).
على بن مؤيد الدين بن العلقمى «شرف الدين ابوالقاسم»:
او و پدرش از وزراء بودهاند و در دستگاه خلافت عباسى در قرن هفتم مقام و درجتى والا داشتهاند، على بن مؤيد الدين شاگرد محقق نجم الدين است(2).
على بن محمد «الشيخ جمال الدين»:
مردى فاضل و اديب بوده و درشهر قمبهشغل پزشگى اشتغالداشتهاست(3).
على بن هبة الله بن دعويدار «تاج الدين ابوالحسن»(4):
از فقهاء و دانشمندان شهر قم بوده، و مدتى از عمرش را در اين شهر، به شغل قضاء گذرانده است. شيخ منتجب الدين او را در كتاب فهرست به خوبى ياد كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست: 327; در امل الامل گويد: فاضل و فقيه است و از ابو على طوسى روايت مىكند.
2ـ در امل الامل گويد: عالم و جليل القدر و شاعر و اديب و از تلامذه نجم الدين محقق حلى صاحب شرايع است.
3ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 91; امل: 490; جامع الرواة 1/601; تنقيح 2/309.
4ـ در نسخه شيخ حر ودر فهرست مورد استناد ما ابوالحسين: 84 و نيز نك: امل الآمل: 491; جامع الرواة 1/608; روضات: 379; تنقيح 2/214.
على بن محمد بن على بن سعد الاشعرى(1):
«ابوالحسن» كنيه اوست و به «ابن متّويه» معروف بوده است، مردى فقيه و محدث بوده و شيخ منتجب الدين براى او تأليفى در جمع احاديث در كتاب فهرست خود به دست مىدهد(2).
على بن محمد بن فيروزان القمى(3):
«ابوالحسن» كنيه او است. مردى محدث و فقيه است.
على پائين شهرى قمى (حاج شيخ على):
فرزند مرحوم آقا شيخ محمد، از علماء قم و مورد توجه اهالى پائين شهر بودهاند پس از تحصيل مقدمات علوم در سال 1314 قمرى به نجف اشرف مشرف شده و از محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله طباطبائى يزدى و علامه خراسانى استفاده و استفاضه نموده است و سپس در سال 1325 قمرى به قم مراجعت و در سال 1360 قمرى وفات يافته است.
على حقنويس (ميرزا على قمى):
فرزند مرحوم ملا محمد جواد در سال 1291 قمرى در شهر قم متولّد و پس از تحصيل علوم و نيل به درجه اجتهاد به تهران مهاجرت و در اين شهر به امور
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).
على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
2ـ نك: رجال نجاشى: 261; خلاصه 1/278; فقيه ـ مشيخه ـ 4/51; منتهى المقال 4/333.
3ـ درباره ايشان ر.ك: رجال نجاشى 276; فهرست طوسى: 94; رجال طوسى: 486; خلاصه 1/102.
على بن حسين السعد آبادى(4):
از محدثين و فقهاء قم و به نقل شيخ در فهرست كنيهاش ابوالحسن است، ملا محمدتقى مجلسى در تعليقه و ميرزا محمد استرآبادى روايات او را «حسن» شمرده و اين عقيده را به «جماعتى» از اصحاب نسبت دادهاند(5)، شيخ منتجب الدين و صاحب مشتركات او را از مشايخ محمد بن يعقوب الكلينى و احمد بن سليمان الزرارى ذكر كردهاند.
على بن حسين بن موسى بن بابويه: به ابو الحسن رجوع شود.
على بن حسين الجاسبى(6)، الشيخ نجم الدين ابوالقاسم:
دانشمند و فقيهى پارسا و واعظ بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/379; منتهى المقال 4/351.
2ـ هرمزدانى.
3ـ الخلاصة 2/235.
4ـ نك: رجال طوسى 484.
5ـ منتهى المقال 4/385; روضة المتقين 14/43.
6ـ در فهرست منتجب الدين: 92 و نيز نك: امل الآمل: 486; جامع الرواة 1/572; تنقيح 2/281.
على بن الريان بن الصلت الاشعرى:
از صحابهامام ابوالحسن على بن محمد النقى(عليهما السلام) و از وكلاء مورد عنايت آن حضرت بوده است، نجاشى و علامه او را توثيق كرده(1) و بسيار ستودهاند. او و برادرشمحمدبنالريان، درنوشتنكتابىدر ضبط ونقلاحاديث،همكارىكردهاند.
على بن زيرك القمى «الشيخ الواعظ ابوالحسن»(2):
مردى محدّث و فقيه بوده است، شيخ او را در كتاب، فهرست به فضل و دانش ستوده است.
على بن صالح بن صالح:
از راويان و محدثان اوائل قرن سوم هجرى، از محمد بن حسن الصفار روايت مىكند.
على بن عبدالمطلب القمى «الشيخ رشيد الدين»:
مردى دانشمند و واعظ بوده است(3).
على بن عبدالله القمى «ابوالحسن العطار»:
محدّثى موثق بوده است، كتابى به نام «كتاب الاستطاعة على مذهب العدل»
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و ابن طاووس و مولى محمد امين ـ صاحب مشتركات ـ و علامه و نجاشى فرمودهاند: او را نسخهاى است از امام هادى(عليه السلام) و علامه وى را از وكلاء امام(عليه السلام) دانسته است.
2ـ فهرست منتجب الدين: 81; امل الآمل: 487; جامع الرواة 1/581; تنقيح المقال 2/290.
3ـ در فهرست منتجب الدين او را فقيه و واعظ دانسته است. فهرست منتجب: 90; جامعالرواة 1/591; تنقيح 2/279.
دارد. نجاشى(1) او را به بزرگى ستوده است.
على بن عبيدالله:
به ابوالحسن منتجب الدين رجوع شود.
على بن عيسى الاشعرى القمى(2):
او و پدرش از امراء و حكام شهر قم بودهاند.
على بن محمد الجاسبى:
از فقهاء و دانشمندان قم بوده و شيخ در فهرست او را ياد كرده است(3).
على بن محمد بن حفص الاشعرى:
از فقهاء بزرگ قرن دوم هجرى، و از صحابه امامان جعفر الصادق و موسى الكاظم(عليهما السلام) بوده، و از ايشان روايت مىكند، فرزندش حسن بن ابى قتاده نيز از محدثين اماميهاست، هر دورا دركتاب تعليقه و كتاب مشتركات موثق شمردهاند(4).
على بن محمد بن الحسن بن الحسين بن موسى بن بابويه «الشيخ نجم الدين ابوالحسن»(5):
مردى فقيه و دانشمند بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى 214; رجال طوسى 404، 417، 419، و علامه در خلاصه 1/100; و ابنداود در رجال خود، بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/463.
2ـ رجال نجاشى 371 ضمن ترجمه فرزندش محمد.
3ـ شيخ منتجب الدين گويد: وى از فقهاء است.
4ـ ايشان عمر زيادى كرده است. در ترجمه او ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/513; رجال نجاشى: 272; رجال طوسى: 239; خلاصه 1/102.
5ـ فهرست منتجب الدين: 91; امل: 489; جامع 1/597; تنقيح 2/303.
على بن محمد بن حيدر بن... بابويه القمى:
مردى است محدث و فاضل(1).
على بن مؤيد الدين بن العلقمى «شرف الدين ابوالقاسم»:
او و پدرش از وزراء بودهاند و در دستگاه خلافت عباسى در قرن هفتم مقام و درجتى والا داشتهاند، على بن مؤيد الدين شاگرد محقق نجم الدين است(2).
على بن محمد «الشيخ جمال الدين»:
مردى فاضل و اديب بوده و درشهر قمبهشغل پزشگى اشتغالداشتهاست(3).
على بن هبة الله بن دعويدار «تاج الدين ابوالحسن»(4):
از فقهاء و دانشمندان شهر قم بوده، و مدتى از عمرش را در اين شهر، به شغل قضاء گذرانده است. شيخ منتجب الدين او را در كتاب فهرست به خوبى ياد كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست: 327; در امل الامل گويد: فاضل و فقيه است و از ابو على طوسى روايت مىكند.
2ـ در امل الامل گويد: عالم و جليل القدر و شاعر و اديب و از تلامذه نجم الدين محقق حلى صاحب شرايع است.
3ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 91; امل: 490; جامع الرواة 1/601; تنقيح 2/309.
4ـ در نسخه شيخ حر ودر فهرست مورد استناد ما ابوالحسين: 84 و نيز نك: امل الآمل: 491; جامع الرواة 1/608; روضات: 379; تنقيح 2/214.
على بن محمد بن على بن سعد الاشعرى(1):
«ابوالحسن» كنيه اوست و به «ابن متّويه» معروف بوده است، مردى فقيه و محدث بوده و شيخ منتجب الدين براى او تأليفى در جمع احاديث در كتاب فهرست خود به دست مىدهد(2).
على بن محمد بن فيروزان القمى(3):
«ابوالحسن» كنيه او است. مردى محدث و فقيه است.
على پائين شهرى قمى (حاج شيخ على):
فرزند مرحوم آقا شيخ محمد، از علماء قم و مورد توجه اهالى پائين شهر بودهاند پس از تحصيل مقدمات علوم در سال 1314 قمرى به نجف اشرف مشرف شده و از محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله طباطبائى يزدى و علامه خراسانى استفاده و استفاضه نموده است و سپس در سال 1325 قمرى به قم مراجعت و در سال 1360 قمرى وفات يافته است.
على حقنويس (ميرزا على قمى):
فرزند مرحوم ملا محمد جواد در سال 1291 قمرى در شهر قم متولّد و پس از تحصيل علوم و نيل به درجه اجتهاد به تهران مهاجرت و در اين شهر به امور
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).
على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/379; منتهى المقال 4/351.
2ـ هرمزدانى.
3ـ الخلاصة 2/235.
4ـ نك: رجال طوسى 484.
5ـ منتهى المقال 4/385; روضة المتقين 14/43.
6ـ در فهرست منتجب الدين: 92 و نيز نك: امل الآمل: 486; جامع الرواة 1/572; تنقيح 2/281.
على بن الريان بن الصلت الاشعرى:
از صحابهامام ابوالحسن على بن محمد النقى(عليهما السلام) و از وكلاء مورد عنايت آن حضرت بوده است، نجاشى و علامه او را توثيق كرده(1) و بسيار ستودهاند. او و برادرشمحمدبنالريان، درنوشتنكتابىدر ضبط ونقلاحاديث،همكارىكردهاند.
على بن زيرك القمى «الشيخ الواعظ ابوالحسن»(2):
مردى محدّث و فقيه بوده است، شيخ او را در كتاب، فهرست به فضل و دانش ستوده است.
على بن صالح بن صالح:
از راويان و محدثان اوائل قرن سوم هجرى، از محمد بن حسن الصفار روايت مىكند.
على بن عبدالمطلب القمى «الشيخ رشيد الدين»:
مردى دانشمند و واعظ بوده است(3).
على بن عبدالله القمى «ابوالحسن العطار»:
محدّثى موثق بوده است، كتابى به نام «كتاب الاستطاعة على مذهب العدل»
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و ابن طاووس و مولى محمد امين ـ صاحب مشتركات ـ و علامه و نجاشى فرمودهاند: او را نسخهاى است از امام هادى(عليه السلام) و علامه وى را از وكلاء امام(عليه السلام) دانسته است.
2ـ فهرست منتجب الدين: 81; امل الآمل: 487; جامع الرواة 1/581; تنقيح المقال 2/290.
3ـ در فهرست منتجب الدين او را فقيه و واعظ دانسته است. فهرست منتجب: 90; جامعالرواة 1/591; تنقيح 2/279.
دارد. نجاشى(1) او را به بزرگى ستوده است.
على بن عبيدالله:
به ابوالحسن منتجب الدين رجوع شود.
على بن عيسى الاشعرى القمى(2):
او و پدرش از امراء و حكام شهر قم بودهاند.
على بن محمد الجاسبى:
از فقهاء و دانشمندان قم بوده و شيخ در فهرست او را ياد كرده است(3).
على بن محمد بن حفص الاشعرى:
از فقهاء بزرگ قرن دوم هجرى، و از صحابه امامان جعفر الصادق و موسى الكاظم(عليهما السلام) بوده، و از ايشان روايت مىكند، فرزندش حسن بن ابى قتاده نيز از محدثين اماميهاست، هر دورا دركتاب تعليقه و كتاب مشتركات موثق شمردهاند(4).
على بن محمد بن الحسن بن الحسين بن موسى بن بابويه «الشيخ نجم الدين ابوالحسن»(5):
مردى فقيه و دانشمند بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى 214; رجال طوسى 404، 417، 419، و علامه در خلاصه 1/100; و ابنداود در رجال خود، بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/463.
2ـ رجال نجاشى 371 ضمن ترجمه فرزندش محمد.
3ـ شيخ منتجب الدين گويد: وى از فقهاء است.
4ـ ايشان عمر زيادى كرده است. در ترجمه او ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/513; رجال نجاشى: 272; رجال طوسى: 239; خلاصه 1/102.
5ـ فهرست منتجب الدين: 91; امل: 489; جامع 1/597; تنقيح 2/303.
على بن محمد بن حيدر بن... بابويه القمى:
مردى است محدث و فاضل(1).
على بن مؤيد الدين بن العلقمى «شرف الدين ابوالقاسم»:
او و پدرش از وزراء بودهاند و در دستگاه خلافت عباسى در قرن هفتم مقام و درجتى والا داشتهاند، على بن مؤيد الدين شاگرد محقق نجم الدين است(2).
على بن محمد «الشيخ جمال الدين»:
مردى فاضل و اديب بوده و درشهر قمبهشغل پزشگى اشتغالداشتهاست(3).
على بن هبة الله بن دعويدار «تاج الدين ابوالحسن»(4):
از فقهاء و دانشمندان شهر قم بوده، و مدتى از عمرش را در اين شهر، به شغل قضاء گذرانده است. شيخ منتجب الدين او را در كتاب فهرست به خوبى ياد كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست: 327; در امل الامل گويد: فاضل و فقيه است و از ابو على طوسى روايت مىكند.
2ـ در امل الامل گويد: عالم و جليل القدر و شاعر و اديب و از تلامذه نجم الدين محقق حلى صاحب شرايع است.
3ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 91; امل: 490; جامع الرواة 1/601; تنقيح 2/309.
4ـ در نسخه شيخ حر ودر فهرست مورد استناد ما ابوالحسين: 84 و نيز نك: امل الآمل: 491; جامع الرواة 1/608; روضات: 379; تنقيح 2/214.
على بن محمد بن على بن سعد الاشعرى(1):
«ابوالحسن» كنيه اوست و به «ابن متّويه» معروف بوده است، مردى فقيه و محدث بوده و شيخ منتجب الدين براى او تأليفى در جمع احاديث در كتاب فهرست خود به دست مىدهد(2).
على بن محمد بن فيروزان القمى(3):
«ابوالحسن» كنيه او است. مردى محدث و فقيه است.
على پائين شهرى قمى (حاج شيخ على):
فرزند مرحوم آقا شيخ محمد، از علماء قم و مورد توجه اهالى پائين شهر بودهاند پس از تحصيل مقدمات علوم در سال 1314 قمرى به نجف اشرف مشرف شده و از محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله طباطبائى يزدى و علامه خراسانى استفاده و استفاضه نموده است و سپس در سال 1325 قمرى به قم مراجعت و در سال 1360 قمرى وفات يافته است.
على حقنويس (ميرزا على قمى):
فرزند مرحوم ملا محمد جواد در سال 1291 قمرى در شهر قم متولّد و پس از تحصيل علوم و نيل به درجه اجتهاد به تهران مهاجرت و در اين شهر به امور
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).
على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
2ـ هرمزدانى.
3ـ الخلاصة 2/235.
4ـ نك: رجال طوسى 484.
5ـ منتهى المقال 4/385; روضة المتقين 14/43.
6ـ در فهرست منتجب الدين: 92 و نيز نك: امل الآمل: 486; جامع الرواة 1/572; تنقيح 2/281.
على بن الريان بن الصلت الاشعرى:
از صحابهامام ابوالحسن على بن محمد النقى(عليهما السلام) و از وكلاء مورد عنايت آن حضرت بوده است، نجاشى و علامه او را توثيق كرده(1) و بسيار ستودهاند. او و برادرشمحمدبنالريان، درنوشتنكتابىدر ضبط ونقلاحاديث،همكارىكردهاند.
على بن زيرك القمى «الشيخ الواعظ ابوالحسن»(2):
مردى محدّث و فقيه بوده است، شيخ او را در كتاب، فهرست به فضل و دانش ستوده است.
على بن صالح بن صالح:
از راويان و محدثان اوائل قرن سوم هجرى، از محمد بن حسن الصفار روايت مىكند.
على بن عبدالمطلب القمى «الشيخ رشيد الدين»:
مردى دانشمند و واعظ بوده است(3).
على بن عبدالله القمى «ابوالحسن العطار»:
محدّثى موثق بوده است، كتابى به نام «كتاب الاستطاعة على مذهب العدل»
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و ابن طاووس و مولى محمد امين ـ صاحب مشتركات ـ و علامه و نجاشى فرمودهاند: او را نسخهاى است از امام هادى(عليه السلام) و علامه وى را از وكلاء امام(عليه السلام) دانسته است.
2ـ فهرست منتجب الدين: 81; امل الآمل: 487; جامع الرواة 1/581; تنقيح المقال 2/290.
3ـ در فهرست منتجب الدين او را فقيه و واعظ دانسته است. فهرست منتجب: 90; جامعالرواة 1/591; تنقيح 2/279.
دارد. نجاشى(1) او را به بزرگى ستوده است.
على بن عبيدالله:
به ابوالحسن منتجب الدين رجوع شود.
على بن عيسى الاشعرى القمى(2):
او و پدرش از امراء و حكام شهر قم بودهاند.
على بن محمد الجاسبى:
از فقهاء و دانشمندان قم بوده و شيخ در فهرست او را ياد كرده است(3).
على بن محمد بن حفص الاشعرى:
از فقهاء بزرگ قرن دوم هجرى، و از صحابه امامان جعفر الصادق و موسى الكاظم(عليهما السلام) بوده، و از ايشان روايت مىكند، فرزندش حسن بن ابى قتاده نيز از محدثين اماميهاست، هر دورا دركتاب تعليقه و كتاب مشتركات موثق شمردهاند(4).
على بن محمد بن الحسن بن الحسين بن موسى بن بابويه «الشيخ نجم الدين ابوالحسن»(5):
مردى فقيه و دانشمند بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى 214; رجال طوسى 404، 417، 419، و علامه در خلاصه 1/100; و ابنداود در رجال خود، بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/463.
2ـ رجال نجاشى 371 ضمن ترجمه فرزندش محمد.
3ـ شيخ منتجب الدين گويد: وى از فقهاء است.
4ـ ايشان عمر زيادى كرده است. در ترجمه او ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/513; رجال نجاشى: 272; رجال طوسى: 239; خلاصه 1/102.
5ـ فهرست منتجب الدين: 91; امل: 489; جامع 1/597; تنقيح 2/303.
على بن محمد بن حيدر بن... بابويه القمى:
مردى است محدث و فاضل(1).
على بن مؤيد الدين بن العلقمى «شرف الدين ابوالقاسم»:
او و پدرش از وزراء بودهاند و در دستگاه خلافت عباسى در قرن هفتم مقام و درجتى والا داشتهاند، على بن مؤيد الدين شاگرد محقق نجم الدين است(2).
على بن محمد «الشيخ جمال الدين»:
مردى فاضل و اديب بوده و درشهر قمبهشغل پزشگى اشتغالداشتهاست(3).
على بن هبة الله بن دعويدار «تاج الدين ابوالحسن»(4):
از فقهاء و دانشمندان شهر قم بوده، و مدتى از عمرش را در اين شهر، به شغل قضاء گذرانده است. شيخ منتجب الدين او را در كتاب فهرست به خوبى ياد كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست: 327; در امل الامل گويد: فاضل و فقيه است و از ابو على طوسى روايت مىكند.
2ـ در امل الامل گويد: عالم و جليل القدر و شاعر و اديب و از تلامذه نجم الدين محقق حلى صاحب شرايع است.
3ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 91; امل: 490; جامع الرواة 1/601; تنقيح 2/309.
4ـ در نسخه شيخ حر ودر فهرست مورد استناد ما ابوالحسين: 84 و نيز نك: امل الآمل: 491; جامع الرواة 1/608; روضات: 379; تنقيح 2/214.
على بن محمد بن على بن سعد الاشعرى(1):
«ابوالحسن» كنيه اوست و به «ابن متّويه» معروف بوده است، مردى فقيه و محدث بوده و شيخ منتجب الدين براى او تأليفى در جمع احاديث در كتاب فهرست خود به دست مىدهد(2).
على بن محمد بن فيروزان القمى(3):
«ابوالحسن» كنيه او است. مردى محدث و فقيه است.
على پائين شهرى قمى (حاج شيخ على):
فرزند مرحوم آقا شيخ محمد، از علماء قم و مورد توجه اهالى پائين شهر بودهاند پس از تحصيل مقدمات علوم در سال 1314 قمرى به نجف اشرف مشرف شده و از محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله طباطبائى يزدى و علامه خراسانى استفاده و استفاضه نموده است و سپس در سال 1325 قمرى به قم مراجعت و در سال 1360 قمرى وفات يافته است.
على حقنويس (ميرزا على قمى):
فرزند مرحوم ملا محمد جواد در سال 1291 قمرى در شهر قم متولّد و پس از تحصيل علوم و نيل به درجه اجتهاد به تهران مهاجرت و در اين شهر به امور
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).
على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
على بن صالح بن صالح:
از راويان و محدثان اوائل قرن سوم هجرى، از محمد بن حسن الصفار روايت مىكند.
على بن عبدالمطلب القمى «الشيخ رشيد الدين»:
مردى دانشمند و واعظ بوده است(3).
على بن عبدالله القمى «ابوالحسن العطار»:
محدّثى موثق بوده است، كتابى به نام «كتاب الاستطاعة على مذهب العدل»
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و ابن طاووس و مولى محمد امين ـ صاحب مشتركات ـ و علامه و نجاشى فرمودهاند: او را نسخهاى است از امام هادى(عليه السلام) و علامه وى را از وكلاء امام(عليه السلام) دانسته است.
2ـ فهرست منتجب الدين: 81; امل الآمل: 487; جامع الرواة 1/581; تنقيح المقال 2/290.
3ـ در فهرست منتجب الدين او را فقيه و واعظ دانسته است. فهرست منتجب: 90; جامعالرواة 1/591; تنقيح 2/279.
دارد. نجاشى(1) او را به بزرگى ستوده است.
على بن عبيدالله:
به ابوالحسن منتجب الدين رجوع شود.
على بن عيسى الاشعرى القمى(2):
او و پدرش از امراء و حكام شهر قم بودهاند.
على بن محمد الجاسبى:
از فقهاء و دانشمندان قم بوده و شيخ در فهرست او را ياد كرده است(3).
على بن محمد بن حفص الاشعرى:
از فقهاء بزرگ قرن دوم هجرى، و از صحابه امامان جعفر الصادق و موسى الكاظم(عليهما السلام) بوده، و از ايشان روايت مىكند، فرزندش حسن بن ابى قتاده نيز از محدثين اماميهاست، هر دورا دركتاب تعليقه و كتاب مشتركات موثق شمردهاند(4).
على بن محمد بن الحسن بن الحسين بن موسى بن بابويه «الشيخ نجم الدين ابوالحسن»(5):
مردى فقيه و دانشمند بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى 214; رجال طوسى 404، 417، 419، و علامه در خلاصه 1/100; و ابنداود در رجال خود، بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/463.
2ـ رجال نجاشى 371 ضمن ترجمه فرزندش محمد.
3ـ شيخ منتجب الدين گويد: وى از فقهاء است.
4ـ ايشان عمر زيادى كرده است. در ترجمه او ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/513; رجال نجاشى: 272; رجال طوسى: 239; خلاصه 1/102.
5ـ فهرست منتجب الدين: 91; امل: 489; جامع 1/597; تنقيح 2/303.
على بن محمد بن حيدر بن... بابويه القمى:
مردى است محدث و فاضل(1).
على بن مؤيد الدين بن العلقمى «شرف الدين ابوالقاسم»:
او و پدرش از وزراء بودهاند و در دستگاه خلافت عباسى در قرن هفتم مقام و درجتى والا داشتهاند، على بن مؤيد الدين شاگرد محقق نجم الدين است(2).
على بن محمد «الشيخ جمال الدين»:
مردى فاضل و اديب بوده و درشهر قمبهشغل پزشگى اشتغالداشتهاست(3).
على بن هبة الله بن دعويدار «تاج الدين ابوالحسن»(4):
از فقهاء و دانشمندان شهر قم بوده، و مدتى از عمرش را در اين شهر، به شغل قضاء گذرانده است. شيخ منتجب الدين او را در كتاب فهرست به خوبى ياد كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست: 327; در امل الامل گويد: فاضل و فقيه است و از ابو على طوسى روايت مىكند.
2ـ در امل الامل گويد: عالم و جليل القدر و شاعر و اديب و از تلامذه نجم الدين محقق حلى صاحب شرايع است.
3ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 91; امل: 490; جامع الرواة 1/601; تنقيح 2/309.
4ـ در نسخه شيخ حر ودر فهرست مورد استناد ما ابوالحسين: 84 و نيز نك: امل الآمل: 491; جامع الرواة 1/608; روضات: 379; تنقيح 2/214.
على بن محمد بن على بن سعد الاشعرى(1):
«ابوالحسن» كنيه اوست و به «ابن متّويه» معروف بوده است، مردى فقيه و محدث بوده و شيخ منتجب الدين براى او تأليفى در جمع احاديث در كتاب فهرست خود به دست مىدهد(2).
على بن محمد بن فيروزان القمى(3):
«ابوالحسن» كنيه او است. مردى محدث و فقيه است.
على پائين شهرى قمى (حاج شيخ على):
فرزند مرحوم آقا شيخ محمد، از علماء قم و مورد توجه اهالى پائين شهر بودهاند پس از تحصيل مقدمات علوم در سال 1314 قمرى به نجف اشرف مشرف شده و از محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله طباطبائى يزدى و علامه خراسانى استفاده و استفاضه نموده است و سپس در سال 1325 قمرى به قم مراجعت و در سال 1360 قمرى وفات يافته است.
على حقنويس (ميرزا على قمى):
فرزند مرحوم ملا محمد جواد در سال 1291 قمرى در شهر قم متولّد و پس از تحصيل علوم و نيل به درجه اجتهاد به تهران مهاجرت و در اين شهر به امور
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).
على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
على بن عبدالله القمى «ابوالحسن العطار»:
محدّثى موثق بوده است، كتابى به نام «كتاب الاستطاعة على مذهب العدل»
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و ابن طاووس و مولى محمد امين ـ صاحب مشتركات ـ و علامه و نجاشى فرمودهاند: او را نسخهاى است از امام هادى(عليه السلام) و علامه وى را از وكلاء امام(عليه السلام) دانسته است.
2ـ فهرست منتجب الدين: 81; امل الآمل: 487; جامع الرواة 1/581; تنقيح المقال 2/290.
3ـ در فهرست منتجب الدين او را فقيه و واعظ دانسته است. فهرست منتجب: 90; جامعالرواة 1/591; تنقيح 2/279.
دارد. نجاشى(1) او را به بزرگى ستوده است.
على بن عبيدالله:
به ابوالحسن منتجب الدين رجوع شود.
على بن عيسى الاشعرى القمى(2):
او و پدرش از امراء و حكام شهر قم بودهاند.
على بن محمد الجاسبى:
از فقهاء و دانشمندان قم بوده و شيخ در فهرست او را ياد كرده است(3).
على بن محمد بن حفص الاشعرى:
از فقهاء بزرگ قرن دوم هجرى، و از صحابه امامان جعفر الصادق و موسى الكاظم(عليهما السلام) بوده، و از ايشان روايت مىكند، فرزندش حسن بن ابى قتاده نيز از محدثين اماميهاست، هر دورا دركتاب تعليقه و كتاب مشتركات موثق شمردهاند(4).
على بن محمد بن الحسن بن الحسين بن موسى بن بابويه «الشيخ نجم الدين ابوالحسن»(5):
مردى فقيه و دانشمند بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى 214; رجال طوسى 404، 417، 419، و علامه در خلاصه 1/100; و ابنداود در رجال خود، بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/463.
2ـ رجال نجاشى 371 ضمن ترجمه فرزندش محمد.
3ـ شيخ منتجب الدين گويد: وى از فقهاء است.
4ـ ايشان عمر زيادى كرده است. در ترجمه او ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/513; رجال نجاشى: 272; رجال طوسى: 239; خلاصه 1/102.
5ـ فهرست منتجب الدين: 91; امل: 489; جامع 1/597; تنقيح 2/303.
على بن محمد بن حيدر بن... بابويه القمى:
مردى است محدث و فاضل(1).
على بن مؤيد الدين بن العلقمى «شرف الدين ابوالقاسم»:
او و پدرش از وزراء بودهاند و در دستگاه خلافت عباسى در قرن هفتم مقام و درجتى والا داشتهاند، على بن مؤيد الدين شاگرد محقق نجم الدين است(2).
على بن محمد «الشيخ جمال الدين»:
مردى فاضل و اديب بوده و درشهر قمبهشغل پزشگى اشتغالداشتهاست(3).
على بن هبة الله بن دعويدار «تاج الدين ابوالحسن»(4):
از فقهاء و دانشمندان شهر قم بوده، و مدتى از عمرش را در اين شهر، به شغل قضاء گذرانده است. شيخ منتجب الدين او را در كتاب فهرست به خوبى ياد كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست: 327; در امل الامل گويد: فاضل و فقيه است و از ابو على طوسى روايت مىكند.
2ـ در امل الامل گويد: عالم و جليل القدر و شاعر و اديب و از تلامذه نجم الدين محقق حلى صاحب شرايع است.
3ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 91; امل: 490; جامع الرواة 1/601; تنقيح 2/309.
4ـ در نسخه شيخ حر ودر فهرست مورد استناد ما ابوالحسين: 84 و نيز نك: امل الآمل: 491; جامع الرواة 1/608; روضات: 379; تنقيح 2/214.
على بن محمد بن على بن سعد الاشعرى(1):
«ابوالحسن» كنيه اوست و به «ابن متّويه» معروف بوده است، مردى فقيه و محدث بوده و شيخ منتجب الدين براى او تأليفى در جمع احاديث در كتاب فهرست خود به دست مىدهد(2).
على بن محمد بن فيروزان القمى(3):
«ابوالحسن» كنيه او است. مردى محدث و فقيه است.
على پائين شهرى قمى (حاج شيخ على):
فرزند مرحوم آقا شيخ محمد، از علماء قم و مورد توجه اهالى پائين شهر بودهاند پس از تحصيل مقدمات علوم در سال 1314 قمرى به نجف اشرف مشرف شده و از محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله طباطبائى يزدى و علامه خراسانى استفاده و استفاضه نموده است و سپس در سال 1325 قمرى به قم مراجعت و در سال 1360 قمرى وفات يافته است.
على حقنويس (ميرزا على قمى):
فرزند مرحوم ملا محمد جواد در سال 1291 قمرى در شهر قم متولّد و پس از تحصيل علوم و نيل به درجه اجتهاد به تهران مهاجرت و در اين شهر به امور
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).
على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
1ـ و ابن طاووس و مولى محمد امين ـ صاحب مشتركات ـ و علامه و نجاشى فرمودهاند: او را نسخهاى است از امام هادى(عليه السلام) و علامه وى را از وكلاء امام(عليه السلام) دانسته است.
2ـ فهرست منتجب الدين: 81; امل الآمل: 487; جامع الرواة 1/581; تنقيح المقال 2/290.
3ـ در فهرست منتجب الدين او را فقيه و واعظ دانسته است. فهرست منتجب: 90; جامعالرواة 1/591; تنقيح 2/279.
دارد. نجاشى(1) او را به بزرگى ستوده است.على بن عبيدالله:
به ابوالحسن منتجب الدين رجوع شود.
على بن عيسى الاشعرى القمى(2):
او و پدرش از امراء و حكام شهر قم بودهاند.
على بن محمد الجاسبى:
از فقهاء و دانشمندان قم بوده و شيخ در فهرست او را ياد كرده است(3).
على بن محمد بن حفص الاشعرى:
از فقهاء بزرگ قرن دوم هجرى، و از صحابه امامان جعفر الصادق و موسى الكاظم(عليهما السلام) بوده، و از ايشان روايت مىكند، فرزندش حسن بن ابى قتاده نيز از محدثين اماميهاست، هر دورا دركتاب تعليقه و كتاب مشتركات موثق شمردهاند(4).
على بن محمد بن الحسن بن الحسين بن موسى بن بابويه «الشيخ نجم الدين ابوالحسن»(5):
مردى فقيه و دانشمند بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى 214; رجال طوسى 404، 417، 419، و علامه در خلاصه 1/100; و ابنداود در رجال خود، بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/463.
2ـ رجال نجاشى 371 ضمن ترجمه فرزندش محمد.
3ـ شيخ منتجب الدين گويد: وى از فقهاء است.
4ـ ايشان عمر زيادى كرده است. در ترجمه او ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/513; رجال نجاشى: 272; رجال طوسى: 239; خلاصه 1/102.
5ـ فهرست منتجب الدين: 91; امل: 489; جامع 1/597; تنقيح 2/303.
على بن محمد بن حيدر بن... بابويه القمى:
مردى است محدث و فاضل(1).
على بن مؤيد الدين بن العلقمى «شرف الدين ابوالقاسم»:
او و پدرش از وزراء بودهاند و در دستگاه خلافت عباسى در قرن هفتم مقام و درجتى والا داشتهاند، على بن مؤيد الدين شاگرد محقق نجم الدين است(2).
على بن محمد «الشيخ جمال الدين»:
مردى فاضل و اديب بوده و درشهر قمبهشغل پزشگى اشتغالداشتهاست(3).
على بن هبة الله بن دعويدار «تاج الدين ابوالحسن»(4):
از فقهاء و دانشمندان شهر قم بوده، و مدتى از عمرش را در اين شهر، به شغل قضاء گذرانده است. شيخ منتجب الدين او را در كتاب فهرست به خوبى ياد كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست: 327; در امل الامل گويد: فاضل و فقيه است و از ابو على طوسى روايت مىكند.
2ـ در امل الامل گويد: عالم و جليل القدر و شاعر و اديب و از تلامذه نجم الدين محقق حلى صاحب شرايع است.
3ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 91; امل: 490; جامع الرواة 1/601; تنقيح 2/309.
4ـ در نسخه شيخ حر ودر فهرست مورد استناد ما ابوالحسين: 84 و نيز نك: امل الآمل: 491; جامع الرواة 1/608; روضات: 379; تنقيح 2/214.
على بن محمد بن على بن سعد الاشعرى(1):
«ابوالحسن» كنيه اوست و به «ابن متّويه» معروف بوده است، مردى فقيه و محدث بوده و شيخ منتجب الدين براى او تأليفى در جمع احاديث در كتاب فهرست خود به دست مىدهد(2).
على بن محمد بن فيروزان القمى(3):
«ابوالحسن» كنيه او است. مردى محدث و فقيه است.
على پائين شهرى قمى (حاج شيخ على):
فرزند مرحوم آقا شيخ محمد، از علماء قم و مورد توجه اهالى پائين شهر بودهاند پس از تحصيل مقدمات علوم در سال 1314 قمرى به نجف اشرف مشرف شده و از محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله طباطبائى يزدى و علامه خراسانى استفاده و استفاضه نموده است و سپس در سال 1325 قمرى به قم مراجعت و در سال 1360 قمرى وفات يافته است.
على حقنويس (ميرزا على قمى):
فرزند مرحوم ملا محمد جواد در سال 1291 قمرى در شهر قم متولّد و پس از تحصيل علوم و نيل به درجه اجتهاد به تهران مهاجرت و در اين شهر به امور
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).
على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
على بن محمد الجاسبى:
از فقهاء و دانشمندان قم بوده و شيخ در فهرست او را ياد كرده است(3).
على بن محمد بن حفص الاشعرى:
از فقهاء بزرگ قرن دوم هجرى، و از صحابه امامان جعفر الصادق و موسى الكاظم(عليهما السلام) بوده، و از ايشان روايت مىكند، فرزندش حسن بن ابى قتاده نيز از محدثين اماميهاست، هر دورا دركتاب تعليقه و كتاب مشتركات موثق شمردهاند(4).
على بن محمد بن الحسن بن الحسين بن موسى بن بابويه «الشيخ نجم الدين ابوالحسن»(5):
مردى فقيه و دانشمند بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى 214; رجال طوسى 404، 417، 419، و علامه در خلاصه 1/100; و ابنداود در رجال خود، بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/463.
2ـ رجال نجاشى 371 ضمن ترجمه فرزندش محمد.
3ـ شيخ منتجب الدين گويد: وى از فقهاء است.
4ـ ايشان عمر زيادى كرده است. در ترجمه او ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/513; رجال نجاشى: 272; رجال طوسى: 239; خلاصه 1/102.
5ـ فهرست منتجب الدين: 91; امل: 489; جامع 1/597; تنقيح 2/303.
على بن محمد بن حيدر بن... بابويه القمى:
مردى است محدث و فاضل(1).
على بن مؤيد الدين بن العلقمى «شرف الدين ابوالقاسم»:
او و پدرش از وزراء بودهاند و در دستگاه خلافت عباسى در قرن هفتم مقام و درجتى والا داشتهاند، على بن مؤيد الدين شاگرد محقق نجم الدين است(2).
على بن محمد «الشيخ جمال الدين»:
مردى فاضل و اديب بوده و درشهر قمبهشغل پزشگى اشتغالداشتهاست(3).
على بن هبة الله بن دعويدار «تاج الدين ابوالحسن»(4):
از فقهاء و دانشمندان شهر قم بوده، و مدتى از عمرش را در اين شهر، به شغل قضاء گذرانده است. شيخ منتجب الدين او را در كتاب فهرست به خوبى ياد كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست: 327; در امل الامل گويد: فاضل و فقيه است و از ابو على طوسى روايت مىكند.
2ـ در امل الامل گويد: عالم و جليل القدر و شاعر و اديب و از تلامذه نجم الدين محقق حلى صاحب شرايع است.
3ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 91; امل: 490; جامع الرواة 1/601; تنقيح 2/309.
4ـ در نسخه شيخ حر ودر فهرست مورد استناد ما ابوالحسين: 84 و نيز نك: امل الآمل: 491; جامع الرواة 1/608; روضات: 379; تنقيح 2/214.
على بن محمد بن على بن سعد الاشعرى(1):
«ابوالحسن» كنيه اوست و به «ابن متّويه» معروف بوده است، مردى فقيه و محدث بوده و شيخ منتجب الدين براى او تأليفى در جمع احاديث در كتاب فهرست خود به دست مىدهد(2).
على بن محمد بن فيروزان القمى(3):
«ابوالحسن» كنيه او است. مردى محدث و فقيه است.
على پائين شهرى قمى (حاج شيخ على):
فرزند مرحوم آقا شيخ محمد، از علماء قم و مورد توجه اهالى پائين شهر بودهاند پس از تحصيل مقدمات علوم در سال 1314 قمرى به نجف اشرف مشرف شده و از محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله طباطبائى يزدى و علامه خراسانى استفاده و استفاضه نموده است و سپس در سال 1325 قمرى به قم مراجعت و در سال 1360 قمرى وفات يافته است.
على حقنويس (ميرزا على قمى):
فرزند مرحوم ملا محمد جواد در سال 1291 قمرى در شهر قم متولّد و پس از تحصيل علوم و نيل به درجه اجتهاد به تهران مهاجرت و در اين شهر به امور
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).
على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
على بن محمد بن الحسن بن الحسين بن موسى بن بابويه «الشيخ نجم الدين ابوالحسن»(5):
مردى فقيه و دانشمند بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى 214; رجال طوسى 404، 417، 419، و علامه در خلاصه 1/100; و ابنداود در رجال خود، بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/463.
2ـ رجال نجاشى 371 ضمن ترجمه فرزندش محمد.
3ـ شيخ منتجب الدين گويد: وى از فقهاء است.
4ـ ايشان عمر زيادى كرده است. در ترجمه او ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/513; رجال نجاشى: 272; رجال طوسى: 239; خلاصه 1/102.
5ـ فهرست منتجب الدين: 91; امل: 489; جامع 1/597; تنقيح 2/303.
على بن محمد بن حيدر بن... بابويه القمى:
مردى است محدث و فاضل(1).
على بن مؤيد الدين بن العلقمى «شرف الدين ابوالقاسم»:
او و پدرش از وزراء بودهاند و در دستگاه خلافت عباسى در قرن هفتم مقام و درجتى والا داشتهاند، على بن مؤيد الدين شاگرد محقق نجم الدين است(2).
على بن محمد «الشيخ جمال الدين»:
مردى فاضل و اديب بوده و درشهر قمبهشغل پزشگى اشتغالداشتهاست(3).
على بن هبة الله بن دعويدار «تاج الدين ابوالحسن»(4):
از فقهاء و دانشمندان شهر قم بوده، و مدتى از عمرش را در اين شهر، به شغل قضاء گذرانده است. شيخ منتجب الدين او را در كتاب فهرست به خوبى ياد كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست: 327; در امل الامل گويد: فاضل و فقيه است و از ابو على طوسى روايت مىكند.
2ـ در امل الامل گويد: عالم و جليل القدر و شاعر و اديب و از تلامذه نجم الدين محقق حلى صاحب شرايع است.
3ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 91; امل: 490; جامع الرواة 1/601; تنقيح 2/309.
4ـ در نسخه شيخ حر ودر فهرست مورد استناد ما ابوالحسين: 84 و نيز نك: امل الآمل: 491; جامع الرواة 1/608; روضات: 379; تنقيح 2/214.
على بن محمد بن على بن سعد الاشعرى(1):
«ابوالحسن» كنيه اوست و به «ابن متّويه» معروف بوده است، مردى فقيه و محدث بوده و شيخ منتجب الدين براى او تأليفى در جمع احاديث در كتاب فهرست خود به دست مىدهد(2).
على بن محمد بن فيروزان القمى(3):
«ابوالحسن» كنيه او است. مردى محدث و فقيه است.
على پائين شهرى قمى (حاج شيخ على):
فرزند مرحوم آقا شيخ محمد، از علماء قم و مورد توجه اهالى پائين شهر بودهاند پس از تحصيل مقدمات علوم در سال 1314 قمرى به نجف اشرف مشرف شده و از محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله طباطبائى يزدى و علامه خراسانى استفاده و استفاضه نموده است و سپس در سال 1325 قمرى به قم مراجعت و در سال 1360 قمرى وفات يافته است.
على حقنويس (ميرزا على قمى):
فرزند مرحوم ملا محمد جواد در سال 1291 قمرى در شهر قم متولّد و پس از تحصيل علوم و نيل به درجه اجتهاد به تهران مهاجرت و در اين شهر به امور
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).
على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
1ـ رجال نجاشى 214; رجال طوسى 404، 417، 419، و علامه در خلاصه 1/100; و ابنداود در رجال خود، بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/463.
2ـ رجال نجاشى 371 ضمن ترجمه فرزندش محمد.
3ـ شيخ منتجب الدين گويد: وى از فقهاء است.
4ـ ايشان عمر زيادى كرده است. در ترجمه او ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/513; رجال نجاشى: 272; رجال طوسى: 239; خلاصه 1/102.
5ـ فهرست منتجب الدين: 91; امل: 489; جامع 1/597; تنقيح 2/303.
على بن محمد بن حيدر بن... بابويه القمى:
مردى است محدث و فاضل(1).
على بن مؤيد الدين بن العلقمى «شرف الدين ابوالقاسم»:
او و پدرش از وزراء بودهاند و در دستگاه خلافت عباسى در قرن هفتم مقام و درجتى والا داشتهاند، على بن مؤيد الدين شاگرد محقق نجم الدين است(2).
على بن محمد «الشيخ جمال الدين»:
مردى فاضل و اديب بوده و درشهر قمبهشغل پزشگى اشتغالداشتهاست(3).
على بن هبة الله بن دعويدار «تاج الدين ابوالحسن»(4):
از فقهاء و دانشمندان شهر قم بوده، و مدتى از عمرش را در اين شهر، به شغل قضاء گذرانده است. شيخ منتجب الدين او را در كتاب فهرست به خوبى ياد كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست: 327; در امل الامل گويد: فاضل و فقيه است و از ابو على طوسى روايت مىكند.
2ـ در امل الامل گويد: عالم و جليل القدر و شاعر و اديب و از تلامذه نجم الدين محقق حلى صاحب شرايع است.
3ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 91; امل: 490; جامع الرواة 1/601; تنقيح 2/309.
4ـ در نسخه شيخ حر ودر فهرست مورد استناد ما ابوالحسين: 84 و نيز نك: امل الآمل: 491; جامع الرواة 1/608; روضات: 379; تنقيح 2/214.
على بن محمد بن على بن سعد الاشعرى(1):
«ابوالحسن» كنيه اوست و به «ابن متّويه» معروف بوده است، مردى فقيه و محدث بوده و شيخ منتجب الدين براى او تأليفى در جمع احاديث در كتاب فهرست خود به دست مىدهد(2).
على بن محمد بن فيروزان القمى(3):
«ابوالحسن» كنيه او است. مردى محدث و فقيه است.
على پائين شهرى قمى (حاج شيخ على):
فرزند مرحوم آقا شيخ محمد، از علماء قم و مورد توجه اهالى پائين شهر بودهاند پس از تحصيل مقدمات علوم در سال 1314 قمرى به نجف اشرف مشرف شده و از محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله طباطبائى يزدى و علامه خراسانى استفاده و استفاضه نموده است و سپس در سال 1325 قمرى به قم مراجعت و در سال 1360 قمرى وفات يافته است.
على حقنويس (ميرزا على قمى):
فرزند مرحوم ملا محمد جواد در سال 1291 قمرى در شهر قم متولّد و پس از تحصيل علوم و نيل به درجه اجتهاد به تهران مهاجرت و در اين شهر به امور
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).
على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
على بن مؤيد الدين بن العلقمى «شرف الدين ابوالقاسم»:
او و پدرش از وزراء بودهاند و در دستگاه خلافت عباسى در قرن هفتم مقام و درجتى والا داشتهاند، على بن مؤيد الدين شاگرد محقق نجم الدين است(2).
على بن محمد «الشيخ جمال الدين»:
مردى فاضل و اديب بوده و درشهر قمبهشغل پزشگى اشتغالداشتهاست(3).
على بن هبة الله بن دعويدار «تاج الدين ابوالحسن»(4):
از فقهاء و دانشمندان شهر قم بوده، و مدتى از عمرش را در اين شهر، به شغل قضاء گذرانده است. شيخ منتجب الدين او را در كتاب فهرست به خوبى ياد كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست: 327; در امل الامل گويد: فاضل و فقيه است و از ابو على طوسى روايت مىكند.
2ـ در امل الامل گويد: عالم و جليل القدر و شاعر و اديب و از تلامذه نجم الدين محقق حلى صاحب شرايع است.
3ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 91; امل: 490; جامع الرواة 1/601; تنقيح 2/309.
4ـ در نسخه شيخ حر ودر فهرست مورد استناد ما ابوالحسين: 84 و نيز نك: امل الآمل: 491; جامع الرواة 1/608; روضات: 379; تنقيح 2/214.
على بن محمد بن على بن سعد الاشعرى(1):
«ابوالحسن» كنيه اوست و به «ابن متّويه» معروف بوده است، مردى فقيه و محدث بوده و شيخ منتجب الدين براى او تأليفى در جمع احاديث در كتاب فهرست خود به دست مىدهد(2).
على بن محمد بن فيروزان القمى(3):
«ابوالحسن» كنيه او است. مردى محدث و فقيه است.
على پائين شهرى قمى (حاج شيخ على):
فرزند مرحوم آقا شيخ محمد، از علماء قم و مورد توجه اهالى پائين شهر بودهاند پس از تحصيل مقدمات علوم در سال 1314 قمرى به نجف اشرف مشرف شده و از محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله طباطبائى يزدى و علامه خراسانى استفاده و استفاضه نموده است و سپس در سال 1325 قمرى به قم مراجعت و در سال 1360 قمرى وفات يافته است.
على حقنويس (ميرزا على قمى):
فرزند مرحوم ملا محمد جواد در سال 1291 قمرى در شهر قم متولّد و پس از تحصيل علوم و نيل به درجه اجتهاد به تهران مهاجرت و در اين شهر به امور
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).
على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
على بن هبة الله بن دعويدار «تاج الدين ابوالحسن»(4):
از فقهاء و دانشمندان شهر قم بوده، و مدتى از عمرش را در اين شهر، به شغل قضاء گذرانده است. شيخ منتجب الدين او را در كتاب فهرست به خوبى ياد كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست: 327; در امل الامل گويد: فاضل و فقيه است و از ابو على طوسى روايت مىكند.
2ـ در امل الامل گويد: عالم و جليل القدر و شاعر و اديب و از تلامذه نجم الدين محقق حلى صاحب شرايع است.
3ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 91; امل: 490; جامع الرواة 1/601; تنقيح 2/309.
4ـ در نسخه شيخ حر ودر فهرست مورد استناد ما ابوالحسين: 84 و نيز نك: امل الآمل: 491; جامع الرواة 1/608; روضات: 379; تنقيح 2/214.
على بن محمد بن على بن سعد الاشعرى(1):
«ابوالحسن» كنيه اوست و به «ابن متّويه» معروف بوده است، مردى فقيه و محدث بوده و شيخ منتجب الدين براى او تأليفى در جمع احاديث در كتاب فهرست خود به دست مىدهد(2).
على بن محمد بن فيروزان القمى(3):
«ابوالحسن» كنيه او است. مردى محدث و فقيه است.
على پائين شهرى قمى (حاج شيخ على):
فرزند مرحوم آقا شيخ محمد، از علماء قم و مورد توجه اهالى پائين شهر بودهاند پس از تحصيل مقدمات علوم در سال 1314 قمرى به نجف اشرف مشرف شده و از محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله طباطبائى يزدى و علامه خراسانى استفاده و استفاضه نموده است و سپس در سال 1325 قمرى به قم مراجعت و در سال 1360 قمرى وفات يافته است.
على حقنويس (ميرزا على قمى):
فرزند مرحوم ملا محمد جواد در سال 1291 قمرى در شهر قم متولّد و پس از تحصيل علوم و نيل به درجه اجتهاد به تهران مهاجرت و در اين شهر به امور
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).
على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
1ـ فهرست: 327; در امل الامل گويد: فاضل و فقيه است و از ابو على طوسى روايت مىكند.
2ـ در امل الامل گويد: عالم و جليل القدر و شاعر و اديب و از تلامذه نجم الدين محقق حلى صاحب شرايع است.
3ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 91; امل: 490; جامع الرواة 1/601; تنقيح 2/309.
4ـ در نسخه شيخ حر ودر فهرست مورد استناد ما ابوالحسين: 84 و نيز نك: امل الآمل: 491; جامع الرواة 1/608; روضات: 379; تنقيح 2/214.
على بن محمد بن على بن سعد الاشعرى(1):
«ابوالحسن» كنيه اوست و به «ابن متّويه» معروف بوده است، مردى فقيه و محدث بوده و شيخ منتجب الدين براى او تأليفى در جمع احاديث در كتاب فهرست خود به دست مىدهد(2).
على بن محمد بن فيروزان القمى(3):
«ابوالحسن» كنيه او است. مردى محدث و فقيه است.
على پائين شهرى قمى (حاج شيخ على):
فرزند مرحوم آقا شيخ محمد، از علماء قم و مورد توجه اهالى پائين شهر بودهاند پس از تحصيل مقدمات علوم در سال 1314 قمرى به نجف اشرف مشرف شده و از محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله طباطبائى يزدى و علامه خراسانى استفاده و استفاضه نموده است و سپس در سال 1325 قمرى به قم مراجعت و در سال 1360 قمرى وفات يافته است.
على حقنويس (ميرزا على قمى):
فرزند مرحوم ملا محمد جواد در سال 1291 قمرى در شهر قم متولّد و پس از تحصيل علوم و نيل به درجه اجتهاد به تهران مهاجرت و در اين شهر به امور
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).
على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
على بن محمد بن فيروزان القمى(3):
«ابوالحسن» كنيه او است. مردى محدث و فقيه است.
على پائين شهرى قمى (حاج شيخ على):
فرزند مرحوم آقا شيخ محمد، از علماء قم و مورد توجه اهالى پائين شهر بودهاند پس از تحصيل مقدمات علوم در سال 1314 قمرى به نجف اشرف مشرف شده و از محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله طباطبائى يزدى و علامه خراسانى استفاده و استفاضه نموده است و سپس در سال 1325 قمرى به قم مراجعت و در سال 1360 قمرى وفات يافته است.
على حقنويس (ميرزا على قمى):
فرزند مرحوم ملا محمد جواد در سال 1291 قمرى در شهر قم متولّد و پس از تحصيل علوم و نيل به درجه اجتهاد به تهران مهاجرت و در اين شهر به امور
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).
على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
على حقنويس (ميرزا على قمى):
فرزند مرحوم ملا محمد جواد در سال 1291 قمرى در شهر قم متولّد و پس از تحصيل علوم و نيل به درجه اجتهاد به تهران مهاجرت و در اين شهر به امور
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).
على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
1ـ رجال نجاشى: 257; فهرست طوسى: 89; رجال طوسى: 484.
2ـ شيخ نيز در فهرست از كتاب او ياد كرده است.
3ـ نك: رجال طوسى: 478.
اجتماعى و سياسى اشتغال جست، روزنامه «رعد»(1) را اداره كرد و سپس در كابينه كودتاى 1299 شمسى به كفالت وزارت دادگسترى رسيد و در دوره ششم قانونگذارى از طرف همشهريان خود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب و سپس مدت 20 سال بعضى ادارات دولتى را اداره كرد، و در دوره اول مجلس سنا با سمت سناتور انتصابى شهر تهران به مجلس سنا رفت و اكنون در دوره دوم مجلس سنا نيز عضويت دارد(2).على رضا «ميرزا عليرضا» بن محمد بن كمال الدين الحسينى القمى(3):
از دانشمندان بزرگ و ارجمند شهر قم در يك قرن پيش است، در خدمت محقق قمى ميرزا، صاحب قوانين تحصيل و تدريس كرده و مورد عنايت و محبت مخصوص او بوده است، مرحوم ميرزا، مرافعات و محاكمات شهر قم را به ايشان مرجوع مىفرموده است، و به همين سبب محضر او و فرزندش «حاج سيد جواد» محل حل و فصل خصومات و ترافع حكومات بوده است. در سال 1248 هجرى قمرى وفات يافته و در بقعه زكريا بن آدم مدفون شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
1ـ اين روزنامه توسط سيد ضياء الدين اداره مىشد و مترجم فوق الذكر از ياران سيد به حساب مىآمد و لذا از ناحيه سيد اداره امور داخلى آن به وى تفويض شده بود و نيز همين ارتباط دوستانه با سيد باعث شد كه وى به كفالت وزارت دادگسترى برسد. و نيز نك: شناسنامه مطبوعات ايران: 210 ـ 211.
2ـ اين عضويت در مجلس سنا تا پايان عمر وى (اسفند ماه 1326 شمسى = 1276 قمرى) باقى بوده و در سال ياد شده فوت كرده و در قم در ايوان آينه به خاك رفته است.
3ـ و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/146.
على رضا پيشوائى «حاج ميرزا عليرضا»(1):
فرزند مرحوم آيت الله حاج سيد جواد آملى مجتهد بزرگ اين شهر مىباشد، مردى بزرگوار و دوره سوم و پنجم به وكالت مجلس شوراى ملى از قم انتخاب شده در سال 1327 شمسى بدرود حيات گفته است.
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
على طباطبائى قمى (حاج آقا على صديق):
فرزند مرحوم حاج زينالعابدين. در سال 1280 قمرى متولد و از مشاهير معاصر قم مىباشند، در صدر مشروطيت از آزاديخواهان و مبارزان مشروطه بوده و به همين علّت مدتى نيز در تبعيد به سر برده است، در سال 1335 قمرى بدرود حيات گفته است. اغلب فرزندان او موقعيّت و عنوانى يافتهاند ارشد آنها، حاج سيد محمد طباطبائى «صديق زاده» است كه اكنون مورد علاقه و عنايت همشهريان است و فرزند ديگر آن مرحوم، آقاى طباطبائى(2) نماينده فعلى شهر قم است.
عماد الدين سزاوار:
فرزند مرحوم حجة الاسلام آقا شيخ محمد حسن قمى(3) در سال 1278 قمرى متولد و پس از تحصيلات مقدماتى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات به شغل وكالت دادگسترى اشتغال جست. در دوره 12 و 13
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ وى در سال 1282 قمرى در قم بدنيا آمد و از سال 1315 شمسى = 1355 قمرى تا آخر عمر خود در اين شهر، داراى دفترخانه رسمى بود. مؤلف گنجينه دانشوران مىنويسد: مرحوم پيشوائى سيدى جليل و خليق و متواضع بود. ص209.
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
قانونگذارى به وكالت مجلس شوراى ملى از اراك و در دوره 15 از ساوه و در دوره دوم مجلس سنا به سناتورى از حوزه همدان انتخاب شده است، فعلاً از اعضاء جوان و فعال مجلس سنا و از سخنوران و سياستمداران به نام كشور و مورد توجه همشهريان خود مىباشد(1).
عمران بن سليمان القمى الكوفى(2):
ازمحدّثين اوائل قرندوم هجرى و از صحابه امامجعفر الصادق(عليه السلام)مىباشد.
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
2ـ شرح حال ايشان در ص214 گنجينه دانشوران آمده است.
3ـ معروف به شيخ (شيخ العلماء).
عمران بن عبدالله القمى:
از روات و فقهاء جليل و صالح قم است كه در نيمه اول قرن دوم هجرى مىزيسته و از صحابه امام جعفر الصادق(عليه السلام) است، حضرت نسبت به عمران عنايت و محبت خاصى داشته است(3).
عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله القمى:
از محدثين اواخر قرن دوم هجرى است و از صحابه امام على بن موسى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آقاى رحيمى كاشانى مىنويسد: از جمله يادگارهاى برجسته معظم له در ساوه جاده سرتاسرى است كه طرحش را در زمان وكالت مجلس پيشنهاد و تعقيب نمودند و... كارخانه قند ملّى در همدان ر.ك: گنجينه دانشوران: 198; گنجينه آثار قم 1/373.
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
الرضا به شمار مىرود، نجاشى و علامه او را ستوده و توثيق كردهاند(1).
عمران بن موسى الزيتونى(2):
از ثقات محدثين و روات اماميه است.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
2ـ ر.ك: رجال شيخ طوسى 256.
3ـ رجال طوسى 256، اختيار كشى رقم 606، 608، 609، خلاصه 1/124. از باب نمونه روزى بر امام صادق(عليه السلام) وارد مىشود و مورد تكريم حضرت واقع مىشود در هنگام رفتن، حمّاد ناب از امام(عليه السلام) مىپرسد او كه بود؟ امام(عليه السلام) فرمود: از اهل بيت نجباء (اهل قم) است و جبّارى از جباران آنان را اراده نمىكند جز آنكه خداوند او را درهم مىشكند. ر.ك: رجال كبير به نقل از كشى; نقد الرجال تفرشى به نقل از كشى; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623. نمونه ديگر اينست كه او با كرباسهاى ساخت خودشان براى امام صادق(عليه السلام) چند خيمه ساخت و در منى به حضرت اهداء كرد و حضرت در حق وى دعا كرد.
عمرو الاشعرى القمى:
كنيهاش ابو عبدالله، و از فقها و محدثان بزرگ قم، و از مشايخ اماميه است علامه در خلاصه و نجاشى در رجال خود او را به عدالت ستودهاند و همچنين نجاشى كتابى براى او ياد كرده است.
عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(3):
از محدثين و روات قم در قرن دوم هجرى است و از خرمن دانش امام جعفر الصادق(عليه السلام) خوشه چينى كرده و به خدمت امام الهمام موسى الكاظم(عليه السلام)رسيده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نسب ايشان به اشعريين منتهى مىشود و شيخ الطائفه طوسى از او در رجال و فهرست و ابن داود در كتاب خود ياد كردهاند، وى داراى كتابى بوده است. نيز ر.ك: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 5/623; رجال نجاشى: 292; فهرست طوسى: 119; رجال طوسى: 381; خلاصه 1/124.
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
تحقيقات و تأليفات او عبارتند از: ديدار (مجموعه اشعار او); گلهاى جاويدان; تصحيح كليات شيخ بهائى; تصحيح ديوان عرفى شيرازى; تصحيح ديوان نظيرى نيشابورى; نمونههاى طنز فارسى; نگارش پارسى; على(عليه السلام) در شعر و ستايش; تصحيح ديوان سلطان قاجار; تصحيح ديوان قصاب كاشانى.
« ف »فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
2ـ نجاشى براى وى كتابى به نام «نوادر» ذكر كرده است. نك: رجال نجاشى: 291 و خلاصه 1/125.
3ـ امام صادق(عليه السلام) عيسى را مانند برادرش عمران دوست مىداشت و به طورى كه در رجال كشى مذكور است حضرت وى را به چند چيز وصيّت كرد از جمله فرمود: «وامر اهلك بالصلاة» و اضافه فرموده كه: «تو از ما اهل بيت هستى»، و در هنگام توديع امام(عليه السلام) ميانه دو چشم او را بوسيده است. در رجال نجاشى 291 آمده كه او مسائلى را نيز از امام رضا(عليه السلام)پرسيده است. در منتهى المقال آمده كه: از فهرست شيخ برمىآيد كه ايشان پدر محمد بن عيسى و جد احمد بن محمد بن عيسى است. و نيز نك: فهرست طوسى 116; رجال شيخ طوسى: 258; اختيار كشى رقم 607، 610; خلاصه 1/122، 123.
« غ »غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
غلامحسين جواهرى(1):
فرزند مرحوم ميرزا مهدى در سال 1303 شمسى متولد و در فرهنگ قم مشغول خدمات علمى است، جوانيست خوش قريحه و شعر خوب مىگويد، تخلصش (وجدى) است. از اشعار او است:گرفتار هواى نفس، قرب حق كجا يابد***كه از گلچين طريق باغبانى برنمىآيد
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
مخواه از مردم نااهل آئين وفادارى***كه از نامهربانان مهربانى برنمىآيد
مكندر پيشهر نامحرمى افشاى راز دل***كه از دزدان رهزن پاسبانى برنمىآيد
بهدستغيراگردادى عنان عفت خود را***مشو ايمن كه از گرگان شبانى برنمىآيد
ترا بايد ره دلسوزى از پروانه آموزى***كه قصد شمع با آتش زبانى برنمىآيد
تمناى وصال دوست جانى آتشين خواهد***كه از هر قلهئى آتشفشانى برنمىآيد
بگلزار ادب «وجدى» مريد طبع رنجى شو***كه از هر بلبلى شيرينزبانى برنمىآيد
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ خانبابا مشار در 4/670 مؤلفين كتب چاپى «راهنماى شهر قم» را از تأليفات وى ذكر كرده است. شعر زير هم كه در باب سعى و عمل سروده شده از اوست:
زاندرزهاى خداوند پند***يكى پندم آمد بسى دلپسند
بگفتم كه دست از تكاهل بدار***چه گيتى است ميدان مردان كار
كسى را نصيب است فرخندگى***كه فكرش بلند است در زندگى
گرت هست در سر هواى منال***زبون وار كنجى مخسب و بنال
برون كن ز سر فكر تنپرورى***گرت هست بر همگنان برترى
كه تن پروران را در اين خاكدان***تو يك مشتى از خار يا خاك دان
سخنوران نامى معاصر 6/3836.
فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
فتح الله خان بيگدلى:
از بزرگان و مشاهير معاصر قم بودهاند و در دوره اول مجلس شوراى ملى به نمايندگى مردم قم انتخاب شده است.
فخر آور بن محمد بن فخر آور القمى:
از دانشمندان و حكماء قمى است، كتابى در كيميا «شيمى» و كتاب ديگرى در علم منطق تحرير كرده است از فقه و علوم دينى نيز بهره وافرى داشته است(1).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
فخر الدين «حاج سيد فخر الدين قمى»:
از علماء و فقهاء اخير حوزه علمى قم و فرزند سيد ابوالقاسم(2) و نوه دخترى مرحوم محقق قمى، صاحب قوانين است. تحصيلاتش در قم(3) و نجف، و از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى(4) است. در رونق و
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).
فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.
فيض ـ آيت الله ميرزا محمد فيض ـ :
به «محمد» رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و از اصحاب استفتاء او بوده است.
2ـ مدفن او مسجد بالا سر حضرت معصومه(عليها السلام) است.
3ـ ر.ك: آثار الحجه 2/90.
4ـ ترجمه مختصر او در آثار الحجة ج2/98 آمده است. وى در 14 جمادى الآخره 1405 قمرى فوت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
« ق »قاسم بن حسن بن على بن يقطين بن موسى(1):
كنيهاش ابو محمد بوده است، اصلاً اهل قم نيست ولى در اين شهر سكونت كرده و بيشتر عمرش را در آنجا گذرانده است. علامه و ابن غضائرى او را به عدالت ستودهاند.
قاسم بن محمد القمى(2):
لقبش «كاسولا»، و كنيهاش «ابو محمد» است. در قبول احاديث او ترديد شده است، گاهى مورد قدح واقع شده و زمانى، مقبول افتاده است، نجاشى او را تضعيف كرده است(3).
قاضى سعيد(4) محمد بن محمد، مفيد قمى:
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 316; رجال طوسى: 421; خلاصه 2/248; اختيار كشى رقم 994 ـ 996 و 1001، 1048.
2ـ رجال نجاشى: 315; فهرست طوسى: 127; رجال طوسى: 490; خلاصه 2/248; منتهىالمقال 5/233.
3ـ رجال نجاشى: 315.
4ـ وى در سال 1049 در شهر قم چشم به جهان گشود و در صغر سن علم طب را فرا گرفت و در جوانى به اصفهان رفت و از محضر مولانا رجبعلى تبريزى و مولى محمد محسن فيض مستفيد شد و طبيب رسمى دربار صفوى گرديد و از طرف شاه عباس ثانى صفوى مدتى به قضاوت قم مشغول بود، و لذا به قاضى سعيد مشهور گشته است، پس از مدّتى بر اثر سعايت حسودان مفسد از خدمت اخراج و از شهر بنا بود تبعيد و در قلعه الموت زندانى گردد ولى چون مردى پاك و خوش نفس بود مورد عفو قرار گرفت و قبل از 1084 به قم مهاجرت مىكند و تا سال 1088 در آنجا به تصنيف و تأليف اشتغال داشت و در سال بعد به اصفهان سفر مىكند و تا سال 1102 در اصفهان كتابهاى اربعينيات و شرح حديث الغمامه و تمام جلد دوم شرح توحيد را به رشته تصنيف و تأليف درآورد، و در 14 جمادى الثانى سال 1103 نيز حيات داشته و به فاصله كمى در قم وفات كرده است. وى از شعراى ذو لسانين بوده و به فارسى و عربى شعر مىسروده است. از او يك فرزند فاضل متكلم به نام مولى صدر الدين باقيمانده كه در قم اصول كافى درس مىگفت و بعدها به منصب پدر (احتمالاً: قضاء) در آذربايجان منصوب گرديد. ر.ك: به كتاب كليد بهشت (مقدمه).
1ـ شيخ منتجب الدين در «حيره» ـ نزديكى كوفه ـ وى را ديده است، به عنوان فاضل و فقيه از او ياد مىكند. فهرست: 96; امل الآمل: 492; جامع الرواة 1/2; تنقيح المقال 2/3.
2ـ معروف به «شيخ الاسلام» و او فرزند ميرزا محمد رضا و او فرزند ميرزا ابوطالب ـ داماد ميرزاى قمى و صاحب كتاب سئوال و جواب ـ بوده است پس سيد جليل مرحوم ميرزا فخر الدين ميرزائى به دو واسطه به محقق قمى منتهى مىشود.
3ـ و در تهران در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتيانى بهرهمند شده.
4ـ و نيز نزد مرحومين آيتين آخوند خراسانى و سيد يزدى تحصيل كرده وآنگاه سفرى به سامراء كرده و در آنجا 6 سال توقف و از محضر اعلام و اكابر زمان مثل مرحوم آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى و مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله آقا سيد محمد اصفهانى و مرحوم محقق حاج آقا رضا همدانى، نهايت استفاده را برده و به مدارج عالى كمال نائل گرديده است و از مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آيت الله محمد حسن كبّه بغدادى به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمده و از مرحوم حاج آقا منير بروجردى اجازه روائى دارد. ر.ك: ميرزاى شيرازى: 180، آثار الحجه 1/219; تاريخ قم (ناصر الشريعه): 279; آينه دانشوران.
وسعت حوزه علمى قم با مرحوم آيت الله حائرى همكارى و همقدمى(1) داشته و بر جنازه مرحوم حائرى نماز خوانده است در سال 1362 هجرى قمرى وفات يافت(2).فرزندان او حاج سيد حسن سيدى(3) و حاج سيد عبدالحسين سيدى(4)هستند كه از فضلاء مورد توجه حوزه علميه مىباشد.