بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب رجال قم, ( )
 
 

بخش های کتاب

     r22 - رجال قم
     fehrest - رجال قم
     r01 - رجال قم
     r02 - رجال قم
     r03 - رجال قم
     r04 - رجال قم
     r05 - رجال قم
     r06 - رجال قم
     r07 - رجال قم
     r08 - رجال قم
     r09 - رجال قم
     r10 - رجال قم
     r11 - رجال قم
     r12 - رجال قم
     r13 - رجال قم
     r14 - رجال قم
     r15 - رجال قم
     r16 - رجال قم
     r17 - رجال قم
     r18 - رجال قم
     r19 - رجال قم
     r20 - رجال قم
     r21 - رجال قم
 

 

 
 
back pagefehrest pagenext page

سعد بن سعد بن الأحوص بن سعد بن مالك الاشعرى:

از محدثين و روات بزرگ و جليل است، از امامان على بن موسى الرضا و محمد بن على النقى (عليهما السلام) روايت كرده، به روايت عباد بن سليمان رواياتى را كه

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ فهرست منتجب الدين: 40; امل 515; جامع الرواة 2/414; تنقيح 3/2 قسمت كنى والقاب: 23.
2ـ و نيز ر.ك: فهرست ابن نديم; اعيان الشيعه 34/159.
از اين دو امام نقل كرده در كتابى مرتب و مبوب ساخته است، و به نقل از محمد بن خالد البرقى، كتاب ديگرى كه مرتب و مبوب نشده نيز داشته، شيخ منتجب الدين در فهرست او را «سعد الاحوص» ياد كرده است(1).

سعد بن عبدالله بن ابى خلف الاشعرى(2):

كنيهاش ابوالقاسم و زندگانى او در قرن سوم است، به ديدار امام عسكرى]7[ مشرف شده است. علامه و نجاشى او را از مشايخ و وجوه اماميه دانسته و همگان او را توثيق كردهاند، نجاشى در رجال خود بعد از ذكر ملاقات او با امام متذكر شده است كه بعضى اصحاب، اين حكايت را درست نمىدانند، و سپس كتب او را به اين تفصيل ياد كرده است.
1 ـ كتاب الرحمة.
2 ـ كتاب الوضوء.
3 ـ كتاب الصلوة.
4 ـ كتاب الزكوة.
5 ـ كتاب الصيام.
6 ـ كتاب الحج.
7 ـ كتاب بصائر الدرجات(3).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ ر.ك: بهجة الامال 4/319، فهرست طوسى: 76; منتهى المقال 3/319; رجال نجاشى: 179; بعضى سعد بن سعد الاحوص را فرزند سعد الاحوص مىدانند و ايندو را دو تا گرفتهاند. ببينيد: اعيان الشيعه 34/165 و ص176.
2ـ ترجمه او را در كتب زير ببينيد: الايرانيون والادب العربى 3/58 و اعيان الشيعه ج34/188; رجال نجاشى 177، فهرست طوسى: 75; رجال طوسى: 431; خلاصه 1/78.
3ـ اين كتاب غير از بصائر الدرجات صفار است كه فعلا در دست است. تحفة الاحباب 121.
8 ـ كتاب الضياء فى الامامة.
9 ـ كتاب فرق الشيعه(1).
10 ـ كتاب الرد على الغلاة.
11 ـ كتاب ناسخ القرآن و منسوخه و محكمه و متشابهه.
12 ـ كتاب فضل الدعا و الذكر.
13 ـ كتاب جامع الجوامع.
14 ـ مناقب رواة الحديث.
15 ـ كتاب مثالب رواة الحديث.
16 ـ كتاب المتعة.
17 ـ كتاب الرد على على بن ابراهيم بن هاشم فى معنى هاشم و يونس.
18 ـ كتاب قيام الليل.
19 ـ كتاب الرد على المجبرة.
20 ـ كتاب فضل القم و الكوفة(2).
21 ـ كتاب فضل ابيطالب و عبدالمطلب و اب النبى عليه الصلوة والسلام.
22 ـ كتاب الدعاء.
23 ـ كتاب الاستطاعه.
24 ـ كتاب احتجاج الشيعة على زيد بن ثابت فى الفرائض.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ بحث است كه فرق الشيعه يا المقالات والفرق با فرق الشيعه حسن بن موسى نوبختى چه ارتباطى دارد، استاد سيد محمد رضا حسينى جلالى در مجله و زين تراثنا، سال اول، ش اول ثابت كرده كه فرق الشيعه از نوبختى نيست و نسخهاى ناقص از كتاب المقالات و الفرق سعد بن عبد الله است. در هر حال اين اثر براى نخستين بار بر اساس دو نسخه موجود با تحقيق و تعليق محمد جواد مشكور به سال 1341 منتشر شد.
2ـ رجال نجاشى: 126; فهرست شيخ: 76; الذريعة 16/272; و بايد احاديثى باشد كه در بيان شرافت خاك قم و كوفه و فضائل مردمان اين دو از پيشوايان دين رسيده است، كتاب شناسى آثار مربوط به قم 9.
25 ـ كتاب النوادر.
26 ـ كتاب المنتخبات.
27 ـ كتاب المزار.
28 ـ كتاب مثالب هشام و يونس.
29 ـ كتاب مناقب الشيعه.
وفات او را نزديك سال سيصد هجرى ذكر كرداند(1).

سعد بن الحسن بن الحسين بن بابويه (ابو المعالى)(2):

از روات موثق و فقهاء قرن سوم و مردى صالح و پارسا بوده است.

سعد بن عمران القمى:

از روات و فقهاى قرن دوم و از اصحاب امام موسى الكاظم(عليه السلام) است(3).

سعد بن سعيد القمى:

محدث و فقيه، زندگانى او در قرن سوم و از اصحاب امام محمد بن على التقى(عليه السلام) است.

سهل بن راذويه (ابو محمد):

از ثقات محدثين قم و از وجوه اماميه است، مورد اعتماد بوده كتابى به نام

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ نجاشى وفات اورا سنه 301 يا 299 و علامه 27 شوال سال 300 ذكر كردهاند.
2ـ منتهى المقال 3/318; فهرست منتجب الدين: 69; امل الآمل: 476; جامع الرواة 1/353; تنقيح 2/12.
3ـ ر.ك: اعيان الشيعه 34/193، بهجة الآمال 4/324; رجال طوسى 351.
«فضل الموالى» و كتاب ديگرى به نام «المرد على مبغضى آل محمد(صلى الله عليه وآله وسلم)» تأليف كرده است(1).

سهل بن هُرمُزان:

از روات موثق مورد اعتماد بوده است، نجاشى و علامه او را توثيق كردهاند و همچنين نجاشى در رجال خود كتابى كه حسن بن على ريتونى از او روايت كرده، از او بدست مىدهد(2).

سهل بن اليسع بن عبدالله بن سعد الاشعرى:

از دانشمندان بزرگوار و جليل القدر اماميه در قرن دوم هجرى است از صحابه امام موسى الكاظم و على بن موسى الرضا ]8[ است و از ايشان روايت مىكند، نجاشى و علامه به تأكيد او را توثيق كردهاند(3).

سلامت:

فاميل سلامت از خانوادههاى مشهور قم مىباشد دو برادر او به نام شيخ على اصغر و حاج شيخ على اكبر در رأس اين خاندان قرار داشتند كه در هر كار خيرى پيش قدم بودند. زينالعابدين سلامت كه از اعضاى فعال جامعه ليسانسيهها و فرهنگيان تهران مىباشد از اين خانواده است.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ ر.ك: بهجة الامال 4/513; رجال نجاشى: 186; خلاصه 1/81.
2ـ ر.ك: بهجة الآمال 4/522; رجال نجاشى: 185; فهرست طوسى: 81; خلاصه 1/81.
3ـ ر.ك: بهجة الآمال 4/522; رجال نجاشى: 186; رجال طوسى: 377; خلاصه 1/81.

« ش »

شاذان بن جبرئيل بن اسماعيل بن ابيطالب القمى:

محدثى بارع و فقيهى بزرگ بوده است(1)، كتابى در شناخت قبله بنام (ازاحة العلة)(2) دارد تأليفات ديگر او يكى «تحفة المتؤلف الناظم وعمده المكلف الصائم» و كتاب «فضائل» است.

شرر قمى (بيگدلى):

اسمش حسن على(3) بيك فرزند لطفعلى خان بيگدلى صاحب آتشكده آذر است، از غزل سرايان و شعراى معاصر محمد شاه قاجار بوده است، ديوان اشعار او هنوز به چاپ نرسيده(4) تنها يك نسخه از آن در خاندان او موجود است كه اميدواريم به طبع و نشر آن همت كنند.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ در امل الآمل است كه وى مردى عالم، فاضل، فقيه عظيم الشأن و جليل القدر بوده است.
2ـ علامه مجلسى تمام آن را در «بحار» آورده است، و شهيد در «ذكرى» از آن نقل كرده است.
3ـ حسينعلى بيگ. معاصر او شاهزاده محمود ميرزا فرزند فتحعلى شاه قاجار در تذكره «سفينة المحمود» مىنويسد: نام نيكويش حسينعلى بيگ، اصلش از اهالى دارالمؤمنين «قم»، بهتر و مهتر «ايل بيگدلى» خلف پاك «حاجى لطفعلى بيك آذر» جوانى است در نهايت آهستگى و آزرم، سيرة وصورة از ابناى زمانه، به و مه است. در اصناف شعرى، فريد و موحد است خاصه در غزلسرائى... ديوانى به اندازه پنجهزار شعر دارد. و محمد فاضل متخلص به «راوى» در انجمن چهارم از «انجمن خاقان» مىنويسد: «... جوانى فرشته صورت، بهشتى سيرت، آدمى وش، ملكى منش، اديب نجيب اليف نصيف، چرب زبان و مهربانست. از آداب انسانيت و رسوم ملازمت و ايراد لطايف و اتخاذ ظرايف، فروزن است و از مراتب شاعرى نيز، طبعى صافى و خاطرى جواد و فكرى مطيع و ذهنى وسيع دارد...». شرر تا سال 1254 زنده بوده است. و نيز بنگريد: تذكره اختر 1/108.
4ـ ديوان او «فغان دل»، به كوشش شمسالدين محمد على مجاهدى (پروانه) و مقدمه آقاى على اصغر فقيهى، توسط انتشارات دارالعلم قم به چاپ رسيده است.
از اشعار اوست:
سوختن، خون شدن، ايدل به فراقش خوش باش***جستم آخر زپى درد تو درمانى چند
جز خيال تو كه در هر دلى آمد وطنش***يوسفى كس نشنيدست بزندانى چند(1)
* * *
باد بايد بهپريشانىآنزلفنكوشد(2)***يا به عطار بگوئيد كه عنبر نفروشد

شرفالدين ابو طاهر بن سعد(3):

زندگى او اواخر قرن پنجم و وزير سلطان سنجر سلجوقى بوده است، مردى ديندار و صالح و در كار اداره مملكت بردبار و مآل انديش و نيك سيرت بوده است(4).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ دنباله اين غزل در فغان دل ص109 ومجمع الفصحا 5/563 مذكور است.
2ـ بكوشد «م . ل». و صحيح آن ابو طاهر سعد بن على بن مميسه است دنباله اين غزل را در فغان دل 106 ملاحظه فرمائيد.
3ـ و به قولى سعدالدين.
4ـ اين وزير دانشمند و نيكو سيرت و متديّن در سال 481 از طرف خواجه نظام الملك به حكومت مرو رسيد و نزديك چهل سال به اداره مرو پرداخت و بر اثر حسن سياست و اداره صحيح مرو ارتقاء مقام يافت و در سال 521 صاحب ديوان ملكه مادر سلطان سنجر گرديد و پس از درگذشت شهاب الاسلام وزير، به وزارت سلطان سنجر سلجوقى رسيد اما از دوران وزارت او بيش از سه ماه نگذشت كه اجل بسراغاش آمد، و در جوار روضه مطهره حضرت على بن موسى الرضا ـ عليه آلاف التحية والثناء ـ كه خود آن را كه به دنبال فتنه غزان در سال 457 منهدم شده بود، تجديد بنا كرد و براى خود نيز قبرى را منظور نمود، به خاك سپرده شد. امير معزى در مدح اين وزير اشعارى سروده است اين وزير دانشمند و برادرش اوحد الدين ابو ثابت مميسه وزير فارس از بيدهند برخاسته اند نك: تربت پاكان 2/187; گنجينه دانشوران 179 ـ 176. وزيران ايرانى از بزرگمهر تا امير كبير: 178.

شهابالدين المرعشى، ابوالمعالى:

مشهور و معروف به «آقا نجفى»(1)، از دانشمندان و مراجع بزرگوار و جليل حوزه علمى قم، و نسّابهاى بصيرند مردى بزرگوار و مورد نظر و توجه خاص مردم دانش دوست قم مىباشند، تولدشان در سال 1318 قمرى در نجف بوده است، فرزند مرحوم شمسالدين سيد محمود مرعشى بن السيد على شرف الدين طبيب معروف به سيد الاطباء. خاندان جليل ايشان عموماً از دانشمندان و فضلا بودهاند ـ پادشاهان و سلاطين مرعشى طبرستان كه در قرن هشتم و نهم و زمانى بعد از آن سلطنت را داشتند و تا اوائل حكومت صفويه در اقتدار باقى بودهاند اجداد و اسلاف جناب ايشان بودهاند(2). تحصيلاتشان را در نجف اشرف شروع مىكنند و مدارج عالى كمال علمى را پيموده و سپس در سال 1342 قمرى به ايران مسافرت مىنمايند، در اين سفر مدتى در طهران اقامت فرمود و از محضر دانشمند فقيد ميرزا طاهر تنكابنى و دانشمندان ديگر آن زمان در طهران بهرهها مىيابند و سپس در سال 1346 به قم آمده و در همين شهر سكونت اختيار كردند، مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى به ايشان عنايت خاصى داشتند، از همان زمان ايشان در رديف اساتيد و مدرسين عالى حوزه علميه بودند و هم اكنون نيز مجلس درس ايشان منبع فيض و منشأ فضل است، ايشان در علوم مختلف ادبى و علمى تأليفات و آثارى دارند كه اغلب

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ نسب شريف ايشان با 29 واسطه به حضرت سيدالساجدين، على بن الحسين(عليهما السلام)منتهى مىگردد و حضرت حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محمد صادق (علامه) معروف به «صدر الشريعه» نسب نامه ايشان را به نظم كشيده و ضميمه افاضات النجفيه كرده است.
2ـ شرح حال اعيان اين خاندان اصيل در كتب زير آمده است: روضة الصفا; حبيب السير; عالم آرا; مجالس المؤمنين; تاريخ سيد ظهيرالدين مرعشى; رياض العلماء; انساب سمعانى; ريحانة الادب; اعيان المرعشيين، شهاب شريعت.
آنها تعليقات و شروحى است كه بر كتب و رسالات اساتيد گذشته و دانشمندان متقدم نوشتهاند، يكى از تأليفات سودمند و بىسابقه كه حضرت ايشان با تحمّل زحمات و صرف مدّت مديدى از زمان نگاشتهاند كتابى در انساب طالبيين «علويين» به نام (شجرات نسب الطالبيين) است و كتب ديگرى كه تعداد آنها از سى عدد تجاوز مىكند(1).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ فهرست تأليفات معظم له به قرار ذيل است: الهداية فى شرح الكفايه; مصباح الهداية فى شوارع الكفاية; حاشيه معالم; مطارح الافكار فى حلّ مطارح الانظار (حاشيهاى است بر تقريرات اصولى شيخ انصارى(رحمه الله)); حاشيه مكاسب شيخ انصارى; رسالهاى در لباس مشكوك; رسالهاى در بيع بشرط; حاشيه شرح لمعه شهيد; اجوبة المسائل الرازية; الصناعات الفقهية; غاية القصوى لمن رام التمسك بالعروة الوثقى; سبيل الرّشاد; الشمس الطالعه; مقدمة التفسير; حاشيه تفسير بيضاوى; التجويد; الرد على مدعى التحريف; المسلسلات الى مشايخ الاجازات; مزارات علويين; طبقات النسابين; اعيان المرعشيين; الرسالة الافليسة; مطلع البحرين در احوال صاحب مجمع البحرين; لؤلؤ الصدف فى ترجمة المرحوم محمد اشرف صاحب فضائل السادات; كاشفة الحال فى ترجمة صاحب خزانة الخيال; هدية ذوى الفضل والنهى; منبع الرشاد فى ترجمة فاضل الجواد; منهج الرشاد فىترجمة الاستاد حاج شيخ جواد بلاغى; كلمة طريفة فى ترجمة شيخ علينقى كمرهاى; رساله مفرج الكروب فى ترجمة صاحب ارشاد القلوب; اللئالى الثمينة; سجع البلابل در ترجمه صاحب وسائل; كشف الظنون در ترجمه صاحب كشف الظنون; رياض الاقاحى; منية المستجير; الغريه; كتاب الزيارة والدعاء; الدر الفريد; روض الرياحين; انس الوحيد; جذب القلوب الى ديار المحبوب; حاشيه بر فصول المهمه; تعليقه بر احقاق الحق شهيد قاضى نورالله شوشترى.
معظم له داراى آثار فراوانى در قم و ديگر شهرستانها است كه هريك براى بقاء نام شريفش كافى است، از آنجمله: مدرسه علميه در خيابان ارم قم، مدرسه مهديه، مدرسه مؤمنيه، مدرسه شهابيه، حسينيه در جنب منزل خود، كتابخانه و قرائتخانه، درمانگاه جدا، احداث يكصد وچهل باب منزل در كوى آيت الله مرعشى نجفى، تعمير قبور برخى از امامزادگان، بيش از دهها مسجد كه در قم و ساير شهرستانها به امر ايشان يا با مساعدتهاى معظم له ساخته شده است.

شهيدى قمى (بابا شهيدى)(1):

شاعر درويش مشرب و بذلهگو بوده است، اين شاعر كه نام و مشخصات كامل زندگى وى در دست نيست چندى ملك الشعرا دربار سلطان يعقوب بوده پس از وى به هرات نزد سلطان حسين ميرزا بايسنقور رفته و مورد احترام وى بوده، سپس به هندوستان مهاجرت و در گجرات اقامت گزيده و در 935 (2)قمرى در صد سالگى وفات يافته است.
از اشعار اوست:
بيا اى عشق و آتش زن دل افسرده ما را***بهنور خويش روشن كن چراغ مرده ما را
* * *
خواب ديدم كز هوا شاهين او صيدى ربود***چون شدم بيدار، مرغدل به جاى خود نبود
* * *
زمام از دست ليلى در رباىاى ناقه كارى كن***سرخودگير و بر مجنون سرگردان گذارى كن
* * *

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ ترجمه او در بسيارى از كتابها و تذكرهها آمده است، بنگريد: قم در قرن نهم هجرى 198، تذكره هفت اقليم 2/503 ـ 504; مجالس النفائس 119 ـ 120 و 296 ـ 297; تحفه سامى 106، مجمع الفصحاء 4/43; حبيب السير 4/611; امتحان الفضلاء 1/115; فرهنگ سخنوران (از دكتر خيام پور): 314; الذريعه 9/562 و 931; ريحانة الادب 3/290.
2ـ طبق نقل آزاد بلگرامى است كه ديگران از او تبعيت كردهاند اما از نقل صاحب تاريخ فرشته در واقعات اسماعيل عادلشاه برمىآيد كه وى در سال 936هـ زنده بوده است. نك: كاروان هند 1/663.

شيرزاد بن محمد بن محمد بن بابويه:

از دانشمندان قرن چهارم. مردى فقيه و پارسا بوده است(1).

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ در امل الآمل ص255 آمده است كه: «انّه فقيه صالح». و در فهرست منتجب الدين: 70، آمده كه وى مردى فقيه و صالح بوده است. و نيز نك: جامع الرواة 1/403; تنقيح 2/90.

« ص »

صادقى:

خانواده صادقى از خاندانهاى بزرگ و مشهور قم مىباشد، مرحوم ملا محمد صادق، صاحب مدرسهاى به همين نام كه ترجمهاش گذشت، رئيس و قائد اين خانواده بوده و اكنون احفاد و بستگان او به لقب صادقى مشهورند، فرد معمّر و بزرگ آنها اكنون آقاى احمد شريف(1) صادقى است كه از مردان شريف اين ديار هستند و ديگر آقاى جواد صادقى كه اكنون رئيس دادگسترى استان خوزستان از مشاهير اين خانواده است، افراد صاحب عنوان ديگرى نيز در اين خانواده هستند.

صدرالدين الرضوى القمى فرزند سيد محمد باقر الرضوى(2):

از علماء بزرگ و فقهاى جليل القدر قرن دوازدهم هجرى است تولد او بايد در حدود سنه 1090(3) باشد تحصيلاتش در اصفهان در خدمت آقا جمال خونسارى و مدقق شروانى و شيخ جعفر قاضى بوده است، پس از فراغ از تحصيل به قم مراجعت و مدّتى عهدهدار امور شرعى قم وتدريس علوم گشت تا فتنه افغان سبب شد كه از وطن مألوف هجرت كند از اين پس مدتى در همدان و سپس در نجف اشرف، اقامت گزيد، و در آنجا به تكميل مدارج كمال و مراتب

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ وى وكيل پايه يك دادگسترى و مؤلف كتاب مصاحبه فيلسوف با بيهقى است. ر.ك: مؤلفين كتب چاپى 1/418.
2ـ صاحب روضات گويد: در مرحله فضيلت و تدقيق و جودت تصرف و تحقيق فردى است بلاثانى.
3ـ 1085 تا 1095 هـ.
علمى خود همت گماشت و از محضر اساتيد الشريف ابوالحسن عاملى و شيخ احمد جزائرى مستفيض گرديد در ضمن خود نيز تدريس علوم فقه و اصول را عهدهدار گشت، آقا محمد باقر وحيد بهبهانى و سيد عبدالله جزائرى(1) نوه سيد نعمت الله از شاگردان ايشان هستند.
تأليفات او يكى كتاب طهارت و ديگرى شرح وافيه ملا عبدالله تونى است، وفات او در سنه 1160(2) اتفاق افتاده است(3).

صدرالدين(4) صدر:

از مراجع بزرگ و دانشمندان جليل القدر دوره اخير بودند، فرزند مرحوم آيت الله سيد اسمعيل صدر، فرزند سيد صدرالدين جبل عاملى است، خانواده ايشان از جليلترين و اصيلترين بيوت علويين و سادات است، تولد آن مرحوم در كاظمين به سال 1299 قمرى و تحصيلاتشان در كربلا و نجف اشرف بوده است. در سال 1346 قمرى براى تشرف به آستان قدس رضوى به ايران آمدند و پس از توقف دو سال در شهر قم به مشهد مقدس مشرف شده و در آنجا مقيم شدند.
جناب ايشان داماد مرحوم آيت الله حاج آقا حسين قمى بودند و پس از مسافرت آن مرحوم به كربلا برحسب خواهش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ ايشان در اجازه كبير خود درباره استادش مىگويد: او اعلم علمائى است كه من آنها را در عراق عرب ديدهام و اجمع آنها در معقول و منقول نزد اهل عراق و عظيم القدر بوده و زوّار از هر ناحيه به ملاقات او مىآمدند و به زيارتش تبرّك مىجستند و از وى استفاده مىنمودند.
2ـ 1150 تا 1160 هـ.
3ـ در ترجمه ايشان به منابع زير مراجعه شود: اعيان الشيعه 36/282; گنجينه دانشمندان 1/112; ريحانة الادب 3/430، خورشيد پنهان از اينجانب; الكنى والالقاب; فهرست مشاهير ايران 2/143; گنجينه آثار قم 1/302; اعيان الشيعه 36/282.
4ـ اسم ايشان، محمد على، كنيهاش ابو الرضا، و مشهور به صدرالدين بودهاند.
حائرى در قم سكونت فرمود و به تدريس فقه و اصول اشتغال ورزيدند، پس از وفات مرحوم حائرى يزدى مرجعيّت يافته و مقتداى مسلمين و طلاب و دانشجويان علوم دينى و يكى از مدرسين سهگانه عالى بودند.
مرحوم ايشان گذشته از مراتب علمى صاحب اخلاق حسنه وسجاياى حميدهاى بودند كه هركس به ديدار ايشان توفيق مىيافت شيفته رفتار و اخلاقشان مىشد، بسيار متواضع و مهربان بودند و خوشبختانه فرزندان برومندشان همان شيوه شايسته و مهربانى و فروتنى را از پدرشان به يادگار دارند همچنان كه فضل و دانش را از او به ارث بردهاند، فرزندان ذكور ايشان سه نفرند: آقاى سيد رضا (كه شرحش گذشت) و آقاى سيد على و آقاى سيد موسى، فرزند كوچك ايشان سيد موسى(1) يكى از فضلاء و دانشمندان جوان هستند كه مورد

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ امام موسى صدر در حدود سال 1343 قمرى در مشهد مقدس در ميان خاندانى كه پشت در پشت از عالمان متقى و افراد پرهيزكار دوران بودند چشم به جهان گشود و در سال 1349 در معيّت والد معظم خود به قم آمد و تحصيلات خود را در نزد اساتيد معروف قم آغاز و آنگاه در درس مدرسان بزرگ زمان خود همچون مرحوم آيت الله محقق داماد و مرحوم آيت الله بروجردى و حضرت آيت الله امام خمينى(قدس سره) شركت كرد ضمناً در دانشگاه تهران هم تحصيل كرد و از دانشكده حقوق فوق ليسانس اقتصاد گرفت و سپس به نجف اشرف عزيمت نمود و در آنجا از محضر عالمان بزرگ نجف بهرهها گرفت و به مقام بلندى از نظر علمى نائل آمد تا اين كه پس از رحلت مصلح بزرگ شيعى حضرت علامه سيد عبدالحسين شرف الدين ـ رهبر شيعيان لبنان ـ بنا بر دعوت رسمى بيت رفيع شرف الدين و شيعيان لبنان براى زعامت و سرپرستى شيعيان لبنان در سال 1959 ميلادى به آن كشور مهاجرت فرمود و رياست مجلس اعيان (سنا) شيعيان لبنان را عهدهدار شد و علاوه بر اين مسئوليت خطير خود دست به پارهاى اقدامات اصلاحى زد كه موجب سربلندى و عظمت شيعيان در ديد ديگران گرديد و آوازه و عظمتش را در جهان بگسترد، از جمله: تأسيس مجلس اعلاء شيعيان در سال 1969، تأسيس هنرستانهاى صنعتى در شهر صور، تأسيس بيمارستان (در مدينة الزهراء) بيروت، درمانگاههاى فراوان در بيروت و صور و...، تأسيس شاخه نظامى حركة المحرومين (امل) لبنان، تأسيس كودكستانها و مهد كودكها و زايشگاهها، مراكز آموزشهاى فرهنگى و حرفهاى دختران شيعه در صور و... و سرانجام اين مصلح مجاهد براساس دعوت قبلى ليبى در تاريخ 22 رمضان 1398 (20 اوت 1978) به همراه شيخ محمد يعقوب و عباس بدرالدين (خبرنگار) براى شركت در جشنهاى انقلاب وارد فرودگاه طرابلس شد ولى وسائل ارتباط جمعى ليبى خبر ورود ايشان را مخابره نكردند و پس از يك هفته ليبى ادعا كرد كه ايشان در عصر روز 28 رمضان 1398 با هواپيماى خطوط هوائى ايتاليا ـ پرواز 881 ـ ليبى را به سوى ايتاليا ترك كردهاند. و از اطلاعاتى كه پليس گمرك فرودگاه رم و سرنشينان هواپيماى پرواز 881 در اختيار نمايندگان مجلس اعلاى شيعه و دستگاه امنيتى و قضائى ايتاليا و هيئت تحقيق دولت لبنان قرار دادند معلوم گرديد كه امام موسى صدر جزء مسافرين هواپيما نبوده و در فرودگاه رم هم پياده نشدهاند.
آن سفر كرده كه صد قافله دل همراه اوست***هر كجا هست خدايا تو نگهدارش باش
پارهاى از كتابهاى او: اقتصاد در مكتب اسلام، اسلام و فرهنگ قرن بيستم (با ترجمه على حجتى كرمانى)، المعاملات الجديدة فى ضوء الفقه الاسلامى، رساله اسلام و تربيت بدنى، جزوه اسلام و تمدن در قرن حاضر، جزوه اسلام و زن، جزوه اسلام و پيشرفت و تكامل، اسلام و عبادات، تأملات حول مبحث تعاليم اسلاميه، مقدمهاى بر تاريخ الفلسفة الاسلامية (از پرفسور هانرى كوربن)، مقدمه بر القرآن الكريم والعلوم الطبيعى (از مهندس يوسف مردّة)، و مقدمه بر كتاب فاطمة الزهراء (از سليمان كتانى)، و جهانبينى و انسانشناسى، خطوط اساسى فرهنگ اسلامى، نقش اسلام در زندگى نوين. ر.ك: لبنان از شهيد دكتر مصطفى چمران; آثار الحجه 1/205; تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير 1/301; دائرة المعارف تشيع 1/183; مجله الوحدة الاسلامية ـ عدد سابع عشر، ذوالحجة 1405 هـ; گنجينه 8/117 ـ 123; زندگى و مبارزات امام موسى صدر و سيد محمد باقر صدر (از على علمى اردبيلى); تاريخ فرهنگ معاصر، ويژه نامه 5، مخصوص امام موسى صدر; امام موسى صدر اميد محرومان از عبدالرحيم اباذرى.
توجه اساتيد و محبوب عوام است.
وفات مرحوم صدر ربيع الثانى(1) 1373 قمرى اتفاق افتاد و تأليفات ايشان غير از رسالات عمليه كه در فروع فقه به فارسى براى استفاده مقلدين نوشتهاند كتاب (المهدى) است(2) كه به عربى تحرير و طبع گرديده است.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ روز شنبه 19 ربيع الاول 1372 هـ . ق . وفات كرده است.
2ـ اين كتاب تاكنون دو بار به فارسى ترجمه شده است يك بار توسط آقاى محمد جواد نجفى و يك بار هم توسط آقاى مهدى فقيه كرمانى به نام «مهدى منتظر يا مصلح جهانى». تأليفات ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ الحقوق (همان رسالة الحقوق امام سجاد(عليه السلام) است كه با مقدمهاى كوتاه از ايشان مكرر چاپ شده است) 2 ـ تاريخ مختصر اسلام 5 جلد كه دو جلد آن چاپ شده است 3 ـ حاشيه بر عروة الوثقى 4 ـ حاشيه بر وسيلة النجاة. آثار چاپ نشده آن مرحوم به شرح ذيل است: منظومهاى در حج; منظومه در صوم; رسالهاى در امر به معروف و نهى از منكر، رسالهاى در حكم ماء غساله; رسالهاى در تقيّه; رسالهاى در حج; رسالهاى در نكاح; سفينة النجاة ـ در فقه و به زبان فارسى است ـ; رسالهاى در اصول دين; رسالهاى در رد شبهات وهابيّه; رسالهاى در اثبات عدم تحريف كتاب; لواء الحمد (در اخبار خاصه و عامه ) 12 جلد; مدينة العلم 6ج; ديوان اشعار.
back pagefehrest pagenext page