داخل و تصرفی از طرف ما در اين حادثه صورت بگيرد ، حادثه را منحرفمیكند و بجای اينكه ما از اين حادثه استفاده بكنيم قطعا ضرر خواهيم كرد .حالا بحث من اين است كه در نقل و بازگو كردن حادثه عاشورا ، ما هزارانتحريف وارد كردهايم ! هم تحريفهای لفظی ، يعنی شكلی و ظاهری كه راجع بهاصل قضايا ، راجع به مقدمات قضايا ، راجع به متن مطلب و راجع به حواشیمطلب است ، و هم تحريف در تفسير اين حادثه . با كمال تاسف اين حادثه، هم دچار تحريفهای لفظی شده و هم دچار تحريفهای معنوی . گاهی از اوقاتتحريفهايی كه میشود لااقل با اصل مطلب هماهنگی دارد ، ولی گاهی وقتهاتحريف ، كوچكترين هماهنگی كه ندارد هيچ ، قضيه را هم مسخ میكند ، قضيهرا به كلی واژگون میكند و به شكلی در میآورد كه به صورت ضد خودشدرمیآيد . باز هم با كمال تاسف بايد بگويم تحريفهايی كه بدست ما مردمدر اين حادثه صورت گرفته است همه در جهت پائين آوردن و مسخ كردن قضيهبوده است ، در جهت بی خاصيت و بی اثر كردن قضيه بوده است . و در اينقضيه ، هم گويندگان و علمای امت ، و هم مردم تقصير داشتهاند كه همهاينها را انشاء الله توضيح خواهم داد . من نمونههايی از بعضی تحريفهايی كه در لفظ ظاهر ، يعنی در شكل قضيهبوجود آوردهاند و چيزهايی كه نسبت دادهاند را ذكر میكنم . مطلب آنقدرزياد است كه قابل بيان كردن نيست ، آنقدر زياد است كه اگر بخواهيمروضههای دروغی را كه میخوانند جمع آوری كنيم شايد چند جلد كتاب پانصدصفحهای بشود ! من فقط برای نمونه |