بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب آیین بندگی,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     ayin0001 - آيين بندگى ـ ترجمه عدة الداعى
     ayin0003 - آيين بندگى ـ ترجمه عدة الداعى
     ayin0004 - آيين بندگى ـ ترجمه عدة الداعى
     ayin0005 - آيين بندگى ـ ترجمه عدة الداعى
     ayin0006 - آيين بندگى ـ ترجمه عدة الداعى
     ayin0007 - آيين بندگى ـ ترجمه عدة الداعى
     ayin0008 - آيين بندگى ـ ترجمه عدة الداعى
     ayin0009 - آيين بندگى ـ ترجمه عدة الداعى
     ayin0010 - آيين بندگى ـ ترجمه عدة الداعى
     ayin0012 - آيين بندگى ـ ترجمه عدة الداعى
     ayin0013 - آيين بندگى ـ ترجمه عدة الداعى
     ayin0014 - آيين بندگى ـ ترجمه عدة الداعى
     fehrest - آيين بندگى ـ ترجمه عدة الداعى
 

 

 
 

55 ـ اتعرفون طول البلاء من قصره ؟ قلنا: لا.
قال : اذا الهم احدكم الدعاء فاعلموا ان البلاء قصير.
يـعنى : آيا مى توانيد بلاى طولانى را از بلاى كوتاه تشخيص بدهيد؟ گفتند: نه .
فرمود:هرگاه به يكى از شما دعا الهام گرديد (وبدان موفق شد) بدانيد كه بلا كوتاه خواهدبود.
هفتم ـ ابو ولاد گويد: امام موسى كاظم ـ عليه السلام ـ فرمود:
56 ـ مـا مـن بلاء ينزل على عبد مؤمن فيلهمه اللّه الدعاء الا كان كشف ذلك البلاءوشيكا, وما من بـلاء يـنـزل عـلى عبد مؤمن فيمسك عن الدعاء الا كان البلاء طويلافاذا نزل البلاء فعليكم بالدعاء والتضرع الى اللّه عز وجل .
يعنى : اگر بلا بر بنده مؤمنى كه خداوند اورا موفق به دعا كرده نازل شود, بزودى برطرف خواهد شـد, اما اگر بر بنده مومنى كه از دعا كردن دست نگه داشته , بلايى نازل گردد, طولانى خواهد گـرديـد, پس هرگاه بلايى نازل شد, بر شماست كه به درگاه خداوند عزيز و جليل , دعا و تضرع كنيد.
هشتم ـ از وجود مقدس حضرت رسول (ص ) روايت گرديد:
57 ـ افـزعـوا الى اللّه فى حوائجكم , والجاءوا اليه فى ملماتكم , وتضرعوا اليه وادعوه فان الدعاء مخ الـعـبادة , وما من مؤمن يدعو اللّه الا استجاب له , فاما ان يعجل له فى الدنيا او يؤجل له فى الا خرة , واما ان يكفر عنه من ذنوبه بقدر ما دعا ما لم يدع بماءثم .
يـعـنـى : در حـوائجتان از خدا كمك بخواهيد, در شدايد وگرفتاريها به او پناه ببريد وبه سوى او تـضـرع كنيد, اورا بخوانيد ودعا كنيد, چون دعا مغز عبادت است , هيچ مؤمنى خدارا نمى خواند مگر آنكه به يكى از اين وجوه اجابت مى شود: يا در دنيا بزودى حاجتش را خواهد گرفت .
يا در آخرت آن را دريافت خواهد كرد.
ويا به مقدارى كه دعا كرده , گناهانش پرده پوشى خواهد شد به شرط آنكه براى گناه دعا نكرده باشد.
نهم ـ ونيز از آن حضرت نقل گرديده است كه :
58 ـ اعجز الناس من عجز عن الدعاء, وابخل الناس من بخل بالسلام .
يـعـنـى : عاجزترين مردم كسى است كه از دعا درمانده باشد وبخيل ترين مردم كسى است كه در سلام كردن , بخل بورزد.
دهم ـ همچنين فرمود:
59 ـ الا ادلـكم على ابخل الناس , واكسل الناس , واسرق الناس , واجفاء الناس ,واعجز الناس ؟ قالوا: بـلـى يا رسول اللّه , قال : اما ابخل الناس , فرجل يمر بمسلم ولم يسلم عليه , واما اكسل الناس , فعبد صـحـيح فارغ لا يذكر اللّه بشفة ولا بلسان .
وامااسرق الناس , فالذى يسرق من صلاته تلف كما يلف الـثوب الخلق فيضرب بهاوجهه .
واما اجفاء الناس , فرجل ذكرت بين يديه فلم يصل على .
واما اعجز الناس ,فمن يعجز عن الدعاء.
يـعـنـى : آيا بخيل ترين , كسل ترين , ودزدترين , وستمكارترين وعاجزترين مردم را به شما معرفى كنم ؟ گفتند: بلى يا رسول اللّه (ص ) فرمود: بخيل ترين مردم كسى است كه گذارش بر مسلمانى مى افتد ولى به او سلام نمى كند.
كـسـل ترين مردم فردى است كه از صحت و سلامت برخورداراست ولى در اوقات بيكارى بالب وزبانش ذكر حق نمى گويد.
دزدتـريـن مـردم كـسـى اسـت كه از نمازش مى كاهد, چنين نمازى همانند لباس كهنه ,درهم پيچيده شده به صورتش زده مى شود.
جفاكارترين مردم كسى است كه نام من در برابرش برده مى شود, ولى بر من صلوات نمى فرستد.
عاجزترين مردم كسى است كه از دعا, درمانده باشد.
يازدهم ـ ونيز از آن حضرت روايت شده است كه فرمود:
60 ـ افضل العبادات الدعاء, واذا اذن اللّه للعبد فى الدعاء فتح له باب الرحمة , انه لن يهلك مع الدعاء احد.
يـعـنـى : بـرتـرين عبادت , دعاست , اجازه دعا كردن از سوى خداوند متعال وگفتگوى بنده با او مساوى است با گشودن در رحمت براى وى , كسى كه اهل دعا باشد, هرگزبدبخت نمى شود.
دوازدهم ـ معاوية بن عمار گويد: به امام صاد ق (ع ) عرض كردم : دو نفر در يك لحظه نمازشان را آغاز مى كنند, يكى از آن دو در نمازش قرآن بيشترى تلاوت مى كند وديگرى بيشتر دعا مى نمايد وسپس هر دو در يك لحظه نمازشان را پايان مى دهند, كداميك افضلند؟ فرمود:
61 ـ كل فيه فضل وكل حسن .
يعنى : هر دو داراى فضيلت بوده وهر دو نيكند.
گفتم : مى دانم هر دو خوبند, ولى مى خواهم بدانم كداميك بهتراست ؟ فرمود: الدعاء افضل , اما سمعت قول اللّه عز وجل : وقال ربكم ادعونى استجب لكم ان الذين يستكبرون عن عـبـادتـى سـيدخلون جهنم داخرين ؟ هى واللّه العبادة , هى واللّه افضل , هى واللّه العبادة , هى واللّه اشدهن .
يـعنى : دعا, برتراست , مگر سخن خداى متعال را نشنيدى كه فرمود: مرا بخوانيد تااجابتتان كنم , هـمـانا كسانى كه از عبادت من سركشى كردند, آنان را با خوارى داخل جهنم خواهم كرد, به خدا قـسم ! منظور از عبادت , همان دعاست , به خدا قسم ! دعابرتراست , به خدا قسم ! دعا عبادت است , به خدا قسم ! دعا شديدترين عبادت است .
سيزدهم : يعقوب بن شعيب گويد: شنيدم كه امام صادق ـ عليه السلام فرمود:
62 ـ ان اللّه اوحـى الـى ادم (ع ) انـى سـاجمع لك الكلام فى اربع كلمات .
قال : يا رب ما هن ؟ قال : واحـدة لـى , واحدة لك , واحدة فيما بينى وبينك , واحدة بينك وبين الناس , فقال ادم (ع ) : بينهن لـى يـا رب .
فـقـال اللّه تـعالى : اما التى هى لى فتعبدنى ولاتشرك بى شيئا, واما التى لك فاجزيك بعملك احوج ما تكون اليه , واما التى بينى وبينك فعليك الدعاء وعلى الا جابة , واما التى بينك وبين الناس فترضى للناس ما ترضى لنفسك .
يـعنى : خداوند متعال بر حضرت آدم (ع ) وحى فرستاد كه من تمام سخنان را درچهار جمله براى تو گرد مى آورم .
گفت : پرودگارا! آن چهار جمله چيست ؟ فـرمـود: يكى مال من , ديگرى مال تو, سومى مربوط به ما بين من و تو وآخرى مربوط به ما بين تو ومردم است .
حضرت آدم (ع ) گفت : پروردگارا! آنهارا برايم روشن كن خداوند متعال فرمود: آنكه مال من است اين است كه بنده من باشى وچيزى را شريك من قرار ندهى .
وآنكه مال تواست اين است كه جزاى عملت را به چيزى كه بيشترين احتياج رابدان دارى مى دهم .
وآنكه مربوط به ما بين من وتواست اين است كه تو دعا كن , من اجابت مى نمايم .
وآنكه مربوط به ما بين تو ومردم است اين است كه هر آنچه را كه براى خودش پسندى براى ديگران نيز بپسند.
چهاردهم : از كتاب دعاى محمد بن حسن صفار از رسول اللّه (ص ) نقل شده كه فرمود:
63 ـ يـدخـل الجنة رجلا ن كانا يعملان عملا واحدا فيرى احدهما صاحبه فوقه فيقول : يا رب , بما اعـطـيـته وكان عملنا واحدا؟ فيقول اللّه تبارك وتعالى : ساءلنى ولم تساءلنى , ثم قال (ص ): اساءلوا واجزلوا فانه لا يتعاظمه شى ء.
يعنى : دو نفر كه هر دو يك گونه عمل انجام داده اند وارد بهشت مى شوند ولى يكى ديگرى را برتر از خـود مـى بـيـنـد, لذا مى گويد: پروردگارا! من واو عملمان يكى بود,اين مقام برتر او در برابر چـيـست ؟ خداى تبارك وتعالى مى فرمايد: او از من درخواست كرد ولى تو نخواستى .
آنگاه حضرت فرمود: از خدا بخواهيد وزياد هم بخواهيد, چون در برابر ذات اقدس احديت , چيزى بزرگ نيست .
پانزدهم ـ ونيز درهمان كتاب آمده است كه رسول خدا (ص ) فرمود:
64 ـ لـيـسـاءلن اللّه اءو ليقضين عليكم , ان للّه عبادا يعملون فيعطيهم , واخرين يساءلونه صادقين فـيـعـطـيـهم ثم يجمعهم فى الجنة فيقول الذين عملوا: ربنا عملنا فاعطيتنافبما اعطيت هؤلاء؟ فيقول : هؤلاء عبادى اعطيتكم اجوركم ولم التكم من اعمالكم شيئا, وساءلنى هؤلاء فاعطيتهم , وهو فضلى اوتيه من اشاء.
يـعـنـى : از خـدا بخواهيد تا او حكم كند, همانا خداوند متعال به يك سرى از بندگانش در مقابل اعمالشان بخشش دارد وبه گروه ديگر در برابر درخواست صادقانه شان ,سپس هر دو گروه را در بـهـشت جمع مى كند, گروه اول مى گويند: پروردگارا! ما اهل عمل بوديم , به ما عطا كردى اما ايـنـهـارا بـه چـه سبب ؟ مى فرمايد: اينان بندگان من هستند, من اجروپاداش شمارا دادم واز آن چـيـزى كم نكردم , اما اينان از من درخواست كردند و من هم از فضل ورحمت فوق العاده خود به آنان دادم (بلكه ) به هر كسى كه بخواهم , مى دهم .

باب دوم : اسباب اجابت

سبب اول : زمان دعا

الف ـ شب و روز جمعه : امام صادق (ع ) فرمود:
65 ـ ما طلعت الشمس بيوم افضل من يوم الجمعة , وان كلام الطير فيه اذا لقى بعضها بعضا: سلام سلام , يوم صالح .
يـعـنـى : خـورشـيـد بـر روزى برتر از روز جمعه طلوع نكرد, وقتى پرندگان آسمان دراين روز يكديگررا ملاقات مى كنند, برهم سلام مى فرستند ومى گويند: روز خوبى است !.

66 ـ گفته شده كه رسول خدا (ص ) در ابتداى تابستان , وقتى مى خواست از اتاق خارج شود, روز پـنـجـشـنـبـه خـارج مى شد ودر ابتداى زمستان وقتى مى خواست داخل شود, روز جمعه داخل مى گرديد.
در هـمين رابطه از ابن عباس روايت شده است كه حضرت , شب جمعه خارج مى شد وشب جمعه داخل مى گرديد ((35)).
از امام باقر (ع ) روايت شده است كه فرمود: اذا اردت ان تتصدق بشى ء قبل الجمعة فاخره الى يوم الجمعة ((36)).
يعنى : اگر قبل از روز جمعه خواستى صدقه اى بدهى , آن را تا روز جمعه به تاخيربينداز.
ونيز از همان حضرت روايت شده است كه فرمود:
67 ـ ان اللّه تـعـالـى لينادى كل ليلة جمعة من فوق عرشه من اول الليل الى اخره :اءلاعبد مؤمن يـدعـونـى لـدينه اءو دنياه قبل طلوع الفجر فاجيبه ؟ الا عبد مؤمن يتوب الى من ذنوبه قبل طلوع الـفـجـر فـاتوب اليه ؟ الا عبد مومن قد قتر عليه رزقه فيساءلنى الزيادة فى رزقه قبل طلوع الفجر فـازيـده واوسـع عليه ؟ الا عبد مؤمن سقيم فيساءلنى ان اشفيه قبل طلوع الفجر فاعافيه ؟ الا عبد مؤمن محبوس مغموم فيساءلنى اءن اطلقه من سجنه فاخلى سربه ؟ الا عبد مؤمن مظلوم يساءلنى ان اخـذ بـضـلامـتـه قبل طلوع الفجر فانتصر له واخذ له بضلامته ؟ قال : فلا يزال ينادى بهذا حتى يطلع الفجر.
يعنى : ذات اقدس الهى هر شب جمعه از اول تا آخر شب اينگونه ندا مى دهد: آيا بنده مؤمنى نيست كه تا قبل از صبح مرا براى دين يا دنيايش بخواند تا من اجابتش كنم ؟ آيا بنده مؤمنى نيست كه تا قبل از صبح از گناهانش توبه كند وبرگردد ومن نيزرحمت ومغفرتم را برگردانم ؟ آيا بنده مؤمنى نيست كه روزيش تنگ شده باشد وتا قبل از فجر, از من بخواهد آن را زياد كنم ومن هم حاجتش را برآورده روزيش را زياد و وسيع گردانم ؟ آيـا بنده مؤمن مريضى نيست كه تا قبل از طلوع فجر از من بخواهد كه شفايش بدهم ومن هم اورا عافيت وتندرستى عطا نمايم ؟ آيا بنده زندانى گرفتارى نيست كه از من بخواهد از زندان آزادش كنم ومن نيزآزادش گردانم ؟ آيـا بـنده مؤمن مظلومى نيست كه تا قبل از صبح از من بخواهد حقش را از ظالم بستانم ومن نيز اورا يارى كرده حقش را برگردانم ؟ آنگاه حضرت فرمود: همينطور ذات اقدس الهى ندا مى دهد تا صبح شود.
از امام باقر يا امام صادق (ع ) روايت شده است كه فرمود:
68 ـ ان العبد المؤمن يساءل اللّه الحاجة فيؤخر اللّه عز وجل قضاء حاجته التى سال الى يوم الجمعة .
يـعنى : بنده مؤمن از خدا حاجتى طلب مى كند وخداوند عزيز وجليل بر آوردن آن راتا روز جمعه به تاخير مى اندازد.
از رسول خدا ـ صلى اللّه عليه وآله وسلم ـ رسيده است كه فرمود:
69 ـ ان يوم الجمعة سيد الايام واعظمها عند اللّه تعالى واعظم من يوم الفطر ويوم الا ضحى , وفيه خمس خصال : خلق اللّه فيه ادم , واهبط فيه ادم الى الا رض , وفيه توفى اللّه ادم , وفيه ساعة لا يسال اللّه تعالى فيها احد شيئا الا اعطاه ما لم يسال حراما, وما من ملك مقرب ولا سماء ولا ارض ولا رياح ولا جبال ولا شجر الا وهويشفق يوم الجمعة ان تقوم الساعة فيه .
يـعـنـى : همانا جمعه آقاى روزها وبا عظمت ترين آنها نزد خداوند تعالى است , بلكه از عيد فطر و قربان هم برتراست .
اين روز, پنج خصلت دارد: اول : خداوند متعال حضرت آدم (ع ) را در اين روز خلق فرمود.
دوم : آن حضرت را در همين روز از بهشت بر زمين فرود آورد.
سوم : در چنين روزى حضرت آدم (ع ) را قبض روح كرد.
چـهارم : در اين روز ساعتى هست كه هركس در آن ساعت از خداوند متعال چيزى طلب كند به او خواهد داد به شرط اينكه چيز حرام نخواهد.
پـنجم : ملائكه مقرب , آسمان , زمين , بادها, كوهها ودرختها همگى هراس دارند ازاينكه قيامت در اين روز واقع شود.
فرزندان يعقوب از پدرشان خواستند كه از خداوند متعال برايشان طلب آمرزش وبخشش كند, آن حضرت اينگونه پاسخ دادند: (سوف استغفر لكم ربى ) ((37)).
يعنى : بزودى برايتان از پرودگارم تقاضاى مغفرت خواهم كرد.
در تفسير همين آيه از امام صادق (ع ) روايت شده است كه حضرت فرمود:
70 ـ اخره الى السحر من ليلة الجمعة .
يعنى حضرت يعقوب (ع ) اين استغفاررا تا سحرگاه شب جمعه به تاخير انداخت .
در روز جمعه دو ساعت هست كه زمان استجابت دعاست : يكى وقتى كه خطيب (وامام ) جمعه از خطبه فارغ شده تا صفوف نماز جمعه مرتب شود.
ديگرى آخرين لحظات روز جمعه است كه در روايت آمده :
71 ـ زمانى كه نصف قرص خورشيد پنهان شد ((38)).
امام باقر (ع ) فرمود:
72 ـ اول وقت الجمعة ساعة تزول الشمس الى ان تمضى ساعة يحافظ عليها فان رسول اللّه ـ صلى اللّه عليه واله وسلم قال : لا يساءل اللّه تعالى فيها عبد خيراالااعطاه .
يعنى : در روز جمعه از اول زوال (ظهر شرعى ) تا ساعتى را بايد محافظت كرد, چون رسول خدا ـ صلى اللّه عليه واله وسلم فرمود: هيچ بنده اى در اين ساعت از خداوندتعالى خيرى طلب نمى كند مگر آنكه آن را عطا مى نمايد.
ب ـ روز چهارشنبه بين ظهر وعصر: جابر بن عبداللّه انصارى (ره ) اينگونه روايت كرده است كه : در جـنـگ احـزاب (خـندق ) وجود مقدس رسول اللّه ـ صلى اللّه عليه واله وسلم روزهاى دوشنبه وسه شنبه عليه كفار دعا كرد وروز چهارشنبه بين ظهر وعصرمستجاب گرديد كه در نتيجه آن , خـوشحالى در چهره حضرت نمودار شد, من هم هرگاه مشكلى برايم پيش آمد ودر اين وقت دعا كردم , دعايم مستجاب ومشكلم برطرف گرديد.
ج ـ وقت نماز عشاء: از رسول خدا ـ صلى اللّه عليه واله وسلم روايت است كه فرمود:
73 ـ من كان له حاجة فليطلبها فى العشاء الا خرة فانها لم يعطها احد من الا مم قبلكم .
يعنى : هر يك از شما حاجتى دارد آن را به هنگام نماز عشا طلب كند, زيرا اين (مخصوص شماست و) به امتهاى پيش از شما داده نشده است .
د ـ يـك شـشم اول از نيمه شب ((39))
:اولا: رواياتى داريم كه بيانگر فضيلت نماز شب هستند در حالى كه مردم در خواب مى باشند.
ثانيا: رواياتى داريم كه بيانگر فضيلت ذكر خداوند متعال در ميان غافلين اند ((40)).
شـكـى نيست كه در اين زمان مخصوص , اكثر مردم به خواب مى روند, به خلاف نيمه اول شب كه در تـداوم بـيدارى روز, بسيارى از مردم در آن هنگام بيدارند.
ازطرف ديگر, آخر شب (نزديكهاى طـلـوع فـجـر) نـيـز چـه بسا مردم جهت رفتن به محل كار يا حركت براى سفر, بيدار شوند, پس لـحـظه اى كه اكثرا درخوابند همان اوايل نيمه دوم شب است , بيدار ماندن در آن لحظات , نتيجه مجاهده با نفس , ترك خواب , دورى از بستر نرم وخلوت با مالك عباد وسلطان دنيا ومعاداست .
وثالثا: عمر بن اذينه مى گويد: شنيدم حضرت صادق (ع ) مى فرمود:
74 ـ ان فـى الـلـيـل سـاعـة مـا يوافق فيها عبد مؤمن يصلى ويدعو اللّه فيها الا استجاب له قلت : اصـلـحـك اللّه واى سـاعـة من الليل هى ؟ قال : اذا مضى نصف الليل وبقى السدس الا ول من اول النصف .
يـعـنـى : در شـب , ساعتى است كه اگر بنده مؤمنى آن را درك كرده , در آن نماز بگزاردوخدا را بـخـواند حتما اجابت خواهد شد.
گفتم : خداى توفيقت دهد, آن ساعت كدام است ؟ فرمود: بعد از رفتن نصف شب , يك ششم اول از نيمه دوم آن .
ه ـ يك سوم آخر شب : روايـات در ايـن مـورد فـراوان اسـت منجمله : وجود مبارك رسول اللّه ـ صلى اللّه عليه واله وسلم فرمود:
75 ـ اذا كان اخر الليل يقول اللّه سبحانه وتعالى : هل من داع فاجيبه ؟ هل من سائل فاعطيه سؤله ؟ هل من مستغفر فاغفر له ؟ هل من تائب فاتوب عليه ؟.
يعنى : ذات اقدس الهى , آخر هر شب اين چنين مى گويد: آيا دعا كننده اى هست تا من اورا اجابت كنم ؟ آيا در خواست كننده اى هست تا خواسته اش را عطا كنم ؟ آيا آمرزش خواهى هست تا اورا بيامرزم ؟ آيا بنده توبه كارى هست تا توبه اش را بپذيريم ؟.
ابراهيم بن ابى محمودمى گويد به امام رضا (ع ) عرض كردم : مردم مى گويند رسول خدا ـ صلى اللّه عـلـيـه واله وسلم فرمود: خداوند متعال هر شب به آسمان دنيا مى آيد,نظر شما در اين رابطه چيست ؟ فرمود:
76 ـ لعن اللّه المحرفين الكلم عن مواضعه , واللّه ما قال رسول اللّه كذالك انما قال ـ صلى اللّه عليه واله وسلم .
ان اللّه تبارك وتعالى ينزل ملكا الى السماء الدنيا كل ليلة فى الثلث الا خير وليلة الجمعة مـن اول الـلـيـل فياءمره فينادى : هل من سائل فاعطيه سؤله ؟ هل من تائب فاتوب عليه ؟ هل من مستغفر فاغفر له ؟ يا طالب الخير اقبل , ياطالب الشر اقصر, فلا يزال ينادى بها حتى يطلع الفجر فاذا طلع عاد الى محله من ملكوت السماء, حدثنى بذالك ابى عن جدى عن ابائه عن رسول اللّه ـ صلى اللّه عليه واله وسلم .
يعنى : خدا لعنت كند كسانى را كه سخنان را تحريف مى كنند, به خدا قسم ! رسول خدا ـ صلى اللّه عليه واله وسلم اينگونه (كه مى گويند) نگفت بلكه فرمود: خداوندتبارك وتعالى در يك سوم آخر هر شب ودر شب جمعه از ابتداى آن فرشته اى را به آسمان دنيا مى فرستد واين چنين ندا مى دهد: آيا درخواست كننده اى هست تا خواسته اش را بدهم ؟ آيا توبه كننده اى هست تا توبه اش را بپذيرم ؟ آيا استغفار كننده اى هست تا اورا ببخشم ؟ اى طالب خير! بيا واى طالب شر! دست بردار...
هـمينطور ندا مى دهد تا صبح شود, در اين هنگام آن فرشته به جايگاه اولش درملكوت آسمان باز مى گردد.
اين سخن را پدرم از پدرش از پدرانش از رسول خدا(ص ) نقل فرمودند.
نصيحت كسى كه ايمان واعتقاد صحيح در تصديق رسول خدا (ص ) واولاد طاهرينش (ع )دارد ومى داند كه هـر آنـچه اين بزرگواران از جانب رب جليل آوردند حق است , بر اوسزاواراست كه در اين ساعتها حـوائجـش را بـه چـنين منادى عرضه بدارد وندايش رابى پاسخ نگذارد, مگر نه اين است كه اگر حـاكـمى از حاكمين دنيا فرستاده اى را به درخانه كسى بفرستد وبگويد: حاجتهايت را عرضه كن چـون حـاكـم به تو اجازه داده كه آنهارا بيان كنى تا برايت انجام دهد, در اينجا اين فرد, فرصت را غـنـيـمـت شـمـرده ,نـه تـنـهـا نيازهاى خود بلكه حوائج نزديكان وخويشان خودرا هم جدا جدا ذكـرمـى كـنـد, خـصوصا اگر اين حاكم , مشهور به بخشندگى وجود وسخاى بى حد باشد.
ودر صـورتـى كـه بـه او نـيـاز داشته باشد, هرگز از آن فرستاده روى بر نمى گرداند واورابى جواب نمى گذارد.
بـنـابر اين , بنده حق هم نبايد پيام مولايش را سبك پندارد كه در اين صورت , مستحق جواب : (ان الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنم داخرين ) خواهد شد.
ونبايد غافل بماند كه در اثر آن , در زمـره مـحرومين از رحمت حق در مى آيد وبارسنگين گناهان بر دوشش باقى خواهد ماند كه در حديث آمده :
77 ـ من ترك مسالة اللّه افتقر.
يعنى : هر كس سؤال ودرخواست از خدارا ترك كند, فقير خواهد شد.
مـنـاسـب اسـت در چـنـين لحظاتى از شب , مناجاتى را كه عارف كامل مرحوم سيد بن طاووس (قده ) آموخته بر زبان جارى كنى وبگويى : بار الها! من ربوبيت تورا تصديق مى كنم , به رسالت خاتم پيامبرانت محمد مصطفى (ص ) معتقدم وبـه ايـن فـرشـته اى كه نداى جود وبخشش تورا مى رساند, ايمان دارم .
اگر گوش من ندايش را نشنيد, عقل من هم اين ندارا دريافت كرد وهم اخبار ورواياتى را كه دربردارنده چنين وعده هايى از جانب تواست , پذيرفت در يك چنين حال وهوايى , سخن من اين است : اى فرشته اى كه از جانب خداى مالك وحكيم وكريم وبخشنده و...
به سوى ماآمدى , سخن تورا كه حـاوى كاميابى ماست , با گوش عقلمان درك كرديم كه گفتى :آيا درخواست كننده اى هست تا خواسته اش را بدهم ؟ من سائل وگدايم وچنين نيازهايى دارم : هر چه موجب روى آوردن ذات اقدس الهى به من مى شود.
من نيز در مقابل توفيق روى آوردن به اورا داشته باشم .
در محضر پر بركت او, كمال ادب را حفظ كنم .
مرا (از لغزشها وشيطانهاى درونى وبيرونى وخلاصه هر چه مرا از او دورى كند),حفظ كند.
توفيقاتى را كه به من داده سلب ننموده , محافظتش نمايد.
ونيز عقل ما سخن آقايمان را درك كرده كه فرمود: آيا توبه كارى هست تا توبه اش رابپذيرم ؟ من از گناهانم توبه مى كنم , چون براى پناه بردن از غضب وعقابش وجلب رضايت وثوابش , ناچارم تـوبـه كـنـم .
واگـر نـفسم توبه صادقانه نداشت , عقلم حكم مى كند كه بايد به سوى او توبه كرد, (ومرضها وكثافات وچركهاى گناهان را از اين راه زدودوآينه دل را صاف نمود).
اى فرشته الهى ! سخنت را شنيديم كه از طرف خداوند رحيم گفتى : آيا استغفاركننده اى هست تا اورا بيامرزم ؟ مـن از هـر چـه او خـوش نـدارد اسـتغفار مى كنم وبه عفو او پناه مى برم واگر اين گفتار ازروى صـداقـت قـلـبـى نـبود عقلم حكم مى كند كه بايد چنين كرد, بنده مضطر وگرفتاروورشكسته چاره اى جز عذر خواهى نزد رب جليل ورحيم ندارد.
اى فرشته پروردگار! اين درخواست وتوبه واستغفار وفقر وذلت وورشكستگى راكه گفتم , نزد تو به امانت مى گذارم تا آن را به خدايى كه تورا به سويمان فرستاد وراه رسيدن به كويش را برويمان گشود, عرضه بدارى .
سـيـد بـن طـاووس (ره ) به اينجا كه مى رسد, مى فرمايد: اگر نتوانستى اين سخنان را ازبركنى , مـى تـوانـى آن را در ورقـه اى بـنويسى وهمراه خود داشته يا زير سرت بگذارى اما بايد آن را مانند عـزيزترين وسائلت , محافظت نمايى ووقتى آن زمان موعود ازشب فرارسيد, برگه را بيرون آورده اينگونه بگويى : اى فـرشـتـه اى كـه از جانب خداى ارحم الراحمين واكرم الاكرمين ندا در مى دهى !! اين قصه من است كه به تو تسليمش مى كنم , نه زبانى برايم مانده ونه روحيه اى كه بتوانم با تو سخن بگويم .
در اينجا سخنان سيد (ره ) به پايان رسيد.
من مى گويم : اگـر در يـك چـنين وقت حساسى , توانستى آن وظايفى را كه اهل بيت (ع ) برايت معين فرمودند عمل كنى , پس خوشا به حالت والا مى توانى اين چنين بگويى : خـدايـا! مـن بـه تو ايمان دارم وپيامبر اكرم وائمه اطهار (ع ) را در مورد اخبارى كه پيرامون لطف وعفو تو گفته اند تصديق مى كنم , پس اولا بر آن وجودهاى پاك (يعنى پيامبر وآل او) درود بفرست وبعد از آن , در اين شب هر دعايى كه در امور دينى يادنيايى به درگاهت عرضه مى شود, مرا در آن شريك وسهيم گردان .
بـار الـهـا! بـاما آنچنان كه سزاوارخدايى تواست رفتار كن نه آنچنان كه ما بندگان روسياه سزاوار آنيم , اى ارحم الراحمين ـ درودت بر محمد وخاندان پاكش باد! وبدانكه از حضرت صادق (ع ) روايت شده كه فرمود:
78 ـ لا تعطوا العين حظها فانها اقل شى ء شكرا.
يعنى : نگذار چشم بهره كاملى (از خواب ) ببرد, چون كمترين شكر گزارى را اودارد.
ونيز از وجود مقدس رسول خدا (ص ) روايت شده كه فرمود:
79 ـ اذا قام العبد من لذيذ مضجعه والنعاس فى عينيه ليرضى ربه عز وجل لصلاة ليله باهى اللّه به مـلائكـتـه فقال : اما ترون عبدى هذا؟ قد قام من مضجعه الى صلاة لم افرضها عليه اشهدوا انى قد غفرت له .
يعنى : وقتى بنده حق از خوابگاهش بر مى خيزد تا خداوند متعال را با نماز شبش خشنود سازد در حالى كه چرت , چشمانش را فرا گرفته , در اين حال , ذات اقدس الهى به ملائكه اش مباهات كرده مـى فـرمـايد: آيا اين بنده مرا مى بينيد كه ازخوابگاهش برخاسته تا نمازى را بگزارد كه آن را بر او واجب نكرده ام ! پس شاهدباشيد كه اورا بخشيدم .
فايده هـر روز, دوازده قـسـمت مى شود وهر قسمت آن منسوب به يكى از ائمه دوازدهگانه (ع ) است كه مـنـاسـب اسـت در آن سـاعت , توسل به آن امام .
ودعايى نيز مخصوص آن ساعات در كتاب شريف مصباح نقل گرديده است ((41)).
سـيـد بـن طاووس (ره ) نيز آورده كه روزهاى هفته به ائمه ـ عليهم السلام منسوب است ودر هر روز, مـيـهـمـان آنـهـايـم , بـنـابـر ايـن زيـارت آن امـام يـا ائمه به ترتيب زير درآن روز, مناسب است ((42))
:شنبه : مخصوص پيامبر اكرم (ص ) است .
يكشنبه : مخصوص امير المؤمنين على بن ابى طالب ـ عليه السلام است .
دوشنبه : مخصوص امام حسن وامام حسين ـ عليهما السلام است .
سه شنبه : مخصوص امام زين العابدين , امام باقر وامام صادق ـ عليهم السلام است .
چهارشنبه : مخصوص امام كاظم , امام رضا, امام جواد وامام هادى ـ عليهم السلام است .
پنجشنبه : مخصوص امام حسن عسكرى (ع ) است .
و جمعه : مخصوص وجود مبارك امام مهدى (ع ) است .
و ـ شب قدر: اين شب در ماه مبارك رمضان قراردارد ولى مشخص نيست كه كدام شب است .
ممكن است يكى از سه شب نوزدهم يا بيست ويكم يا بيست وسوم باشد, لكن برشب بيست وسوم تاكيد شده است .
ز ـ شبهاى احيا: چهار شب است كه احيا وبيدارى در آن مستحب است , اين شبها عبارتند از: 1 ـ شب اول ماه رجب .
2 ـ شب نيمه شعبان .
3 ـ شب عيد فطر.
4 ـ شب عيد قربان .
نقل است كه : 80 ـ براى اميرالمؤمنين (ع ) شگفت انگيز بود كه در اين شبها بيكار بماند (وعبادت نكند) ((43)).
ح ـ روز عرفه : ايـن روز, روز دعـا وطـلـب حـاجت به درگاه الهى است فلذا با اينكه روزه اش مستحب مؤكد هم هـسـت ولـى اگـر كـسـى در اثر روزه , ضعيف شود ونتواند دعا كند, روزه نگرفتن ودعا خواندن بهتراست ((44)).
ط ـ هنگام وزش باد.
ى ـ هنگام اذان ظهر.
ك ـ هنگام نزول باران .
ل ـ هنگام ريزش اولين قطره از خون شهيد: زيد شحام از امام صادق (ع ) روايت كرده است كه حضرت فرمود:
81 ـ اطلبوا الدعاء فى اربع ساعات : عند هبوب الرياح , وزوال الا فياء, ونزول المطر, واول قطرة من دم القتيل المؤمن , فان ابواب السماء تفتح عند هذه الا شياء.
يـعـنـى : در چهار وقت به دنبال دعا باشيد: وزش باد, زوال سايه ها (كه همان ظهرشرعى است ), نزول باران واولين قطره از خون مؤمن , چون در اين اوقات , درهاى آسمان گشوده خواهد شد.
ونيز از آن حضرت نقل شده است كه فرمود:
82 ـ اذا زالت الشمس فتحت ابواب السماء وابواب الجنان وقضيت الحوائج العظام .
يـعنى : وقتى زوال آفتاب (ظهر شرعى ) فرا رسيد, درهاى آسمان ودرهاى بهشت گشوده خواهد شد وحاجتهاى بزرگ بر آورده خواهد گرديد.
سؤال شد از چه هنگام ؟ فرمود: مقدار ما يصلى الرجل اربع ركعات مترسلا.
يعنى : به مقدارى كه بتوان يك نماز چهار ركعتى , بدون عجله وسر فرصت خواند.
م ـ از طلوع فجر (اذان صبح ) تا طلوع آفتاب : ابو الصباح كنانى از امام باقر (ع ) اين چنين روايت كرده است كه : 83 ـ ان اللّه عـز وجل يجيب من عباده كل دعاء, فعليكم بالدعاء فى السحر الى طلوع الشمس فانها ساعة تفتح فيها ابواب السماء, وتقسم فيها الا رزاق , وتقضى فيها الحوائج العظام .
يعنى : خداوند متعال از بين بندگانش آنكه بيشتر اهل دعاست را اجابت مى كند پس دعا كنيد در سـحـرهـا تـا طـلوع آفتاب , چون درهاى بهشت در اين هنگام باز مى شوند,روزى ها در اين زمان تقسيم مى گردند وحاجتهاى بزرگ در اين وقت بر آورده مى شوند.

سبب دوم : مكان دعا


الف ـ سرزمين عرفات در خبر آمده است كه :
84 ـ ان اللّه سـبحانه وتعالى يقول للملائكة فى ذلك اليوم : يا ملائكتى الا ترون الى عبادى وامائى جـاؤوا مـن اطـراف الـبـلاد شعثاء غبراء اتدرون ما يساءلون ؟ فيقولون :ربنا انهم يساءلونك المغفرة فيقول : اشهدوا انى قد غفرت لهم .
يعنى : خداوند سبحان در اين روز به ملائكه مى گويد: اى فرشتگان من ! آيا بندگان مرا نمى بينيد كـه از سرزمينهاى مختلف آمده اند در حالى كه موهايشان پريشان است وگرد وغبار بر چهره شان نـشـسـتـه ؟ آيـا مى دانيد اينان چه مى خواهند؟ ملائكه مى گويند: پروردگارا! اينان از تو آمرزش گـنـاهـانـشـان را مـى طـلبند.
در اينجا خداوندمتعال مى فرمايد: شاهد باشيد كه گناهانشان را آمرزيدم .
ونيز در روايت ديگر آمده است كه : 85 ـ ان مـن الـذنـوب مـالا يغفر الا بعرفة والمشعر الحرام , قال اللّه تعالى : (فاذا افضتم من عرفات فاذكروا اللّه عند المشعر الحرام ) ((45))
وليلة من ليالى الا حياء.
يـعنى : برخى از گناهان فقط در اين سه موقعيت بخشيده مى شوند: ـ عرفات ـ مشعرالحرام , كه خـداوند متعال فرمود: وقتى از عرفات كوچ كرديد, خداى را در مشعرالحرام به ياد بياوريد.
وشبى از شبهاى احيا ((46)).
ب ـ حرم الهى (در مكه ) و كعبه از امام رضا (ع ) روايت شده است كه :
86 ـ مـا وقـف احـد بـتـلك الجبال الا استجيب له فاما المؤمنون فيستجاب لهم فى اخرتهم , واما الكفار فيستجاب لهم فى دنياهم .
يـعـنـى : كسى در اين كوهها توقف نكرد (حتى كافر) مگر آنكه (دعايش ) اجابت شده ,اگر مؤمن باشد, اجابت اخروى واگر كافر باشد اجابت دنيايى دارد.
ج ـ مسجد چـون آنـجـا خانه خداست وكسى كه بدانجا مى رود مقصود ومطلوبش خداست وقصد زيارت او را دارد, در حديث قدسى آمده است :
87 ـ الا ان بيوتى فى الا رض المساجد, فطوبى لعبد تطهر فى بيته ثم زارنى فى بيتى .
يـعـنى : آگاه باشيد كه مساجد , خانه هاى من بر روى زمين اند, پس خوشا به حال بنده اى كه در خانه خود تطهير كند (ووضو بسازد) سپس مرا در خانه ام زيارت كند.
واو كريمتر از آن است كه قاصد وزائرش را نا اميد ومحروم نمايد.
سـعيد بن مسلم از معاويه بن عمار روايت كرده است كه وجود مقدس آقا امام صادق (ع ) هرگاه حـاجتى داشت هنگام زوال آفتاب (يعنى ظهر) آن را طلب مى كرد, بدين ترتيب كه اولا چيزى در راه خـدا صدقه مى داد بعد بوى خوشى استشمام مى كردوسپس به مسجد رفته هر حاجتى داشت آن را به محضر حقتعالى عرضه مى داشت .
نا گفته نماند كه اين خبر دلالت بر چهار مطلب دارد بدين شرح : اول ـ هنگام ظهر, وقت طلب حاجت است .
دوم ـ مستحب است ابتدا صدقه اى داده شود.
سوم ـ خوب است بوى خوشى استشمام گردد.
چهارم ـ مسجد محل خوبى جهت طلب حاجت مى باشد.
د ـ در جوار قبر مقدس حضرت ابا عبداللّه الحسين (ع ) بلكه شرافت اين مكان از ساير مكانها بيشتراست , در روايت آمده است :
88 ـ ان اللّه سـبـحـانـه وتعالى عوض الحسين عليه السلام من قتله باربع خصال : جعل الشفاء فى تربته , واجابة الدعاء تحت قبته , والا ئمة من ذريته , وان لا يعد ايام زائريه من اعمارهم .
يعنى : خداوند سبحان , در عوض قتل آقا سيد الشهداء (ع ) چهار خصلت عطاكرده است : شفا را در تربتش نهاد.
اجابت دعارا زير گنبدش قرارداد.
ائمه بعدى از نسل اويند.
مدت زمانى را كه زائرين آن حضرت براى زيارت مى گذرانند, جزء عمرشان به حساب نمى آورد.
ونيز روايت شده است كه بر امام صادق (ع ) مرضى عارض شد, آن حضرت به نزديكانش امر كرد كه فـردى را اجـيـر كنند تا برود نزد قبر امام حسين (ع ) (وبرايش دعا كند) يكى از دوستان حضرت , جـهـت انـجام اين فرمان از خانه خارج شد, فردى را جلوى درب خانه ديد وماجرا را برايش بازگو كرد, آن مرد گفت : مـن مـى روم ولى شبهه اى در ذهنم ايجاد شده وآن اينكه امام حسين ـ عليه السلام امامى است كه طاعتش واجب است واو (يعنى امام صادق ـ عليه السلام ) نيزامامى است كه طاعتش واجب است , پـس اين كار چه معنا دارد؟ (يعنى فرقى بين اين دو امام نيست , پس چرا براى شفاى اين امام , نزد آن امام بروم ودعا كنم ؟).
آن فرد به خانه برگشت ومطلب را خدمت امام عرضه داشت , حضرت فرمود:
89 ـ هو كما قال لكن ما عرف ان للّه تعالى بقاعا يستجاب فيها الدعاء فتلك البقعة من تلك البقاع .
يـعـنـى : سـخـن اين مرد درست است (كه فرقى بين دو امام نيست ) اما ندانسته است كه خداوند مـتـعـال سـرزمـيـنهايى دارد كه در آنجا دعا مستجاب مى شود وحرم حضرت سيدالشهداء (ع ) از آنهاست .

سبب سوم : دعاهاى مستجاب

الف ـ دعايى كه در بردارنده اسم اعظم الهى باشد, خواه آن اسم اعظم معين ومشخص باشد وخواه نباشد.
غـيـر از انـبيا واوليا كسى از آن اطلاعى ندارد كه بگويد حتما فلان اسم , اسم اعظم است , بله در روايات اشاراتى به آن شده است منجمله :
90 ـ اسم اعظم در آيات آخر سوره حشراست ((47)).
91 ـ اسـم اعظم در آية الكرسى واول آل عمران است فلذا گفته شده كه بايد حتما دواسم الحى الـقيوم باشند, چون فقط اين دو اسمند كه هم در آية الكرسى وهم در اول سوره آل عمران وجود دارند ((48)).
از رسول خدا (ص ) روايت شده است كه فرمود: 92 ـ بسم اللّه الرحمن الرحيم اقرب الى الا سم الا عظم من سواد العين الى بياضها.
يعنى : بسم اللّه الرحمن الرحيم , نزديكتراست به اسم اعظم از سياهى چشم به سفيدى آن .
گفته شده اسم اعظم در: يا حى يا قيوم است .
93 ـ يا ذا الجلا ل والا كرام است ((49)).
يا هو يا من لا هو الا هواست ((50)).
94 ـ اللّه است ((51))
كه : اين نام مشهورترين نام پروردگاراست .
در اذكار, برترين مقام را داراست .
در ادعيه , برترين مقام را داراست .
امام ساير اسماء قرار داده شده است .
در كلمه اخلاص (يعنى لا اله الا اللّه ) تنها از اين اسم نام برده شده است .
اگـر كـسى بخواهد با ابراز شهادتين , اسلامش را اظهار كند, بايد با اين اسم باشد(يعنى اگر مثلا بگويد: اشهد ان لا اله الا الرب , اسلامش پذيرفته نيست ).
در اينجا دو نكته قابل توجه است : 1 ـ ايـن قـول آخـر (كـه اسم اعظم كلمه اللّه باشد) بسيار قوى است , چون در اين رابطه روايات زيادى وارد شده است .
2 ـ اين اسم مقدس , امتيازات وخواصى نسبت به ساير اسماء الهى به شرح زير دارد: اول ـ ايـن اسـم مخصوص ذات اقدس الهى است (يعنى اسم خاص است ) وبه غير اونمى توان اللّه گفت , نه حقيقتا ونه مجازا فلذا فرموده : هل تعلم له سميا ((52)).
يعنى : آيا همنامى براى او سراغ دارى ؟.
يعنى آيا غير از او كسى را مى شناسى كه نامش اللّه باشد؟ دوم ـ ايـن اسـم دلالـت بـر ذات اقـدس الـهـى دارد, امـا سـاير اسماء هر يك دلالت بر يك معناى بخصوصى مى كنند, مثلا اسم قادر: بر قدرت دلالت دارد, اسم عالم , بر علم دلالت دارد و...
سـوم ـ ساير اسماء را مى توانيم به اين نام بخوانيم , مثلا بگوييم : صبور اسمى از اسماءاللّه است , اما اين نام را به آن اسماء نمى توان خواند, مثلا نمى توان گفت : اللّه اسمى ازاسماء صبوراست .
اين سه امتياز به اضافه شش امتياز ديگر كه قبل از اين گفته شد, جمعا مى شود نه امتياز براى اين اسم مقدس .
در روايت آمده است كه : 95 ـ حضرت سليمان (ع ) وقتى باخبر شد بلقيس به سوى او مى آيد كه بين آن دوتنها يك فرسخ فـاصـلـه بود, در اين حال روبه اطرافيان كرده فرمود: كداميك از شمامى تواند تخت اين زن را به اينجا بياورد قبل از اينكه اينان به حالت تسليم نزد من آيند؟ عـفـريـتـى ((53))
از جن ـ كه فردى قوى بود ـ گفت : من مى توانم آن را بياورم قبل از اينكه از مجلس قضاوت خود برخيزى ـ وحضرت سليمان ـ عليه السلام از صبح تا نيمه روز در اين مجلس مى نشست ـ علاوه بر اين , نسبت به جواهراتش نيز امين هستم .

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation