بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب سلمان فارسی,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 -
     02 -
     03 -
     04 -
     05 -
     06 -
     07 -
     08 -
     09 -
     10 -
     11 -
     12 -
     13 -
     14 -
     15 -
     16 -
     17 -
     fehrest -
 

 

 
 

back indexnext

فصل 8: سخنان حكيمانه و روشهاى سازنده

سخنان حكيمانه و روشهاى سازنده

سلمان فارسى را، داناى به احكام دو كتاب آسمانى، يعنى انجيل و قرآن، و به‏بيان امام صادق(ع) داناى به معارفشريعت‏حضرت عيسى(ع) و پيامبر اسلام‏دانسته‏اند (1) .

«فضل بن شاذان‏» هم گفته: كسى از سلمان در اسلام، فقيه‏تر و عالم‏تر نبوده‏است (2) .

امام على(ع) هم سلمان را: لقمان حكيم امت ناميده است (3) .

و امام صادق(ع) نيز فرموده است: علم و دانش سلمان، درياى مواج بى‏پايان‏است (4) .

اكنون از داناى به احكام دو شريعت، فقيه‏ترين افراد امت، لقمان حكيم‏مسلمانان و درياى بى‏كران علم ودانش وحكمت، غير از اينكه در فصلهاى ديگراين كتاب، مطالبى را بررسى كرديم، در اين فصل به‏طور جداگانه، سخنانآموزنده وحكيمانه اين صحابى جليل‏القدر را، در زمينه مسايل اعتقادى، اخلاقى و اجتماعى،مورد مطالعه وبررسى قرار مى‏دهيم:

1- شكرگزارى

عبدالله بن سنان، از امام صادق(ع) روايت كرده، كه آن حضرت فرمود: سلمان‏خطابه‏اى ايراد كرد و گفت: حمدخدايى را كه مرا به دين خويش هدايت كرد، پس‏از آنكه در اين وادى نبودم و مستوجب آتش مى‏شدم. تا اينكهخداوند مهربان‏محبت‏خويش را در قلب من قرار داد، و در حالى كه گرسنه و تشنه بودم و قوم وخويشم مرا طردكردند و هيچ مال و مركبى نداشتم، به حضور محمد(ص) رسيدم،علم و عرفان آموختم، و نشانه‏هايى بدستآوردم، كه معلوم شد خداوند مرا ازگمراهى و آتش نجات داده، و به دنياى معرفت اسلام وارد شدم... (5) .

2- كار جانشينى

على بن يونس عاملى، از سبط بن جوزى روايت مى‏كند: گروهى از اصحاب‏پيامبر(ص) از سلمان سؤال كردند:كار جانشينى رسول خدا(ص) بعد از آن‏حضرت به عهده كيست؟ سلمان اشعارى خواند كه ترجمه آن چنيناست:

گمان نمى‏كنم اين مقام از خاندان هاشم، و از ميان آنان متعلق به غير«ابوالحسن - ع‏» باشد.

آيا على(ع) اول كسى نيست، كه به سوى قبله نماز خواند؟ و نيز از همه مردم به‏احكام و آداب دين داناتر است؟

در ميان مردم كسى نيست كه همه گونه خير و صلاح در او جمع شده باشد، وداراى همه فضائل و كمالاتانسانى، چون على(ع) باشد.

اصحاب با شنيدن اين سخن از سلمان، به سوى «سقيفه‏» حركت كردند، اماوقتى آنجا رسيدند، ديدند كار از كارگذشته بود، بدين جهت‏باز گشتند و خبر كارانجام شده را به اطلاع سلمان رساندند، وى گفت: كردند و نيكنكردند (6) .

3- فرار از قرآن!

«محمد بن حكيم‏» مى‏گويد: در حضور امام باقر(ع)، سخن از سلمان به ميان‏آمد، آن حضرت فرمود: او سلمانمحمدى(ص) بود، به راستى سلمان از خاندان‏ما اهل بيت(ع) است، سلمان بارها به مردم مى‏گفت: شما ازآغوش قرآن گريختيدو به احاديث پناه برديد، چون قرآن را كتابى يافتيد كه دقيق است و شما را در اموركوچكىمثل: شكاف روى هسته خرما، پوست نازك ميان خرما و هسته آن، نوارنازك نخى و چيزى كه به اندازه دانه«خردل‏» است، به حساب مى‏كشد، و اين‏دقيق‏كارى براى شما سنگين بود، بدين جهت‏به طرف احاديث‏شتافتيد(به گمان‏اينكه براى شما) گشايش و راه آسانترى وجود دارد (7) .

4- نمونه زن مؤمن

در تفسير آيه: خداوند براى اهل ايمان، زن فرعون را مثال زده (8) چون فرعون به‏خاطر ديندارى او را شكنجهمى‏داد، سلمان مى‏گويد: آن زن را زير آفتاب داغ‏شكنجه مى‏دادند، و هرگاه او را رها مى‏كردند و كنار مى‏رفتند،فرشتگان الهى بر اوسايه مى‏انداختند و آن زن خانه‏اى را كه در بهشت‏برايش ساخته بودند، مشاهده‏مى‏كرد (9) .

5- محروميت از نماز شب

كسى براى راهنمايى به سلمان فارسى مراجعه نمود و گفت: اى ابوعبدالله!علت چيست كه من براى خواندننماز شب توانايى ندارم و اين توفيق از من سلب‏شده است؟

سلمان پاسخ داد: در روز گناه و نافرمانى خداوند را انجام مده. البته مردى هم به‏حضور اميرمؤمنان(ع) رسيد وگفت: من از نماز شب محروم هستم.

امام على(ع) هم فرمود: تو مردى هستى، كه گناهانت دست و پاى تو را بسته‏است (10) .

6- قلب و پيكر

ابوبخترى، از سلمان روايت مى‏كند، كه وى مى‏گفت: داستان قلب انسان و پيكراو، مانند شخص نابينا و رفيقزمينگير او مى‏باشد، زيرا شخص زمينگير چشم داردولى كمر و قدرت حركت ندارد، كه بتواند برخيزد و ميوه رااز شاخه درخت‏بچيند،اما چون چشم دارد رفيق نابيناى خود را راهنمايى مى‏كند، او ميوه را مى‏چيند وخودمى‏خورد وبه رفيق زمينگير هم مى‏خوراند (11) .

اين سخن حكيمانه سلمان، غير از اينكه هماهنگى و لزوم همكارى در عناصروجودى شخص انسان را براىپيشرفت كارها و رسيدن به نيازمنديها بيان مى‏كند،ضرورت هماهنگى و تعاون افراد و عناصر انسانى را درساختار جامعه بشرى روشن‏مى‏گرداند، چنانكه شاعر هم سروده است:

يكى چشم و آن ديگرى، پا شويمبه هر جا كه بايد، در آنجا شويم

يك آييم ما هر دو تن، زان سپسبه هر كار ما را بود، دست رس

حكيمانه گفت و پذيرفت، لنگرهيدند آن هر دو، از قيد و ننگ

به گيتى اگر بنگرى، فى المثلهمه خلق، در حكم كور و شل (12)

7- ميهمان ناشكر!

حضرت عبدالعظيم بن عبدالله حسنى(ع) از اجداد خود (13) و آنان از امام على(ع)روايت مى‏كنند: سلمان، ابوذررا به خانه خويش دعوت كرد، اما بيش از دو عدد نان‏سر سفره نگذاشت!

ابوذر، كه از اين پذيرايى ساده و زاهدانه تعجب كرده بود، نانها را اندكى جابجانمود و غير از آن چيز ديگرى رامشاهده نكرد!

سلمان كه متوجه رفتار انتظارمندانه ابوذر شده بود، گفت: ابوذر! چرا اين دو عددنان را اين طرف و آن طرفمى‏كنى؟

ابوذر گفت: بيم داشتم كه مبادا نانها درست پخته نشده باشد!

سلمان با ديدن آن رفتار سخت‏خشمناك شد و گفت: با چه جراتى نانها را زير ورو كرده، و ناسپاسى مى‏كنى؟ بهخدا سوگند، براى تهيه همين نان، آب، فرشتگان‏مامور انتقال آب به بادها، و انتقال بادها به ابرها و تبديل ابرهابه بارانى كه به زمين‏مى‏بارد، تلاش كرده‏اند، رعد جهيدن كرده، و بالاخره زمين و چوب و آهن وحيوانات و آتشو هيزم و نمك و عناصرى كه نمى‏توان شمرد، فعاليت و همكارى‏كرده‏اند، تا اين نان پديد آمده است. آن وقتچگونه مى‏توانى شكر اين همه نعمت‏را به جا آورى؟

«ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارندتا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى

همه از بهر تو، سر گشته و فرمان بردارشرط انصاف نباشد، كه توفرمان نبرى‏» (14)

ابوذر، با شنيدن سخنان حيكمانه سلمان، گفت: نخست‏به درگاهى الهى توبه ودرخواست آمرزش مى‏كنم، و نيزاز رفتارى را كه ناپسند مى‏دارى، از تو پوزش‏مى‏طلبم (15) .

اين نكته قابل توضيح است كه: امام صادق(ع) فرموده است: هرگاه كسى ازبرادران دينى به خانه‏ات آيد، با هرچه موجود است او را پذيرايى كن، اما چنانچه‏خود او را دعوت كرده‏اى، اگر چه با زحمت هم شده، بايد درست ازميهمان‏پذيرايى نمايى (16) تا حق ميهمان ضايع نگردد.

بنابراين، سلمان هم با توجه به اينكه خود، ابوذر را دعوت نموده، مى‏بايست ازاو پذيرايى مناسب به عمل آورد، درحالى كه ملاحظه كرديم، بر خلاف اين وظيفه‏رفتار نموده است.

در اين صورت، عمل سلمان را چگونه بايد توجيه كرد؟ بايد بگوييم: سخن امام‏صادق(ع) در شرايط عادى وبراى افراد معمولى است، در حالى كه «زهد سلمان‏»او را در مقام شخصيت فوق‏العاده و استثنايى قرار داده، بهخصوص اگر اين‏ميهمانى در زمان استاندارى وى بر «مداين‏» صورت گرفته باشد، كه در اين صورت‏مقام بلند وموقعيت‏خاص وى، نسبت‏به مردم و جامعه اسلامى، اينگونه‏مراقبتهاى اخلاقى و اجتماعى را، مى‏طلبيده است.

8- ميهمانان پر توقع

ابووائل، مى‏گويد: من با دوستى كه همراه داشتم، به خانه سلمان فارسى واردشديم، و مدتى نزد او مانديم تااينكه وقت غذا خوردن رسيد.

سلمان گفت: اگر رسول خدا(ص) مرا از تكلف (خويشتن را براى ميهمان به‏زحمت زياد انداختن) منع نكرده بود، براى شما زحمت زياد مى‏كشيدم (و پذيرايى‏مناسب انجام مى‏دادم)، آنگاه سفره را پهن كرد، و سپس نان و نمكساده‏اى كه باآن نمك چيزى مخلوط نشده بود، آورد.

اما رفيق من گفت: اگر مقدارى «مرزه‏» يا «اوشن‏» بود كه با نمك مخلوطمى‏كرديم، وضع غذا بهتر مى‏شد.

سلمان، با شنيدن اين تقاضا آفتابه خود را فرستاد، تا نزد كاسب گروگان بگذارند وسبزى خشك «مرزه‏» يا«اوشن‏» تهيه شد. وقتى غذا خوردن را به پايان رسانديم‏دوست من گفت: حمد خداوندى را كه ما را با خوردن اينغذا، قانع و سازگار قرارداد.

اما سلمان، با شنيدن چنين ستايشى از ميهمان پرتوقع گفت: اگر با خوراك موجودقانع و سازگار بودى، آفتابهمن به گروگان نمى‏رفت (17) .

آرى، سلمان مى‏خواست، سخن رسول خدا(ص) كه فرموده بود: من افرادزحمت‏ساز و دردسرآور را دوستنمى‏دارم (18) و هم چنين فرموده بود: نحن معاشرالانبياء و الاولياء، برآء من التكلف (19) را لباس عمل پوشانده باشد.

9- شش چيز عجيب!

امام صادق(ع) فرموده است: سلمان فارسى مى‏گفت: من از شش چيز تعجب‏مى‏كنم: سه چيز مرا به خندهمى‏اندازد، و سه چيز مرا به گريه وادار مى‏كند!

اما آن سه چيزى كه موجب گريه من مى‏شود: جدايى از دوستانم محمد(ص) وحزب و ياران صالح او، وحشت ازشروع روز قيامت، و آن‏گاه كه در پيشگاه خداوندقرار مى‏گيرم، مى‏باشد.

اما آن سه چيزى كه سبب خنده من مى‏شود: وضع افرادى است كه دنبال دنيامى‏روند، اما مرگ آنها را دنبالمى‏كند، كسى كه از خود و خدا غافل است اما هرگزخداوند او را و اعمال او را مورد غفلت و فراموشى قرارنمى‏دهد، و كسى كه باقهقهه دهان خود را پر از خنده مى‏كند، و نمى‏داند خداوند از او راضى يا خشمناك‏است! (20) .

10- حالت چطور است؟

«ابن مسيب‏» روايت مى‏كند: اميرمؤمنان(ع) يك روز از خانه خارج شد و باسلمان برخورد كرد، فرمود: حالتچطور است، اى ابو عبدالله؟

سلمان گفت: سر از خواب بر داشتم، در حالى كه در چهار غم و فكر به سر مى‏برم!

امام على(ع) فرمود: چه غم و غصه‏هايى دارى؟

سلمان جواب داد: غم وغصه افراد خانواده كه نان مى‏خواهند و نيازمنديهايى‏دارند، به فكر خداوند متعال بودمكه از من اطاعت مى‏خواهد، در فكر و غم كارشيطان بودم كه به گناه راهنمايى مى‏كند، و نيز در فكر كار ملكموت بودم كه از من‏روح طلب مى‏كند!

امام على(ع) فرمود: سلمان! به تو مژده مى‏دهم كه براى هر يك از اين فكرها وغمها، در پيشگاه خداوند داراىدرجه و مقامهايى خواهى بود. زيرا من هم يك روزبه حضور رسول خدا(ص) رسيدم و آن حضرت به من فرمود:در چه حالى به سرمى‏برى؟

گفتم: غير از آب چيزى ندارم، و غم و غصه دو كودكانم حسن و حسين(ع) مرارنج مى‏دهد.

رسول خدا(ص) فرمود: اى على(ع)! غم و غصه عيال پوششى از آتش دوزخ‏است، اطاعت‏خداوند امان از عذاب،صبر بر تهيدستى و نادارى جهاد و بلكه بالاتراز شصت‏سال عبادت است، و به فكر مرگ بودن كفاره گناهانمى‏باشد.

اى على(ع)! اين را بدان، كه روزى بندگان به عهده خداوند متعال است، و غم وغصه تو به حال آنان نفع و ضررىندارد، اما تو از اين غمخوارى پاداش مى‏برى، درعين حال، سخت‏ترين غمها، غم و غصه عيال و اعضاى خانوادهاست (21) .

11- كيف اصبحت؟

«جابر بن عبدالله انصارى‏» مى‏گويد: به سلمان گفتم: شب را چگونه به صبح‏آوردى؟

سلمان گفت: چگونه شب را به صبح مى‏آورد، كسى كه پايان كار او مرگ است؟خانه او قبر خواهد بود، جانورانداخل زمين همسايگان وى، و اگر خداوند او رامشمول غفران خويش قرار ندهد، آتش جايگاه او است؟! (22) .

12- ظلم به مردم

جرير بن عبدالله مى‏گويد: به درختى عبور كردم، كه شخصى زير آن خوابيده وپارچه‏اى را روى خود انداختهبود، اما به خاطر گردش خورشيد، آفتاب روى آن‏شخص مى‏تابيد، من پارچه را روى او كشيدم، اما وى در آنحال بيدار شد و من‏متوجه شدم او سلمان فارسى است، و خدمت‏خود را در حق او توضيح دادم.

آن‏گاه سلمان، بدين‏گونه به نصيحت من پرداخت: اى جرير! در برابر خداوندمطيع و فروتن باش، زيرا هر كسدر دنيا در برابر خداوند فروتن و تسليم باشد، روزقيامت‏خداوند به او مقام بلندى خواهد داد.

اى جرير! مى‏دانى ظلمات روز قيامت از چيست؟

گفتم: نمى‏دانم.

سلمان گفت: ظلم الناس بعضهم بعضا فى الدنيا.

ظلم و ستم مردم در دنيا نسبت‏به هم، موجب تاريكى و ظلمات روز قيامت‏مى‏شود (23) .

13- زيان حرف زياد

سلمان فارسى مى‏گويد: اكثر الناس ذنوبا يوم القيامة، اكثر هم كلاما فى معصية‏الله (24) .

گناه افرادى روز قيامت‏بيشتر خواهد بود، كه بيش از ديگران در راه گناه ومعصيت‏خداوند سخن گفته باشند.

14- سجده و همنشينى

سلمان مى‏گويد: اگر لذت سجده در برابر خداوند متعال، و همنشينى با افرادخوش سخن نبود، كه عطر سخنآنان چون بوى خرماى تازه دلاويز است، آرزوى‏مرگ مى‏كردم (25) .

15- عذاب قبر

امام محمد باقر(ع) روايت كرده: كسى نزد سلمان فارسى رفت و گفت: براى من‏چيزى بيان كن، اما سلمان دربرابر او سكوت كرد، آن مرد بار دوم درخواست‏خودرا تكرار كرد، ولى سلمان باز هم سكوت كرد! بدين جهت آنمرد پشت‏خويش را به‏سلمان كرد تا از نزد او برگردد، اما در آن حال قرائت مى‏كرد: آنهايى كه آيات دوشن مارا كهما براى هدايت‏خلق نازل كرديم، كتمان نمودند.. (26) .

سلمان با شنيدن اين آيه قرآن، او را صدا زد (و در حالى كه وضع فكرى آن‏شخص را مى‏دانست) گفت: ما اگركسى را امين يافتيم، براى او مطالبى بيان‏مى‏كنيم، اما به تو مى‏گويم: خود را براى «نكير» و «منكر» كه در قبر بهسراغ تومى‏آيند آماده كن.

آنان از تو درباره پيغمبر(ص) و «سفارشهاى او» سؤال مى‏كنند، اگر شك وترديدى كردى، يا زير بار نرفتى، باپتك آهنين به سر تو مى‏زنند كه خاكستر مى‏شوى!

مرد گفت: بعد از آن چه مى‏شود؟

سلمان گفت: بعد زنده مى‏شوى و مورد عذاب و مجازات قرار مى‏گيرى.

مرد گفت: نكير و منكر چه كسانى هستند؟

سلمان گفت: آن دو مامورداخل قبر مى‏باشند.

مرد گفت: مگر فرشتگان در قبر هم مردم را عذاب مى‏كنند؟

سلمان گفت: آرى، چنين است (27) .

16- ميزان عمل

امام صادق(ع) فرموده است: ميان مردى (كه گرفتار روحيه نژادپرستى بود، وفضايل افراد غير عرب رانمى‏پذيرفت) با سلمان فارسى گفت و گوى تندى واقع‏شد.

آن مرد گفت: تو كيستى، و من كيستم؟!

سلمان (با بيان حكيمانه و هوشمندانه) پاسخ داد: اما اول پيدايش من و تو نطفه‏نجسى است، و آخر كار من و توهم لاشه گنديده‏اى خواهد بود، اما وقتى روزقيامت فرا رسد و ميزان عمل برقرار گردد، هر كس كفه ميزانعمل او سبك بود، اوپست و فرومايه است، و كسى كه ميزان عمل او سنگين بود، كريم و بزرگوار خواهدبود (28) .

17- ارتباط ارواح

«سعيد بن مسيب‏» روايت مى‏كند: سلمان و عبدالله بن سلام، به هم رسيدند و باهم قرار گذاشتند، هر يكجلوتر از ديگرى از دنيا برود، از وضعى كه در جهان پس ازمرگ براى او پيش مى‏آيد، به كسى كه هنوز زنده است، اطلاع دهد.

عبدالله بن سلام گفت: اين كار چگونه ممكن است؟

سلمان گفت: ان ارواح المؤمنين فى برزخ الدنيا من الارض تذهب حيث‏شائت، و نفس الكافر فى سجين (29) .

ارواح اهل ايمان، در «برزخ‏» دنيا كه روى زمين است (به سر مى‏برند) و هر جابخواهد مى‏روند، اما جان افرادكافر در «عذاب سجين‏» (30) و حبس و زندان گرفتارمى‏باشند.

18- آموختن ضرورى

«ابوبخترى‏» روايت مى‏كند: سلمان به «حذيفه يمان‏» گفت: ان العلم كثير، والعمر قصير، فخذ من العلم ما تحتاجاليه فى امر دينك، ودع ما سواه و لا تعانه (31) .

دامنه علم و دانش وسيع است، اما عمر انسان كوتاه مى‏باشد. بنابراين، علمى رابياموز كه در راه ديندارى خودبدان احتياج دارى، و به علوم ديگر توجه نداشته‏باش و آن را رها كن.

19- بيمارى و گرفتارى مؤمن

سعيد بن مسيب مى‏گويد: با سلمان، به عيادت دوست او كه از قبيله «بنى كنده‏»بود رفتيم، سلمان با مشاهده آندوست‏بيمار گفت: ان الله تعالى يبتلى عبده‏المؤمن بالبلاء، ثم يعافيه، فيكون كفارة لما مضى، فيستعتب فيمابقى (32) .

خداوند متعال، بنده مؤمن خود را به بلا و بيمارى مبتلا مى‏كند، سپس او راعافيت مى‏بخشد، و اين بيمارىكفاره گناهان گذشته او مى‏گردد، و از آن پس راه‏توبه و پاكى را پيش مى‏گيرد.

20- براى عبور از صراط

سلمان نامه‏اى براى «ابودرداء» ارسال داشت و در آن نوشت: برادرم! بپرهيز ازجمع‏آورى ثروت زياد دنيا، كهنتوانى شكر و حق آن را ادا كنى، زيرا من از رسول‏خدا(ص) شنيدم، كه مى‏فرمود: روز قيامت ثروتمندى را كه باثروت خود، اطاعت‏خداوند را انجام داده، در حالى كه ثروت او در برابرش قرار دارد، حاضر مى‏كنتد،آنگاه صراطمانع عبور او مى‏شود، اما مال و ثروت به او مى‏گويد: عبور كن چون‏حق خدا را كه در من بود ادا كرده‏اى.

سپس ثروتمندى را كه با مال خود اطاعت‏خداوند را انجام نداده، با دارايى او كه‏بر كتف او قرار داده شده، حاضرمى‏كنند، اما صراط مانع عبور او مى‏شود، آن وقت‏مال و ثروت او به او مى‏گويد: واى به حال تو! چرا حق خدا را ازمن نپرداختى؟ وخلاصه به سرزنش و هلاكت او مى‏پردازند (33) .

21- حساب خواب

زمخشرى مى‏نويسد: سلمان فارسى مى‏گفت: انى لاحتسب نومتى، كما احتسب‏يقظتى (34) .

من حساب خواب خود را هم دارم، همانطور كه حساب بيدارى (و فعاليت‏روزانه و كارهاى) خود را دارم.

22- اهميت امانت

هم چنين، زمخشرى مى‏نويسد: كسى به سلمان گفت: فلانى براى تو سلام رساند.

سلمان گفت: اما انك لولم تفعل، لكانت امانة فى عنقك! (35) .

اگر سلام او را نرسانده بودى، امانتى به عهده تو مى‏ماند، كه آن را ادا نكرده بودى!

23- دعاى بعد از غذا

امام باقر(ع) فرموده است: پيوسته شيوه سلمان اين بود كه، هرگاه دست از غذاخوردن مى‏كشيد، مى‏گفت:خدايا! غذاى فراوان و پاكيزه‏اى به من عطا كردى، آن راافزون گردان، و من سير و سيراب شدم، آن را بر منگوارا كن (36) .

24- درد پسند

در روايتى آمده است، هرگاه سلمان مريض مى‏شد، به او مى‏گفتند: مى‏خواهيم‏براى تو طبيب بياوريم.

سلمان مى‏گفت: طبيب (خداوند) خود مرا بيمار كرده است.

مى‏گفتند: از خداوند عافيت و سلامتى خود را درخواست كن.

سلمان پاسخ مى‏داد: او به وضع و حال من آگاه است و احتياج به درخواست‏من ندارد (37) .

البته سلمان، با توجه به مقام زهد و عرفان بلند خويش، كه گوياى مقام رضا وتسليم او در برابر ذات مقدسخداوند است، و «پسندد آنچه را جانان پسندد» اين‏سخن را بيان داشته است، اما براى افراد معمولى و شرايطعادى در روايت‏مى‏خوانيم:

امام صادق(ع) فرمود: عليك بالدعاء، فان فيه شفاء من كل داء (38) .

هرگز دعا را فراموش نكنيد، زيرا در «دعا» شفاى هر دردى وجود دارد.

25- گسترش سلام

از امام صادق(ع) روايت‏شده، كه سلمان فارسى رحمة‏الله عليه بارها مى‏گفت:افشوا سلام الله، فان سلام الله لاينال الظالمين (39) .

سلام الهى را پيوسته گسترش دهيد (به همه كس سلام كنيد و نگران نباشيد) زيرا سلام‏الهى، به حال ظالمانسودى نخواهد بخشيد.

26- خطر حرص زياد

سهل بن حنيف، مى‏گويد: ميان سلمان و شخصى، بحث و گفت و گويى واقع‏شد، (وقتى سلمان ديد آن شخصزير بار حق نمى‏رود) گفت: خدايا! اين شخص رازنده بدار، تا به يكى از سه مصيبت گرفتار گردد. اما وقتى خشماو فرو نشست،سؤال كردم: اى ابو عبدالله! مى‏خواستى در حق او چه نفرينى كنى؟

سلمان پاسخ داد، فقط براى تو بيان مى‏كنم، مصيبتهاى سه‏گانه: فتنه دجال، وفتنه كسى كه او را كفن مى‏كند، وفتنه حرص شديدى است كه چنان بر مردم مسلطمى‏شود، كه در آن حال هر بلايى به سر آنها آيد (و هر ضربهدينى ببينند) نگرانى‏نخواهند داشت (40) .

27- نماز شب

در روايتى مى‏خوانيم: كسى از سلمان تقاضا كرد، او را راهنمايى كند، كه چه‏خصلتهايى را به كار گيرد، تا موجبتقويت روابط ميان خلق و خدا گردد؟

سلمان سفارش كرد: سلام را گسترش دهد، نيازمندان را اطعام كند، و آن گاه كه‏مردم در خواب به سر مى‏برند،به نماز شب و راز و نياز با خداوند برخيزد (41) .

28- طبيب مؤمن

ابو سعيد وهبى، روايت مى‏كند كه سلمان مى‏گفت: وضع هر شخص مؤمن دردنيا، مثل وضع مريضى است كه،طبيب او همراه اوست، و درد و درمان او رامى‏داند. هرگاه آن مريض مى‏خواهد غذاى نابابى را كه به ضرروست‏بخورد، او رااز آن غذا باز مى‏دارد، و مى‏گويد: به آن نزديك مشو كه موجب هلاكت تو مى‏گردد،و بالاخره آنطبيب پيوسته مراقب او مى‏باشد، تا بهبودى يابد.

آرى، وضع يك مؤمن هم چنين است، در دنيا به خيلى چيزها و كارها تمايل‏پيدا مى‏كند، اما خداى مهربان او رااز آنها باز مى‏دارد، تا بدين وسيله سالم بماند،اعمال او موجب رضايت‏خداوند قرار گيرد، و خداوند او را به بهشتوارد گرداند (42) .

29- آموزش حكمت

ميمون بن مهران، روايت كرده است: حذيفة بن يمان و سلمان فارسى، به خيمه‏زن عربى از طايفه «نبط‏» واردشدند، و از او سؤال كردند: در خيمه جاى پاك وطاهرى هست، تا آنان نماز بخوانند؟

زن عرب پاسخ داد: براى خواندن نماز، قلب خويش را پاك گردانيد. آن‏گاه يكى‏از آنان گفت: سخن حكيمانه اينزن را بگير و به كار ببند، اگر چه اين سخن حكيمانه، ازقلب زن كافرى تراوش كرده است (43) .

پى‏نوشتها:

1. نفس‏الرحمن، ص 218; الدرجات الرفيعة، ص 211; شرح نهج‏البلاغه ابن ابى الحديد، ج 18، ص 36.

2. الدرجات الرفيعة، ص 211.

3. شرح نهج‏البلاغه ابن ابى الحديد، ج 18، ص 36.

4. الاختصاص، ص 8; الدرجات الرفيعة، ص 209; نفس الرحمن، ص 128.

5. الدرجات الرفيعة، ص 218; بحارالانوار، ج 22، ص 387.

6. نفس‏الرحمن، ص 545; صراط المستقيم الى مستحق التقديم، ج 1، ص 205.

7. الدرجات الرفيعة، ص 210; بحارالانوار، ج 22، ص 385.

8. سوره تحريم، آيه 11.

9. حلية الاولياء، ج 1، ص 206; مجمع‏البيان، ج 10، ص 319.

10. نفس‏الرحمن، ص 325; التوحيد للصدوق، ص 97.

11. حلية الاولياء، ج 1، ص 205 و فتاوى صحابى كبير سلمان، ص 122.

12. فتاوى صحابى كبير سلمان، ص 123.

13. رجوع كنيد به: زندگى حضرت عبدالعظيم(ع) اثر ديگر اينجانب.

14. سعدى، كليات، ص 53.

15. نفس الرحمن، ص 523.

16. بحارالانوار، ج 72، ص 453 و رجوع كنيد به كتاب ديگر اينجانب: اخلاق خانواده، ج‏1، فصل:آداب‏مهماندارى در اسلام.

17. شرح نهج‏البلاغه ابن ابى الحديد، ج 3، ص 155; بحارالانوار، ج 22، ص 384.

18. بحارالانوار، ج 72، ص 454.

19. بحارالانوار، ج 70، ص 394.

20. الاختصاص، ص 225; نفس الرحمن، ص 515; حلية الاولياء، ج 1، ص 207.

21. نفس‏الرحمن، ص 533; جامع‏الاخبار، ص 107، فصل 49.

22. نفس الرحمن، ص 532; جامع‏الاخبار، فصل 49، ص 106; حلية الاولياء، ج 1، ص 187.

23. حلية الاولياء، ج 1، ص 202; الدرجات الرفيعة، ص 217.

24. فتاوى صحابى كبير سلمان، ص 106.

25. بحارالانوار، ج 22، ص 384; نفس الرحمن، ص 517.

26. سوره بقره، آيه 159.

27. بحارالانوار، ج 6، ص 235; نفس الرحمن، ص 518.

28. الدرجات الرفيعة، ص 212; علل الشرايع، ص 276.

29. نفس الرحمن، ص 524; صفوة الصفوة، ج 1، ص 551.

30. اشاره به آيه 8، سوره مطففين.

31. حلية‏الاولياء، ج 1، ص 189.

32. حليلة الاولياء، ج 1، ص 206.

33. نفس الرحمن، ص 547.

34. ربيع‏الابرار، ج 1، ص 39.

35. ربيع‏الابرار، ج 1، ص 39; حلية الاولياء، ج 1، ص 201.

36. مكارم الاخلاق، ص 143.

37. نفس الرحمن، ص 548.

38. بحارالانوار، ج 90، ص 295.

39. اصول كافى، ج 2، ص 644.

40. حلية الاولياء، ج 1، ص 199.

41. حلية الاولياء، ج 1، ص 204.

42. حلية الاولياء، ج 1، ص 207 و 206.

43. حلية الاولياء، ج 1، ص 207 و 206.

back indexnext
 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation