جواب : زن مجبور نيست روشى را كه مرد مى گويد بپذيرد.
سؤال 819: جهت بستن لوله هاى رحم (tl)، هيچ الزامى بر مشاهده عورت خانمها به هنگام عمل، وجود ندارد و عمل از طريق شكم صورت مى گيرد. آيا انجام عمل مذكور توسّط پزشك زن جايز است (با توجّه به اين كه لمس و نظر در ناحيه شكم صورت مى گيرد)؟
جواب : از نظر لمس و نظر اشكالى ندارد.
سؤال 820: خانمى است كه به علّت ديگرى تحت عمل جرّاحى قرار گرفته و شكم بيمار باز شده است. با توجّه به باز بودن شكم، بستن لوله ها چه حكمى دارد؟ آيا باز مسأله لمس و نظر مطرح مى شود؟ در صورتى كه پزشك مرد مسؤول جرّاحى مشكل اوّليّه بيمار باشد چطور؟
جواب : لمس و نظر بايد به مقدار ضرورت باشد و بيش از آن مجاز نيست. علاوه بر آن كه احراز شرايط فوق و رضايت بيمار و همسرش نيز لازم است.
سؤال 821: در صورتى كه شكم زن بيمار توسّط دستيار زن باز شود، با توجّه به اين كه نظر به پوست ظاهر شكم صورت نمى گيرد و بيشتر داخل شكم مشاهده مى گردد، آيا پزشك مرد مى تواند با دستكش، به عمل بستن لوله ها بپردازد؟
جواب : تنها در موارد ضرورت جايز است.
سؤال 822:«i u d» براى جلوگيرى از حاملگى در زنان استفاده مى شود. اين وسيله بايستى از طريق مهبل در داخل رحم گذارده شود و غالباً متخصّصين زن مبادرت به اين كار مى نمايند; ولى زنان كافى در تمام مراكز بهداشتى ـ درمانى و يا بيمارستانها، براى اين كار آموزش داده نشده اند. آيا پزشك مرد مى تواند اين كار را انجام دهد؟ در صورتى كه اين كار توسّط پزشك زن صورت گيرد، آيا مشاهده آن توسّط دانشجويان پزشكى پسر، به منظور يادگيرى، اشكال دارد؟
[ 227 ]
جواب : اين كار جز در موارد ضرورت جايز نيست و اگر ضرورتى باشد، مادام كه دسترسى به جنس موافق است، مراجعه به جنس مخالف جايز نيست.
سؤال 823: در صورت ضرورت كنترل باردارى در زن و شوهر خاصّى، و عدم موفقيّت آنها در رعايت مناسب ساير روشها، بستن لوله ها چه حكمى دارد؟ آيا از موارد اضطرار است؟
جواب : در صورتى كه خطرى از ناحيه باردارى متوجّه مادر باشد مانعى ندارد.
سؤال 824: جهت بستن لوله هاى رحمى (tl)، روش «لاپاراسكوپى» مى تواند مورد استفاده قرار گيرد (يعنى با برشهاى حدود نيم تا يك سانتيمترى از روى شكم اين عمل انجام مى شود) حكم اين روش ذاتاً چيست؟
جواب : چنانچه اين روش مانند ساير روشها سبب عقيم شدن باشد جايز نيست; مگر در موارد ضرورت.
سؤال 825: در سؤال فوق، با توجّه به پوشيده بودن بدن بيمار و فرستادن وسايل «لاپاراسكوپى» از منفذهاى نيم تا يك سانتيمترى به داخل شكم بيمار و عدم لزوم لمس و نظر، و با توجّه به آماده كردن محيط عمل تا پوشش كامل، توسّط خانمها، آيا پزشك مرد مى تواند به اين عمل اقدام كند؟
جواب : اگر لمس و نظر لازم نيايد، از اين جهت مشكلى نيست.
سؤال 826: فتواى مشهور فقها كراهت عزل (جلوگيرى از ريختن نطفه در رحم همسر) مى باشد، با توجّه به اين مسأله، به دو پرسش زير پاسخ دهيد:
اوّلا: آيا اين فتوا شامل ساير راهها و طرق جلوگيرى از انعقاد نطفه، كه در زمان ما مرسوم است، نيز مى شود؟
ثانياً: آيا در عصر و زمان ما، كه ضرورتهاى فردى و اجتماعى كنترل جمعيّت را اقتضاء مى كند، نيز كراهت وجود دارد؟
جواب : كراهت شامل تمام اسباب جلوگيرى مى شود، ولى ضرورتهاى فردى و جمعى كراهت را بر طرف مى سازد.
[ 228 ]
سؤال 827: در كل، با توجّه به سؤالات مطروحه، در صورتى كه حضر تعالى ارشاد و نظر خاصّى داريد، لطفاً جهت استفاده پزشكان بفرمائيد.
جواب : توصيه حقير اين است كه بايد در مسأله كنترل مواليد، مانند همه مسائل اجتماعى، از افراط و تفريط پرهيز كرد و تنها مسائل كوتاه مدّت را در نظر نگيرند و به واقعيّت ها توجّه كنند; نه شعارها.
سقط جنين
سؤال 828: آيا سقط جنين صورت مجازى دارد؟
جواب : در صورتى كه يقين، يا خوف خطر، يا ضرر مهمّى براى مادر داشته باشد، در مراحل اوليّه جايز است.
سؤال 829: سقط جنين كافر و مسلمان چه حكمى دارد؟
جواب : واضح است كه ساقط كردن جنين مسلمان جايز نيست; حتى اگر فرزند نامشروع باشد. و در مورد بچّه هاى كفّار نيز ساقط كردن مجاز نيست; حتّى اگر در مذهب آنها فرزند نامشروع باشد.
سؤال 830: آيا سقط جنين جايز است و اگر جايز باشد ديه دارد؟
جواب : در صورتى كه از گفته متخصّصين يقين، يا خوف خطر، يا ضرر مهمّى حاصل شود اقدام به سقط جنين جايز است (البتّه مادامى كه به صورت انسان كامل در نيامده باشد) و چون احتمال تعلّق ديه مى رود، احتياط آن است كه ورثه اين كودك ديه را ببخشند.
سؤال 831: آيا در موارد زير، قبل از ولوج روح(1) مى توان سقط درمانى انجام داد:
الف: در بيماريهايى كه مى دانيم مسلّماً جنين پس از تولّد خواهد مرد.
ب: در بيماريهاى ژنتيكى.
1. ولوج روح زمانى است كه بچّه در شكم مادر به حركت در مى آيد، كه معمولا در حدود چهار ماهگى است.
[ 229 ]
ج: در ناهنجاريهاى نوزادان «مثل آنانسفالى».
جواب : سقط جنين در اين موارد اشكال دارد، به خصوص اين كه پيش بينى هاى فوق جنبه قطعى ندارد; ولى پس از ولوج روح جايز نيست.
سؤال 832: سقط جنين غير شيعه چگونه است؟
جواب : سقط جنين در هيچ مورد جايز نيست; مگر در موارد ضرورت.
سؤال 833: آيا سقط جنين پس از ولوج روح، اگر علم به تلف شدن مادر و جنين باشد، جايز است؟
جواب : در فرض مسأله كه اگر مادر به همان حال باقى بماند، هر دو مى ميرند، مى توان با سقط جنين، جان مادر را نجات داد.
سؤال 834: اگر مادرى براى سقط بچّه اش كارى انجام ندهد، لكن با مراعات نكردن موارد لازم و تهيّه نكردن شرايط حفظ جنين، باعث سقط بچّه شود، آيا كار حرامى كرده است؟
جواب : اگر در حفظ جنين مطابق معمول كوتاهى كرده باشد مسؤول است.
سؤال 835: زنى كه در ماه هفتم حاملگى به سر مى برد، در اثر تصادف نياز به عمل جرّاحى فورى پيدا مى كند، كه لازمه اش بيهوش نمودن اوست، ولى در اثر بيهوشى بچّه مى ميرد (يقين به فوت بچّه داريم) آيا لازم است مادر، جرّاحى و عمل شود؟
جواب : اگر جان مادر در خطر است و راه منحصر به عمل جرّاحى و بيهوشى باشد مانعى ندارد.
سؤال 836: در فرض بالا، در صورتى كه احتمال فوت بچّه برود، آيا باز هم جايز است مادر عمل شود؟
جواب : با شرايط بالا، اين فرض به طريق اولى جايز است.
سؤال 837: دكترها به مادرى دارويى داده اند كه بخورد تا بچّه اش سالم بماند و سقط نشود، آيا زن مى تواند به منظور سقط جنين دارو را استفاده نكند؟
جواب : جايز نيست.
[ 230 ]
سؤال 838: در زن حامله اى كه مبتلا به سرطان رحم شده است و درمان آن به اشعه درمانى نياز دارد و اين كار هم باعث ناقص الخلقه شدن جنين مى شود، آيا مى توان قبل از اشعه درمانى، سقط درمانى كرد؟
جواب : اگر ناقص الخلقه شدن او قطعى و شديد است و در مراحل نخستين باردارى و قبل از رسيدن به مرحله جنين كامل باشد و راه درمان نيز منحصر به اين راه گردد، مانعى ندارد.
سؤال 839: اگر پزشك به طور قطع تشخيص دهد كه فرزندان بعدى زن و شوهرى، ناقص العضو خواهند شد، بفرماييد:
1. در صورت سؤال والدين، آيا بر طبيب واجب است واقعيّت را به آنان اطّلاع دهد؟
2. در صورت عدم سؤال آنان، آيا بر طبيب واجب است به آنان بگويد، تا آنان از تولّد چنين فرزندانى جلوگيرى نمايند؟ اگر واجب نيست، آيا گفتنش حرام مى باشد؟
3. اگر طبيب احتمال دهد كه آنان در صورت اطّلاع از اين مطلب، هر بار كه فرزند پيدا كنند اقدام به سقط وى خواهند نمود، در اينجا وظيفه طبيب چيست؟
جواب : 1. واجب نيست مگر اين كه در سرنوشت بيمار اثر مهمّى داشته باشد.
2. در اين گونه موارد اگر مسأله مهمّى است طبيب كتمان نكند.
3. طبيب بايد به وظيفه خود عمل كند و اگر بيمار عمل خلافى انجام دهد او مسؤول نيست، منتهى طبيب وظيفه خود را در امر به معروف و نهى از منكر انجام دهد.
سؤال 840: خانمى دچار بيمارى چشمى گرديده و اطبّاء نظر به عمل جرّاحى بطور اورژانسى داده اند، امّا متأسّفانه اين خانم داراى حمل سه ماهه مى باشد كه بايد اوّل سقط جنين انجام دهد و بعد عمل جرّاحى چشم را به انجام برساند و اگر چشم خود را عمل نكند كور مى شود و همچنين ضررهاى زيادى نسبت به جنين وارد مى گردد، در اين صورت آيا سقط جنين جايز است؟
[ 231 ]
جواب : در فرض مسأله پايان دادن به باردارى ظاهراً مانعى ندارد.
سؤال 841: آيا سقط عمدى جنينى كه مطمئنّيم، يا احتمال مى دهيم، معيوب و نارسا مى باشد، در هر ماهى از باردارى، اگر ديه لازمه هم پرداخت شود، مجاز است؟
جواب : هرگاه در مراحل ابتدايى جنين باشد و جنين به صورت انسان كامل در نيامده باشد و باقى ماندن جنين در آن حالت و سپس تولّد ناقص آن، باعث عُسر و حرج شديد براى پدر و مادر گردد، با اين شرايط مانعى نداردو احتياطاً بايد ديه را بدهند.
سؤال 842: اگر طبيب تشخيص قطعى دهد كه ماندن جنين در شكم مادر موجب مرگ مادر مى گردد، بفرماييد:
1. آيا جايز است جنين را در شكم مادر از بين ببرد، تا مادر سالم بماند؟
2. آيا مى توان مادر را به همان حال باقى نهاد تا بچّه سالم بماند و مادر بميرد؟
3. اگر در باقى گذاردن مادر به همان حال، احتمال مرگ، هم براى مادر و هم براى بچّه در كار باشد، تكليف چيست (يعنى احتمال مرگ و سلامتى براى هر دو مساوى باشد)؟
جواب : 1. چنانچه خلقت جنين كامل نشده مانعى ندارد.
2. هرگاه بچّه به صورت انسان كامل در نيامده باشد، سقط جنين براى نجات مادر اشكال ندارد.
3. اگر بدانيم يك از آن آن دو قطعاً نجات پيدا مى كند، بايد آنها را به حال خود گذاشت تا يكى از آن دو بدون دخالت انسان ديگرى نجات يابد و اگر امر داير ميان اين است كه هر دو بميرند يا فقط جنين بميرد مى توان جنين را سقط كرد تا مادر زنده بماند.
سؤال 843: در صورتى كه پدر و مادر به اتّفاق هم (نعوذ باللّه) سبب سقط جنين شوند، ديه جنين به چه كسى مى رسد؟
جواب : در صورتى كه هر دو سبب شوند ديه به طبقه دوم از ورثه مى رسد و اگر
[ 232 ]
طبقه دوم موجود نباشد، به طبقه سوم مى رسد.
سؤال 844: در مواردى كه پزشك بايد سقط جنين كند، ديه لازمه بايد توسّط چه كسى پرداخت شود؟ آيا پزشك بايد قبلا شرط كند كه ديه بر عهده وى نيست و آيا اين شرط، جهت رفع دين از وى كافى است؟
جواب : احتياط اين است كه طبيب با بيمار يا كسان او شرط كند كه ديه را خودشان بپردازند و الّا خودش بايد عهده دار ديه شود (بنابر احتياط).
تلقيح
مسأله 845: جايز است نطفه مرد را با سرنگ يا وسائل ديگر در رحم همسر او وارد كنند، لكن بايد مقدّمات آن مشروع و حلال باشد و از مقدّمات حرام پرهيز شود.
مسأله 846: هرگاه نطفه مرد را در رحم همسرش وارد كنند (خواه با استفاده از مقدّمات حلال باشد، يا نعوذ باللّه حرام) فرزندى كه از او متولّد مى شود حلال زاده است و متعلّق به آن مرد مى باشد و تمام احكام فرزند (مانند ارث و نفقه و غير آن) را دارد.
مسأله 847: جايز نيست نطفه مرد بيگانه را در رحم زنى وارد كنند، خواه با اجازه آن زن باشد يا نه، و خواه شوهر داشته باشد يا نه، و خواه شوهرش اجازه بدهد يا نه، و هرگاه چنين كنند و بچّه اى از آن متولّد شود، اگر اين عمل بطور شُبهه انجام شده، مثل اين كه گمان مى كرد زن خود اوست و زن نيز گمان مى كرد نطفه شوهر اوست و بعد از آن معلوم شد چنين نبوده است، در اين صورت بچّه متعلّق به آن مرد و زن است و تمام احكام فرزند را دارد; ولى اگر اين كار از روى علم و عمد انجام گيرد، بچّه اى كه از آن متولّد مى شود فرزند آنها حساب نمى شودو احكام ارث و مانند آن را ندارد، امّا اگر آن بچّه دختر باشد صاحب آن نطفه نمى تواند با او ازدواج كند و اگر پسر باشد با آن مادر نمى تواند ازدواج نمايد و همچنين در مورد ساير مسائل مربوط به ازدواج.
[ 233 ]
سؤال 848: منى مرد از نظر علمى تا 72 ساعت بعد از مرگ وى داراى حيات كامل است. اگر زوجه درخواست تلقيح مصنوعى از نطفه شوهر متوفّاى خود نمايد، آيا اطبّاء مجاز به اين كار هستند؟ حكم ولد چيست؟ لازم به ذكر است كه بعضاً اين عمل در خارج اعمال مى گردد و عمدتاً در مواردى است كه زوجه از زوج فرزندى نداشته باشد و زوج در همان اوايل ازدواج به دليلى فوت كرده باشد.
جواب : اشكال دارد.
سؤال 849: رحم بانويى، به هر علّت، قادر به نگاهدارى جنين نيست و سقط مى كند. با آميزش نطفه وى و شوهرش در آزمايشگاه و انتقال جنين به رحم زن ديگرى كه شوهر ندارد و به اصطلاح «مادر جانشين» و يا «مادر قائم مقام» ناميده مى شود بچّه رشد مى كند و بموقع، متولّد مى شود و برابر قرارداد، مزد معيّنى به مادر جانشين داده مى شود تا كودك تحويل زن و شوهر گردد. آيا اين امر جايز مى باشد؟
جواب : اين كار ذاتاً مانع شرعى ندارد; ولى مسائل جنبى حرامى، از قبيل لمس و نظر كردن، در آن موجود است. هر گاه به وسيله محرمى مانند شوهر انجام شود به اين صورت كه نطفه خود و يكى از دو همسرش را بگيرد و تركيب نمايد و در رحم همسر ديگر (هر چند عقد موقّتى با او خوانده باشد) كشت كند، مرتكب حرامى نشده و در غير اين صورت، براى مجاز بودن اين محرّمات جنبى بايد ضرورتى در كار باشد.
سؤال 850: در مفروض سؤال قبل، اگر اين عمل (چه جايز باشد و يا نه، به هر حال) انجام بگيرد، با وجود اين كه اين كودك در رحم مادر جانشين بزرگ شده، امّاداراى صفات ارثى زن اوّل مى باشد. با توجّه به آيه دوم سوره مباركه مجادله، فرزند به كدام يك از اين دو زن تعلّق دارد؟ و وارث كدام يك از آنهاست؟
جواب : اين فرزند متعلّق به صاحبان نطفه و با آنها محرم است و از آنها ارث مى برد و در مورد مادر جانشين به منزله فرزند رضاعى است; بلكه از آن، در بعضى جهات اولويّت دارد، چرا كه تمام گوشت و استخوان او از وى روييده است، بنابراين
[ 234 ]
حرام است كه بعداً با آن زن و فرزندان او ازدواج كند; امّا ارث نمى برد.
سؤال 851: شوهرى نطفه ندارد و همسرش سالم و نطفه دار است. آيا مى توان نطفه مرد اجنبى را با نطفه اين زن شوهردار مخلوط كرد و به رحم اين زن تزريق نمود؟
جواب : جايز نيست.
سؤال 852: مرد نطفه ندارد و از همسرش جدا شده است، اگر اين زن به صيغه مردى در آيد، و نطفه شوهر جديد و نطفه زن را تركيب كنند، و زن بعد از پايان صيغه و عدّه به عقد شوهر اوّل در آيد و بعداً آن نطفه را به داخل رحم زن تزريق كنند، دراين صورت پدر و مادر، ارث و محرميّت به چه صورت است و حكم شرعى آن چيست؟
جواب : اگر ضرورتى ايجاب كند جايز است، ولى فرزند به صاحبان اصلى نطفه تعلّق دارد.
سؤال 853: آيا پيوند تخمدان زن اجنبى به زوجه براى باردار شدن جايز است؟ و در صورت جواز لطفاً بفرمائيد:
الف ـ ديه دارد؟
ب ـ تخمدان را مى توان فروخت؟
ج ـ حكم اولاد زوجه چگونه است؟
د ـ زن اجنبى حقّى مانند مادر بودن پيدا مى كند؟
جواب : چنانچه ضرورتى براى اين كار نباشد از آن صرف نظر كنيد و اگر ضرورتى وجود دارد، بعد از پيوند اين عضو جزء بدن آن زن مى شود و فرزند مال خود اوست و در فرض فوق ديه ندارد و خريد و فروش آن جايز است، هر چند بهتر اين است كه پول را در مقابل اجازه برداشتن عضو مزبور بگيرد، نه در مقابل خود آن.
سؤال 854: بعضى از مؤمنين و مؤمنات براى اولاددار شدن به مراكز نابارورى مراجعه مى كنند و از حيث نطفه نقايصى دارند، آيا مى توان از نطفه هايى كه در بانك
[ 235 ]
نطفه نگهدارى مى شود، در لقاح مصنوعى با منى خود آنها ممزوج و شرايط لقاح را فراهم و با دستگاه در رحم همسران آنها قرار داد؟
در صورتى كه به طور كلّى در منى آنها اسپرم و تخمك وجود نداشته باشد، آيا مى توان از اسپرمها و تخمكهاى مجهول الهويّه موجود در بانك نطفه استفاده كرد؟ چنانچه در دو فرض فوق فرزندى به وجود آيد، متعلّق به چه كسى خواهد بود؟
جواب : استفاده از نطفه بيگانه براى صاحب فرزند شدن جايز نيست و تولّد فرزند بايد مستند به ازدواج صحيح شرعى باشد، ولى اگر چنين عملى انجام شود، فرزند متعلّق به صاحبان نطفه است و نسبت به مادرى كه در رحم او كشت شده نيز محرم مى باشد، بى آن كه از او ارث ببرد.
سؤال 855: آيا مادر جانشين (زن پذيراى جنين) مستحق دريافت نفقه، يا اُجرة المثل تا زمان تولّد جنين، مى باشد؟ آيا اين كار، نوعى اجاره رحم تلقّى مى گردد، يا مشمول عقد ديگرى است؟
جواب : اين موضوع تابع قرار داد است، و اگر قرار دادى ندارند و جنبه رايگان نداشته، حقّ اجرة المثل دارد و عمل مزبور نوعى اجاره است، نه اجاره اعضاء، بلكه اجير شدن براى پرورش جنين.
مسائل ديگر پزشكى
سؤال 856: دخترى از كودكى لباس مردانه مى پوشيده، اكنون كه بزرگ شده خود را مرد مى داند و با استفاده از داروهاى شيميايى حالت مردانه در خويش ايجاد كرده و با مراجعه به پزشك، در خواست تغيير جنسيّت نموده است، آيا اين كار جايز است؟
جواب : تغيير جنسيّت اگر صورى باشد(1) جايز نيست و اگر واقعى باشد (اين امر
1. تغيير جنسيّت دو صورت دارد، گاه صرفاً ظاهرى و صورى است; يعنى اثرى از آلت جنس مخالف در او نيست، فقط جرّاحى صورى در او انجام مى گيرد و چيزى شبيه آلت جنس مخالف ظاهرى مى گردد، اين كار جايز نمى باشد.
و گاه واقعى است; يعنى با جرّاحى كردن، عضو تناسلى مخالف ظاهر مى شود، اين كار ذاتاً جايز است و محذور شرعى ندارد، مخصوصاً در مواردى كه آثار جنس مخالف در او باشد، امّا چون اين جرّاحى نياز به نظر و لمس دارد، تنها در موارد ضرورت مجاز است.
[ 236 ]
در افراد دو جنسى واقع مى شود) به عنوان درمان و ظاهر شدن جنسيّت واقعى جايز و گاه واجب است.
سؤال 857: اگر زن و شوهر با هم در يك زمان تغيير جنسيّت دهند، حكم ازدواج قبلى آنها چيست؟
جواب : اگر تغيير حقيقى باشد، زوجيّت بلافاصله فسخ مى شود و مى توانند مجدّداً عقد ازدواج در شكل جديد بخوانند; ولى احتياط آن است كه زمان عدّه بگذرد.
سؤال 858: اهداء و انتقال خون از غير مسلمان به مسلمان، و از مرد به زن، و بالعكس، چه حكمى دارد
جواب : اشكالى ندارد; مگر اين كه بيم انتقال بيمارى برود.
سؤال 859: بعضى از خانم هاى حامله، كه مى توانند به وضع طبيعى زايمان كنند، اصرار دارند كه سزارين شوند تا درد كمترى تحمّل كنند، اين كار چه حكمى دارد؟
جواب : اگر اين كار جنبه عقلائى داشته باشد اشكالى ندارد.
سؤال 860: شبيه سازى تحت چه شرايطى جايز مى باشد؟ توضيح اين كه از طريق موادّى از پوست خود زن، باعث ايجاد جنينى در او مى شوند، كه اين جنين از هر جهت شبيه به خود او مى باشد. اين كار براى اوّلين بار در انگلستان نسبت به گوسفند انجام شده است.(1) آيا اين عمل، نسبت به انسان جايز است؟
جواب : اين عمل از نظر شرع خالى از اشكال نيست و مفاسد زيادى بر آن مترتّب مى شود، به همين جهت حتّى افرادى كه پايبند به شريعت و دينى نيستند، به خاطر مفاسد اجتماعى آن، به مخالفت با آن پرداخته اند.
1. علاقمندان به موضوع فوق، مجلّه وزين مكتب اسلام، شماره 50، سال 37، مردادماه 1376، را مطالعه فرمايند.
[ 237 ]
سؤال 861: آيا محافظت از جنين درون رحم واجب است؟ آيا بر مادر لازم است كه تمام شرايط لازم جهت حفظ و سلامتى جنين را فراهم كند؟
جواب : تا آنجا كه مايه عسر و حرج نشود لازم است.
سؤال 862: زنان بيمارى كه از درد شديداً رنج مى برند، چنانچه به آنها مسكّن هاى قوى تزريق شود، دردشان تسكين خواهد يافت، ولى به احتمال قوى بعداً دچار عوارض جنين و ناراحتيهايى از اين قبيل خواهند شد، تكليف طبيب نسبت به اين گونه بيماران چيست؟
جواب : هر گاه ضررى باشد كه در برابر تسكين درد شديد درميان عقلا قابل پذيرش باشد اشكالى ندارد و اگر ضرر مهمّى است، كه او را به خطر مى اندازد جايز نيست و اگر براى خودش ضرر نداشته باشد، بلكه براى جنين ضرر داشته باشد، حكم مسأله نيز همين است.
سؤال 863: آيا ترميم پرده بكارت دختران، كه بعللى آسيب ديده، جايز مى باشد؟
جواب : در صورتى كه ضرورتى ايجاب كند اشكالى ندارد.
[ 238 ]
[ 239 ]
22 مسائل متفرّقه
مقدّمه:
منظور از مسائل متفرّقه در اين فصل، آن دسته از مسائل فقهى مربوط به بانوان است كه خارج از موضوع هاى بيست و يك فصل گذشته است; و از سوى ديگر، هر يك از موضوعات آن، بقدرى نيست كه خود يك فصل جداگانه تشكيل دهد. به اين مسائل توجّه كنيد:
سؤال 864: شخصى آرايشگاه زنانه دارد، خانمى را آرايش مى كند، آن خانم با آن وضع خاص در اجتماع رفت و آمد مى نمايد، با توجّه به اين مطلب، پولى كه آرايشگر دريافت مى كند چه حكمى دارد؟
جواب : اگر آرايشگر زن باشد گناهى ندارد و آنچه را كه دريافت مى كند حلال است; لكن آن خانم، كه خود را در معرض ديد نامحرمان قرار مى دهد، گناهكار است.
سؤال 865: در مسأله 1774 توضيح المسائل فرموده ايد: «پدر و فرزند مى توانند به يكديگر ربا بدهند»، آيا منظور از فرزند تنها پسر است، يا دختر را هم شامل مى شود؟ آيا اين حكم شامل مادر نيز مى شود؟
جواب : فرقى ميان پسر و دختر نيست; ولى اين حكم شامل مادر نمى شود.
سؤال 866: در بعضى از محلّه هاى شهر ما زنها يا دختر خانمها در داخل كوچه (كه
[ 240 ]
محلّ عبور و مرور مردم مى باشد) مى نشينند و با هم صحبت مى كنند، اين كار شرعاً چه حكمى دارد؟
جواب : در صورتى كه حجاب شرعى را مراعات نمايند و مزاحمت ايجاد نكنند، حرام نيست; ولى بهتر است اين كار را ترك كنند.
سؤال 867: دوختن لباس زنانه توسّط خيّاط مرد، چه حكمى دارد؟
جواب : در صورتى كه مستلزم تماسّ بدنى و محرّمات ديگر نشود اشكالى ندارد.
سؤال 868: دوختن لباس مردانه توسّط خيّاط زن نامحرم، چه حكمى دارد؟
جواب : اشكالى ندارد، ولى اندازه گيرى ها توسّط جنس موافق انجام شود.
سؤال 869: آيا براى خانمها جايز است كه عطر بزنند و از منزل خارج شوند؟
جواب : در روايات متعددّى از اين كار نهى شده(1) و ظاهر بعضى از آنها حرمت است.
سؤال 870: معمول است كه بعضى از خانمها هنگام رفتن به مجالس عروسى و جشن، علاوه بر زينتهاى نامرئى، خود را معطّر مى كنند، با توجّه به اين كه خوشبو و معطّر بودن خود نوعى زينت و آرايش محسوب مى شود و معمولا بوى آن را مرد نامحرم در بين راه احساس مى كند، اين كار چه حكمى دارد؟
جواب : اشكال دارد و در خبر است كه تا به منزل برگردد مورد لعن ملائكه است.(2)
مسأله 871: نذر زن اگر مزاحم حقوق شوهر باشد، بى اجازه او باطل است و اگر مزاحم نباشد احتياط مستحب آن است كه با اجازه او باشد.
مسأله 872: اگر زن در جايى كه احتياج به اجازه شوهر دارد با اجازه او نذر كند، شوهر بنابر احتياط واجب نمى تواند نذر او را به هم بزند، يا از عمل كردن به نذر او
1. به وسائل الشيعه، جلد 14، ابواب مقدّمات النكاح، باب 80، صفحه 113، مراجعه كنيد.
2. به آدرسى كه در پاورقى صفحه قبل ذكر شد مراجعه شود.
[ 241 ]
جلوگيرى نمايد.
مسأله 873: هر گاه شوهر از قسم خوردن زن مانع شود قسم او صحيح نيست، حتّى اگر زن بدون اجازه شوهر قسم ياد كند قسم او صحيح نمى باشد.
سؤال 874: آيا هبه به زوجه، قابل بازگشت است؟
جواب : هبه به زوجه قابل بازگشت است; مگر اين كه زوجه از خويشاوندان نسبى باشد.
سؤال 875: آيا زن حق دارد در رفتن به كشورهاى غير اسلامى با شوهرش مخالفت كند؟
جواب : اگر رفتن به آنجا، به دين و اعتقاد و اخلاقش ضرر مى زند، مخالفت او جايز است.
سؤال 876: پدرم با شوهرم اختلاف پيدا كرده و بدين جهت از من نيز ناراحت شده و گفته: «حق ندارى به خانه من بيائى!» تكليف من چيست؟ آيا مى توانم بدون رضايت پدر، جهت ديدار با مادر و برادران و خواهرانم به خانه او بروم؟
جواب : آنها مى توانند به ديدار شما بيايند، يا در محلّ ديگرى ملاقات كنيد; ولى در خانه ملكى پدر بدون اجازه او نمى توان رفت.
سؤال 877: در بعضى از شهرها، مجالس زنانه به عنوان «ختم أنعام» برقرار مى گردد، در اين رابطه جزواتى نيز منتشر شده و در وسط آيه هاى سوره انعام اذكارى نيز خوانده مى شود، همچنين يازده مرثيه مى خوانند. نظر حضرتعالى در اين زمينه چيست؟
جواب : درباره ختم أنعام به صورتى كه معمول است روايت مستندى نيافتيم; هر چند در بعضى كتابها، اشاره اى به آن ديده مى شود;(1) ولى جاى شك نيست كه
1. مرحوم علاّمه مجلسى درباره فضيلت ختم سوره انعام، در بحارالانوار، جلد 87، صفحه 341، حديث 54، باب اعمال الاسبوع و ادعيتها و صلواتها، روايتى نقل كرده است.
[ 242 ]
تلاوت اين سوره مباركه و عمل به آن مى تواند باعث حلّ مشكلات گردد و شايسته است به هنگام تلاوت سوره مطلقاً چيزى به آن نيفزايند و هنگامى كه تلاوت سوره تمام شد به سراغ دعاها و مرثيّه ها بروند.
سؤال 878: رانندگى اتومبيل براى زنان چه حكمى دارد؟
جواب : با حفظ حجاب اسلامى و جهات شرعى ديگر، مانعى ندارد.
سؤال 879: آيا بانوان مى توانند آموزش فنون نظامى ببينند؟
جواب : اگر مستلزم گناهى نباشد اشكالى ندارد.
سؤال 880: حكم دوچرخه سوارى و موتور سوارى خواهران با مانتو در سطح شهر، با توجّه به آثار و تبعات سوء اجتماعى و اخلاقى آن، چيست؟
جواب : با توجّه به پيامدهاى سوئى كه اين گونه امور دارد، لازم است از آن پرهيز شود و به وسوسه هايى كه اين و آن مى كنند توجّه نكنند.
سؤال 881: آيا زوجه را مى توان به علّت عدم تمكين در امور زوجيّت تعزير نمود؟
جواب : تعزير به دست حاكم شرع است كه پس از شكايت زوج مبنى بر عدم تمكين زوجه و ثبوت آن انجام مى گيرد، زوجه نيز مى تواند به حاكم شرع شكايت كرده و براى زوج در برابر خلافكاريهايش تقاضاى مجازات كند.
سؤال 882: زنى با آرايش زننده و حالت بدحجابى در معابر عمومى ظاهر شده و بدين جهت او را دستگير كرده اند. آيا مى توان به عنوان تعزير سر او را تراشيد؟
جواب : تراشيدن سر مطلقاً جزء تعزيرات نيست و بايد راه ديگرى را براى تعزير، مانند جريمه نقدى يا زندان يا مجازات بدنى، انتخاب كرد; ولى گاه در زندانها براى ملاحظه مسائل امنيّتى سر متّهمين را مى تراشند و اين مربوط به عناوين ثانويّه است.
سؤال 883: با توجّه به اين كه زنان طبيعتاً احساساتى تر هستند و زودتر تحت تأثير وسوسه هاى شيطانى قرار مى گيرند، آيا كيفر خطاهايشان با مردان تفاوت
[ 243 ]
مى كند؟
جواب : در مسائل تعزيرات مسؤوليّت هر كس در برابر اعمالش رابطه اى با ميزان تأثير پذيرى از عوامل مختلف و ميزان جرم او دارد.
سؤال 884: شنيده ايم كه زن در خصوص قتل عمد شوهر خود و بالعكس حقّ درخواست قصاص ندارد، آيا اين مطلب در مورد مادر مقتول و ساير ورثه مؤنّث مقتول، به صرف مؤنّث بودن صدق مى كند؟
جواب : اين حكم در مورد زوجه است و شامل ساير زنان خويشاوند نمى شود.
سؤال 885: در بحث قَسامه، آيا زن مى تواند به تنهائى مدّعى قتل عمد باشد و اقامه قَسامه نمايد؟
جواب : زن مى تواند مدّعى باشد; ولى قسامه را بايد از مردان انتخاب كنند.
سؤال 886: اگر ديه زن به ثلث ديه كامله نرسد، امّا مجموع ديه و ارش او به ثلث برسد، آيا باز هم حاصل جمع ديه و ارش او نصف مى شود؟ يا اين كه تنصيف تنها در صورتى است كه ديه او به ثلث ديه كامله برسد؟
جواب : تفاوتى بين ديه و ارش در اين مسأله نيست و محاسبه مجموع در صورتى صحيح است كه هر دو مر بوط به يك جنايت باشد.
سؤال 887: متأسّفانه شوهرم به كوچكترين بهانه اى مرا به باد كتك و ناسزا مى گيرد، به گونه اى كه گويا اين كار را نشانه مردانگى مى داند! در بيشتر اوقات بر اثر اين كتكها، بدنم كبود، يا قرمز، يا سياه مى گردد و آثار آن تا چند روز باقى مى ماند و گاهى هم بدنم زخم مى شود. لطفاً بفرمائيد:
الف: آيا اين كارها از نظر شرعى جايز است؟
ب:آيا ديه اى به اينجانب تعلّق مى گيرد؟
جواب : متأسّفانه عدّه اى از شوهرها گرفتار اين گناه بزرگ و ظلم عظيم هستند و بايد هر چه زودتر، انشاء اللّه، خود را اصلاح كنند و اين كار، علاوه بر اين كه گناه
[ 244 ]
بزرگى محسوب مى شود، ديه هم دارد و گاهى ديه آن سنگين است.
سؤال 888: چرا در اسلام ديه زنها نصف مردها مى باشد؟
جواب : خون زن و مرد مؤمن هر دو محترم است; ولى با توجّه به اين كه ديه جبران خسارت مادّى است و پرواضح است كه خسارت حاصله از فقدان مردان در خانواده غالباً بيشتر از خسارت حاصله از فقدان زنان است، شارع مقدّس ديه مردان را دو برابر قرار داده است.(1)
سؤال 889: زن يا دخترى (نعوذ باللّه) به ميل خود مرتكب عمل منافى عفّت مى گردد و عمل زشت او در ملأ عام افشا مى شود. به خاطر عمل ننگين خود، دست به خودكشى مى زند. آيا ديه اين زن، يا دختر، بر عهده زانى است؟
جواب : زانى مرتكب گناه بسيار بزرگى شده است; ولى ديه بر عهده او نيست.
سؤال 890: برخى از معلّمان زن در ساعت كار و تدريس، به فعاليّت هاى جنبى ديگرى، مثل بافتنى و خواندن روزنامه و مانند آن كه مربوط به تدريس نيست مى پردازند، اين امور در ساعت رسمى كار چه حكمى دارد؟
جواب : جايز نيست.
سؤال 891: آيا از حديث «خير للنساء ان لايرين الرجال و لايراهن الرجال»(2) كه از حضرت فاطمه زهراء، سلام اللّه عليها، روايت شده، استحباب پوشانيدن چهره و عدم ورود در مسائل اجتماعى، به جزء مواردى كه با اذن ولىّ فقيه زمان باشد، استفاده نمى شود؟