قبل | فهرست | بعد |
« وَبِجَبَرُوتِكَ الَّتِى غَلَبْتَ بِهَا كُلَّ شَىْء »
وَبِجَبَرُوتِكَ الَّتِى غَلَبْتَ بِهَا...
« و از تو درخواست مى كنم به جبروتت كه به آن بر همه چيز غلبه كردى » .
« جبروت » از جهت لغت صيغه ى مبالغه است ; يعنى : كمبودها و نقايص همه ى موجودات و ممكنات عرصه ى هستى را با رساندن انواع خيرات و نعمت ها و ابزار و وسائل به آنها جبران مى كند ، جبرانى در حدّ عالى و جبرانى
فراوان و كثير .
همه ى موجودات و ممكنات در ابتداى آفرينش اشيايى غيرقابل ذكرند ، صورت اوليه ى آنها يا يك اتم است ، يا يك حبّه و دانه ، يا نطفه اى ناچيز و بى مقدار . هر موجودى آنچه را كم دارد يا آنچه را دارد ، ناقص است . صفت بى نهايت جبروتى او كمبودها و نواقصش را جبران مى كند تا به صورتى كامل و شكلى جامع و هويتى باارزش و حيثيتى كريمانه در عرصه ى هستى جلوه كند و در جايگاه اصلى خودش قرار بگيرد .
جبران كمبودها توسط خداى مهربان
مسئله ى جبران كمبودها و نواقص از جانب حضرت حق مسئله اى درخور توجه و دقت است ، چند مورد در اين زمينه از كتاب هاى علمى نقل مى شود ،
باشد كه ايمان ما را به حضرت فياض و منبع جبران كننده ى كمبودها و نواقص بيفزايد :
جبران انرژى مصرف شده ى خورشيد
خورشيدى كه قسمت عمده اى از انرژى را تأمين مى كند واحدى كوچك از « كل شىء » است .
حرارت خورشيد چنان زياد است كه سوزان ترين آتشها در برابر آن سرد است . حرارت سطح خورشيد معادل 6093 درجه سانتى گراد و گرماى درون آن خيلى بيش از اين مقدار است .
خورشيد در هر ثانيه بيش از 12 ميليون و چهار صد هزار تن انرژى در فضا پخش مى كند ، به طورى كه اگر خواسته باشيم آن اندازه حرارت را كه خورشيد در يك دقيقه مصرف مى كند توسط ذغال سنگ بدست آوريم بايد مقدار 679 ميليون ميليارد تن از آن را بسوزانيم .
وزن مقدار انرژى كه در هر يك ثانيه به وسيله ى خورشيد مصرف مى شود بالغ بر 4 ميليون تن است و اين رقم براى يكسال معادل 000,000,000,144,126 تن است . مسلماً اگر آتشى بى مايه بماند ، خاموش مى شود ; بنابراين اگر خورشيد از خارج چيزى نمى گيرد و در هر سال اين مقدار انرژى مصرف مى كند ، چرا به خاموشى و سردى نمى گرايد ؟ در حالى كه اگر خورشيد از ذغال خالص درست شده بود ، بيش از شصت قرن سوخت نداشت .
پاسخ اين پرسش را فقط صفت « جبروت » مى دهد ; او خورشيد را توده اى عظيم از گاز قرار داده ، گاز ، ضمن عمل تراكم و انقباض ، انرژى از دست داده را باز مى گيرد . اين نكته نتيجه ى مطالعات و پى گيرى دانشمندان بسيارى در شرق و غرب و نوشتن هزاران صفحه كتاب است كه امروز در اين زمينه به صورت
ساده ترين جمله به دست ما رسيده است .
آرى ، اوست كه انرژى هاى مصرف شده ى اشيا را به صورت هاى گوناگون جبران مى كند و جبران انرژى مصرف شده ى خورشيد يكى از نشانه ها و آيات جبروتى اوست .
جبران جزر و مد درياى خزر
سطح درياى خزر از درياى آزاد در حدود 6/27 متر پايين تر است و پايين تر نيز مى شود . درياى خزر ، با درياهاى آزاد پيوستگى ندارد ، لذا تابع جزر و مدّ عمومى اقيانوسها نيست . درياى خزر ، بر اثر كوچكى به طور كافى نمى تواند از جاذبه ى ماه استفاده كند ، پس بايستى جزر و مدى نداشته باشد و بگندد و ماهى هايش نابود شوند و كرانه ها و ساحل هاى چهارسويش را به آلودگى بكشاند و جاندارى و گياهى در آنجاها نرويد . چرا چنين نشد و نمى شود ؟
وجود مباركى كه درياى خزر و سواحل آن را به وجود آورد ، مى دانست كه اين نقيصه را چگونه جبران كند . بادهايى را به نام « سر نوك » و « خزرى » و « ميانوا » فرستاد كه آب اين دريا را با فشارى هرچه تمامتر به حركت آورند به طورى كه سطح رودهايى را كه در آن مى ريزد بالا ببرند و پايين بياورند .
اين بادها به اندازه اى پر قدرت آب درياى خزر را بالا مى برند كه اغلب قايق رانان نمى توانند در برابر فشار آب مقاومت كنند .
اين بادها كار ديگرى نيز انجام مى دهند ، ابرها را از شمال درياى خزر به جنوب مى رانند و در سواحل شمالى ايران بارندگى ايجاد مى كنند ، تا در مرغزارهاى آنجا هميشه گل برويد و بوستانهايش لاله و سنبل بزايد .
اين بادها آب دريا را به داخل « مرداب انزلى » مى رانند تا عمل تخليه و پاكيزه كردن مرداب را انجام دهند . رودهاى گيلان در اثر بارندگى هاى پى در پى
و كوهبارهاى سيل آسا بيشتر اوقات گِل آلود هستند و پر از ريشه ها و تخم هاى گياهان جنگلى ، گِل و لاى رودهايى كه وارد مرداب مى شوند در آنجا رسوب مى كنند ، كف آن را بالا مى آورند و مرداب را پر مى كنند . تخم ها و ريشه ها نيز رشد و نمو مى نمايند و همين دو عامل بس است كه بزودى مرداب را خشك كرده تبديل به باتلاق كنند ، ولى هزاران سال است كه مرداب به حال خود
باقى است ، چرا ؟
خداى جبران كننده براى جلوگيرى از آن ، آب دريا را به ملاقات سيلابها مى فرستد و همان موقع كه بادهاى « سرنوك » و « خزرى » و « ميانوا » ابرها را براى باريدن به سوى جنوب حركت مى دهند ، آب پاك و تميز دريا به جلوى آبهاى گل آلود رودخانه ها مى روند و با آنها مخلوط مى شود ، غلظت آنها رقيق مى گردد ، ريشه ها و تخم ها در اثر آب شور دريا از بين مى رود .
هنگامى كه اين بادها آرام گرفت بادهاى « كراموا » ، « كناروا » و « آفتاب بوشو » وارد عمل مى شوند و اين آبها را سرازير كرده از مرداب داخل درياى خزر مى كَنند و عمل تخليه ى مرداب از آبهاى گل آلود انجام مى شود .
بادهاى « گيلوا » و « درشتوا » ، نيز مأمور فشار دادن آب مرداب از مشرق به سوى مغرب هستند و براى اختلاط آبها كمك مؤثر مى كنند !! (1)
جبران كمبود دانه هاى ميوه جات
دانه هاى ميوه جات تا كاشته نشوند و جبروتى حضرت جبار به شكل هاى گوناگون و بوسيله ى ساير عناصر ، نواقص و كمبودهاى آنها را جبران نكند قابل استفاده نيستند .
سيب خوشمزه ى درختى را دقت كنيد كه روزى به صورت دانه اى ريز و به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ نشانه هايى از او : 151 .
حالت ذره اى كوچك و دربسته ، در ظرف عطارى بود .
روز دانه بودنش جز براى كاشته شدن در دل خاك تيره بهره اى نداشت . وقتى به دست كشاورز در دل خاك تيره قرار گرفت عناصرى از قبيل هوا ، نور ، آب ، املاح و . . . به سراغ وى آمد تا به اراده ى حضرت حق كمبودها و نواقصش جبران شود و به صورت سيبى خوشرنگ ، خوشمزه و خوش خوراك درآيد و زينت مجالس و خوراك انسانها شود .
براى اين كه بيشتر با صفت جباريت حضرت محبوب آشنا شويد سطور زير را با دقت بخوانيد .
تركيبات سيب به طور خلاصه عبارتند از :
تركيبات ازته : ( پروتئين ها و اسيدهاى آمينه : ليزين ، ارژنين ، هيستيدين ، تيروزين ) .
مواد معدنى : ( يد ، پتاسيم ، بر ، فسفر ، كلسيم ، آهن ، مس ، سديم ، گوگرد ، منگنز ، روى ، پنيزيم ) .
مواد قندى نشاسته اى : ( دكستروز ، سلولز ، پنتوزان ، نشاسته ) .
قندها : ( گلوكز ، فروكتوز ، سوكروز ) .
مواد پكتينى : ( اسيد پكتيك ، پكتين ، اسيد پكثينيك ، پروتو پكتين ) .
چربيها و اسيدها : ( اسيد ماليك ، اسيد سيتريك ، اسيد آگزاليك ، اسيد اسكوربيك ، اسيد لاكتيك ) .
تركيبات رنگى : ( انتوسيانين ها ، فلاوونها و كلروفيل ) .
ويتامين ها : ( A ـ B ـ C ـ G ) .
آنزيم ها : ( كاتالاز ، اكسيداز ) .
آب : 84 درصد .
دقت كنيد كه خداى جبار چگونه كمبودها و نواقص يك ميوه را جبران
مى كند . و اگر به جبران بقيه ى عناصر مادى و اضافه بر آن به جبران نواقص معنوى اشاره شود بايد مطالبى بسيار مهم در صفحاتى به شماره ى صفحات وجود كلّ موجودات نوشته شود !!
به سنگى بخشد آنسان اعتبارى *** كه بر تاجش نشاند تاجدارى
به خاك تيره اى بخشد عطايش *** چنان قدرى كه گردد ديده جايش
زگِل تا سنگ وز گُل گير تا خار *** از او هر چيز با خاصيتى يار
به آن خارى كه در صحرا فتاده *** دواى درد بيمارى نهاده
نرويد از زمين شاخ گيايى *** كه ننوشته ست بر برگش دوايى
در نابسته احسان گشاده ست *** به هركس آنچه مى بايست دادست
ضروريات هركس از كم و بيش *** مهيا كرده و بنهاده اش پيش
چراغ افروز ناز جان گدازان *** نياز آموز طور عشق بازان
اگر لطفش قرين حال گردد *** همه ادبارها اقبال گردد
خرد را گر نبخشد روشنايى *** بماند تا ابد در تيره رايى(1)
* * *
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ وحشى بافقى ، فرهاد و شيرين ، در ستايش پروردگار ، بعض ابيات .