عرفای قرن پنجم :
الف . شيخ ابوالحسن خرقانی . يكی از معروفترين عرفا است . عرفاداستانهايی شگفت به او نسبت میدهند . از جمله مدعی هستند كه برسر قبربايزيد بسطامی میرفته و با روح او تماس میگرفته و مشكلات خويش را حلمیكرده است . مولوی میگويد :
| بوالحسن بعد از وفات بايزيد |
| از پس آن سالها آمد پديد |
| گاه و بيگه نيز رفتی بیفتور |
| بر سر گورش نشستی با حضور |
| تا مثال شيخ پيشش آمدی |
| تا كه میگفتی شكالش حل شدی |
مولوی در مثنوی زياد از او ياد كرده است و مینمايد كه ارادت و افریبه او داشته است . میگويند با ابوعلی سينا فيلسوف معروف و ابوسعيدابوالخير عارف معروف ملاقات داشته است . وی در سال 425 درگذشته است .ب . ابوسعيد ابوالخير نيشابوری . از مشهورترين و با حال ترين عرفااست . رباعيهای نغز دارد . از وی پرسيدند : تصوف چيست ؟ گفت : ةتصوف آن است كه آنچه در سرداری بنهی و آنچه در دست داری بدهی و ازآنچه برتو آيد بجهی " . با ابوعلی سينا ملاقات داشته است . روزی بوعلیدر مجلس وعظ ابوسعيد شركت كرد . ابوسعيد درباره ضرورت عمل و آثارطاعت و معصيت سخن میگفت . بوعلی اين رباعی را به عنوان اينكه ما