اجبارا میخواهند تاريخ گذشته را با ماديت تاريخ توجيه كنند - میخواند ،از توجيه و تأويلهای حضرات سخت دچار شگفتی میشود . مثلا در كتاب تاريخجهان . . . ( 1 ) . 2 تجديد نظر پايهگذاران چنانكه مكرر گفتهايم ماركس بنياد اقتصادی جامعه را " زيربنا " وساير بنيادها را " روبنا " میخواند . نفس اين تعبير كافی است كهتبعيت و وابستگی يكطرفه ساير بنيادها را بر بنياد اقتصادی روشن نمايد .بعلاوه ماركس در بسياری از بياناتخود كه در گذشته نقل كرديم تصريح میكندكه تأثير و وابستگی يك طرفه است ، يعنی عوامل اقتصادی عوامل تأثيركننده هستند و ساير شؤون اجتماعی متأثر شونده ، عوامل اقتصادی بالاستقلالعمل میكنند و عوامل ديگر وابسته هستند . حقيقت اين است كه خواه آنكه ماركس چنين تصريحی كرده بود يا نكردهبود ، نظريات خاص ماركس در مورد تقدم ماده بر روح ، تقدم نيازهای مادیبر نيازهای معنوی ، تقدم جامعهشناسی انسان بر روانشناسی او ، تقدم كار برانديشه همين نظر را ايجاب میكرد .پاورقی : . 1 [ در اينجا در نسخه دستنويس ، استاد شهيد هفت سطر جای خالی باقیگذاشتهاند برای نقل قول از كتابی كه به احتمال قوی تاريخ جهان باستانمیباشد ] . |