بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب رساله احکام بانوان, آیت الله ناصر مکارم شیرازى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST - فهرست مطالب
     r01 -
     r02 -
     r03 -
     r04 -
     r05 -
     r06 -
     r07 -
     r08 -
     r09 -
     r10 -
     r11 -
     r12 -
     r13 -
 

 

 
 

 

 

 

رساله احكام براي بانوان

 

 

اهداء:

اين اثر را به تمام بانوان محترمه اى كه مشمول آيه شريفه 35 سوره احزاب هستند; يعنى در زمره «مسلمات»، «مؤمنات»، «قانتات»، «صادقات»، «صابرات»، «خاشعات»، «متصدّقات»، «صائمات»، «حافظات» و «الذّاكرات» مى باشند، يا در اين مسير گام بر مى دارند و بدور از تبليغات سوء دشمنان دين، در صددند كه بندگان صالح خداوند باشند، اهداء مى كنم.

 

 

 

پيشگفتار

 

حمد و ستايش بى پايان زيبنده خداوند عادلى است كه با تشريع احكام و قوانين عادلانه، هر چيز و هر كس را در جايگاه واقعى خود قرار داد، و صلوات و سلام بى انتها بر خاتم الانبياء، حضرت محمّد مصطفى(صلى الله عليه وآله) باد كه از سوى خداوند متعال مأموريّت يافت آن احكام و قوانين را در كنار سائر معارف دينى، در قالب دين نجات بخش اسلام به مردم عرضه كند. و درود بى حدّ و حصر بر ائمّه دوازده گانه و بانوى بزرگ اسلام «صلوات اللّه عليهم اجمعين» كه پاسداران شايسته اى براى دين و مفسّران بايسته اى براى احكام آن بوده و هستند.

* * *

متأسّفانه زن در طول تاريخ مورد بى مهرى قرار گرفته است; هم در گذشته و عصر جاهليّت قديم و هم در زمان ما و عصر جاهليّت مدرن و جديد!

و گاه اين بى مهريها در لباس دلسوزى و إحقاق حقوق زن بوده است! آرى، هم كسانى كه در گذشته «زنان را در رديف حيوانات اهلى مى شمردند و به هنگام قحطى آنان را مى كشتند و گوشتشان را مى خوردند!» و يا «آنها را به هنگام رسيدن به سنّ ازدواج به عنوان كالا، با بهاى متفاوت در معرض فروش مى آوردند!» و يا «به هنگام فوت شوهر، براى رهايى روح او از تنهايى، زنش را با جسد شوهر مى سوزاندند» و يا

[ 14 ]

«او را زنده زنده در گور با او دفن مى كردند!»(1) و در يك كلام، زن را انسان نمى شمردند! و به زن ظلم بى حساب كردند.

و هم كسانى كه در عصر علم و دانش از زن به عنوان ابزارى براى رسيدن به اهداف نا مقدّس خويش بهره مى برند و آنان را از جايگاه واقعى شان خارج نمودند، آرى هيچ كدام مقام زن را نشناختند و به او ظلم و خيانت كردند.

اسلام به عنوان نجات گر انسانها بزرگترين خدمت را به زنان دنيا ارائه نمود و با وضع قوانين و احكام عادلانه مظلوميّت و محروميّت زنان را پايان داد، و براى آنها حقوقى شايسته شخصيّت حقيقى شان قرار داد و از آنها تكاليفى متناسب با وضع روحى و جسمى آنها طلب كرد.

مسأله مهمّى كه مدّعيان «تساوى زن و مرد در همه چيز!» از آن غفلت كرده اند (يا خود را به غفلت زده اند) عدم توجّه به اين نكته است كه حقوق يك انسان و تكاليف خواسته شده از او، بايد متناسب با وضع روحى و جسمانى و قدرت و توان او باشد، در غير اين صورت مصداق ظلم خواهد بود!

بنابراين تفاوتهايى كه در برخى احكام اسلام بين زن و مرد ديده مى شود با توجّه به اين نكته مهمّ كاملا قابل درك و توجيه است و تبعيض بين زنان و مردان محسوب نمى شود.

ما معتقديم كه قرار دادن زن در موقعيّتى كه اسلام براى او در نظر گرفته، بهترين خدمتى است كه مى توان براى اين قشر مظلوم انجام داد و اين خدمت جز از راه تبيين احكام و حقوق مربوط به بانوان و تحقّق و پياده كردن آن عملى نخواهد شد. كتابى كه اينك در دسترس شماست عهده دار تبيين احكام مربوط به اين دسته از بندگان صالح خداوند است.

اميد آن كه مردان با ايجاد بستر مناسب، و زنان با عمل كردن بى كم و كاست به


1. مطالب چهار گانه فوق از كتاب رساله نوين، نوشته جناب حجّة الاسلام آقاى بى آزار شيرازى گرفته شده است; موارد ديگرى نيز در كتاب فوق آمده كه علاقمندان مى توانند به آن مراجعه كنند.

[ 15 ]

اين احكام و قوانين نورانى، تحقّق آن را در جامعه عملى كنند.

در جاى جاى مسائل اين كتاب به ارفاقهايى برخورد مى كنيم كه در تشريع اسلامى براى زنان در نظر گرفته شده است، تا بارهاى سنگين از دوش آنها برداشته شود، و در اين شريعت سمحه سهله الهى گرفتار مشكلات نشوند.

* * *

كتاب حاضر:

هر چند كتابهاى متعدّدى به عنوان «احكام بانوان» تاكنون چاپ و منتشر شده است و در جاى خود، در خور تقدير است، امّا غالب اين كتابها به تبيين «احكام خونهاى سه گانه» و برخى، علاوه بر آن به مسائلى از نماز و ازدواج قناعت نموده اند و تاكنون به كتابى كه مشتمل بر تمام احكام اختصاصى بانوان در سراسر فقه باشد برخورد نكرده ايم.

كتاب حاضر، كه شامل احكام اختصاصى يا مورد ابتلا و حاجت بانوان در سراسر فقه مى باشد، براى پر كردن اين خلأ به رشته تحرير در آمده است.

 

چند تذكّر:

1ـ مسائل اين مجموعه مطابق با نظريّات و فتاواى مرجع عاليقدر جهان تشيّع، حضرت آية اللّه العظمى مكارم شيرازى «مدّظلّه العالى» مى باشد كه عمدتاً از رساله «توضيح المسائل» و «مجموعه استفتائات جديد، جلد اوّل و دوم» و حواشى معظّم له بر عروة الوثقى و استفتائات شفاهى از محضر ايشان بر گرفته شده است.

2ـ اين مجموعه نه كاملا مانند رساله هاى توضيح المسائل مى باشد و نه كاملا به شكل كتابهاى استفتائات است، بلكه در هر بحث و موضوعى كه وارد شده ايم ابتدا مسائل مربوطه، از رساله توضيح المسائل يا عروة الوثقى نقل شده و سپس سؤال و جوابهاى مرتبط با همان مسائل ذكر شده است.

3ـ در پايان ضمن تقدير و تشكّر فراوان از تمام عزيزانى كه از هنگام شروع به

[ 16 ]

تهيّه اين مجموعه تا مرحله چاپ و نشر آن مرا يارى كرده اند، بويژه جناب حجّة الاسلام احمدى راد، كه در مقابله قسمت عمده اين كتاب همراهى كردند، از خوانندگان محترم مى خواهم كه اين كتاب را با دقّت مورد مطالعه قرار داده و ما را از پيشنهادات و انتقادات خويش محروم نسازند و در صورت برخورد با مسائلى كه بايد در اين مجموعه گنجانيده شود و از آن غفلت شده، يادآورى فرمايند تا در چاپهاى بعد جبران گردد.

پروردگارا! ما را در راه شناخت احكام و قوانين نجات بخش اسلام و سپس عمل به همه آنها موفّق بدار!

 

آمين يا ربّ العالمين

رَبَّنا تَقَبَّل مِنّا اِنَّكَ اَنْتَ السَّميعُ الْعَليمْ

قم ـ حوزه مقدّسه علميّه

ابوالقاسم عليان نژادى

خرداد ماه 1380، ربيع الاوّل 1422

 

 

 

1 بلوغ و نشانه هاى آن

 

مقدّمه:

«بلوغ» به معناى رسيدن به سنّ خاصّى است كه انسان در آن سن آمادگى انجام كار مورد نظر را دارد. البتّه «بلوغ» در همه مسائل يكسان نيست; زيرا آمادگى براى هر كارى در سنّ و سال خاصّى حاصل مى شود. بنابراين سنّ بلوغ در مسائل شرعى، با حدّ بلوغ در مسائل اجتماعى، سياسى يكى نيست، همانگونه كه بلوغ جنسى با رسيدن به سنّ تصرّف در مسائل اقتصادى تفاوت دارد.

نتيجه اين كه هر چيزى «بلوغ» خاصّ خود را دارد و ما نمى توانيم براى همه چيز يك سنّ بلوغ تعيين كنيم.

با توجّه به مقدّمه فوق، به احكام و نشانه هاى بلوغ دختران توجّه كنيد:

مسأله 1: نشانه بلوغ در دختران يكى از سه چيز است:

الف: تمام شدن نه سال قمرى(1) و وارد شدن به ده سالگى قمرى.

ب: بيرون آمدن منى.

ج: روييدن موى درشت بالاى عورت.

مسأله 2: درشت شدن صدا، دليل بر بلوغ نيست.


1. نه سال قمرى سه ماه و چند روز از نُه سال شمسى كمتر است.

[ 20 ]

سؤال 3: لطفاً در مورد بلوغ دختران، به سؤالات زير پاسخ فرمائيد:

الف: سنّ بلوغ دختران از نظر شرعى دقيقاً چه مقدار است؟

ب: آيا براى دختران از حيث بلوغ مى توان بين عبادات و عقود و ايقاعات(1)تفاوتى قائل شد؟ حدود و قصاص در چه سنّى اجرا مى شود؟

جواب : سنّ بلوغ دختران نه سال تمام قمرى است و اگر سال شمسى را در دست دارند از طريق كامپيوتر براحتى تبديل به سال قمرى مى شود; ولى چنانچه از نظر نيروى جسمانى، قدرت انجام بعضى از تكاليف، مانند روزه را نداشته باشند، روزه بر آنها واجب نيست و بجاى هر روز، كفّاره مدّ طعام (750 گرم گندم يا مانند آن) به فقير مى دهند. و در مورد عقود و ايقاعات مالى معيار تنها بلوغ نيست; بلكه رشد عقلى نيز لازم است. و در مورد حدود و قصاص، همانند ساير مكلّفين با آنها رفتار خواهد شد، مگر اين كه عقل كافى، كه يكى از شرايط چهارگانه حدود و قصاص است، نداشته باشند.

و در مورد ازدواج علاوه بر بلوغ و رشد عقلى، رشد جسمانى براى اين امر نيز لازم است; يعنى اگر خطر افضاء وجود داشته باشد، ازدواج جايز نيست.

بنابراين بلوغ در چهار مرحله پياده مى شود.

سؤال 4: آيا ديدن خون حيض براى دختران،از نشانه هاى بلوغ شمرده مى شود؟

جواب : آرى، از علائم بلوغ است.

سؤال 5: مى دانيم كه انجام عبادات قبل از سنّ بلوغ بر انسان واجب نيست، ولى آيا قبل از بلوغ هيچ تكليفى ندارد؟ يا برخى مسائل وجود دارد كه سنّ بلوغ در آن معتبر نيست؟ اگر جواب مثبت است، موارد آن را بيان فرمائيد.

جواب : هرگاه دختران و پسران نابالغ هوشيارى كافى براى درك خوبى و بدى


1. تفاوت بين عقود و ايقاعات در اين است كه «عقد» نياز به دو طرف دارد، «موجب» و «قابل»; ولى ايقاع نيازى به «قابل» ندارد و ايجاب تنها كافى است. عقد ازدواج هم صيغه ايجاب لازم دارد و هم صيغه قبول، و «طلاق» كه از ايقاعات است، نيازى به قبول ندارد و اجراى صيغه طلاق كافى است.

[ 21 ]

بعضى از كارها داشته باشند (مثلا قُبح و زشتى قتل نفس، يا لزوم آگاه ساختن كسى كه نابيناست و بر لب پرتگاه است را درك كنند) موظّف هستند كه به حكم عقلشان عمل كنند.

سؤال 6: آيا رشد جسمانى، مانند افزايش طول قد، بزرگ شدن پستانها، باسن ها و مانند آن، علامت بلوغ (دختران) محسوب مى شود؟

جواب : اين علائم كافى نيست.

سؤال 7: خداوند دخترى به من عنايت كرده كه اكنون كلاس اوّل ابتدايى است، بسيار علاقه دارم كه او دخترى متديّن و عفيف تربيت شود. بدين جهت نسبت به مسائل تربيتى و عبادى او حسّاسيّت خاصّى دارم. در اين رابطه دو سؤال برايم مطرح شده است، پاسخ آن موجب امتنان است:

الف: آيا عبادتهاى دختران در اين سنّ و سال (قبل از بلوغ) صحيح است؟

ب: بطور كلى از چه سنّى دخترانمان را به انجام عبادات ترغيب و تشويق كنيم؟

جواب : هر زمان كه هوشيارى كافى براى انجام عبادات داشته باشند، اعمالشان صحيح و تشويق آنها بسيار خوب است.

سؤال 8: چرا سنِّ بلوغِ دختران، كمتر از سنِّ بلوغِ پسران است؟

جواب : رشد فكرى و جسمى دختران سريعتر از رشد پسران صورت مى گيرد.

سؤال 9: وظيفه دخترى كه شك دارد به سنّ بلوغ رسيده يا نه، چيست؟

آيا در اين حال انجام تكاليف شرعى بر او لازم است؟

جواب : واجب نيست; ولى اگر امكان تحقيق دارد، تحقيق كند.

سؤال 10: هرگاه دخترى قبل از نُه سالگى عادت ماهانه شود، آيا بالغ محسوب مى گردد؟

جواب : آنچه قبل از نُه سالگى باشد عادت ماهانه محسوب نمى شود، هرچند داراى همان صفات بوده باشد، بنابراين نشانه بلوغ نيست.

[ 22 ]

[ 23 ]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2 احكام تقليد

 

مقدّمه:

شايد برخى از خود بپرسند كه در عصر و زمان ما، كه بشر در همه زمينه ها ترقّى و پيشرفت خيره كننده اى داشته و به ابزار و وسائل فوق العاده مدرن دست يافته، به گونه اى كه به حق مى توان اين عصر را «عصر تحقيق و كنكاش و علم و دانش» لقب داد، آيا با همه اين امور، تقليد در عصر و زمان ما امر مطلوبى است؟

آيا تقليد به معناى بسته نمودن دروازه هاى تحقيق به روى محقّقان نيست؟

آيا «پيروى چشم و گوش بسته» از ديگران، با روح آيات فراوانى از قرآن مجيد، كه انسان را به تفكّر و انديشه و مطالعه و تحقيق دعوت مى كند، سازگارى دارد؟

براى روشن شدن اين «شُبهه» لازم است توضيح كوتاهى پيرامون اقسام تقليد داشته باشيم:

 

تقليد و پيروى از ديگران از چهار صورت خارج نيست:

الف: تقليد جاهل از عالم; يعنى كسى كه چيزى نمى داند از متخصّص و آگاه آن فن پيروى كند، همچون مراجعه بيمار ناآگاه از مسائل پزشكى، به پزشك آگاه و دلسوز.

ب: تقليد عالم از عالمى ديگر; يعنى مراجعه اهل فن به يكديگر و پيروى بعضى از بعضى ديگر.

[ 24 ]

ج: تقليد عالم از جاهل; بدين معنى كه يك انسان آگاه، علم و دانش خود را رها كند و چشم و گوش بسته به دنبال جاهلان بيفتد!

د: تقليد جاهل از جاهل; كه گروهى نادان، پيرو گروه نادان ديگرى شوند.

روشن است كه از اين چهار قسم، تنها قسم اوّل منطقى و عاقلانه و مشروع است و نه تنها در عصر تحقيق و علم و دانش، از آن بى نياز نيستيم، بلكه بخاطر گسترش فراوان علوم، نياز به آن بيشتر احساس مى شود. بله، سه قسم ديگر تقليد منطقى و مورد پذيرش اسلام نيست. و تقليد در احكام از قسم اوّل است.(1)

با عنايت به اين مقدّمه، به برخى از احكام تقليد توجّه فرمائيد:

مسأله 11: يكى از شرايط مرجع تقليد اين است كه مرد باشد; بنابراين، زنان نمى توانند مرجع تقليد ديگران، حتّى زنان، باشند.

سؤال 12: چرا زنان نمى توانند در مسائل مختلف، بويژه در مسائل مخصوص به خانمها، مانند خونهاى سه گانه، مرجع تقليد باشند؟ آيا بهتر نيست زنان از خانمى كه در اين راه زحمت فراوان كشيده و صاحب نظر شده تقليد كنند؟

جواب : جايز نيست، زيرا كمتر اتّفاق مى افتد كه آنها بر فقهاى بزرگ مرد در مسائل شرعى پيشى گيرند.

سؤال 13: آيا زنان مى توانند علوم اسلامى را تحصيل كنند و به مقام رفيع و بلند اجتهاد، كه به تعبير بعضى از فقهاى بزرگ از جنگ و جهاد سخت تر است، برسند؟

جواب : مانعى ندارد و ممكن است به مقام اجتهاد برسند.

سؤال 14: اگر خانمى به مقام اجتهاد برسد، آيا تقليد بر او نيز حرام است؟

جواب : در اين مسأله فرقى ميان مرد و زن نيست.

سؤال 15: دخترى هستم كه تازه به سنّ تكليف رسيده ام، اخيراً در دبستان برايمان مراسم جشن تكليف گرفتند. معلّم ما در مورد تقليد يكى از مراجع معظّم


1. برگرفته شده از پيام قرآن، جلد اوّل، صفحه 346.

[ 25 ]

تقليد را نام برد و همه بچه هاى كلاس مقلّد او شدند. آيا تقليد ما صحيح است؟ يا بايد تحقيق مى كرديم و سپس يكى از مراجع را انتخاب مى نموديم؟

جواب : اگر گفته معلّم براى شما اطمينان بخش بوده كافى است، و اگر نبوده تحقيق كنيد.

سؤال 16: سؤالى برايم پيش آمده، كه فكر مى كنم مشكل بسيارى از خانمها باشد، و آن بدين شرح است: چندى پيش مرجع تقليدم به رحمت خدا رفت، در فكر انتخاب مرجع تقليد جديد فرو رفتم، شوهرم رساله يكى از مراجع جديد را تهيّه و به منزل آورد، و من هم طبق همان رساله عمل كردم. آيا انتخاب مرجع تقليد به اين شكل صحيح است؟

جواب : در صورتى كه از تحقيق شوهرتان براى شما اطمينان حاصل شده است كافى است، در غير اين صورت بايد تحقيق كنيد.

سؤال 17: برخى از خانمهاى جلسه اى، در جلسات زنانه، به شرح و تبيين احكام مى پردازند، كه البتّه اين كار لازمى است، ولى عليرغم اين كه خانمهاى حاضر در جلسه، مقلّد مراجع مختلف هستند، آن خانم فقط فتواى يكى از مراجع محترم را بيان مى كند، بدون اين كه نام آن مرجع تقليد را ببرد. اگر كسانى كه مقلّد آن مرجع تقليد نيستند، بدون توجّه به آن فتوا عمل كنند، آيا مسئوليّتى متوجّه گوينده مى باشد؟ راه جبرانش چگونه است؟

جواب : در چنين جلساتى، كه مقلّدين مراجع مختلف وجود دارند، لازم است فتاواى مراجع معروف را، اگر با هم تفاوتى دارد، تبيين كند; در غير اين صورت مسئوليّت دارد.

 

[ 26 ]

[ 27 ]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

3 احكام طهارت و نجاست

 

مقدّمه:

اسلام دين پاك و پاكيزه اى است و پاكيزگى را دوست دارد و به آن سفارش مى نمايد و براساس آن احكام و قوانينش را تنظيم مى كند. نظافت و پاكيزگى در اين دين مقدّس، آنقدر ارزشمند و مهم است كه در برخى روايات، به عنوان بخشى از ايمان از آن ياد شده است(1); يعنى مسلمانى كه طهارت و نجاست و نظافت را رعايت نمى كند ايمانش كامل نيست.

اين دين پاك و مبرّى از هرگونه تحريف و پيرايه، هم دستوراتى در زمينه نظافت فردى دارد و هم سفارش به نظافت اجتماعى مى كند، عمل كردن به اين دستورات، مخصوصاً در عصر و زمان ما، لازم و ضرورى است.

احكامى كه در اين فصل مطرح مى شود، بخشى از مسائلى است كه اين دين پاك آسمانى، در اين زمينه مطرح كرده است. اميد است كه بدان توجّه و سپس عمل كنيم.

تذكّر: لازم به ذكر است كه مردان و زنان در بسيارى از احكام طهارت و نجاست مشتركند و تنها قسمت كمى از احكام اين باب مختصّ بانوان است. در اينجا تنها به


1. بحارالانوار، ج 59، صفحه 291.

[ 28 ]

احكام اختصاصى بانوان در مسأله طهارت و نجاست مى پردازيم.(1)

سؤال 18: در يكى از جلسات روضه زنانه، خانم گوينده مى گفت: شستشوى لباس در دو وقت، كار خوبى نيست:

نخست به هنگام شب; زيرا موقع استراحت آب است،

و ديگر روزهاى جمعه; بخاطر اين كه آب مهريّه حضرت زهرا(عليها السلام) است; مگر اين كه لباس سيّدى را به همراه لباسهايتان بشوئيد!

آيا اين سخنان صحيح است؟ در صورت عدم صحّت، لطفاً چنين گويندگانى را نصيحت كنيد.

جواب : اين سخنان صحيح نيست و لازم است اين خواهران بدون تحقيق عهده دار بيان مسائل نشوند، كه مسئوليّت آن سنگين است.

 

استبراء

مسأله 19: براى زنان استبراء نيست، بنابراين هرگاه رطوبت مشكوكى از آنها خارج شود، پاك است; وضو و غسل هم ندارد.

مسأله 20: غير از «بول» و «منى» رطوبتهاى ديگرى كه از انسان خارج مى شود چند قسم است:

اوّل: آبى كه گاه بعد از بول بيرون مى آيد و كمى سفيد و چسبنده است و به آن «ودى» مى گويند.

دوم: آبى كه هنگام ملاعبه و بازى كردن با همسر بيرون مى آيد و به آن «مذى» مى گويند و اين موضوع در مورد بانوان هم جارى است.

سوم: آبى كه گاه بعد از منى بيرون مى آيد و به آن «وذى» مى گويند.

همه اين آبها در صورتى كه مجرا آلوده به بول و منى نباشد، پاك است و وضوء و


1. اين تذكّر در ابواب و فصول ديگر نيز جارى است.

[ 29 ]

غسل را هم باطل نمى كند.

سؤال 21: معمولا وقتى كه لباس زيرم را مى شويم لكّه هاى سفيد لزجى بر روى آن مشاهده مى كنم و فكر مى كنم كه غالب زنان به چنين مسأله اى مبتلا مى باشند. آيا اين لكّه ها پاك است؟

جواب : آرى پاك است.

سؤال 22: بتازگى و در كنار مرقد پاك و منّور حضرت ثامن الحجج(عليه السلام)مراسم عقدمان انجام شد. از آن پس هرگاه با شوهرم دست مى دهم و يا حتّى سخن مى گويم، مايعى از من خارج مى شود، البتّه در اين گونه موارد به اوج لذّت نمى رسم; آيا اين مايع پاك است؟

جواب : آرى پاك است.

 

مسكر مايع و الكلها

سؤال 23: پرستار بخش زنان و زايمان يكى از بيمارستانها هستم و در مورد طهارت و نجاست الكل سؤالى داشتم: آيا استفاده از الكل براى ضدّ عفونى كردن محلّ تزريقات، يا ناف بچّه، موجب نجاست پوست مى شود؟

جواب : اشكالى ندارد و پاك است.

سؤال 24: عطرها و ادكلن ها بطور گسترده، مورد مصرف خانمها قرار مى گيرد، حال اگر اينها حاوى الكل باشند از نظر طهارت چه حكمى دارد؟ منظور عطرها و ادكلن هاى خارجى است كه در بازار به فروش مى رسد، آيا براى نماز اشكال دارد؟

جواب : اشكالى ندارد.

 

عرق جُنب از حرام

مسأله 25: نزديكى كردن با همسر در حال عادت ماهيانه، يا در حال روزه ماه مبارك رمضان حرام است و اگر عرق كند، احتياط واجب آن است كه با آن معامله

[ 30 ]

عرق جنب از حرام كند.(1)

سؤال 26: هرگاه زنى كه در حال نفاس است و يا زن مستحاضه قبل از انجام دادن وظائفش (نعوذ باللّه) با همسرش نزديكى كند و عرق نمايد و يا دخترى (پناه بر خدا) استمناء كند، آيا عرق اينها نيز عرق جُنب از حرام محسوب مى شود؟

جواب : بنابر احتياط واجب احكام جُنب از حرام در اين موارد نيز جارى مى شود و مادام كه عرق در بدن يا لباس است و خشك نشده نماز خواندن با آن اشكال دارد; ولى در هر حال نجس نيست.

 

راههاى ثابت شدن نجاست

مسأله 27: نجس بودن چيزى از سه راه ثابت مى شود:

اوّل آن كه انسان يقين پيدا كند; ولى گمان، حتّى گمان قوى، كافى نيست.

دوم آن كه كسى كه چيزى در اختيار اوست (مثل صاحب خانه) خبر دهد كه آن چيز نجس است.

سوم آن كه دو نفر عادل و يا حتّى يك عادل گواهى دهد.

سؤال 28: زنى هستم كه در مورد نجاست زود حكم به نجاست مى كنم، مى خواستم بدانم كه آيا در مسأله نجاست يقين لازم است؟ يا ظنّ و گمان كافى است؟

جواب : در مسأله نجاست يقين قطعى و صد در صد لازم است و مادامى كه چنين يقينى حاصل نشود تكليفى ندارد و اگر يقين صد در صد حاصل شد اجتناب لازم است; مگر در موارد اضطرار.

سؤال 29: پس از بازگشت از مشهد مقدّس خانمهاى همسايه به ديدنم آمدند، يكى از بچّه هاى همسايه، قسمتى از فرش منزل ما را نجس كرد، اكنون فراموش


1. منظور از عرق جُنب از حرام، عرقى است كه در آن حال، يا بعد از آن و پيش از آن كه غسل نمايد، از بدن او بيرون مى آيد.

[ 31 ]

كرده ام كه كجاى آن فرش دوازده مترى نجس شده است، آيا مى توان روى اين فرش نماز خواند؟ اگر دست يا پاى مرطوب روى يك قسمت آن نهاده شود، آيا نجس مى شود؟

جواب : نماز خواندن روى آن اشكال ندارد و تماسّ با يك قسمت از آن، موجب نجاست نمى شود، ولى بهتر است فرش را بشوئيد.

 

احكام وسواس

مسأله 30: افراد وسواسى نبايد به علم خود در طهارت و نجاست توجّه كنند، بلكه بايد ببينند افراد معمولى در چه مورد يقين به طهارت يا نجاست پيدا مى كنند و به همان ترتيب عمل كنند و براى ترك وسواس بهترين راه بى اعتنايى است.

سؤال 31: اينجانب فهيمه الف مبتلا به بيمارى وسواس هستم و متأسّفانه بسيار شديد و غير قابل تحمّل است، مثلا در مورد تطهير و غسل وسواس من به گونه اى است كه گاهى اوقات وقتى شب به حمام مى روم نزديك طلوع آفتاب موفّق به تطهير و انجام غسل مى شوم! باور كنيد در اين چند سال به اندازه بيست سال آب مصرف كرده ام! براى درمان اين بيمارى به نزد برخى از علما رفتم، ولى مؤثّر نشد، به مشهد رفتم، با چه گرفتاريهايى كه در سفر و هنگام تشرّف داشتم و بسيار دعا و تضرّع كردم، ولى متأسّفانه شفا نيافتم. اين بيمارى نزديك است مرا از پاى در آورد، نه تنها خود، كه خانواده را نيز نگران و در زحمت انداخته ام، وسواس باعث شده كه نتوانم عبادتهايم را انجام دهم، بدين جهت ماه رمضان را سفر مى كنم، تا مشكل روزه گرفتن نداشته باشم; اگر چه در سفر نيز هيچ چيز نمى خورم! لطفاً مرا راهنمايى كنيد تا از اين وضع غمبار نجات يابم و از زخم زبان اطرافيان آسوده گردم.

جواب : مشكل شما در واقع از خود شماست و مقصّر اصلى خودتان هستيد و به همين دليل دعاى شما هم مستجاب نمى شود و علّت اصلى آن ندانستن مسأله است. مسأله اصلى اين است كه بر شما واجب نيست يقين به طهارت و غسل و مانند

[ 32 ]

آن پيدا كنيد، آنچه بر شما، به عنوان يك وظيفه شرعى، لازم مى باشد اين است كه به مقدار ساير مردم آب بريزيد و به همان قناعت كنيد، هر چند در غسل و طهارت شك داشته باشيد و ما مسؤوليّت شرعى اين كار را مى پذيريم.

شما از امروز فقط به مقدار مردم آب بريزيد و قناعت كنيد و با بدن نجس و حال جنابت (به گمان خودتان) نماز بخوانيد و هيچ اشكالى هم ندارد و نماز و روزه شما كاملا صحيح است و ما به اين وسيله برشما، و تمام افراد وسواسى، إتمام حجّت مى كنيم و مخالفت با آن گناه است. ما از خداوند مى خواهيم كه به شما توفيق توجّه به اين مسأله را عنايت كند و از دام شيطان نجات پيدا كنيد.

سؤال 32: مدّتى قبل، تقريباً در همه امور، در دام وسواس افتادم. اكنون تا حدودى آن را از خود دور كرده ام، ولى مشكلى كه هنوز دارم طول كشيدن غسل (در حدود چهل دقيقه) و گاهى هم تكرار الفاظ نماز است. لطفاً مرا راهنمايى كنيد.

جواب : بهترين راه براى ترك وسواس، بى اعتنايى به آن است; يعنى
ملاحظه كنيد ديگران چه مقدارى، مثلا براى غسل، معطّل مى شوند،
شما هم چنين كنيد، مثلا ده دقيقه يا حداكثر يك ربع ساعت; اگر شيطان
گفت درست نشد، اعتنا نكنيد عمل شما صحيح است و نگران نباشيد، و ما مسؤوليّت آن را بر عهده مى گيريم.

سؤال 33: آيا اعمال وسواسى ها ضررى به اعتقادات آنها نمى زند؟ به عنوان مثال زن وسواسى كه يك چيز نجس را ده بار آب مى كشد، او در واقع وقتى دوبار با آب قليل آب كشيد معتقد است كه هنوز نجس است، در حالى كه خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ائمه(عليهم السلام) مى گويند پاك است، آيا چنين شخصى عملا با شرع مقدّس اسلام مخالفت نكرده است؟

جواب : عمل به وسواس كار خلافى است; ولى ضرر به اعتقادات او نمى زند.

سؤال 34: در مصرف آب زياده روى مى كنم و هر چه تلاش مى نمايم نمى توانم جلوى اين كار زشت خود را بگيرم. به همين جهت همواره با شوهرم مشاجره داريم.

[ 33 ]

او مى گويد: «گذشته از اين كه كار حرامى انجام مى دهى و ضامن هستى، من كه شوهر تو هستم راضى به عمل تو نيستم». لطفاً بفرمائيد:

الف: آيا كار من حرام و موجب ضمان است؟