قبل | فهرست | بعد |
« وَبِعِزَّتِكَ الَّتِى لاَيَقُومُ لَهَا شَىْءٌ »
وَبِعِزَّتِكَ الَّتِى لاَيَقُومُ لَهَا شَىْءٌ
« و از تو درخوست مى كنم به عزّتت كه چيزى در برابر آن نايستد
و تاب و توان نياورد » .
وجود مقدسى كه همه چيز را با قدرتش آفريده و با رحمتش فرا گرفته و همه چيز با تمام وجودشان نشان مى دهند كه در برابر قدرت او خاكسار و فروتن و خوارند و با جباريت خود تمام كمبودها و نواقص همه چيز را جبران كرده است ، چه جاى اين كه چيزى در هر هويت و حيثيتى باشد ، در برابر عزّت ، توانايى و اقتدارش ايستادگى كند ؟
وجود يك شىء با همه ى تركيبات وجوديش ، از آسمانها و زمين گرفته تا آنچه بين آسمانها و زمين است ، از موجودات غيبى گرفته تا آنچه در مملكت شهود است ، پرتوى بسيار بسيار اندك از عزّت و توانمندى اوست ، و نسبت به حضرت او جز سايه و نمايشى ضعيف از وجود نيست ; پس چگونه تاب ايستادگى در برابر عزت ازلى و ابدى و توانايى بى نهايت بياورد .
« عزّت » ، كه به معناى توانايى و قدرت است ، در همه ى موجودات ، شعاعى سوسو زنان از عزت و توانايى اوست . شعاع جرقه ى ناچيز و بى مقدار كجا ، و نور بى نهايت و ازلى و ابدى كجا !
( فَلِلّهِ العِزَّةُ جَميعاً )(1) .
آرى ، بر اساس آيات قرآن عزيز ، همه ى عزّت از اوست . به هركس بخواهد به اندازه ى لياقتش عزت مى دهد و هركس را اراده نداشته باشد عزت نمى بخشد و عزت داده شده را از هركس بخواهد باز مى ستاند . پس عزيز مستقلى برابر او وجود ندارد و كسى را ياراى ايستادگى در برابر عزت او نيست . او تواناى شكست ناپذير و غالب غيرمغلوب است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فاطر : 10 .