ما دليلی نداريم كه علم حق تعالی به همه اشياء ، در مرتبه ذات ، علم تفصيلی باشد ، و چنين چيزی محال است . علم حق تعالی به غير خود در مرتبه ذات علم اجمالی است . ولی علم تفصيلی حق تعالی به اشياء در مرتبه زائد بر ذات است . البته بعد ملاصدرا میگويد كه علم تفصيلی به اشياء هم در مرتبه ذات است . حالا چنين مطلبی برای ما ثابت است . اگر آن مطلب ثابت نشده بود ما از جای ديگری دليل نداشتيم كه بگوئيم علم تفصيلی حق تعالی به همه اشياء در مرتبه ذات است . يعنی اين محذوری ايجاد نمیكند كه غير از اين نتوانيم بگوئيم . اين هم يك نظريه . پس از اين شيخ درباره همين شقوق بياناتی دارد . ما گفتيم كه در كلمات شيخ هيچ جا اسمی از علم حصولی و علم حضوری نيامده است ، و در اين امر بحثی نيست . بيان شيخ اشراق در علم حضوری واجب تعالی به اشياء فلسفه شيخ معنی آن حرف هم نيست ، و آن مطلب اين است كه وجود عينی يك شیء عين وجود علمی آن باشد . يعنی قائل باشد كه علم حضوری نه تنها در علم ذات به ذات ، بلكه در علم ذات به معلولات ذات هم هست . اين مطلبی است كه از زمان شيخ اشراق به بعد پيدا شده . يعنی شيخ اشراق بوده كه اين مطلب را تحقيق كرده و خيلی هم سخن خوب و حسابی است . اين سخن بوده كه نظريه شيخ [ در علم ارتسامی ] را منسوخ كرده است . او میگويد كه نه تنها نظريه شيخ ضرورتی ندارد ، بلكه برهان اقامه كرده كه سخن شيخ غلط است و بايد هم به شكل [ علم حضوری ] باشد . و مخصوصا خواجه آن سخن را به بهترين وجهی تقرير كرده است . اساسا ذات حق تعالی به دليل اين كه حقيقتی مجرد است ، هر چه را ايجاد بكند ، همان نفس وجود عينی او وجود علمی او هم هست . يعنی اشياء به حقايق وجود عينیشان نزد پروردگار حضور دارند . نه اين كه به حقايق وجود عينی از ذات |