با اينها كه نه بخدا معتقدند و نه به پيغمبر اعتقاد دارند و نه حرامی راحرام ميشمارند و نه به دين حق متدين هستند از اهل كتاب با اينها بجنگيد، مقصود چيست ؟ آيا مقصود اين است كه هر كه اهل كتاب شد مثلا يهودی ومسيحی بود يا يكی از مذاهب را داشت او بخدا و پيغمبر و حرام و حلال ودين حق ايمان ندارد ، يعنی اگر مدعی بشود بگويد بخدا ايمان دارم ، دروغمیگويد ايمان ندارد ؟ قرآن در واقع میخواهد بگويد تمام اهل كتاب بااينكه مدعی ايمان بخدا هستند در واقع ايمان بخدا ندارند ؟ ممكن استبگوئيم از اين جهت كه آنها درباره مسيح ميگويند مسيح خدا است ياميگويند پسر خدا است اينها بخدا ايمان ندارند ، و يا مثلا يهوديها آنچهدرباره يهود ميگويند : غير از خدای واقعی است ، آنها ايمان ندارند آنهاكه میگويند : « يد الله مغلوله ». دست خدا بسته است بخدای واقعی ايمانندارند و همچنين ساير اهل كتاب . اگر اينجور بگوئيم معنايش اين است كه قرآن ايمان غير مسلمانانرا بخداو بقيامت برسميت نمیشناسد ، از چه نظر برسميت نمیشناسد ، از نظر اينكهميگويد واقعا در ايمان اينها خلل وارد است . يك مسيحی ( لا اقل در طبقهدانشمندانشان ) ميگويد خدا و حتی ميگويد خدای يگانه ولی در عين حال يكچيزهائی راجع بمسيح و مريم میگويد كه اعتقاد به توحيد را آلوده ميكند .نظر بعضی از مفسرين اين است ، پس بنابر اين قرآن كه ميگويد با اهلكتاب بجنگيد يعنی با همه اهل كتاب بجنگيد كه هيچ كدامشان ايمانشان بخدادرست نيست ، به قيامت هم درست نيست ، بحلال و حرام هم درست نيست ،به عقيده اينگروه مراد از كلمه رسول در اين آيه خصوص خاتم الانبياء استو مراد از دين حق يعنی دينی كه امروز بشر موظف است آنرا بپذيرد نه دينیكه |