بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب گلشن ابرار جلد 1, جمعى از پژوهشگران حوزه علمیه قم   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
     FOOTNT03 -
     FOOTNT04 -
     FOOTNT05 -
     FOOTNT06 -
     GOL10000 -
     GOL10001 -
     GOL10002 -
     GOL10003 -
     GOL10004 -
     GOL10005 -
     GOL10006 -
     GOL10007 -
     GOL10008 -
     GOL10009 -
     GOL10010 -
     GOL10011 -
     GOL10012 -
     GOL10013 -
     GOL10014 -
     GOL10015 -
     GOL10016 -
     GOL10017 -
     GOL10018 -
     GOL10019 -
     GOL10020 -
     GOL10021 -
     GOL10022 -
     GOL10023 -
     GOL10024 -
     GOL10025 -
     GOL10026 -
     GOL10027 -
     GOL10028 -
     GOL10029 -
     GOL10030 -
     GOL10031 -
 

 

 
 

next page

fehrest page

back page

شاگردان معروف فيض  
ملا محسن شاگردان فراوانى داشت . آنان علاوه بر استفاده هاى علمى و معنوى از او به كسباجازه هاى اجتهاد و نقل حديث نيز مفتخر گرديده بودند معروفترين شاگردان ايشانعبارتند از:
محمد مشهور به علم الهدى (1029 - 1115 ق ): فرزند فيض كه از دوران كودكى تاپايان عمر نزد پدر حضور داشته و تاليف و تصنيف كتاب و رساله ها با او همكارى مىكرده است . علم الهدى از پدر چندين اجازه مختصر و طولانى دريافت نموده و خود او داراىآثار علمى فراوان مى باشد. (616)
احمد مشهور به معين الدين (1056 - 1107 ق ): فرزند ديگر فيض كه او نيز در فقهو حديث متبحر و داراى تاليفاتى بوده است . (617)
محمد مومن فرزند عبدالغفور (برادر فيض ): از فقيهان و مدرسان عصر خود كه در يكىاز شهرهاى مازندران به تعليم و تدريس طلاب و محصلان علوم دينىاشتغال داشته است .
شاه مرتضى دوم : پسر برادر فيض و دو فرزند او به نامهاى محمد هادى و نورالدينمحمد كه هر سه از فاضلان عصر خود و داراى كتاب و رساله هاى متعدد بوده اند.(618)
ضياء الدين محمد: او فرزند حكيم نورالدين دايى فيض (متوفى 1047 ق ) است كهعالمى حكيم و عارفى دانشمند و شاعر بوده است . (619)
ملا شاه فضل الله و ملا علامى : خواهر زادگان فيض و فرزندان ملا محمد شريف . اين دودر علوم عقلى و نقلى صاحبنظر بودند و شاهفضل الله حدود چهل تاليف در موضوعات فقه ، تفسير و كلام داشته است .
ملا محمد باقر مجلسى (1037 - 1111 ق ) مولف بحارالانوار.
سيد نعمت الله جزايرى (متوفى 1112 ق ).
قاضى سعيد قمى (متوفاى 1103 ق ).
ملا محمد صادق خضرى - شمس الدين محمد قمى - شيخ محمد محسن عرفان شيرازى و...(620)
تاليفات و تصنيفات  
فيض كاشانى عمر خود را صرف تعليم ، تدريس و تاليف كرد. او پس از كسب معارف واستفاده علمى و معنوى از استادان بزرگ خود نوشتن كتاب و رساله را از هيجده سالگىآغاز نمود و در طى 65 سال نزديك به دويست جلد اثر نفيس در علوم و فنون مختلف تاليفكرد.
خدمت پر ارج ايشان در اين آثار نسبت به ترويج مذهب شيعه با خدمات و زحمات مردانزيادى از عالمان دينى برابرى مى كند. فيض در فهرست هاى متعددى كه خود نگاشتهتعداد تاليفات و تصنيفات را تا هشتاد جلد ذكر كرده و فرزندش علم الهدى تعداد آثار اورا يكصد و سى جلد نام برده است . اما برابر فهرست تهيه شده از سوى اديب و شاعرمعاصر آقاى مصطفى فيضى تعداد كتابها و رساله هاى فيض قريب به يكصد وچهل مجلد بالغ مى گردد (621) كه اكثر آنها به زيور طبع آراسته شده است در اينجابه چند تاليف مهم فيض كه در علوم مختلف نگاشته شده اشاره مى كنيم :
الف - در تفسير قرآن  
1. تفسير صافى : از كتب معتبر در تفسير قرآن است . فيض اين تفسير را درسال 1075 ق با مطالعه اكثر تفاسير قرآن (از سنى و شيعه ) نوشته و در ضمن بيانآيات ، روايات معتبر و مستند شيعه را گردآورده است .
2. تفسير اصفى : اين تفسير تلخيص صافى است كه درسال 1077 ق نوشته شده است .
3. تفسير مصفى : برگزيده مطالب تفسيرى (تفسير اصفى ) مى باشد.
ب - حديث و روايت  
1. الوافى : محدث كاشانى براى نوشتن كتاب وافى چهار كتاب معتبر حديث شيعه(كافى ، تهذيب ، استبصار، من لايحضره الفقيه ) را درسال (1068 ق ) تنقيح و با حذف احاديث مكرر، آن را يكجا در اجزاى متعدد جمع كرده و پساز آن فرزندش علم الهدى با نوشتن و افرودن يك جزء كهشامل معرفى رجال حديث ، كشف رموز و... بوده آن راتكميل كرده است . هم اكنون كتاب (الوافى ) در مجلدات متعدد چاپ گرديده است .
2. الشافى : منتخبى از احاديث (الوافى ) است كه درسال (1082 ق ) نگاشته شده است .
3. النوادر: مجموعه احاديث نقل نشده در كتب معتبر را گردآورده است .
4. المحجه البيضاء: فيض در سال 1046 ق كتاب احياء العلوم غزالى را تنقيح وتصحيح كرد و با استفاده از احاديث و روايات معتبر شيعه آن را شرح وتكميل و به نام (الحقايق ) ارائه كرد.
5. مفاتيح الشرايع : از كتب روايى فقهى و استدلالى فيض است كه درسال 1042 ق نگاشته شده اين كتاب در بردارنده همه ابواب فقه است . فيض با عنايتشديد به كتاب و سنت معصومين عليه السلام و گريز از به كارگيرىدلايل عقلى و اجتهاد به راى ، راه نوى فرا روى پژوهشگران در علم فقه قرار داده است .
اين كتاب از آغاز تاليف مورد توجه مجتهدان و محدثان بوده و تاكنون چهارده شرح وچندين حاشيه بر آن كتاب نگاشته شده كه از جمله آنها شرح آقا محمد باقر بهبهانى(بزرگ مجتهد قرن دوازدهم ) شايان ذكر است . (622)
ج - كلام و عرفان  
از كتب كلامى و عرفانى حكيم و عارف كاشانى كتاب(اصول المعارف ) در چند جلد (تاليف سال 1046 ق )،(اصول العقائد) (1036 ق )، رساله هاى (علم اليقين ) و، (الحق اليقين )، (عين اليقين)، (الحق المبين ) و (الجبر و الاختيار) و... مى باشند.
د - اخلاق و ادب  
در موضوع اخلاق و ادب كتاب و رساله هاى متعددى به زبان فارسى و عربى نگاشتهاست . از آنها (ضياء القلب ) (تاليف در سال 1057 ق )، (الفت نامه ) و (زادالسالك ) (بين سالهاى 1040 - 1030 ق )، (شرح الصدر) (1065 ق )، (راه صواب)، (گلزار قدس )، (آب زلال )، (دهر آشوب )، (شوقالجمال )، (شوق المهدى )، (شوق العشق ) و ديوان قصائد و غزليات و مثنويات مىباشند.
روحيات فيض  
از مطالعه و سير در كتابهاى و رساله هاى اخلاقى ، عرفانى و شرح حالهاى كه به قلمخود فيض يا شاگردان و ديگر علما نوشته اند اين گونه دريافت مى شود كه فيض بهدليل كثرت تاليفات و تصنيفات و تنوع آنها عالم و دانشمندى پر كار و جامع در علوم وفنون بوده و سالهاى متمادى به امر تعليم و تعلم و افاضهاشتغال داشته است . (623)
او داراى منشى عالى و نظراتى بلند و از عناوين و القاب گريزان بوده و از به دستآوردن شهرت و قدرت با وجود امكانات خوددارى مى كرده است . وى گوشه گيرى و انزوارا براى كسب علم باطنى و دانش و تفكر مفيد، بر همه چيز ترجيح داده است . (624)
از رفتن به مهمانى و مجالست با اصحاب و انصار ديوان (حكومت ) فاصله مى گرفته ودر جستجوى اهل كمال و كاوشهاى علمى مسافرتهاى زياد كرده است .
فيض در بيان آراء و نظريات خود صريح بوده و از رياء و تظاهر و تملق پرهيز مىكرده و نارضايتى خود را از هر گونه بى بند بارى ، تظاهرات صوفيانه ، تقدسخشك ، عالم نماهاى دنياپرست ابراز مى نموده است .
در راه اعتلاى كلمه حق و عقايد راستين شيعه هيچ تراسى و هراسى به خود راه نداده وآرزوى او اين بوده است كه مسلمانان همه سرزمينها بدور از تفرقه و پراكندگىهمزيستى داشته باشند. اين حكيم فرزانه خود را مقلد حديث و قرآن و تابعاهل بيت عليه السلام معرفى كرده و مى گويد:

من هر چه خوانده ام از ياد من برفت
الا حديث دوست كه تكرار مى كنم (625)
در سرودن اشعار مختلف به زبان فارسى و عربى توانا و اين فن را فرع بر علوم ودانستنى هاى ديگر خود شمرده و به تبعيت از اساتيد خود ملاصدرا، ميرداماد و شيخ بهايىكه نيكو شعر مى سرودند رباعيات ، غزليات ، قصايد و مثنوى هايى دارد كه در چندكتاب و رساله گردآورى شده است . (626)
در اينجا به يكى از اشعار معروف فيض و به نمونه اى از نثر او اشاره مى كنيم :
الفت و يگانگى
بيا تا مونس هم ، يار هم ، غمخوار هم باشيم
انيس جان غم فرسوده بيمار هم باشيم
شب آيد شمع هم گرديم و بهد يكديگر سوزيم
شود چون روز دست و پاى هم در كار هم باشيم
دواى هم ، شفاى هم ، براى هم ، فداى هم
دل هم ، جان هم ، جانان هم ، دلدار هم باشيم
به هم يكتن شويم و يكدل و يكرنگ و يك پيشه
سرى در كار هم آريم و دوش بار هم باشيم
جدايى را نباشد زهره اى تا در ميان آيد
به هم آريم سر، برگردهم ، پر كار هم باشيم
حيات يكديگر باشيم و بهر يكدگر مى ريم
گهى خندان زهم گه خسته و افكار هم باشيم
به وقت هوشيارى عقل كل گرديم به هم
چو وقت مستى آيد ساغر سرشار هم باشيم
شويم از نغمه سازى عندليبى غم سراى هم
به رنگ و بوى يكديگر شده گلزار هم باشيم
به جمعيت پناه آريم از باد پريشانى
اگر غفلت كند آهنگ ما هشيار هم باشيم
براى ديده بانى خواب را بر يكديگر بنديم
ز بهر پاسبانى ديده بيدار هم باشيم
جمال يكديگر گرديم و عيب يكديگر پوشيم
قبا و جبه و پيراهن و دستار هم باشيم
غم هم ، شادى هم ، دين هم ، دنياى هم گرديم
بلاى يكديگر را چاره و ناچار هم باشيم
بلا گردان هم گرديده گرد يكديگر گرديم
شده قربان هم از جان و نيت دار هم باشيم
يكى گرديم در گفتار و در كردار و در رفتار
زبان و دست و پا يك كرده خدمتكار هم باشيم
نمى بينم بجز تو همدمى اى ، فيض ، در عالم
بيا دمساز هم گنجينه اسرار هم باشيم (627)
نمونه نثر 
بسم الله الرحمن الرحيم
يا محسن قد اتاك المسنى : فيض احسان بى پايان تو را چگونه شكر گزارمكه از من ناتوان نمى آيد و زبان ثناى عظمت و كبرياى تو از كجا آرم . چون اين زبان آنرا نمى شايد. طوطى جان در هواى هواى تو با شكر، شكر تو مى جويد وبلبل روح در گلزار فتوح به نواى عجز و انكسار، ثناى كبرياى تو مى گويد.خيال جمال رخسارت قهرمان عشق را بر قلوب مشتاقان ديدارت گماشته تا جز تو نبينند وكلك بدايع آثارت از قلم حقايق انجام الهام بر الواح ارواحاهل عرفان نگاشته تا با غير ننشينند...
... در اين مجموعه كه گلزارى است از عالم قدس ، گلهاى رنگارنگ شكفته و در آن گلها،مل هاى گوناگون نهفته ، از آن گلها تحفه هاى جانفزاى روحانى به مشاماهل دل مى وزد تا هزار دستان چمن انس را بر تنم دارد و از آنمل ها طريهاى حيات بخش ربانى به روان مشتاقان مى رسد تا مى پرستان ميكده قرس رادر اهتزاز آرد...(628)
آراء و انديشه هاى فيض  
در لابه لاى نوشته ها و گفته هاى فيض نظرات و آراء ويژه اى درمسائل فقهى ، فلسفى و كلامى به چشم مى خورد كه گوياى شخصيت واقعى اوست و نيزاز اين آثار به سير تطور افكار و انديشه هاى او و زمانش پى مى بريم .
ايشان در تمامى ابواب فقه چنانچه از كتاب فقهى روايى او مفاتيح الشرايع استفاده مىشود نظراتى خاص دارد.(629) يكى از فتاوا و نظريات مهم فيض ‍ كه در موضوع غناو شهرت دارد بدين شرح است .
فيض به استناد رواياتى معتبر غنا و (آواز خوانى ) را در مجالس عروسى جايز و همچنيندر رساله (مشواق ) خود غنا و خواندن اشعار دينى و اخلاقى را به صورت خوش براىترويج روح مومنان جايز دانسته است . اما در همه آثار او با بيانى روشن مردم را از هرگونه استفاده باطل از غنا و لهو و لعب بر حذر داشته و گفته است : در عصر حكومتاسلامى اموى و عباسيان كه با ائمه طاهرين عليه السلام همعصر بوده اند غنا به گونهمبتذل در درباريان رواج داشت به طورى كه زنان مغنيده در مجالس خلفا و وزرا در ميانرجال به لهو و لعب مشغول بودند و بدون شك اين نوع غنا نمى توانسته است موردقبول پيشوايان بر حق اماميه باشد.) (630)
فيض در نظر بزرگان  
درباره شخصيت و آثار گوناگونى از سوى علما و بزرگان همعصر و بعد از او ابرازشده كه به نمونه هايى از آنها اشاره مى شود.
محمد اردبيلى (متوفى قرن يازدهم ):
(آن ) علامه محقق و مدقق ، جليل القدر و عظيم الشان و بلند مرتبه ،فاضل كامل ، اديب و متبحر در همه علوم است . (631)
شيخ حر عاملى (متوفاى 1104 ق ):
محمد فرزند مرتضى مشهور به فيض كاشانى ،فاضل ، عالم ، ماهر، حكيم ، متكلم ، محدث ، فقيه ، محقق ، شاعر و اديب بود و ازنويسندگان خوب عصر ماست كه داراى كتابها و نوشته هاى فراوانى است . (632)
سيد نعمت الله جزايرى (متوفاى 1112 ق ):
استاد محقق ما ملا محمد محسن فيض كاشانى صاحب كتاب الواقى و دويست كتاب و رسالهديگر مى باشد. (633)
سيد محمد باقر خوانسارى (متوفاى 1213 ق ):
بر علما و بزرگان دينى پوشيده نيست كه فيض درفضل و فهم و خبره بودن در فروغ و اصول دين و زيادى نوشته ها با عبارات و جملاتزيبا و رسا سرآمد ديگر عالمان دين است . (634)
محدث قمى (متوفى 1319 ق ):
... او در دانش و ادب و زيادى معلومات و دانستها و به كارگيرى تعبيرات و عبارات نيكو درنوشته ها واحاطه كامل به علوم عقلى و نقلى مشهور است . (635)
محدث نورى (متوفاى 1320 ق ):
از مشايخ علامه مجلسى ، عالم بافضل و متبحر، محدث و عارف حكيم ، ملا محسن فرزند شاهمرتضى مشهور به فيض كاشانى است . (636)
علامه امينى (متوفاى 1349 ق ):
... (فيض ) علمدار فقاهت و پرچمدار حديث و گلدسته رفيع فلسفه و معدن معارف دينى واسوه اخلاق و سرچشمه جوشان علم و دانشسهاست ... بعيد است كه روزگار بهمثل او ديگر فرزندى را بياورد. (637)
شيهد استاد مطهرى (شهادت 1358 ه‍):
... فيض كاشانى ... هم يك مرد محدث فقيهى است و گاهى در آن كار محدثى و فقاهتشخيلى قشرى مى شود و هم ضمنا يك مرد حكيم و فيلسوفى است . (638)
علامه طباطبايى (متوفى 1360 ه‍):
... اين مرد جامع علوم است و به جامعيت او در عالم اسلام كمتر كسى سراغ داريم و ملاحظهمى شود كه در علوم مستقلا وارد شده و علوم را با هم خلط و مزج نكرده است . در تفسيرصافى واصفى و مصفى وارد مسائل فلسفى و عرفانى و شهودى نمى گردد. در اخبار،كسى كه وافى او را مطالعه كند مى بيند يك اخبارى صرف است و او گويى اصلافلسفه نخوانده است در كتابهاى عرفانى و ذوقى نيز از همان روش تجاوز نمى كند و ازموضاعات خارج نمى شود تا اينكه در فلسفه استاد و از مبرزان شاگردان صدر المتالهينبوده است . (639)
استاد سيد محمد مشكوه :
... خاندان فيض سرشار است از عالم ، فاضل كه در هيچ خاندانى مساوى او نيست . او باتصنيف كتاب وافى كه جامع احاديث شيعه است آن را در رديف منابع اوليه قرار داده وساير تاليفات اخلاقى و فقهى او چنين است . فيض در فلسفه و زيادى تاليف برهمعصران خود پيشى گرفته است . (640)
فرزندان و وفات  
فيض كاشانى از همسر و دختر فاضل و عالم خود (متوفى 1097 ق ) داراى شش فرزندبوده است .
1. عليه بانو (1031 - 1079 ق ) فاضل و شاعر
2. علامه محمد علم الهدى (1039 - 1115 ق ) متولد قم و ساكن و مدفون در كاشان است .عالمى فقيه و محدث و متكلى است كه از نسل او تا كنون عالمانى اديب و فقيه در شهرهاىكاشان ، قم ، تهران ، كرمانشاه و شيراز برخاسته اند.
3. سكينه بانو كه كنيه اش ام البر بوده وسال تولدش 1042 ق . ذكر شده است .
4. ابو حامد محمد ملقب به نورالهدى متولد 1047 ق ، عالم و شاعر و مدفون در كاشاناست .
5. ام سلمه (متولد 1053 ق .) زاهد و حافظ قرآن بوده است .
6. ابو على معين الدين احمد (1056 - 1107 ق ) فقيه و محدث كه مدفون در كاشان است .(641)
ملا محسن فيض در 84 سالگى در كاشان بدرود حيات گفت و در قبرستانى كه در زمانحياتش زمين آن را خريدارى و وقف نموده بود، به خاك سپرده شد. بر طبق وصيت ايشان ،بر روى قبر وى سقف و سايبان ساخته نشده است ولى اهالى مسلمان آن ديار، هر صبحجمعه به (قبرستان فيض ) رفته ، با قرائت فاتحه وتوسل به او، روح ملكوتى اش استمداد مى كنند.(642)
شيخ حر عاملى متوفاى 1104 ق . 
روايت آزادى
حسن ابراهيم زاده
شيخ محمد بن حسن حر عاملى در سال 1033 ق . در روستاى (مشغره ) از توابع جبع چشمبه جهان گشود. صاحب اعيان الشيعه درباره اين منطقه مى نويسد:
(جبع يكى از مراكز مهم عامل است كه شخصيتهاى ارزنده اى همچون شيخ بهايى و شهيدثانى ، تحويل جامعه اسلامى داده است ) (643)
ديارى كه شيخ حر عاملى در آن چشم به جهان گشود يكى از سرزمينهاى تشيع و عالمپرور است كه تشيع آن ريشه در تبعيد ابوذر دارد. شيخ حر عاملى درامل الامل در اين باره مى نويسد: (هنگامى كه در زمان عثمان ابوذر به شام تبعيد شد ومدتى در آنجا ماند گروه زيادى در آن سامان شيعه شدند. سپس معاويه او را به روستاهاتبعيد كرد و او به جبل عامل آمد و از آن روز مردم به تشيع رو آوردند. (644) گذشته ازاين ، قاضى نورالله شوشترى مى افزود: (... هيچ قريه اى از آن نيست كه جمعى ازفقها و فضلاى اماميه در آنجا نباشند.) (645)
از تبار حر  
سر سلسله خاندان شيخ حر عاملى (حر بن يزيد رياحى ) نخستين قربانى عشق حسينعليه السلام در روز عاشوراست . شيخ حر در خانه(آل حر) قامت راست كرد. خانه اى كه سخاوت بارزترين خصلتاهل آن به شمار مى رفت و روى گشاده و اخلاق نيكوى آنان زبانزد عام و خاص بود ونسل در نسل به عنوان حاملان در گرانبهاى علم و ادب و پرچم شهادت و شهامت شناخته مىشدند. مى نويسند: (خاندان شيخ حر عاملى خاندانى است كه از قديم خانه علم و معرفتبوده و افراد برجسته زيادى از آن جوشيده است و تا امروز از آن مى جوشد و به موجبسخاوت و اخلاق نيك ممتاز است .) (646) علامه امينى مى نويسد: (از اين خاندان گوهرخيز (حر) مردانى برخاسته اند كه دير زمانى بر مسند دانش و تقوا نشسته اند ومشعل هدايت دين آموز و دنيا ساز، پيشوا و رهبر و دانشمند و پرهيزكار بودند.)(647)
گويا دست تقدير روزگار بر آن بود كه او در يكى از بهترين نقاط معنوى و از ميانمعنوى و از ميان بهترين خاندان پا به عرصه گيتى نهد.
در محضر معرفت  
هيچ كس منكر اين مساله نيست كه وارثت در شكل گيرى شخصيت كودك بى تاثير نيست وخانواده اولين كلاس درس زندگى است . شيخ حر پاكى و لطافت را تنها از يك سو بهارث نبرده بود. مادرش طلايه دار زهد و تقوا به شمار مى رفت بلكه در زمره اديبانوفاضلان زمان خود و داراى مرتبه بلندى بود. آيه الله العظمى سيد شهاب الدينمرعشى (ره ) در سجع البلابل درباره خانواده مادر شيخ مى نويسد: (مادر بزرگوار حرعاملى دختر علامه شيخ عبدالسلام فرزند حر است كه دخترىفاضل و اديب بود.)
شيخ حر درباره پدربزرگ مادرى خود مى نويسد: (او دانشمندى عظيم الشان و بلندپايه و زاهدى عابد و پارسا و فقيهى حديث دان و مورد اعتماد بود كه زهد و عبادت هيچ كسبه او نمى رسد. او در فقه و ادبيات عرب استادى زبر دست بود.)(648)
گذشته از زهد و پارسايى پدر بزرگ مادرى اش كه همراه شير مادر زاهدش به او ارثرسيده بود شيخ حر از پدر بزرگ پدرى خود نيز شهادت را چون سر سلسله اين خاندانحر بن يزيد بن رياحى به ارث برده بود. شهيد شيخ على فرزند محمد حر عاملى مشغرىپدر بزرگ شيخ حر عاملى است . شيخ حر عاملى درباره پدر بزرگ اديب و دانشمندش مىنويسد: (او عالمى فاضل و بود و عابدى ستوده كردار و عظيم الشان و شاعر كارآزمودهو اديب تحصيلاتش نزد شيخ حسن (مولف كتاب معالم ) و سيد محمد (مولف مدارك ) و ديگراستادانش صورت گرفت ... نويسندگان رياض العلماء و روضات الجنات ، نجومالسماء و ديگر فرهنگ هاى رجال از او تجليل كرده و نوشته اند كه بر اثر مسموميت شهيدشد.)(649) از اين شهيد بزرگ چهار فرزند بر جاى ماند.
1- شيخ حسين كه داراى فضل و دانش و شيواگويى و شاعر و فردى شايسته بود.
2- شيخ محمد كه به گفته شيخ حر عاملى فاضلى دانشمند و محققى دقيق و حافظ قرآن وعابد و شاعرى كارآزموده و اديب و شخصى مورد اطمينان بود.
3- شيخ حسن (پدر بزرگوار شيخ حر عاملى ) شيخ حر درباره ويژگيهاى اين پدرفرزانه و عالم خود مى نويسد: (او دانشمندىفاضل و زبردست و ماهر و شايسته و اديب و فقيه و مورد اعتماد بود. وى حافظ قرآن وآشنا به رشته هاى علوم عربى و فقه و ادب بود. مردم درمسائل فقهى بويژه مسائل ارث به او مراجعه مى كردند.) (650)
تحصيلات  
حضرت آيه الله مرعشى نجفى نام علما و دانشمندانى كه شيخ حر در محضر آنان را زانوىادب زده و در دروس مختلف از آنان كسب فيض نموده با مفتخر به گرفتن اجازهنقل روايت شده است در مقدمه كتاب اثبات الهداه به رشته تحرير در آورده است ؛ كه بهطور فشرده به آن اشاره مى شود.
1- علامه شيخ حسن حر عاملى (پدر بزرگوارش )
كه در محضر او درس خوانده و از او روايت نقل كرده است .
2- علامه شيخ محمد حر (عموى او) علاوه بر درس فراگيرى ، از او روايتنقل مى كند.
3- علامه شيخ عبدالسلام (جد مادرى )
4- علامه شيخ على فرزند محمود مشغرى عاملى
5- علامه شيخ زين الدين فرزند محمد بن حسن فرزند شهيد ثانى
6- علامه شيخ حسين فرزند محمد بن حسن ظهير الدين عاملى ظهيرى
7- علامه سيد حسن حسينى عاملى
8- علامه شيخ عبدالله فوشى حر
9- علامه مجلسى (ره ) كه مشهورترين و بزرگترين استادان شيخ حر عاملى بوده وغواص درياهاى اخبار و احاديث شمرده مى شود. شيخ حر در موارد زيادى در كتابامل الامل تصريح كرده كه از مرحوم مجلسى حديثنقل كرده است .
10- فيض كاشانى (ره ) كه زينت فقهاى حديث شناس و الگوى سالكان است . تصريحبه نام وى را به خط برخى از شاگردان او ديده ام .
11- علامه مولى محمد طاهر فرزند محمد حسن شيرازى نجفى ، نويسنده كتابهاى مشهورمثل (حجه الاسلام در شرح تهذيب الاحكام ) و (حكمه العارفين ) و (قواعد الدينيه درحكماء صوفيه ) و غير اينها. شيخ حر به شاگردى نزد اين استاد در كتابامل الامل تصريح كرده است .
12- علامه شيخ على مولف (الدرالمنثور) از نوادگان شهيد ثانى
13- علامه سيد على فرزند على موسى عاملى
14- علامه محقق آقا حسين خوانسارى ، شارح كتاب دروس
15- علامه سيد هاشم بحرانى ، صاحب تفسير البرهان
16- علامه مولا محمد كاشانى مقيم قم .
اولين اجازه و اولين كتاب  
شيخ حر در بيان طرق نقل رواياتى كه به ائمه اطهار مى رسد، مى نويسد:
(من كتابها را از گروهى كه يكى از آنان شيخ بزرگوار و مورد اطمينان و پرهيزكارابو عبدالله الحسين فرزند حسن بن يونس ظهير الدين عاملى است با گرفتن اجازه از او(اولين كسى كه در سال 1051 به من اجازه داده )نقل مى كنم .) (651)
با نگاهى به تاريخ تولد شيخ واين جمله شايستگى و درايت ، تقوا و فضيلت وى راپيش از پيش در مى يابيم كه چگونه هنوز كه هيجده بهار از عمرش ‍ نگذشته از مردبزرگى چون يونس بن ظهيرى عاملى اجازه نقل روايت دريافت مى كند.
با بيان اين مطلب كه در اعصار پيش به دليل در دسترس نبودنوسايل ارتباط جمعى و معرفى دانشوران علوم دينى به اقشار ديگر اجازهنقل حديث سند تقوا، راستگويى و فضيلت آنان به شمار مى رفته است و مى توانسيماى فرزانه الهى شيخ حر را در اين سن و به مفاد اين اجازه به نظاره نشست . در اينزمان شيخ حر كه از ذوق ادبى و خدادادى و همچنين نثرى زيبا و روان برخوردار بود قلمبه دست گرفت تا اولين اثر خود را در كنار خوشه چينى از محضر علماى عصر بهرشته تحرير در آورد.
تاليفات و آثار شيخ  
جواهر السنيه
در نخستين گام و در اولين تجربه نگارشى به جمع آورى احاديث قدسى كه همان كلامخداوند متعال است ، مى پردازد و چند سالى را در تدوين اين احاديث به صورت كتابىمستقل مى كوشد. او در تنظيم اين اثر گرانبها نخست بهقول پروردگار پيرامون انبيا - از حضرت آدم عليه السلام تا خاتم مرسلينصل الله عليه و آله - و سپس احاديث مربوط به ائمه اطهار رو مى كند و در خاتمه كتابرا با احاديث اخلاقى (در تاريخ 1056)(652) به پايان مى رساند شيخ حر عاملى درقسمتى از مقدمه آن مى نويسد: (... البته اينها در ميان علما، به احاديث قدسى معروفهستند هر چند من پيشتر نديده بودم كه آنها را در يك كتاب جمع و نشر كرده باشند. از همينرو علاقه مند شدم به اينكه نخستين كسى باشم كه آنها را در يك كتاب جمع كرده است...)(653)
صحيفه ثانيه
شيخ حر عاملى در مقدمه اين كتاب مى نويسد: (صحيفه سجاديهكامل كه قسمتى از دعاهاى امام زين العابدين عليه السلام را در بردارد به مهمات دين ودنيا مربوط است . من به خاطر علاقه اى كه براى جمع و تركيب اين دعاهاى پراكنده ومتفرق داشتم در صحيفه دوم ساير دعاهاى آن حضرت را كه علماى بزرگوارنقل كرده اند، گرد آوردم . پس بر شما باد كه اين صحيفه شريف را با اولى همراه داشته، آنها را تلاوت كنى .) (654)
(محدث جزايرى در اول شرح ملحقات صحيفه مى نويسد بايد جمع احاديث قدسى را(برادر قرآن ) و صحيفه ثانيه را (خواهر قرآن ) نام نهاد.) (655)
شيخ حر دفتر نگارش خود را با (كلام خدا) دعاهاى (امام سجاد عليه السلام ) آغاز كردو از آن پى ده ها كتاب ارزشمند را به جامعه شيعىتحويل داد كه حتى معرفى اختصارى هر يك در اينمقال نمى گنجد. نكته اى كه در بيشتر آثار شيخ حر ديده مى شود تقسيم بندى فصلها وبخشهاى آنهاست كه به عدد معصومين يا ائمه اطهار به دوازده يا چهارده قسمتفصل بندى و تقسيم نموده است . اين امر نشان از عشق و علاقه او حتى به عددى است كهيادآور وجود آن بزرگواران است .
الايقاظ من الهجعه برهان على الرجعه
شيخ آقا بزرگ درباره اين كتاب مى نويسد: شيخ درامل الامل مى گويد:
(اين كتاب حاوى بيش از ششصد حديث و شصت و چهار آيه و ادله بسيارى از قدما و متاخرينو جواب شبهات در اين موضوع است .)
(شيخ حر در سال 1075 نگارش اين كتاب را به اتمام رساند.)(656)
خلق الكافر
شيخ بزرگ مى نويسد:
(... (مولف در اين كتاب ) آنچه در زميننه خلقت كافر به ذهنش رسيده است به رشتهتحرير در آورده است ... در آن به ذكر احاديثى پرداخته است كه نهى از بحث در قضا وقدر و امر به تكلم در مساله بداء شده است .) (657)
القوائد الطوسيه
شيخ حر در مقدمه اين كتاب مى نويسد:
(اين كتاب پاسخ برخى از احاديث مشكل و درهاى تحقيق بعضى ازمسائل پيچيده اى است كه اهل علم و كمال در زمان اقامتم در طوسسوال نموده اند...)(658)
بدايه الهدايه
شيخ حر عاملى پيرامون انگيزه نگارش اين كتاب مى نويسد:
(گروهى از برادران مومن كه خواهان حق و حقيقت بودند از من در خواست كردند تا در حدتوان احاديث مربوط به واجبات و محرمات را جمع آورى نمايم و در مواردى جزئى مستحباتو مكروهات و مباحثات ... برگرفته از روايات ائمه اطهار... در اين زمينه به طور خلاصهآورده شود و...)(659)
امل الامل
شيخ در جلد دوم اين كتاب (ص 370) انگيزه نگارش اين اثر را رويايى ذكر مى كند كه درسال ورود به مشهد (1073 ه‍ق ) ديده است . او بهدليل مشاغل بسيار 23 سال بعد آن را به رشته تحرير در مى آورد. در اين باره نوشتهاند:
شروع تاليف اين كتاب سال 1096 ه‍ق و پايانشاول جمادى الثانى 1097 بوده است . شرح حال علماىجبل عامل كه شيخ در اين كتاب نگاشته 209 نفر و از علماى غيرجبل عامل 1110 نفر است .) (660)
اثبات الهدايه
اين كتاب در اثبات نبوت و امامت و بيان معجزات پيامبر اكرمصل الله عليه و آله و ائمه اطهار، از آثار شيرين و خواندنى است كه در 7 جلد به چاپرسيده و برخى از جلدها به همت حجه الاسلام نصرالهى و برخى ديگر به قلم فقيهفرزانه حضرت آيت الله جنتى ترجمه شده است . شيخ در مقدمه كتاب مى نويسد:
(من به كتابى كه در اين باب كافى باشد و آنچه را عقلا به گرد آوردنش ‍ علاقهمندند... دست نيافتم بلكه ديدم اين مطالب در وادى پراكندگى پنهان مانده و كسى كهبخواهد بر آنها مطلع شود محتاج به صرف وقت زيادى است .)
هدايه الامه
شيخ حر در مقدمه اين كتاب مى نويسد: (... اين كتابى حاوى احكامى كه براى هر فردضرورت دارد... اين كتاب را به خاطر پاسخگويى و در خواست گروهى از برادران دينىبه رشته تحرير در آورده ام ...) (661) ديگر كتابهاى شيخ حر عاملى عبارتند از:
- تعليقه اى بر كتاب مزار تاليف علامه نسب شناس مرحوم سيد شرف الدين على حسينىمرعشى حائرى (متوفاى 1316 ق )
- كتاب الفصول المهمه فى اصول الائمه . در بردارنده قواعد كلى كه از ائمه عليهالسلام درباره اصول دين و فروع دين و طب واصول فقه و غيره وارد شده و بيش از هزار باب است و به چاپ رسيده است .
- كتابى در رد صوفيه ، يكهزار حديث موجود در آن به طور عام يا خاص در رد صوفيهاست .
- كتاب اجازات : در بردارنده انبوه اجازه هاى پيشينيان است .
- كتاب كشف التعميه فى حكم التسميه : پيرامون ناميدن حضرت مهدى به نام اصلىاوست كه همنام پيامبر اكرم صل الله عليه و آله است .
- كتابى در اثبات اينكه نماز جمعه واجب عينى است . (در رد نظر علامه محمد ابراهيمنيشابورى )
- كتاب نزهه الاسماع فى الاجماع : اقسام و احكام اجماع در آن بيان شده است .
- كتابى در احوال اصحاب شايسته و ستايش شده پيامبر و ائمه عليهم السلام .
- كتابى درباره منزه بودن امامان معصوم از فراموشى و سهو
- كتابى در رد نظرات اهل سنت
- وصيت به پسرش علامه شيخ محمد رضا (به شيوه كشف المحجه علامه سيد بن طاووس )
- كتابى پيرامون زيارتگاهها و زيارتنامه ها
- كتابى در اخلاق : كتاب طهاره الاعراق ابن مسكويه را شرح داده و رواياتى كه از ائمهاطهار وارد شده بر آن افزوده است .
- كتاب در ابطال مساله عموميت داشتن (حديث منزلت )
- ديوان امام زين العابدين عليه السلام كه اشعار امام را گردآورى و به ترتيب حروفتنظيم كرده است . (در بمبئى چاپ شده است )
- حاشيه بر كتاب كافى مرحوم كلينى
- حاشيه بر كتاب (من لايحضره الفقيه ) مرحوم شيخ صدوق
- حاشيه بر كتاب تهذيب شيخ طوسى (ره )
- حاشيه بر استبصار شيخ طوسى (ره )
- رساله اى در مناظره خود با بعضى از علماىاهل سنت در سفر حج
وسائل الشيعه
اما كتابى كه شيخ حر را با آن و آن را با شيخ حر مى شناسيم كتاب گرانسنگ(وسائل الشيعه ) است . اين اثر يكى از كتابهاى مرجع در زمينه احاديثاهل بيت است كه از اعتبار و اعتماد خاصى در ميان كتابهاى حديثى برخوردار است . در اينكتاب ، نويسنده روش خاص خود را بكار برده و احاديث فقهى كه فقها در استنباط احكامشرعى بدان نيازمندند و بر آنها تكيه مى زنند جمع آورى كرده است و شمار آنان بهبيست هزار حديث مى رسد كه شيخ حر از مصادر و كتب معتبر شيعه چوناصول كافى ، من لايحضره الفقيه ، استبصار، تهذيب و كتب ديگر كه شمار آنها به هفتادمنبع و ماخذ مى رسد جمع آورده است . شيخ حر كتاب را با احاديثى در مقدمه عبادات افتتاحكرده و سپس بر طبق كتب فقهى آن را از بحث طهارت تا مبحث طهارت تا مبحث بيان ديه هاتقسيم بندى نموده است .
شيخ حر 3/2 اين كار بزرگ را در زادگاهش (مشغر) به رشته تحرير در آورد و درسال 1088 در مشهد مقدس آن را به اتمام رساند. اينسال براى شيخ سال پركار و پربركتى محسوب مى شد. چرا كه در اينسال (فهرست وسائل الشيعه ) را نيز تدوين نمود. اين موضوع كه شيخ سه بار اينكتاب را از نظر گذرانده و به نگارش در آورده است از نكته هايى است كه سزاوار است هرمحقق و نويسنده آن را فرا روى خويش قرار دهد. در بيان جايگاه اين كتاب همين بس كه ازروزى كه اين سرچشمه به نگارش در آمده منبع و ماخذ تمام مجتهدان و كتاب مرجع عالمانىاست كه آخرين مرحله رسيدن به قله اجتهاد را طى مى كنند. بر اين كتاب از سوى بزرگانتعليقه هاى بسيارى نگاشته شده كه شايد شيخ حر خود نخستين كسى است كه براىابهام زدايى پيرامون برخى از مطالب آن پيشقدم شده است و (تحريروسائل الشيعه نهاده است .
در عظمت اين كتاب تنها به يك بيت از شعر علامه امينى درباره كتاب اكتفا مى كنيم .
(هذا صراط الهدى ما ضلسالكه
الى المقاصد بل تسويه الرتب ) (662)
اين كتاب راه هدايت است كه رهروش گمراه نمى شود
به هدف مى رسد و بلكه به مقامى عالى تر دست مى يابد.
شاعر اهل بيت  
شيخ حر را بايد از شاعران شيعه بر خواند كه قله فقاهت او لطافت باران شعرش راتحت الشعاع قرار داده است . چرا كه او خود مى گويد:
علمى و شعرى اقتتلا اصطلاحا
فخضع الشعر لعلمى راغما
و العلم يابى ان اعد شاعرا
و الشعر يرضى ان اعد عالما
دانش و شعرم با هم به جنگ و ستيز برخواستند
شعرم به رغم دانشم در مقابل آن خضوع كرد
دانشم مانع مى شد كه من شاعر به حساب آيم
ولى شعرم خشنود مى شد كه من عالم به شمار آيم
شيخ آقا بزرگ درباره ديوان شعر او مى نويسد: (ديوان شعرش به بيست هزار بيتشعر مى رسد كه به ترتيب حروف الفبا منظم گشته و با اين جمله زيبا شروع مى شود: (الحمدلله الذى جعل نجوم المعانى مصابيح سماء الافكار) (ستايش خدا را كهستارگان معانى را چراغ آسمان انديشه قرار داد) (663)
كلمات منظوم شيخ را به دو قسمت مى توان تقسيم كرد. نخست ابيات كوتاه كه مى توان ازسه نوع ذيل ياد كرد.
1- تاريخ چهارده معصوم
2- در باب زكات
3- در معانى و بيان
دوم : منظومه هاى بسيار در علوم مختلف كه سيد احمد حسينى در مقدمهامل الامل چنين آورده است .
1- منظومه در مسائل ميراث (بسيار طولانى است )
2- در مسائل هندسه و رياضيات
3- تاريخ تولد ائمه ، وفات و مناقب آنان
4- اخلاق و مواعظ
5- مسائل اصول الفقه
و نيز منظومه هايى در مسائل كلام ، نحو، صرف ، نجوم و... ديوان امام زين العابدين عليهالسلام . (664)
محل تدريس و شاگردان شيخ  
شيخ حر تنها مرد تتبع ، تحقيق و نگارش نبود بلكه در تدريس و تربيت شاگردان ازمردان موفق زمان خود به شمار مى رفت . محل تدريس او در مشهد مقدس ، صحن حضرت ثامنالائمه بود. گرچه به درستى از عدد شاگردان شيخ اطلاعى در دست نيست . از مكان وگفتار هم عصران شيخ اينچنين به نظر مى آيد كه درس شيخ يكى از با شكوه ترينكلاسهاى درس در عصر وى بوده است . از شمار بسيار شاگردان و آنان كه از شيخ حرروايت نقل كرده اند مى توان به افراد ذيل اشاره كرد:
1- شيخ مصطفى حويزى فرزند عبدالواحد بن سيار حويزى
2- دو فرزندش شيخ محمد رضا و شيخ حسن
3- سيد محمد حسينى اعرجى فرزند محمد باقر
4- سيد محمد فرزند محمد بديع رضوى
5- مولا محمد فاضل مشهدى فرزند محمد مهدى
6- سيد محمد موسوى عاملى فرزند بن على بن محيى الدين
7- مولا محمد صالح فرزند محمد باقر قزوينى مشهور به (روغنى )
8- مولا محمد تقى عبدالوهاب استر آبادى مشهدى (متوفى 1058 ه‍ق )
9- مولا محمد تقى دهخوار قانى قزوينى
10- سيد محمد بن احمد حسينى گيلانى
11- مولا حسن بن محمد طاهر قزوينى طالقانى
12- سيد نورالله جزايرى (متوفى 1158 ه‍ق )
13- محدث مولا محمد صالح هروى
14- حاج محمود ميمندى
15- شيخ محمود بن عبدالسلام المعنى (665)
16- علامه مجلسى (صاحب بحار الانوار)
17- شيخ ابوالحسن بن محمد النباطى العاملى
18- سيد محمد بن زين العابدين موسوى عاملى
فرزندان شيخ حر 
در اين باره مى نويسند: (فرزندان و دامادهاى شيخ حر عاملى خاندان بزرگى را در مشهدتشكيل مى دادند كه در راس اين خاندان فرزندش شيخ حسن قرار داشت . او در حديث و علوممتداول آن روزگار سخنان تازه اى داشت و بعد از پدرش به مراجعات مردم و برطرفكردن نيازهاى ايشان همت گمارد.) (666)
فرزندان شيخ حر عبارتند از:
1- علامه شيخ حسن عاملى
2- علامه شيخ احمد عاملى
3- علامه شيخ محمدرضا كه از دانشمندان و مفسران عصر خود به شمار مى رفت . شيخ حرداراى فرزندان دختر و پسر ديگرى بوده است كه شرححال آنان بدرستى براى ما، معلوم نيست .
هجرت  
چهل سال از عمر پربار شيخ حر عاملى مى گذشت كه او براى زيارت مرقد مطهر امامهشتم عليه السلام از (مشغر) عازم (مشهد) شد. اما چيزى نگذشت كه با واقعيتهاى جامعهآن روز تشيع در ايران روبرو گشت . شيخ حر با آنكه از واژه شاه و شاهى نفرت داشت وعزلت و رياضت را بر حضور و رياست ترجيح مى داد. در حساس ترين برهه تاريختشيع به ديگر عالمان شيعه اقتدا كرد و با پذيرفتن برخى مسئوليت هاى اجتماعى درحساس ترين نقطه ايران (خراسان ) كه در معرض تخاجم ازبكها واخل تسنن هم مرز ايران بود دين خود را در صحنه سياست نيز به تشيع ادا كرد. پذيرفتنمقام شيخ الاسلامى از سوى شيخ حر به ماجراى سفرش به اصفهان باز مى گردد كه اواز طرف علامه مجلسى به ديدار كاخ شاه رفته بود.
(شيخ حر در مجلس شاه سليمان بدون اجازه از شاه در بالاى مجلس نزد شاه نشست بهطورى كه بين او و شاه يك متكا بيش نبود. شاه پس از نشستن رو به شيخ كرد و گفت : بهمن گفته اند تو از علماى جليل و بزرگ عرب محمد بن حسن بن حر عاملى هستىحال به من بگو فاصله ميان حر و خر چقدر است ؟ شيخ بى درنگ (به شوخى ) گفت : (يكمتكا)! شاه از شجاعت و حاضر جوابى شيخ يكه خورد. (667)
مولف كتاب گنجينه آثار قم مى نويسد:
(بعد از گفتگو با شاه سليمان و قضيه آنچنانى علماى اصفهان كه پى به مدارج علمىاو بردند، شاه سليمان در مقام استمالت از وى برآمده ، او را براى توطن در اصفهاندعوت كرد و شيخ علاقه خود را به اقامت در جوار ثامن الائمه اعلام داشت . بنابراين شيخرا قاضى القضات خراسان گردانيد و با تجليل روانه ساخت .) (668)
كعبه در خون  
شيخ حر عاملى چه در زمان سكونت خود در جبلعامل و چه در ايران چندين مرتبه به زيارت خانه خدا و عتبات عاليات موفق گرديد. درسال 1088 كه شيخ در مكه مكرمه حضور داشت فاجعه اى دردناك به وقوع پيوست كهاين واقعه در مقدمه امل الامل چنين آمده است :
(در سال 1088 به خادمين (خائنين ) حرم كعبه خبر دادند كه كسانى ديوار كعبه را مطهررا آلوده به نجاست كرده اند. خبر به سرعت در مكه پيچيد و گفتگوها شروع شد. عاقبتدشمنى قديمى اهل تسنن با شيعيان نسبت شد تا اين هتگ حرمت را به شيعيان نسبت دهند. عدهاى از تركان و برخى از عربها با هم قرار گذاشتند كه هر كجا شيعه اى را بيابند بهقتل رسانند. چون به حرم رسيدند پنج نفر از شيعيان را كه يكى از آنها ميرزا سيد محمداستر آبادى بود به شهادت رساندند. شيخ حر عاملى كه در اين ايام در مكه به سر مىبرد از توطئه آگاه شد و به همراهان خود دستور داد كه از خانه بيرون نروند و باشنيدن خبر شهادت سيد محمد مومن استر آبادى و شيعيان ديگر با همراهان خود به خانه(سيد موسى بن سليمان ) كه يكى از اشراف مكه بود، پناه برد. سيد موسى به كمكياران خود مخفيانه شيخ حر عاملى و ساير شيعيان را به سمت يمن روانه ساخت و آنان را ازاين مهلكه نجات داد.)(669)

next page

fehrest page

back page

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation