از دين بر پا ميشد و نه درختی برای اسلام و ايمان سبز میگشت . قرآن كريم در داستان اصحاب كهف چنين میفرمايد : " « انهم فتية آمنوا بربهم و زدناهم هدی و ربطنا علی قلوبهم اذ قاموا" يعنی آنها گروهی جوانمرد بودند كه پروردگار خويش را شناختند و بدوايمان آوردند و ما بر هدايت و روشنائی آنها افزوديم و بقلب آنها قوتبخشيديم ، زيرا آنها بپاخاسته بودند و عقائد سخيف قوم خود را مورد حملهقرار داده بودند . در اينجا نيز هم سخن از مدد غيبی به صورت هدايت و روشن بينی است وهم سخن از تقويت نيروی اراده است و هر دو را مشروط كرده است به دو چيز: يكی قيام و به پا خاستن و ديگر لله و فی الله بودن قيام . اينكه زندگی انسان اگر مقرون بحق جوئی و حقيقت خواهی و اخلاص و عمل وكوشش باشد مورد حمايت حقيقت قرار ميگيرد و از راههائی كه بر ما مجهولاست دست غيبی ما را تحت عنايت خود قرار ميدهد ، علاوه بر اينكه يكامر ايمانی است و از لوازم ايمان به تعليمات انبياء است ، يك حقيقتتجربی و آزمايشی است ، البته تجربه و آزمايش شخصی و فردی . يعنی هر كسیلازم است در عمر خويش چنين كند تا اثر لطف و عنايت پروردگار را درزندگی خود ببيند و چقدر لذت بخش است معامله با خدا و مشاهده آثار لطفخدا . كار خيلی سختی نيست ، مراحل اوليهاش آسان است ، انسان ميتواند باپيمودن راه خدمت بخلق ، كمك بضعيفان ، مخصوصا احسان بوالدين ، بشرطاخلاص و حسن نيت ، |