بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب همسرداری, ( )
 
 

بخش های کتاب

     02 - آيين همسردار
     03 - آيين همسردار
     04 - آيين همسردار
     05 - آيين همسردار
     06 - آيين همسردار
     07 - آيين همسردار
     08 - آيين همسردار
     09 - آيين همسردار
     10 - آيين همسردار
     11 - آيين همسردار
     12 - آيين همسردار
     13 - آيين همسردار
     14 - آيين همسردار
     15 - آيين همسردار
     16 - آيين همسردار
     17 - آيين همسردار
     18 - آيين همسردار
     19 - آيين همسردار
     20 - آيين همسردار
     21 - آيين همسردار
     22 - آيين همسردار
     23 - آيين همسردار
     24 - آيين همسردار
     25 - آيين همسردار
     fehrest -
 

 

 
 

مراقب باش

زن يك موجود عاطفى است.غالبا احساساتش بر تعقلاتش غلبه دارد.

خوشباورتر از مرد است.زودتر تحت تاثير قرار ميگيرد.زودتر فريب‏ميخورد.چون روحىحساس و لطيف دارد زود متاثر ميشود.زود شيفته ومجذوب ميگردد زود آزرده خاطر ميشود.در مقابل خواسته‏هاى نفسانى ومظاهر فريبنده خيلى زود متاثر ميشود و كنترل احساساتبرايش دشواراست.هنگاميكه عواطفش تحريك شد بدون اينكه در عواقب امورخوب‏بينديشد تصميم ميگيرد.پس اگر مرد بر اعمال و رفتار همسرش نظارت‏داشته باشد بهصلاح خانواده ميباشد و بدينوسيله ميتواند بسيارى ازخطرات احتمالى را دفع كند.

بدين جهت در آيين مقدس اسلام مرد بعنوان قيم و سرپرست‏خانواده‏تعيين شده در مقابلآنها مسئوليت دارد.

خداوند حكيم در قرآن شريف ميفرمايد:

«مردان سرپرست و كارانديش زنانند زيرا خدا بعض كسانرا بر بعض‏ديگر برترى داده است وبراى اينكه از مالهاى خويش خرج كرده‏اند.پس‏زنان شايسته،فرمانبردار و حافظ غيبند (1) ».

مرد چون به عنوان سرپرست‏خانواده شناخته شده نميتواند همسرش‏را باختيار خود رهاكرده در اعمال و رفتارش نظارتى نداشته باشد.بلكه‏مسؤوليت ويژه‏اش اقتضا ميكند كههمواره مراقب او باشد و از دورادور براعمال و حركاتش نظارت كند مبادا در اثر خوشباورى وساده لوحى‏منحرف گردد.اگر ديد با افراد ناباب و فاسد معاشرت ميكند با زبان خوش او رامتنبه سازد و ضرر و زيان آنرا برايش تشريح كند.و به هر طور شده‏دوستى و رفت و آمد آنها راقطع كند.اجازه ندهد با لباسهاى بدن نما وآرايش كامل و بى‏بند و بار از منزل خارج شود وخودش را در معرض‏چشم چرانى بيگانگان قرار دهد.اجازه ندهد در مجالس فساد شركتكند.

زن اگر در معاشرتها و رفت و آمدها مطلق العنان و بى‏قيد و بند باشد و كسى‏از وى مراقبتنكند ممكن است‏بدام ناپاكان و ديو صفتان گرفتار شده‏در واديهاى فساد و بد اخلاقى سقوطكنند.

مرد بايد به آمار بانوان بيگناهى كه در اثر عدم مراقبت‏شوهر تحت‏تاثير القاآت شيادان وفريبكاران قرار گرفته به واديهاى فساد كشانده‏شده‏اند،مراجعه كند و قبل از اينكه همسرمعصومش نيز گرفتار شود ازخطر جلوگيرى كند.

چه بانوان پاكدامن و خانه‏دارى كه در يك شب‏نشينى غير مشروع‏يا در يك مجلس عمومىفاسد،فريب خورده آبرو و شوهر و خانه وفرزندانشان را از دست داده‏اند؟كسى كه به همسرشاجازه ميدهد كه‏بدون حجاب كامل اسلامى از منزل خارج شود و در هر مجلسى شركت كندوبا هر كسى طرح دوستى بريزد بزرگترين خيانت را بخودش و همسرش‏انجام داده است.زيرابدينوسيله آن بانوى بيگناه را در معرض صدها خطرقرار داده كه رهائى از آنها كار آسانىنيست.كار پنبه سوختن و كار آتش‏سوزاندن است كسى كه پنبه را در معرض آتش قرار دهد وانتظار داشته‏باشد نسوزاند احمق و سفيه شمرده ميشود.

چقدر نادان و پر توقعند مردانى كه همسران و دختران خويشرابدون حجاب كامل اسلامى وبا وضع زننده از منزل خارج ميسازند و در معرض چشم‏چرانى جوانان قرار ميدهند و انتظاردارند بدون اينكه متلكى‏بشنوند و كوچكترين نظر خيانتى بآنها بيفتد به منزل بازگردند!!آزاديهاى‏دروغين و غلط همين آثار و لوازم بلكه بدتر از اينها را در بر دارد.زن اگردرخواسته‏هاى غير مشروعش پيروز گشت و قدمى به جلو نهاد و توانست‏شوهر خويشرا مطيعگرداند روز بروز دائره خواسته‏هايش توسعه مى‏يابد وتا پيروزى كامل ميراند.در آنصورت نهتنها خودش بلكه شوهر وفرزندانش را به بدبختى و سيه روزى خواهد انداخت.

بدين جهت پيغمبر اسلام فرمود:مرد سرپرست‏خانواده‏اش‏محسوب ميشود و هر سرپرستىنسبت‏به زيردستانش مسؤوليت‏خواهدداشت (2) .

پيغمبر اكرم (ص) فرمود:زنان را به كارهاى نيك دستور دهيد قبل‏از اينكه شما را به كارهاىبد وادار كنند (3) .

حضرت صادق عليه السلام فرمود:سعادت مرد در اينست كه‏سرپرست و قيم خانواده‏اش باشد (4) .

پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:هر كس از همسرش اطاعت‏كند خدا او را برو درآتش خواهد افكند.عرض شد يا رسول الله اين چه‏اطاعتى است؟فرمود:زن از شوهرشبخواهد كه به حمامهاى عمومى وعروسيها و عيدها و مجالس سوگواريها برود و لباسهاىنازك و ظريف‏بپوشد و مرد باو اجازه بدهد (5) .

پيغمبر اكرم فرمود:هر مردى كه زنش آرايش كند و از منزل خارج شود ديوث است و هركس او را ديوث بنامد گناهكار نيست.و هر زنى كه‏زينت كرده و خوشبو از منزل خارج شود وشوهرش بدان امر راضى باشدخدا در مقابل هر قدمى كه برميدارد براى شوهرش خانه‏اى دردوزخ بناخواهد كرد (6) .

در خاتمه لازم است دو مطلب را يادآور شوم:

مطلب اول-درست است كه مرد بايد از همسرش مراقبت كندليكن بايد از روى عقل و تدبيرو در نهايت متانت و احتياط انجام بگيرد.

بايد حتى المقدور از تندى و خشونت اجتناب كرد.تا ممكن است‏بصورت‏امر و نهى نباشدمبادا زن احساس محدوديت و سلب آزادى كند و در قبال‏آن عكس العمل نشان بدهد و بسااوقات كار به لجبازى و ستيزه‏گرى منتهى‏شود.بهترين راه موفقيت،حسن تفاهم و جلباعتماد و اظهار محبت وخوش اخلاقى است.بايد همانند يك مربى دلسوز و مهربان با زبانخوش‏و بصورت خيرخواهى مصالح و مفاسد امور را براى همسرش تشريح كندتا خودش باميل و رغبت كارهاى خوب را انجام دهد و از كارهاى مضراجتناب نمايد.

مطلب دوم-مرد بايد حد اعتدال و ميانه‏روى را حفظ كند.

چنانكه بى‏قيدى مطلق و لااباليگرى صلاح نيست همچنين سختگيرى ووسواسيگرى نيزعواقب خوبى ندارد.زن نيز مانند مرد آزاد آفريده شده‏احتياج به آزادى دارد.بايد در معاشرتهاو رفت و آمدهاى بى‏خطر آزادى‏داشته باشد.

بايد به او آزادى داد كه به خانه پدر و مادر و برادر و خواهر و ساير خويشانش رفت و آمد كند وبا دوستان شناخته شده و مورد اعتمادمعاشرت نمايد.مگر در موردى كه مفسده‏اى در برداشته باشد.بهر حال‏ممنوعيت‏بايد حالت استثنائى و محدوديت داشته باشد،اگر از حدخودگذشت و بصورت سختگيرى و سلب آزادى در آمد غالبا عواقب خوبى‏ندارد.ايجاد كدورتو عقده ميكند،صفا و صميميت‏خانوادگى را بر هم‏ميزند.ممكن است زن در اثر فشارها وسختگيريهاى زياد جانش بستوه‏آمده تصميم بگيرد بهر طور شده قيد و بندها را پاره كند وخودش را آزادسازد.حتى ممكن است در اثر ناچارى به طلاق و جدايى هم راضى شود.

به داستان زير توجه فرماييد:

خانم جوانى بنام...در دادگاه حمايت‏خانواده به خبرنگار اطلاعات‏گفت:پنج‏سال پيش با جوانىبنام...ازدواج كردم.در آنموقع سرم پر ازشور جوانى بود كه متاسفانه چندان دوامى نداشت.اكنون حاصل ازدواج مايك پسر و يك دختر است.چندى است‏شوهرم عينك بدبينى به چشمزده‏و نسبت‏به همه بدبين است.در نتيجه زندگى را به كام ما تلخ كرده است.

اجازه نميدهد با هيچكس معاشرت كنم.بدتر اينكه وقتى از خانه خارج‏ميشود در را بروىمن و بچه‏ها قفل ميكند و ما تا بازگشت او در قفس خانه‏زندانى هستيم.حتى اين حق را هم ازمن گرفته كه گاهگاهى بديدن پدر ومادرم بروم.فاميل من هم بخاطر اخلاق شوهرم ديگربديدن ما نمى‏آيند.

حالا سينه‏ام پر از غصه شده.از يك طرف نگران سرنوشت كودكان خودهستم و از سوى ديگرطاقت ادامه زندگى را ندارم.آمده‏ام تا دادگاه حمايت‏خانواده درباره طلاق من تصميم بگيرد (7) .

اين قبيل مردها كه متاسفانه نمونه‏هاى فراوانى هم دارند در اثربدبينيهاى بيجا يا عادتهاىغلط آنقدر بر همسرانشان سختگيرى ميكنند كه‏آن بيچاره‏ها بستوه آمده با اينكه به شوهر وفرزندان خويش علاقه دارند دراثر ناچارى تقاضاى طلاق و جدايى ميكنند،آخر چه وجهىدارد كه مردبراى اظهار قدرت و مردانگى همسر بيگناهش را به طورى زندانى كند كه‏حتىحق ملاقات با پدر و مادر و ساير خويشانش را نداشته باشد؟آيا فكرنميكنند كه گاهى همينسختگيريها اسباب انحراف بعض بانوان پاكدامن‏را فراهم ساخته است؟آيا فكر نميكنند كه دراثر همين سختگيريهاى غلطچه خانواده‏هايى از هم متلاشى شده‏اند؟

بر فرض اينكه بانوى عاقل و فداكارى بود و با همين وضع ساخت‏ليكن بدون شك در چنينخانواده‏اى صفا و صميميت وجود نخواهدداشت.چگونه ميتوان از بانوييكه خودش را مسلوبالاختيار و زندانى‏خانه ميداند انتظار داشت كه نسبت‏به شوهر و فرزندانش اظهار محبتكندو از روى ميل و رغبت وضع منزل را مرتب سازد؟

تنبيه

زن و شوهر گر چه يك زندگى مشترك خانوادگى را تشكيل‏ميدهند و بايد در اداره امورمنزل تشريك مساعى نمايند ليكن بهر حال دربعض موارد اختلاف سليقه هم دارند.مرد ميلدارد تمام امور خانواده‏مطابق خواست‏خودش انجام بگيرد و زن مطيع او باشد،بر عكس زنهم‏همين خواست و تمايل را دارد.در اينجاست كه صدور اوامر و نواهى ازطرفين آغاز ميشود ومخالفت‏ها و كشمكش‏ها شروع مى‏گردد.بهترين راه حل اينست كه زن و شوهر دست از امر ونهى بردارند و در موارداختلاف با مشورت و تبادل نظر به تفاهم برسند،و اگر دست اززورگوئى ولجبازى بردارند غالبا به تفاهم مى‏رسند و مشكلى بوجود نخواهد آمد.ليكن‏هيچيك از آنها حق ندارد عقيده‏اش را بر ديگرى تحميل كند و او رامجبور نمايد كهمطابق دستورش عمل كند،و در صورت تخلف حق نداردتوبيخ يا تنبيهش كند.ليكن بعضمردها به بهانه اينكه قيم و سرپرست‏خانواده هستند چنين حقى را براى خودشان قائلهستند.به خودشان حق‏ميدهند كه مطابق دلخواهشان امر و نهى كنند.و همسرانشان راموظف‏ميدانند كه مطيع دستوراتشان باشند و هرگز تخلف نكنند.و در صورت‏تخلف او رامورد عتاب و خطاب و توبيخ و تهديد قرار ميدهند.و چنين‏رفتارى را حق خويش مى‏پندارند.حتى گاهى به ضرب و شتم و اذيت اقدام‏مينمايند.در صورتيكه مرد حق اذيت و آزار و كتكزدن به همسرش راندارد.مردان زمان جاهليت كه از عاطفه و انسانيت كم بهره بودندهمسران‏خودشان را مورد اذيت و آزار و ضرب و شتم قرار ميدادند و پيامبر اسلام‏براىجلوگيرى از اين عمل زشت‏به پا خاست و فرمود:هر مردى كه‏بصورت همسرش سيلى بزند.خدا بفرشته مامور دوزخ (مالك) دستورميدهد كه در دوزخ هفتاد سيلى بر صورتش بزند.وهر مردى كه دستش رابر موهاى زن مسلمانى بگذارد (براى اذيت موى سرش را بگيرد) دردوزخ‏دستش با ميخهاى آتشين كوبيده ميشود (8) .

رسول خدا صلى الله عليه و آله زدن زنان را نهى كرد مگر درمورديكه تنبيه واجب باشد (9) .

پيامبر گرامى اسلام فرمود:هر مرديكه همسرش را كتك بزند-وبيش از سه ضربه باشد-خدااو را در قيامت در حضور خلائق نگه ميداردو رسوايش ميسازد.و خلق اولين و آخرين چنينمردى را تماشا ميكنند. (10) پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:تعجب ميكنم ازمرديكه‏همسرش را كتك مى‏زند در صورتيكه خودش در كتك خوردن سزاوارتراز همسرشميباشد.اى مردم!زنانتان را با چوب نزنيد،زيرا قصاص‏دارد. (11)

مرديكه همسرش را كتك بزند بر او ستم كرده و ستمگر،هم در اين‏جهان و هم در جهانآخرت بكيفر خواهد رسيد.آن هم ظلم به فرد ناتوانيكه‏با صدها اميد و آرزو به خانه شوهرآمده.بدان اميد آمده كه در پناه اوآرامش و آسايش بجويد.به مردى پناه آورده كه حامى وغمخوار او باشد ودر مشكلات ياريش كند.زن امانتى است از جانب خدا كه به مردسپرده‏ميشود.آيا كسى با امانت الهى چنين رفتار ميكند؟!امير المؤمنين‏عليه السلام فرمود:زنان بنزد مردان به امانت گذارده ميشوند.مالك نفع وضرر خودشان نيستند.آنها نزد شماامانتهاى خدا هستند.آزارشان نرسانيدو بر آنها سخت نگيريد. (12)

مرديكه همسرش را مورد ضرب و شتم قرار ميدهد بر روح اوضربه‏اى وارد ميسازد و عقده‏اىبوجود مى‏آورد كه به سادگى قابل رفع‏نخواهد بود.صفا و محبت‏خانوادگى را از بين مى‏برد.مننميدانم با چنين همسر كتك خورده و تحقير شده‏اى چگونه مى‏توان روابط همسرى‏برقراركرد؟واقعا خجالت دارد!!

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:آيا يكى از شما همسرش رامى‏زند سپس او را در آغوشمى‏گيرد؟! (13)

بنابراين در موارديكه شوهر حقى بر همسرش ندارد شرعا و قانوناو اخلاقا مجاز نيست او رابكارى مجبور سازد و در صورت تخلف به تنبيه‏و كتك اقدام نمايد.مثلا زن شرعا موظفنيست كه امور خانه‏دارى راانجام دهد.مانند نظافت منزل،طبخ غذا،شستن لباس و ظرفها،بچه‏دارى وهم چنين خياطى،قالى بافى،گلدوزى و ديگر كارها،گر چه بانوان با ميل ورغبتكارهاى منزل را انجام ميدهند و در اين باره هم حرفى ندارند،ليكن‏وظيفه آنها نيست.شوهربايد از همسرش در برابر انجام اين كارها تشكر وقدردانى نمايد.و بدين وسيله او را تشويقنمايد.ولى اگر بعض كارها راانجام نداد يا ناقص انجام داد،مرد حق ندارد او را مورد تنبيه وتوبيخ وضرب و شتم قرار دهد.

اسلام فقط تنبيه را در جائى تجويز ميكند كه حقى از شوهر تضييع‏ميشود.و آن در دو مورداست:

اول-مرد شرعا و قانونا حق دارد از همسرش بهره جنسى بگيردو از انواع تمتعات و لذتهااستفاده كند.زن شرعا و قانونا موظف است دربرابر اين خواسته مرد تمكين نمايد.و خويشتنرا در اختيار او قرار دهد.

اگر زن تمكين نمود مشكلى بوجود نخواهد آمد.اما اگر از انجام‏خواسته‏هاى مرد امتناعورزيد،در اينصورت بهتر است مرد،ابتداء با نرمى و ملايمت و حتى تقديم هديه دل همسرشرا بدست آورد و بكام‏جوئى نائل‏گردد.ولى اگر احساس كرد كه زن قصد اذيت و لجبازى دارد وبهيچ وجه‏تمكين نميكند،و مرد هم تاب تحمل ندارد،در يك چنين موردى مرد حق‏دارد بهتنبيه متوسل شود.آنهم با رعايت احتياط و حفظ سلسله مراتب درچنين موردى قرآنمى‏گويد:همسرانى را كه احساس ميكنيد از تمكين دربرابر خواسته شما (تمتعات جنسى)امتناع مى‏ورزند،ابتداء آنها را پند وموعظه بدهيد،سپس در بستر از آنها جدا شويد سپس آنهارا بزنيد.پس‏اگر اطاعت نمودند بر آنان ستم روا نداريد.بدرستيكه خدا عالى و بزرگ‏است (14)

چنانكه ملاحظه مى‏فرمائيد،خداوند متعال در اين آيه،به شوهراجازه ميدهد كه همسرش راكه در برابر خواسته‏هاى مشروعش،يعنى‏لذتجوئى و كاميابى تمكين نميكند و قصد اذيت وتمرد دارند،مورد تنبيه‏قرار دهند.آن هم در سه مرحله:مرحله اول:پند و اندرز.مرحله دوم:اگرپند و اندرز مفيد واقع نشد يا بسترش را جدا كند يا در بستر پشت‏به او كندو بخوابد وبدين وسيله،خشم و ناراحتى خودش را اظهار نمايد.مرحله‏سوم:اگر اين عمل هم مؤثر واقعنشد و زن هم چنان به لجبازى و تمردخويش ادامه ميدهد،به مرد اجازه داده شده كه براىاستيفاى حق مشروع‏و قانونى خويش به كتك زدن متوسل شود.اما مرد حتى در اين حالهم‏حق ندارد از حد مشروع تجاوز نمايد و مرتكب ظلم و ستم شود.مرد بايددر اين مورد بهچند نكته توجه كند.1-هدف از ضرب بايد اصلاح وتربيت‏باشد نه انتقامجوئى.2-با دست‏باشديا چوب نازك،چنانكه در روايات آمده با چوب مسواك.3-طورى بزند كه بدن او سياه وقرمزنشود و الا بايد جريمه (ديه) بپردازد.4-از ضربه زدن به جاهائيكه احتمال‏خطر دارد،مانند چشم و سر و شكم جدا اجتناب نمايد.5-ضرب طورى‏باشد كه موجب كدورت عميق وعقده غير قابل علاج نگردد،و زن را به‏لجبازى و تمرد و طغيان بيشتر وادار ننمايد.6-هموارهاين نكته را درنظر داشته باشد كه مى‏خواهد با اين زن زندگى كند و از محبتهاى قلبى وصفا واخلاص او بهره بگيرد.7-توسل به كتك در صورتى تجويز شده،كه زن در برابر عدم تمكين،معذور نباشد.مثلا اگر زن به علت‏حائض‏بودن،يا روزه‏دار بودن در ماه رمضان،يا در حال احرامبودن،يا بيماربودن،از تمكين خوددارى نمود مرد حق ندارد او را تنبيه نمايد.

دوم-زن اگر خواست از منزل خارج شود بايد از شوهرش اجازه‏بگيرد و اگر اجازه نداد شرعاحق ندارد خارج شود.و اگر بدون اجازه‏خارج شد مرتكب گناه شده است.در حديث آمده كهپيغمبر اكرم صلى الله‏عليه و آله نهى كرد كه زن بدون اجازه شوهر از منزل خارج شود وفرمود:

هر زنى كه بدون اذن شوهر از منزل خارج شود همه فرشتگان آسمانى و هرچيزى كه بر اومرور ميكند-از جن و انس-او را لعنت ميكنند تا اينكه‏به منزل باز گردد (15) .و اين موضوعحقى است كه شوهر بر گردن زن دارد كه‏واجب است آن را ادا كند.

ليكن مرد نبايد در اين باره سختگيرى كند و همسرش را بدين وسيله‏اذيت نمايد.بهتر استدر هر جا كه محذورى نمى‏بيند اجازه بدهد برود.

تشريع اين حق براى قدرت نمائى و تحت فشار قرار دادن همسر نيست‏بلكه بدان منظوراست كه مرد بتواند همسرش را از رفتن به جاهاى غيرمناسب باز دارد و در حفظ و صيانت اواقدام نمايد.سختگيريهاى بيجا نه‏تنها مفيد نيست‏بلكه به انس و محبت و اعتماد خانوادگىنيز لطمه واردميسازد.و حتى ممكن است گاهى موجب طغيان و تمرد و انحراف او رافراهمسازد.اما اگر رفتن به جائى را غير مناسب و باعث فساد اخلاق وارتكاب گناه تشخيص داد بايدهمسرش را از رفتن بآنجا جدا نهى كند.وبر زن هم واجب است اطاعت كند و از رفتن به آنمجلس خوددارى نمايد.

بهر حال اگر زن از دستورات شوهر سرپيچى و تمرد ميكند و بدون‏اجازه بلكه با نهى شوهرشاز منزل خارج ميشود،مرد حق دارد او رابهمان صورت قبل مورد تنبيه قرار دهد.با حفظهمان مراحل و شرائط.

البته زن مى‏تواند در چند مورد بدون اجازه شوهر از منزل خارج شود وشوهر هم حق ندارداو را منع نمايد.1-خارج شدن از منزل براى‏ياد گرفتن مسائل ضرورى دين.2-مسافرت براىحج در صورت‏استطاعت.3-خارج شدن از منزل براى پرداخت‏بدهى در صورتيكه‏بدون خروجامكان پرداخت نباشد.

پى‏نوشتها:

1-سوره‏ى نساء آيه 34

2-مستدرك ج 2 ص 550

3-بحار ج 103 ص 227

4-وسائل ج 15 ص 251

5-بحار ج 103 ص 228

6-بحار ج 103 ص 249

7-اطلاعات 14 فروردين ماه 1351

8 و 9-مستدرك جلد 2 ص 550

10-مستدرك جلد 2 ص 550

11-بحار الانوار جلد 103 ص 249

12-مستدرك جلد 2 ص 551

13-وسائل جلد 14 ص 119

14-سوره نساء آيه 34

15-وسائل الشيعه جلد 14 ص 154