بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب سوگندهای پربار قرآن, آیت الله ناصر مکارم شیرازى ( )
 
 

بخش های کتاب

     001 -
     002 -
     003 -
     004 -
     005 -
     006 -
     007 -
     008 -
     009 -
     010 -
     011 -
     012 -
     013 -
     014 -
     015 -
     016 -
     017 -
     018 -
     019 -
     020 -
     021 -
     022 -
     023 -
     024 -
     025 -
     026 -
     027 -
     FEHREST - سوگندهاي پربار قرآن
 

 

 
 

 

 

[ 481 ]

 

 

6. سوگند سوره ذاريات

از جمله سوره هايى كه حاوى قسمهاى يگانه است سوره ذاريات است. آيه 23 اين سوره چهارمين سوگند به ذات پروردگار با عنوان «ربّ» و ششمين سوگند يگانه را تشكيل مى دهد. توجّه كنيد:

و روزى شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده مى شود. سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه اين مطلب حق است همان گونه كه شما سخن مى گوييد!

 

شرح و تفسير: نشانه هاى سه گانه توحيد

براى روشن شدن تفسير آيه مورد بحث، لازم است آيات سه گانه قبل از آيه مورد بحث نيز تفسير شود، توجّه كنيد:

(وَفِى الاَْرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ). موضوع بحث در اين آيات، توحيد و خداشناسى است; بدين منظور خداوند از سه آيت و نشانه سخن به ميان آورده است:

نخست: آيت زمين، دوم: آيت نفس انسان، و سوم: آيت آسمان و زرق و روزى، كه متأسفانه بخاطر عادى شدن اين نعمتها توجّهى به آن نمى شود. زمينى كه زير پاى ما

[ 482 ]

قرار دارد، و پناهگاه و استراحتگاه ماست، و نيازهاى غذايى و دارويى و پوشاك ما از آن تأمين مى شود، مورد بى توجّهى مردم است. بسيارى از انسانها در طول عمر به آن فكر نمى كنند. در حالى كه خداوند آن را براى كسانى كه به سوى يقين گام بر مى دارند از نشانه هاى توحيد و خداشناسى مى داند. حقيقتاً كره خاكى ما از عجائب خلقت است، و شگفتيهاى فراوانى دارد. بدين جهت كتابهاى زيادى در مورد اسرار آن نوشته شده، و تمام اين كتابها از منظر يك انسان موحّد، درس توحيد و خداشناسى مى دهد.

يكى از عجائب زمين اين است كه گياهان، درختان وميوه هاى متفاوتى از آن مى رويد، كه برخى شيرين، برخى ترش، برخى شور، برخى موادّ غذايى، بعضى موادّ چربى، برخى موادّ دارويى، با رنگ و عطر و شكل و قيافه هاى بسيار متفاوت. آيا به وجود آمدن اين همه تنوّع در مزه و عطر و شكل و رنگ از زمين واحد عجيب نيست؟ چه قدرتى از آب و خاك واحد در يك قطعه زمين، گلهاى رنگارنگ با عطرهاى مختلف، داروهاى شفابخش، ميوه هاى شيرين و ترش، سبزيجات متنوّع و مانند آن آفريده است؟

واقعاً چه تركيب و فرمولى در ريشه اين گياهان و درختان به كار رفته كه از زمين آب و غذا را گرفته و به تمام شاخ و برگ ها به مقدار كافى مى رساند؟ اگر كارخانه اى درست مى شد كه از يك سمت در آن آب و خاك مى ريختند و از سمت ديگر محصولات متنوّع بالا را دريافت مى كردند چقدر اعجاب آور بود. زمين همين كار را انجام مى دهد.

هنگامى كه انسان در عجايب زمين مى انديشد با تمام وجود تصديق مى كند كه: «در زمين نه تنها يك آيت، بلكه آيات فراوانى در مورد خداشناسى براى جويندگان آن وجود دارد».

(وَفِى أَنفُسِكُمْ أَفَلاَ تُبْصِرُونَ). دومين آيت الهى كه مورد تأكيد قرار گرفته، خود انسان است. آرى در درون وجود انسان نيز آيات متعدّدى از آيات الهى وجود دارد. افسوس كه ما انسانها به خود عادت كرده، و اين عادت حجابى در برابر چشمان ما

[ 483 ]

شده است. تك تك اعضا و جوارح انسان اعجاب آور است. اگر هيچ چيز در وجود انسان جز چشم، يا گوش، و حتّى يك تار مو وجود نداشت، براى خداشناسى كفايت مى كرد. آيا به ظرافتها و كاربردهاى سيستم چشم خود فكر كرده ايد؟ براى پاسخ اين سؤال به مطلب زير توجّه كنيد:

براى فيلمبردارى از يك صحنه، دوربينهاى متعدّدى نصب مى شود. هر كدام از يك زاويه از صحنه مورد نظر فيلمبردارى مى كند. عدّه اى از افراد خُبره، مأمور تنظيم نور هستند، تعدادى عهده دار ضبط صدا مى باشند. خلاصه يك تيم زبده و ورزيده بايد ساعتها مقدّمات كار را فراهم كنند تا از يك صحنه از زاويه هاى متفاوت فيلم مناسبى گرفته شود. امّا چشم انسان كه داراى طبقات متعدّد و ساختمان عجيبى است، بدون تهيّه مقدّمات مذكور و به تنهايى، در يك لحظه از سمت راست و چپ و بالا و پايين فيلمبردارى مى كند.

از اشياى ريز و درشت تصوير تهيّه مى كند، و فاصله دور و نزديك برايش تفاوتى ندارد، چرا كه به طور خودكار براى هر فاصله اى تنظيم مى شود. همان گونه كه در هر مقدار نور قادر بر تصويربردارى هست. سپس تصويرهاى دريافتى را براى مغز ارسال مى كند، و دستگاه مغز تصاوير مورد نياز را بايگانى نموده، بعد از دهها سال آن را به خاطر مى آورد.

اين يك عضو از اعضاى متعدّد انسان است، كه اينقدر شگفت انگيز است. سلولهاى بدن ما، كه كوچكترين ذرّات بدن محسوب مى شود، و بسان آجرهاى يك ساختمان است، خود اسرار فراوانى دارد. به گونه اى كه در مورد آنها كتابهاى فراوانى نوشته اند. و حتّى دانشمندان عصر ما موفّق شده اند با برداشتن يك سلول و كشت آن در رحم حيوان مادّه و ايجاد شرايط خاصّى، زمينه پرورش موجود تازه اى را بدون نطفه نر و ماده فراهم كنند، كه به آن شبيه سازى مى گويند!

آرى! نگاهى به ساختمان عجيب و پر اسرار بدنت بيانداز، و به عظمت پروردگار پى ببر، كه «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ».(1)


1 . حديث مذكور تفسيرهاى مختلفى دارد كه در كتاب اخلاق قرآن، ج 1، ص 328 به بعد توضيح داده ايم.

[ 484 ]

«(وَفِى السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ); روزى شما و آنچه به شما وعده داده شده در آسمان است».

سؤال: منظور از روزى كه در آسمان است چيست؟

پاسخ: مفسّرين معتقدند كه منظور دانه هاى باران است، كه از آسمان نازل مى شود. و مى دانيم هر كجا آب باشد حيات و زندگى و آبادى خواهد بود. نقش آب در جهان هستى و بدن ما انسانها، آنقدر مهم است كه 43 زمين را آب فرا گرفته است، همان گونه كه 43 بدن ما انسانها را آب تشكيل مى دهد! آرى قطرات حيات بخش باران، كه منشأ رزق و روزى انسانهاست، از آسمان نازل مى شود.

ولى آيا رزق آسمانى منحصر در باران است؟ آيا نور آفتاب كه مايه حيات و زندگى تمام موجودات زنده است، و اگر نباشد موجودات زنده قادر بر ادامه حيات نخواهند بود، از آسمان نازل نمى شود؟

آيا هوايى كه فقدان آن براى مدّت كوتاهى جان انسانها را به خطر مى اندازد، جزء رزق و روزى آسمانى محسوب نمى شود؟ چه اشكالى دارد كه همه اينها را مصداق رزق و روزى آسمانى بدانيم.

تفسير ديگرى كه براى «فى السماء رزقكم» گفته شده اينكه منظور از آن مقدّرات الهى است.(1) يعنى خداوند روزى شما را مقدّر كرده است. زياد حرص نزنيد و حرام و حلال را مخلوط نكنيد، بلكه به مقدّرات خدا قانع باشيد.

«و ما توعدون» در تفسير اين جمله نظرات مختلفى ارائه شده است:

1. منظور بهشت است، زيرا بهشت در آسمانهاست.

2. منظور فرشتگانند كه در آسمانها منتظر فرمان الهى اند، تا مأموريّتهاى محوّله را انجام دهند.

3. منظور ثواب و عقاب است.(2)


1 . مجمع البيان، ج 9، ص 260 .

2 . همان مدرك.

[ 485 ]

«(مِّثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ); سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه روزى شما مقدّر است و هيچ شك و شبهه اى در آن نيست، همانند سخنى كه مى گوييد. يعنى همان مقدار كه سخن گفتن براى شما روشن و آشكار است، تقدير الهى نسبت به رزق و روزى نيز روشن و آشكار است.

سؤال: چرا در ميان تمام كارهايى كه انجام مى دهيم، تقدير رزق و روزى به سخن گفتن تشبيه شده است؟

پاسخ: زيرا انسان ممكن است در ديدن دچار خطا و اشتباه شود، و يا در شنيدن مطالب اشتباهى برايش رخ دهد، امّا در سخن گفتن خطايى رخ نمى دهد. با توجّه به اينكه سخن گفتن از همه واضح و روشنتر بوده، و احتمال خطاى آن بسيار كم يا اصلا احتمال خطا نيست، به آن تشبيه شده است.

علاوه بر اينكه سخن گفتن از امتيازات انسان است، امّا شنيدن و ديدن اختصاصى به او ندارد، بلكه گاه حيوانات داراى قدرت شنوايى و بينايى به مراتب بيشترى از انسانها هستند. بنابراين، سخن گفتن از امتيازات انسان است، و طوطى اگر سخن مى گويد نه از روى درك و شعور، بلكه بر اثر تلقين است، و نمى فهمد چه مى گويد.

 

تقدير روزى يا تلاش براى روزى؟

سؤال: معناى تقدير رزق و روزى چيست؟ آيا بدين معناست كه انسان دست از تلاش و كوشش بكشد، و در انتظار تقدير الهى باشد؟

پاسخ: اوّلا خداوند متعال نه تنها ضامن رزق و روزى انسانها، بلكه ضامن رزق و روزى تمام موجودات زنده عالم هستى است. و لذا در آيه 6 سوره هود فرموده:

«(وَمَا مِنْ دَابَّة فِى الاَْرْضِ إِلاَّ عَلَى اللهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِى كِتَاب مُّبِين); هيچ جنبده اى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خداست! او قرارگاه و محلّ نقل و انتقالش را مى داند; همه اينها در كتاب آشكارى ثبت است!»

آرى! خداوند ضامن روزى همه موجودات است، و نشانى محلّ سكونت دائم و

[ 486 ]

موقّت تمام آنها را مى داند. بنابراين هيچ كس نبايد نگران رزق و روزى اش باشد.

چگونگى روزى رساندن به بعضى از موجودات خيلى عجيب است. مثلا رزق و روزى بعضى از ماهيان دريا در آسمان است، بدين شكل كه «ماهيان سفره اى» براى شكار طعمه خود همانند سفره اى بر روى آب قرار مى گيرند. مرغان هوا با مشاهده آن تصوّر مى كنند كه جاى مناسبى براى نشستن است. هنگامى كه روى آن مى نشينند ماهى خود را جمع نموده، و مرغ را شكار مى كند!

بعضى از مرغان هوا نيز غذاى خود را از دريا تهيّه مى كنند. اينگونه مرغها پس از نشان كردن صيد خود، به سمت آن در آب دريا شيرجه مى روند، و غذاى خود را در عمق ده مترى و گاه بيشتر پيدا كرده و از آب خارج مى شوند. راستى چگونه در عمق آب صيد خود را نشان مى كنند؟ چگونه آن را صيد مى نمايند؟ چگونه آن را بالا آورده و مى خورند؟ پاسخ همه اين سؤالات در همان آيه شريفه آمده كه خداوند ضامن روزى همه جنبندگان است.

عجيب تر از همه اينها مطلبى است كه در يكى از مطبوعات قبل از انقلاب ديده بودم: حيوانات عظيم الجثّه دريايى وجود دارند كه وقتى حيوانات ديگر را به عنوان غذا مى خوردند، قسمتى از گوشتهاى آنها لابه لاى دندانهاى اين حيوانات بزرگ باقى مى ماند، و براى آنها ايجاد مزاحمت مى كرد. آنها نه مى توانند خلال كنند، و نه قادر بر مسواك زدن هستند. امّا خداوند به آنها الهام كرده كه براى رهايى از گوشتهاى مزاحم لابه لاى دندانهايشان، از دريا خارج شده، و در گوشه اى خوابيده، و دهان خود را باز بگذارند تا پرندگان گرسنه در جستجوى غذا، به درون دهان باز اينگونه حيوانات رفته، و گوشتهاى مزاحم را بخورند. عجيب اينكه تا زمانى كه آخرين پرنده آخرين تكّه هاى گوشت لاى دندانها را نخورده دهان آن حيوان باز است و پس از آن دهانش را مى بندد!

خداوند با الهام فطرى كه به اين موجود عظيم الجثّه و آن پرندگان كرده، هم شكم آنها را سير مى كند و هم گوشتهاى مزاحم را از اين حيوان دفع مى نمايد.

[ 487 ]

نتيجه اينكه شكى نيست كه خداوند رزق و روزى انسانها و تمام موجودات را تضمين كرده است. علاوه بر آيه مذكور، و آيه مورد بحث، اين مطلب در آيات ديگر قرآن و روايات حضرات معصومين(عليهم السلام) نيز منعكس شده است.

امّا نكته مهم اين است كه خداوند طبق شرايط خاصّى روزى موجودات را تضمين كرده، و آن در صورت سعى و تلاش است. حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد:

«اُطْلُبُ الرِّزْقَ فَإِنَّهُ مَضْمُونٌ لِطالِبِهِ; به دنبال رزق و روزى برو و آن را طلب كن، كه خداوند ضامن روزى كسانى است كه به دنبال آن هستند».(1)

بنابراين، خداوند نسبت به انسانهاى تنبل و تن پرورى كه براى بدست آوردن رزق و روزى سعى و تلاشى نمى كنند، ضمانتى نداده، بلكه تنها به تلاش گران چنين تضمينى داده است. همان چيزى كه در ميان عوام مردم معروف است كه: «از تو حركت، از خدا بركت».

سؤال: چرا خداوند متعال رزق و روزى انسانها را تضمين كرده است؟

پاسخ: انسان ذاتاً حريص است (إِنَّ الاِْنسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً)(2)، و لذا براى بدست آوردن روزى حرص مى خورد كه مبادا گرسنه بماند! مبادا آينده فرزندانش تأمين نشود! و كسى كه حريص باشد آلوده انواع گناهان مى شود.

حريص ممكن است آلوده رشوه خوارى شود. امكان دارد رباخوار شود. احتمال مى رود در معاملاتش غش كند. ممكن است كم فروشى كند. خلاصه اينكه ممكن است براى بدست آوردن رزق و روزى خود آلوده انواع گناهان شود، ولى اگر بداند كه چنانچه تلاش كند روزى اش از راه حلال تأمين مى شود، آلوده گناهان نمى گردد.

 

معضل بيكارى و وظيفه مسئولين:

هرگاه شخصى توجّه پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) را جلب مى نمود، رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از شغل او


1 . ميزان الحكمة، باب 1479، ح 7127 .

2 . معارج، آيه 19 .

[ 488 ]

سؤال مى كرد. اگر مى گفتند بيكار است، مى فرمود: اين شخص از چشم من افتاد!(1)

بنابراين، انسان نبايد خود را بيكار بگذارد، كه بيكارى منشأ مفاسد و مشكلات فراوانى است. بسيارى از جنايات و پرونده هاى خلاف معلول بيكارى است. لذا بر دولت واجب است در حدّ امكانات خود براى جوانان توليد كار نموده، و معضل بيكارى را حل كند. و بر جوانان نيز لازم است با جديّت به دنبال كار باشند; به هر كار حلالى تن دهند، و تنها به دنبال كارهاى راحت نباشند.

 

مباحث تكميلى:

1. وسعت رزق و روزى خدا!

همان گونه كه در مباحث گذشته نيز اشاره شد، خداوند متعال نه تنها روزى انسان را تضمين كرده، بلكه ضامن رزق و روزى تمام جنبندگان شده، و روزى آنها را به اشكال مختلف به آنها مى رساند. و اين كار در بسيارى از موارد عجيب و شگفت انگيز است. نمونه هايى از آن را قبلا ذكر كرديم; به چند نمونه ديگر توجّه كنيد:

 

الف) گرده افشانى در گلها و گياهان و درختان

تمام گلها مركّب از بخش نر و ماده است، و اين اختصاص به گلها ندارد، بلكه در ساير موجودات نيز صادق است. همان گونه كه آيه شريفه 49 سوره ذاريات به اين مطلب اشاره دارد: «(وَمِنْ كُلِّ شَىْء خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ); و از هر چيز يك جفت آفريديم، شايد متذكّر شويد».

و اين در واقع از معجزات علمى قرآن است كه هزار سال قبل از دستيابى علوم بشرى، توسّط قرآن مجيد بيان شده است.

به هر حال در داخل گلها، ميله ها و گرده هايى وجود دارد كه بخش نر گل است، و


1 . بحارالانوار، ج 100، ص 9. ضمناً روايات متعدّدى در مذمّت بيكارى وجود دارد كه علاقمندان مى توانند به كتاب ميزان الحكمة، باب 3198 مراجعه كنند.

[ 489 ]

زير آن طبقى وجود دارد كه گرده روى آن پاشيده، شروع به رشد و نموّ نموده، و به سمت پايين حركت مى كند، و دانه يا ميوه تشكيل مى شود. طَبَقِ مذكور بخش ماده ميوه است. گرده ها به صورت طبيعى و خودكار بر روى طَبَقِ ماده نمى ريزد، بلكه اين كار يا توسّط نسيم باد، يا به وسيله برخى از حشرات، نظير زنبورِ عسل و پروانه و بعضى از مگسها صورت مى پذيرد. توضيح اينكه: در عمق و باطن گلها ماده قندى وجود دارد كه زنبور عسل به عشق دست يافتن به آن، به داخل گلها مى رود. يعنى از روى ميله و گرده ها عبور مى كند و بطور ناخودآگاه دست و پا و بدن او آغشته به گرده ها مى شود، و در حين عبور از طَبَق گرده ها بر روى آن مى ريزد، و عمليات گرده افشانى انجام مى شود. زنبور عسل پس از دستيابى به موادّ قندى از گل خارج و به سمت كندوى خويش حركت مى كند. زنبور عسل ذرّه ذرّه از اين گل و آن گل عسل تهيّه مى كند، به گونه اى كه يك كيلو عسل شايد حاصل مواد قندى هزاران هزار گل باشد! به هر حال عمليات گرده افشانى توسّط باد يا حشرات صورت مى پذيرد. يكى از دانشمندان مى گويد: اگر در يك سال باد نوزد، و حشرات اعتصاب كنند و عمليات گرده افشانى را انجام ندهند، تمام مغازه هاى ميوه فروشى از ميوه تهى و خالى مى شود. آيا عجيب نيست كه خداوند متعال به وسيله نسيم باد، حشرات تمام جهان بشريّت را تغذيه مى كند؟

 

ب) حيوانى كه نه مادرش را مى بيند و نه فرزندش را!

مرحوم آية الله خادمى اصفهانى در كتاب رهبر سعادت، در بحث خداشناسى چنين نقل كرده است: برخى از پرندگان براى تربيت و تغذيه فرزندشان برنامه اى بى نظير دارند. اين پرنده پس از تخم گذارى و قبل از آن كه جوجه اش سر از تخم در آورد مى ميرد; يعنى هرگز جوجه اش را نمى بيند. همان گونه كه مادرش او را نديده است. بنابراين نه مادرش را ديده، و نه فرزندش را مى بيند! امّا در عين حال غذاى جوجه هايش را قبل از مرگ آماده مى كند. اين حيوان درون چوبى را خالى كرده،

[ 490 ]

تخمى در آن مى گذارد، و موادّ غذايى مورد نياز فرزندش را تا هنگام پرواز جمع آورى كرده، در كنار تخم مى نهد. سپس طبقه اى روى آن تخم و موادّ غذايى مى زند. بار ديگر تخم ديگرى مى گذارد، و موادّ غذايى مورد نياز آن را هم تهيّه و در كنار تخم مى گذارد. و به همين شكل چندين تخم مى گذارد. و قبل از آنكه جوجه ها سر از تخم درآورند مى ميرند.

راستى چه قدرتى به اين پرنده كه «آكسيكلوب» نام دارد تعليم داده كه براى فرزندى كه هرگز او را نمى بيند بدين شكل غذا تهيّه و جاسازى كند؟

چه نيرويى به جوجه اى كه اصلا مادر را نديده ياد مى دهد كه چگونه تغذيه نموده و پرواز كند، و او هم براى فرزندان خود همين كارها را انجام دهد؟!

 

ج) موجودات زنده اعماق درياها

در اعماق هفتصد مترى، هزار مترى، دو هزار مترى و پنج هزار مترى درياها و اقيانوسها موجودات زنده اى وجود دارد! راستى اين موجودات چگونه تغذيه مى شوند؟ برخى معتقدند آنها همديگر را خورده، و از اين راه تغذيه مى شوند. ولى بطلان اين نظريّه روشن است; زيرا در اين صورت به زودى نسل آنها بايد منقرض شود. در حالى كه روز به روز بيشتر مى شوند. بنابراين عقيده فوق صحيح نيست. امكان رشد گياه نيز در آن عمق زياد وجود ندارد، زيرا نور آفتاب تا عمق هفتصد مترى دريا بيشتر نفوذ نمى كند، و پس از آن تاريكى مطلق بر درياها حكمفرماست، و به تعبير ديگر شب جاويدان وجود دارد. پس امكان رشد و نموّ گياهان نيز در آن اعماق نيست. و مى دانيم تغذيه اصلى حيوانات دريايى از گياهان است، هر چند برخى از حيوانات دريايى، ديگر حيوانات را مى خورند، ولى صيدهاى مذكور نيز از گياهان تغذيه مى كنند. خداوند براى تغذيه موجودات زنده اعماق درياها، برنامه جالبى ريخته است. در سطح دريا بر اثر تابش نور آفتاب، گياهان بسيار كوچكى پرورش مى يابد، موقعى كه گياهان مذكور به رشد كامل رسيده، سنگين مى شود، و بر اثر

[ 491 ]

سنگينى ته نشين شده و در عمق دريا فرو مى رود تا موجودات اعماق درياها از آن تغذيه كنند. در حقيقت خداوند متعال آشپزخانه بزرگ و مجهّزى را در سطح درياها تدارك ديده، تا غذاى موجودات ته درياها و اقيانوسها را در آن آماده كرده، به اعماق درياها بفرستد. راستى طرز تغذيه موجودات مختلف چقدر عجيب و حيرت آور است، و اين دليل خوبى بر توحيد و خداشناسى است.

 

د) چگونگى تغذيه جنين

خداوند متعال روزى هر جنبنده اى، حتّى جنين موجود در ظلمات ثلاث را مى دهد. آرى رازق حكيم، جنينى كه در پشت پرده هاى سه گانه قرار دارد (شكم مادر، پرده رحم، و پرده اى كه روى خود جنين است) روزى مى دهد. غذا، آب و اكسيژن مورد نياز جنين از عصاره غذاى آماده وجود مادر به وسيله بند ناف به جنين مى رسد. و هنگامى كه متولّد شد، بخشى از خون موجود در بدن مادر تبديل به شير خالص گوارايى شده، و در اختيار كودك قرار مى گيرد، و اين شير حتّى قبل از تولّد آماده است.

با توجّه به اينكه خداوند رزق و روزى همه جنبندگان را تضمين كرده، و هر كدام را با روش عجيب و حيرت آورى روزى مى دهد، چرا ما انسانها اين قدر نگران هستيم، و حلال و حرام را مراعات نمى كنيم!

 

2. فلسفه تلاش براى كسب روزى

سؤال: چرا براى به دست آوردن رزق و روزى بايد تلاش و كوشش كرد؟ چرا رزق و روزى انسانها در دنيا همانند نعمتهاى بهشتى در آخرت آماده و در دسترس نيست، تا با خيالى راحت و آسوده به عبادت خدا بپردازند؟

مگر براى خداوند امكان ندارد به جاى علفهاى هرز، گندم بروياند، و درختان ميوه تربيت كند و در دسترس همگان قرار دهد، چرا اين كار را نكرده است؟

[ 492 ]

پاسخ: خداوند در آيه شريفه 27 سوره شورى پاسخ اين سؤال را چنين بيان مى كند:

«(وَلَوْ بَسَطَ اللهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِى الاَْرْضِ وَلَكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَر مَّا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ); هرگاه خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمين طغيان و ستم مى كنند، از اين رو به مقدارى كه مى خواهد (و مصلحت مى داند) نازل مى كند، كه نسبت به بندگانش آگاه و بيناست».

آرى! انسان بيكار دست به طغيان و فساد مى زند، و لذا معتقديم كه يكى از عوامل گناه بيكارى است. همان گونه كه يكى از زمينه هاى اعتياد به موادّ مخدّر نيز بيكارى است. لذا خداوند راه رسيدن به رزق و روزى مقدّر را كار و فعاليّت دانسته، تا انسانها دست به طغيان و فساد نزنند.

 

3. رزق و روزى و ظرفيّتها

خداوند متعال در آيه شريفه 12 سوره شورى مى فرمايد:

«(لَهُ مَقَالِيدُ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَىْء عَلِيمٌ); كليدهاى آسمانها و زمين از آنِ او (خدا)ست; روزى را براى هر كس بخواهد گسترش مى دهد يا محدود مى سازد; او به همه چيز داناست».

هر چند خداوند روزى همه كسانى كه تلاش و كوشش مى كنند را تضمين كرده، ولى مقدار روزى آنها يكسان نيست، بلكه بر حسب ظرفيّت آنها متفاوت است. زيرا ظرفيّت بعضى انسانها به قدرى كم است كه اگر زندگى آنها مختصرى رونق پيدا كند همه چيز حتّى خدا را فراموش مى كنند. لذا به هر كس به اندازه ظرفيّتش مى دهد. چرا كه او حكيم است، و اين كار اقتضاى حكمت اوست. علاوه بر اينكه تفاوت در مقدار روزى نوعى آزمايش الهى محسوب مى شود، تا روشن شود آنكه روزى بيشتر نصيبش شده به نيازمندان كمك مى كند، يا نه؟ و مى دانيم امتحان، سبب پيشرفت و تكامل انسانهاست.

 

[ 493 ]

4. روزى غير منتظره چرا؟

سؤال: قرآن مجيد مى گويد:

«(وَمَنْ يَتَّقِ اللهَ يَجْعَلْ لَّهُ مَخْرَجاً * وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَحْتَسِبُ); و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى كند، و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مى دهد».(1)

چرا خداوند از جايى كه انتظارش نمى رود به متّقين روزى مى دهد؟

پاسخ: جواب اين سؤال در حديثى از امام صادق(عليه السلام) آمده است. به اين روايت توجّه كنيد:

«إِنَّ اللهَ جَعَلَ اَرْزاقَ الْمُؤْمِنينَ مِنْ حَيْثُ لايَحْتَسِبُونَ، وَذلِكَ اَنَّ الْعَبْدَ اِذا لَمْ يَعْرِفْ وَجْهَ رِزْقِهِ كَثُرَ دُعائُهُ; خداوند متعال رزق و روزى مؤمنين را از جاهايى كه انتظار ندارند مى رساند. زيرا بنده هنگامى كه نداند روزى اش از كجا تأمين مى شود، زياد دعا مى كند».(2)

از آنجا كه دعا در معارف اسلامى جايگاه ويژه اى دارد، خداوند كارى مى كند كه بندگانش به درگاه او روى آورند، و بيشتر دعا كنند، تا در سايه دعا به مقامات عالى برسند. بنابراين ما بايد به دعا اهميّت دهيم، و براى حلّ مشكلات و معضلات خود و ديگران دعا كنيم. مخصوصاً در شبها و روزهايى كه دعا ارزش ويژه اى دارد و تأكيد بيشترى نسبت به آن شده، مانند شب و روز جمعه و روزها و شبهاى ماه مبارك رمضان.

 

5. اهميّت روزى حلال

اسلام نسبت به رزقِ حلال اهميّت خاصّى داده، و مسلمانان را نسبت به آن تشويق نموده، و از خوردن لقمه حرام نهى كرده است. ما معتقديم كسب روزى از راه


1 . طلاق، آيات 2 و 3.

2 . البرهان فى تفسير القرآن، ج 5، ص 409، ح 10830 .

[ 494 ]

نامشروع و حرام، روزى انسان را بيشتر نمى كند، بلكه فقط آنچه را مى توانست از راه حلال به دست آورد، به روش حرام كسب كرده است!

حضرت على(عليه السلام) سوار بر مركب به مسجد رفت. از شخصى خواست مواظب مركب او باشد تا بازگردد. حضرت هنگامى كه بازگشت ديد مركب بدون افسار آنجاست. آن شخص افسار مركب را دزديده، و فرار كرده است.

به ناچار به بازار رفت، تا افسارى براى مركبش تهيّه كند. ديد افسار مركب خودش آنجاست، آن را خريد و بر سر مركبش انداخت، سپس فرمود: مى خواستم به همين مقدار به او اجرت دهم، امّا او نخواست آن را از راه حلال به دست آورد!(1)

بايد از غذاى حرام اجتناب كرد، كه زندگى انسان را تاريك و ظلمانى نموده، و مانع استجابت دعا مى گردد. همان گونه كه اين مطلب در روايات آمده است.(2)

غفلت از لقمه حرام گاه عواقب جبران ناپذيرى دارد. گاه در يك خانواده مذهبى كه پدر ومادر انسانهاى خوب و مؤمن و وارسته اى هستند فرزند نابابى به وجود مى آيد. پس از بررسى معلوم مى گردد كه اين پدر خوب يك لحظه غفلت كرده، و مال حرامى داخل اموال حلالش شده، و با آن غذايى تهيه كرده، و نطفه فرزندش از آن لقمه حرام به وجود آمده، و فرزند حاصل از لقمه حرام سارق و دزد شده، و يا آلوده به موادّ مخدّر گرديده، و يا دست به قاچاق موادّ مخدّر زده است!

اگر بخواهيم سعادتمند شويم، اگر طالب زندگى سالم در دنيا و آخرت هستيم، اگر در پى عاقبت به خيرى هستيم، بايد به دنبال كسب حلال باشيم. وگرنه، نه روى سعادت را خواهيم ديد، و نه زندگى پاكى خواهيم داشت، و نه عاقبت به خير خواهيم شد، و نه توفيق عبادت و دعاى خالصانه پيدا مى كنيم.


1 . ميزان الحكمة، باب 1501، ح 7228 .

2 . به ميزان الحكمة، باب 1197، ح 5598 به بعد مراجعه فرماييد.

[ 495 ]

 

 

7. سوگند سوره معارج

يكى ديگر از قسمهاى يگانه، كه در آن خداوند به عنوان «ربّ»(1) به ذات پاكش سوگند ياد كرده، آيه شريفه 40 سوره معارج است.

سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها كه ما قادريم.

 

شرح و تفسير:

براى روشن شدن تفسير سوگند مورد بحث، لازم است چند آيه قبل و بعد از آيه سوگند نيز اجمالا مورد بحث قرار گيرد. لذا از آيه 39 شروع مى كنيم:

«(كَلاَّ إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِّمَّا يَعْلَمُونَ); هرگز چنين نيست، ما آنها را از آنچه خودشان مى دانند آفريده ايم» اين آيه اشاره به يك دليل عقلى براى امكان معاد و زنده شدن دوباره انسانها دارد. توضيح اينكه: خداوند مى فرمايد: آنها مى دانند ما آنها را از چه آفريده ايم؟ از يك قطره آب گنديده بى مقدار! چه تفاوتى است بين يك قطره آب، و يك ذره خاك؟ خداوند قادر مطلق كه قادر بر آفرينش انسان از يك قطره آب (نطفه) است. بى شك قدرت بر آفرينش انسان از ذرّه اى خاك نيز خواهد داشت.


1 . اين آيه، پنجمين آيه اى است كه به واژه «ربّ» سوگند ياد شده است.

[ 496 ]

بنابراين چرا در اين مسأله شك مى كنيد، و در مقابل ديدگان پيامبر اسلام استخوان پوسيده اى را تبديل به خاك كرده، و آن را به باد مى دهيد، و از چگونگى برانگيخته شدن مجدّد انسانها سؤال مى كنيد؟!

(فَلاَ أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ). طبق اين آيه خداوند به «ربّ المشارق والمغارب» سوگند ياد كرده، كه بر خلقت مجدّد انسان قادر است.

 

مشرق و مغرب در قرآن

در قرآن مجيد سه نوع تعبير در مورد مشرق و مغرب ديده مى شود:

1. به صورت جمع; مانند آنچه كه در آيه مورد بحث ذكر شده است.

2. به صورت تثنيه; مانند آنچه در آيه 17 سوره الرحمان آمده است: (رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ).

3. به صورت مفرد; مانند آنچه در آيه 115 سوره بقره ذكر شده است: (وَللهِِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ).

آيا اين سه تعبير با هم تناقضى دارند، يا در اين تفاوتها نكته خاصّى نهفته است؟

بى شك هيچ تضادّ و تناقضى نه تنها در آيات مذكور، بلكه در سراسر آيات قرآن يافت نمى شود، و چنين تفاوتهايى نكات جالب و مهمّى دارد، كه با دقّت و مطالعه مى توان به آن پى برد.

امّا تعبير به مشرق و مغرب به صورت مفرد جنبه جنسى دارد، كه شامل تمام افراد و مصاديق آن مى گردد. بنابراين منظور از (وَللهِِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ) يعنى تمام مشرقها و مغربها از آن خداست. همان گونه كه وقتى گفته مى شود انسان موجود عجولى است يعنى تمام انسانها اين گونه اند.

و امّا نكته تعبير به «مشارق و مغارب» هر چند در عصر نزول وحى بر مردم روشن نبود، امّا امروزه دانشمندان علم هيئت از راز آن پرده برداشته اند. آنها معتقدند كه به تعداد روزهاى سال (365 روز) مشرق و مغرب داريم. يعنى نقطه اى كه امروز

[ 497 ]

خورشيد از آنجا طلوع مى كند با تمام نقاطى كه در روزهاى ديگر سال طلوع مى كند، متفاوت است. همچنين نسبت به نقطه غروب آفتاب; يعنى يا بالاتر از مدار ديروز و روزهاى گذشته و آينده است، و يا پايين تر از آن.

بنابراين مدارات طلوع و غروب خورشيد به تعداد روزهاى سال متفاوت است، و در طول سال 365 مغرب و مشرق داريم. و لذا تعبير به مشارق و مغارب تعبير ظريف و دقيقى است.

ضمناً اين تعبير، يك نكته توحيدى دارد، و يك نكته مربوط به معاد; امّا درس توحيدى آن اينكه اگر مشرقها و مغربها نبود، و به يكباره فصول سال تغيير مى كرد، يعنى هواى گرم تابستان در يك لحظه تبديل به هواى سرد زمستان مى شد و بالعكس، بسيارى از مردم نابود و يا بيمار مى شدند، همان گونه كه اگر انسان از حمام آب گرم به ناگاه زير آب بسيار سردى برود، سلامتى اش به خطر مى افتد. امّا خداوند متعال براى حفظ سلامت و تأمين سعادت بشر اين انتقال را به صورت تدريجى قرار داد، تا خطرات مذكور موجودات زنده را تهديد نكند. چرا كه خالق حكيم مى دانست انتقال ناگهان و دفعى فصول چه آثار نامطلوبى بر انسان و ديگر موجودات مى گذارد.

امّا درس مربوط به معاد اينكه: خدايى كه مى تواند فصول را به جاى اوّل آن باز گرداند، و پس از تمام شدن فصل بهار و تابستان، و شروع فصل پائيز و خزان، و در پى آن زمستان و مرگ طبيعت، دوباره بهار را مى آورد و همه چيز زنده مى شود، همان خدا قادر بر خلقت و آفرينش مجدّد انسان نيز خواهد بود.

نتيجه اينكه تعبير به (رَبُّ الْمَشْارِقِ وَالْمَغْارِبِ) نكته علمى مهمّى دارد، كه به نوعى اعجاز علمى قرآن محسوب مى شود، و حاوى دو نكته درباره توحيد و جهان آخرت است. البتّه براى كسانى كه در آيات قرآن تدبّر و تفكّر و انديشه كنند، و به سادگى از كنار آن نگذرند.

و امّا تعبير به (رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ) بدين جهت است كه خورشيد در مدارات مختلف خود ـ كه در مباحث قبل شرح آن گذشت ـ به سمت بالاى كره زمين

[ 498 ]

حركت مى كند (البتّه اين يك تعبير مسامحى است و گرنه مى دانيم كه كره زمين در حال حركت است، نه خورشيد) يعنى از اوّل بهار كه مقابل خطّ استواست، شروع مى كند به سمت نيمكره شمالى بالا رفتن، و اين صعود تا اوّل تابستان كه به مدار 23 درجه مى رسد ادامه دارد. كسانى كه در مدار 23 زندگى مى كنند، خورشيد در اوّل تابستان دقيقاً بالاى سر آنهاست، و لذا سايه اى ندارند. اين مدار را دانشمندان مدار رأس السرطان نامگذارى كرده اند. زيرا سرطان به معناى تيرماه است، و اوّل تيرماه خورشيد در مدار 23 درجه است. سپس به سمت نقطه شروع باز مى گردد و در طىّ نود روز (و در روز اوّل مهر) به نقطه اوّل يعنى خطّ استوا مى رسد. سپس به سمت پايين، يعنى به طرف نيمكره جنوبى حركت مى كند، تا پس از سپرى كردن نود روز به مدار 23 درجه جنوبى برسد كه مصادف با اوّل زمستان است. اين مدار را مدار رأس الجدى ناميده اند. زيرا جدى به معناى دى ماه است و خورشيد در اوّل دى ماه در اين مدار قرار مى گيرد. خورشيد سپس به سمت نقطه شروع يعنى خط استوا باز مى گردد، و پس از يك سفر نود روزه، در روز اوّل فروردين به خطّ استوا مى رسد.

نتيجه اينكه خورشيد يك صعود به سمت نيمكره شمالى دارد كه تا 23 درجه بالا مى رود، و يك نزول به سمت نيمكره جنوبى دارد كه تا 23 درجه تنزّل پيدا مى كند و در ابتدا و انتهاى هر يك، يك مشرق و مغرب واضح و روشن وجود دارد. خداوندى كه قادر است خورشيد را به اوج برساند و به مدار رأس السرطان ببرد، و قدرت دارد كه او را به جاى سابق بازگرداند و حتّى به حضيض برساند و تا مدار رأس الجدى تنزّل دهد، قادر بر خلقت دوباره انسانها نيز خواهد بود.

اينكه خداوند در محيطى كه 5/99 درصد مردم آن بى سواد بوده، و حتّى سواد خواندن و نوشتن نداشته اند، سخن از اين حركات خورشيد و زمين و مدارات مهم آن مى گويد، نشان از اعجاز علمى قرآن مجيد مى دهد.

نتيجه اينكه تعبيرات مختلفى كه درباره مشرق و مغرب در قرآن مجيد آمده، هيچ تضادّ و تنافى با يكديگر ندارد، و خداوند متعال براى اثبات معاد و برانگيختن دوباره انسانها به ربّ المشارق و المغارب سوگند ياد كرده است.

[ 499 ]

آثار ايمان به معاد:

ايمان به معاد مشكلات جوامع انسانى را حل مى كند، و آثار فراوانى در زندگى شخصى و اجتماعى انسان خواهد داشت. لنگى هاى زندگى ما انسانها، به خاطر لنگى ايمان به معاد و حساب و كتاب است.

قبل از انقلاب جهت تبليغ به تهران رفته، و روزهاى پنجشنبه و جمعه منبر مى رفتم. فكر كردم كار فرهنگى ريشه دارى انجام دهم. بدين منظور هر روز جمعه يك حديث با ترجمه و ذكر منبع، و شرح مختصرى نوشته و فتوكپى آن را گرفته، در اختيار حضّار مجلس كه عموماً جوان بودند گذاشته، سپس پيرامون آن سخن مى گفتم. بعداً پيشنهاد شد كه مسابقه اى جهت حفظِ احاديثِ مطرح شده برگزار، و به برندگان آن جوائزى داده شود. روز امتحان تعيين، و عدّه زيادى شركت كردند. قرار شد كه شركت كنندگان چهل حديث با اعراب و ترجمه و ذكر منبع آن بنويسند. بسيارى از شركت كنندگان برنده شدند. و جالب اينكه تعدادى از شركت كنندگان حديث را با يك رنگ، اعراب آن را با رنگ ديگر، و ترجمه و ذكر منبع آن را با رنگهاى متفاوت نوشتند. جايزه ها را، كه به وسيله يكى از تجّار نيكوكار تهيّه شده بود، تقسيم كرديم. سپس براى ارائه گزارشى از چگونگى مسابقه و نفرات برنده و اهداى جواز، به آن فرد نيكوكار پيشنهاد داديم كه اسم ايشان را هم به عنوان تهيّه كننده جوايز بنويسيم، او فكرى كرد و گفت: «ننويسيد! اگر اينجا بنويسيد مى ترسم آنجا كه بايد بنويسند نوشته نشود!». اين جملات تراوش فكر يك انسان معتقد به معاد بود. او مى ترسيد كه با اين كار عملش شائبه ريا پيدا كند، و مورد پذيرش خداوند قرار نگيرد.

 

تأثير ايمان به معاد در زندگى حضرت على(عليه السلام):

معاد در زندگى اولياءالله ظهور و بروز فراوانى دارد، چرا كه درجه ايمان آنان به معاد فوق العاده بالاست.

در اين بحث به خطبه 224 نهج البلاغه، كه حاوى دو داستان عجيب و برخورد

[ 500 ]