بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب عاشورا, آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     001 - عاشورا
     002 - عاشورا
     003 - عاشورا
     004 - عاشورا
     005 - عاشورا
     006 - عاشورا
     007 - عاشورا
     008 - عاشورا
     009 - عاشورا
     010 - عاشورا
     011 - عاشورا
     012 - عاشورا
     013 - عاشورا
     014 - عاشورا
     015 - عاشورا
     016 - عاشورا
     017 - عاشورا
     018 - عاشورا
     019 - عاشورا
     020 - عاشورا
     021 - عاشورا
     022 - عاشورا
     023 - عاشورا
     024 - عاشورا
     025 - عاشورا
     026 - عاشورا
     027 - عاشورا
     028 - عاشورا
     029 - عاشورا
     030 - عاشورا
     031 - عاشورا
     FEHREST - عاشورا- فهرست
 

 

 
 

 

 

حسن(عليه السلام)كه امام و پيشواى زمان خود بود، قرار گرفت و به هنگام حركت نيروهاى امام مجتبى(عليه السلام)به سمت شام، همراه آن حضرت بود و هنگامى كه امام حسن(عليه السلام) با پيشنهاد صلح از سوى معاويه مواجه شد، در اين باره، با امام حسين(عليه السلام)و عبدالله بن جعفر به گفتگو پرداخت(1) و پس از انعقاد پيمان صلح، همراه برادرش به مدينه بازگشت و در همانجا اقامت گزيد.(2)

* * *

 

تكريم و تعظيم فوق العاده مردم

امام حسين(عليه السلام) به سبب آنچه كه از اصالت خانوادگى، عظمت روحى و محبوبيّتش نزد رسول خدا، برخوردار بود، مورد محبّت و احترام خاصّ همه اقشار مسلمين قرار داشت; به عنوان نمونه:

1 ـ روزى ابن عبّاس (صحابى جليل القدر) زمام مركب حسن و حسين(عليهما السلام) را گرفته و با آنان همراه شده بود. شخصى معترضانه به وى گفت: آيا تو ـ با آن كه سنّت از اين دو جوان بيشتر است(3) ـ زمام مركب آنان را مى گيرى؟

ابن عباس در پاسخ گفت: اين دو تن، فرزندان رسول خدا هستند; و اين كار مايه افتخار و سعادت من است! «إِنَّ هذَيْنِ إِبْنا رَسُولِ اللهِ، أَوَ لَيْسَ مِنْ سَعادَتِي أَنْ آخُذَ بِرِكابَيْهِما».(4)

2 ـ ماجراى دوّم از ابوهريره است كه روزى مشاهده كرد، حسين(عليه السلام) به سبب خستگى در راهى نشسته، نزديك آمد و با گوشه لباسش خاك از قدم هاى مبارك آن


1 . كامل ابن اثير، ج 3، ص 405.

2 . الاصابة فى تمييز الصحابة، ج 1، ص 333.

3 . ابن عبّاس سه سال قبل از هجرت متولّد شده است (اسد الغابة، ج 3، ص 193). ولى امام حسين(عليه السلام)در سال سوّم، يا چهارم هجرى متولّد شد.

4 . مختصر تاريخ دمشق، ج 7، ص 128.

[ 41 ]

حضرت پاك كرد. وقتى كه امام(عليه السلام)پرسيد: چرا چنين مى كنى؟ پاسخ داد:

«دَعْنِي! فَوَاللهِ لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مِنْكَ ما أَعْلَمُ لَحَمَلُوكَ عَلى رِقابِهِمْ; با من كارى نداشته باش! به خدا سوگند! اگر آنچه كه من از (عظمت و منزلت) تو مى دانم، مردم آگاه بودند، تو را بر شانه هاى خويش سوار مى كردند!».(1)

3 ـ هنگامى كه مسلمانان امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) را در مسير حج پياده مى ديدند، همگى به احترام، از مركب هاى خود پياده مى شدند وپياده راه مى پيمودند، تا آنجا كه آن بزرگواران براى اين كه مسلمانان به زحمت نيفتند، مسير خويش را از جمعيّت جدا مى كردند، تا مسلمين بتوانند سوار بر مركب هاى خويش شوند.(2)

هنگامى كه به طواف خانه خدا مى رفتند، به سبب ازدحام مردم جهت زيارت و تبرّك جستن به آن دو وجود مقدّس، تحت فشار شديد قرار مى گرفتند.(3)

 

جمع بندى

امام حسين(عليه السلام) چه در عصر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و چه پس از آن حضرت، تا زمان خلافت معاويه همواره مورد احترام مسلمانان و خلفا قرار داشت، چرا كه وى علاوه بر امتيازات انسانى و عظمت روحى و معنوى و كرامت و بزرگوارى، فرزند رسول خدا(صلى الله عليه وآله)و مورد محبت فوق العاده او بود، ولى در زمان معاويه و سپس يزيد وضع دگرگون شد. هرچند ما معتقديم ريشه هاى جريان خونين كربلا را بايد از «سقيفه» پى جويى كرد (كه در جاى خود بازگو خواهد شد)، امّا ترديدى نيست كه عصر معاويه و پس از آن، زمان حكومت يزيد، با دوران پيش از آنان تفاوت بسيار داشت و اگر تا


1 . مختصر تاريخ دمشق، ج 7، ص 128 .

2 . بحارالانوار، ج 43، ص 276.

3 . البداية و النهاية، ج 8، ص 38.

[ 42 ]

قبل از زمامدارى معاويه، ماجراى شهادت مظلومانه امام حسين(عليه السلام) و اسارت خاندانش براى مردم بازگو مى شد، كسى آن را باور نمى كرد.

آرى; كسى باور نمى كرد كه محبوب قلب رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و جگرگوشه صدّيقه كبرا(عليها السلام) توسّط گروهى كه خود را مسلمان و از امّت محمّد(صلى الله عليه وآله)مى خواندند، مورد تعرّض و بى حرمتى قرار گيرد، چه رسد به اين كه غريبانه، مظلومانه و لب تشنه در سرزمين نينوا به شهادت برسد و فرزندان و بانوان حرمش به اسارت روند.

با شروع حكومت اموى، بى حرمتى ها از سوى معاويه و عمّالش نسبت به ساحت مقدّس اميرمؤمنان(عليه السلام)و فرزندانش حسن و حسين(عليهما السلام) و ترويج سبّ و لعن آنان به صورت علنى آغاز شد و زمينه هاى فاجعه خونين كربلا به گونه اى شتابان فراهم گرديد و آن حسين عزيزى كه اين همه مورد محبّت رسول خدا(صلى الله عليه وآله)و مسلمين بود، حتّى مأوايى در تمام آن سرزمين پهناور اسلامى نداشت. (در بخش هاى آينده به طور مشروح بحث آن خواهد آمد).

* * *

سوّم: نقش ائمّه اطهار (عليهم السلام) در احياى ياد و نام امام حسين (عليه السلام)

در آيات متعدّدى از قرآن مجيد بر لزوم زنده نگه داشتن ياد پيامبران الهى و شخصيّت هاى برجسته تاريخ و بازگويى سرگذشت عبرت انگيز و درس آموز آنان تأكيد شده است. مطالعه اين دسته از آيات كه معمولاً با جملاتى نظير: (وَاتْلُ عَلَيْهِمْ، وَ اذْكُرْ فِى الْكِتابِ) آغاز مى شود به خوبى مى رساند كه غرض از يادآورى و احياى ياد و خاطره برگزيدگان الهى، بيان بيوگرافى و شرح نام و مسائل شخصى آنان نيست، بلكه همواره در اين گونه از آيات اشاره شده است كه دليل زنده نگه داشتن ياد آنان وجود صفات نيكو و خصلت هاى پسنديده و روش هاى الهى و انسانى در آنان است.

در آيات ذيل مى خوانيم:

[ 43 ]

(وَاذْكُرْ فِى الْكِتابِ إِبْراهِيمَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيّاً); در اين كتاب ابراهيم را ياد كن، كه او بسيار راستگو و پيامبر (خدا) بود.(1)

(وَاذْكُرْ فِى الْكِتابِ مُوسى إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً وَ كانَ رَسُولا نَبِيّاً); و در اين كتاب از موسى ياد كن، كه او مخلص و رسول و پيامبرى والا مقام بود.(2)

(وَاذْكُرْ فِى الْكِتابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ); و در اين كتاب از اسماعيل ياد كن، كه او در وعده هايش صادق بود.(3)

(وَاذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَ إِسْحقَ وَ يَعْقُوبَ اُولِى الاَْيْدِى وَ الاْبْصارِ); و به خاطر بياور بندگان ما ابراهيم و اسحق و يعقوب را، كه داراى دستها (ىِ نيرومند) و چشم ها (ىِ بينا) بودند.(4)

همان گونه كه ملاحظه مى شود در اين آيات به جنبه هاى شخصى و خانوادگى و امور معمول زندگى آنان اشاره اى نشده است، بلكه از صلاحيّت ها و فضايل اخلاقى و برنامه هاى سازنده آنان سخن به ميان آمده است، و اين به خوبى نشان مى دهد لزوم زنده نگهداشتن ياد و خاطره اينان، به جهت وجود اين صفات و ملكات پسنديده است و ذكر نام و نشان آنان هيچ موضوعيّت و خصوصيّتى ندارد، بلكه هر كس داراى چنين برجستگى هاى انسانى و الهى باشد، زنده نگهداشتن ياد و خاطره او از وظايف انسانى ودينى است.

از اين رو مى بينيم امامان معصوم(عليهم السلام) در زنده نگهداشتن ياد و نام شهيدان كربلا، به


1 . مريم، آيه 41.

2 . مريم، آيه 51.

3 . مريم، آيه 54.

4 . ص، آيه 45.

[ 44 ]

عنوان كامل ترين الگوهاى فداكارى و ايثار در راه نجات امّت، به خصوص سالار شهيدان اباعبدالله الحسين(عليه السلام) در مناسبت هاى مختلف سعى و تلاش فراوانى نمودند و هيچ فرصتى را در زنده نگهداشتن يادشان فروگذار نكردند.

بى ترديد، احياى نام و ياد اين مردان بزرگ، الهام بخش بوده و به زندگى انسان ها جهت مى دهد و روح فداكارى و ايثار را زنده كرده و آدمى را در برابر مشكلات و حوادث سخت، مقاوم و استوار مى سازد. ذكر اين صالحان و طرح فضايل اخلاقى و روح حماسى شان باعث مى شود كه هر قوم و ملّتى ـ به خصوص مسلمين ـ از آنها الگو گرفته و به آنان تأسّى و اقتدا كنند.

* * *

 

روش هاى ائمّه (عليهم السلام)در زنده نگهداشتن عاشورا و عاشوراييان

امامان اهل بيت(عليهم السلام) در تلاش براى زنده نگهداشتن ياد امام حسين(عليه السلام) از شيوه هاى گوناگونى استفاده مى كردند، از جمله:

 

1 ـ برپايى مجالس سوگوارى

علقمه حضرمى نقل مى كند كه امام باقر(عليه السلام) در روز عاشورا براى امام حسين(عليه السلام)در خانه اش اقامه عزا مى كرد.

«...ثُمَّ لَيَنْدِبُ الْحُسينَ(عليه السلام) وَ يَبْكِيهِ وَ يَأْمُرُ مَنْ فِي دارِهِ مِمَّنَ لا يَتَّقِيهِ بِالْبُكاءِ عَلَيْهِ  ...  وَلْيَعُزِّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِمُصابِهِمْ بِالْحُسَيْنِ(عليه السلام); امام باقر(عليه السلام) بر امام حسين مى گريست و به افرادى كه در خانه بودند و از آنان تقيّه نمى كرد، مى فرمود: بر آن حضرت سوگوارى كنند... و به آنان

[ 45 ]

مى فرمود در مصيبت حسين(عليه السلام) به يكديگر تسليت بگويند».(1)

بركاتى كه امروز از مجالس سوگوارى آن حضرت نصيب امّت اسلام شده و مى شود بر كسى پوشيده نيست. آثار فرهنگى و تربيتى وآموزشى اين سنّت ماندگارِ ائمّه اطهار(عليهم السلام) آنقدر زياد است كه قسمت اعظم فرهنگ شيعى به طور مستقيم يا غير مستقيم از آن متأثّر است.

* * *

 

2 ـ يادآورى مصايب آن حضرت (عليه السلام)در مناسبت هاى مختلف

در حديثى مى خوانيم امام صادق(عليه السلام) به داود رقّى فرمود:

«إِنِّي ما شَرِبْتُ ماءً بارِداً إِلاَّ وَ ذَكَرْتُ الْحُسَينَ(عليه السلام); من هرگز آب سرد ننوشيدم مگر اين كه به ياد امام حسين(عليه السلام) افتادم».(2)

در روايتى ديگر مى خوانيم وقتى كه منصور دوانيقى درِ خانه امام صادق(عليه السلام) را آتش زد، آن حضرت در منزل حضور داشت و آتش را خاموش كرده و دختران و بانوان وحشت زده اش را آرام نمود. فرداى آن روز تعدادى از شيعيان براى احوالپرسى خدمت امام(عليه السلام) شرفياب شدند. امام(عليه السلام) را گريان و اندوهگين يافتند، پرسيدند: اين همه اندوه و گريه از چيست؟ آيا به دليل گستاخى و بى حرمتى آنان نسبت به شما است؟ امام(عليه السلام) پاسخ داد:

«لا، وَ لكِنْ لَمّا أَخَذَتِ النّارُ ما فِي الدِّهْلِيزِ نَظَرْتُ إِلى نِسائِى وَ بَناتِى يَتَراكَضْنَ فِي صَحْنِ الدّارِ مِنْ حُجْرَة إِلَى حُجْرَة وَ مِنْ مَكان إِلى مَكان هذا وَ أَنَا مَعَهُنَّ فِي الدّارِ فَتَذَكَّرْتُ فِرارَ عِيالِ جَدِّىَ الْحُسَيْنِ(عليه السلام) يَوْمَ عاشُورا مِنْ خَيْمَة إلى خَيْمَة


1 . وسائل الشيعة، ج 10، ص 398. ابواب المزار، باب 66، ح 20.

2 . امالى صدوق، ص 142.

[ 46 ]

وَ مِنْ خَباء إلى خَباء; امام فرمود: هرگز براى اين گريه
نمى كنم، بلكه گريه من براى اين است كه وقتى آتش زبانه كشيد، ديدم بانوان و دختران من از اين اطاق به آن اطاق و از اين جا به آن جا پناه مى برند با اين كه (تنها نبودند و) من نزدشان حضور داشتم، با ديدن اين صحنه به ياد بانوان جدّم حسين
(عليه السلام)در روز عاشورا افتادم كه از خيمه اى به خيمه ديگر و از پناهگاهى به پناهگاه ديگر فرار مى كردند (و مردان آنها همه شهيد شده بودند)».(1)

* * *

 

3 ـ گريستن و گرياندن

از مؤثّرترين تدابير ائمّه اطهار(عليهم السلام) براى احياى نهضت عاشورا گريه بر امام حسين(عليه السلام)است. امام سجّاد(عليه السلام)در طول دوران امامتش پيوسته سوگوار قصّه عاشورا بود و در اين مصيبت آن قدر گريست كه از «بكّائين عالم» (بسيار گريه كنندگان) لقب داده شد.(2)

آن حضرت مى فرمود: «إِنِّى لَمْ اَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنى فاطِمَةَ إِلاّ خَنَقَتْنِى الْعَبْرَةُ ; هر زمان كه به ياد قتلگاه فرزندان فاطمه (كربلا) مى افتم، اشك گلوگيرم مى شود».(3)

گريه هاى امام(عليه السلام) كه در هر مناسبتى به آن اقدام مى كردند باعث بيدارى عمومى و مانع از فراموش شدن نام و ياد شهيدان عاشورا شد.

امامان بزرگوار شيعه نه تنها خود در عزاى سالار شهيدان مى گريستند، بلكه همواره مردم را به گريستن بر امام حسين(عليه السلام) تشويق و ترغيب مى كردند.

در روايتى از امام رضا(عليه السلام) آمده است:


1 . مأساة الحسين، ص 117 و مجمع مصائب اهل البيت، خطيب هندوبى، ج 1، ص 24 (مطابق نقلِ ره توشه راهيان نور، ويژه محرم 1421، ص 4).

2 . وسائل الشيعة، ج 2، ص 922، باب 87، ح 7.

3 . بحارالانوار، ج 46، ص 108 .

[ 47 ]

«فَعَلى مِثْلِ الْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ الْباكُونَ، فَإِنَّ الْبُكاءَ عَلَيْهِ يَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظامَ; پس بر همانند حسين(عليه السلام) بايد گريه كنندگان گريه كنند، چرا كه گريه بر آن حضرت گناهان بزرگ را مى ريزد».(1)

به موازات ثوابهاى عظيمى كه براى گريستن در روايات آمده است، براى گرياندن و حتّى «تباكى» (حالت گريه به خود گرفتن) ثوابهاى زيادى ذكر شده است.

در روايتى در ارتباط با گريه بر مظلوميّت اهل بيت(عليهم السلام) مى خوانيم:

«... مَنْ بَكى وَ أَبْكى واحِدَاً فَلَهُ الْجَنَّةُ، وَ مَنْ تَباكى فَلَهُ الْجَنَّةُ; هر كس بگريد و (حتّى) يك تن را بگرياند، پاداشش بهشت است و هر كس حالت اندوه و گريه به خود بگيرد پاداش او بهشت است».(2)

* * *

 

4 ـ تشويق شاعران به مرثيه سرايى

شاعرانى كه مصايب امام حسين(عليه السلام) را به شعر درآورده و در مجالس و محافل مى خواندند، همواره مورد لطف خاصّ و عنايت ويژه ائمّه معصومين(عليهم السلام) قرار داشتند. شعراى بنامى چون «كُمَيت اسدى»، «دِعبل خُزاعى»، «سيّد حِمْيرى» و... به عنوان (شاعران اهل بيت) با تشويق ائمّه اطهار(عليهم السلام) از موقعيّت هاى اجتماعى بلندى در بين مردم برخوردار بودند.

هارون مكفوف (يكى از ياران امام صادق(عليه السلام)) مى گويد: به محضر آن حضرت شرفياب شدم، فرمود: «برايم مرثيه بخوان. برايش خواندم. فرمود: «لا، كَما تَنْشِدُونَ وَ
كَما تَرْثِيهِ عِنْدَ قَبْرِهِ
; اين گونه نمى خواهم، آن گونه كه در كنار قبر آن حضرت(عليه السلام)مرثيه مى خوانيد، بخوان» و من خواندم:


1 . بحارالانوار، ج 44، ص 284 و وسائل الشيعة، ج 10، ص 394، ح 8 .

2 . بحارالانوار، ج 44، ص 288، ح 27.

[ 48 ]

أُمْرُرُ عَلى جَدَثِ الْحُسَيْنِ *** فَقُلْ لاََعْظُمِهِ الزَّكِيَّةِ

«از كنار قبر حسين(عليه السلام) گذر كن و به آن استخوان هاى پاك او بگو...»

ديدم آن حضرت به گريه افتاد، سكوت كردم، ولى فرمود: ادامه بده، ادامه دادم. فرمود: «باز هم بخوان» خواندم تا به اين بيت رسيدم:

يا مَرْيَمُ قُومي وَانْدُبِي مَوْلاكِ *** وَ عَلَى الْحُسَينِ فَاسْعَدي بِبُكاكِ

اى مريم! برخيز و بر مولاى خود ندبه كن و با گريه ات بر حسين(عليه السلام)رستگارى طلب كن.

ديدمامام صادق(عليه السلام) گريه كردو بانوان،شيون سردادند.وقتى آرام شدند،حضرت فرمود:

«يا أَبا هارُونَ مَنْ أَنْشَدَ فِى الْحُسَيْنِ فَأَبْكى عَشْرَةً فَلَهُ الْجَنَّةُ; اى ابوهارون! هركس بر امام حسين(عليه السلام) مرثيه بخواند و ده نفر را بگرياند، پاداش او بهشت است».(1)

* * *

 

5 ـ اهمّيّت به تربت امام حسين (عليه السلام)

دشمنان اسلام از بنى اميّه و بنى عبّاس با تمام توان، تلاش مى كردند تا قيام امام(عليه السلام)و ياران پاكباخته اش به دست فراموشى سپرده شود و مردم از آن سخنى نگويند و حتّى اثرى از قبر آن امام همام به جاى نماند.

از اين رو، برخى از خلفاى عبّاسى بارها به ويران كردن قبر آن حضرت اقدام كردند.(2) ولى از آن سو ائمّه اطهار(عليهم السلام) درهر فرصتى براى مقابله با اين جريان بپا خواستند و تربت آن حضرت را قطعه اى از خاك بهشت، مايه شفاى دردها، و موجب


1 . بحارالانوار، ج 44، ص 287، ح 25.

2 . در بحارالانوار، ج 45، ص 390 بابى تحت عنوان «جور الخلفاء على قبره الشريف» درباره تلاش خلفاى جور براى تخريب قبر آن حضرت آمده است.

[ 49 ]

بركت زندگى دانسته اند.

در روايتى از امام موسى بن جعفر(عليهما السلام) مى خوانيم:

«لا تَأْخُذُوا مِنْ تُرْبَتي شَيْئاً لِتَبَرَّكُوا بِهِ، فَإِنَّ كُلَّ تُرْبَة لنا مُحَرَّمَةٌ إِلاَّ تُرْبَةُ جَدِّىالْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىٍّ(عليهما السلام) فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَها شِفاءً لِشِيعَتِنا وَ أَوْلِيائِنا; از تربت من چيزى براى تبرّك بر نداريد، زيرا همه تربت ها جز تربت جدّم امام حسين(عليه السلام) (خوردنش) حرام است. خداوند ـ عزّ و جلّ ـ آن را براى شيعيان و دوستان ما شفا قرار داده است!».(1)

در حالات امام سجّاد(عليه السلام) آمده است كه در پارچه اى تربت امام حسين(عليه السلام) را نگه مى داشت.

«فَكانَ إِذا حَضَرَتْهُ الصَّلاةُ صَبَّهُ عَلى سَجّادَتِهِ وَ سَجَدَ عَلَيْهِ; هرگاه وقت نماز مى رسيد، آن (تربت) را روى سجّاده اش مى ريخت و بر آن سجده مى كرد».(2)

مجموع رواياتى كه در مورد تربت امام حسين(عليه السلام) وارد شده است، مى رساند كه استفاده از بركت آن تربت پاك، از نخستين روز ولادت، با بازكردن كام نوزاد با آن آغاز شده و تا واپسين لحظات حيات و قراردادن تربت در قبر، به پايان مى رسد.(3) همچنين ساختن مهر و تسبيح با تربت كربلا و همراه داشتن آن و خوردن مقدار بسيار كمى (مثلا به اندازه يك عدس در آب حل كند و بخورد) از آن به قصد شفا و باز كردن افطار در روز عيد فطر با آن مورد ترغيب و توصيه ائمّه اطهار(عليهم السلام) بوده است.(4)


1 . وسائل الشيعة، ج 10، ص 414، ح 2 و بحارالانوار، ج 98، ص 118.

2 . بحارالانوار، ج 98، ص 135، ح 74. براى اطلاع بيشتر مراجعه شود به وسائل الشيعة، ج 10، ص  420، باب 75، (باب استحباب اتّخاذ سبحة من تربة الحسين(عليه السلام)).

3 . از امام صادق(عليه السلام) روايت شده است: «حَنِّكُوا أَوْلادَكُمْ بِتُرْبَةِ الْحُسَيْنِ(عليه السلام); كام نوزادانتان را بـا تربـت   ر
امام حسين(عليه السلام) باز كنيد». (وسائل الشيعة، ج 10، ص 410، ح 8).

4 . مراجعه شود به: وسائل الشيعة، ج 10، ص 414، باب 72 و ص 408، باب 70.

[ 50 ]

 

6 ـ اهتمام ويژه به زيارت مرقد امام حسين (عليه السلام)

ائمّه اطهار(عليهم السلام) گذشته از آن كه خودشان به زيارت قبر امام حسين(عليه السلام) مى رفتند، با بيان پاداش هاى عظيم براى زيارت آن حضرت، شيعيان را براى رفتن به كربلا تشويق و بسيج مى كردند و خاطره آن شهيدان پرافتخار را زنده نگه داشته، ضربات سنگينى را برپيكر كفر و عناد و دشمنان اهل بيت(عليهم السلام) وارد مى كردند.

از امام صادق(عليه السلام) چنين نقل شده است:

«ما مِنْ اَحَد يَوْمَ الْقِيامَةِ إِلاَّ وَ هُوَ يَتَمَنّى أَنَّهُ زارَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلىٍّ(عليهما السلام) لِما يَرى لَما يُصْنَعُ بِزُوّارِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىٍّ(عليهما السلام)مِنْ كَرامَتِهِمْ عَلَى اللهِ; هر كسى در روز قيامت، آرزو مى كند كه از زائران قبر امام حسين(عليه السلام)باشد، از فزونى آنچه از كرامت آنان (زائران قبر آن حضرت) نزد خداوند مشاهده مى كند».(1)

و نيز از امام صادق(عليه السلام) روايت شده است:

«مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ عَلى مَوائِدِ نُور يَوْمَ الْقِيامَةِ، فَلْيَكُنْ مِنْ زُوّارِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىٍّ(عليهما السلام); هر كس دوست دارد روز قيامت در كنار سفره هاى نور الهى بنشيند، بايد از زائران امام حسين(عليه السلام) باشد».(2)

حتّى در برخى از روايات زيارت مكرّر آن حضرت توصيه شده است.

امام ششم(عليه السلام) مى فرمايد:

«مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى اللهِ يَوْمَ الْقِيمَةِ، وَ تَهَوَّنَ عَلَيْهِ سَكْرَةُ الْمَوْتِ، وَ هَوْلُ


1 . بحارالانوار، ج 98، ص 72، ح 17. وسائل الشيعة، ج 10، ص 330، ح 37.

2 . بحارالانوار، ج 98، ص 72، ح 19; وسائل الشيعة، ج 10، ص 330، ح 38.

[ 51 ]

الْمُطَّلَعِ، فَلْيَكْثُرْ زِيارَةَ قَبْرِ الْحُسَينِ(عليه السلام); هر كس دوست دارد در قيامت نظر به رحمت هاى الهى كند و سختى جان كندن بر او آسان شود و هول و هراس قيامت از او برطرف گردد، مرقد امام حسين(عليه السلام)را بسيار زيارت كند».(1)

* * *

چهارم: تاريخچه سوگوارى بر مظلوميّت امام حسين (عليه السلام)

عظمت مصيبت و مظلوميّت خامس آل عبا به گونه اى بود كه گريه و سوگوارى همواره قرين نام آن حضرت بوده و هست; همان گونه كه آزادگى و شجاعت و دفاع از دين و ارزش هاى اسلامى با نام حسين(عليه السلام) عجين شده است.

سنگينى اين حادثه همه اهل اسلام را متأثّر ساخت، و حتّى برعرشيان و ساكنان آسمان و زمين نيز سنگين آمد.(2)

تاريخچه سوگوارى و اشك ريختن بر مظلوميّت سيّد الشهدا(عليه السلام) را در سه قسمت ـ به طور گذرا ـ پى گيرى مى كنيم.

1 ـ گريه بر امام حسين (عليه السلام) پيش از تولّد آن حضرت

در روايات مى خوانيم، برخى از انبياى الهى ـ هزاران سال قبل از تولّد امام حسين(عليه السلام) ـ هنگامى كه از ماجراى كربلا با خبر مى شدند، بر مظلوميّت آن حضرت اشك مى ريختند.


1 . بحارالانوار، ج 98، ص 77، ح 34; وسائل الشيعة، ج 10، ص 331، ح 40.

2 . وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنا وَ عَلى جَمِيعِ أَهْلِ الاِْسْلامِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِيبَتُكَ فِي السَّمواتِ عَلى جَمِيعِ أَهْلِ السَّمواتِ (زيارت عاشورا)

و همچنين در اوّلين زيارت مطلقه امام حسين(عليه السلام) (در مفاتيح الجنان) چنين آمده است: وَاقْشَعَرَّتْ لَهُ اَظِلَّةُ الْعَرْشِ وَبَكى لَهُ جَميعُ الْخَلايِقِ وَبَكَتْ لَهُ السَّمواتُ السَّبْعُ وَالاَْرَضُونَ السَّبْعُ.

[ 52 ]

در روايتى آمده است: هنگامى كه جبرئيل كلماتى را به حضرت آدم(عليه السلام) براى توبه تعليم مى داد، و او خدا را به پنج تن مقدّس مى خواند، وقتى كه به نام حسين(عليه السلام) رسيد قلبش شكست و اشكش جارى شد، به جبرئيل گفت: نمى دانم چرا وقتى كه نام پنجمى (حسين(عليه السلام)) را مى برم قلبم مى شكند و اشكم جارى مى شود؟

جبرئيل گفت: «بر او مصيبتى خواهد گذشت كه همه مصايب در برابر آن كوچك خواهد بود. او تشنه كام، غريبانه، تنها و بدون يار و ياور به شهادت خواهد رسيد».

جبرئيل برخى ديگر از مصايب آن حضرت و خاندانش را براى آدم(عليه السلام) بيان كرد، تا آنجا كه هر دو تن همچون مادرِ فرزند مرده اى بر حسين(عليه السلام) گريستند، (فَبَكى آدَمُ وَ جَبْرَئِيلُ بُكاءَ الثَّكْلى).(1)

هنگامى كه خداوند براى موسى(عليه السلام) از مظلوميّت امام حسين(عليه السلام) سخن گفت و ماجراى شهادت مظلومانه آن حضرت و اسارت بانوان حرمش و گرداندن سرهاى شهدا در شهرها را بازگو نمود، موسى(عليه السلام)نيز گريست.(2)

زكريّاى پيامبر(عليه السلام) نيز، وقتى كه نام هاى پنج تن مقدّس را از جبرئيل آموخت، هنگامى كه نام حسين(عليه السلام) را بر زبان جارى مى ساخت، بغض گلويش را مى گرفت و اشكش جارى مى شد. به خداوند عرضه داشت:

خدايا! چرا وقتى نام آن چهار تن (محمّد، على، فاطمه و حسن(عليهم السلام)) را مى برم غم و اندوهم زايل مى شود، ولى هنگامى كه نام حسين(عليه السلام) را بر زبان مى آورم، اشكم جارى مى گردد و اندوه و غم مرا فرا مى گيرد؟

خداوند بخشى از مصايب امام حسين(عليه السلام) را براى زكريا شرح داد، و زكريّا پس از شنيدن آن، به مدّت سه روز از مسجد بيرون نيامد و مردم را نيز اجازه نداد به


1 . بحارالانوار، ج 44، ص 245.

2 . معالى السبطين، ج 1، ص 186.

[ 53 ]

محضرش برسند و در تمام اين مدّت بر مصيبت امام حسين(عليه السلام) گريه مى كرد و بر او مرثيه مى سرود.(1)

در روايتى نقل شده است كه اميرمؤمنان(عليه السلام) فرمود: «حضرت عيسى بن مريم(عليه السلام)همراه با حواريّون از كربلا مى گذشتند كه آن حضرت شروع به گريستن كرد و حواريّون نيز با او گريستند.وقتى كهحواريّون سبب گريه را پرسيدند،حضرت عيسى(عليه السلام)فرمود: در اين مكان فرزند پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و فاطمه زهرا(عليها السلام)كشته خواهد شد».(2)

* * *

 

2 ـ گريه بر امام حسين (عليه السلام) پس از ولادت

پس از ولادت امام حسين(عليه السلام) نيز از همان شروع ولادت و پس از آن، رسول خدا(صلى الله عليه وآله)و على(عليه السلام) و فاطمه زهرا(عليها السلام)هنگامى كه از رنج ها و مظلوميّت آينده حسين(عليه السلام)آگاه مى شدند، بر او مى گريستند.

 

گريه رسول خدا (صلى الله عليه وآله)

در روايتى مى خوانيم: پس از ولادت امام حسين(عليه السلام) رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به منزل فاطمه(عليها السلام)آمد و به اسماء فرمود: فرزندم را بياور! اسماء نيز حسين(عليه السلام) را در پارچه اى سفيد قرار داد و به نزد رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آورد. رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) در گوش راست حسين(عليه السلام) اذان و در گوش چپ وى اقامه گفت و سپس وى را در آغوش گرفت و


1 . فَلَمّا سَمِعَ بِذلِكَ زَكَرِيّا(عليه السلام) لَمْ يُفارِقْ مَسْجِدَهُ ثَلاثَةَ أَيّام وَ مَنَعَ فِيهِنَّ النّاسَ مِنَ الدُّخُولِ عَلَيْهِ وَ أَقْبَلَ عَلَى الْبُكاءِ وَ النَّحِيبِ وَ كانَ يُرْثِيهِ: «إِلهِي أَتَفْجَعُ خَيْرَ جَمِيعِ خَلْقِكَ بِوَلَدِهِ...» (احتجاج، ج 2، ص 529).

2 . بحارالانوار، ج 44، ص 253.

[ 54 ]

گريست.

اسماء مى گويد: به حضرت عرض كردم: پدر و مادرم فداى تو باد، چرا گريه مى كنى؟

فرمود: به خاطر اين فرزندم گريانم.

عرض كردم: او كه هم اكنون متولّد شده است (و جاى شادى و خوشحالى است، نه اندوه).

فرمود:

«تَقَتُلُهُ الْفِئَةُ الْباغِيَةُ مِنْ بَعْدِي، لا أَنالَهُمُ اللهُ شَفاعَتِي; وى را پس از من گروهى ستمكار به شهادت مى رسانند كه هرگز خداوند شفاعتم را نصيب آنان نخواهد ساخت».

آنگاه فرمود:

«يا أَسْماءُ لا تُخْبِرِي فاطِمَةَ بِهذا فَإِنَّها قَرِيبَةُ عَهْد بِوِلادَتِهِ; اى اسماء! فاطمه را از اين ماجرا آگاه مساز; چرا كه او تازه صاحب اين فرزنده شده است».(1)

 

گريه على (عليه السلام) بر مظلوميّت امام حسين (عليه السلام)

ابن عبّاس مى گويد: من با اميرمؤمنان(عليه السلام) در مسير رفتن به صفّين همراه بودم; هنگامى كه به نينوا رسيديم، با صداى بلند به من فرمود: اى ابن عبّاس! آيا اين مكان را مى شناسى؟ عرض كردم: نه، نمى شناسم.

فرمود: اگر آن گونه كه من اين سرزمين را مى شناسم، تو نيز مى شناختى، از آن نمى گذشتى جز آن كه همانند من گريه كنى.


1 . بحارالانوار، ج 43، ص 239. مرحوم طبرسى نيز اين حديث را در «اِعلام الورى بأعلام الهدى»، ج 1، ص 427 و شيخ سليمان قندوزى حنفى در كتاب «ينابيع المودّة»، ج 2، ص 300 نقل كرده اند.

[ 55 ]

آنگاه امام(عليه السلام) مدّتى طولانى اشك ريخت، تا آنجا كه اشك ها از محاسن مباركش بر سينه اش سرازير شد و من نيز همراه او گريستم. امام(عليه السلام) در همان حال فرمود: واى! واى! آل ابوسفيان را با من چه كار؟ مرا با آل حرب (از اجداد يزيد) چه كار؟ همان ها كه حزب شيطان و اولياى كفرند. اى اباعبدالله! صبر پيشه كن! چرا كه به پدرت نيز از اين گروه همان (ستم ها) مى رسد كه به تو مى رسد. (أَوِّهِ أَوِّهِ مالِي وَ لاِلِ أَبِي سُفْيانَ؟ مالِي وَ لاِلِ حَرْب حِزْبِ الشَّيْطانِ؟ وَ أَوْلِياءِ الْكُفْرِ؟ صَبْراً يا أَباعَبْدِاللهِ فَقَدْ لَقِىَ أَبُوكَ مِثْلَ الَّذِي تَلْقى مِنْهُمْ).(1)

 

سوگوارى فاطمه زهرا (عليها السلام)

هنگامى كه رسول خدا(عليه السلام) خبر شهادت امام حسين(عليه السلام) و مصايب آن حضرت را به دخترش حضرت فاطمه(عليها السلام) داد، زهرا(عليها السلام) به شدّت گريست و آنگاه پرسيد: اين ماجرا چه زمانى اتّفاق خواهد افتاد؟

رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: زمانى كه نه من باشم، نه تو و نه على. فاطمه(عليها السلام) با شنيدن اين سخن گريه اش شديدتر شد. آنگاه رسول خدا وى را از برپايى عزا و سوگوارى توسّط مردان و زنان امّت، بر شهداى كربلا و رنج هاى زنان اهل بيت(عليهم السلام)آگاه ساخت و پاداش اين گريه ها را بيان فرمود.(2)

3 ـ گريه و سوگوارى بر امام حسين (عليه السلام) پس از شهادت

سرانجام، آن حادثه اى كه از ابتداى خلقت ماجرايش براى اولياى الهى گفته شده بود، اتّفاق افتاد. به يقين، ماجرايى كه پيش از وقوعش دل ها را به درد آورده و اشك ها را جارى ساخته بود، هنگامى كه در روز عاشوراى سال 61 هجرى روى داد، شعله اى بر جان ها زد و سوگ و ماتم را قرين خويش ساخت. همراه با درس هاى بزرگ


1 . بحارالانوار، ج 44، ص 252 (با تلخيص).

2 . همان مدرك، ص 292 (با تلخيص).

[ 56 ]

آزادگى و آرمان خواهى و دفاع از شرف و اعتقاد تا پاى جان، عمق فاجعه به اندازه اى بود كه از روز عاشورا مراسم سوگوارى و اشك و ماتم بر آن حضرت و ياران پاكبازش آغاز شد و همچنان ادامه دارد و تا واپسين لحظات عمر دنيا ادامه خواهد داشت. چرا كه به فرموده رسول خدا(صلى الله عليه وآله):

«إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لا تَبْرَدُ أَبَداً; به يقين شهادت حسين، حرارتى در دل مؤمنان ايجاد خواهد كرد، كه هرگز خاموش نخواهد شد».(1)

در اين قسمت نمونه هايى از گريه و سوگوارى بر آن حضرت را پس از شهادت، از نظر خواننده عزيز مى گذرانيم:

 

حتّى دشمن بر او گريست

هنگامى كه زنان حرم نبوى(صلى الله عليه وآله) چشم شان بر شهدا افتاد، فرياد و ضجّه سردادند و آنگاه زينب شروع به ندبه و ناله كرد و با صداى محزونى صدا زد:

«وا مُحَمَّداه صَلّى عَلَيْكَ مَلِيكُ السَّماءِ، هذا حُسَيْنٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ، مُقَطَّعُالاَْعْضاءِ وَ بَناتُكَ سَبايا; اى محمد! درود خداوند بر تو باد. اين حسين (توست كه) به خون آغشته است و پيكرش قطعه قطعه شده و (اين هم) دخترانت هستند كه اسير شده اند».

زينب كبرى(عليها السلام) همچنان در مصيبت برادرش و ديگر شهدا، سخن گفت و ندبه سر داد تا آنجا كه نقل شده است:

«فَأَبْكَتْ وَاللهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِيق; به خدا سوگند! دوست و دشمن را به


1 . مستدرك الوسائل، ج 10، ص 318، ح 13.

[ 57 ]

گريه آورد».(1)

 

سوگ و ماتم در بارگاه يزيد

پس از آن كه كاروان اسيران را به كوفه و شام بردند، با خطبه هاى افشاگرانه امام زين العابدين(عليه السلام) و زينب كبرى(عليها السلام)، اوضاع شهر شام برگشت و با جوّ ايجاد شده بر ضدّ دستگاه خلافت اموى، يزيد چاره اى جز اظهار ندامت و فرافكنى نداشت. در چنان شرايطى، زنان حرم حسينى در «شام» مراسم عزا و ماتم برپا كردند، تا آنجا كه حتّى زنان خاندان اموى نيز در آن شركت نمودند و اين برنامه تا سه روز ادامه داشت.(2)

 

برنامه سوگوارى همسر امام حسين (عليه السلام)

در روايتى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است كه فرمود: «هنگامى كه امام حسين(عليه السلام)به شهادت رسيد، همسر او (به نام رباب)(3) براى آن حضرت مجلس ماتمى برپا كرد، خود گريه مى كرد و زنان و خادمانش نيز با او همصدا مى شدند».(4)

مراسم سوگوارى در محضر امام باقر و امام صادق (عليهما السلام)

برپايى مراسم سوگوارى امام حسين(عليه السلام) در حضور امام باقر(عليه السلام) پيش از اين گذشت،(5) امّا در مورد حضرت امام صادق(عليه السلام) گاه برخى از شعراى اهل بيت كه به محضر امام(عليه السلام) مى رسيدند، آن حضرت از آنان مى خواست در رثاى حسين بن


1 . بحارالانوار، ج 45، ص 58 - 59. (با تلخيص). در كامل ابن اثير، ج 4، ص 81 نيز همين تعبيرات با تفاوت هايى آمده است.

2 . ... فَخَرَجْنَ حَتّى دَخَلْنَ دارَ يَزِيدَ فَلَمْ تَبْقَ مِنْ آلِ مُعاوِيَةَ امْرَأَةً إِلاَّ اسْتَقْبَلَهُنَّ تَبْكِي وَ تَنُوحُ عَلَى الْحُسَيْنِ(عليه السلام) فَأَقامُوا عَلَيْهِ الْمَناحَةَ ثَلاثاً. (تاريخ طبرى، ج 4، ص 353) همين مطلب در بحارالانوار، ج 45، ص 142 نيز به گونه اى مشروحتر آمده است.

3 . مرحوم شيخ مفيد مى نويسد: يكى از همسران امام حسين(عليه السلام) رباب دختر «امرءالقيس كلبى» است كه مادر حضرت سكينه(عليها السلام) مى باشد. (ارشاد، تاريخ زندگانى امام حسين(عليه السلام)، باب 5، ص 491).

4 . لَمّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ أَقامَتِ امْرَأَتُهُ الْكَلْبِيَّةُ عَلَيْهِ مَأْتَماً و... (الكافى، ج 1، ص 466).

5 . نمونه ديگر از عزادارى در محضر امام باقر(عليه السلام)، سرودن اشعارى توسّط كميت اسدى در محضر آن حضرت در رثاى شهيدان كربلاست كه امام با شنيدن آن، اشكش جارى شد و صداى گريه كنيزكى نيز از پشت پرده شنيده شد. امام(عليه السلام)پس از آن در حقّ كميت دعا كردند. (بحارالانوار، ج 36، ص 390-391).

[ 58 ]

على(عليه السلام)اشعارى بخوانند و گاه خود آن شاعران از امام(عليه السلام) اجازه مى گرفتند تا اشعارى در رثاى سيد الشهداء(عليه السلام) بخوانند. در پاره اى از موارد امام(عليه السلام) به خانواده خويش مى فرمود: پشت پرده بنشينند و آن اشعار را بشنوند و در واقع، محفلى از دوستان خالص اهل بيت(عليهم السلام)براى عزاى سالار شهيدان بر پا مى شد.

داستان ابوهارون مكفوف را پيش از اين آورده ايم و اينك نمونه اى ديگر را نقل مى كنيم.

عبداللّه بن غالب مى گويد: به محضر امام صادق(عليه السلام) شرفياب شدم و در حضور آن حضرت مرثيه اى در باره امام حسين(عليه السلام) خواندم. هنگامى كه به يك بيت حسّاس از آن مرثيه رسيدم، صداى زنى را از پشت پرده شنيدم كه با گريه فرياد زد: «يا ابتاه; پدرجان!».(1)

 

مراسم سوگوارى در محضر امام رضا (عليه السلام)

از دِعبل خُزاعى (شاعر معروف اهل بيت(عليهم السلام)) نقل شده است كه من در ايّام شهادت امام حسين(عليه السلام)به محضر امام رضا(عليه السلام) شرفياب شدم. ديدم آن حضرت محزون واندوهگين نشسته و يارانش نيز گرد آن حضرت نشسته اند. هنگامى كه مرا ديد فرمود: «خوش آمدى اى دعبل! آفرين بر كسى كه با دست و زبانش ما را يارى مى كند!».

سپس در كنار خويش براى من جا باز كرد و مرا كنارش نشاند. آنگاه به من فرمود: اى دعبل! دوست دارم امروز براى ما مرثيه بخوانى; چراكه اين ايّام روزهاى اندوه ما اهل بيت(عليهم السلام) و ايّام شادمانى دشمنان ما ـ به ويژه بنى اميّه ـ است. (سپس امام(عليه السلام)مطالبى را در پاداش گريه كردن و گرياندن در مصيبت اهل بيت(عليهم السلام)به خصوص


1 . بحارالانوار، ج 44، ص 286; ماجراى مرثيه سرايى ابوعماره در محضر امام صادق(عليه السلام) و گريه آن حضرت و اهل خانه نيز نمونه ديگرى است. (همان، ص 282).

[ 59 ]

مصائب امام حسين(عليه السلام) بيان كرد).

آنگاه امام رضا(عليه السلام) برخاست و پرده اى ميان ما و حرمسراى خويش زد و خانواده اش را پشت پرده نشاند، تا آنان نيز براى مصيبت جدّشان امام حسين(عليه السلام)گريه كنند.(1) سپس به دعبل فرمود اشعار خود را بخوان و وى نيز مرثيه اى را در ماتم امام حسين(عليه السلام) و اهل بيتش خواند كه قسمتى از آن چنين است:

أَفاطِمُ لَوْ خِلْتِ الْحُسَيْنَ مُجَدَّلا *** وَ قَدْ ماتَ عَطْشاناً بِشَطِّ فُراتِ

إِذاً لَلَطَمْتِ الْخَدَّ فاطِمُ عِنْدَهُ *** وَ أَجْرَيْتِ دَمْعَ الْعَيْنِ فِي الْوَجَناتِ

أَفاطِمُ قُومِي يَا ابْنَةَ الْخَيْرِ وَ انْدُبِي *** نُجُومَ سَماوات بِأَرْضِ فَلاتِ

بَناتُ زِياد فِي الْقُصُورِ مَصُونَةُْ *** وَ آلُ رَسُولِ اللهِ مُنْهَتِكاتِ

وَ آلُ زِياد فِي الْحُصُونِ مَنِيعةٌ *** وَ آلُ رَسُولِ اللهِ فِي الْفَلَواتِ

سَأَبْكِيهِمْ ما ذَرَّ فِي الاَْرْضِ شارِقُ *** وَ نادى مُنادِى الْخَيْرِ لِلصَّلَواتِ

وَ مَا طَلَعَتْ شَمْسٌ وَ حانَ غُرُوبُها *** وَ بِاللَّيْلِ أَبْكيهِمْ وَ بِالْغَدَواتِ

«اى فاطمه! اگر پيكر به خاك و خون غلطيده حسين را كه تشنه كام كنار شطّ فرات به شهادت رسيده به خاطر آورى در آن هنگام اى فاطمه كنار آن پيكر، به چهره ات طپانچه مى زنى و اشك چشمانت را بر رخسارت سرازير مى سازى اى فاطمه اى دختر بهترين مردم، برخيز! و بر ستارگان آسمان ها در آن صحراى خشك ناله بزن (چرا گريان نباشم وقتى كه به خاطر آورم) دختران زياد در قصرهاى خويش درامانند; ولى حريم خاندان رسول خدا دريده شده است. در حالى كه


1 . ثُمَّ إِنَّهُ نَهَضَ، وَ ضَرَبَ سَتْرَاً بَيْنَنا وَ بَيْنَ حَرَمِهِ، وَ أَجْلَسَ أَهْلَ بَيْتِهِ مِنْ وَراءِ السَّتْرِ لِيَبْكُوا عَلى مُصابِ جَدِّهِمُ الْحُسَيْنِ(عليه السلام)... (بحارالانوار، ج 45، ص 257).

[ 60 ]

 

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation