موضوع مجهز بودن مورچه را به غرايز زندگی بيان و تشريح میكند . سايرحشرات نيز بدين منوال هستند . انسان با اينكه از نظر نيروها مجهزترين موجودات است و اگر بنا بود باغريزه رهبری شود میبايست صد برابر حيوانات مجهز به غرايز باشد ، در عينحال از نظر غرايزی كه او را از داخل خود هدايت و رهبری كنند ، فقيرترينو ناتوانترين موجود است . لهذا به رهبری ، مديريت و هدايت از خارجنياز دارد . اين همان اصلی است كه مبنا و فلسفه بعثت انبياء است . وهنگامی كه فلسفه بعثت انبياء را مورد بحث قرار میدهيم متكی باصل نيازبشر به راهنمائی و رهبری هستيم . يعنی بشر موجودی است مجهز بذخائر ومنابع قدرت بيشمار و در عين حال ، در ذات خود فوق العاده بیخبر وسرگردان و خود از ذخائر و منابع وجود خود ، نا آگاه ، نه میداند كه چهدارد و نه میداند كه چگونه آنها را رهبری كند و مورد بهره برداری قراردهد . لهذا نيازمند است كه رهبری گردد ، راه باو نشان داده شود ونيروهايش سامان يابد و سازمان پيدا كند . بايد او را آزاد كرد و بهحركت آورد . قوانين خاص حاكم بر زندگی بشر اصل سوم مربوط به قوانين خاص زندگی بشر است . يك سلسله اصول بررفتار انسان حكومت میكند كه اگر كسی بخواهد بر بشر مديريت داشته باشد ووی را رهبری كند جز از راه شناخت قوانينی كه بر حيات |