گذشته از انبيائی كه صاحب كتاب و شريعت و قانون نبوده و تابع يكپيغمبر صاحب كتاب و شريعت بودهاند ، مانند همه پيامبران بعد ازابراهيم تا زمان موسی و همه پيامبران بعد از موسی تا عيسی ، پيامبرانصاحب قانون و شريعت نيز بيشتر مقررات پيامبر پيشين را تاييد میكردهاند. ظهور پياپی پيامبران تنها معلول تغيير و تكامل شرايط زندگی و نيازمندیبشر به پيام نوين و رهنمايی نوين نيست ، بيشتر معلول نابوديها و تحريفو تبديلهای كتب و تعليمات آسمانی بوده است . بشر چند هزار سال پيش نسبت به حفظ مواريث علمی و دينی ناتوان بودهاست ، و از او جز اين انتظاری نمیتوان داشت . آنگاه كه بشر میرسد بهمرحلهای از تكامل كه میتواند مواريث دينی خود را دست نخورده نگهداریكند ، علت عمده تجديد پيام و ظهور پيامبر جديد منتفی میگردد و شرط لازم (نه شرط كافی ) جاويد ماندن يك دين ، موجود میشود . آيه فوق به منتفی شدن مهمترين علت تجديد نبوت و رسالت از تاريخ نزولقرآن به بعد اشاره میكند ، و در حقيقت ، تحقق يكی از اركان ختم نبوت رااعلام میدارد . چنانكه همه میدانيم در ميان كتب آسمانی جهان تنها كتابی كه درست و بهتمام و كمال دست نخورده باقی مانده قرآن است . بعلاوه ، مقادير زيادی ازسنت رسول به صورت قطعی و غير قابل ترديد در دست است كه از گزندروزگار مصون مانده است . البته بعد توضيح خواهيم داد كه وسيله الهیمحفوظ ماندن كتاب آسمانی مسلمين ، رشد و قابليت بشر اين دوره است كهدليل بر نوعی بلوغ اجتماعی انسان اين عهد است . |