بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب شرح نهج البلاغه بخش 3, آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     501 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     502 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     503 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     504 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     505 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     506 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     507 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     508 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     509 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     510 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     511 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     512 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     513 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     514 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     515 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     516 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     517 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     518 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     519 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     520 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     521 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     522 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     523 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     524 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     525 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     526 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     527 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     528 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     529 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     530 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     531 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     532 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     533 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     534 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     535 - پيام امام اميـرالـمؤمـنين
     fehrest - فهرست مطالب
 

 

 
 

 

   در مثال ديگر، انسان دورنماى زندگى ثروتمندان بزرگ را مى بيند وگمان مى برد كسى از آنها خوشبخت تر نيست اما اگر روزى به آن برسد مى بيند تنها مقدار كمى از آن ثروت در زندگى او قابل جذب است و بقيه بارسنگينى بر دوش اوست.

   نگهدارى و مراقبت از آن، كار بسيار دشوارى است. دشمنى ها و حسادت ها كه به خاطر آن، دامنش را مى گيرد كابوس هاى وحشتناكى است و به اين ترتيب همان گونه كه مولا (عليه السلام) در تعبير زيبا و رسايش در اين خطبه فرموده، همه چيز دنيا شنيدنش مهمتر از ديدن آن است و به عكس آخرت، سرايى است كه به گفته پيامبران صادق (عليهم السلام) و اولياء الله ديدنش بسيار برتر از شنيدنش مى باشد با اين حال آيا هيچ عاقلى آخرت را با دنيا معاوضه مى كند.

   آرى ! اگر انسان، مقامات مادى و ثروت هاى اين جهان را براى اين بطلبد كه خدمتى به خلق خدا كند و به تعبير قرآن در خطاب به «قارون» « (وَابْتَغِ فِيما  آتَاكَ اللهُ الدّارَ الآخِرَةَ); در ميان آنچه خدا به تو داده است سراى آخرت را جستجو كند»(1) و تمام مشكلات و عوارض آن را پذيرا شود، حساب ديگرى خواهد بود.

   در حديثى مى خوانيم، يكى از ياران امام صادق (عليه السلام) ضمن اظهار ناراحتى عرض كرد : به خدا سوگند ! ما طالب دنيا هستيم و آن را دوست داريم. امام (عليه السلام)فرمود : (بگو ببينم) با (اموال) دنيا چه خواهى كرد ؟ عرض كرد : وسايل زندگى


1. قصص، آيه 77.

[120]

خودم و فرزندانم را فراهم مى كنم با آن صله رحم بجا مى آورم و به نيازمندان صدقه مى دهم و حج وعمره بجامى آورم. فرمود : «لَيْسَ هذَا طَلَبُ الدُّنْيِا، هَذَا طَلَبُ الآخِرَةِ; اين طلب دنيا نيست، طلب آخرت است»(1).

* * *

2 ـ دنيا و ديدگاههاى مردم :

   همه مى دانند زندگى اين جهان براى كسى جاودان نيست، با چشم خود كودكان را مى بينند كه در مدت كوتاهى، جوان و جوانان پير و پيران راهى جهان ديگر مى شوند.

   صفحات ترحيم روزنامه ها همه شب در مقابل چشمان ماست، هر شب آگهى مرگ عزيزانى را مى بينيم كه بستگان و دوستانشان به خاطر آنها به سوگ نشسته اند، مخصوصاً در عصر ما كه فاصله مرگ و زندگى از هر زمان كوتاهتر شده است ناگهان هواپيمايى سقوط مى كند و هر قطعه اى از گوشت سرنشينان آن به گوشه اى از كوه و صحرا پرتاب مى شود. حوادث ديگر همه روز در همه جاده ها مرگ و مير مى آفريند، حتى كشته شدگان حوادث وسايل نقليه شهرهاى بزرگ بيش از كشته شدگان يك جنگ است.

   از اين گذشته همين زندگى چند روزه آميخته با انواع درد و رنجهاست، كافى است سرى به بيمارستان ها بزنيم كودكان و جوانان و پيرانى را ببينيم كه با انواع بيمارى ها دست به گريبانند و ناله مى كنند. سرى به زندان ها بزنيم و افرادى را كه به دلايل مختلف مظالم و ستم ها، اشتباهات و خطاها، هواپرستى ها و خودخواهى ها دربند هستند از نزديك مشاهده كنيم.

   ولى با اين حال غالب مردم مى كوشند همه اين مسائل را به فراموشى


1. وسائل الشيعه، جلد 12، صفحه 19.

[121]

بسپارند و آرامش كاذبى از اين طريق به دست آورند. آرامشى كه همچون آرامش پرنده اى است كه سر خودرا در برف فرو كرده تا صيّاد را نبيند، غافل از اين كه صيّاد او را مى بيند و به زودى گلوى او را مى فشارد.

   امام اميرمؤمنان على (عليه السلام) براى از ميان بردن اين غفلت و فراموشى مرگبار، در جاى جاى خطبه هاى نهج البلاغه هشدارهاى عجيبى مى دهد و از طرق مختلف افكار خفته را بيدار مى سازد.

   گاه مى فرمايد : دنيا دار فنا و عناء و غير و عبر است (سراى نيستى و رنج و دگرگونى و عبرت هاست).

   گاه آميخته بودن زندگى دنيا را با انواع مشكلات يادآور مى شود.

   گاه نزديكى فاصله مرگ و زندگى را به خاطر مى آورد.

   گاه به اين حقيقت، توجه مى دهد كه ساعات عمر بازگشتى ندارد در حالى كه مواهب مادى ديگر همه قابل جبران است و به راستى اگر انسان حدّ اقل هفته اى يك بار مرورى بر بعضى از اين خطبه ها كند هرگز گرفتار آن غفلت مرگبار نمى شود.

* * *

3 ـ چگونه در مواهب دنيا سعادت آخرت را بجوييم ؟

   گاه انسان دنيا را براى اشباع هوا و هوسها، برترى جويى، واستثمار و استعمار ديگران مى طلبد.

   و گاه آن را براى رفاه در حدّ معقول.

   و گاه آن را براى فراهم آوردن امكانات جهت خدمت به ديگران.

   و گاه آن را تقويت پايه هاى اقتصاد جامعه اسلامى و مجد و عظمت و سربلندى آن و نفى هرگونه وابستگى به ديگران و دريوزگى از آنان.

[122]

   بديهى است اين اهداف كاملاً با هم متفاوت و مختلف است.

   اوّلى گرفتار زشت ترين صفات انسانى است و دوّمى به سوى اهداف مباح و بهره گيرى از نعمتهاى الهى حركت مى كند، سوّمى عبادتى كم نظير دارد و چهارمى بهترين خدمات انسانى و اسلامى را انجام مى دهد، و آنچه در مذمت دنيا در خطبه بالا و احاديث معصومين (عليهم السلام) و حتى قرآن مجيد آمده است در واقع اشاره به گروه اوّل است و همان است كه رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةِ و سرچشمه تمام گناهان شمرده شده، و هر كس گرفتار آن شود بدبختى دنيا و آخرت را براى خود خريده است.

   بنابراين مبادا نكوهش دنيا و دنياپرستان به اين معنى تفسير شود كه اسلام مردمى فقير و جامعه اى بينوا را مى پسندد و به آن توصيه مى كند.

   آنچه در بالا گفته شد دقيقاً در روايات اسلامى آمده است، در يكجا مى خوانيم كه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) فرمود : «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ عَبَدَ الدِّيْنارِ وَالدِّرْهَمِ; كسى كه درهم و دينار را بپرستد، رانده شده از راه خداست رانده شده از راه خداست»(1).

   عالم بزرگوار مرحوم «صدوق» در تفسير اين حديث مى گويد : «يَعْني بِهِ مَنْ يَمْنَعُ زَكاةَ مَالِهِ وَيَبخَلُ بِمُواسَاتِ إخْوانِهِ فَيَكُونُ قَدْ آثَرَ عِبَادَةَ الدِّيْنارِ والدِّرْهَمِ عَلَى عِبَادَةِ خالِقِهِ; مقصود پيغمبر (صلى الله عليه وآله) كسى است كه حق نيازمندان و زكات مال را نمى پردازد و از مواسات و كمك به برادران دينى بخل مىورزد، از اين جهت عبادت دينار و درهم را بر عبادات خدا مقدّم داشته است»(2).

   در جاى ديگر مى خوانيم كه على (عليه السلام) با آن زهد و تقواى بى نظير به اين مسأله افتخار مى كند كه در دوران حكومت او تمام مردم كوفه از زندگانى مطلوب


1 و2. بحار الانوار، جلد 70، صفحه 140.

[123]

و قابل قبولى برخوردار بودند، مى فرمايد : «مَا اَصْبَحَ بِالْكُوْفَةِ اَحَدٌ إلاَّ ناعِمَاً، إنَّ اَدْنَاهُم مَنْزِلَةً لَيَأْكُلُ البُّرَ وَيجْلِسُ فِي الظِّلِّ وَيَشْرِبُ مِنْ ماءِ الْفُراتِ; تمام مردم كوفه داراى زندگى مرفهى هستند، كمترين آنها از گندم استفاده مى كند (توجه داشته باشيد نان جو خوراك فقيران بود) و خانه و سرپناهى دارد و از آب آشاميدنى گوارايى (آب فرات) استفاده مى كند»(1).

* * *

 


1. همان مدرك جلد 40، صفحه 327.

[124]

 

[125]

 

 

خطبه115(1)

 

 

 

وَمِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ

 

في الاستسقاء

دعايى براى طلب باران

 

خطبه در يك نگاه

   همان گونه كه از عنوان اين خطبه نمايان است، در واقع دعايى است براى نزول باران، در يكى از خشكساليهاى دوران زندگى آن حضرت، خطبه اى است بسيار پر معنى و پرمحتوا با تعبيراتى بسيار زيبا و عميق، امام (عليه السلام) در آغاز


1. سند خطبه :
از كسانى كه اين خطبه را قبل از سيّد رضى نقل كرده اند مرحوم صدوق در «من لا يحضره الفقيه» است كه در آداب نماز باران، آن را با تفاوت فراوانى آورده است و اضافاتى دارد كه نشان مى دهد سيّد رضى آنچه را در نهج البلاغه آمده، از آن خطبه گزينش كرده است (من لا يحضره الفقيه، جلد 1، صفحه 335) مرحوم شيخ طوسى در تهذيب، جلد 3، صفحه 151 و در «مصباح المتهجد» در آداب نماز استسقا نيز آن را نقل كرده كه با نقل سيّد رضى در نهج البلاغه تفاوتهايى دارد و نشان مى دهد شيخ مطرح ديگرى در اختيار داشت. از دانشمندان اهل سنت «زمخشرى» در كتاب «ربيع الأبرار» نيز بخشى از اين خطبه را آورده و در «نهايه ابن اثير» نيز در چندين جا به لغات پيچيده اين خطبه و تفسير آن اشاره كرده است (مصادر نهج البلاغه، جلد 2، صفحه 256).

[126]

خطبه، مشكلات ناشى از خشكسالى را بيان مى كند و ضمن شرح اين معنى اشاره به اين مى فرمايد، كه بسيارى از اين گونه حوادث ناشى از گناهان و اعمال مردم است سپس دست به درگاه خدا برمى دارد و با عبارات مختلف از پيشگاه قادر متعال، تقاضاى نزول باران مى كند. عبارات امام (عليه السلام) در اين زمينه به قدرى دلنشين است كه انسان را در يك فضاى روحى مملوّ از معنويّت فرو مى برد و چه خوب است از محتواى اين خطبه در «نمازهاى باران» استفاده شود.

* * *

 

[127]

 

بخش اوّل

   اللَّهُمَّ قَدِ انْصَاحَتْ جِبَالُنَا، وَاغْبَرَّتْ أَرْضُنَا، وَهَامَتْ دَوَابُّنَا، وَتَحَيَّرَتْ فِي مَرَابِضِهَا، وَعَجَّتْ عَجِيجَ الثَّكَالَى عَلَى أوْلاَدِهَا، وَمَلَّتِ التَّرَدُّدَ فِي مَرَاتِعِهَا، وَالْحَنِينَ إلَى مَوَارِدِهَا ! اللَّهُمَّ فَارْحَمْ أَنِينَ الاْنَّةِ، وَحَنِينَ الْحَانَّةِ ! اللَّهُمَّ فَارْحَمْ حَيْرَتَهَا فِي مَذَاهِبِهَا، وَأَنِينَهَا فِي مَوَالِجِهَا ! اللَّهُمَّ خَرَجْنَا إلَيْكَ حِينَ اعْتَكَرَتْ عَلَيْنَا حَدَابِيرُ السِّنِينَ، وَأَخْلَفَتْنَا مَخَايِلُ الْجُودِ; فَكُنْتَ الرَّجَاءَ لِلْمُبْتَئِسِ، والْبَلاَغَ لِلْمُلْتَمِسِ. نَدْعُوكَ حِينَ قَنَطَ الاَْنَامُ، وَمُنِعَ الْغَمَامُ، وَهَلَكَ السَّوَامُ، أَلاَّ تُؤَاخِذَنَا بِأَعْمَالِنَا، وَلاَ تَأْخُذَنَا بِذُنُوبِنَا. وَانْشُرْ عَلَيْنَا رَحْمَتَكَ بِالسَّحَابِ الْمُنْبَعِقِ، وَالرَّبِيعِ الْمُغْدِقِ، وَالنَّبَاتِ الْمُونِقِ، سَحّاً وَابِلاً، تُحْيِي بِهِ مَا قَدْ مَاتَ، وَتَرُدُّ بِهِ مَا قَدْ فَاتَ.

 

ترجمه

   بارالها ! كوههاى ما از بى آبى از هم شكافته، زمين ما پر غبار و خشك و خالى از گياه شده، چهارپايان ما سخت تشنه گشته و در آغل هاى خويش سرگردانند، همچون مادران فرزند مرده، ناله سرداده واز رفت و آمد زياد به چراگاه ها و روى آوردن به آبگاهها (ونيافتن آب و علف) خسته شده اند.

   بارخدايا ! به ناله گوسفندان، و فرياد سوزناك شتران ما، رحم فرما !

   بارالها ! به سرگردانى آنها در راهها (از شدت گرسنگى و عطش) و ناله هاشان در آغل ها ترحم فرما !

   خداوند ! هنگامى به سوى تو بيرون آمديم كه خشكسالى هاى پى در پى بر ما هجوم آورده، و ابرهاى پر باران به ما پشت كرده است.

[128]

   تو مايه اميد هر بيچاره، وحلاّل مشكلات هر طلب كننده اى، در اين هنگام كه يأس و نوميدى بر مردم چيره گشته، و ابرها از باريدن بازداشته شده اند، و حيوانات بيابان رو به هلاكت مى روند، تو را مى خوانيم كه ما را به اعمالمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان مگيرى.

   (بارالها !) رحمتت را به وسيله ابرهاى پرباران، و بهار پر آب و گياه، و گياهان  سرسبز و پر طراوت بر ما بگستران; بارانى دانه درشت بر ما نازل كن آن چنان كه زمينهاى مرده را با آن زنده كنى و آنچه را از دست رفته به ما بازگردانى !

 

شرح و تفسير

در اين خشكسالى تمام اميد ما به توست

   امام (عليه السلام) در آغاز اين بخش از خطبه وضع دردناكى را كه بر اثر خشكسالى براى مردم پيدا شده، در ضمن عبارات كوتاه و پرمعنايى بيان مى كند، و در شش جمله نخستين آن چنين عرض مى كند : «خداوندا ! كوههاى ما از بى آبى از هم شكافته، و زمين پرغبار و خشك و خالى از گياه شده، چهارپايان ما سخت تشنه گشته، ودر آغل هاى خويش متحيّرند، همچون مادران فرزند مرده، ناله سرداده اند، و از رفت و آمد زياد به چراگاهها و روى آوردن به آبگاهها (ونيافتن آب و علف) خسته شده اند» (اللَّهُمَّ قَدِ انْصَاحَتْ(1) جِبَالُنَا، وَاغْبَرَّتْ(2)


1. «انصاحت» از مادّه «صوح» (بر وزن صوم) به معنى شكافتن گرفته شده و گاه گفته اند به معنى خشكيدن و شكافتن و متلاشى شدن است كه لازم ملزوم همند.
2. «اغبْرت» از مادّه «غبار» گرفته شده و در اين جا اشاره به خشكسالى است كه سبب خشكيدن زمينها و پر غبار شدن مى گردد.

[129]

أَرْضُنَا، وَهَامَتْ(1) دَوَابُّنَا، وَتَحَيَّرَتْ فِي مَرَابِضِهَا(2)، وَعَجَّتْ(3) عَجِيجَ الثَّكَالَى(4) عَلَى أوْلاَدِهَا، وَمَلَّتِ التَّرَدُّدَ فِي مَرَاتِعِهَا، وَالْحَنِينَ إلَى مَوَارِدِهَا).

   امام (عليه السلام) ترسيم دقيقى از خشكسالى شديد آن زمان، با فصيح ترين عبارات نموده است و وضع كوهها و زمينها و مراتع و آبگاهها و حيوانات را به روشنى بيان فرموده است.

   پس از آن دست به دعا بر مى دارد و به اين صورت تقاضاى كمك مى كند : «بارخدايا ! به ناله گوسفندان و فرياد سوزناك شتران رحم فرما !» (اللَّهُمَّ فَارْحَمْ أَنِينَ الاْنَّةِ(5)، وَحَنِينَ الْحَانَّةِ).

   «بارالها ! به سرگردانى آنان در راهها (از شدّت گرسنگى و عطش) و ناله هاشان در آغلها ترحّم فرما !» (اللَّهُمَّ فَارْحَمْ حَيْرَتَهَا فِي مَذَاهِبِهَا، وَأَنِينَهَا فِي مَوَالِجِهَا(6) ).

   «خداوندا ! هنگامى به سوى تو برون آمديم كه خشكسالى هاى پى در پى بر ما هجوم آورده و ابرهاى پرباران، به ما پشت كرده اند» (اللَّهُمَّ خَرَجْنَا إلَيْكَ


1. «هامت» از مادّه «هيم» (بر وزن حيف) به معنى سرگردانى گرفته شده و گاه اين تعبير در مورد انسان يا حيوانى كه از شدّت عطش نمى داند كجا مى رود استعمال مى شود.
2. «مرابض» جمع «مربض» به معنى آغل و جايگاه چهارپايان است.
3. «عجّت» از مادّه «عجيج» به معنى فرياد كشيدن گرفته شده است
4. «ثكالى» جمع «ثكلى» به معنى زن فرزند مرده است.
5. «آنّه» از مادّه «أنين» به معنى ناله سردادن گرفته شده و معمولاً «آنّه» به گوسفندى گفته مى شود كه ناله مى كند و «حانّه» از مادّه «حنين» به شترى اطلاق مى شود كه ناله سرداده است.
6. «موالج» جمع «مولج» به معنى مدخل چيزى است.

[130]

حِينَ اعْتَكَرَتْ(1) عَلَيْنَا حَدَابِيرُ السِّنِينَ(2)، وَأَخْلَفَتْنَا(3) مَخَايِلُ(4)الْجُودِ(5) ).

   تعبيرات بسيار حساب شده اى كه امام (عليه السلام) در اين دعا بكار برده، از يكسو شدّت سوز آن حضرت و مردم را بيان مى كند، و از سوى ديگر ترسيم دقيقى از حادثه را به همراه دارد زيرا «حدابير» كه جمع «حدبار» است در مورد شترى بكار مى رود كه از شدّت لاغرى (به خاطر گرسنگى يا راه رفتن زياد) استخوانهاى كوهانش كاملاً نمايان گشته، و گوشتها از روى آن برچيده شده است، امام (عليه السلام)در اين تشبيه زيبا خشكسالى هاى پى درپى را به چنين شترى تشبيه فرموده كه به يقين منظره آن اسفناك و سوار شدن بر آن بسيار مشكل و طاقت فرساست.

   تعبير به «آنَّه» و «حانَّه» كه هر دو در مورد حيوانى كه ناله سرداده است بكار مى رود يكى در مورد گوسفندان و ديگرى در مورد شتران اشاره به اين است كه تمام حيوانات در آن خشكسالى شديد نالان شده بودند.

   وبا توجّه به اين كه قسمت عمده سرزمين عراق در ميان دو نهر عظيم «دجله» و «فرات» واقع شده كه از پر آب ترين نهرهاى منطقه اند معلوم مى شود خشكسالى در آن سالها به قدرى شديد بوده كه حتّى مردم عراق را براى نيازهاى ابتدايى حيوانات، سخت در فشار قرار داده بود، (قراين نشان


1. «اعتكرت» از مادّه «عكر» (بر وزن مكر) به معنى حمله كردن شديد گرفته شده است.
2. «سنين» اسم جمع است و به معنى سالها مى آيد ولى معمولاً در تعبيراتى مثل جمله بالا به معنى خشكسالى و قحطى است (در قاموس اللغه براى «سنه» دو معنى ذكر كرده : يكى سال و ديگرى قحطى است).
3. «أخلفتنا» از مادّه «خلاف» به معنى تخلّف كردن گرفته شده است.
4. «مخايل» جمع «مخيله» (بر وزن قبيله) به معنى ابرى است كه انسان اميد باران از آن دارد.
5. «جود» به فتح جيم جمع «جائد» به معنى باران پرپشت و «جود» به ضمّ جيم به معنى بخشش است.

[131]

مى دهد كه امام (عليه السلام) اين خطبه را بعد از نماز باران در زمانى كه در «كوفه» بود ايراد فرموده اند).

   سپس مى افزايد : «(خداوندا !) تو مايه اميد هر بيچاره و حلاّل مشكلات هر طلب كننده اى، در اين هنگام كه يأس و نوميدى بر مردم چيره گشته، و ابرها از باريدن بازداشته شده اند و حيوانات بيابان رو به هلاكت مى روند تو را مى خوانيم كه ما را به اعمالمان مؤاخذه نكنى و به گناهانمان مگيرى !» (فَكُنْتَ الرَّجَاءَ لِلْمُبْتَئِسِ(1)، والْبَلاَغَ(2) لِلْمُلْتَمِسِ. نَدْعُوكَ حِينَ قَنَطَ الاَْنَامُ، وَمُنِعَ الْغَمَامُ، وَهَلَكَ السَّوَامُ(3)، أَلاَّ تُؤَاخِذَنَا بِأَعْمَالِنَا، وَلاَ تَأْخُذَنَا بِذُنُوبِنَا).

   اين تعبير به خوبى نشان مى دهد كه بسيارى از آفات و بلاها و تنگناها به خاطر گناهان مردم است و تا به درگاه خدا نروند توبه و تقاضاى عفو و بخشش نكنند مشكل آنها حل نمى شود.

   اين تعبير شبيه تعبيرى است كه «نوح» پيامبر (عليه السلام) به هنگام شكايت بردن به درگاه خدا از قوم خود مى گويد : « (فقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إنَّهُ كَانَ غَفّاراً * يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً); به آنها گفتم : از گناهان خود در پيشگاه خدا استغفار كنيد كه خدا بسيار آمرزنده است، تا بارانهاى آسمان را پى درپى بر شما فرو فرستد»(4).

   در سوره اعراف نيز مى خوانيم : « (وَلَوْ اَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكات مِنَ السَّمَاءِ وَالاَْرْضِ); اگر مردمى كه در آباديها زندگى مى كنند ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند بركات فراوانى از آسمان


1. «مبتئس» از مادّه «بؤس» (بر وزن قرص) به معنى فقر و شدّت حاجت گرفته شده است.
2. «بلاغ» به معنى كفايت و حلّ مشكل است.
3. «سوام» و «سائمه» به معنى حيوانى است كه در بيابان چرا مى كند.
4. نوح، آيه 10 ـ 11.

[132]

و  زمين بر آنها مى گشوديم»(1).

   سپس امام خواسته اصلى خودرا به پيشگاه خدا چنين عرضه مى دارد : (بارالها !) رحمتت را به وسيله ابرهاى پرباران و بهار پر آب و گياه و گياهان سرسبز و پر طراوت بر ما بگستران، بارانى دانه درشت بر ما نازل كن، آن چنان كه زمين هاى مرده را با آن زنده كنى و آنچه را از دست رفته به ما بازگردانى» (وَانْشُرْ عَلَيْنَا رَحْمَتَكَ بِالسَّحَابِ الْمُنْبَعِقِ(2)، وَالرَّبِيعِ الْمُغْدِقِ(3)، وَالنَّبَاتِ الْمُونِقِ(4)، سَحّاً(5) وَابِلاً(6)، تُحْيِي بِهِ مَا قَدْ مَاتَ، وَتَرُدُّ بِهِ مَا قَدْ فَاتَ).

   آنچه در اين تعبيرات آمده تمام خواسته هاى قحطى زدگان و گرفتار خشكسالى را منعكس مى كند، از يك سو تقاضاى ابرهاى پر باران و از سوى ديگر بهارى پر بركت و گياهانى زيبا و پرطراوت و از سوى سوّم به سراغ نتيجه نهايى مى رود; بارانى كه زمينهاى مرده را زنده كند و آنچه را از دست رفته باز گرداند; نه تنها آن سال سال پربركتى باشد، بلكه سالى جبران كننده نسبت به سالهاى خشكسالى پيشين باشد.

* * *


1. اعراف، آيه 96.

2. «منبعق» از مادّه «انبعاق» به معنى انشقاق گرفته شده و از آن جا كه به هنگام بارش باران گويى ابرها شكافته مى شوند و باران از آنها جارى مى شود اين واژه در مورد نزول باران به كار مى رود.
3. «مغدق» از ريشه «غدق» (بر وزن شفق) به معنى آب فراوان گرفته شده و به صورت كنايه براى سال هاى پر نعمت به كار مى رود.
4. «مونق» از ريشه «انق» (بر وزن شفق) به معنى خوشحال شدن و اعجاب نسبت به چيزى گرفته شده است.
5. «سحّ» به معنى فروريختن آب فراوان و پشت سرهم است.
6. «وابل» به معنى باران شديد و دانه درشت است.

[133]

 

بخش دوّم

   اللَّهُمَّ سُقْيَا مِنْكَ مُحْيِيَةً مُرْوِيَةً، تَامَّةً عَامَّةً، طَيِّبَةً مُبَارَكَةً، هَنِيئَةً مَرِيعَةً، زَاكِياً نَبْتُهَا، ثَامِراً فَرْعُهَا، نَاضِراً وَرَقُهَا، تُنْعِشُ بِهَا الضَّعِيفَ مِنْ عِبَادِكَ، وَتُحْيِي بِهَا الْمَيِّتَ مِنْ بَلاَدِكَ !

   اللَّهُمَّ سُقْيَا مِنْكَ تُعْشِبُ بِهَا نِجَادُنَا، وَتَجْرِي بِهَا وِهَادُنَا، وَيُخْصِبُ بِهَا جَنَابُنَا، وَتُقْبِلُ بِهَا ثِمَارُنَا، وَتَعِيشُ بِهَا مَوَاشِينَا، وَتَنْدَى بِهَا أَقَاصِينَا، وَتَسْتَعِينُ بِهَا ضَوَاحِينَا; مِنْ بَرَكَاتِكَ الْوَاسِعَةِ، وَعَطَايَاكَ الْجَزِيلَةِ، عَلَى بَريَّتِكَ الْمُرْمِلَةِ، وَوَحْشِكَ الْمُهْمَلَةِ. وَأَنْزِلْ عَلَيْنَا سَمَاءً مُخْضِلَةً، مِدْرَاراً هَاطِلَةً، يُدَافِعُ الْوَدْقُ مِنْهَا الْوَدْقَ، وَيَحْفِزُ الْقَطْرُ مِنْهَا الْقَطْرَ، غَيْرَ خُلَّب بَرْقُهَا، وَلاَ جَهَام عَارِضُهَا، وَلاَ قَزَع رَبَابُهَا، وَلاَ شَفَّان ذِهَابُهَا، حَتَّى يُخْصِبَ لإمْرَاعِهَا الْمُجْدِبُونَ، وَيَحْيَا بِبَرَكَتِهَا المُسْنِتُونَ، فَإنَّكَ (تُنْزِلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا، وَتَنْشُرُ رَحْمَتَكَ وَأَنْتَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ).

 

ترجمه

   بارالها ! بارانى حيات بخش، سيراب كننده، كامل، همگانى پاكيزه، پربركت، گوارا و خرّمى بخش از ناحيه خودت بر ما نازل فرما !، بارانى كه گياهان پربركت با شاخه هايى پر ثمر و برگهايى سرسبز و پر طراوت بروياند، آن گونه كه بندگان ضعيفت را با آن توان بخشى وسرزمينهاى مرده را با آن زنده كنى.

   خداوندا ! بارانى ده ! كه تپّه ها و كوههاى بلند ما را پر گياه سازد، در دامنه ها و دشتها جارى گردد، و به تمامى سرزمين ما نعمت فراوان بخشد، ميوه ها با آن

[134]

به ما روى آورد، چهارپايان ما با آن زندگى كنند، سرزمينهاى دورتر از ما نيز از آن بهره مند شوند، و روستاهاى ما از آن مدد گيرند (همه اينها را) از بركات وسيع و گسترده و عطاياى فراوان خويش بر بندگان فقير و حيوانات وحش بيابان عنايت فرما !

   (خداوندا !) آسمانى مرطوب و پرباران، بارانى دانه درشت و پى درپى كه قطرات آن بر اثر كثرت و شدّت، يكديگر را به پيش رانند و از خود دور سازند، نه رعد و برق بى باران و ابر بى ثمر، و نه ابرهاى كوچك پراكنده و نه دانه هاى ريز همراه بادهاى سرد.

   (بارانى مرحمت كن كه) قحطى زده گان به نعمت فراوان رسند و از بركت آن گرفتاران خشكسالى زنده گردند، زيرا تويى كه بعد از نوميدى آنها باران را فرو مى فرستى و رحمتت را گسترش مى دهى وتو سرپرستى هستى شايسته ستايش !

 

شرح و تفسير

پروردگارا ! بارانى با اين ويژگيها بر ما فرست

   امام (عليه السلام) در اين بخش از خطبه، خواسته اصلى خودش و همراهانش را كه نزول باران پر بركت است بيان كرده و بارانى از خدا مى خواهد كه براى آن صفات بيست گانه اى بيان فرمورده است كه هر يك از اين اوصاف، اشاره به نكته دقيقى است و چه جالب و شگفت انگيز است كه امام (عليه السلام) براى باران مطلوب، اين همه اوصاف بيان مى كند، اوصافى كه انسان را در برابر عظمت خالق، خاضع مى سازد و به شنوندگان مى فهماند كه اين قطرات باران چه بركات و آثارى مى تواند داشته باشد، عرضه مى دارد :

   «بارالها ! بارانى حيات بخش، سيراب كننده، كامل، همگانى، پاكيزه،

[135]

پربركت، گوارا و خرّمى بخش از ناحيه خودت بر ما نازل فرما ! بارانى كه گياهانى پربركت با شاخه هاى پر ثمر و برگهاى سرسبز و پرطراوات بروياند، آن گونه كه بندگان ضعيفت را با آن توان بخشى و سرزمينهاى مرده را با آن زنده كنى !» (اللَّهُمَّ سُقْيَا مِنْكَ مُحْيِيَةً مُرْوِيَةً، تَامَّةً عَامَّةً، طَيِّبَةً مُبَارَكَةً، هَنِيئَةً مَرِيعَةً(1)، زَاكِياً نَبْتُهَا، ثَامِراً(2) فَرْعُهَا، نَاضِراً(3) وَرَقُهَا، تُنْعِشُ(4) بِهَا الضَّعِيفَ مِنْ عِبَادِك، وَتُحْيِي بِهَا الْمَيِّتَ مِنْ بَلاَدِكَ).

   در واقع (عليه السلام) امام از پيشگاهِ حق تقاضاى بارانى مى كند كه شرائط در آن جمع باشد و موانع از آن دور، زيرا بسيار ديده شده كه بارانهاى سيل آسا مى بارد ولى همه چيز را ويران مى كند، يا در نقطه خاصّى متمركز مى شود و نفع آن عام نيست و يا همراه با سردى شديد هوا و يخبندان مى شود كه آثار منفى بجا مى گذارد و يا موانعى همچون بادهاى گرم، طوفانهاى شديد، آفات گياهى ملخ و حشرات موذّى و امثال آن، آثار باران را از ميان مى برد، امام (عليه السلام) تمام اين جوانب را در نظر مى گيرد و جمع همه شرايط و دفع همه موانع را از خدا مى طلبد.

* * *

   ودر ادامه اين دعا هفت وصف ديگر، بيان مى كند كه با اوصاف سيزده گانه قبل، عدد بيست را كامل مى سازد، عرضه مى دارد «خداوندا ! بارانى ده ! كه تپّه ها و كوههاى بلند ما را پر گياه سازد و در دامنه ها و دشتها جارى گردد، به تمامى سرزمين ما نعمت فراوان بخشد، ميوه ها با آن به ماروى آورند، چهارپايان


1. «مريع» از مادّه «مرع» (بر وزن فرح) به معنى پرگياه شدن گرفته شده است.
2. «ثامر» به معنى «ذو ثمر» و داراى ميوه مى باشد.
3. «ناضر» به معنى «ذو نضره» يعنى داراى خرمى و طراوت است.
4. «تنعش» از مادّه «نعش» (بر وزن فرش) به معنى برانگيختن و برپاداشتن گرفته شده است.

[136]

ما با آن زندگى كنند و سرزمينهاى دورتر از ما نيز از آن بهره مند شوند، و روستاهاى ما از آن مدد گيرند (همه اينها را) از بركات واسع و عطاياى فراوان خويش بر بندگان فقير و حيوانات وحش بيابان عنايت فرما !» (اللَّهُمَّ سُقْيَا مِنْكَ تُعْشِبُ(1) بِهَا نِجَادُنَا(2)، وَتَجْرِي بِهَا وِهَادُنَا(3)، وَيُخْصِبُ(4) بِهَا جَنَابُنَا(5)، وَتُقْبِلُ بِهَا ثِمَارُنَا، وَتَعِيشُ بِهَا مَوَاشِينَا، وَتَنْدَى(6) بِهَا أَقَاصِينَا(7)، وَتَسْتَعِينُ بِهَا ضَوَاحِينَا(8); مِنْ بَرَكَاتِكَ الْوَاسِعَةِ، وَعَطَايَاكَ الْجَزِيلَةِ، عَلَى بَريَّتِكَ الْمَرْمِلَةِ(9)، وَوَحْشِكَ الْمُهْمَلَةِ).

   امام (عليه السلام) سعه صدر و وسعت نظر و رحمت عام خودرا در اين دعا نشان مى دهد، چرا كه مناطق دور و نزديك را در نظر گرفته، چهارپايان و حتى حيوانات وحشى بيابان را از نظر دور نمى دارد، دعاى او همگان را شامل مى شود و تقاضاى او همه را در بر مى گيرد و اين است معنى لطف و مرحمت عام امام (عليه السلام)پيشواى بزرگ اسلام !

* * *


1. «تعشب» از مادّه «عشب» (بر وزن شرف) به معنى رويش گياه گرفته شده است.
2. «نجاد» از مادّه «نجود» (بر وزن سجود) به معنى مرتفع شدن است و عرب سرزمين مرتفع را «نجد» مى گويد.
3. «وهاد» جمع «وهدة» (بر وزن غفلة) به معنى زمين منخفض و پست است.
4. «يخصب» از ريشه «خصب» (بر وزن فكر) به معنى پر گياه شدن گرفته شده است.
5. «جناب» به معنى اطراف خانه يا محله يا شهر است.
6. «تندى» از مادّه «نداوة» به معنى رطوبت گرفته شده و معمولاً در اين گونه موارد كنايه از جود و سخاوت است.
7. «اقاصى» جمع «أقصى» به معنى نقطه دور دست است.
8. «ضواحى» جمع «ضاحيه» به معنى منطقه خارج از شهر است.
9. «مرمله» از مادّه «ارمال» به معنى تمام شدن زاد و توشه و فقير شدن، گرفته شده است و مرمله به معنى فقير و ارامل نيز به افراد فقير گفته مى شود.

[137]

   سپس امام (عليه السلام) در ادامه تقاضاهاى خود در مورد نزول بارانهاى پربركت چنين عرضه مى دارد (خداوندا !) آسمانى مرطوب و پرباران، بارانى دانه درشت و پى درپى كه قطراتش (بر اثر كثرت و شدّت) يكديگر را به پيش رانند، و از خود دور سازند» (وَأَنْزِلْ عَلَيْنَا سَمَاءً مُخْضِلَةً(1)، مِدْرَاراً هَاطِلَةً(2)، يُدَافِعُ الْوَدْقُ مِنْهَا الْوَدْقَ(3)، وَيَحْفِزُ(4) الْقَطْرُ مِنْهَا الْقَطْرَ).

   و در توصيف بيشتر مى افزايد : «نه رعد و برق بى باران و ابر بى ثمر، و نه ابرهاى كوچك پراكنده، و نه دانه هاى ريز، همراه بادهاى سرد» (غَيْرَ خُلَّب(5)بَرْقُهَا، وَلاَ جَهَام(6) عَارِضُهَا، وَلاَ قَزَع(7) رَبَابُهَا(8)، وَلاَ شَفَّان(9) ذِهَابُهَا(10)).


1. «مخضله» از مادّه «خضل» (بر وزن عمل) به معنى رطوبت گرفته شده است و به عنوان كنايه از سالهاى پرباران و پربركت بكار مى رود.
2. «هاطله» از مادّه «هطل» (بر وزن سطل) به معنى سيلان گرفته شده و در مورد بارانهاى دانه درشت بكار مى رود.
3. «ودق» به معنى دانه باران است و گاه به ذرّات بسيار كوچك آب كه به صورت غبار هنگام نزول باران در فضا پراكنده مى شود نيز گفته شده است و در اين جا مناسب معنى اوّل است.
4. «يحفز» از مادّه «حفز» (بر وزن نبض) به معنى پيش راندن به شدّت است.
5. «خلّب» به معنى فريبنده، از مادّه «خلابه» به معنى فريبندگى گرفته شده است و در اين جا اشاره به ابرى است كه رعد و برق از آن ظاهر مى شود ولى نمى بارد.
6. «جهام» به ابرى گفته مى شود كه آبى در آن نيست (ابر پوششى) و در اصل از مادّه «جهامة» به معنى قيافه در هم كشيدن گرفته شده است.
7. «قزع» به هر چيز پراكنده گفته مى شود و در اين جا منظور ابرهاى پراكنده است.
8. «رباب» به معنى ابر سفيد رنگى است (كه باران ندارد).
9. «شفّان» به معنى بادهاى سرد يا هواى سرد توأم با رطوبت است (لسان العرب و دهخدا) ريشه اصلى آن «شفون» (بر وزن فنون) به معنى نگاه كردن با گوشه چشم يا نگاه كردن اعتراض آميز است و اطلاق اين واژه بر بادهاى سرد شايد به خاطر آن است كه سبب ناراحتى طرف مقابل مى شود.
10. «ذهاب» جمع «ذَهْبَه» به معنى باران كم پشت است.

[138]

   «(بارانى مرحمت كن كه) قحطى زدگان، به نعمت فراوان رسند و از بركت آن گرفتاران خشكسالى، زنده گردند، زيرا توئى كه بعد از نوميدى آنها، باران را فرو مى فرستى و رحمتت را گسترش مى دهى وتو سرپرستى هستى شايسته ستايش»(1) (حَتَّى يُخْصِبَ لإمْرَاعِهَا(2) الْمُجْدِبُونَ(3)، وَيَحْيَا بِبَرَكَتِهَا المُسْنِتُونَ(4)، فَإنَّكَ (تُنْزِلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا، وَتَنْشُرُ رَحْمَتَكَ وَأَنْتَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ)).

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation