«اكمالالدين» او را بسيار ستوده است(1).
محمد بن حسن بن فرّوخ الصفّار(2):
از دانشمندان و محدثان جليل و ارجمند قرن سوم هجرى و از اصحاب امام عسكرى(عليه السلام) است، فقيهى جامع و محدثى موثق و مورد اعتماد است. در سال 290 هجرى قمرى در شهر قم وفات كرده است.
تأليفات بسيارى دارد، كتاب «بصائر الدرجات» از آن جمله است.
محمد بن حسن القمى(3):
از محدثان موثق و بعضى او را همان محمد بن حسن الوليد دانستهاند.
محمد بن حسين بن المنتهى الحسنى:
لقبش «ناصر الدين» بوده است مردى فقيه و صالح بود و در قم شغل قضاء داشته است(4).
محمد بن حمزة بن اليسع القمى(5):
برادر احمد بن حمزه است، از اصحاب امام ابى الحسن على بن محمد الهادى(عليهما السلام) است، مورد توثيق و تعديل واقع شده، و كتابى نيز تأليف كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اكمال الدين: 3.
2ـ رجال نجاشى: 354; فهرست طوسى: 143; رجال طوسى: 436; الخلاصه 1/157; منتهى المقال 6/23.
3ـ رجال طوسى: 491; اختيار كشى رقم 396، 1123; خلاصه 1/148.
4ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 104; امل الآمل: 510; جامع الرواة 6/363; تنقيح المقال 2/247.
5ـ رجال طوسى: 426; رجال نجاشى: 460; خلاصه 1/187.
محمد بن خالد الاشعرى(1):
از روات قميين بوده كتابى نيز تأليف كرده است.
محمد بن خالد بن عبدالرحمن بن محمد بن على البرقى، به «ابو عبدالله محمد» رجوع شود.
محمد بن خالد بن عبدالرحمن بن محمد بن على البرقي:
به «ابو عبدالله محمد» رجوع شود.
محمد بن [محمد[ رضا القمى(2):
از دانشمندان و علماء متأخر ]![ قم است، تأليفات او از اينقرار است:1 ـ انجاح المطالب در معانى و بيان منظوم.
2 ـ كنز الدقائق و بحر الغرائب در تفسير، منظوم.
3 ـ رسالهاى در اعمال سال به فارسى.
4 ـ رسالهاى در احكام صيد و ذباحه به عربى.
محمد بن الريان بن الصلت الاشعرى(3):
از محدثانوفقهاى قرنسومهجرىاست در مسائل مختلف از امام الهادى(عليه السلام)سؤالاتى كرده است و همچنين از اصحاب آن حضرت شمرده شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 343; فهرست طوسى: 153; خلاصه 1/155.
2ـ مقدمه تفسير شريف كنز الدقائق به قلم استاد محمد هادى معرفت; روضات الجنات 7/105; المفسرون حياتهم و منهجهم: 593.
3ـ رجال نجاشى: 370; فهرست طوسى: 90 ضمن ترجمه برادرش على; رجال طوسى: 423، اختيار كشى رقم 1037; خلاصه 1/142.
محمد بن زين العرب الحسنى القمى(1):
لقبش «ناصر الدين» و مردى فاضل و فقيهى پارسا بوده است.
محمد بن سالم القمى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) است.
محمد بن سليمان القمى:
از اصحاب امام جعفر الصادق(عليه السلام) است.
محمد بن سهل بن اليسع بن عبدالله بن سعد بن مالك بن الاحوص الاشعرى(3):
از صحابه امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) بوده و مسائلى از آن حضرت پرسيده است، كتابى در جمع احاديث دارد.
محمد بن عبدالجبّار (ابن أبى الصهبان)(4):
محدّثى موثق و از اصحاب امام الهادى(عليه السلام) است، شيخ منتجب الدين و علامه او را قمى دانستهاند.
محمد بن عبدالعزيز بن ابى طالب:
فقيهى پارسا و صالح بوده است(5).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرستشيخمنتجبالدين:118: املالآمل:502: جامعالرواة2/153; تنقيحالمقال 3/154.
2ـ رجال طوسى: 392; تنقيح 3/119; منهج المقال: 297; مجمع الرجال 5/215; معجمرجال الحديث 16/119.
3ـ رجال نجاشى: 367; فهرست طوسى: 147; رجال طوسى: 388.
4ـ منتهى المقال 6/86; رجال شيخ: 424; خلاصه: 142.
5ـ فهرست منتجب الدين: 108; امل: 503; جامع الرواة 2/139; تنقيح المقال 3/139.
محمد بن عبدالله بن جعفر بن الحسين بن جامع بن مالك الحميرى (ابو جعفر)(1):
از فقها و محدثان اواخر قرن سوّم هجرى است. با حضرت صاحبالامر]عج[ مكاتبه داشته و در مسائل مختلف از آن حضرت سئوالاتى كرده است، همگان او را به عدل و درستى ستوده و تأليفاتى به او نسبت دادهاند.
محمد بن عبدالله بن عيسى الاشعرى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا ]عليه السلام[ است.
محمد بن عبدالمؤمن (مؤدّب)(3):
از محدثانموثق قماست. نجاشى و علامه براى او تأليفاتى بدست مىدهند.
محمد بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه «شيخ صدوق»:
به كلمه ابو جعفر محمد مراجعه شود.
محمد بن على بن احمد بن هشام القمى(4):
كنيهاش ابو جعفر است از محدثان است و از محمد بن على ماجيلويه روايت مىكند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 354; فهرست طوسى: 156; رجال طوسى: 414، 512; خلاصه 1/157.
2ـ نك: رجال طوسى: 389.
3ـ و نيز نك: رجال نجاشى: 378; الخلاصه 1/161.
4ـ نك: رجال شيخ طوسى: 507.
محمد بن على بن جاك(1):
در قمى بودن او اختلاف است. كنيهاش ابو طاهر و از محدثان موثق است.
محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه:
به (ابو جعفر على) رجوع شود.
محمد بن على بن عيسى الاشعرى(2):
از محدثان قرن سوم است و از صحابه امام ابى الحسن على بن محمد الهادى ]8[ است، در شهر قم امارت داشتهاست، پرسشهائى از امام(عليه السلام)دارد.
محمد بن على ماجيلويه(3):
از روات و محدّثان اواخر قرن چهارم هجرى است، شيخ صدوق از او روايت مىكند، و در مواردى كه اسمش را ذكر مىنمايد او را تجليل و تكريم مىفرمايد. شيخ جزايرى در كتاب حاوى، او را از ثقات شمرده است.
محمد بن على بن محبوب الاشعرى(4):
«ابو جعفر» كنيه او است و در عصر خود بزرگ و قائد قميين بوده است
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 342; خلاصه 1/155.
2ـ نك: رجال شيخ طوسى: 422.
3ـ نك: رجال شيخ طوسى: 491.
4ـ رجال نجاشى: 349; رجال شيخ طوسى: 494; فهرست طوسى: 145; خلاصه 1/156. در تمامى منابع رجالى موجود وثاقت وى به چشم مىخورد و در جلد 17 معجم رجال الحديث طى 18 صفحه ترجمه او و روايات و استادان و شاگردان و...، آمده است.
فقيهى پارسا و دانشمندى محبوب بوده است.
تأليفاتى دارد از آن جمله:
1 ـ كتاب الجامع در ابواب فقه.
2 ـ كتاب الزبرجد.
3 ـ كتاب الزمرد.
4 ـ كتاب ]الـ[ـضياء والنور فى الحكومات(1).
محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(2):
از محدثان ارجمند و پارساى قمى اواخر قرن دوّم هجرى است به ديدار امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) و امام محمد بن على النقى ]ع[ مشرف شده و از ايشان حديث و فقه آموخته است، نجاشى و علامه و شهيد ثانى و وحيد بهبهانى و شيخ جزايرى او را بسيار ستوده و توثيقش كردهاند.
محمد بن قولويه(3):
از روات و محدثان بزرگوار قم و پدر جعفر بن محمد بن قولويه است كه ترجمه او را در ذيل كلمه «ابوالقاسم» ياد كرديم. محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله و ديگران روايت مىكند، قبر او اكنون در باغ ملّى قم است.
محمد بن محمد بن الحسن الطوسى:
به كلمه (خواجه نصيرالدين) رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
تأليفات بسيارى دارد، كتاب «بصائر الدرجات» از آن جمله است.
محمد بن حسن القمى(3):
از محدثان موثق و بعضى او را همان محمد بن حسن الوليد دانستهاند.
محمد بن حسين بن المنتهى الحسنى:
لقبش «ناصر الدين» بوده است مردى فقيه و صالح بود و در قم شغل قضاء داشته است(4).
محمد بن حمزة بن اليسع القمى(5):
برادر احمد بن حمزه است، از اصحاب امام ابى الحسن على بن محمد الهادى(عليهما السلام) است، مورد توثيق و تعديل واقع شده، و كتابى نيز تأليف كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اكمال الدين: 3.
2ـ رجال نجاشى: 354; فهرست طوسى: 143; رجال طوسى: 436; الخلاصه 1/157; منتهى المقال 6/23.
3ـ رجال طوسى: 491; اختيار كشى رقم 396، 1123; خلاصه 1/148.
4ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 104; امل الآمل: 510; جامع الرواة 6/363; تنقيح المقال 2/247.
5ـ رجال طوسى: 426; رجال نجاشى: 460; خلاصه 1/187.
محمد بن خالد الاشعرى(1):
از روات قميين بوده كتابى نيز تأليف كرده است.
محمد بن خالد بن عبدالرحمن بن محمد بن على البرقى، به «ابو عبدالله محمد» رجوع شود.
محمد بن خالد بن عبدالرحمن بن محمد بن على البرقي:
به «ابو عبدالله محمد» رجوع شود.
محمد بن [محمد[ رضا القمى(2):
از دانشمندان و علماء متأخر ]![ قم است، تأليفات او از اينقرار است:1 ـ انجاح المطالب در معانى و بيان منظوم.
2 ـ كنز الدقائق و بحر الغرائب در تفسير، منظوم.
3 ـ رسالهاى در اعمال سال به فارسى.
4 ـ رسالهاى در احكام صيد و ذباحه به عربى.
محمد بن الريان بن الصلت الاشعرى(3):
از محدثانوفقهاى قرنسومهجرىاست در مسائل مختلف از امام الهادى(عليه السلام)سؤالاتى كرده است و همچنين از اصحاب آن حضرت شمرده شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 343; فهرست طوسى: 153; خلاصه 1/155.
2ـ مقدمه تفسير شريف كنز الدقائق به قلم استاد محمد هادى معرفت; روضات الجنات 7/105; المفسرون حياتهم و منهجهم: 593.
3ـ رجال نجاشى: 370; فهرست طوسى: 90 ضمن ترجمه برادرش على; رجال طوسى: 423، اختيار كشى رقم 1037; خلاصه 1/142.
محمد بن زين العرب الحسنى القمى(1):
لقبش «ناصر الدين» و مردى فاضل و فقيهى پارسا بوده است.
محمد بن سالم القمى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) است.
محمد بن سليمان القمى:
از اصحاب امام جعفر الصادق(عليه السلام) است.
محمد بن سهل بن اليسع بن عبدالله بن سعد بن مالك بن الاحوص الاشعرى(3):
از صحابه امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) بوده و مسائلى از آن حضرت پرسيده است، كتابى در جمع احاديث دارد.
محمد بن عبدالجبّار (ابن أبى الصهبان)(4):
محدّثى موثق و از اصحاب امام الهادى(عليه السلام) است، شيخ منتجب الدين و علامه او را قمى دانستهاند.
محمد بن عبدالعزيز بن ابى طالب:
فقيهى پارسا و صالح بوده است(5).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرستشيخمنتجبالدين:118: املالآمل:502: جامعالرواة2/153; تنقيحالمقال 3/154.
2ـ رجال طوسى: 392; تنقيح 3/119; منهج المقال: 297; مجمع الرجال 5/215; معجمرجال الحديث 16/119.
3ـ رجال نجاشى: 367; فهرست طوسى: 147; رجال طوسى: 388.
4ـ منتهى المقال 6/86; رجال شيخ: 424; خلاصه: 142.
5ـ فهرست منتجب الدين: 108; امل: 503; جامع الرواة 2/139; تنقيح المقال 3/139.
محمد بن عبدالله بن جعفر بن الحسين بن جامع بن مالك الحميرى (ابو جعفر)(1):
از فقها و محدثان اواخر قرن سوّم هجرى است. با حضرت صاحبالامر]عج[ مكاتبه داشته و در مسائل مختلف از آن حضرت سئوالاتى كرده است، همگان او را به عدل و درستى ستوده و تأليفاتى به او نسبت دادهاند.
محمد بن عبدالله بن عيسى الاشعرى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا ]عليه السلام[ است.
محمد بن عبدالمؤمن (مؤدّب)(3):
از محدثانموثق قماست. نجاشى و علامه براى او تأليفاتى بدست مىدهند.
محمد بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه «شيخ صدوق»:
به كلمه ابو جعفر محمد مراجعه شود.
محمد بن على بن احمد بن هشام القمى(4):
كنيهاش ابو جعفر است از محدثان است و از محمد بن على ماجيلويه روايت مىكند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 354; فهرست طوسى: 156; رجال طوسى: 414، 512; خلاصه 1/157.
2ـ نك: رجال طوسى: 389.
3ـ و نيز نك: رجال نجاشى: 378; الخلاصه 1/161.
4ـ نك: رجال شيخ طوسى: 507.
محمد بن على بن جاك(1):
در قمى بودن او اختلاف است. كنيهاش ابو طاهر و از محدثان موثق است.
محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه:
به (ابو جعفر على) رجوع شود.
محمد بن على بن عيسى الاشعرى(2):
از محدثان قرن سوم است و از صحابه امام ابى الحسن على بن محمد الهادى ]8[ است، در شهر قم امارت داشتهاست، پرسشهائى از امام(عليه السلام)دارد.
محمد بن على ماجيلويه(3):
از روات و محدّثان اواخر قرن چهارم هجرى است، شيخ صدوق از او روايت مىكند، و در مواردى كه اسمش را ذكر مىنمايد او را تجليل و تكريم مىفرمايد. شيخ جزايرى در كتاب حاوى، او را از ثقات شمرده است.
محمد بن على بن محبوب الاشعرى(4):
«ابو جعفر» كنيه او است و در عصر خود بزرگ و قائد قميين بوده است
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 342; خلاصه 1/155.
2ـ نك: رجال شيخ طوسى: 422.
3ـ نك: رجال شيخ طوسى: 491.
4ـ رجال نجاشى: 349; رجال شيخ طوسى: 494; فهرست طوسى: 145; خلاصه 1/156. در تمامى منابع رجالى موجود وثاقت وى به چشم مىخورد و در جلد 17 معجم رجال الحديث طى 18 صفحه ترجمه او و روايات و استادان و شاگردان و...، آمده است.
فقيهى پارسا و دانشمندى محبوب بوده است.
تأليفاتى دارد از آن جمله:
1 ـ كتاب الجامع در ابواب فقه.
2 ـ كتاب الزبرجد.
3 ـ كتاب الزمرد.
4 ـ كتاب ]الـ[ـضياء والنور فى الحكومات(1).
محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(2):
از محدثان ارجمند و پارساى قمى اواخر قرن دوّم هجرى است به ديدار امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) و امام محمد بن على النقى ]ع[ مشرف شده و از ايشان حديث و فقه آموخته است، نجاشى و علامه و شهيد ثانى و وحيد بهبهانى و شيخ جزايرى او را بسيار ستوده و توثيقش كردهاند.
محمد بن قولويه(3):
از روات و محدثان بزرگوار قم و پدر جعفر بن محمد بن قولويه است كه ترجمه او را در ذيل كلمه «ابوالقاسم» ياد كرديم. محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله و ديگران روايت مىكند، قبر او اكنون در باغ ملّى قم است.
محمد بن محمد بن الحسن الطوسى:
به كلمه (خواجه نصيرالدين) رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
محمد بن حمزة بن اليسع القمى(5):
برادر احمد بن حمزه است، از اصحاب امام ابى الحسن على بن محمد الهادى(عليهما السلام) است، مورد توثيق و تعديل واقع شده، و كتابى نيز تأليف كرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ اكمال الدين: 3.
2ـ رجال نجاشى: 354; فهرست طوسى: 143; رجال طوسى: 436; الخلاصه 1/157; منتهى المقال 6/23.
3ـ رجال طوسى: 491; اختيار كشى رقم 396، 1123; خلاصه 1/148.
4ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 104; امل الآمل: 510; جامع الرواة 6/363; تنقيح المقال 2/247.
5ـ رجال طوسى: 426; رجال نجاشى: 460; خلاصه 1/187.
محمد بن خالد الاشعرى(1):
از روات قميين بوده كتابى نيز تأليف كرده است.
محمد بن خالد بن عبدالرحمن بن محمد بن على البرقى، به «ابو عبدالله محمد» رجوع شود.
محمد بن خالد بن عبدالرحمن بن محمد بن على البرقي:
به «ابو عبدالله محمد» رجوع شود.
محمد بن [محمد[ رضا القمى(2):
از دانشمندان و علماء متأخر ]![ قم است، تأليفات او از اينقرار است:1 ـ انجاح المطالب در معانى و بيان منظوم.
2 ـ كنز الدقائق و بحر الغرائب در تفسير، منظوم.
3 ـ رسالهاى در اعمال سال به فارسى.
4 ـ رسالهاى در احكام صيد و ذباحه به عربى.
محمد بن الريان بن الصلت الاشعرى(3):
از محدثانوفقهاى قرنسومهجرىاست در مسائل مختلف از امام الهادى(عليه السلام)سؤالاتى كرده است و همچنين از اصحاب آن حضرت شمرده شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 343; فهرست طوسى: 153; خلاصه 1/155.
2ـ مقدمه تفسير شريف كنز الدقائق به قلم استاد محمد هادى معرفت; روضات الجنات 7/105; المفسرون حياتهم و منهجهم: 593.
3ـ رجال نجاشى: 370; فهرست طوسى: 90 ضمن ترجمه برادرش على; رجال طوسى: 423، اختيار كشى رقم 1037; خلاصه 1/142.
محمد بن زين العرب الحسنى القمى(1):
لقبش «ناصر الدين» و مردى فاضل و فقيهى پارسا بوده است.
محمد بن سالم القمى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) است.
محمد بن سليمان القمى:
از اصحاب امام جعفر الصادق(عليه السلام) است.
محمد بن سهل بن اليسع بن عبدالله بن سعد بن مالك بن الاحوص الاشعرى(3):
از صحابه امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) بوده و مسائلى از آن حضرت پرسيده است، كتابى در جمع احاديث دارد.
محمد بن عبدالجبّار (ابن أبى الصهبان)(4):
محدّثى موثق و از اصحاب امام الهادى(عليه السلام) است، شيخ منتجب الدين و علامه او را قمى دانستهاند.
محمد بن عبدالعزيز بن ابى طالب:
فقيهى پارسا و صالح بوده است(5).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرستشيخمنتجبالدين:118: املالآمل:502: جامعالرواة2/153; تنقيحالمقال 3/154.
2ـ رجال طوسى: 392; تنقيح 3/119; منهج المقال: 297; مجمع الرجال 5/215; معجمرجال الحديث 16/119.
3ـ رجال نجاشى: 367; فهرست طوسى: 147; رجال طوسى: 388.
4ـ منتهى المقال 6/86; رجال شيخ: 424; خلاصه: 142.
5ـ فهرست منتجب الدين: 108; امل: 503; جامع الرواة 2/139; تنقيح المقال 3/139.
محمد بن عبدالله بن جعفر بن الحسين بن جامع بن مالك الحميرى (ابو جعفر)(1):
از فقها و محدثان اواخر قرن سوّم هجرى است. با حضرت صاحبالامر]عج[ مكاتبه داشته و در مسائل مختلف از آن حضرت سئوالاتى كرده است، همگان او را به عدل و درستى ستوده و تأليفاتى به او نسبت دادهاند.
محمد بن عبدالله بن عيسى الاشعرى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا ]عليه السلام[ است.
محمد بن عبدالمؤمن (مؤدّب)(3):
از محدثانموثق قماست. نجاشى و علامه براى او تأليفاتى بدست مىدهند.
محمد بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه «شيخ صدوق»:
به كلمه ابو جعفر محمد مراجعه شود.
محمد بن على بن احمد بن هشام القمى(4):
كنيهاش ابو جعفر است از محدثان است و از محمد بن على ماجيلويه روايت مىكند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 354; فهرست طوسى: 156; رجال طوسى: 414، 512; خلاصه 1/157.
2ـ نك: رجال طوسى: 389.
3ـ و نيز نك: رجال نجاشى: 378; الخلاصه 1/161.
4ـ نك: رجال شيخ طوسى: 507.
محمد بن على بن جاك(1):
در قمى بودن او اختلاف است. كنيهاش ابو طاهر و از محدثان موثق است.
محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه:
به (ابو جعفر على) رجوع شود.
محمد بن على بن عيسى الاشعرى(2):
از محدثان قرن سوم است و از صحابه امام ابى الحسن على بن محمد الهادى ]8[ است، در شهر قم امارت داشتهاست، پرسشهائى از امام(عليه السلام)دارد.
محمد بن على ماجيلويه(3):
از روات و محدّثان اواخر قرن چهارم هجرى است، شيخ صدوق از او روايت مىكند، و در مواردى كه اسمش را ذكر مىنمايد او را تجليل و تكريم مىفرمايد. شيخ جزايرى در كتاب حاوى، او را از ثقات شمرده است.
محمد بن على بن محبوب الاشعرى(4):
«ابو جعفر» كنيه او است و در عصر خود بزرگ و قائد قميين بوده است
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 342; خلاصه 1/155.
2ـ نك: رجال شيخ طوسى: 422.
3ـ نك: رجال شيخ طوسى: 491.
4ـ رجال نجاشى: 349; رجال شيخ طوسى: 494; فهرست طوسى: 145; خلاصه 1/156. در تمامى منابع رجالى موجود وثاقت وى به چشم مىخورد و در جلد 17 معجم رجال الحديث طى 18 صفحه ترجمه او و روايات و استادان و شاگردان و...، آمده است.
فقيهى پارسا و دانشمندى محبوب بوده است.
تأليفاتى دارد از آن جمله:
1 ـ كتاب الجامع در ابواب فقه.
2 ـ كتاب الزبرجد.
3 ـ كتاب الزمرد.
4 ـ كتاب ]الـ[ـضياء والنور فى الحكومات(1).
محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(2):
از محدثان ارجمند و پارساى قمى اواخر قرن دوّم هجرى است به ديدار امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) و امام محمد بن على النقى ]ع[ مشرف شده و از ايشان حديث و فقه آموخته است، نجاشى و علامه و شهيد ثانى و وحيد بهبهانى و شيخ جزايرى او را بسيار ستوده و توثيقش كردهاند.
محمد بن قولويه(3):
از روات و محدثان بزرگوار قم و پدر جعفر بن محمد بن قولويه است كه ترجمه او را در ذيل كلمه «ابوالقاسم» ياد كرديم. محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله و ديگران روايت مىكند، قبر او اكنون در باغ ملّى قم است.
محمد بن محمد بن الحسن الطوسى:
به كلمه (خواجه نصيرالدين) رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
1ـ اكمال الدين: 3.
2ـ رجال نجاشى: 354; فهرست طوسى: 143; رجال طوسى: 436; الخلاصه 1/157; منتهى المقال 6/23.
3ـ رجال طوسى: 491; اختيار كشى رقم 396، 1123; خلاصه 1/148.
4ـ فهرست شيخ منتجب الدين: 104; امل الآمل: 510; جامع الرواة 6/363; تنقيح المقال 2/247.
5ـ رجال طوسى: 426; رجال نجاشى: 460; خلاصه 1/187.
محمد بن خالد الاشعرى(1):
از روات قميين بوده كتابى نيز تأليف كرده است.
محمد بن خالد بن عبدالرحمن بن محمد بن على البرقى، به «ابو عبدالله محمد» رجوع شود.
محمد بن خالد بن عبدالرحمن بن محمد بن على البرقي:
به «ابو عبدالله محمد» رجوع شود.
محمد بن [محمد[ رضا القمى(2):
از دانشمندان و علماء متأخر ]![ قم است، تأليفات او از اينقرار است:1 ـ انجاح المطالب در معانى و بيان منظوم.
2 ـ كنز الدقائق و بحر الغرائب در تفسير، منظوم.
3 ـ رسالهاى در اعمال سال به فارسى.
4 ـ رسالهاى در احكام صيد و ذباحه به عربى.
محمد بن الريان بن الصلت الاشعرى(3):
از محدثانوفقهاى قرنسومهجرىاست در مسائل مختلف از امام الهادى(عليه السلام)سؤالاتى كرده است و همچنين از اصحاب آن حضرت شمرده شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 343; فهرست طوسى: 153; خلاصه 1/155.
2ـ مقدمه تفسير شريف كنز الدقائق به قلم استاد محمد هادى معرفت; روضات الجنات 7/105; المفسرون حياتهم و منهجهم: 593.
3ـ رجال نجاشى: 370; فهرست طوسى: 90 ضمن ترجمه برادرش على; رجال طوسى: 423، اختيار كشى رقم 1037; خلاصه 1/142.
محمد بن زين العرب الحسنى القمى(1):
لقبش «ناصر الدين» و مردى فاضل و فقيهى پارسا بوده است.
محمد بن سالم القمى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) است.
محمد بن سليمان القمى:
از اصحاب امام جعفر الصادق(عليه السلام) است.
محمد بن سهل بن اليسع بن عبدالله بن سعد بن مالك بن الاحوص الاشعرى(3):
از صحابه امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) بوده و مسائلى از آن حضرت پرسيده است، كتابى در جمع احاديث دارد.
محمد بن عبدالجبّار (ابن أبى الصهبان)(4):
محدّثى موثق و از اصحاب امام الهادى(عليه السلام) است، شيخ منتجب الدين و علامه او را قمى دانستهاند.
محمد بن عبدالعزيز بن ابى طالب:
فقيهى پارسا و صالح بوده است(5).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرستشيخمنتجبالدين:118: املالآمل:502: جامعالرواة2/153; تنقيحالمقال 3/154.
2ـ رجال طوسى: 392; تنقيح 3/119; منهج المقال: 297; مجمع الرجال 5/215; معجمرجال الحديث 16/119.
3ـ رجال نجاشى: 367; فهرست طوسى: 147; رجال طوسى: 388.
4ـ منتهى المقال 6/86; رجال شيخ: 424; خلاصه: 142.
5ـ فهرست منتجب الدين: 108; امل: 503; جامع الرواة 2/139; تنقيح المقال 3/139.
محمد بن عبدالله بن جعفر بن الحسين بن جامع بن مالك الحميرى (ابو جعفر)(1):
از فقها و محدثان اواخر قرن سوّم هجرى است. با حضرت صاحبالامر]عج[ مكاتبه داشته و در مسائل مختلف از آن حضرت سئوالاتى كرده است، همگان او را به عدل و درستى ستوده و تأليفاتى به او نسبت دادهاند.
محمد بن عبدالله بن عيسى الاشعرى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا ]عليه السلام[ است.
محمد بن عبدالمؤمن (مؤدّب)(3):
از محدثانموثق قماست. نجاشى و علامه براى او تأليفاتى بدست مىدهند.
محمد بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه «شيخ صدوق»:
به كلمه ابو جعفر محمد مراجعه شود.
محمد بن على بن احمد بن هشام القمى(4):
كنيهاش ابو جعفر است از محدثان است و از محمد بن على ماجيلويه روايت مىكند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 354; فهرست طوسى: 156; رجال طوسى: 414، 512; خلاصه 1/157.
2ـ نك: رجال طوسى: 389.
3ـ و نيز نك: رجال نجاشى: 378; الخلاصه 1/161.
4ـ نك: رجال شيخ طوسى: 507.
محمد بن على بن جاك(1):
در قمى بودن او اختلاف است. كنيهاش ابو طاهر و از محدثان موثق است.
محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه:
به (ابو جعفر على) رجوع شود.
محمد بن على بن عيسى الاشعرى(2):
از محدثان قرن سوم است و از صحابه امام ابى الحسن على بن محمد الهادى ]8[ است، در شهر قم امارت داشتهاست، پرسشهائى از امام(عليه السلام)دارد.
محمد بن على ماجيلويه(3):
از روات و محدّثان اواخر قرن چهارم هجرى است، شيخ صدوق از او روايت مىكند، و در مواردى كه اسمش را ذكر مىنمايد او را تجليل و تكريم مىفرمايد. شيخ جزايرى در كتاب حاوى، او را از ثقات شمرده است.
محمد بن على بن محبوب الاشعرى(4):
«ابو جعفر» كنيه او است و در عصر خود بزرگ و قائد قميين بوده است
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 342; خلاصه 1/155.
2ـ نك: رجال شيخ طوسى: 422.
3ـ نك: رجال شيخ طوسى: 491.
4ـ رجال نجاشى: 349; رجال شيخ طوسى: 494; فهرست طوسى: 145; خلاصه 1/156. در تمامى منابع رجالى موجود وثاقت وى به چشم مىخورد و در جلد 17 معجم رجال الحديث طى 18 صفحه ترجمه او و روايات و استادان و شاگردان و...، آمده است.
فقيهى پارسا و دانشمندى محبوب بوده است.
تأليفاتى دارد از آن جمله:
1 ـ كتاب الجامع در ابواب فقه.
2 ـ كتاب الزبرجد.
3 ـ كتاب الزمرد.
4 ـ كتاب ]الـ[ـضياء والنور فى الحكومات(1).
محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(2):
از محدثان ارجمند و پارساى قمى اواخر قرن دوّم هجرى است به ديدار امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) و امام محمد بن على النقى ]ع[ مشرف شده و از ايشان حديث و فقه آموخته است، نجاشى و علامه و شهيد ثانى و وحيد بهبهانى و شيخ جزايرى او را بسيار ستوده و توثيقش كردهاند.
محمد بن قولويه(3):
از روات و محدثان بزرگوار قم و پدر جعفر بن محمد بن قولويه است كه ترجمه او را در ذيل كلمه «ابوالقاسم» ياد كرديم. محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله و ديگران روايت مىكند، قبر او اكنون در باغ ملّى قم است.
محمد بن محمد بن الحسن الطوسى:
به كلمه (خواجه نصيرالدين) رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
محمد بن خالد بن عبدالرحمن بن محمد بن على البرقى، به «ابو عبدالله محمد» رجوع شود.
محمد بن خالد بن عبدالرحمن بن محمد بن على البرقي:
به «ابو عبدالله محمد» رجوع شود.
محمد بن [محمد[ رضا القمى(2):
از دانشمندان و علماء متأخر ]![ قم است، تأليفات او از اينقرار است:1 ـ انجاح المطالب در معانى و بيان منظوم.
2 ـ كنز الدقائق و بحر الغرائب در تفسير، منظوم.
3 ـ رسالهاى در اعمال سال به فارسى.
4 ـ رسالهاى در احكام صيد و ذباحه به عربى.
محمد بن الريان بن الصلت الاشعرى(3):
از محدثانوفقهاى قرنسومهجرىاست در مسائل مختلف از امام الهادى(عليه السلام)سؤالاتى كرده است و همچنين از اصحاب آن حضرت شمرده شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 343; فهرست طوسى: 153; خلاصه 1/155.
2ـ مقدمه تفسير شريف كنز الدقائق به قلم استاد محمد هادى معرفت; روضات الجنات 7/105; المفسرون حياتهم و منهجهم: 593.
3ـ رجال نجاشى: 370; فهرست طوسى: 90 ضمن ترجمه برادرش على; رجال طوسى: 423، اختيار كشى رقم 1037; خلاصه 1/142.
محمد بن زين العرب الحسنى القمى(1):
لقبش «ناصر الدين» و مردى فاضل و فقيهى پارسا بوده است.
محمد بن سالم القمى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) است.
محمد بن سليمان القمى:
از اصحاب امام جعفر الصادق(عليه السلام) است.
محمد بن سهل بن اليسع بن عبدالله بن سعد بن مالك بن الاحوص الاشعرى(3):
از صحابه امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) بوده و مسائلى از آن حضرت پرسيده است، كتابى در جمع احاديث دارد.
محمد بن عبدالجبّار (ابن أبى الصهبان)(4):
محدّثى موثق و از اصحاب امام الهادى(عليه السلام) است، شيخ منتجب الدين و علامه او را قمى دانستهاند.
محمد بن عبدالعزيز بن ابى طالب:
فقيهى پارسا و صالح بوده است(5).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرستشيخمنتجبالدين:118: املالآمل:502: جامعالرواة2/153; تنقيحالمقال 3/154.
2ـ رجال طوسى: 392; تنقيح 3/119; منهج المقال: 297; مجمع الرجال 5/215; معجمرجال الحديث 16/119.
3ـ رجال نجاشى: 367; فهرست طوسى: 147; رجال طوسى: 388.
4ـ منتهى المقال 6/86; رجال شيخ: 424; خلاصه: 142.
5ـ فهرست منتجب الدين: 108; امل: 503; جامع الرواة 2/139; تنقيح المقال 3/139.
محمد بن عبدالله بن جعفر بن الحسين بن جامع بن مالك الحميرى (ابو جعفر)(1):
از فقها و محدثان اواخر قرن سوّم هجرى است. با حضرت صاحبالامر]عج[ مكاتبه داشته و در مسائل مختلف از آن حضرت سئوالاتى كرده است، همگان او را به عدل و درستى ستوده و تأليفاتى به او نسبت دادهاند.
محمد بن عبدالله بن عيسى الاشعرى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا ]عليه السلام[ است.
محمد بن عبدالمؤمن (مؤدّب)(3):
از محدثانموثق قماست. نجاشى و علامه براى او تأليفاتى بدست مىدهند.
محمد بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه «شيخ صدوق»:
به كلمه ابو جعفر محمد مراجعه شود.
محمد بن على بن احمد بن هشام القمى(4):
كنيهاش ابو جعفر است از محدثان است و از محمد بن على ماجيلويه روايت مىكند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 354; فهرست طوسى: 156; رجال طوسى: 414، 512; خلاصه 1/157.
2ـ نك: رجال طوسى: 389.
3ـ و نيز نك: رجال نجاشى: 378; الخلاصه 1/161.
4ـ نك: رجال شيخ طوسى: 507.
محمد بن على بن جاك(1):
در قمى بودن او اختلاف است. كنيهاش ابو طاهر و از محدثان موثق است.
محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه:
به (ابو جعفر على) رجوع شود.
محمد بن على بن عيسى الاشعرى(2):
از محدثان قرن سوم است و از صحابه امام ابى الحسن على بن محمد الهادى ]8[ است، در شهر قم امارت داشتهاست، پرسشهائى از امام(عليه السلام)دارد.
محمد بن على ماجيلويه(3):
از روات و محدّثان اواخر قرن چهارم هجرى است، شيخ صدوق از او روايت مىكند، و در مواردى كه اسمش را ذكر مىنمايد او را تجليل و تكريم مىفرمايد. شيخ جزايرى در كتاب حاوى، او را از ثقات شمرده است.
محمد بن على بن محبوب الاشعرى(4):
«ابو جعفر» كنيه او است و در عصر خود بزرگ و قائد قميين بوده است
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 342; خلاصه 1/155.
2ـ نك: رجال شيخ طوسى: 422.
3ـ نك: رجال شيخ طوسى: 491.
4ـ رجال نجاشى: 349; رجال شيخ طوسى: 494; فهرست طوسى: 145; خلاصه 1/156. در تمامى منابع رجالى موجود وثاقت وى به چشم مىخورد و در جلد 17 معجم رجال الحديث طى 18 صفحه ترجمه او و روايات و استادان و شاگردان و...، آمده است.
فقيهى پارسا و دانشمندى محبوب بوده است.
تأليفاتى دارد از آن جمله:
1 ـ كتاب الجامع در ابواب فقه.
2 ـ كتاب الزبرجد.
3 ـ كتاب الزمرد.
4 ـ كتاب ]الـ[ـضياء والنور فى الحكومات(1).
محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(2):
از محدثان ارجمند و پارساى قمى اواخر قرن دوّم هجرى است به ديدار امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) و امام محمد بن على النقى ]ع[ مشرف شده و از ايشان حديث و فقه آموخته است، نجاشى و علامه و شهيد ثانى و وحيد بهبهانى و شيخ جزايرى او را بسيار ستوده و توثيقش كردهاند.
محمد بن قولويه(3):
از روات و محدثان بزرگوار قم و پدر جعفر بن محمد بن قولويه است كه ترجمه او را در ذيل كلمه «ابوالقاسم» ياد كرديم. محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله و ديگران روايت مىكند، قبر او اكنون در باغ ملّى قم است.
محمد بن محمد بن الحسن الطوسى:
به كلمه (خواجه نصيرالدين) رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
2 ـ كنز الدقائق و بحر الغرائب در تفسير، منظوم.
3 ـ رسالهاى در اعمال سال به فارسى.
4 ـ رسالهاى در احكام صيد و ذباحه به عربى.
محمد بن الريان بن الصلت الاشعرى(3):
از محدثانوفقهاى قرنسومهجرىاست در مسائل مختلف از امام الهادى(عليه السلام)سؤالاتى كرده است و همچنين از اصحاب آن حضرت شمرده شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 343; فهرست طوسى: 153; خلاصه 1/155.
2ـ مقدمه تفسير شريف كنز الدقائق به قلم استاد محمد هادى معرفت; روضات الجنات 7/105; المفسرون حياتهم و منهجهم: 593.
3ـ رجال نجاشى: 370; فهرست طوسى: 90 ضمن ترجمه برادرش على; رجال طوسى: 423، اختيار كشى رقم 1037; خلاصه 1/142.
محمد بن زين العرب الحسنى القمى(1):
لقبش «ناصر الدين» و مردى فاضل و فقيهى پارسا بوده است.
محمد بن سالم القمى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) است.
محمد بن سليمان القمى:
از اصحاب امام جعفر الصادق(عليه السلام) است.
محمد بن سهل بن اليسع بن عبدالله بن سعد بن مالك بن الاحوص الاشعرى(3):
از صحابه امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) بوده و مسائلى از آن حضرت پرسيده است، كتابى در جمع احاديث دارد.
محمد بن عبدالجبّار (ابن أبى الصهبان)(4):
محدّثى موثق و از اصحاب امام الهادى(عليه السلام) است، شيخ منتجب الدين و علامه او را قمى دانستهاند.
محمد بن عبدالعزيز بن ابى طالب:
فقيهى پارسا و صالح بوده است(5).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرستشيخمنتجبالدين:118: املالآمل:502: جامعالرواة2/153; تنقيحالمقال 3/154.
2ـ رجال طوسى: 392; تنقيح 3/119; منهج المقال: 297; مجمع الرجال 5/215; معجمرجال الحديث 16/119.
3ـ رجال نجاشى: 367; فهرست طوسى: 147; رجال طوسى: 388.
4ـ منتهى المقال 6/86; رجال شيخ: 424; خلاصه: 142.
5ـ فهرست منتجب الدين: 108; امل: 503; جامع الرواة 2/139; تنقيح المقال 3/139.
محمد بن عبدالله بن جعفر بن الحسين بن جامع بن مالك الحميرى (ابو جعفر)(1):
از فقها و محدثان اواخر قرن سوّم هجرى است. با حضرت صاحبالامر]عج[ مكاتبه داشته و در مسائل مختلف از آن حضرت سئوالاتى كرده است، همگان او را به عدل و درستى ستوده و تأليفاتى به او نسبت دادهاند.
محمد بن عبدالله بن عيسى الاشعرى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا ]عليه السلام[ است.
محمد بن عبدالمؤمن (مؤدّب)(3):
از محدثانموثق قماست. نجاشى و علامه براى او تأليفاتى بدست مىدهند.
محمد بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه «شيخ صدوق»:
به كلمه ابو جعفر محمد مراجعه شود.
محمد بن على بن احمد بن هشام القمى(4):
كنيهاش ابو جعفر است از محدثان است و از محمد بن على ماجيلويه روايت مىكند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 354; فهرست طوسى: 156; رجال طوسى: 414، 512; خلاصه 1/157.
2ـ نك: رجال طوسى: 389.
3ـ و نيز نك: رجال نجاشى: 378; الخلاصه 1/161.
4ـ نك: رجال شيخ طوسى: 507.
محمد بن على بن جاك(1):
در قمى بودن او اختلاف است. كنيهاش ابو طاهر و از محدثان موثق است.
محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه:
به (ابو جعفر على) رجوع شود.
محمد بن على بن عيسى الاشعرى(2):
از محدثان قرن سوم است و از صحابه امام ابى الحسن على بن محمد الهادى ]8[ است، در شهر قم امارت داشتهاست، پرسشهائى از امام(عليه السلام)دارد.
محمد بن على ماجيلويه(3):
از روات و محدّثان اواخر قرن چهارم هجرى است، شيخ صدوق از او روايت مىكند، و در مواردى كه اسمش را ذكر مىنمايد او را تجليل و تكريم مىفرمايد. شيخ جزايرى در كتاب حاوى، او را از ثقات شمرده است.
محمد بن على بن محبوب الاشعرى(4):
«ابو جعفر» كنيه او است و در عصر خود بزرگ و قائد قميين بوده است
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 342; خلاصه 1/155.
2ـ نك: رجال شيخ طوسى: 422.
3ـ نك: رجال شيخ طوسى: 491.
4ـ رجال نجاشى: 349; رجال شيخ طوسى: 494; فهرست طوسى: 145; خلاصه 1/156. در تمامى منابع رجالى موجود وثاقت وى به چشم مىخورد و در جلد 17 معجم رجال الحديث طى 18 صفحه ترجمه او و روايات و استادان و شاگردان و...، آمده است.
فقيهى پارسا و دانشمندى محبوب بوده است.
تأليفاتى دارد از آن جمله:
1 ـ كتاب الجامع در ابواب فقه.
2 ـ كتاب الزبرجد.
3 ـ كتاب الزمرد.
4 ـ كتاب ]الـ[ـضياء والنور فى الحكومات(1).
محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(2):
از محدثان ارجمند و پارساى قمى اواخر قرن دوّم هجرى است به ديدار امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) و امام محمد بن على النقى ]ع[ مشرف شده و از ايشان حديث و فقه آموخته است، نجاشى و علامه و شهيد ثانى و وحيد بهبهانى و شيخ جزايرى او را بسيار ستوده و توثيقش كردهاند.
محمد بن قولويه(3):
از روات و محدثان بزرگوار قم و پدر جعفر بن محمد بن قولويه است كه ترجمه او را در ذيل كلمه «ابوالقاسم» ياد كرديم. محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله و ديگران روايت مىكند، قبر او اكنون در باغ ملّى قم است.
محمد بن محمد بن الحسن الطوسى:
به كلمه (خواجه نصيرالدين) رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
1ـ رجال نجاشى: 343; فهرست طوسى: 153; خلاصه 1/155.
2ـ مقدمه تفسير شريف كنز الدقائق به قلم استاد محمد هادى معرفت; روضات الجنات 7/105; المفسرون حياتهم و منهجهم: 593.
3ـ رجال نجاشى: 370; فهرست طوسى: 90 ضمن ترجمه برادرش على; رجال طوسى: 423، اختيار كشى رقم 1037; خلاصه 1/142.
محمد بن زين العرب الحسنى القمى(1):
لقبش «ناصر الدين» و مردى فاضل و فقيهى پارسا بوده است.
محمد بن سالم القمى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) است.
محمد بن سليمان القمى:
از اصحاب امام جعفر الصادق(عليه السلام) است.
محمد بن سهل بن اليسع بن عبدالله بن سعد بن مالك بن الاحوص الاشعرى(3):
از صحابه امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) بوده و مسائلى از آن حضرت پرسيده است، كتابى در جمع احاديث دارد.
محمد بن عبدالجبّار (ابن أبى الصهبان)(4):
محدّثى موثق و از اصحاب امام الهادى(عليه السلام) است، شيخ منتجب الدين و علامه او را قمى دانستهاند.
محمد بن عبدالعزيز بن ابى طالب:
فقيهى پارسا و صالح بوده است(5).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرستشيخمنتجبالدين:118: املالآمل:502: جامعالرواة2/153; تنقيحالمقال 3/154.
2ـ رجال طوسى: 392; تنقيح 3/119; منهج المقال: 297; مجمع الرجال 5/215; معجمرجال الحديث 16/119.
3ـ رجال نجاشى: 367; فهرست طوسى: 147; رجال طوسى: 388.
4ـ منتهى المقال 6/86; رجال شيخ: 424; خلاصه: 142.
5ـ فهرست منتجب الدين: 108; امل: 503; جامع الرواة 2/139; تنقيح المقال 3/139.
محمد بن عبدالله بن جعفر بن الحسين بن جامع بن مالك الحميرى (ابو جعفر)(1):
از فقها و محدثان اواخر قرن سوّم هجرى است. با حضرت صاحبالامر]عج[ مكاتبه داشته و در مسائل مختلف از آن حضرت سئوالاتى كرده است، همگان او را به عدل و درستى ستوده و تأليفاتى به او نسبت دادهاند.
محمد بن عبدالله بن عيسى الاشعرى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا ]عليه السلام[ است.
محمد بن عبدالمؤمن (مؤدّب)(3):
از محدثانموثق قماست. نجاشى و علامه براى او تأليفاتى بدست مىدهند.
محمد بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه «شيخ صدوق»:
به كلمه ابو جعفر محمد مراجعه شود.
محمد بن على بن احمد بن هشام القمى(4):
كنيهاش ابو جعفر است از محدثان است و از محمد بن على ماجيلويه روايت مىكند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 354; فهرست طوسى: 156; رجال طوسى: 414، 512; خلاصه 1/157.
2ـ نك: رجال طوسى: 389.
3ـ و نيز نك: رجال نجاشى: 378; الخلاصه 1/161.
4ـ نك: رجال شيخ طوسى: 507.
محمد بن على بن جاك(1):
در قمى بودن او اختلاف است. كنيهاش ابو طاهر و از محدثان موثق است.
محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه:
به (ابو جعفر على) رجوع شود.
محمد بن على بن عيسى الاشعرى(2):
از محدثان قرن سوم است و از صحابه امام ابى الحسن على بن محمد الهادى ]8[ است، در شهر قم امارت داشتهاست، پرسشهائى از امام(عليه السلام)دارد.
محمد بن على ماجيلويه(3):
از روات و محدّثان اواخر قرن چهارم هجرى است، شيخ صدوق از او روايت مىكند، و در مواردى كه اسمش را ذكر مىنمايد او را تجليل و تكريم مىفرمايد. شيخ جزايرى در كتاب حاوى، او را از ثقات شمرده است.
محمد بن على بن محبوب الاشعرى(4):
«ابو جعفر» كنيه او است و در عصر خود بزرگ و قائد قميين بوده است
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 342; خلاصه 1/155.
2ـ نك: رجال شيخ طوسى: 422.
3ـ نك: رجال شيخ طوسى: 491.
4ـ رجال نجاشى: 349; رجال شيخ طوسى: 494; فهرست طوسى: 145; خلاصه 1/156. در تمامى منابع رجالى موجود وثاقت وى به چشم مىخورد و در جلد 17 معجم رجال الحديث طى 18 صفحه ترجمه او و روايات و استادان و شاگردان و...، آمده است.
فقيهى پارسا و دانشمندى محبوب بوده است.
تأليفاتى دارد از آن جمله:
1 ـ كتاب الجامع در ابواب فقه.
2 ـ كتاب الزبرجد.
3 ـ كتاب الزمرد.
4 ـ كتاب ]الـ[ـضياء والنور فى الحكومات(1).
محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(2):
از محدثان ارجمند و پارساى قمى اواخر قرن دوّم هجرى است به ديدار امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) و امام محمد بن على النقى ]ع[ مشرف شده و از ايشان حديث و فقه آموخته است، نجاشى و علامه و شهيد ثانى و وحيد بهبهانى و شيخ جزايرى او را بسيار ستوده و توثيقش كردهاند.
محمد بن قولويه(3):
از روات و محدثان بزرگوار قم و پدر جعفر بن محمد بن قولويه است كه ترجمه او را در ذيل كلمه «ابوالقاسم» ياد كرديم. محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله و ديگران روايت مىكند، قبر او اكنون در باغ ملّى قم است.
محمد بن محمد بن الحسن الطوسى:
به كلمه (خواجه نصيرالدين) رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
محمد بن سالم القمى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) است.
محمد بن سليمان القمى:
از اصحاب امام جعفر الصادق(عليه السلام) است.
محمد بن سهل بن اليسع بن عبدالله بن سعد بن مالك بن الاحوص الاشعرى(3):
از صحابه امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) بوده و مسائلى از آن حضرت پرسيده است، كتابى در جمع احاديث دارد.
محمد بن عبدالجبّار (ابن أبى الصهبان)(4):
محدّثى موثق و از اصحاب امام الهادى(عليه السلام) است، شيخ منتجب الدين و علامه او را قمى دانستهاند.
محمد بن عبدالعزيز بن ابى طالب:
فقيهى پارسا و صالح بوده است(5).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرستشيخمنتجبالدين:118: املالآمل:502: جامعالرواة2/153; تنقيحالمقال 3/154.
2ـ رجال طوسى: 392; تنقيح 3/119; منهج المقال: 297; مجمع الرجال 5/215; معجمرجال الحديث 16/119.
3ـ رجال نجاشى: 367; فهرست طوسى: 147; رجال طوسى: 388.
4ـ منتهى المقال 6/86; رجال شيخ: 424; خلاصه: 142.
5ـ فهرست منتجب الدين: 108; امل: 503; جامع الرواة 2/139; تنقيح المقال 3/139.
محمد بن عبدالله بن جعفر بن الحسين بن جامع بن مالك الحميرى (ابو جعفر)(1):
از فقها و محدثان اواخر قرن سوّم هجرى است. با حضرت صاحبالامر]عج[ مكاتبه داشته و در مسائل مختلف از آن حضرت سئوالاتى كرده است، همگان او را به عدل و درستى ستوده و تأليفاتى به او نسبت دادهاند.
محمد بن عبدالله بن عيسى الاشعرى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا ]عليه السلام[ است.
محمد بن عبدالمؤمن (مؤدّب)(3):
از محدثانموثق قماست. نجاشى و علامه براى او تأليفاتى بدست مىدهند.
محمد بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه «شيخ صدوق»:
به كلمه ابو جعفر محمد مراجعه شود.
محمد بن على بن احمد بن هشام القمى(4):
كنيهاش ابو جعفر است از محدثان است و از محمد بن على ماجيلويه روايت مىكند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 354; فهرست طوسى: 156; رجال طوسى: 414، 512; خلاصه 1/157.
2ـ نك: رجال طوسى: 389.
3ـ و نيز نك: رجال نجاشى: 378; الخلاصه 1/161.
4ـ نك: رجال شيخ طوسى: 507.
محمد بن على بن جاك(1):
در قمى بودن او اختلاف است. كنيهاش ابو طاهر و از محدثان موثق است.
محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه:
به (ابو جعفر على) رجوع شود.
محمد بن على بن عيسى الاشعرى(2):
از محدثان قرن سوم است و از صحابه امام ابى الحسن على بن محمد الهادى ]8[ است، در شهر قم امارت داشتهاست، پرسشهائى از امام(عليه السلام)دارد.
محمد بن على ماجيلويه(3):
از روات و محدّثان اواخر قرن چهارم هجرى است، شيخ صدوق از او روايت مىكند، و در مواردى كه اسمش را ذكر مىنمايد او را تجليل و تكريم مىفرمايد. شيخ جزايرى در كتاب حاوى، او را از ثقات شمرده است.
محمد بن على بن محبوب الاشعرى(4):
«ابو جعفر» كنيه او است و در عصر خود بزرگ و قائد قميين بوده است
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 342; خلاصه 1/155.
2ـ نك: رجال شيخ طوسى: 422.
3ـ نك: رجال شيخ طوسى: 491.
4ـ رجال نجاشى: 349; رجال شيخ طوسى: 494; فهرست طوسى: 145; خلاصه 1/156. در تمامى منابع رجالى موجود وثاقت وى به چشم مىخورد و در جلد 17 معجم رجال الحديث طى 18 صفحه ترجمه او و روايات و استادان و شاگردان و...، آمده است.
فقيهى پارسا و دانشمندى محبوب بوده است.
تأليفاتى دارد از آن جمله:
1 ـ كتاب الجامع در ابواب فقه.
2 ـ كتاب الزبرجد.
3 ـ كتاب الزمرد.
4 ـ كتاب ]الـ[ـضياء والنور فى الحكومات(1).
محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(2):
از محدثان ارجمند و پارساى قمى اواخر قرن دوّم هجرى است به ديدار امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) و امام محمد بن على النقى ]ع[ مشرف شده و از ايشان حديث و فقه آموخته است، نجاشى و علامه و شهيد ثانى و وحيد بهبهانى و شيخ جزايرى او را بسيار ستوده و توثيقش كردهاند.
محمد بن قولويه(3):
از روات و محدثان بزرگوار قم و پدر جعفر بن محمد بن قولويه است كه ترجمه او را در ذيل كلمه «ابوالقاسم» ياد كرديم. محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله و ديگران روايت مىكند، قبر او اكنون در باغ ملّى قم است.
محمد بن محمد بن الحسن الطوسى:
به كلمه (خواجه نصيرالدين) رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
محمد بن سهل بن اليسع بن عبدالله بن سعد بن مالك بن الاحوص الاشعرى(3):
از صحابه امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) بوده و مسائلى از آن حضرت پرسيده است، كتابى در جمع احاديث دارد.
محمد بن عبدالجبّار (ابن أبى الصهبان)(4):
محدّثى موثق و از اصحاب امام الهادى(عليه السلام) است، شيخ منتجب الدين و علامه او را قمى دانستهاند.
محمد بن عبدالعزيز بن ابى طالب:
فقيهى پارسا و صالح بوده است(5).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرستشيخمنتجبالدين:118: املالآمل:502: جامعالرواة2/153; تنقيحالمقال 3/154.
2ـ رجال طوسى: 392; تنقيح 3/119; منهج المقال: 297; مجمع الرجال 5/215; معجمرجال الحديث 16/119.
3ـ رجال نجاشى: 367; فهرست طوسى: 147; رجال طوسى: 388.
4ـ منتهى المقال 6/86; رجال شيخ: 424; خلاصه: 142.
5ـ فهرست منتجب الدين: 108; امل: 503; جامع الرواة 2/139; تنقيح المقال 3/139.
محمد بن عبدالله بن جعفر بن الحسين بن جامع بن مالك الحميرى (ابو جعفر)(1):
از فقها و محدثان اواخر قرن سوّم هجرى است. با حضرت صاحبالامر]عج[ مكاتبه داشته و در مسائل مختلف از آن حضرت سئوالاتى كرده است، همگان او را به عدل و درستى ستوده و تأليفاتى به او نسبت دادهاند.
محمد بن عبدالله بن عيسى الاشعرى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا ]عليه السلام[ است.
محمد بن عبدالمؤمن (مؤدّب)(3):
از محدثانموثق قماست. نجاشى و علامه براى او تأليفاتى بدست مىدهند.
محمد بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه «شيخ صدوق»:
به كلمه ابو جعفر محمد مراجعه شود.
محمد بن على بن احمد بن هشام القمى(4):
كنيهاش ابو جعفر است از محدثان است و از محمد بن على ماجيلويه روايت مىكند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 354; فهرست طوسى: 156; رجال طوسى: 414، 512; خلاصه 1/157.
2ـ نك: رجال طوسى: 389.
3ـ و نيز نك: رجال نجاشى: 378; الخلاصه 1/161.
4ـ نك: رجال شيخ طوسى: 507.
محمد بن على بن جاك(1):
در قمى بودن او اختلاف است. كنيهاش ابو طاهر و از محدثان موثق است.
محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه:
به (ابو جعفر على) رجوع شود.
محمد بن على بن عيسى الاشعرى(2):
از محدثان قرن سوم است و از صحابه امام ابى الحسن على بن محمد الهادى ]8[ است، در شهر قم امارت داشتهاست، پرسشهائى از امام(عليه السلام)دارد.
محمد بن على ماجيلويه(3):
از روات و محدّثان اواخر قرن چهارم هجرى است، شيخ صدوق از او روايت مىكند، و در مواردى كه اسمش را ذكر مىنمايد او را تجليل و تكريم مىفرمايد. شيخ جزايرى در كتاب حاوى، او را از ثقات شمرده است.
محمد بن على بن محبوب الاشعرى(4):
«ابو جعفر» كنيه او است و در عصر خود بزرگ و قائد قميين بوده است
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 342; خلاصه 1/155.
2ـ نك: رجال شيخ طوسى: 422.
3ـ نك: رجال شيخ طوسى: 491.
4ـ رجال نجاشى: 349; رجال شيخ طوسى: 494; فهرست طوسى: 145; خلاصه 1/156. در تمامى منابع رجالى موجود وثاقت وى به چشم مىخورد و در جلد 17 معجم رجال الحديث طى 18 صفحه ترجمه او و روايات و استادان و شاگردان و...، آمده است.
فقيهى پارسا و دانشمندى محبوب بوده است.
تأليفاتى دارد از آن جمله:
1 ـ كتاب الجامع در ابواب فقه.
2 ـ كتاب الزبرجد.
3 ـ كتاب الزمرد.
4 ـ كتاب ]الـ[ـضياء والنور فى الحكومات(1).
محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(2):
از محدثان ارجمند و پارساى قمى اواخر قرن دوّم هجرى است به ديدار امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) و امام محمد بن على النقى ]ع[ مشرف شده و از ايشان حديث و فقه آموخته است، نجاشى و علامه و شهيد ثانى و وحيد بهبهانى و شيخ جزايرى او را بسيار ستوده و توثيقش كردهاند.
محمد بن قولويه(3):
از روات و محدثان بزرگوار قم و پدر جعفر بن محمد بن قولويه است كه ترجمه او را در ذيل كلمه «ابوالقاسم» ياد كرديم. محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله و ديگران روايت مىكند، قبر او اكنون در باغ ملّى قم است.
محمد بن محمد بن الحسن الطوسى:
به كلمه (خواجه نصيرالدين) رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
محمد بن عبدالعزيز بن ابى طالب:
فقيهى پارسا و صالح بوده است(5).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرستشيخمنتجبالدين:118: املالآمل:502: جامعالرواة2/153; تنقيحالمقال 3/154.
2ـ رجال طوسى: 392; تنقيح 3/119; منهج المقال: 297; مجمع الرجال 5/215; معجمرجال الحديث 16/119.
3ـ رجال نجاشى: 367; فهرست طوسى: 147; رجال طوسى: 388.
4ـ منتهى المقال 6/86; رجال شيخ: 424; خلاصه: 142.
5ـ فهرست منتجب الدين: 108; امل: 503; جامع الرواة 2/139; تنقيح المقال 3/139.
محمد بن عبدالله بن جعفر بن الحسين بن جامع بن مالك الحميرى (ابو جعفر)(1):
از فقها و محدثان اواخر قرن سوّم هجرى است. با حضرت صاحبالامر]عج[ مكاتبه داشته و در مسائل مختلف از آن حضرت سئوالاتى كرده است، همگان او را به عدل و درستى ستوده و تأليفاتى به او نسبت دادهاند.
محمد بن عبدالله بن عيسى الاشعرى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا ]عليه السلام[ است.
محمد بن عبدالمؤمن (مؤدّب)(3):
از محدثانموثق قماست. نجاشى و علامه براى او تأليفاتى بدست مىدهند.
محمد بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه «شيخ صدوق»:
به كلمه ابو جعفر محمد مراجعه شود.
محمد بن على بن احمد بن هشام القمى(4):
كنيهاش ابو جعفر است از محدثان است و از محمد بن على ماجيلويه روايت مىكند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 354; فهرست طوسى: 156; رجال طوسى: 414، 512; خلاصه 1/157.
2ـ نك: رجال طوسى: 389.
3ـ و نيز نك: رجال نجاشى: 378; الخلاصه 1/161.
4ـ نك: رجال شيخ طوسى: 507.
محمد بن على بن جاك(1):
در قمى بودن او اختلاف است. كنيهاش ابو طاهر و از محدثان موثق است.
محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه:
به (ابو جعفر على) رجوع شود.
محمد بن على بن عيسى الاشعرى(2):
از محدثان قرن سوم است و از صحابه امام ابى الحسن على بن محمد الهادى ]8[ است، در شهر قم امارت داشتهاست، پرسشهائى از امام(عليه السلام)دارد.
محمد بن على ماجيلويه(3):
از روات و محدّثان اواخر قرن چهارم هجرى است، شيخ صدوق از او روايت مىكند، و در مواردى كه اسمش را ذكر مىنمايد او را تجليل و تكريم مىفرمايد. شيخ جزايرى در كتاب حاوى، او را از ثقات شمرده است.
محمد بن على بن محبوب الاشعرى(4):
«ابو جعفر» كنيه او است و در عصر خود بزرگ و قائد قميين بوده است
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 342; خلاصه 1/155.
2ـ نك: رجال شيخ طوسى: 422.
3ـ نك: رجال شيخ طوسى: 491.
4ـ رجال نجاشى: 349; رجال شيخ طوسى: 494; فهرست طوسى: 145; خلاصه 1/156. در تمامى منابع رجالى موجود وثاقت وى به چشم مىخورد و در جلد 17 معجم رجال الحديث طى 18 صفحه ترجمه او و روايات و استادان و شاگردان و...، آمده است.
فقيهى پارسا و دانشمندى محبوب بوده است.
تأليفاتى دارد از آن جمله:
1 ـ كتاب الجامع در ابواب فقه.
2 ـ كتاب الزبرجد.
3 ـ كتاب الزمرد.
4 ـ كتاب ]الـ[ـضياء والنور فى الحكومات(1).
محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(2):
از محدثان ارجمند و پارساى قمى اواخر قرن دوّم هجرى است به ديدار امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) و امام محمد بن على النقى ]ع[ مشرف شده و از ايشان حديث و فقه آموخته است، نجاشى و علامه و شهيد ثانى و وحيد بهبهانى و شيخ جزايرى او را بسيار ستوده و توثيقش كردهاند.
محمد بن قولويه(3):
از روات و محدثان بزرگوار قم و پدر جعفر بن محمد بن قولويه است كه ترجمه او را در ذيل كلمه «ابوالقاسم» ياد كرديم. محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله و ديگران روايت مىكند، قبر او اكنون در باغ ملّى قم است.
محمد بن محمد بن الحسن الطوسى:
به كلمه (خواجه نصيرالدين) رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
1ـ فهرستشيخمنتجبالدين:118: املالآمل:502: جامعالرواة2/153; تنقيحالمقال 3/154.
2ـ رجال طوسى: 392; تنقيح 3/119; منهج المقال: 297; مجمع الرجال 5/215; معجمرجال الحديث 16/119.
3ـ رجال نجاشى: 367; فهرست طوسى: 147; رجال طوسى: 388.
4ـ منتهى المقال 6/86; رجال شيخ: 424; خلاصه: 142.
5ـ فهرست منتجب الدين: 108; امل: 503; جامع الرواة 2/139; تنقيح المقال 3/139.
محمد بن عبدالله بن جعفر بن الحسين بن جامع بن مالك الحميرى (ابو جعفر)(1):
از فقها و محدثان اواخر قرن سوّم هجرى است. با حضرت صاحبالامر]عج[ مكاتبه داشته و در مسائل مختلف از آن حضرت سئوالاتى كرده است، همگان او را به عدل و درستى ستوده و تأليفاتى به او نسبت دادهاند.
محمد بن عبدالله بن عيسى الاشعرى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا ]عليه السلام[ است.
محمد بن عبدالمؤمن (مؤدّب)(3):
از محدثانموثق قماست. نجاشى و علامه براى او تأليفاتى بدست مىدهند.
محمد بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه «شيخ صدوق»:
به كلمه ابو جعفر محمد مراجعه شود.
محمد بن على بن احمد بن هشام القمى(4):
كنيهاش ابو جعفر است از محدثان است و از محمد بن على ماجيلويه روايت مىكند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 354; فهرست طوسى: 156; رجال طوسى: 414، 512; خلاصه 1/157.
2ـ نك: رجال طوسى: 389.
3ـ و نيز نك: رجال نجاشى: 378; الخلاصه 1/161.
4ـ نك: رجال شيخ طوسى: 507.
محمد بن على بن جاك(1):
در قمى بودن او اختلاف است. كنيهاش ابو طاهر و از محدثان موثق است.
محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه:
به (ابو جعفر على) رجوع شود.
محمد بن على بن عيسى الاشعرى(2):
از محدثان قرن سوم است و از صحابه امام ابى الحسن على بن محمد الهادى ]8[ است، در شهر قم امارت داشتهاست، پرسشهائى از امام(عليه السلام)دارد.
محمد بن على ماجيلويه(3):
از روات و محدّثان اواخر قرن چهارم هجرى است، شيخ صدوق از او روايت مىكند، و در مواردى كه اسمش را ذكر مىنمايد او را تجليل و تكريم مىفرمايد. شيخ جزايرى در كتاب حاوى، او را از ثقات شمرده است.
محمد بن على بن محبوب الاشعرى(4):
«ابو جعفر» كنيه او است و در عصر خود بزرگ و قائد قميين بوده است
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 342; خلاصه 1/155.
2ـ نك: رجال شيخ طوسى: 422.
3ـ نك: رجال شيخ طوسى: 491.
4ـ رجال نجاشى: 349; رجال شيخ طوسى: 494; فهرست طوسى: 145; خلاصه 1/156. در تمامى منابع رجالى موجود وثاقت وى به چشم مىخورد و در جلد 17 معجم رجال الحديث طى 18 صفحه ترجمه او و روايات و استادان و شاگردان و...، آمده است.
فقيهى پارسا و دانشمندى محبوب بوده است.
تأليفاتى دارد از آن جمله:
1 ـ كتاب الجامع در ابواب فقه.
2 ـ كتاب الزبرجد.
3 ـ كتاب الزمرد.
4 ـ كتاب ]الـ[ـضياء والنور فى الحكومات(1).
محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(2):
از محدثان ارجمند و پارساى قمى اواخر قرن دوّم هجرى است به ديدار امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) و امام محمد بن على النقى ]ع[ مشرف شده و از ايشان حديث و فقه آموخته است، نجاشى و علامه و شهيد ثانى و وحيد بهبهانى و شيخ جزايرى او را بسيار ستوده و توثيقش كردهاند.
محمد بن قولويه(3):
از روات و محدثان بزرگوار قم و پدر جعفر بن محمد بن قولويه است كه ترجمه او را در ذيل كلمه «ابوالقاسم» ياد كرديم. محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله و ديگران روايت مىكند، قبر او اكنون در باغ ملّى قم است.
محمد بن محمد بن الحسن الطوسى:
به كلمه (خواجه نصيرالدين) رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
محمد بن عبدالله بن عيسى الاشعرى(2):
از اصحاب امام على بن موسى الرضا ]عليه السلام[ است.
محمد بن عبدالمؤمن (مؤدّب)(3):
از محدثانموثق قماست. نجاشى و علامه براى او تأليفاتى بدست مىدهند.
محمد بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه «شيخ صدوق»:
به كلمه ابو جعفر محمد مراجعه شود.
محمد بن على بن احمد بن هشام القمى(4):
كنيهاش ابو جعفر است از محدثان است و از محمد بن على ماجيلويه روايت مىكند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 354; فهرست طوسى: 156; رجال طوسى: 414، 512; خلاصه 1/157.
2ـ نك: رجال طوسى: 389.
3ـ و نيز نك: رجال نجاشى: 378; الخلاصه 1/161.
4ـ نك: رجال شيخ طوسى: 507.
محمد بن على بن جاك(1):
در قمى بودن او اختلاف است. كنيهاش ابو طاهر و از محدثان موثق است.
محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه:
به (ابو جعفر على) رجوع شود.
محمد بن على بن عيسى الاشعرى(2):
از محدثان قرن سوم است و از صحابه امام ابى الحسن على بن محمد الهادى ]8[ است، در شهر قم امارت داشتهاست، پرسشهائى از امام(عليه السلام)دارد.
محمد بن على ماجيلويه(3):
از روات و محدّثان اواخر قرن چهارم هجرى است، شيخ صدوق از او روايت مىكند، و در مواردى كه اسمش را ذكر مىنمايد او را تجليل و تكريم مىفرمايد. شيخ جزايرى در كتاب حاوى، او را از ثقات شمرده است.
محمد بن على بن محبوب الاشعرى(4):
«ابو جعفر» كنيه او است و در عصر خود بزرگ و قائد قميين بوده است
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 342; خلاصه 1/155.
2ـ نك: رجال شيخ طوسى: 422.
3ـ نك: رجال شيخ طوسى: 491.
4ـ رجال نجاشى: 349; رجال شيخ طوسى: 494; فهرست طوسى: 145; خلاصه 1/156. در تمامى منابع رجالى موجود وثاقت وى به چشم مىخورد و در جلد 17 معجم رجال الحديث طى 18 صفحه ترجمه او و روايات و استادان و شاگردان و...، آمده است.
فقيهى پارسا و دانشمندى محبوب بوده است.
تأليفاتى دارد از آن جمله:
1 ـ كتاب الجامع در ابواب فقه.
2 ـ كتاب الزبرجد.
3 ـ كتاب الزمرد.
4 ـ كتاب ]الـ[ـضياء والنور فى الحكومات(1).
محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(2):
از محدثان ارجمند و پارساى قمى اواخر قرن دوّم هجرى است به ديدار امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) و امام محمد بن على النقى ]ع[ مشرف شده و از ايشان حديث و فقه آموخته است، نجاشى و علامه و شهيد ثانى و وحيد بهبهانى و شيخ جزايرى او را بسيار ستوده و توثيقش كردهاند.
محمد بن قولويه(3):
از روات و محدثان بزرگوار قم و پدر جعفر بن محمد بن قولويه است كه ترجمه او را در ذيل كلمه «ابوالقاسم» ياد كرديم. محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله و ديگران روايت مىكند، قبر او اكنون در باغ ملّى قم است.
محمد بن محمد بن الحسن الطوسى:
به كلمه (خواجه نصيرالدين) رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
محمد بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه «شيخ صدوق»:
به كلمه ابو جعفر محمد مراجعه شود.
محمد بن على بن احمد بن هشام القمى(4):
كنيهاش ابو جعفر است از محدثان است و از محمد بن على ماجيلويه روايت مىكند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 354; فهرست طوسى: 156; رجال طوسى: 414، 512; خلاصه 1/157.
2ـ نك: رجال طوسى: 389.
3ـ و نيز نك: رجال نجاشى: 378; الخلاصه 1/161.
4ـ نك: رجال شيخ طوسى: 507.
محمد بن على بن جاك(1):
در قمى بودن او اختلاف است. كنيهاش ابو طاهر و از محدثان موثق است.
محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه:
به (ابو جعفر على) رجوع شود.
محمد بن على بن عيسى الاشعرى(2):
از محدثان قرن سوم است و از صحابه امام ابى الحسن على بن محمد الهادى ]8[ است، در شهر قم امارت داشتهاست، پرسشهائى از امام(عليه السلام)دارد.
محمد بن على ماجيلويه(3):
از روات و محدّثان اواخر قرن چهارم هجرى است، شيخ صدوق از او روايت مىكند، و در مواردى كه اسمش را ذكر مىنمايد او را تجليل و تكريم مىفرمايد. شيخ جزايرى در كتاب حاوى، او را از ثقات شمرده است.
محمد بن على بن محبوب الاشعرى(4):
«ابو جعفر» كنيه او است و در عصر خود بزرگ و قائد قميين بوده است
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 342; خلاصه 1/155.
2ـ نك: رجال شيخ طوسى: 422.
3ـ نك: رجال شيخ طوسى: 491.
4ـ رجال نجاشى: 349; رجال شيخ طوسى: 494; فهرست طوسى: 145; خلاصه 1/156. در تمامى منابع رجالى موجود وثاقت وى به چشم مىخورد و در جلد 17 معجم رجال الحديث طى 18 صفحه ترجمه او و روايات و استادان و شاگردان و...، آمده است.
فقيهى پارسا و دانشمندى محبوب بوده است.
تأليفاتى دارد از آن جمله:
1 ـ كتاب الجامع در ابواب فقه.
2 ـ كتاب الزبرجد.
3 ـ كتاب الزمرد.
4 ـ كتاب ]الـ[ـضياء والنور فى الحكومات(1).
محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(2):
از محدثان ارجمند و پارساى قمى اواخر قرن دوّم هجرى است به ديدار امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) و امام محمد بن على النقى ]ع[ مشرف شده و از ايشان حديث و فقه آموخته است، نجاشى و علامه و شهيد ثانى و وحيد بهبهانى و شيخ جزايرى او را بسيار ستوده و توثيقش كردهاند.
محمد بن قولويه(3):
از روات و محدثان بزرگوار قم و پدر جعفر بن محمد بن قولويه است كه ترجمه او را در ذيل كلمه «ابوالقاسم» ياد كرديم. محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله و ديگران روايت مىكند، قبر او اكنون در باغ ملّى قم است.
محمد بن محمد بن الحسن الطوسى:
به كلمه (خواجه نصيرالدين) رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 354; فهرست طوسى: 156; رجال طوسى: 414، 512; خلاصه 1/157.
2ـ نك: رجال طوسى: 389.
3ـ و نيز نك: رجال نجاشى: 378; الخلاصه 1/161.
4ـ نك: رجال شيخ طوسى: 507.
محمد بن على بن جاك(1):
در قمى بودن او اختلاف است. كنيهاش ابو طاهر و از محدثان موثق است.
محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه:
به (ابو جعفر على) رجوع شود.
محمد بن على بن عيسى الاشعرى(2):
از محدثان قرن سوم است و از صحابه امام ابى الحسن على بن محمد الهادى ]8[ است، در شهر قم امارت داشتهاست، پرسشهائى از امام(عليه السلام)دارد.
محمد بن على ماجيلويه(3):
از روات و محدّثان اواخر قرن چهارم هجرى است، شيخ صدوق از او روايت مىكند، و در مواردى كه اسمش را ذكر مىنمايد او را تجليل و تكريم مىفرمايد. شيخ جزايرى در كتاب حاوى، او را از ثقات شمرده است.
محمد بن على بن محبوب الاشعرى(4):
«ابو جعفر» كنيه او است و در عصر خود بزرگ و قائد قميين بوده است
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 342; خلاصه 1/155.
2ـ نك: رجال شيخ طوسى: 422.
3ـ نك: رجال شيخ طوسى: 491.
4ـ رجال نجاشى: 349; رجال شيخ طوسى: 494; فهرست طوسى: 145; خلاصه 1/156. در تمامى منابع رجالى موجود وثاقت وى به چشم مىخورد و در جلد 17 معجم رجال الحديث طى 18 صفحه ترجمه او و روايات و استادان و شاگردان و...، آمده است.
فقيهى پارسا و دانشمندى محبوب بوده است.
تأليفاتى دارد از آن جمله:
1 ـ كتاب الجامع در ابواب فقه.
2 ـ كتاب الزبرجد.
3 ـ كتاب الزمرد.
4 ـ كتاب ]الـ[ـضياء والنور فى الحكومات(1).
محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(2):
از محدثان ارجمند و پارساى قمى اواخر قرن دوّم هجرى است به ديدار امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) و امام محمد بن على النقى ]ع[ مشرف شده و از ايشان حديث و فقه آموخته است، نجاشى و علامه و شهيد ثانى و وحيد بهبهانى و شيخ جزايرى او را بسيار ستوده و توثيقش كردهاند.
محمد بن قولويه(3):
از روات و محدثان بزرگوار قم و پدر جعفر بن محمد بن قولويه است كه ترجمه او را در ذيل كلمه «ابوالقاسم» ياد كرديم. محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله و ديگران روايت مىكند، قبر او اكنون در باغ ملّى قم است.
محمد بن محمد بن الحسن الطوسى:
به كلمه (خواجه نصيرالدين) رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
2ـ نك: رجال طوسى: 389.
3ـ و نيز نك: رجال نجاشى: 378; الخلاصه 1/161.
4ـ نك: رجال شيخ طوسى: 507.
محمد بن على بن جاك(1):
در قمى بودن او اختلاف است. كنيهاش ابو طاهر و از محدثان موثق است.
محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه:
به (ابو جعفر على) رجوع شود.
محمد بن على بن عيسى الاشعرى(2):
از محدثان قرن سوم است و از صحابه امام ابى الحسن على بن محمد الهادى ]8[ است، در شهر قم امارت داشتهاست، پرسشهائى از امام(عليه السلام)دارد.
محمد بن على ماجيلويه(3):
از روات و محدّثان اواخر قرن چهارم هجرى است، شيخ صدوق از او روايت مىكند، و در مواردى كه اسمش را ذكر مىنمايد او را تجليل و تكريم مىفرمايد. شيخ جزايرى در كتاب حاوى، او را از ثقات شمرده است.
محمد بن على بن محبوب الاشعرى(4):
«ابو جعفر» كنيه او است و در عصر خود بزرگ و قائد قميين بوده است
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 342; خلاصه 1/155.
2ـ نك: رجال شيخ طوسى: 422.
3ـ نك: رجال شيخ طوسى: 491.
4ـ رجال نجاشى: 349; رجال شيخ طوسى: 494; فهرست طوسى: 145; خلاصه 1/156. در تمامى منابع رجالى موجود وثاقت وى به چشم مىخورد و در جلد 17 معجم رجال الحديث طى 18 صفحه ترجمه او و روايات و استادان و شاگردان و...، آمده است.
فقيهى پارسا و دانشمندى محبوب بوده است.
تأليفاتى دارد از آن جمله:
1 ـ كتاب الجامع در ابواب فقه.
2 ـ كتاب الزبرجد.
3 ـ كتاب الزمرد.
4 ـ كتاب ]الـ[ـضياء والنور فى الحكومات(1).
محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(2):
از محدثان ارجمند و پارساى قمى اواخر قرن دوّم هجرى است به ديدار امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) و امام محمد بن على النقى ]ع[ مشرف شده و از ايشان حديث و فقه آموخته است، نجاشى و علامه و شهيد ثانى و وحيد بهبهانى و شيخ جزايرى او را بسيار ستوده و توثيقش كردهاند.
محمد بن قولويه(3):
از روات و محدثان بزرگوار قم و پدر جعفر بن محمد بن قولويه است كه ترجمه او را در ذيل كلمه «ابوالقاسم» ياد كرديم. محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله و ديگران روايت مىكند، قبر او اكنون در باغ ملّى قم است.
محمد بن محمد بن الحسن الطوسى:
به كلمه (خواجه نصيرالدين) رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
محمد بن على بن عيسى الاشعرى(2):
از محدثان قرن سوم است و از صحابه امام ابى الحسن على بن محمد الهادى ]8[ است، در شهر قم امارت داشتهاست، پرسشهائى از امام(عليه السلام)دارد.
محمد بن على ماجيلويه(3):
از روات و محدّثان اواخر قرن چهارم هجرى است، شيخ صدوق از او روايت مىكند، و در مواردى كه اسمش را ذكر مىنمايد او را تجليل و تكريم مىفرمايد. شيخ جزايرى در كتاب حاوى، او را از ثقات شمرده است.
محمد بن على بن محبوب الاشعرى(4):
«ابو جعفر» كنيه او است و در عصر خود بزرگ و قائد قميين بوده است
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 342; خلاصه 1/155.
2ـ نك: رجال شيخ طوسى: 422.
3ـ نك: رجال شيخ طوسى: 491.
4ـ رجال نجاشى: 349; رجال شيخ طوسى: 494; فهرست طوسى: 145; خلاصه 1/156. در تمامى منابع رجالى موجود وثاقت وى به چشم مىخورد و در جلد 17 معجم رجال الحديث طى 18 صفحه ترجمه او و روايات و استادان و شاگردان و...، آمده است.
فقيهى پارسا و دانشمندى محبوب بوده است.
تأليفاتى دارد از آن جمله:
1 ـ كتاب الجامع در ابواب فقه.
2 ـ كتاب الزبرجد.
3 ـ كتاب الزمرد.
4 ـ كتاب ]الـ[ـضياء والنور فى الحكومات(1).
محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(2):
از محدثان ارجمند و پارساى قمى اواخر قرن دوّم هجرى است به ديدار امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) و امام محمد بن على النقى ]ع[ مشرف شده و از ايشان حديث و فقه آموخته است، نجاشى و علامه و شهيد ثانى و وحيد بهبهانى و شيخ جزايرى او را بسيار ستوده و توثيقش كردهاند.
محمد بن قولويه(3):
از روات و محدثان بزرگوار قم و پدر جعفر بن محمد بن قولويه است كه ترجمه او را در ذيل كلمه «ابوالقاسم» ياد كرديم. محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله و ديگران روايت مىكند، قبر او اكنون در باغ ملّى قم است.
محمد بن محمد بن الحسن الطوسى:
به كلمه (خواجه نصيرالدين) رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
محمد بن على بن محبوب الاشعرى(4):
«ابو جعفر» كنيه او است و در عصر خود بزرگ و قائد قميين بوده است
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: رجال نجاشى: 342; خلاصه 1/155.
2ـ نك: رجال شيخ طوسى: 422.
3ـ نك: رجال شيخ طوسى: 491.
4ـ رجال نجاشى: 349; رجال شيخ طوسى: 494; فهرست طوسى: 145; خلاصه 1/156. در تمامى منابع رجالى موجود وثاقت وى به چشم مىخورد و در جلد 17 معجم رجال الحديث طى 18 صفحه ترجمه او و روايات و استادان و شاگردان و...، آمده است.
فقيهى پارسا و دانشمندى محبوب بوده است.
تأليفاتى دارد از آن جمله:
1 ـ كتاب الجامع در ابواب فقه.
2 ـ كتاب الزبرجد.
3 ـ كتاب الزمرد.
4 ـ كتاب ]الـ[ـضياء والنور فى الحكومات(1).
محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(2):
از محدثان ارجمند و پارساى قمى اواخر قرن دوّم هجرى است به ديدار امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) و امام محمد بن على النقى ]ع[ مشرف شده و از ايشان حديث و فقه آموخته است، نجاشى و علامه و شهيد ثانى و وحيد بهبهانى و شيخ جزايرى او را بسيار ستوده و توثيقش كردهاند.
محمد بن قولويه(3):
از روات و محدثان بزرگوار قم و پدر جعفر بن محمد بن قولويه است كه ترجمه او را در ذيل كلمه «ابوالقاسم» ياد كرديم. محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله و ديگران روايت مىكند، قبر او اكنون در باغ ملّى قم است.
محمد بن محمد بن الحسن الطوسى:
به كلمه (خواجه نصيرالدين) رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
1ـ نك: رجال نجاشى: 342; خلاصه 1/155.
2ـ نك: رجال شيخ طوسى: 422.
3ـ نك: رجال شيخ طوسى: 491.
4ـ رجال نجاشى: 349; رجال شيخ طوسى: 494; فهرست طوسى: 145; خلاصه 1/156. در تمامى منابع رجالى موجود وثاقت وى به چشم مىخورد و در جلد 17 معجم رجال الحديث طى 18 صفحه ترجمه او و روايات و استادان و شاگردان و...، آمده است.
فقيهى پارسا و دانشمندى محبوب بوده است.تأليفاتى دارد از آن جمله:
1 ـ كتاب الجامع در ابواب فقه.
2 ـ كتاب الزبرجد.
3 ـ كتاب الزمرد.
4 ـ كتاب ]الـ[ـضياء والنور فى الحكومات(1).
محمد بن عيسى بن عبدالله بن سعد بن مالك الاشعرى(2):
از محدثان ارجمند و پارساى قمى اواخر قرن دوّم هجرى است به ديدار امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) و امام محمد بن على النقى ]ع[ مشرف شده و از ايشان حديث و فقه آموخته است، نجاشى و علامه و شهيد ثانى و وحيد بهبهانى و شيخ جزايرى او را بسيار ستوده و توثيقش كردهاند.
محمد بن قولويه(3):
از روات و محدثان بزرگوار قم و پدر جعفر بن محمد بن قولويه است كه ترجمه او را در ذيل كلمه «ابوالقاسم» ياد كرديم. محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله و ديگران روايت مىكند، قبر او اكنون در باغ ملّى قم است.
محمد بن محمد بن الحسن الطوسى:
به كلمه (خواجه نصيرالدين) رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
محمد بن محمد بن الحسن الطوسى:
به كلمه (خواجه نصيرالدين) رجوع شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
1ـ و نيز كتابهاى نوادر، صلاة، جنائز، زكات، صوم، حج، نكاح، رضاع، طلاق، حدود، ديات، تولد، وضوء و كتاب ثواب. (وفات وى بعد از 280 بوده است)
2ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 338; اختيار كشى، رقم معرفى: 937; خلاصه 1/154; و اشعريان قم.
3ـ نك: رجال طوسى: 494; خلاصه 1/164.
محمد بن محمد بن الحسين بن مرزبان القمى:
مردى دانشمند و موثق است.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
محمد بن محمد، مفيد القمى:
به «قاضى سعيد» رجوع شود.
محمد بن يحيى العطار(1):
كنيهاش ابو جعفر است، از محدثين و فقهاء بزرگ قم مىباشد، كتابهائى تأليف كرده و روايات بسيارى از طرق او نقل شده است. در حديث موثق و مورد اعتماد است، شيخ كلينى ـ رحمة الله عليه ـ از او روايت مىكند.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
محمد تقى اشراقى:
از دانشمندان اخير شهر قم، و از خطبا و سخنوران بىنظير بود، فرزند مرحوم ميرزا محمد ارباب و در سال 1313 قمرى متولد شد. اساتيد او به غير از مرحوم والدش، آشيخ ابوالقاسم كبير و مرحوم آيت الله حائرى بودهاند.
مرحوم اشراقى داراى مقام والاى علمى در فقه و اصول و كلام و فلسفه و ادب فارسى و عربى بوده و بر تمام فضايل خود نكته سنجى و دقت و ريزهكارى و لطف سخن را با بيان سحرآميزى افزوده بود خطبهها و سخنرانيهاى ايشان در شهر قم، و ديگر شهرها معروف است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
1ـ درباره ايشان نك: رجال نجاشى: 353; رجال طوسى: 495; خلاصه 1/157.
از تأليفات ايشان تفسير سوره يوسف و تفسير سوره «ن والقلم» چاپ شده است(1). ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ مؤلف گنجينه دانشمندان مىنويسد: «مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد ]بوده[، و حقّاً در هر علم و فنى از فقه و اصول و كلام و حكمت و فلسفه ]مهارت داشته[ وتفسير را با بيانى شيرين ]بيان[ مىنمود و... علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود و...». مؤلف محترم الوقايع والحوادث (ج1/302) مىنويسد: مرحوم اشراقى از گويندگانى بود با سرمايه علمى، و در جهات اخلاقى فردى نمونه، و عنصرى صريح، با شهامت، فداكار، شجاع، بىتملّق، متواضع، باوقار، خادم، مستقيم، محكم، مروّج، بىپروا و در سخن گفتن، غيرقابل نفوذ، آزادمنش، منظّم، خوش سليقه، مبارز، شيردل... روشن دل، پاك سرشت و به طور كلى نمودار اخلاقى عالى اسلام به شمار مىرفت... هرگز تن زير بار پول و مقام نمىداد. از مقامات مادى حساب نمىبرد، با كمال شهامت نقاط ضعف و علل بدبختى جمعيّت را يادآورى مىنمود، و در همين راه هم جان را فداى حق گويى كرده... معظم له در سال 1367 بنا به دعوت قبلى اهالى محترم تهران در آن شهر منبر مىرفت ولى در روز 24 ماه مبارك رمضان در ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و هجوم واردات لوكس و بىفايده و هدر رفتن پول كشور و تلف شدن خون مردم، كرد و فرداى آن روز فوت كرد. پيكر پاك اين عالم جليلالقدر پس از تشييع باشكوه و احترام فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به خاك سپرده شد. وى داراى طبع شعر بود و گاهى تفنناً شعر مىسرود، قطعه زير نمونهاى از اشعار اوست:
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
از فرزندان آن مرحوم، آقاى شهاب اشراقى(1) از جوانان دانشمند حوزه علمى است و به حقيقت خلف صدق او است.
محمد تقى خونسارى «مرحوم آيت الله آقا سيد محمد تقى خونسارى»:
از مراجع و علماء بزرگ اخير حوزه علمى قم بودند، فرزند سيد اسدالله خونسارى و در سال 1306 قمرى در خونسار متولد شده است پس از كسب علوم مقدماتى در سال 1322 به نجف اشرف مشرف و در آن شهر، به خدمت مرحوم علامه طباطبائى يزدى و آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى پيوسته است و پس از آن شاگردى مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى را پذيرفته و همچنين علوم معقول را نزد ملا على قوچانى فرا گرفته است.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
از زندگى خويش پشيمانم***زيراك به مردگان همى مانم
رازيست در درون اين گيتى***كش من بسى خزنده و خواهانم
ليكن بگور جهل همى اندر***بگرفته مار و مور گريبانم
جهل كه زايدم همگى حيرت***در سه خلقت است زرحمانم
رحمان اين همه درد و رنج***داده است از چه سهم فراوانم
بى دانشى من نه زدانشهاست***كز اين دانشها چو سليمانم
صرف و مَجَسطى و نحو و فقه***عرفان و فلسفه همه مىدانم
گاهى لطيف و فرشتهوار***گاهى پليد و پست چو حيوانم
گاهى چو تار سست بود عهدم***گاهى چو كوه سخت به پيمانم
گاهى به اوج ذرّه لاهوتم***گاهى به مهوى عالم امكانم
ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/338; و خطباء المنبر الحسينى.
در سال 1333 قمرى مصادف با جنگ بين الملل اول به پايمردى و همقدمى مردم و عشاير عرب و مجاورين ايرانى ساكن عراق با نيروهاى اشغالگر به جنگ پرداخته و به همين علت به دست آنها اسير و به هند برده شد و تا خاتمه جنگ در آن ديار به رسم تبعيد باقى بود، پس از آزادى(2) به ايران مراجعت كرده به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ايشان در 1302 شمسى در قم از مادر زاده شد و در مهد تربيت پدر دانشمند خود رشد و نما كرد و تحصيلات جديد را تا اخذ ديپلم و آشنائى كامل به زبان فرانسه ادامه داد و از سال 1321 رسماً به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. از اساتيد او بجز والد بزرگوارش از مرحوم آيتالله حاج سيد محمد محقق داماد، و حضرت آية الله حاج آقا روح الله موسوى خمينى نام مىبريم. از معظم له تأليفات زيادى به يادگار مانده است كه به معرفى كتب مطبو ع ايشان بسنده مىكنيم: 1 ـ پاسداران وحى (در امامت كه با همكارى حضرت آيت الله محمد فاضل نوشته شدهاست) 2 ـ چهرههاى درخشان (در آيه تطهير) 3 ـ سخن حق (در تفسير)، جناب ايشان در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى از دنيا رفت و در حرم دفن گرديد. ر.ك: گنجينه دانشمندان 2/70ـ69 واهل البيت ياچهرههاى درخشانچاپ دفتر نشرفرهنگاسلامى: 152.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
خونسار و سپس به اراك متوجه شد، در اين شهر به خدمت آيت الله حائرى پيوسته و خود نيز به تدريس و تعليم علوم و معارف اسلامى پرداخت، در مهاجرت آيت الله حائرى به شهر قم، ايشان نيز همراهى كرد و در اين شهر سكونت اختيار كردند، پس از رحلت مرحوم حائرى، مرجعيّت يافته و گذشته از تدريس و تعليم فقه و اصول، قسمتى از حوزه علمى را اداره مىفرمودند.
مرحوم خونسارى گذشته از مراتب علمى و مذهبى مردى رؤف و مهربان و متواضع، و آشنا به امور اجتماعى بودند، در سال 1330 به موافقت مردم و آزاديخواهان، نظريه «ملى شدن صنعت نفت» را تأييد و در سال بعد مردم را براى انتخاب نمايندگان لايق و آشنا به وظائف مذهبى و ملّى ترغيب فرمودند(1).
در همين سال(2)، در ايّام تابستان كه به دعوت مردم همدان به آن شهر رفته بودند، در ماه رمضان چشم از جهان فرو بست، جنازهاش به شهر قم آورده شد و در كنار گور مرحوم حائرى به خاك سپرده گرديد.
فرزندان آن مرحوم اغلب اهل فضل و دانشند آقاى سيد محمد باقر موسوى(3)، و آقا سيد على، ارشد اولاد ايشان و از فضلاء كنونى حوزه علمى قم مىباشند.
از وقايع شايسته ذكر دوره زندگى ايشان، نماز استسقائى است كه در سال 1363 هجرى مرحوم خونسارى با شركت جماعت زيادى از مردم در مصلاى خاك فرج قم خواندند، نگارنده خود با آن جماعت نماز خواندم، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).
محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
2ـ در وجه استخلاص و چگونگى آزادى در «نجوم امّت» آوردهايم كه يكى از بزرگان عرب كه جزء اسراء بود در آنجا مدتى از محضر مرحوم خوانسارى حكمت و فلسفه فرا گرفته و متقابلاً ايشان از آن مرد، زبان انگليسى مىآموخته است و چون آن شخص قبل از مرحوم خوانسارى آزاد مىشود، در جهت استخلاص مرحوم خوانسارى تلاش مىنمايد و در نتيجه معظم له آزاد مىگردد.
1ـ و در مبارزه عليه كشف حجاب نقش مؤثرى ايفا كرد.
2ـ در 1371 قمرى در هفتم ذى الحجه 1371.
3ـ صاحب كتاب انصاف در امامت.
بازگشت به شهر، باران شروع شد و تا صبح ادامه يافت و به اين طريق، دعاى آن جماعت نمازگزار مستجاب گرديد(1).محمد تقى رضوى(2):
فرزند حاج سيد اسحق رضوى، از دانشمندان و علماى پارسا و صالح قم بوده و در مسجد امام اقامه جماعت مىكرده است، بر خطبه حضرت صديقه(عليها السلام)، شرحى نگاشته(3) و در تهران طبع شده است. در قم وفات(4) و در شيخان مدفون شده است.
محمد جواد قمى(5) «حاج شيخ...»:
فرزند مرحوم حاج غلامرضا قمى است در سال 1295 هجرى قمرى در نجف متولد شد و در جوانى به قم و سپس تهران مسافرت و نزد اساتيد آن زمان(6) تحصيل كرده است. تأليفاتى دارند: ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ درباره نماز باران و برپا كنندگان آن اينجانب كتابچهاى ترتيب داده است كه ـ ان شاء الله تعالى ـ به زودى منتشر خواهد شد.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
1 ـ صراط المستقيم در چهار جلد، در احكام فقه و اصول عقايد.
2 ـ سعادت بشر در مسأله نبوت.
3 ـ آينه حق در مسأله امامت.
4 ـ كيميا در مسأله معاد.
5 ـ توحيد، دو مجلد.
6 ـ ياقوت در مباحث فلسفه و كلام.
محمد حاج آخوند:
فرزند حاج غلامرضا قمى معروف به حاج آخوند از فضلاى فعلى حوزه علميه قم و مانند برادران خود مورد توجه عموم است.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
2ـ علامه متتبع حاج آقا بزرگ تهرانى از دوستان وى بوده و در «نقباء البشر» وى را اين گونه ستوده است: «عالم اديب ورع صالح».
3ـ نام اين كتاب الدرة البيضاء است. وى تمام تبصره را به نظم شيوا كشيد، و آن را «التبصرة المنظومة» ناميد.
4ـ در 24 ج1 سال 1344هـ . ق. وفات كرد. ر.ك: مختار البلاد: 254; فهرست رضويه 5/267; مؤلفين كتب چاپى 2/195، ر.ك: طبقات 1/245; معجم رجال الفكر: 357; وفيات علماء: 705، ميراث 4.
5ـ وى و سه برادرش (حاج ميرزا عبدالهادى، شيخ محمد، شيخ حسين) به «حاج آخوند» اشتهار دارند. در معجم رجال الفكر آمده: «... عالم متتبع فاضل مؤلف مكثر كاتب جليل».
6ـ اساتيد او عبارتند از: مرحوم سيد ميرزاى اصفهانى و سيد محسن قمى و والد دانشمندش و مرحوم آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى و مرحوم ميرزاى آشتيانى مرحوم حاج شيخ على نورى و مرحوم ميرزا محمود حكمى و مرحوم شيخ عبدالحكيم سبزوارى و مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم ملا محمد كاظم خراسانى. و ى در سال 1333 از نجف اشرف بازگشت و در قم ساكن گرديد و به جاى پدر بزرگوار خود امامت كرد و در اوائل زعامت مرحوم آيت الله بروجردى دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت و در قبرستان شيخان به خاك رفت. ر.ك: روزنامه نداى حق ش8، سال دوم، مقاله آقاى حسين عماد زاده; آثار الحجة 2/66; گنجينه دانشمندان 2/121; هدية 1/259; اعيان 17/181; طبقات 1/337; معجم رجال الفكر والادب: 357.
محمد حجت «مرحوم آيت الله سيد محمد حجت تبريزى «كوهكمرى»:
دانشمند بزرگ و مرجع عاليمقدار، و فقيه پارسائى بود كه با همّت بزرگ و اراده متين در تربيت و تعليم جويندگان فضل و دانش و حفظ معارف اسلامى كوششها كرده است.
فرزند مرحوم حجة الاسلام سيد على آقاى كوهكمرى و در سال 1310 هجرى قمرى در شهر تبريز متولد شده علوم مقدماتى را نزد پدر خود و فضلاى آن شهر فرا گرفته و سپس در سال 1330 قمرى به نجف اشرف، مشرف گشته است در آن ديار در خدمت اساتيد بزرگ زمان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم سيد ابو تراب خونسارى و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم شيخ على قوچانى و شيخ على گنابادى و مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى و حاج سيد محمد فيروزآبادى فقه و اصول و علوم ديگر را فرا گرفته است و در همان زمان خود به تدريس پرداخت ولى به علت كسالت مزاج و ناسازگارى آب و هواى آن شهر در سال 1349 هجرى قمرى به قم مهاجرت فرمودند در شهر قم مورد استقبال و عنايت آيت الله حائرى يزدى قرار گرفته و به تدريس علوم و تربيت طلاب و دانش پژوهان پرداختند پس از فوت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم، مرجعيّت يافته و مانند مرحوم آيت الله صدر و مرحوم آيت الله خونسارى، اداره قسمتهائى از حوزه علمى قم را به عهده گرفتند و در اين وقت مقدمات تأسيس مدرسهاى را براى سكونت و تحصيل طلاب علوم دينى، متناسب با خصوصيات زمان، تهيّه، و ساختمان آن را شروع كردند.
در اين مدرسه مسجد باشكوهى نيز ساختمان شده كه يكى از حجرات جنب آن مدفن مرحوم آيت الله حجت واقع شده است، وفات آن مرحوم در 2جمادى الاولى سال 1372 قمرى مطابق 1332 شمسى، اتفاق افتاد.
فرزندان آن مرحوم آقايان حجة الاسلام آقاى سيد حسن(1) و آقاى سيد محسن(2) از افاضل حوزه علمى هستند(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
1ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/132; آثار الحجة 1/192 آمده است.
2ـ ترجمه احوال ايشان در: گنجينه دانشمندان 2/130; آثار الحجة 1/140 و193; الذريعه 24/421; معجم مؤلفى الشيعه: 360; مؤلفين كتب چاپى 5/215 آمده است.
3ـ مرحوم آية الله حجت دو پسر ديگر و سه دختر داشتند كه يكى از دختران معظم له همسر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى بود.
محمد حسن قمى «شيخ محمد حسن وزوائى(1)»:
از دانشمندان شهر قم، به تهران مهاجرت كرد و در همانجا سكونت گزيد، وفاتش در 1310 قمرى و در قبرستان شيخان مدفون شد(2).
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
محمد حسن «شيخ محمد حسن نادى»:
از فضلا و دانشمندان زمان خود بوده علوم مقدماتى را در قم فرا گرفته و سپس در نجف اشرف به تكميل آن پرداخته است پدرش به استاد «نادى» مشهور بوده و به همين مناسبت به او نيز نادى گفتهاند(3). در سال 1317 قمرى وفات يافته(4).
محمد حسن «ميرزا آقاسى»(5):
از دانشمندان قرن اخير قم است، تحصيلات مقدماتى او در قم بوده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ «وزوا» از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسنگ فاصله دارد.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.
در نجف اشرف از خدمت شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام و شيخ انصارى فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفته است و سپس به شهر قم مراجعت و در اين شهر به حل مشكلات و حكومت در مرافعات پرداخته است در سال 1304 هجرى قمرى وفات و در شيخان مدفون گرديد.
محمد حسين «شيخ محمد حسين پائين شهرى»(1):
از دانشمندان پارسا و مجتهدين شهر قم بوده است، و در بقعه على بن جعفر(عليهما السلام) مدفون است.
محمد حسين طباطبائى تبريزى:
از اساتيد دانشمندان حوزه علمى قم است، و در حقيقت موجب افتخار جامعه علمى ايران و شيعيان است. در سال 1321 هجرى قمرى در تبريز متولد و پس از اكتساب علوم مقدماتى به نجف اشرف مشرف شده است و در آن ديار نزد مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم نائينى و مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى علوم منقول را فرا گرفته، و علوم معقول و فلسفه را در خدمت حاج سيد حسين بادكوبهاى تدرس كرده است(2) در سال 1454(3) به
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/138.
2ـ نسب شريف ايشان در «رساله انساب آل عبدالوهاب» به قلم شخص معظم له آمده است، وى فرزند مرحوم محمد بن محمد حسين بن على اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمد تقى قاضى طباطبائى است.
3ـ اساتيد ديگر ايشان عبارتند از: 1 ـ مرحوم آيت الله سيد محمد حجت كه علامه طباطبائى كليات علم رجال را از محضر وى آموخته 2 ـ مرحوم سيد ابوالقاسم خونسارى در حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضائى و جبر استدلالى 3 ـ مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى 4 ـ و مرحوم آيت الله ميرزا على اصغر ملكى ـ كه استاد، مراتبى را نزد آن دو تحصيل كرده است 5ـمرحوم آيتالله حاجميرزا علىقاضى طباطبائى در اخلاق و عرفان.
2ـ در مآثر و آثار آمده است كه او: عالمى عادل است و فقيهى فاضل. مرحوم ميرزاى فيض مىنويسد: عالمى است عامل و فاضلى است كامل كه در فنون علوم و رسوم دانش صاحب بينش است و بدين جهت طلاب اين ولايت را روى استفاده بدان حضرتست، و همه روزه در مدرس تدقيق وحوزه تحقيقش حل مشكلات و توضيح معضلات مىنمايند، و در تعمق فكر و تشحيذ ذهن و اصابت رأى و استقامت خاطر در اين ولايت كسى او را همانند نيست...
3ـ وى به چهارمردانى هم اشتهار داشته و علّتش اين بوده كه در محله چهارمردان قم سكونت داشته است.
4ـ مدفن او قبرستان شيخان است.
5ـ مرحوم ميرزا فيض گويد: «وى عالمى است عامل و فاضلى است كامل شخصش به همه صنوف كمال آراسته است و خلقش از جميع رذايل پيراسته; از بدو عمرش تاكنون به هيچ مكروهى آلوده نشده است...». و نيز نك: گنجينه دانشمندان 1/134.