2ـ ر.ك احوال و آثار خواجه 68 تا 78.
3ـ ر.ك: احوال و آثار خواجه نصيرالدين طوسى از ص598 تا 525. اين رباعى نمونهاى از اشعار اوست:
لذات دنيوى همه هيچ است نزد من***در خاطر از تغيّر آن هيچ ترس نيست
روز تنعم و شب عيش و طرب مرا***غير از شب مطالعه و روز درس نيست
است كه شرح آن را نوشتيم و ديگر شرح اشارات در فلسفه و منطق است كه متن آنها به نام «التنبيهات والاشارات» از ابو على سيناست و امام فخرالدين رازى متوفى 606 پيش از خواجه اين كتاب را شرح كرده و اعتراضاتى بر شيخ نموده بود و خواجه مىگويد كه نوشتههاى امام فخرالدين به قول ظريفان جرح است نه شرح، خواجه مجدداً اين كتاب را شرح و اعتراضات امام را دفع كرد، شرح اشارات را در مدت بيست سال تأليف كرد و در ماه صفر 644 به پايان رسانيد و در خاتمه كتاب قلم را بر حال خود مىگرياند و مىنويسد كه من اين كتاب را در بدترين و سختترين احوال خويش نوشتم و بدين بيت متمثل مىشود.
بگرداگرد خود چندان كه بينم***بلا انگشترى و من نگينم
و ديگر كتاب «تجريد العقايد» در فن كلام(1) كه شرحهاى متعددى بر آن نوشته شده و سه شرحش معروفست: نخست شرح علامه حلى و دوم شرح شمسالدين ابوالقاسم اصفهانى و سوم شرح ملا على قوشچى كه از كتب درسى قديم است. و ديگر «تذكره» در هيئت استدلالى كه نيز چند شرح دارد بهتر از همه شرح ملا عبدالعلى فاضل بيرجندى است متوفى 924 و ديگر شمسالدين خضرى به نام تكمله و ديگر شرح نظامالدين نيشابورى به نام توضيح التذكرة و اين شروح به نام شارحان معروفست. ديگر تحرير اقليدس در هندسه و تحرير مجسطى در رياضيات عاليه قديم و ديگر اساس الاقتباس در منطق به فارسى و ديگر اوصاف الاشراف در اخلاق به فارسى كه آن را به نام خواجه شمسالدين محمد جوينى تأليف كرده است و ديگر زبده الهيه به فارسى و ديگر سى فصل
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ تجريد الكلام فاضل قوشچى درباره آن گفته: گنجى است كه از عجائب پر و حجمش كوچك و نظمش موجز، علمش بسيار و مقامش بلند، ترتيبش نيكو و مورد قبول پيشوايان است علما و دانشمندان به مانند او برخورد نكردهاند.
در معرفت تقويم به فارسى و ديگر اخلاق ناصرى است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آنچه را كه نويسنده محترم به عنوان تأليفات خواجه ذكر كرده همه تأليفات او نيست، و فهرست مجموع مصنفات ايشان كه به 160 كتاب و رساله بزرگ و كوچك مىرسد در كتب مربوطه مسطور است از باب نمونه ر.ك مؤلفين كتب چاپى 5/733 تا 745; احوال و آثار خواجه، مفاخر اسلام از 138 تا 142.
و نيز در ترجمه مرحوم خواجه نصيرالدين طوسى ر.ك: اعيان الشيعه 46/4 ـ 19; فوائد الرضويه 602 ـ 615; روضات الجنات 605 ـ 611; الاعلام زركلى 7/257 ـ 258، ايضاح المكنون بغدادى 2/243ـ352; فوات الوفيات ابن شاكر الكتبى 2/149 ـ 152; معجم المؤلفين 11/208 ـ 207; البداية ابن كثير 13/267 ـ 278; هدية العارفين بغدادى 2/131; المجددون فى الاسلام صعيدى: 259 ـ 262; كشف الظنون حاجى خليفه، 95، 139، 142، 143، 346، 351، 352، 357، 391، 859، 896، 950، 969، 1103، 1361، 1436، 1493، 1664، 1739; تذكرة المتبحرين: 67; مفتاح السعادة طاش كبرى 1/261; السلوك مقريزى 1/614; المختصر فى اخبار البشر 4/49; تاريخ مختصر الدول ابن العبرى 500، 501; طبقات اعلام الشيعه (الانوارالساطعه): 168 ـ 170; احوال و آثار خواجه نصير از سيد محمد تقى مدرسى; سرگذشت خواجه نصير از مدرسى زنجانى; مجله ارمغان ش8 مقالات مدرسى چهاردهى; مفاخر اسلام ج4; زندگينامه رياضيدانان دوره اسلامى از سده سوم تا سده يازدهم هجرى 486.
« د »داود بن كوره، ابو سليمان القمى(1):
فقيه و محدث است، كتاب نوادر احمد بن محمد بن عيسى و كتاب حسن بن محبوب را(2) مرتب و معرب كرده و همچنين خود او كتابى در مسائل وضو و صلوة و زكوة و صوم و حج، تحرير كرده و آن را كتاب (الرحمة) ناميده است.
احمد بن محمد بن يحيى از او روايت مىكند و به نقل بعضى، از مشايخ شيخ كلينى است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 158; رجال طوسى: 472; فهرست طوسى: 68.
2ـ نك: اصحاب اجماع و امتيازشان بر ساير راويان از اين جانب.
« ذ »ذاتى قمى:
متأسفانه هيچ چيز از شرح حال اين شاعر در تذكرهها نيافتيم، اين شعر به نام اوست.
به كنه ذات تو هرگز نمىرسد ذاتى***يكى زذات تو مىگويد از صفات يكى(1)
ذوالمجدين (زين العابدين):
از فضلاى قم و ساكن تهران است، تحصيلات او در قم بوده و سپس به تهران مهاجرت كرده است، در دانشكده معقول و منقول به تدريس فقه اشتغال دارد، تبصره علامه را به فارسى ترجمه و شرح كرده است اين ترجمه در دو مجلد بزرگ از طرف دانشگاه تهران چاپ و جزء كتب درسى دانشكده معقول و منقول قرار داده شده است(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ذاتى كبابى قمى از معاصرين مؤلف تذكره تحفه سامى است ر.ك: تحفه سامى، به تصحيح همايونفرّ خ324; تذكره سخنوران قم 148.
2ـ وى از شاگردان حاج شيخ غلامرضا صاحب فرائد الاصول و شيخ حسن ناظر و شيخ ابوالقاسم متوفى 1353 ق مىباشد. مؤلفات ديگر وى عبارتند از: 1 ـ اصول عقايد و مكارم اخلاق (نشريه 128 دانشگاه) 2ـ انسان و خواب (به همت احمد پرنيانى چاپ شده) 3ـ فقه و تجارت (نشريه 18 دانشگاه) كرائم اخلاق، و خلاصة من متاجر شيخنا العلامة الانصارى وما علّق عليه من الحواشى باضافة اقسام البيع والخيارات التى لم يتعرض لهاالشيخ (از سلسله انتشارات دوره دكترى); فهرست رضويه 5/602; مؤلفين كتب چاپى ج3/269.
« ر »رضا (آقا سيد رضا آسيد صفى)(1):
از فضلا و دانشمندان و مدرسين فعلى حوزه علميه قم مىباشند و تحصيلات او در قم بوده و از شاگردان آيت الله حائرى بودهاند اكنون نيز از فضلاى شاگردان آيت الله بروجردى است و ضمناً بعضى از كتب فقه و اصول را در حوزه علمى تدريس مىنمايند.
رضا(2) برقعى:
فرزند مرحوم آقا سيد عيسى از ذاكرين و مدت 20 سال است كه با اداره كردن مدرسه و آموزشگاه باقريه خدمات فرهنگى خود را ادامه مىدهد.
رضا صدر:
فرزند ارشد مرحوم آيت الله صدر، در سال 1399 شمسى در مشهد مقدس متولد شده، تحصيلاتش در قم و در مراحل عالى از محضر پدر بزرگوارش
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ امروزه اين عالم بزرگ كه از مفاخر حوزه مقدسه قم به حساب مىآيد و در حوزه به تربيت نفوس مستعد پرداخته و تدريس خارج فقه و اصول دارند به نام آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى معروفند. تاريخ تولد ايشان در حدود سال 1287 ش مىباشد و «نردبان آسمان» مجموعهاى از درسهاى اخلاق حضرت آية الله بهاء الدينى است كه توسط آقاى اكبر اسدى تدوين و ويرايش گرديده; و «حاج آقا رضا بهاء الدينى آيت بصيرت» از مجموعه ديدار با ابرار تأليف آقا سيد حسن شفيعى با تدوين و نگارش آقاى احمد لقمانى شرح حال آن بزرگ را به تصوير كشيده است. ببينيد: آثار الحجه 2/94; حوزه: ش16 (سال سوم ش4) مصاحبه با حضرت آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى.
2ـ ايشان برادر آقا مرتضى برقعى واعظ است فرزندان او از فرهنگيان اين شهر هستند.
مستفيد گشته و همچنين در خدمت اساتيد ديگر حوزه علميه تدريس(1) كرده و اكنون از شاگردان فاضل آيت الله بروجردى است. فضل و دانش و خوى و روش را از مرحوم آيت الله صدر به ارث برده و اكنون از فضلاى مورد توجه حوزه علميه است و در مسجد موزه آستانه اقامه جماعت مىنمايد.
ركن الدين محمد بن سعد القاضى(2):
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ برخى ديگر از اساتيد او عبارتند از: مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى، آيت الله حاج آقا روح الله خمينى(قدس سره). شمارى از تأليفات سودمند معظم له: دروغ، حسد، استقامت، تفسير سوره حمد، راه على(عليه السلام)، راه قرآن، حسن يوسف در تفسير سوره يوسف; فلسفه آزاد; الفلسفة العليا; الاجتهاد والتقليد; پيشواى شهيدان; معنى العدالة (مطبوع در مجله الهادى); بانوى كربلا (ترجمه); نگاهى به آثار فقهى شيخ طوسى; مرد وفا (اين كتاب توسط ناشرى با نام «زير درختان سدر» هم چاپ شده است); تفسير سوره حجرات; زن و آزادى; مقدمه بر كتاب دانشوران عصر ناصرى; حاشيه منظومه (غير مطبوع); پايان شب سيه; نشانههائى از او. در ترجمه ايشان كه در سال 1373 به رحمت ايزدى پيوست به كتب زير مراجعه شود: زندگى و مبارزات امام موسى و سيد محمد باقر صدر (بضميمه چهرههاى درخشان خاندان صدر) ص116; آثار الحجة 1/205; تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير ج1/303; مجله تاريخ و فرهنگ معاصر ش140 و13.
2ـ قاضى ركنالدين خط نيكوئى داشت ر.ك: خطّ و خطّاطان از ابوالقاسم رفيعى مهرآبادى ص179. ديوان ركنالدين دعويدار قمى (شاعر ذواللسانين سده ششم و هفتم) با تصحيح ومقدمه على محدّث توسط انتشارات اميركبير به چاپ رسيده است. شاعر در مقدمهاى كه به نثر عربى بر ديوان خويش نوشته مىگويد: اين ديوان را به فرمان عزالدين يحيى بن شرفالدين محمد بن عزالدين يحيى الشهيد گردآورى كرده است. در پيشگفتار سى و پنج صفحهاى توضيحات زيادى درباره شاعر و خاندان وى، مكاتبات و سفرهاى شاعر و نسخه اساسى طبع و... داده شده است وى نخست در قم مىزيسته و از مداحان حسامالدوله اردشير پسر حسن پادشاه باوندى (567 ـ 602 هـ) بود پس از انقراض اين سلسله به تبريز رفت و سرانجام در همانجا از دنيا رفت. بنگريد: كيهان فرهنگى سال سوم آذرماه 65 ص38 و مقدمه ديوان; دايرة المعارف تشيع 1/177; امل الآمل 2/274; مجمع الفصحاء ـ چاپ دكتر مظاهر مصفا ـ 2/680; آتشكده آذر 237; تاريخ نهضتهاى فكرى ايرانيان از آغاز قرن هفتم تا پايان قرن نهم بخش اول (از مولوى تا جامى) ص72; تذكره سخنوران قم 136; امل 502; جامع الرواة 2/117; تنقيح المقال 3/120.
از مردان فقيه و دانشمندان بزرگ اين ديار، و زندگانى او اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم بوده، شيخ منتجبالدين ترجمه او را در كتاب رجال خود آورده است(1).
ركنالدين شاعرى پارسى گوى و توانا بوده است. با كمالالدين اسماعيل و اثيرالدين اومانى معاصر بود، شعر زير مطلع يكى از غزلهاى اوست:
صبح برآمد زكوه، خنجر زر در برش ***گشته روان بر افق خون زسر خنجرش
* * *
شرم بالاى خون من در گردنت***يا زخود، يا از خدا يا از منت
آهن اندر سيم نبود، پس چرا***معدن فولاد شد سيمين تنت؟!
روح الله خمينى (حاج آقا روح الله):
از اساتيد درجه اول امروز حوزه علمى قم و فرزند مرحوم سيد مصطفى خمينى(2) است، در سال 1320 قمرى در خمين متولد شده، تحصيلات
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست منتجب الدين: 122.
2ـ در كتاب علماى بزرگ شيعه از كلينى تا خمينى 318 آمده: مجاهد مبارز آيت الله شهيد حاج آقا مصطفى خمينى يكى از مشاهير علماء مكتب ما در اوايل قرن چهاردهم هجرى است... شهيد خمينى، مجتهدى فقيه و دانشمندى متين و شجاع و با ابّهت بود. از تواضع و تقوى و فضائل اخلاقى، گذشت و ايثار برخوردار بوده با داشتن اين فضائل از بيدادگرى و مظالم ستمگران و خانهاى غارتگر زالوصفت، كه از دسترنج مردم بهره مىبردند، خيلى ناراحت بود، خانهاى ستمگرى كه در گذشته به جان و مال و ناموس مردم مستضعف و كشاورزان زحمتكش طمع نامشروع داشتند و آن بيچارگان بدون اجازه مالكان و اربابان زورگو حتّى جرأت نوشيدن آب نداشتند، شهيد خمينى در آگاهى مردم و نصيحت به مالكان سالها رسالت خويش را ايفا مىنمود و گاه ناگزير مىشد مردانه قد علم نموده عليه مظالم آنها قاطعانه برخورد كند. اربابان ستمگر عليه او توطئهها چيدند. سرانجام موقعى كه آقا قصد مسافرت از خمين به اراك داشت در بين راه به وسيله رضا قليخان و بهرام خان ناگهان به ضرب گلوله نقش بر زمين شد و...».
مقدماتيش را در اراك فرا گرفته است و سپس به قم آمدهاند، در علوم فلسفه و اخلاق استادان او مرحوم آقاميرزا محمد على شاه آبادى و آقاسيد ابوالحسن حكيم قزوينى(1) و مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى بودهاند. و علوم منقول و فقه و اصول را از محضر آيت الله مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى و آقاى مير سيد على كاشانى(2) فرا گرفتهاند.
امروز هرچند به مجلس درس حضرت آيت الله بروجردى حضور مىيابد، خود نيز از اساتيد عالى فقه و اصول بشمار مىرود(3) سابقاً در بعضى ايام هفته خصوصاً روزهائى كه دروس معمولى تعطيل مىشد مباحث اخلاقى را در ايوان مدرسه فيضيه مطرح مىفرمودند و طلاب علوم دينى و دانش پژوهان از محضرشان مستفيض مىشدند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و مرحوم حكيم الهى حاج شيخ على اكبر يزدى م1354.
2ـ و مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا نجفى مؤلف وقاية الاذهان و مرحوم آيت الله شيخ ابوالقاسم كبير قمى.
3ـ جناب ايشان از سال 1347 در حالى كه تنها 27 سال داشت تدريس متون فلسفى را آغاز كرد و در كنار تدريس فقه و اصول و فلسفه از تدريس اخلاق غافل نبود و از همان ايّام بهرمناسبتى در افشاى جنايات و مفاسد رژيم مىكوشيد و لذا پليس رضا خانى در صدد تعطيل اين درس كه با استقبال فراوان مواجه شده و از هفتهاى يك روز به هفتهاى دو روز ارتقاء يافته بود، برآمد كه حضرت امام خمينى(قدس سره) مقاومت كرد. معظم له تدريس خارج فقه و اصول را در سالهاى 1363 قمرى (44 سالگى) آغاز كرد و شاگردان لايق و دانشمندى را تربيت كرد و يكى از زعماءبزرگ حوزه و مراجع تقليد شيعه گرديد و با بينش عميق و درايت و مديريّت خاصى كه داشت توانست نهضت اسلامى ايران را رهبرى و رژيم 2500 ساله شاهنشاهى را در ايران سرنگون و حكومت جمهورى اسلامى را پايهگذارى كند. مبارزات و سائر ابعاد زندگى اين مرجع آگاه و بيدار و پرمجاهد و روشن ضمير شيعه در اين مختصر نمىگنجد، علاقمندان به كتب مربوطه زير مراجعه كنند: بررسى و تحليل از نهضت امام خمينى; تاريخ سياسى معاصر ايران; تفسير آفتاب; لمحات من حياة الامام الخمينى; نهضت روحانيون ايران و... نجوم امّت و الامام الخمينى قائد الثورة الاسلامية فى ايران; زندگينامه امام خمينى; يكصد سال مبارزه روحانيت مترقى; اختران تابناك; سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام خمينى.
تأليفات ايشان بسيار است از آن جمله:
1 ـ مصباح الهداية فى الخلافة والامامة.
2 ـ حاشيهاى بر فصوص محيى الدين.
و قريب چهارده جلد ديگر در مسائل مختلف علوم فقه و اصول و فلسفه كه چاپ نشدهاند(1) و يك كتاب به فارسى به نام كشف الاسرار پيرامون بعضى ايرادات و اشكالات نوشتهاند.
ريّان بن شبيب:
از ثقات محدّثين است، اصلاً اهل قم نيست ولى در قم سكونت گزيده و به اين سبب او را از سلسله قميين شمردهاند(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست سائر تأليفات آيت الله امام خمينى(رحمه الله): البيع 5 جلد; مكاسب محرمه 2ج; تحرير الوسيله 2ج; كتاب الطهارة 2ج; الرسائل 2ج; اسرار الصلاة يامعراج السالكين; رسالة فى الطلب والإرادة; حكومت اسلامى يا ولايت فقيه; حاشيه بر مفتاح الغيب; مبارزه با نفس يا جهاد اكبر; تفسير سوره حمد; مختصر فى شرح الدعاء المتعلق بالسحر (اين كتاب اولين تأليف حضرت امام است كه در سن 27 سالگى نوشته و توسط آقاى سيّد احمد فهرى به نام «تفسير دعاء سحر» به فارسى ترجمه شده; اربعين حديث (7 حديث آن مسائل عقلى و 33 حديث ديگرش در اخلاقيات است); شرح حديث رأس الجالوت; شرح حديث جنود عقل و جهل; و تقريرات بحثهاى ارزنده ايشان را جمعى از شاگردان ايشان نوشتهاند كه از برخى از آنها نام مىبريم: تهذيب الاصول; نيل الأوطار فى بيان قاعدة لا ضرر ولا ضرار; رسالة فى الاجتهاد والتقليد و دهها كتاب ديگر و مجموعه گفتارهاى ايشان نيز با نامهاى مختلف چاپ شده كه جامعتر از همه «صحيفه نور» است كه تاكنون 23 جلد آن منتشر شده است.
2ـ رجال النجاشى: 165; خلاصه 1/71; اختيار كشى رقم 1132 گويد: وى دائى معتصم و از ثقات است...، او مسائل صباح بن نصر هندى از امام رضا(عليه السلام) را جمع كرده و ثقه و صدوق بوده است.
ريّان بن الصلت البغدادى الاشعرى (ابو على):
اواخر قرن دوم، نجاشى(1) و علامه او را قمى دانستهاند از روات موثّق و از اصحاب على بن موسى الرضا(عليه السلام) است از ملازمان مأمون الرشيد و مورد عنايت او بوده است(2)، مأمون او رامانند فضل بن سهل طرف مشورت و مخزن اسرار خود مىدانست و انجام بعضى امور را به او واگذار مىنمود وليكن ريان بن الصلت باطناً شيعه و از دوستان خانواده عصمت و امامت بوده است. شيخ در فهرست تأليف كتابى را به او نسبت مىدهد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال النجاشى 165; فهرست طوسى 71; رجال طوسى 376، 415، 473; اختيار كشى رقم 1035 ـ 1037; خلاصه 1/70.
2ـ وحيد بهبهانى در تعليقه گويد: او خطيب مأمون و از مقربان و اصحاب سرّ او بود و مأمون خدمات خود را به او و فضل بن سهل رجوع مىنمود ولى وى در باطن شيعه بوده است.
3ـ در خلاصه آمده كه فرزندش على نيز ثقه بوده و وكيل امام هادى(عليه السلام) بوده است.
« ز »زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
بگرداگرد خود چندان كه بينم***بلا انگشترى و من نگينم
و ديگر كتاب «تجريد العقايد» در فن كلام(1) كه شرحهاى متعددى بر آن نوشته شده و سه شرحش معروفست: نخست شرح علامه حلى و دوم شرح شمسالدين ابوالقاسم اصفهانى و سوم شرح ملا على قوشچى كه از كتب درسى قديم است. و ديگر «تذكره» در هيئت استدلالى كه نيز چند شرح دارد بهتر از همه شرح ملا عبدالعلى فاضل بيرجندى است متوفى 924 و ديگر شمسالدين خضرى به نام تكمله و ديگر شرح نظامالدين نيشابورى به نام توضيح التذكرة و اين شروح به نام شارحان معروفست. ديگر تحرير اقليدس در هندسه و تحرير مجسطى در رياضيات عاليه قديم و ديگر اساس الاقتباس در منطق به فارسى و ديگر اوصاف الاشراف در اخلاق به فارسى كه آن را به نام خواجه شمسالدين محمد جوينى تأليف كرده است و ديگر زبده الهيه به فارسى و ديگر سى فصل
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ تجريد الكلام فاضل قوشچى درباره آن گفته: گنجى است كه از عجائب پر و حجمش كوچك و نظمش موجز، علمش بسيار و مقامش بلند، ترتيبش نيكو و مورد قبول پيشوايان است علما و دانشمندان به مانند او برخورد نكردهاند.
در معرفت تقويم به فارسى و ديگر اخلاق ناصرى است(1).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ آنچه را كه نويسنده محترم به عنوان تأليفات خواجه ذكر كرده همه تأليفات او نيست، و فهرست مجموع مصنفات ايشان كه به 160 كتاب و رساله بزرگ و كوچك مىرسد در كتب مربوطه مسطور است از باب نمونه ر.ك مؤلفين كتب چاپى 5/733 تا 745; احوال و آثار خواجه، مفاخر اسلام از 138 تا 142.
و نيز در ترجمه مرحوم خواجه نصيرالدين طوسى ر.ك: اعيان الشيعه 46/4 ـ 19; فوائد الرضويه 602 ـ 615; روضات الجنات 605 ـ 611; الاعلام زركلى 7/257 ـ 258، ايضاح المكنون بغدادى 2/243ـ352; فوات الوفيات ابن شاكر الكتبى 2/149 ـ 152; معجم المؤلفين 11/208 ـ 207; البداية ابن كثير 13/267 ـ 278; هدية العارفين بغدادى 2/131; المجددون فى الاسلام صعيدى: 259 ـ 262; كشف الظنون حاجى خليفه، 95، 139، 142، 143، 346، 351، 352، 357، 391، 859، 896، 950، 969، 1103، 1361، 1436، 1493، 1664، 1739; تذكرة المتبحرين: 67; مفتاح السعادة طاش كبرى 1/261; السلوك مقريزى 1/614; المختصر فى اخبار البشر 4/49; تاريخ مختصر الدول ابن العبرى 500، 501; طبقات اعلام الشيعه (الانوارالساطعه): 168 ـ 170; احوال و آثار خواجه نصير از سيد محمد تقى مدرسى; سرگذشت خواجه نصير از مدرسى زنجانى; مجله ارمغان ش8 مقالات مدرسى چهاردهى; مفاخر اسلام ج4; زندگينامه رياضيدانان دوره اسلامى از سده سوم تا سده يازدهم هجرى 486.
« د »داود بن كوره، ابو سليمان القمى(1):
فقيه و محدث است، كتاب نوادر احمد بن محمد بن عيسى و كتاب حسن بن محبوب را(2) مرتب و معرب كرده و همچنين خود او كتابى در مسائل وضو و صلوة و زكوة و صوم و حج، تحرير كرده و آن را كتاب (الرحمة) ناميده است.
احمد بن محمد بن يحيى از او روايت مىكند و به نقل بعضى، از مشايخ شيخ كلينى است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 158; رجال طوسى: 472; فهرست طوسى: 68.
2ـ نك: اصحاب اجماع و امتيازشان بر ساير راويان از اين جانب.
« ذ »ذاتى قمى:
متأسفانه هيچ چيز از شرح حال اين شاعر در تذكرهها نيافتيم، اين شعر به نام اوست.
به كنه ذات تو هرگز نمىرسد ذاتى***يكى زذات تو مىگويد از صفات يكى(1)
ذوالمجدين (زين العابدين):
از فضلاى قم و ساكن تهران است، تحصيلات او در قم بوده و سپس به تهران مهاجرت كرده است، در دانشكده معقول و منقول به تدريس فقه اشتغال دارد، تبصره علامه را به فارسى ترجمه و شرح كرده است اين ترجمه در دو مجلد بزرگ از طرف دانشگاه تهران چاپ و جزء كتب درسى دانشكده معقول و منقول قرار داده شده است(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ذاتى كبابى قمى از معاصرين مؤلف تذكره تحفه سامى است ر.ك: تحفه سامى، به تصحيح همايونفرّ خ324; تذكره سخنوران قم 148.
2ـ وى از شاگردان حاج شيخ غلامرضا صاحب فرائد الاصول و شيخ حسن ناظر و شيخ ابوالقاسم متوفى 1353 ق مىباشد. مؤلفات ديگر وى عبارتند از: 1 ـ اصول عقايد و مكارم اخلاق (نشريه 128 دانشگاه) 2ـ انسان و خواب (به همت احمد پرنيانى چاپ شده) 3ـ فقه و تجارت (نشريه 18 دانشگاه) كرائم اخلاق، و خلاصة من متاجر شيخنا العلامة الانصارى وما علّق عليه من الحواشى باضافة اقسام البيع والخيارات التى لم يتعرض لهاالشيخ (از سلسله انتشارات دوره دكترى); فهرست رضويه 5/602; مؤلفين كتب چاپى ج3/269.
« ر »رضا (آقا سيد رضا آسيد صفى)(1):
از فضلا و دانشمندان و مدرسين فعلى حوزه علميه قم مىباشند و تحصيلات او در قم بوده و از شاگردان آيت الله حائرى بودهاند اكنون نيز از فضلاى شاگردان آيت الله بروجردى است و ضمناً بعضى از كتب فقه و اصول را در حوزه علمى تدريس مىنمايند.
رضا(2) برقعى:
فرزند مرحوم آقا سيد عيسى از ذاكرين و مدت 20 سال است كه با اداره كردن مدرسه و آموزشگاه باقريه خدمات فرهنگى خود را ادامه مىدهد.
رضا صدر:
فرزند ارشد مرحوم آيت الله صدر، در سال 1399 شمسى در مشهد مقدس متولد شده، تحصيلاتش در قم و در مراحل عالى از محضر پدر بزرگوارش
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ امروزه اين عالم بزرگ كه از مفاخر حوزه مقدسه قم به حساب مىآيد و در حوزه به تربيت نفوس مستعد پرداخته و تدريس خارج فقه و اصول دارند به نام آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى معروفند. تاريخ تولد ايشان در حدود سال 1287 ش مىباشد و «نردبان آسمان» مجموعهاى از درسهاى اخلاق حضرت آية الله بهاء الدينى است كه توسط آقاى اكبر اسدى تدوين و ويرايش گرديده; و «حاج آقا رضا بهاء الدينى آيت بصيرت» از مجموعه ديدار با ابرار تأليف آقا سيد حسن شفيعى با تدوين و نگارش آقاى احمد لقمانى شرح حال آن بزرگ را به تصوير كشيده است. ببينيد: آثار الحجه 2/94; حوزه: ش16 (سال سوم ش4) مصاحبه با حضرت آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى.
2ـ ايشان برادر آقا مرتضى برقعى واعظ است فرزندان او از فرهنگيان اين شهر هستند.
مستفيد گشته و همچنين در خدمت اساتيد ديگر حوزه علميه تدريس(1) كرده و اكنون از شاگردان فاضل آيت الله بروجردى است. فضل و دانش و خوى و روش را از مرحوم آيت الله صدر به ارث برده و اكنون از فضلاى مورد توجه حوزه علميه است و در مسجد موزه آستانه اقامه جماعت مىنمايد.
ركن الدين محمد بن سعد القاضى(2):
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ برخى ديگر از اساتيد او عبارتند از: مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى، آيت الله حاج آقا روح الله خمينى(قدس سره). شمارى از تأليفات سودمند معظم له: دروغ، حسد، استقامت، تفسير سوره حمد، راه على(عليه السلام)، راه قرآن، حسن يوسف در تفسير سوره يوسف; فلسفه آزاد; الفلسفة العليا; الاجتهاد والتقليد; پيشواى شهيدان; معنى العدالة (مطبوع در مجله الهادى); بانوى كربلا (ترجمه); نگاهى به آثار فقهى شيخ طوسى; مرد وفا (اين كتاب توسط ناشرى با نام «زير درختان سدر» هم چاپ شده است); تفسير سوره حجرات; زن و آزادى; مقدمه بر كتاب دانشوران عصر ناصرى; حاشيه منظومه (غير مطبوع); پايان شب سيه; نشانههائى از او. در ترجمه ايشان كه در سال 1373 به رحمت ايزدى پيوست به كتب زير مراجعه شود: زندگى و مبارزات امام موسى و سيد محمد باقر صدر (بضميمه چهرههاى درخشان خاندان صدر) ص116; آثار الحجة 1/205; تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير ج1/303; مجله تاريخ و فرهنگ معاصر ش140 و13.
2ـ قاضى ركنالدين خط نيكوئى داشت ر.ك: خطّ و خطّاطان از ابوالقاسم رفيعى مهرآبادى ص179. ديوان ركنالدين دعويدار قمى (شاعر ذواللسانين سده ششم و هفتم) با تصحيح ومقدمه على محدّث توسط انتشارات اميركبير به چاپ رسيده است. شاعر در مقدمهاى كه به نثر عربى بر ديوان خويش نوشته مىگويد: اين ديوان را به فرمان عزالدين يحيى بن شرفالدين محمد بن عزالدين يحيى الشهيد گردآورى كرده است. در پيشگفتار سى و پنج صفحهاى توضيحات زيادى درباره شاعر و خاندان وى، مكاتبات و سفرهاى شاعر و نسخه اساسى طبع و... داده شده است وى نخست در قم مىزيسته و از مداحان حسامالدوله اردشير پسر حسن پادشاه باوندى (567 ـ 602 هـ) بود پس از انقراض اين سلسله به تبريز رفت و سرانجام در همانجا از دنيا رفت. بنگريد: كيهان فرهنگى سال سوم آذرماه 65 ص38 و مقدمه ديوان; دايرة المعارف تشيع 1/177; امل الآمل 2/274; مجمع الفصحاء ـ چاپ دكتر مظاهر مصفا ـ 2/680; آتشكده آذر 237; تاريخ نهضتهاى فكرى ايرانيان از آغاز قرن هفتم تا پايان قرن نهم بخش اول (از مولوى تا جامى) ص72; تذكره سخنوران قم 136; امل 502; جامع الرواة 2/117; تنقيح المقال 3/120.
از مردان فقيه و دانشمندان بزرگ اين ديار، و زندگانى او اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم بوده، شيخ منتجبالدين ترجمه او را در كتاب رجال خود آورده است(1).
ركنالدين شاعرى پارسى گوى و توانا بوده است. با كمالالدين اسماعيل و اثيرالدين اومانى معاصر بود، شعر زير مطلع يكى از غزلهاى اوست:
صبح برآمد زكوه، خنجر زر در برش ***گشته روان بر افق خون زسر خنجرش
* * *
شرم بالاى خون من در گردنت***يا زخود، يا از خدا يا از منت
آهن اندر سيم نبود، پس چرا***معدن فولاد شد سيمين تنت؟!
روح الله خمينى (حاج آقا روح الله):
از اساتيد درجه اول امروز حوزه علمى قم و فرزند مرحوم سيد مصطفى خمينى(2) است، در سال 1320 قمرى در خمين متولد شده، تحصيلات
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست منتجب الدين: 122.
2ـ در كتاب علماى بزرگ شيعه از كلينى تا خمينى 318 آمده: مجاهد مبارز آيت الله شهيد حاج آقا مصطفى خمينى يكى از مشاهير علماء مكتب ما در اوايل قرن چهاردهم هجرى است... شهيد خمينى، مجتهدى فقيه و دانشمندى متين و شجاع و با ابّهت بود. از تواضع و تقوى و فضائل اخلاقى، گذشت و ايثار برخوردار بوده با داشتن اين فضائل از بيدادگرى و مظالم ستمگران و خانهاى غارتگر زالوصفت، كه از دسترنج مردم بهره مىبردند، خيلى ناراحت بود، خانهاى ستمگرى كه در گذشته به جان و مال و ناموس مردم مستضعف و كشاورزان زحمتكش طمع نامشروع داشتند و آن بيچارگان بدون اجازه مالكان و اربابان زورگو حتّى جرأت نوشيدن آب نداشتند، شهيد خمينى در آگاهى مردم و نصيحت به مالكان سالها رسالت خويش را ايفا مىنمود و گاه ناگزير مىشد مردانه قد علم نموده عليه مظالم آنها قاطعانه برخورد كند. اربابان ستمگر عليه او توطئهها چيدند. سرانجام موقعى كه آقا قصد مسافرت از خمين به اراك داشت در بين راه به وسيله رضا قليخان و بهرام خان ناگهان به ضرب گلوله نقش بر زمين شد و...».
مقدماتيش را در اراك فرا گرفته است و سپس به قم آمدهاند، در علوم فلسفه و اخلاق استادان او مرحوم آقاميرزا محمد على شاه آبادى و آقاسيد ابوالحسن حكيم قزوينى(1) و مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى بودهاند. و علوم منقول و فقه و اصول را از محضر آيت الله مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى و آقاى مير سيد على كاشانى(2) فرا گرفتهاند.
امروز هرچند به مجلس درس حضرت آيت الله بروجردى حضور مىيابد، خود نيز از اساتيد عالى فقه و اصول بشمار مىرود(3) سابقاً در بعضى ايام هفته خصوصاً روزهائى كه دروس معمولى تعطيل مىشد مباحث اخلاقى را در ايوان مدرسه فيضيه مطرح مىفرمودند و طلاب علوم دينى و دانش پژوهان از محضرشان مستفيض مىشدند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و مرحوم حكيم الهى حاج شيخ على اكبر يزدى م1354.
2ـ و مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا نجفى مؤلف وقاية الاذهان و مرحوم آيت الله شيخ ابوالقاسم كبير قمى.
3ـ جناب ايشان از سال 1347 در حالى كه تنها 27 سال داشت تدريس متون فلسفى را آغاز كرد و در كنار تدريس فقه و اصول و فلسفه از تدريس اخلاق غافل نبود و از همان ايّام بهرمناسبتى در افشاى جنايات و مفاسد رژيم مىكوشيد و لذا پليس رضا خانى در صدد تعطيل اين درس كه با استقبال فراوان مواجه شده و از هفتهاى يك روز به هفتهاى دو روز ارتقاء يافته بود، برآمد كه حضرت امام خمينى(قدس سره) مقاومت كرد. معظم له تدريس خارج فقه و اصول را در سالهاى 1363 قمرى (44 سالگى) آغاز كرد و شاگردان لايق و دانشمندى را تربيت كرد و يكى از زعماءبزرگ حوزه و مراجع تقليد شيعه گرديد و با بينش عميق و درايت و مديريّت خاصى كه داشت توانست نهضت اسلامى ايران را رهبرى و رژيم 2500 ساله شاهنشاهى را در ايران سرنگون و حكومت جمهورى اسلامى را پايهگذارى كند. مبارزات و سائر ابعاد زندگى اين مرجع آگاه و بيدار و پرمجاهد و روشن ضمير شيعه در اين مختصر نمىگنجد، علاقمندان به كتب مربوطه زير مراجعه كنند: بررسى و تحليل از نهضت امام خمينى; تاريخ سياسى معاصر ايران; تفسير آفتاب; لمحات من حياة الامام الخمينى; نهضت روحانيون ايران و... نجوم امّت و الامام الخمينى قائد الثورة الاسلامية فى ايران; زندگينامه امام خمينى; يكصد سال مبارزه روحانيت مترقى; اختران تابناك; سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام خمينى.
تأليفات ايشان بسيار است از آن جمله:
1 ـ مصباح الهداية فى الخلافة والامامة.
2 ـ حاشيهاى بر فصوص محيى الدين.
و قريب چهارده جلد ديگر در مسائل مختلف علوم فقه و اصول و فلسفه كه چاپ نشدهاند(1) و يك كتاب به فارسى به نام كشف الاسرار پيرامون بعضى ايرادات و اشكالات نوشتهاند.
ريّان بن شبيب:
از ثقات محدّثين است، اصلاً اهل قم نيست ولى در قم سكونت گزيده و به اين سبب او را از سلسله قميين شمردهاند(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست سائر تأليفات آيت الله امام خمينى(رحمه الله): البيع 5 جلد; مكاسب محرمه 2ج; تحرير الوسيله 2ج; كتاب الطهارة 2ج; الرسائل 2ج; اسرار الصلاة يامعراج السالكين; رسالة فى الطلب والإرادة; حكومت اسلامى يا ولايت فقيه; حاشيه بر مفتاح الغيب; مبارزه با نفس يا جهاد اكبر; تفسير سوره حمد; مختصر فى شرح الدعاء المتعلق بالسحر (اين كتاب اولين تأليف حضرت امام است كه در سن 27 سالگى نوشته و توسط آقاى سيّد احمد فهرى به نام «تفسير دعاء سحر» به فارسى ترجمه شده; اربعين حديث (7 حديث آن مسائل عقلى و 33 حديث ديگرش در اخلاقيات است); شرح حديث رأس الجالوت; شرح حديث جنود عقل و جهل; و تقريرات بحثهاى ارزنده ايشان را جمعى از شاگردان ايشان نوشتهاند كه از برخى از آنها نام مىبريم: تهذيب الاصول; نيل الأوطار فى بيان قاعدة لا ضرر ولا ضرار; رسالة فى الاجتهاد والتقليد و دهها كتاب ديگر و مجموعه گفتارهاى ايشان نيز با نامهاى مختلف چاپ شده كه جامعتر از همه «صحيفه نور» است كه تاكنون 23 جلد آن منتشر شده است.
2ـ رجال النجاشى: 165; خلاصه 1/71; اختيار كشى رقم 1132 گويد: وى دائى معتصم و از ثقات است...، او مسائل صباح بن نصر هندى از امام رضا(عليه السلام) را جمع كرده و ثقه و صدوق بوده است.
ريّان بن الصلت البغدادى الاشعرى (ابو على):
اواخر قرن دوم، نجاشى(1) و علامه او را قمى دانستهاند از روات موثّق و از اصحاب على بن موسى الرضا(عليه السلام) است از ملازمان مأمون الرشيد و مورد عنايت او بوده است(2)، مأمون او رامانند فضل بن سهل طرف مشورت و مخزن اسرار خود مىدانست و انجام بعضى امور را به او واگذار مىنمود وليكن ريان بن الصلت باطناً شيعه و از دوستان خانواده عصمت و امامت بوده است. شيخ در فهرست تأليف كتابى را به او نسبت مىدهد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال النجاشى 165; فهرست طوسى 71; رجال طوسى 376، 415، 473; اختيار كشى رقم 1035 ـ 1037; خلاصه 1/70.
2ـ وحيد بهبهانى در تعليقه گويد: او خطيب مأمون و از مقربان و اصحاب سرّ او بود و مأمون خدمات خود را به او و فضل بن سهل رجوع مىنمود ولى وى در باطن شيعه بوده است.
3ـ در خلاصه آمده كه فرزندش على نيز ثقه بوده و وكيل امام هادى(عليه السلام) بوده است.
« ز »زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
1ـ آنچه را كه نويسنده محترم به عنوان تأليفات خواجه ذكر كرده همه تأليفات او نيست، و فهرست مجموع مصنفات ايشان كه به 160 كتاب و رساله بزرگ و كوچك مىرسد در كتب مربوطه مسطور است از باب نمونه ر.ك مؤلفين كتب چاپى 5/733 تا 745; احوال و آثار خواجه، مفاخر اسلام از 138 تا 142.
و نيز در ترجمه مرحوم خواجه نصيرالدين طوسى ر.ك: اعيان الشيعه 46/4 ـ 19; فوائد الرضويه 602 ـ 615; روضات الجنات 605 ـ 611; الاعلام زركلى 7/257 ـ 258، ايضاح المكنون بغدادى 2/243ـ352; فوات الوفيات ابن شاكر الكتبى 2/149 ـ 152; معجم المؤلفين 11/208 ـ 207; البداية ابن كثير 13/267 ـ 278; هدية العارفين بغدادى 2/131; المجددون فى الاسلام صعيدى: 259 ـ 262; كشف الظنون حاجى خليفه، 95، 139، 142، 143، 346، 351، 352، 357، 391، 859، 896، 950، 969، 1103، 1361، 1436، 1493، 1664، 1739; تذكرة المتبحرين: 67; مفتاح السعادة طاش كبرى 1/261; السلوك مقريزى 1/614; المختصر فى اخبار البشر 4/49; تاريخ مختصر الدول ابن العبرى 500، 501; طبقات اعلام الشيعه (الانوارالساطعه): 168 ـ 170; احوال و آثار خواجه نصير از سيد محمد تقى مدرسى; سرگذشت خواجه نصير از مدرسى زنجانى; مجله ارمغان ش8 مقالات مدرسى چهاردهى; مفاخر اسلام ج4; زندگينامه رياضيدانان دوره اسلامى از سده سوم تا سده يازدهم هجرى 486.
« د »داود بن كوره، ابو سليمان القمى(1):
فقيه و محدث است، كتاب نوادر احمد بن محمد بن عيسى و كتاب حسن بن محبوب را(2) مرتب و معرب كرده و همچنين خود او كتابى در مسائل وضو و صلوة و زكوة و صوم و حج، تحرير كرده و آن را كتاب (الرحمة) ناميده است.
احمد بن محمد بن يحيى از او روايت مىكند و به نقل بعضى، از مشايخ شيخ كلينى است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 158; رجال طوسى: 472; فهرست طوسى: 68.
2ـ نك: اصحاب اجماع و امتيازشان بر ساير راويان از اين جانب.
« ذ »ذاتى قمى:
متأسفانه هيچ چيز از شرح حال اين شاعر در تذكرهها نيافتيم، اين شعر به نام اوست.
به كنه ذات تو هرگز نمىرسد ذاتى***يكى زذات تو مىگويد از صفات يكى(1)
ذوالمجدين (زين العابدين):
از فضلاى قم و ساكن تهران است، تحصيلات او در قم بوده و سپس به تهران مهاجرت كرده است، در دانشكده معقول و منقول به تدريس فقه اشتغال دارد، تبصره علامه را به فارسى ترجمه و شرح كرده است اين ترجمه در دو مجلد بزرگ از طرف دانشگاه تهران چاپ و جزء كتب درسى دانشكده معقول و منقول قرار داده شده است(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ذاتى كبابى قمى از معاصرين مؤلف تذكره تحفه سامى است ر.ك: تحفه سامى، به تصحيح همايونفرّ خ324; تذكره سخنوران قم 148.
2ـ وى از شاگردان حاج شيخ غلامرضا صاحب فرائد الاصول و شيخ حسن ناظر و شيخ ابوالقاسم متوفى 1353 ق مىباشد. مؤلفات ديگر وى عبارتند از: 1 ـ اصول عقايد و مكارم اخلاق (نشريه 128 دانشگاه) 2ـ انسان و خواب (به همت احمد پرنيانى چاپ شده) 3ـ فقه و تجارت (نشريه 18 دانشگاه) كرائم اخلاق، و خلاصة من متاجر شيخنا العلامة الانصارى وما علّق عليه من الحواشى باضافة اقسام البيع والخيارات التى لم يتعرض لهاالشيخ (از سلسله انتشارات دوره دكترى); فهرست رضويه 5/602; مؤلفين كتب چاپى ج3/269.
« ر »رضا (آقا سيد رضا آسيد صفى)(1):
از فضلا و دانشمندان و مدرسين فعلى حوزه علميه قم مىباشند و تحصيلات او در قم بوده و از شاگردان آيت الله حائرى بودهاند اكنون نيز از فضلاى شاگردان آيت الله بروجردى است و ضمناً بعضى از كتب فقه و اصول را در حوزه علمى تدريس مىنمايند.
رضا(2) برقعى:
فرزند مرحوم آقا سيد عيسى از ذاكرين و مدت 20 سال است كه با اداره كردن مدرسه و آموزشگاه باقريه خدمات فرهنگى خود را ادامه مىدهد.
رضا صدر:
فرزند ارشد مرحوم آيت الله صدر، در سال 1399 شمسى در مشهد مقدس متولد شده، تحصيلاتش در قم و در مراحل عالى از محضر پدر بزرگوارش
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ امروزه اين عالم بزرگ كه از مفاخر حوزه مقدسه قم به حساب مىآيد و در حوزه به تربيت نفوس مستعد پرداخته و تدريس خارج فقه و اصول دارند به نام آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى معروفند. تاريخ تولد ايشان در حدود سال 1287 ش مىباشد و «نردبان آسمان» مجموعهاى از درسهاى اخلاق حضرت آية الله بهاء الدينى است كه توسط آقاى اكبر اسدى تدوين و ويرايش گرديده; و «حاج آقا رضا بهاء الدينى آيت بصيرت» از مجموعه ديدار با ابرار تأليف آقا سيد حسن شفيعى با تدوين و نگارش آقاى احمد لقمانى شرح حال آن بزرگ را به تصوير كشيده است. ببينيد: آثار الحجه 2/94; حوزه: ش16 (سال سوم ش4) مصاحبه با حضرت آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى.
2ـ ايشان برادر آقا مرتضى برقعى واعظ است فرزندان او از فرهنگيان اين شهر هستند.
مستفيد گشته و همچنين در خدمت اساتيد ديگر حوزه علميه تدريس(1) كرده و اكنون از شاگردان فاضل آيت الله بروجردى است. فضل و دانش و خوى و روش را از مرحوم آيت الله صدر به ارث برده و اكنون از فضلاى مورد توجه حوزه علميه است و در مسجد موزه آستانه اقامه جماعت مىنمايد.
ركن الدين محمد بن سعد القاضى(2):
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ برخى ديگر از اساتيد او عبارتند از: مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى، آيت الله حاج آقا روح الله خمينى(قدس سره). شمارى از تأليفات سودمند معظم له: دروغ، حسد، استقامت، تفسير سوره حمد، راه على(عليه السلام)، راه قرآن، حسن يوسف در تفسير سوره يوسف; فلسفه آزاد; الفلسفة العليا; الاجتهاد والتقليد; پيشواى شهيدان; معنى العدالة (مطبوع در مجله الهادى); بانوى كربلا (ترجمه); نگاهى به آثار فقهى شيخ طوسى; مرد وفا (اين كتاب توسط ناشرى با نام «زير درختان سدر» هم چاپ شده است); تفسير سوره حجرات; زن و آزادى; مقدمه بر كتاب دانشوران عصر ناصرى; حاشيه منظومه (غير مطبوع); پايان شب سيه; نشانههائى از او. در ترجمه ايشان كه در سال 1373 به رحمت ايزدى پيوست به كتب زير مراجعه شود: زندگى و مبارزات امام موسى و سيد محمد باقر صدر (بضميمه چهرههاى درخشان خاندان صدر) ص116; آثار الحجة 1/205; تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير ج1/303; مجله تاريخ و فرهنگ معاصر ش140 و13.
2ـ قاضى ركنالدين خط نيكوئى داشت ر.ك: خطّ و خطّاطان از ابوالقاسم رفيعى مهرآبادى ص179. ديوان ركنالدين دعويدار قمى (شاعر ذواللسانين سده ششم و هفتم) با تصحيح ومقدمه على محدّث توسط انتشارات اميركبير به چاپ رسيده است. شاعر در مقدمهاى كه به نثر عربى بر ديوان خويش نوشته مىگويد: اين ديوان را به فرمان عزالدين يحيى بن شرفالدين محمد بن عزالدين يحيى الشهيد گردآورى كرده است. در پيشگفتار سى و پنج صفحهاى توضيحات زيادى درباره شاعر و خاندان وى، مكاتبات و سفرهاى شاعر و نسخه اساسى طبع و... داده شده است وى نخست در قم مىزيسته و از مداحان حسامالدوله اردشير پسر حسن پادشاه باوندى (567 ـ 602 هـ) بود پس از انقراض اين سلسله به تبريز رفت و سرانجام در همانجا از دنيا رفت. بنگريد: كيهان فرهنگى سال سوم آذرماه 65 ص38 و مقدمه ديوان; دايرة المعارف تشيع 1/177; امل الآمل 2/274; مجمع الفصحاء ـ چاپ دكتر مظاهر مصفا ـ 2/680; آتشكده آذر 237; تاريخ نهضتهاى فكرى ايرانيان از آغاز قرن هفتم تا پايان قرن نهم بخش اول (از مولوى تا جامى) ص72; تذكره سخنوران قم 136; امل 502; جامع الرواة 2/117; تنقيح المقال 3/120.
از مردان فقيه و دانشمندان بزرگ اين ديار، و زندگانى او اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم بوده، شيخ منتجبالدين ترجمه او را در كتاب رجال خود آورده است(1).
ركنالدين شاعرى پارسى گوى و توانا بوده است. با كمالالدين اسماعيل و اثيرالدين اومانى معاصر بود، شعر زير مطلع يكى از غزلهاى اوست:
صبح برآمد زكوه، خنجر زر در برش ***گشته روان بر افق خون زسر خنجرش
* * *
شرم بالاى خون من در گردنت***يا زخود، يا از خدا يا از منت
آهن اندر سيم نبود، پس چرا***معدن فولاد شد سيمين تنت؟!
روح الله خمينى (حاج آقا روح الله):
از اساتيد درجه اول امروز حوزه علمى قم و فرزند مرحوم سيد مصطفى خمينى(2) است، در سال 1320 قمرى در خمين متولد شده، تحصيلات
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست منتجب الدين: 122.
2ـ در كتاب علماى بزرگ شيعه از كلينى تا خمينى 318 آمده: مجاهد مبارز آيت الله شهيد حاج آقا مصطفى خمينى يكى از مشاهير علماء مكتب ما در اوايل قرن چهاردهم هجرى است... شهيد خمينى، مجتهدى فقيه و دانشمندى متين و شجاع و با ابّهت بود. از تواضع و تقوى و فضائل اخلاقى، گذشت و ايثار برخوردار بوده با داشتن اين فضائل از بيدادگرى و مظالم ستمگران و خانهاى غارتگر زالوصفت، كه از دسترنج مردم بهره مىبردند، خيلى ناراحت بود، خانهاى ستمگرى كه در گذشته به جان و مال و ناموس مردم مستضعف و كشاورزان زحمتكش طمع نامشروع داشتند و آن بيچارگان بدون اجازه مالكان و اربابان زورگو حتّى جرأت نوشيدن آب نداشتند، شهيد خمينى در آگاهى مردم و نصيحت به مالكان سالها رسالت خويش را ايفا مىنمود و گاه ناگزير مىشد مردانه قد علم نموده عليه مظالم آنها قاطعانه برخورد كند. اربابان ستمگر عليه او توطئهها چيدند. سرانجام موقعى كه آقا قصد مسافرت از خمين به اراك داشت در بين راه به وسيله رضا قليخان و بهرام خان ناگهان به ضرب گلوله نقش بر زمين شد و...».
مقدماتيش را در اراك فرا گرفته است و سپس به قم آمدهاند، در علوم فلسفه و اخلاق استادان او مرحوم آقاميرزا محمد على شاه آبادى و آقاسيد ابوالحسن حكيم قزوينى(1) و مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى بودهاند. و علوم منقول و فقه و اصول را از محضر آيت الله مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى و آقاى مير سيد على كاشانى(2) فرا گرفتهاند.
امروز هرچند به مجلس درس حضرت آيت الله بروجردى حضور مىيابد، خود نيز از اساتيد عالى فقه و اصول بشمار مىرود(3) سابقاً در بعضى ايام هفته خصوصاً روزهائى كه دروس معمولى تعطيل مىشد مباحث اخلاقى را در ايوان مدرسه فيضيه مطرح مىفرمودند و طلاب علوم دينى و دانش پژوهان از محضرشان مستفيض مىشدند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و مرحوم حكيم الهى حاج شيخ على اكبر يزدى م1354.
2ـ و مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا نجفى مؤلف وقاية الاذهان و مرحوم آيت الله شيخ ابوالقاسم كبير قمى.
3ـ جناب ايشان از سال 1347 در حالى كه تنها 27 سال داشت تدريس متون فلسفى را آغاز كرد و در كنار تدريس فقه و اصول و فلسفه از تدريس اخلاق غافل نبود و از همان ايّام بهرمناسبتى در افشاى جنايات و مفاسد رژيم مىكوشيد و لذا پليس رضا خانى در صدد تعطيل اين درس كه با استقبال فراوان مواجه شده و از هفتهاى يك روز به هفتهاى دو روز ارتقاء يافته بود، برآمد كه حضرت امام خمينى(قدس سره) مقاومت كرد. معظم له تدريس خارج فقه و اصول را در سالهاى 1363 قمرى (44 سالگى) آغاز كرد و شاگردان لايق و دانشمندى را تربيت كرد و يكى از زعماءبزرگ حوزه و مراجع تقليد شيعه گرديد و با بينش عميق و درايت و مديريّت خاصى كه داشت توانست نهضت اسلامى ايران را رهبرى و رژيم 2500 ساله شاهنشاهى را در ايران سرنگون و حكومت جمهورى اسلامى را پايهگذارى كند. مبارزات و سائر ابعاد زندگى اين مرجع آگاه و بيدار و پرمجاهد و روشن ضمير شيعه در اين مختصر نمىگنجد، علاقمندان به كتب مربوطه زير مراجعه كنند: بررسى و تحليل از نهضت امام خمينى; تاريخ سياسى معاصر ايران; تفسير آفتاب; لمحات من حياة الامام الخمينى; نهضت روحانيون ايران و... نجوم امّت و الامام الخمينى قائد الثورة الاسلامية فى ايران; زندگينامه امام خمينى; يكصد سال مبارزه روحانيت مترقى; اختران تابناك; سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام خمينى.
تأليفات ايشان بسيار است از آن جمله:
1 ـ مصباح الهداية فى الخلافة والامامة.
2 ـ حاشيهاى بر فصوص محيى الدين.
و قريب چهارده جلد ديگر در مسائل مختلف علوم فقه و اصول و فلسفه كه چاپ نشدهاند(1) و يك كتاب به فارسى به نام كشف الاسرار پيرامون بعضى ايرادات و اشكالات نوشتهاند.
ريّان بن شبيب:
از ثقات محدّثين است، اصلاً اهل قم نيست ولى در قم سكونت گزيده و به اين سبب او را از سلسله قميين شمردهاند(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست سائر تأليفات آيت الله امام خمينى(رحمه الله): البيع 5 جلد; مكاسب محرمه 2ج; تحرير الوسيله 2ج; كتاب الطهارة 2ج; الرسائل 2ج; اسرار الصلاة يامعراج السالكين; رسالة فى الطلب والإرادة; حكومت اسلامى يا ولايت فقيه; حاشيه بر مفتاح الغيب; مبارزه با نفس يا جهاد اكبر; تفسير سوره حمد; مختصر فى شرح الدعاء المتعلق بالسحر (اين كتاب اولين تأليف حضرت امام است كه در سن 27 سالگى نوشته و توسط آقاى سيّد احمد فهرى به نام «تفسير دعاء سحر» به فارسى ترجمه شده; اربعين حديث (7 حديث آن مسائل عقلى و 33 حديث ديگرش در اخلاقيات است); شرح حديث رأس الجالوت; شرح حديث جنود عقل و جهل; و تقريرات بحثهاى ارزنده ايشان را جمعى از شاگردان ايشان نوشتهاند كه از برخى از آنها نام مىبريم: تهذيب الاصول; نيل الأوطار فى بيان قاعدة لا ضرر ولا ضرار; رسالة فى الاجتهاد والتقليد و دهها كتاب ديگر و مجموعه گفتارهاى ايشان نيز با نامهاى مختلف چاپ شده كه جامعتر از همه «صحيفه نور» است كه تاكنون 23 جلد آن منتشر شده است.
2ـ رجال النجاشى: 165; خلاصه 1/71; اختيار كشى رقم 1132 گويد: وى دائى معتصم و از ثقات است...، او مسائل صباح بن نصر هندى از امام رضا(عليه السلام) را جمع كرده و ثقه و صدوق بوده است.
ريّان بن الصلت البغدادى الاشعرى (ابو على):
اواخر قرن دوم، نجاشى(1) و علامه او را قمى دانستهاند از روات موثّق و از اصحاب على بن موسى الرضا(عليه السلام) است از ملازمان مأمون الرشيد و مورد عنايت او بوده است(2)، مأمون او رامانند فضل بن سهل طرف مشورت و مخزن اسرار خود مىدانست و انجام بعضى امور را به او واگذار مىنمود وليكن ريان بن الصلت باطناً شيعه و از دوستان خانواده عصمت و امامت بوده است. شيخ در فهرست تأليف كتابى را به او نسبت مىدهد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال النجاشى 165; فهرست طوسى 71; رجال طوسى 376، 415، 473; اختيار كشى رقم 1035 ـ 1037; خلاصه 1/70.
2ـ وحيد بهبهانى در تعليقه گويد: او خطيب مأمون و از مقربان و اصحاب سرّ او بود و مأمون خدمات خود را به او و فضل بن سهل رجوع مىنمود ولى وى در باطن شيعه بوده است.
3ـ در خلاصه آمده كه فرزندش على نيز ثقه بوده و وكيل امام هادى(عليه السلام) بوده است.
« ز »زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
داود بن كوره، ابو سليمان القمى(1):
فقيه و محدث است، كتاب نوادر احمد بن محمد بن عيسى و كتاب حسن بن محبوب را(2) مرتب و معرب كرده و همچنين خود او كتابى در مسائل وضو و صلوة و زكوة و صوم و حج، تحرير كرده و آن را كتاب (الرحمة) ناميده است.
احمد بن محمد بن يحيى از او روايت مىكند و به نقل بعضى، از مشايخ شيخ كلينى است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 158; رجال طوسى: 472; فهرست طوسى: 68.
2ـ نك: اصحاب اجماع و امتيازشان بر ساير راويان از اين جانب.
« ذ »ذاتى قمى:
متأسفانه هيچ چيز از شرح حال اين شاعر در تذكرهها نيافتيم، اين شعر به نام اوست.
به كنه ذات تو هرگز نمىرسد ذاتى***يكى زذات تو مىگويد از صفات يكى(1)
ذوالمجدين (زين العابدين):
از فضلاى قم و ساكن تهران است، تحصيلات او در قم بوده و سپس به تهران مهاجرت كرده است، در دانشكده معقول و منقول به تدريس فقه اشتغال دارد، تبصره علامه را به فارسى ترجمه و شرح كرده است اين ترجمه در دو مجلد بزرگ از طرف دانشگاه تهران چاپ و جزء كتب درسى دانشكده معقول و منقول قرار داده شده است(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ذاتى كبابى قمى از معاصرين مؤلف تذكره تحفه سامى است ر.ك: تحفه سامى، به تصحيح همايونفرّ خ324; تذكره سخنوران قم 148.
2ـ وى از شاگردان حاج شيخ غلامرضا صاحب فرائد الاصول و شيخ حسن ناظر و شيخ ابوالقاسم متوفى 1353 ق مىباشد. مؤلفات ديگر وى عبارتند از: 1 ـ اصول عقايد و مكارم اخلاق (نشريه 128 دانشگاه) 2ـ انسان و خواب (به همت احمد پرنيانى چاپ شده) 3ـ فقه و تجارت (نشريه 18 دانشگاه) كرائم اخلاق، و خلاصة من متاجر شيخنا العلامة الانصارى وما علّق عليه من الحواشى باضافة اقسام البيع والخيارات التى لم يتعرض لهاالشيخ (از سلسله انتشارات دوره دكترى); فهرست رضويه 5/602; مؤلفين كتب چاپى ج3/269.
« ر »رضا (آقا سيد رضا آسيد صفى)(1):
از فضلا و دانشمندان و مدرسين فعلى حوزه علميه قم مىباشند و تحصيلات او در قم بوده و از شاگردان آيت الله حائرى بودهاند اكنون نيز از فضلاى شاگردان آيت الله بروجردى است و ضمناً بعضى از كتب فقه و اصول را در حوزه علمى تدريس مىنمايند.
رضا(2) برقعى:
فرزند مرحوم آقا سيد عيسى از ذاكرين و مدت 20 سال است كه با اداره كردن مدرسه و آموزشگاه باقريه خدمات فرهنگى خود را ادامه مىدهد.
رضا صدر:
فرزند ارشد مرحوم آيت الله صدر، در سال 1399 شمسى در مشهد مقدس متولد شده، تحصيلاتش در قم و در مراحل عالى از محضر پدر بزرگوارش
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ امروزه اين عالم بزرگ كه از مفاخر حوزه مقدسه قم به حساب مىآيد و در حوزه به تربيت نفوس مستعد پرداخته و تدريس خارج فقه و اصول دارند به نام آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى معروفند. تاريخ تولد ايشان در حدود سال 1287 ش مىباشد و «نردبان آسمان» مجموعهاى از درسهاى اخلاق حضرت آية الله بهاء الدينى است كه توسط آقاى اكبر اسدى تدوين و ويرايش گرديده; و «حاج آقا رضا بهاء الدينى آيت بصيرت» از مجموعه ديدار با ابرار تأليف آقا سيد حسن شفيعى با تدوين و نگارش آقاى احمد لقمانى شرح حال آن بزرگ را به تصوير كشيده است. ببينيد: آثار الحجه 2/94; حوزه: ش16 (سال سوم ش4) مصاحبه با حضرت آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى.
2ـ ايشان برادر آقا مرتضى برقعى واعظ است فرزندان او از فرهنگيان اين شهر هستند.
مستفيد گشته و همچنين در خدمت اساتيد ديگر حوزه علميه تدريس(1) كرده و اكنون از شاگردان فاضل آيت الله بروجردى است. فضل و دانش و خوى و روش را از مرحوم آيت الله صدر به ارث برده و اكنون از فضلاى مورد توجه حوزه علميه است و در مسجد موزه آستانه اقامه جماعت مىنمايد.
ركن الدين محمد بن سعد القاضى(2):
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ برخى ديگر از اساتيد او عبارتند از: مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى، آيت الله حاج آقا روح الله خمينى(قدس سره). شمارى از تأليفات سودمند معظم له: دروغ، حسد، استقامت، تفسير سوره حمد، راه على(عليه السلام)، راه قرآن، حسن يوسف در تفسير سوره يوسف; فلسفه آزاد; الفلسفة العليا; الاجتهاد والتقليد; پيشواى شهيدان; معنى العدالة (مطبوع در مجله الهادى); بانوى كربلا (ترجمه); نگاهى به آثار فقهى شيخ طوسى; مرد وفا (اين كتاب توسط ناشرى با نام «زير درختان سدر» هم چاپ شده است); تفسير سوره حجرات; زن و آزادى; مقدمه بر كتاب دانشوران عصر ناصرى; حاشيه منظومه (غير مطبوع); پايان شب سيه; نشانههائى از او. در ترجمه ايشان كه در سال 1373 به رحمت ايزدى پيوست به كتب زير مراجعه شود: زندگى و مبارزات امام موسى و سيد محمد باقر صدر (بضميمه چهرههاى درخشان خاندان صدر) ص116; آثار الحجة 1/205; تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير ج1/303; مجله تاريخ و فرهنگ معاصر ش140 و13.
2ـ قاضى ركنالدين خط نيكوئى داشت ر.ك: خطّ و خطّاطان از ابوالقاسم رفيعى مهرآبادى ص179. ديوان ركنالدين دعويدار قمى (شاعر ذواللسانين سده ششم و هفتم) با تصحيح ومقدمه على محدّث توسط انتشارات اميركبير به چاپ رسيده است. شاعر در مقدمهاى كه به نثر عربى بر ديوان خويش نوشته مىگويد: اين ديوان را به فرمان عزالدين يحيى بن شرفالدين محمد بن عزالدين يحيى الشهيد گردآورى كرده است. در پيشگفتار سى و پنج صفحهاى توضيحات زيادى درباره شاعر و خاندان وى، مكاتبات و سفرهاى شاعر و نسخه اساسى طبع و... داده شده است وى نخست در قم مىزيسته و از مداحان حسامالدوله اردشير پسر حسن پادشاه باوندى (567 ـ 602 هـ) بود پس از انقراض اين سلسله به تبريز رفت و سرانجام در همانجا از دنيا رفت. بنگريد: كيهان فرهنگى سال سوم آذرماه 65 ص38 و مقدمه ديوان; دايرة المعارف تشيع 1/177; امل الآمل 2/274; مجمع الفصحاء ـ چاپ دكتر مظاهر مصفا ـ 2/680; آتشكده آذر 237; تاريخ نهضتهاى فكرى ايرانيان از آغاز قرن هفتم تا پايان قرن نهم بخش اول (از مولوى تا جامى) ص72; تذكره سخنوران قم 136; امل 502; جامع الرواة 2/117; تنقيح المقال 3/120.
از مردان فقيه و دانشمندان بزرگ اين ديار، و زندگانى او اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم بوده، شيخ منتجبالدين ترجمه او را در كتاب رجال خود آورده است(1).
ركنالدين شاعرى پارسى گوى و توانا بوده است. با كمالالدين اسماعيل و اثيرالدين اومانى معاصر بود، شعر زير مطلع يكى از غزلهاى اوست:
صبح برآمد زكوه، خنجر زر در برش ***گشته روان بر افق خون زسر خنجرش
* * *
شرم بالاى خون من در گردنت***يا زخود، يا از خدا يا از منت
آهن اندر سيم نبود، پس چرا***معدن فولاد شد سيمين تنت؟!
روح الله خمينى (حاج آقا روح الله):
از اساتيد درجه اول امروز حوزه علمى قم و فرزند مرحوم سيد مصطفى خمينى(2) است، در سال 1320 قمرى در خمين متولد شده، تحصيلات
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست منتجب الدين: 122.
2ـ در كتاب علماى بزرگ شيعه از كلينى تا خمينى 318 آمده: مجاهد مبارز آيت الله شهيد حاج آقا مصطفى خمينى يكى از مشاهير علماء مكتب ما در اوايل قرن چهاردهم هجرى است... شهيد خمينى، مجتهدى فقيه و دانشمندى متين و شجاع و با ابّهت بود. از تواضع و تقوى و فضائل اخلاقى، گذشت و ايثار برخوردار بوده با داشتن اين فضائل از بيدادگرى و مظالم ستمگران و خانهاى غارتگر زالوصفت، كه از دسترنج مردم بهره مىبردند، خيلى ناراحت بود، خانهاى ستمگرى كه در گذشته به جان و مال و ناموس مردم مستضعف و كشاورزان زحمتكش طمع نامشروع داشتند و آن بيچارگان بدون اجازه مالكان و اربابان زورگو حتّى جرأت نوشيدن آب نداشتند، شهيد خمينى در آگاهى مردم و نصيحت به مالكان سالها رسالت خويش را ايفا مىنمود و گاه ناگزير مىشد مردانه قد علم نموده عليه مظالم آنها قاطعانه برخورد كند. اربابان ستمگر عليه او توطئهها چيدند. سرانجام موقعى كه آقا قصد مسافرت از خمين به اراك داشت در بين راه به وسيله رضا قليخان و بهرام خان ناگهان به ضرب گلوله نقش بر زمين شد و...».
مقدماتيش را در اراك فرا گرفته است و سپس به قم آمدهاند، در علوم فلسفه و اخلاق استادان او مرحوم آقاميرزا محمد على شاه آبادى و آقاسيد ابوالحسن حكيم قزوينى(1) و مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى بودهاند. و علوم منقول و فقه و اصول را از محضر آيت الله مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى و آقاى مير سيد على كاشانى(2) فرا گرفتهاند.
امروز هرچند به مجلس درس حضرت آيت الله بروجردى حضور مىيابد، خود نيز از اساتيد عالى فقه و اصول بشمار مىرود(3) سابقاً در بعضى ايام هفته خصوصاً روزهائى كه دروس معمولى تعطيل مىشد مباحث اخلاقى را در ايوان مدرسه فيضيه مطرح مىفرمودند و طلاب علوم دينى و دانش پژوهان از محضرشان مستفيض مىشدند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و مرحوم حكيم الهى حاج شيخ على اكبر يزدى م1354.
2ـ و مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا نجفى مؤلف وقاية الاذهان و مرحوم آيت الله شيخ ابوالقاسم كبير قمى.
3ـ جناب ايشان از سال 1347 در حالى كه تنها 27 سال داشت تدريس متون فلسفى را آغاز كرد و در كنار تدريس فقه و اصول و فلسفه از تدريس اخلاق غافل نبود و از همان ايّام بهرمناسبتى در افشاى جنايات و مفاسد رژيم مىكوشيد و لذا پليس رضا خانى در صدد تعطيل اين درس كه با استقبال فراوان مواجه شده و از هفتهاى يك روز به هفتهاى دو روز ارتقاء يافته بود، برآمد كه حضرت امام خمينى(قدس سره) مقاومت كرد. معظم له تدريس خارج فقه و اصول را در سالهاى 1363 قمرى (44 سالگى) آغاز كرد و شاگردان لايق و دانشمندى را تربيت كرد و يكى از زعماءبزرگ حوزه و مراجع تقليد شيعه گرديد و با بينش عميق و درايت و مديريّت خاصى كه داشت توانست نهضت اسلامى ايران را رهبرى و رژيم 2500 ساله شاهنشاهى را در ايران سرنگون و حكومت جمهورى اسلامى را پايهگذارى كند. مبارزات و سائر ابعاد زندگى اين مرجع آگاه و بيدار و پرمجاهد و روشن ضمير شيعه در اين مختصر نمىگنجد، علاقمندان به كتب مربوطه زير مراجعه كنند: بررسى و تحليل از نهضت امام خمينى; تاريخ سياسى معاصر ايران; تفسير آفتاب; لمحات من حياة الامام الخمينى; نهضت روحانيون ايران و... نجوم امّت و الامام الخمينى قائد الثورة الاسلامية فى ايران; زندگينامه امام خمينى; يكصد سال مبارزه روحانيت مترقى; اختران تابناك; سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام خمينى.
تأليفات ايشان بسيار است از آن جمله:
1 ـ مصباح الهداية فى الخلافة والامامة.
2 ـ حاشيهاى بر فصوص محيى الدين.
و قريب چهارده جلد ديگر در مسائل مختلف علوم فقه و اصول و فلسفه كه چاپ نشدهاند(1) و يك كتاب به فارسى به نام كشف الاسرار پيرامون بعضى ايرادات و اشكالات نوشتهاند.
ريّان بن شبيب:
از ثقات محدّثين است، اصلاً اهل قم نيست ولى در قم سكونت گزيده و به اين سبب او را از سلسله قميين شمردهاند(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست سائر تأليفات آيت الله امام خمينى(رحمه الله): البيع 5 جلد; مكاسب محرمه 2ج; تحرير الوسيله 2ج; كتاب الطهارة 2ج; الرسائل 2ج; اسرار الصلاة يامعراج السالكين; رسالة فى الطلب والإرادة; حكومت اسلامى يا ولايت فقيه; حاشيه بر مفتاح الغيب; مبارزه با نفس يا جهاد اكبر; تفسير سوره حمد; مختصر فى شرح الدعاء المتعلق بالسحر (اين كتاب اولين تأليف حضرت امام است كه در سن 27 سالگى نوشته و توسط آقاى سيّد احمد فهرى به نام «تفسير دعاء سحر» به فارسى ترجمه شده; اربعين حديث (7 حديث آن مسائل عقلى و 33 حديث ديگرش در اخلاقيات است); شرح حديث رأس الجالوت; شرح حديث جنود عقل و جهل; و تقريرات بحثهاى ارزنده ايشان را جمعى از شاگردان ايشان نوشتهاند كه از برخى از آنها نام مىبريم: تهذيب الاصول; نيل الأوطار فى بيان قاعدة لا ضرر ولا ضرار; رسالة فى الاجتهاد والتقليد و دهها كتاب ديگر و مجموعه گفتارهاى ايشان نيز با نامهاى مختلف چاپ شده كه جامعتر از همه «صحيفه نور» است كه تاكنون 23 جلد آن منتشر شده است.
2ـ رجال النجاشى: 165; خلاصه 1/71; اختيار كشى رقم 1132 گويد: وى دائى معتصم و از ثقات است...، او مسائل صباح بن نصر هندى از امام رضا(عليه السلام) را جمع كرده و ثقه و صدوق بوده است.
ريّان بن الصلت البغدادى الاشعرى (ابو على):
اواخر قرن دوم، نجاشى(1) و علامه او را قمى دانستهاند از روات موثّق و از اصحاب على بن موسى الرضا(عليه السلام) است از ملازمان مأمون الرشيد و مورد عنايت او بوده است(2)، مأمون او رامانند فضل بن سهل طرف مشورت و مخزن اسرار خود مىدانست و انجام بعضى امور را به او واگذار مىنمود وليكن ريان بن الصلت باطناً شيعه و از دوستان خانواده عصمت و امامت بوده است. شيخ در فهرست تأليف كتابى را به او نسبت مىدهد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال النجاشى 165; فهرست طوسى 71; رجال طوسى 376، 415، 473; اختيار كشى رقم 1035 ـ 1037; خلاصه 1/70.
2ـ وحيد بهبهانى در تعليقه گويد: او خطيب مأمون و از مقربان و اصحاب سرّ او بود و مأمون خدمات خود را به او و فضل بن سهل رجوع مىنمود ولى وى در باطن شيعه بوده است.
3ـ در خلاصه آمده كه فرزندش على نيز ثقه بوده و وكيل امام هادى(عليه السلام) بوده است.
« ز »زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
داود بن كوره، ابو سليمان القمى(1):
فقيه و محدث است، كتاب نوادر احمد بن محمد بن عيسى و كتاب حسن بن محبوب را(2) مرتب و معرب كرده و همچنين خود او كتابى در مسائل وضو و صلوة و زكوة و صوم و حج، تحرير كرده و آن را كتاب (الرحمة) ناميده است.
احمد بن محمد بن يحيى از او روايت مىكند و به نقل بعضى، از مشايخ شيخ كلينى است.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال نجاشى: 158; رجال طوسى: 472; فهرست طوسى: 68.
2ـ نك: اصحاب اجماع و امتيازشان بر ساير راويان از اين جانب.
« ذ »ذاتى قمى:
متأسفانه هيچ چيز از شرح حال اين شاعر در تذكرهها نيافتيم، اين شعر به نام اوست.
به كنه ذات تو هرگز نمىرسد ذاتى***يكى زذات تو مىگويد از صفات يكى(1)
ذوالمجدين (زين العابدين):
از فضلاى قم و ساكن تهران است، تحصيلات او در قم بوده و سپس به تهران مهاجرت كرده است، در دانشكده معقول و منقول به تدريس فقه اشتغال دارد، تبصره علامه را به فارسى ترجمه و شرح كرده است اين ترجمه در دو مجلد بزرگ از طرف دانشگاه تهران چاپ و جزء كتب درسى دانشكده معقول و منقول قرار داده شده است(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ذاتى كبابى قمى از معاصرين مؤلف تذكره تحفه سامى است ر.ك: تحفه سامى، به تصحيح همايونفرّ خ324; تذكره سخنوران قم 148.
2ـ وى از شاگردان حاج شيخ غلامرضا صاحب فرائد الاصول و شيخ حسن ناظر و شيخ ابوالقاسم متوفى 1353 ق مىباشد. مؤلفات ديگر وى عبارتند از: 1 ـ اصول عقايد و مكارم اخلاق (نشريه 128 دانشگاه) 2ـ انسان و خواب (به همت احمد پرنيانى چاپ شده) 3ـ فقه و تجارت (نشريه 18 دانشگاه) كرائم اخلاق، و خلاصة من متاجر شيخنا العلامة الانصارى وما علّق عليه من الحواشى باضافة اقسام البيع والخيارات التى لم يتعرض لهاالشيخ (از سلسله انتشارات دوره دكترى); فهرست رضويه 5/602; مؤلفين كتب چاپى ج3/269.
« ر »رضا (آقا سيد رضا آسيد صفى)(1):
از فضلا و دانشمندان و مدرسين فعلى حوزه علميه قم مىباشند و تحصيلات او در قم بوده و از شاگردان آيت الله حائرى بودهاند اكنون نيز از فضلاى شاگردان آيت الله بروجردى است و ضمناً بعضى از كتب فقه و اصول را در حوزه علمى تدريس مىنمايند.
رضا(2) برقعى:
فرزند مرحوم آقا سيد عيسى از ذاكرين و مدت 20 سال است كه با اداره كردن مدرسه و آموزشگاه باقريه خدمات فرهنگى خود را ادامه مىدهد.
رضا صدر:
فرزند ارشد مرحوم آيت الله صدر، در سال 1399 شمسى در مشهد مقدس متولد شده، تحصيلاتش در قم و در مراحل عالى از محضر پدر بزرگوارش
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ امروزه اين عالم بزرگ كه از مفاخر حوزه مقدسه قم به حساب مىآيد و در حوزه به تربيت نفوس مستعد پرداخته و تدريس خارج فقه و اصول دارند به نام آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى معروفند. تاريخ تولد ايشان در حدود سال 1287 ش مىباشد و «نردبان آسمان» مجموعهاى از درسهاى اخلاق حضرت آية الله بهاء الدينى است كه توسط آقاى اكبر اسدى تدوين و ويرايش گرديده; و «حاج آقا رضا بهاء الدينى آيت بصيرت» از مجموعه ديدار با ابرار تأليف آقا سيد حسن شفيعى با تدوين و نگارش آقاى احمد لقمانى شرح حال آن بزرگ را به تصوير كشيده است. ببينيد: آثار الحجه 2/94; حوزه: ش16 (سال سوم ش4) مصاحبه با حضرت آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى.
2ـ ايشان برادر آقا مرتضى برقعى واعظ است فرزندان او از فرهنگيان اين شهر هستند.
مستفيد گشته و همچنين در خدمت اساتيد ديگر حوزه علميه تدريس(1) كرده و اكنون از شاگردان فاضل آيت الله بروجردى است. فضل و دانش و خوى و روش را از مرحوم آيت الله صدر به ارث برده و اكنون از فضلاى مورد توجه حوزه علميه است و در مسجد موزه آستانه اقامه جماعت مىنمايد.
ركن الدين محمد بن سعد القاضى(2):
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ برخى ديگر از اساتيد او عبارتند از: مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى، آيت الله حاج آقا روح الله خمينى(قدس سره). شمارى از تأليفات سودمند معظم له: دروغ، حسد، استقامت، تفسير سوره حمد، راه على(عليه السلام)، راه قرآن، حسن يوسف در تفسير سوره يوسف; فلسفه آزاد; الفلسفة العليا; الاجتهاد والتقليد; پيشواى شهيدان; معنى العدالة (مطبوع در مجله الهادى); بانوى كربلا (ترجمه); نگاهى به آثار فقهى شيخ طوسى; مرد وفا (اين كتاب توسط ناشرى با نام «زير درختان سدر» هم چاپ شده است); تفسير سوره حجرات; زن و آزادى; مقدمه بر كتاب دانشوران عصر ناصرى; حاشيه منظومه (غير مطبوع); پايان شب سيه; نشانههائى از او. در ترجمه ايشان كه در سال 1373 به رحمت ايزدى پيوست به كتب زير مراجعه شود: زندگى و مبارزات امام موسى و سيد محمد باقر صدر (بضميمه چهرههاى درخشان خاندان صدر) ص116; آثار الحجة 1/205; تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير ج1/303; مجله تاريخ و فرهنگ معاصر ش140 و13.
2ـ قاضى ركنالدين خط نيكوئى داشت ر.ك: خطّ و خطّاطان از ابوالقاسم رفيعى مهرآبادى ص179. ديوان ركنالدين دعويدار قمى (شاعر ذواللسانين سده ششم و هفتم) با تصحيح ومقدمه على محدّث توسط انتشارات اميركبير به چاپ رسيده است. شاعر در مقدمهاى كه به نثر عربى بر ديوان خويش نوشته مىگويد: اين ديوان را به فرمان عزالدين يحيى بن شرفالدين محمد بن عزالدين يحيى الشهيد گردآورى كرده است. در پيشگفتار سى و پنج صفحهاى توضيحات زيادى درباره شاعر و خاندان وى، مكاتبات و سفرهاى شاعر و نسخه اساسى طبع و... داده شده است وى نخست در قم مىزيسته و از مداحان حسامالدوله اردشير پسر حسن پادشاه باوندى (567 ـ 602 هـ) بود پس از انقراض اين سلسله به تبريز رفت و سرانجام در همانجا از دنيا رفت. بنگريد: كيهان فرهنگى سال سوم آذرماه 65 ص38 و مقدمه ديوان; دايرة المعارف تشيع 1/177; امل الآمل 2/274; مجمع الفصحاء ـ چاپ دكتر مظاهر مصفا ـ 2/680; آتشكده آذر 237; تاريخ نهضتهاى فكرى ايرانيان از آغاز قرن هفتم تا پايان قرن نهم بخش اول (از مولوى تا جامى) ص72; تذكره سخنوران قم 136; امل 502; جامع الرواة 2/117; تنقيح المقال 3/120.
از مردان فقيه و دانشمندان بزرگ اين ديار، و زندگانى او اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم بوده، شيخ منتجبالدين ترجمه او را در كتاب رجال خود آورده است(1).
ركنالدين شاعرى پارسى گوى و توانا بوده است. با كمالالدين اسماعيل و اثيرالدين اومانى معاصر بود، شعر زير مطلع يكى از غزلهاى اوست:
صبح برآمد زكوه، خنجر زر در برش ***گشته روان بر افق خون زسر خنجرش
* * *
شرم بالاى خون من در گردنت***يا زخود، يا از خدا يا از منت
آهن اندر سيم نبود، پس چرا***معدن فولاد شد سيمين تنت؟!
روح الله خمينى (حاج آقا روح الله):
از اساتيد درجه اول امروز حوزه علمى قم و فرزند مرحوم سيد مصطفى خمينى(2) است، در سال 1320 قمرى در خمين متولد شده، تحصيلات
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست منتجب الدين: 122.
2ـ در كتاب علماى بزرگ شيعه از كلينى تا خمينى 318 آمده: مجاهد مبارز آيت الله شهيد حاج آقا مصطفى خمينى يكى از مشاهير علماء مكتب ما در اوايل قرن چهاردهم هجرى است... شهيد خمينى، مجتهدى فقيه و دانشمندى متين و شجاع و با ابّهت بود. از تواضع و تقوى و فضائل اخلاقى، گذشت و ايثار برخوردار بوده با داشتن اين فضائل از بيدادگرى و مظالم ستمگران و خانهاى غارتگر زالوصفت، كه از دسترنج مردم بهره مىبردند، خيلى ناراحت بود، خانهاى ستمگرى كه در گذشته به جان و مال و ناموس مردم مستضعف و كشاورزان زحمتكش طمع نامشروع داشتند و آن بيچارگان بدون اجازه مالكان و اربابان زورگو حتّى جرأت نوشيدن آب نداشتند، شهيد خمينى در آگاهى مردم و نصيحت به مالكان سالها رسالت خويش را ايفا مىنمود و گاه ناگزير مىشد مردانه قد علم نموده عليه مظالم آنها قاطعانه برخورد كند. اربابان ستمگر عليه او توطئهها چيدند. سرانجام موقعى كه آقا قصد مسافرت از خمين به اراك داشت در بين راه به وسيله رضا قليخان و بهرام خان ناگهان به ضرب گلوله نقش بر زمين شد و...».
مقدماتيش را در اراك فرا گرفته است و سپس به قم آمدهاند، در علوم فلسفه و اخلاق استادان او مرحوم آقاميرزا محمد على شاه آبادى و آقاسيد ابوالحسن حكيم قزوينى(1) و مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى بودهاند. و علوم منقول و فقه و اصول را از محضر آيت الله مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى و آقاى مير سيد على كاشانى(2) فرا گرفتهاند.
امروز هرچند به مجلس درس حضرت آيت الله بروجردى حضور مىيابد، خود نيز از اساتيد عالى فقه و اصول بشمار مىرود(3) سابقاً در بعضى ايام هفته خصوصاً روزهائى كه دروس معمولى تعطيل مىشد مباحث اخلاقى را در ايوان مدرسه فيضيه مطرح مىفرمودند و طلاب علوم دينى و دانش پژوهان از محضرشان مستفيض مىشدند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و مرحوم حكيم الهى حاج شيخ على اكبر يزدى م1354.
2ـ و مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا نجفى مؤلف وقاية الاذهان و مرحوم آيت الله شيخ ابوالقاسم كبير قمى.
3ـ جناب ايشان از سال 1347 در حالى كه تنها 27 سال داشت تدريس متون فلسفى را آغاز كرد و در كنار تدريس فقه و اصول و فلسفه از تدريس اخلاق غافل نبود و از همان ايّام بهرمناسبتى در افشاى جنايات و مفاسد رژيم مىكوشيد و لذا پليس رضا خانى در صدد تعطيل اين درس كه با استقبال فراوان مواجه شده و از هفتهاى يك روز به هفتهاى دو روز ارتقاء يافته بود، برآمد كه حضرت امام خمينى(قدس سره) مقاومت كرد. معظم له تدريس خارج فقه و اصول را در سالهاى 1363 قمرى (44 سالگى) آغاز كرد و شاگردان لايق و دانشمندى را تربيت كرد و يكى از زعماءبزرگ حوزه و مراجع تقليد شيعه گرديد و با بينش عميق و درايت و مديريّت خاصى كه داشت توانست نهضت اسلامى ايران را رهبرى و رژيم 2500 ساله شاهنشاهى را در ايران سرنگون و حكومت جمهورى اسلامى را پايهگذارى كند. مبارزات و سائر ابعاد زندگى اين مرجع آگاه و بيدار و پرمجاهد و روشن ضمير شيعه در اين مختصر نمىگنجد، علاقمندان به كتب مربوطه زير مراجعه كنند: بررسى و تحليل از نهضت امام خمينى; تاريخ سياسى معاصر ايران; تفسير آفتاب; لمحات من حياة الامام الخمينى; نهضت روحانيون ايران و... نجوم امّت و الامام الخمينى قائد الثورة الاسلامية فى ايران; زندگينامه امام خمينى; يكصد سال مبارزه روحانيت مترقى; اختران تابناك; سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام خمينى.
تأليفات ايشان بسيار است از آن جمله:
1 ـ مصباح الهداية فى الخلافة والامامة.
2 ـ حاشيهاى بر فصوص محيى الدين.
و قريب چهارده جلد ديگر در مسائل مختلف علوم فقه و اصول و فلسفه كه چاپ نشدهاند(1) و يك كتاب به فارسى به نام كشف الاسرار پيرامون بعضى ايرادات و اشكالات نوشتهاند.
ريّان بن شبيب:
از ثقات محدّثين است، اصلاً اهل قم نيست ولى در قم سكونت گزيده و به اين سبب او را از سلسله قميين شمردهاند(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست سائر تأليفات آيت الله امام خمينى(رحمه الله): البيع 5 جلد; مكاسب محرمه 2ج; تحرير الوسيله 2ج; كتاب الطهارة 2ج; الرسائل 2ج; اسرار الصلاة يامعراج السالكين; رسالة فى الطلب والإرادة; حكومت اسلامى يا ولايت فقيه; حاشيه بر مفتاح الغيب; مبارزه با نفس يا جهاد اكبر; تفسير سوره حمد; مختصر فى شرح الدعاء المتعلق بالسحر (اين كتاب اولين تأليف حضرت امام است كه در سن 27 سالگى نوشته و توسط آقاى سيّد احمد فهرى به نام «تفسير دعاء سحر» به فارسى ترجمه شده; اربعين حديث (7 حديث آن مسائل عقلى و 33 حديث ديگرش در اخلاقيات است); شرح حديث رأس الجالوت; شرح حديث جنود عقل و جهل; و تقريرات بحثهاى ارزنده ايشان را جمعى از شاگردان ايشان نوشتهاند كه از برخى از آنها نام مىبريم: تهذيب الاصول; نيل الأوطار فى بيان قاعدة لا ضرر ولا ضرار; رسالة فى الاجتهاد والتقليد و دهها كتاب ديگر و مجموعه گفتارهاى ايشان نيز با نامهاى مختلف چاپ شده كه جامعتر از همه «صحيفه نور» است كه تاكنون 23 جلد آن منتشر شده است.
2ـ رجال النجاشى: 165; خلاصه 1/71; اختيار كشى رقم 1132 گويد: وى دائى معتصم و از ثقات است...، او مسائل صباح بن نصر هندى از امام رضا(عليه السلام) را جمع كرده و ثقه و صدوق بوده است.
ريّان بن الصلت البغدادى الاشعرى (ابو على):
اواخر قرن دوم، نجاشى(1) و علامه او را قمى دانستهاند از روات موثّق و از اصحاب على بن موسى الرضا(عليه السلام) است از ملازمان مأمون الرشيد و مورد عنايت او بوده است(2)، مأمون او رامانند فضل بن سهل طرف مشورت و مخزن اسرار خود مىدانست و انجام بعضى امور را به او واگذار مىنمود وليكن ريان بن الصلت باطناً شيعه و از دوستان خانواده عصمت و امامت بوده است. شيخ در فهرست تأليف كتابى را به او نسبت مىدهد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال النجاشى 165; فهرست طوسى 71; رجال طوسى 376، 415، 473; اختيار كشى رقم 1035 ـ 1037; خلاصه 1/70.
2ـ وحيد بهبهانى در تعليقه گويد: او خطيب مأمون و از مقربان و اصحاب سرّ او بود و مأمون خدمات خود را به او و فضل بن سهل رجوع مىنمود ولى وى در باطن شيعه بوده است.
3ـ در خلاصه آمده كه فرزندش على نيز ثقه بوده و وكيل امام هادى(عليه السلام) بوده است.
« ز »زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
1ـ رجال نجاشى: 158; رجال طوسى: 472; فهرست طوسى: 68.
2ـ نك: اصحاب اجماع و امتيازشان بر ساير راويان از اين جانب.
« ذ »ذاتى قمى:
متأسفانه هيچ چيز از شرح حال اين شاعر در تذكرهها نيافتيم، اين شعر به نام اوست.
به كنه ذات تو هرگز نمىرسد ذاتى***يكى زذات تو مىگويد از صفات يكى(1)
ذوالمجدين (زين العابدين):
از فضلاى قم و ساكن تهران است، تحصيلات او در قم بوده و سپس به تهران مهاجرت كرده است، در دانشكده معقول و منقول به تدريس فقه اشتغال دارد، تبصره علامه را به فارسى ترجمه و شرح كرده است اين ترجمه در دو مجلد بزرگ از طرف دانشگاه تهران چاپ و جزء كتب درسى دانشكده معقول و منقول قرار داده شده است(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ذاتى كبابى قمى از معاصرين مؤلف تذكره تحفه سامى است ر.ك: تحفه سامى، به تصحيح همايونفرّ خ324; تذكره سخنوران قم 148.
2ـ وى از شاگردان حاج شيخ غلامرضا صاحب فرائد الاصول و شيخ حسن ناظر و شيخ ابوالقاسم متوفى 1353 ق مىباشد. مؤلفات ديگر وى عبارتند از: 1 ـ اصول عقايد و مكارم اخلاق (نشريه 128 دانشگاه) 2ـ انسان و خواب (به همت احمد پرنيانى چاپ شده) 3ـ فقه و تجارت (نشريه 18 دانشگاه) كرائم اخلاق، و خلاصة من متاجر شيخنا العلامة الانصارى وما علّق عليه من الحواشى باضافة اقسام البيع والخيارات التى لم يتعرض لهاالشيخ (از سلسله انتشارات دوره دكترى); فهرست رضويه 5/602; مؤلفين كتب چاپى ج3/269.
« ر »رضا (آقا سيد رضا آسيد صفى)(1):
از فضلا و دانشمندان و مدرسين فعلى حوزه علميه قم مىباشند و تحصيلات او در قم بوده و از شاگردان آيت الله حائرى بودهاند اكنون نيز از فضلاى شاگردان آيت الله بروجردى است و ضمناً بعضى از كتب فقه و اصول را در حوزه علمى تدريس مىنمايند.
رضا(2) برقعى:
فرزند مرحوم آقا سيد عيسى از ذاكرين و مدت 20 سال است كه با اداره كردن مدرسه و آموزشگاه باقريه خدمات فرهنگى خود را ادامه مىدهد.
رضا صدر:
فرزند ارشد مرحوم آيت الله صدر، در سال 1399 شمسى در مشهد مقدس متولد شده، تحصيلاتش در قم و در مراحل عالى از محضر پدر بزرگوارش
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ امروزه اين عالم بزرگ كه از مفاخر حوزه مقدسه قم به حساب مىآيد و در حوزه به تربيت نفوس مستعد پرداخته و تدريس خارج فقه و اصول دارند به نام آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى معروفند. تاريخ تولد ايشان در حدود سال 1287 ش مىباشد و «نردبان آسمان» مجموعهاى از درسهاى اخلاق حضرت آية الله بهاء الدينى است كه توسط آقاى اكبر اسدى تدوين و ويرايش گرديده; و «حاج آقا رضا بهاء الدينى آيت بصيرت» از مجموعه ديدار با ابرار تأليف آقا سيد حسن شفيعى با تدوين و نگارش آقاى احمد لقمانى شرح حال آن بزرگ را به تصوير كشيده است. ببينيد: آثار الحجه 2/94; حوزه: ش16 (سال سوم ش4) مصاحبه با حضرت آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى.
2ـ ايشان برادر آقا مرتضى برقعى واعظ است فرزندان او از فرهنگيان اين شهر هستند.
مستفيد گشته و همچنين در خدمت اساتيد ديگر حوزه علميه تدريس(1) كرده و اكنون از شاگردان فاضل آيت الله بروجردى است. فضل و دانش و خوى و روش را از مرحوم آيت الله صدر به ارث برده و اكنون از فضلاى مورد توجه حوزه علميه است و در مسجد موزه آستانه اقامه جماعت مىنمايد.
ركن الدين محمد بن سعد القاضى(2):
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ برخى ديگر از اساتيد او عبارتند از: مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى، آيت الله حاج آقا روح الله خمينى(قدس سره). شمارى از تأليفات سودمند معظم له: دروغ، حسد، استقامت، تفسير سوره حمد، راه على(عليه السلام)، راه قرآن، حسن يوسف در تفسير سوره يوسف; فلسفه آزاد; الفلسفة العليا; الاجتهاد والتقليد; پيشواى شهيدان; معنى العدالة (مطبوع در مجله الهادى); بانوى كربلا (ترجمه); نگاهى به آثار فقهى شيخ طوسى; مرد وفا (اين كتاب توسط ناشرى با نام «زير درختان سدر» هم چاپ شده است); تفسير سوره حجرات; زن و آزادى; مقدمه بر كتاب دانشوران عصر ناصرى; حاشيه منظومه (غير مطبوع); پايان شب سيه; نشانههائى از او. در ترجمه ايشان كه در سال 1373 به رحمت ايزدى پيوست به كتب زير مراجعه شود: زندگى و مبارزات امام موسى و سيد محمد باقر صدر (بضميمه چهرههاى درخشان خاندان صدر) ص116; آثار الحجة 1/205; تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير ج1/303; مجله تاريخ و فرهنگ معاصر ش140 و13.
2ـ قاضى ركنالدين خط نيكوئى داشت ر.ك: خطّ و خطّاطان از ابوالقاسم رفيعى مهرآبادى ص179. ديوان ركنالدين دعويدار قمى (شاعر ذواللسانين سده ششم و هفتم) با تصحيح ومقدمه على محدّث توسط انتشارات اميركبير به چاپ رسيده است. شاعر در مقدمهاى كه به نثر عربى بر ديوان خويش نوشته مىگويد: اين ديوان را به فرمان عزالدين يحيى بن شرفالدين محمد بن عزالدين يحيى الشهيد گردآورى كرده است. در پيشگفتار سى و پنج صفحهاى توضيحات زيادى درباره شاعر و خاندان وى، مكاتبات و سفرهاى شاعر و نسخه اساسى طبع و... داده شده است وى نخست در قم مىزيسته و از مداحان حسامالدوله اردشير پسر حسن پادشاه باوندى (567 ـ 602 هـ) بود پس از انقراض اين سلسله به تبريز رفت و سرانجام در همانجا از دنيا رفت. بنگريد: كيهان فرهنگى سال سوم آذرماه 65 ص38 و مقدمه ديوان; دايرة المعارف تشيع 1/177; امل الآمل 2/274; مجمع الفصحاء ـ چاپ دكتر مظاهر مصفا ـ 2/680; آتشكده آذر 237; تاريخ نهضتهاى فكرى ايرانيان از آغاز قرن هفتم تا پايان قرن نهم بخش اول (از مولوى تا جامى) ص72; تذكره سخنوران قم 136; امل 502; جامع الرواة 2/117; تنقيح المقال 3/120.
از مردان فقيه و دانشمندان بزرگ اين ديار، و زندگانى او اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم بوده، شيخ منتجبالدين ترجمه او را در كتاب رجال خود آورده است(1).
ركنالدين شاعرى پارسى گوى و توانا بوده است. با كمالالدين اسماعيل و اثيرالدين اومانى معاصر بود، شعر زير مطلع يكى از غزلهاى اوست:
صبح برآمد زكوه، خنجر زر در برش ***گشته روان بر افق خون زسر خنجرش
* * *
شرم بالاى خون من در گردنت***يا زخود، يا از خدا يا از منت
آهن اندر سيم نبود، پس چرا***معدن فولاد شد سيمين تنت؟!
روح الله خمينى (حاج آقا روح الله):
از اساتيد درجه اول امروز حوزه علمى قم و فرزند مرحوم سيد مصطفى خمينى(2) است، در سال 1320 قمرى در خمين متولد شده، تحصيلات
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست منتجب الدين: 122.
2ـ در كتاب علماى بزرگ شيعه از كلينى تا خمينى 318 آمده: مجاهد مبارز آيت الله شهيد حاج آقا مصطفى خمينى يكى از مشاهير علماء مكتب ما در اوايل قرن چهاردهم هجرى است... شهيد خمينى، مجتهدى فقيه و دانشمندى متين و شجاع و با ابّهت بود. از تواضع و تقوى و فضائل اخلاقى، گذشت و ايثار برخوردار بوده با داشتن اين فضائل از بيدادگرى و مظالم ستمگران و خانهاى غارتگر زالوصفت، كه از دسترنج مردم بهره مىبردند، خيلى ناراحت بود، خانهاى ستمگرى كه در گذشته به جان و مال و ناموس مردم مستضعف و كشاورزان زحمتكش طمع نامشروع داشتند و آن بيچارگان بدون اجازه مالكان و اربابان زورگو حتّى جرأت نوشيدن آب نداشتند، شهيد خمينى در آگاهى مردم و نصيحت به مالكان سالها رسالت خويش را ايفا مىنمود و گاه ناگزير مىشد مردانه قد علم نموده عليه مظالم آنها قاطعانه برخورد كند. اربابان ستمگر عليه او توطئهها چيدند. سرانجام موقعى كه آقا قصد مسافرت از خمين به اراك داشت در بين راه به وسيله رضا قليخان و بهرام خان ناگهان به ضرب گلوله نقش بر زمين شد و...».
مقدماتيش را در اراك فرا گرفته است و سپس به قم آمدهاند، در علوم فلسفه و اخلاق استادان او مرحوم آقاميرزا محمد على شاه آبادى و آقاسيد ابوالحسن حكيم قزوينى(1) و مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى بودهاند. و علوم منقول و فقه و اصول را از محضر آيت الله مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى و آقاى مير سيد على كاشانى(2) فرا گرفتهاند.
امروز هرچند به مجلس درس حضرت آيت الله بروجردى حضور مىيابد، خود نيز از اساتيد عالى فقه و اصول بشمار مىرود(3) سابقاً در بعضى ايام هفته خصوصاً روزهائى كه دروس معمولى تعطيل مىشد مباحث اخلاقى را در ايوان مدرسه فيضيه مطرح مىفرمودند و طلاب علوم دينى و دانش پژوهان از محضرشان مستفيض مىشدند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و مرحوم حكيم الهى حاج شيخ على اكبر يزدى م1354.
2ـ و مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا نجفى مؤلف وقاية الاذهان و مرحوم آيت الله شيخ ابوالقاسم كبير قمى.
3ـ جناب ايشان از سال 1347 در حالى كه تنها 27 سال داشت تدريس متون فلسفى را آغاز كرد و در كنار تدريس فقه و اصول و فلسفه از تدريس اخلاق غافل نبود و از همان ايّام بهرمناسبتى در افشاى جنايات و مفاسد رژيم مىكوشيد و لذا پليس رضا خانى در صدد تعطيل اين درس كه با استقبال فراوان مواجه شده و از هفتهاى يك روز به هفتهاى دو روز ارتقاء يافته بود، برآمد كه حضرت امام خمينى(قدس سره) مقاومت كرد. معظم له تدريس خارج فقه و اصول را در سالهاى 1363 قمرى (44 سالگى) آغاز كرد و شاگردان لايق و دانشمندى را تربيت كرد و يكى از زعماءبزرگ حوزه و مراجع تقليد شيعه گرديد و با بينش عميق و درايت و مديريّت خاصى كه داشت توانست نهضت اسلامى ايران را رهبرى و رژيم 2500 ساله شاهنشاهى را در ايران سرنگون و حكومت جمهورى اسلامى را پايهگذارى كند. مبارزات و سائر ابعاد زندگى اين مرجع آگاه و بيدار و پرمجاهد و روشن ضمير شيعه در اين مختصر نمىگنجد، علاقمندان به كتب مربوطه زير مراجعه كنند: بررسى و تحليل از نهضت امام خمينى; تاريخ سياسى معاصر ايران; تفسير آفتاب; لمحات من حياة الامام الخمينى; نهضت روحانيون ايران و... نجوم امّت و الامام الخمينى قائد الثورة الاسلامية فى ايران; زندگينامه امام خمينى; يكصد سال مبارزه روحانيت مترقى; اختران تابناك; سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام خمينى.
تأليفات ايشان بسيار است از آن جمله:
1 ـ مصباح الهداية فى الخلافة والامامة.
2 ـ حاشيهاى بر فصوص محيى الدين.
و قريب چهارده جلد ديگر در مسائل مختلف علوم فقه و اصول و فلسفه كه چاپ نشدهاند(1) و يك كتاب به فارسى به نام كشف الاسرار پيرامون بعضى ايرادات و اشكالات نوشتهاند.
ريّان بن شبيب:
از ثقات محدّثين است، اصلاً اهل قم نيست ولى در قم سكونت گزيده و به اين سبب او را از سلسله قميين شمردهاند(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست سائر تأليفات آيت الله امام خمينى(رحمه الله): البيع 5 جلد; مكاسب محرمه 2ج; تحرير الوسيله 2ج; كتاب الطهارة 2ج; الرسائل 2ج; اسرار الصلاة يامعراج السالكين; رسالة فى الطلب والإرادة; حكومت اسلامى يا ولايت فقيه; حاشيه بر مفتاح الغيب; مبارزه با نفس يا جهاد اكبر; تفسير سوره حمد; مختصر فى شرح الدعاء المتعلق بالسحر (اين كتاب اولين تأليف حضرت امام است كه در سن 27 سالگى نوشته و توسط آقاى سيّد احمد فهرى به نام «تفسير دعاء سحر» به فارسى ترجمه شده; اربعين حديث (7 حديث آن مسائل عقلى و 33 حديث ديگرش در اخلاقيات است); شرح حديث رأس الجالوت; شرح حديث جنود عقل و جهل; و تقريرات بحثهاى ارزنده ايشان را جمعى از شاگردان ايشان نوشتهاند كه از برخى از آنها نام مىبريم: تهذيب الاصول; نيل الأوطار فى بيان قاعدة لا ضرر ولا ضرار; رسالة فى الاجتهاد والتقليد و دهها كتاب ديگر و مجموعه گفتارهاى ايشان نيز با نامهاى مختلف چاپ شده كه جامعتر از همه «صحيفه نور» است كه تاكنون 23 جلد آن منتشر شده است.
2ـ رجال النجاشى: 165; خلاصه 1/71; اختيار كشى رقم 1132 گويد: وى دائى معتصم و از ثقات است...، او مسائل صباح بن نصر هندى از امام رضا(عليه السلام) را جمع كرده و ثقه و صدوق بوده است.
ريّان بن الصلت البغدادى الاشعرى (ابو على):
اواخر قرن دوم، نجاشى(1) و علامه او را قمى دانستهاند از روات موثّق و از اصحاب على بن موسى الرضا(عليه السلام) است از ملازمان مأمون الرشيد و مورد عنايت او بوده است(2)، مأمون او رامانند فضل بن سهل طرف مشورت و مخزن اسرار خود مىدانست و انجام بعضى امور را به او واگذار مىنمود وليكن ريان بن الصلت باطناً شيعه و از دوستان خانواده عصمت و امامت بوده است. شيخ در فهرست تأليف كتابى را به او نسبت مىدهد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال النجاشى 165; فهرست طوسى 71; رجال طوسى 376، 415، 473; اختيار كشى رقم 1035 ـ 1037; خلاصه 1/70.
2ـ وحيد بهبهانى در تعليقه گويد: او خطيب مأمون و از مقربان و اصحاب سرّ او بود و مأمون خدمات خود را به او و فضل بن سهل رجوع مىنمود ولى وى در باطن شيعه بوده است.
3ـ در خلاصه آمده كه فرزندش على نيز ثقه بوده و وكيل امام هادى(عليه السلام) بوده است.
« ز »زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
ذاتى قمى:
متأسفانه هيچ چيز از شرح حال اين شاعر در تذكرهها نيافتيم، اين شعر به نام اوست.
به كنه ذات تو هرگز نمىرسد ذاتى***يكى زذات تو مىگويد از صفات يكى(1)
ذوالمجدين (زين العابدين):
از فضلاى قم و ساكن تهران است، تحصيلات او در قم بوده و سپس به تهران مهاجرت كرده است، در دانشكده معقول و منقول به تدريس فقه اشتغال دارد، تبصره علامه را به فارسى ترجمه و شرح كرده است اين ترجمه در دو مجلد بزرگ از طرف دانشگاه تهران چاپ و جزء كتب درسى دانشكده معقول و منقول قرار داده شده است(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ذاتى كبابى قمى از معاصرين مؤلف تذكره تحفه سامى است ر.ك: تحفه سامى، به تصحيح همايونفرّ خ324; تذكره سخنوران قم 148.
2ـ وى از شاگردان حاج شيخ غلامرضا صاحب فرائد الاصول و شيخ حسن ناظر و شيخ ابوالقاسم متوفى 1353 ق مىباشد. مؤلفات ديگر وى عبارتند از: 1 ـ اصول عقايد و مكارم اخلاق (نشريه 128 دانشگاه) 2ـ انسان و خواب (به همت احمد پرنيانى چاپ شده) 3ـ فقه و تجارت (نشريه 18 دانشگاه) كرائم اخلاق، و خلاصة من متاجر شيخنا العلامة الانصارى وما علّق عليه من الحواشى باضافة اقسام البيع والخيارات التى لم يتعرض لهاالشيخ (از سلسله انتشارات دوره دكترى); فهرست رضويه 5/602; مؤلفين كتب چاپى ج3/269.
« ر »رضا (آقا سيد رضا آسيد صفى)(1):
از فضلا و دانشمندان و مدرسين فعلى حوزه علميه قم مىباشند و تحصيلات او در قم بوده و از شاگردان آيت الله حائرى بودهاند اكنون نيز از فضلاى شاگردان آيت الله بروجردى است و ضمناً بعضى از كتب فقه و اصول را در حوزه علمى تدريس مىنمايند.
رضا(2) برقعى:
فرزند مرحوم آقا سيد عيسى از ذاكرين و مدت 20 سال است كه با اداره كردن مدرسه و آموزشگاه باقريه خدمات فرهنگى خود را ادامه مىدهد.
رضا صدر:
فرزند ارشد مرحوم آيت الله صدر، در سال 1399 شمسى در مشهد مقدس متولد شده، تحصيلاتش در قم و در مراحل عالى از محضر پدر بزرگوارش
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ امروزه اين عالم بزرگ كه از مفاخر حوزه مقدسه قم به حساب مىآيد و در حوزه به تربيت نفوس مستعد پرداخته و تدريس خارج فقه و اصول دارند به نام آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى معروفند. تاريخ تولد ايشان در حدود سال 1287 ش مىباشد و «نردبان آسمان» مجموعهاى از درسهاى اخلاق حضرت آية الله بهاء الدينى است كه توسط آقاى اكبر اسدى تدوين و ويرايش گرديده; و «حاج آقا رضا بهاء الدينى آيت بصيرت» از مجموعه ديدار با ابرار تأليف آقا سيد حسن شفيعى با تدوين و نگارش آقاى احمد لقمانى شرح حال آن بزرگ را به تصوير كشيده است. ببينيد: آثار الحجه 2/94; حوزه: ش16 (سال سوم ش4) مصاحبه با حضرت آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى.
2ـ ايشان برادر آقا مرتضى برقعى واعظ است فرزندان او از فرهنگيان اين شهر هستند.
مستفيد گشته و همچنين در خدمت اساتيد ديگر حوزه علميه تدريس(1) كرده و اكنون از شاگردان فاضل آيت الله بروجردى است. فضل و دانش و خوى و روش را از مرحوم آيت الله صدر به ارث برده و اكنون از فضلاى مورد توجه حوزه علميه است و در مسجد موزه آستانه اقامه جماعت مىنمايد.
ركن الدين محمد بن سعد القاضى(2):
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ برخى ديگر از اساتيد او عبارتند از: مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى، آيت الله حاج آقا روح الله خمينى(قدس سره). شمارى از تأليفات سودمند معظم له: دروغ، حسد، استقامت، تفسير سوره حمد، راه على(عليه السلام)، راه قرآن، حسن يوسف در تفسير سوره يوسف; فلسفه آزاد; الفلسفة العليا; الاجتهاد والتقليد; پيشواى شهيدان; معنى العدالة (مطبوع در مجله الهادى); بانوى كربلا (ترجمه); نگاهى به آثار فقهى شيخ طوسى; مرد وفا (اين كتاب توسط ناشرى با نام «زير درختان سدر» هم چاپ شده است); تفسير سوره حجرات; زن و آزادى; مقدمه بر كتاب دانشوران عصر ناصرى; حاشيه منظومه (غير مطبوع); پايان شب سيه; نشانههائى از او. در ترجمه ايشان كه در سال 1373 به رحمت ايزدى پيوست به كتب زير مراجعه شود: زندگى و مبارزات امام موسى و سيد محمد باقر صدر (بضميمه چهرههاى درخشان خاندان صدر) ص116; آثار الحجة 1/205; تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير ج1/303; مجله تاريخ و فرهنگ معاصر ش140 و13.
2ـ قاضى ركنالدين خط نيكوئى داشت ر.ك: خطّ و خطّاطان از ابوالقاسم رفيعى مهرآبادى ص179. ديوان ركنالدين دعويدار قمى (شاعر ذواللسانين سده ششم و هفتم) با تصحيح ومقدمه على محدّث توسط انتشارات اميركبير به چاپ رسيده است. شاعر در مقدمهاى كه به نثر عربى بر ديوان خويش نوشته مىگويد: اين ديوان را به فرمان عزالدين يحيى بن شرفالدين محمد بن عزالدين يحيى الشهيد گردآورى كرده است. در پيشگفتار سى و پنج صفحهاى توضيحات زيادى درباره شاعر و خاندان وى، مكاتبات و سفرهاى شاعر و نسخه اساسى طبع و... داده شده است وى نخست در قم مىزيسته و از مداحان حسامالدوله اردشير پسر حسن پادشاه باوندى (567 ـ 602 هـ) بود پس از انقراض اين سلسله به تبريز رفت و سرانجام در همانجا از دنيا رفت. بنگريد: كيهان فرهنگى سال سوم آذرماه 65 ص38 و مقدمه ديوان; دايرة المعارف تشيع 1/177; امل الآمل 2/274; مجمع الفصحاء ـ چاپ دكتر مظاهر مصفا ـ 2/680; آتشكده آذر 237; تاريخ نهضتهاى فكرى ايرانيان از آغاز قرن هفتم تا پايان قرن نهم بخش اول (از مولوى تا جامى) ص72; تذكره سخنوران قم 136; امل 502; جامع الرواة 2/117; تنقيح المقال 3/120.
از مردان فقيه و دانشمندان بزرگ اين ديار، و زندگانى او اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم بوده، شيخ منتجبالدين ترجمه او را در كتاب رجال خود آورده است(1).
ركنالدين شاعرى پارسى گوى و توانا بوده است. با كمالالدين اسماعيل و اثيرالدين اومانى معاصر بود، شعر زير مطلع يكى از غزلهاى اوست:
صبح برآمد زكوه، خنجر زر در برش ***گشته روان بر افق خون زسر خنجرش
* * *
شرم بالاى خون من در گردنت***يا زخود، يا از خدا يا از منت
آهن اندر سيم نبود، پس چرا***معدن فولاد شد سيمين تنت؟!
روح الله خمينى (حاج آقا روح الله):
از اساتيد درجه اول امروز حوزه علمى قم و فرزند مرحوم سيد مصطفى خمينى(2) است، در سال 1320 قمرى در خمين متولد شده، تحصيلات
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست منتجب الدين: 122.
2ـ در كتاب علماى بزرگ شيعه از كلينى تا خمينى 318 آمده: مجاهد مبارز آيت الله شهيد حاج آقا مصطفى خمينى يكى از مشاهير علماء مكتب ما در اوايل قرن چهاردهم هجرى است... شهيد خمينى، مجتهدى فقيه و دانشمندى متين و شجاع و با ابّهت بود. از تواضع و تقوى و فضائل اخلاقى، گذشت و ايثار برخوردار بوده با داشتن اين فضائل از بيدادگرى و مظالم ستمگران و خانهاى غارتگر زالوصفت، كه از دسترنج مردم بهره مىبردند، خيلى ناراحت بود، خانهاى ستمگرى كه در گذشته به جان و مال و ناموس مردم مستضعف و كشاورزان زحمتكش طمع نامشروع داشتند و آن بيچارگان بدون اجازه مالكان و اربابان زورگو حتّى جرأت نوشيدن آب نداشتند، شهيد خمينى در آگاهى مردم و نصيحت به مالكان سالها رسالت خويش را ايفا مىنمود و گاه ناگزير مىشد مردانه قد علم نموده عليه مظالم آنها قاطعانه برخورد كند. اربابان ستمگر عليه او توطئهها چيدند. سرانجام موقعى كه آقا قصد مسافرت از خمين به اراك داشت در بين راه به وسيله رضا قليخان و بهرام خان ناگهان به ضرب گلوله نقش بر زمين شد و...».
مقدماتيش را در اراك فرا گرفته است و سپس به قم آمدهاند، در علوم فلسفه و اخلاق استادان او مرحوم آقاميرزا محمد على شاه آبادى و آقاسيد ابوالحسن حكيم قزوينى(1) و مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى بودهاند. و علوم منقول و فقه و اصول را از محضر آيت الله مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى و آقاى مير سيد على كاشانى(2) فرا گرفتهاند.
امروز هرچند به مجلس درس حضرت آيت الله بروجردى حضور مىيابد، خود نيز از اساتيد عالى فقه و اصول بشمار مىرود(3) سابقاً در بعضى ايام هفته خصوصاً روزهائى كه دروس معمولى تعطيل مىشد مباحث اخلاقى را در ايوان مدرسه فيضيه مطرح مىفرمودند و طلاب علوم دينى و دانش پژوهان از محضرشان مستفيض مىشدند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و مرحوم حكيم الهى حاج شيخ على اكبر يزدى م1354.
2ـ و مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا نجفى مؤلف وقاية الاذهان و مرحوم آيت الله شيخ ابوالقاسم كبير قمى.
3ـ جناب ايشان از سال 1347 در حالى كه تنها 27 سال داشت تدريس متون فلسفى را آغاز كرد و در كنار تدريس فقه و اصول و فلسفه از تدريس اخلاق غافل نبود و از همان ايّام بهرمناسبتى در افشاى جنايات و مفاسد رژيم مىكوشيد و لذا پليس رضا خانى در صدد تعطيل اين درس كه با استقبال فراوان مواجه شده و از هفتهاى يك روز به هفتهاى دو روز ارتقاء يافته بود، برآمد كه حضرت امام خمينى(قدس سره) مقاومت كرد. معظم له تدريس خارج فقه و اصول را در سالهاى 1363 قمرى (44 سالگى) آغاز كرد و شاگردان لايق و دانشمندى را تربيت كرد و يكى از زعماءبزرگ حوزه و مراجع تقليد شيعه گرديد و با بينش عميق و درايت و مديريّت خاصى كه داشت توانست نهضت اسلامى ايران را رهبرى و رژيم 2500 ساله شاهنشاهى را در ايران سرنگون و حكومت جمهورى اسلامى را پايهگذارى كند. مبارزات و سائر ابعاد زندگى اين مرجع آگاه و بيدار و پرمجاهد و روشن ضمير شيعه در اين مختصر نمىگنجد، علاقمندان به كتب مربوطه زير مراجعه كنند: بررسى و تحليل از نهضت امام خمينى; تاريخ سياسى معاصر ايران; تفسير آفتاب; لمحات من حياة الامام الخمينى; نهضت روحانيون ايران و... نجوم امّت و الامام الخمينى قائد الثورة الاسلامية فى ايران; زندگينامه امام خمينى; يكصد سال مبارزه روحانيت مترقى; اختران تابناك; سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام خمينى.
تأليفات ايشان بسيار است از آن جمله:
1 ـ مصباح الهداية فى الخلافة والامامة.
2 ـ حاشيهاى بر فصوص محيى الدين.
و قريب چهارده جلد ديگر در مسائل مختلف علوم فقه و اصول و فلسفه كه چاپ نشدهاند(1) و يك كتاب به فارسى به نام كشف الاسرار پيرامون بعضى ايرادات و اشكالات نوشتهاند.
ريّان بن شبيب:
از ثقات محدّثين است، اصلاً اهل قم نيست ولى در قم سكونت گزيده و به اين سبب او را از سلسله قميين شمردهاند(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست سائر تأليفات آيت الله امام خمينى(رحمه الله): البيع 5 جلد; مكاسب محرمه 2ج; تحرير الوسيله 2ج; كتاب الطهارة 2ج; الرسائل 2ج; اسرار الصلاة يامعراج السالكين; رسالة فى الطلب والإرادة; حكومت اسلامى يا ولايت فقيه; حاشيه بر مفتاح الغيب; مبارزه با نفس يا جهاد اكبر; تفسير سوره حمد; مختصر فى شرح الدعاء المتعلق بالسحر (اين كتاب اولين تأليف حضرت امام است كه در سن 27 سالگى نوشته و توسط آقاى سيّد احمد فهرى به نام «تفسير دعاء سحر» به فارسى ترجمه شده; اربعين حديث (7 حديث آن مسائل عقلى و 33 حديث ديگرش در اخلاقيات است); شرح حديث رأس الجالوت; شرح حديث جنود عقل و جهل; و تقريرات بحثهاى ارزنده ايشان را جمعى از شاگردان ايشان نوشتهاند كه از برخى از آنها نام مىبريم: تهذيب الاصول; نيل الأوطار فى بيان قاعدة لا ضرر ولا ضرار; رسالة فى الاجتهاد والتقليد و دهها كتاب ديگر و مجموعه گفتارهاى ايشان نيز با نامهاى مختلف چاپ شده كه جامعتر از همه «صحيفه نور» است كه تاكنون 23 جلد آن منتشر شده است.
2ـ رجال النجاشى: 165; خلاصه 1/71; اختيار كشى رقم 1132 گويد: وى دائى معتصم و از ثقات است...، او مسائل صباح بن نصر هندى از امام رضا(عليه السلام) را جمع كرده و ثقه و صدوق بوده است.
ريّان بن الصلت البغدادى الاشعرى (ابو على):
اواخر قرن دوم، نجاشى(1) و علامه او را قمى دانستهاند از روات موثّق و از اصحاب على بن موسى الرضا(عليه السلام) است از ملازمان مأمون الرشيد و مورد عنايت او بوده است(2)، مأمون او رامانند فضل بن سهل طرف مشورت و مخزن اسرار خود مىدانست و انجام بعضى امور را به او واگذار مىنمود وليكن ريان بن الصلت باطناً شيعه و از دوستان خانواده عصمت و امامت بوده است. شيخ در فهرست تأليف كتابى را به او نسبت مىدهد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال النجاشى 165; فهرست طوسى 71; رجال طوسى 376، 415، 473; اختيار كشى رقم 1035 ـ 1037; خلاصه 1/70.
2ـ وحيد بهبهانى در تعليقه گويد: او خطيب مأمون و از مقربان و اصحاب سرّ او بود و مأمون خدمات خود را به او و فضل بن سهل رجوع مىنمود ولى وى در باطن شيعه بوده است.
3ـ در خلاصه آمده كه فرزندش على نيز ثقه بوده و وكيل امام هادى(عليه السلام) بوده است.
« ز »زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
ذاتى قمى:
متأسفانه هيچ چيز از شرح حال اين شاعر در تذكرهها نيافتيم، اين شعر به نام اوست.
به كنه ذات تو هرگز نمىرسد ذاتى***يكى زذات تو مىگويد از صفات يكى(1)
ذوالمجدين (زين العابدين):
از فضلاى قم و ساكن تهران است، تحصيلات او در قم بوده و سپس به تهران مهاجرت كرده است، در دانشكده معقول و منقول به تدريس فقه اشتغال دارد، تبصره علامه را به فارسى ترجمه و شرح كرده است اين ترجمه در دو مجلد بزرگ از طرف دانشگاه تهران چاپ و جزء كتب درسى دانشكده معقول و منقول قرار داده شده است(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ذاتى كبابى قمى از معاصرين مؤلف تذكره تحفه سامى است ر.ك: تحفه سامى، به تصحيح همايونفرّ خ324; تذكره سخنوران قم 148.
2ـ وى از شاگردان حاج شيخ غلامرضا صاحب فرائد الاصول و شيخ حسن ناظر و شيخ ابوالقاسم متوفى 1353 ق مىباشد. مؤلفات ديگر وى عبارتند از: 1 ـ اصول عقايد و مكارم اخلاق (نشريه 128 دانشگاه) 2ـ انسان و خواب (به همت احمد پرنيانى چاپ شده) 3ـ فقه و تجارت (نشريه 18 دانشگاه) كرائم اخلاق، و خلاصة من متاجر شيخنا العلامة الانصارى وما علّق عليه من الحواشى باضافة اقسام البيع والخيارات التى لم يتعرض لهاالشيخ (از سلسله انتشارات دوره دكترى); فهرست رضويه 5/602; مؤلفين كتب چاپى ج3/269.
« ر »رضا (آقا سيد رضا آسيد صفى)(1):
از فضلا و دانشمندان و مدرسين فعلى حوزه علميه قم مىباشند و تحصيلات او در قم بوده و از شاگردان آيت الله حائرى بودهاند اكنون نيز از فضلاى شاگردان آيت الله بروجردى است و ضمناً بعضى از كتب فقه و اصول را در حوزه علمى تدريس مىنمايند.
رضا(2) برقعى:
فرزند مرحوم آقا سيد عيسى از ذاكرين و مدت 20 سال است كه با اداره كردن مدرسه و آموزشگاه باقريه خدمات فرهنگى خود را ادامه مىدهد.
رضا صدر:
فرزند ارشد مرحوم آيت الله صدر، در سال 1399 شمسى در مشهد مقدس متولد شده، تحصيلاتش در قم و در مراحل عالى از محضر پدر بزرگوارش
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ امروزه اين عالم بزرگ كه از مفاخر حوزه مقدسه قم به حساب مىآيد و در حوزه به تربيت نفوس مستعد پرداخته و تدريس خارج فقه و اصول دارند به نام آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى معروفند. تاريخ تولد ايشان در حدود سال 1287 ش مىباشد و «نردبان آسمان» مجموعهاى از درسهاى اخلاق حضرت آية الله بهاء الدينى است كه توسط آقاى اكبر اسدى تدوين و ويرايش گرديده; و «حاج آقا رضا بهاء الدينى آيت بصيرت» از مجموعه ديدار با ابرار تأليف آقا سيد حسن شفيعى با تدوين و نگارش آقاى احمد لقمانى شرح حال آن بزرگ را به تصوير كشيده است. ببينيد: آثار الحجه 2/94; حوزه: ش16 (سال سوم ش4) مصاحبه با حضرت آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى.
2ـ ايشان برادر آقا مرتضى برقعى واعظ است فرزندان او از فرهنگيان اين شهر هستند.
مستفيد گشته و همچنين در خدمت اساتيد ديگر حوزه علميه تدريس(1) كرده و اكنون از شاگردان فاضل آيت الله بروجردى است. فضل و دانش و خوى و روش را از مرحوم آيت الله صدر به ارث برده و اكنون از فضلاى مورد توجه حوزه علميه است و در مسجد موزه آستانه اقامه جماعت مىنمايد.
ركن الدين محمد بن سعد القاضى(2):
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ برخى ديگر از اساتيد او عبارتند از: مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى، آيت الله حاج آقا روح الله خمينى(قدس سره). شمارى از تأليفات سودمند معظم له: دروغ، حسد، استقامت، تفسير سوره حمد، راه على(عليه السلام)، راه قرآن، حسن يوسف در تفسير سوره يوسف; فلسفه آزاد; الفلسفة العليا; الاجتهاد والتقليد; پيشواى شهيدان; معنى العدالة (مطبوع در مجله الهادى); بانوى كربلا (ترجمه); نگاهى به آثار فقهى شيخ طوسى; مرد وفا (اين كتاب توسط ناشرى با نام «زير درختان سدر» هم چاپ شده است); تفسير سوره حجرات; زن و آزادى; مقدمه بر كتاب دانشوران عصر ناصرى; حاشيه منظومه (غير مطبوع); پايان شب سيه; نشانههائى از او. در ترجمه ايشان كه در سال 1373 به رحمت ايزدى پيوست به كتب زير مراجعه شود: زندگى و مبارزات امام موسى و سيد محمد باقر صدر (بضميمه چهرههاى درخشان خاندان صدر) ص116; آثار الحجة 1/205; تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير ج1/303; مجله تاريخ و فرهنگ معاصر ش140 و13.
2ـ قاضى ركنالدين خط نيكوئى داشت ر.ك: خطّ و خطّاطان از ابوالقاسم رفيعى مهرآبادى ص179. ديوان ركنالدين دعويدار قمى (شاعر ذواللسانين سده ششم و هفتم) با تصحيح ومقدمه على محدّث توسط انتشارات اميركبير به چاپ رسيده است. شاعر در مقدمهاى كه به نثر عربى بر ديوان خويش نوشته مىگويد: اين ديوان را به فرمان عزالدين يحيى بن شرفالدين محمد بن عزالدين يحيى الشهيد گردآورى كرده است. در پيشگفتار سى و پنج صفحهاى توضيحات زيادى درباره شاعر و خاندان وى، مكاتبات و سفرهاى شاعر و نسخه اساسى طبع و... داده شده است وى نخست در قم مىزيسته و از مداحان حسامالدوله اردشير پسر حسن پادشاه باوندى (567 ـ 602 هـ) بود پس از انقراض اين سلسله به تبريز رفت و سرانجام در همانجا از دنيا رفت. بنگريد: كيهان فرهنگى سال سوم آذرماه 65 ص38 و مقدمه ديوان; دايرة المعارف تشيع 1/177; امل الآمل 2/274; مجمع الفصحاء ـ چاپ دكتر مظاهر مصفا ـ 2/680; آتشكده آذر 237; تاريخ نهضتهاى فكرى ايرانيان از آغاز قرن هفتم تا پايان قرن نهم بخش اول (از مولوى تا جامى) ص72; تذكره سخنوران قم 136; امل 502; جامع الرواة 2/117; تنقيح المقال 3/120.
از مردان فقيه و دانشمندان بزرگ اين ديار، و زندگانى او اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم بوده، شيخ منتجبالدين ترجمه او را در كتاب رجال خود آورده است(1).
ركنالدين شاعرى پارسى گوى و توانا بوده است. با كمالالدين اسماعيل و اثيرالدين اومانى معاصر بود، شعر زير مطلع يكى از غزلهاى اوست:
صبح برآمد زكوه، خنجر زر در برش ***گشته روان بر افق خون زسر خنجرش
* * *
شرم بالاى خون من در گردنت***يا زخود، يا از خدا يا از منت
آهن اندر سيم نبود، پس چرا***معدن فولاد شد سيمين تنت؟!
روح الله خمينى (حاج آقا روح الله):
از اساتيد درجه اول امروز حوزه علمى قم و فرزند مرحوم سيد مصطفى خمينى(2) است، در سال 1320 قمرى در خمين متولد شده، تحصيلات
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست منتجب الدين: 122.
2ـ در كتاب علماى بزرگ شيعه از كلينى تا خمينى 318 آمده: مجاهد مبارز آيت الله شهيد حاج آقا مصطفى خمينى يكى از مشاهير علماء مكتب ما در اوايل قرن چهاردهم هجرى است... شهيد خمينى، مجتهدى فقيه و دانشمندى متين و شجاع و با ابّهت بود. از تواضع و تقوى و فضائل اخلاقى، گذشت و ايثار برخوردار بوده با داشتن اين فضائل از بيدادگرى و مظالم ستمگران و خانهاى غارتگر زالوصفت، كه از دسترنج مردم بهره مىبردند، خيلى ناراحت بود، خانهاى ستمگرى كه در گذشته به جان و مال و ناموس مردم مستضعف و كشاورزان زحمتكش طمع نامشروع داشتند و آن بيچارگان بدون اجازه مالكان و اربابان زورگو حتّى جرأت نوشيدن آب نداشتند، شهيد خمينى در آگاهى مردم و نصيحت به مالكان سالها رسالت خويش را ايفا مىنمود و گاه ناگزير مىشد مردانه قد علم نموده عليه مظالم آنها قاطعانه برخورد كند. اربابان ستمگر عليه او توطئهها چيدند. سرانجام موقعى كه آقا قصد مسافرت از خمين به اراك داشت در بين راه به وسيله رضا قليخان و بهرام خان ناگهان به ضرب گلوله نقش بر زمين شد و...».
مقدماتيش را در اراك فرا گرفته است و سپس به قم آمدهاند، در علوم فلسفه و اخلاق استادان او مرحوم آقاميرزا محمد على شاه آبادى و آقاسيد ابوالحسن حكيم قزوينى(1) و مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى بودهاند. و علوم منقول و فقه و اصول را از محضر آيت الله مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى و آقاى مير سيد على كاشانى(2) فرا گرفتهاند.
امروز هرچند به مجلس درس حضرت آيت الله بروجردى حضور مىيابد، خود نيز از اساتيد عالى فقه و اصول بشمار مىرود(3) سابقاً در بعضى ايام هفته خصوصاً روزهائى كه دروس معمولى تعطيل مىشد مباحث اخلاقى را در ايوان مدرسه فيضيه مطرح مىفرمودند و طلاب علوم دينى و دانش پژوهان از محضرشان مستفيض مىشدند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و مرحوم حكيم الهى حاج شيخ على اكبر يزدى م1354.
2ـ و مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا نجفى مؤلف وقاية الاذهان و مرحوم آيت الله شيخ ابوالقاسم كبير قمى.
3ـ جناب ايشان از سال 1347 در حالى كه تنها 27 سال داشت تدريس متون فلسفى را آغاز كرد و در كنار تدريس فقه و اصول و فلسفه از تدريس اخلاق غافل نبود و از همان ايّام بهرمناسبتى در افشاى جنايات و مفاسد رژيم مىكوشيد و لذا پليس رضا خانى در صدد تعطيل اين درس كه با استقبال فراوان مواجه شده و از هفتهاى يك روز به هفتهاى دو روز ارتقاء يافته بود، برآمد كه حضرت امام خمينى(قدس سره) مقاومت كرد. معظم له تدريس خارج فقه و اصول را در سالهاى 1363 قمرى (44 سالگى) آغاز كرد و شاگردان لايق و دانشمندى را تربيت كرد و يكى از زعماءبزرگ حوزه و مراجع تقليد شيعه گرديد و با بينش عميق و درايت و مديريّت خاصى كه داشت توانست نهضت اسلامى ايران را رهبرى و رژيم 2500 ساله شاهنشاهى را در ايران سرنگون و حكومت جمهورى اسلامى را پايهگذارى كند. مبارزات و سائر ابعاد زندگى اين مرجع آگاه و بيدار و پرمجاهد و روشن ضمير شيعه در اين مختصر نمىگنجد، علاقمندان به كتب مربوطه زير مراجعه كنند: بررسى و تحليل از نهضت امام خمينى; تاريخ سياسى معاصر ايران; تفسير آفتاب; لمحات من حياة الامام الخمينى; نهضت روحانيون ايران و... نجوم امّت و الامام الخمينى قائد الثورة الاسلامية فى ايران; زندگينامه امام خمينى; يكصد سال مبارزه روحانيت مترقى; اختران تابناك; سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام خمينى.
تأليفات ايشان بسيار است از آن جمله:
1 ـ مصباح الهداية فى الخلافة والامامة.
2 ـ حاشيهاى بر فصوص محيى الدين.
و قريب چهارده جلد ديگر در مسائل مختلف علوم فقه و اصول و فلسفه كه چاپ نشدهاند(1) و يك كتاب به فارسى به نام كشف الاسرار پيرامون بعضى ايرادات و اشكالات نوشتهاند.
ريّان بن شبيب:
از ثقات محدّثين است، اصلاً اهل قم نيست ولى در قم سكونت گزيده و به اين سبب او را از سلسله قميين شمردهاند(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست سائر تأليفات آيت الله امام خمينى(رحمه الله): البيع 5 جلد; مكاسب محرمه 2ج; تحرير الوسيله 2ج; كتاب الطهارة 2ج; الرسائل 2ج; اسرار الصلاة يامعراج السالكين; رسالة فى الطلب والإرادة; حكومت اسلامى يا ولايت فقيه; حاشيه بر مفتاح الغيب; مبارزه با نفس يا جهاد اكبر; تفسير سوره حمد; مختصر فى شرح الدعاء المتعلق بالسحر (اين كتاب اولين تأليف حضرت امام است كه در سن 27 سالگى نوشته و توسط آقاى سيّد احمد فهرى به نام «تفسير دعاء سحر» به فارسى ترجمه شده; اربعين حديث (7 حديث آن مسائل عقلى و 33 حديث ديگرش در اخلاقيات است); شرح حديث رأس الجالوت; شرح حديث جنود عقل و جهل; و تقريرات بحثهاى ارزنده ايشان را جمعى از شاگردان ايشان نوشتهاند كه از برخى از آنها نام مىبريم: تهذيب الاصول; نيل الأوطار فى بيان قاعدة لا ضرر ولا ضرار; رسالة فى الاجتهاد والتقليد و دهها كتاب ديگر و مجموعه گفتارهاى ايشان نيز با نامهاى مختلف چاپ شده كه جامعتر از همه «صحيفه نور» است كه تاكنون 23 جلد آن منتشر شده است.
2ـ رجال النجاشى: 165; خلاصه 1/71; اختيار كشى رقم 1132 گويد: وى دائى معتصم و از ثقات است...، او مسائل صباح بن نصر هندى از امام رضا(عليه السلام) را جمع كرده و ثقه و صدوق بوده است.
ريّان بن الصلت البغدادى الاشعرى (ابو على):
اواخر قرن دوم، نجاشى(1) و علامه او را قمى دانستهاند از روات موثّق و از اصحاب على بن موسى الرضا(عليه السلام) است از ملازمان مأمون الرشيد و مورد عنايت او بوده است(2)، مأمون او رامانند فضل بن سهل طرف مشورت و مخزن اسرار خود مىدانست و انجام بعضى امور را به او واگذار مىنمود وليكن ريان بن الصلت باطناً شيعه و از دوستان خانواده عصمت و امامت بوده است. شيخ در فهرست تأليف كتابى را به او نسبت مىدهد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال النجاشى 165; فهرست طوسى 71; رجال طوسى 376، 415، 473; اختيار كشى رقم 1035 ـ 1037; خلاصه 1/70.
2ـ وحيد بهبهانى در تعليقه گويد: او خطيب مأمون و از مقربان و اصحاب سرّ او بود و مأمون خدمات خود را به او و فضل بن سهل رجوع مىنمود ولى وى در باطن شيعه بوده است.
3ـ در خلاصه آمده كه فرزندش على نيز ثقه بوده و وكيل امام هادى(عليه السلام) بوده است.
« ز »زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ ذاتى كبابى قمى از معاصرين مؤلف تذكره تحفه سامى است ر.ك: تحفه سامى، به تصحيح همايونفرّ خ324; تذكره سخنوران قم 148.
2ـ وى از شاگردان حاج شيخ غلامرضا صاحب فرائد الاصول و شيخ حسن ناظر و شيخ ابوالقاسم متوفى 1353 ق مىباشد. مؤلفات ديگر وى عبارتند از: 1 ـ اصول عقايد و مكارم اخلاق (نشريه 128 دانشگاه) 2ـ انسان و خواب (به همت احمد پرنيانى چاپ شده) 3ـ فقه و تجارت (نشريه 18 دانشگاه) كرائم اخلاق، و خلاصة من متاجر شيخنا العلامة الانصارى وما علّق عليه من الحواشى باضافة اقسام البيع والخيارات التى لم يتعرض لهاالشيخ (از سلسله انتشارات دوره دكترى); فهرست رضويه 5/602; مؤلفين كتب چاپى ج3/269.
« ر »رضا (آقا سيد رضا آسيد صفى)(1):
از فضلا و دانشمندان و مدرسين فعلى حوزه علميه قم مىباشند و تحصيلات او در قم بوده و از شاگردان آيت الله حائرى بودهاند اكنون نيز از فضلاى شاگردان آيت الله بروجردى است و ضمناً بعضى از كتب فقه و اصول را در حوزه علمى تدريس مىنمايند.
رضا(2) برقعى:
فرزند مرحوم آقا سيد عيسى از ذاكرين و مدت 20 سال است كه با اداره كردن مدرسه و آموزشگاه باقريه خدمات فرهنگى خود را ادامه مىدهد.
رضا صدر:
فرزند ارشد مرحوم آيت الله صدر، در سال 1399 شمسى در مشهد مقدس متولد شده، تحصيلاتش در قم و در مراحل عالى از محضر پدر بزرگوارش
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ امروزه اين عالم بزرگ كه از مفاخر حوزه مقدسه قم به حساب مىآيد و در حوزه به تربيت نفوس مستعد پرداخته و تدريس خارج فقه و اصول دارند به نام آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى معروفند. تاريخ تولد ايشان در حدود سال 1287 ش مىباشد و «نردبان آسمان» مجموعهاى از درسهاى اخلاق حضرت آية الله بهاء الدينى است كه توسط آقاى اكبر اسدى تدوين و ويرايش گرديده; و «حاج آقا رضا بهاء الدينى آيت بصيرت» از مجموعه ديدار با ابرار تأليف آقا سيد حسن شفيعى با تدوين و نگارش آقاى احمد لقمانى شرح حال آن بزرگ را به تصوير كشيده است. ببينيد: آثار الحجه 2/94; حوزه: ش16 (سال سوم ش4) مصاحبه با حضرت آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى.
2ـ ايشان برادر آقا مرتضى برقعى واعظ است فرزندان او از فرهنگيان اين شهر هستند.
مستفيد گشته و همچنين در خدمت اساتيد ديگر حوزه علميه تدريس(1) كرده و اكنون از شاگردان فاضل آيت الله بروجردى است. فضل و دانش و خوى و روش را از مرحوم آيت الله صدر به ارث برده و اكنون از فضلاى مورد توجه حوزه علميه است و در مسجد موزه آستانه اقامه جماعت مىنمايد.
ركن الدين محمد بن سعد القاضى(2):
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ برخى ديگر از اساتيد او عبارتند از: مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى، آيت الله حاج آقا روح الله خمينى(قدس سره). شمارى از تأليفات سودمند معظم له: دروغ، حسد، استقامت، تفسير سوره حمد، راه على(عليه السلام)، راه قرآن، حسن يوسف در تفسير سوره يوسف; فلسفه آزاد; الفلسفة العليا; الاجتهاد والتقليد; پيشواى شهيدان; معنى العدالة (مطبوع در مجله الهادى); بانوى كربلا (ترجمه); نگاهى به آثار فقهى شيخ طوسى; مرد وفا (اين كتاب توسط ناشرى با نام «زير درختان سدر» هم چاپ شده است); تفسير سوره حجرات; زن و آزادى; مقدمه بر كتاب دانشوران عصر ناصرى; حاشيه منظومه (غير مطبوع); پايان شب سيه; نشانههائى از او. در ترجمه ايشان كه در سال 1373 به رحمت ايزدى پيوست به كتب زير مراجعه شود: زندگى و مبارزات امام موسى و سيد محمد باقر صدر (بضميمه چهرههاى درخشان خاندان صدر) ص116; آثار الحجة 1/205; تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير ج1/303; مجله تاريخ و فرهنگ معاصر ش140 و13.
2ـ قاضى ركنالدين خط نيكوئى داشت ر.ك: خطّ و خطّاطان از ابوالقاسم رفيعى مهرآبادى ص179. ديوان ركنالدين دعويدار قمى (شاعر ذواللسانين سده ششم و هفتم) با تصحيح ومقدمه على محدّث توسط انتشارات اميركبير به چاپ رسيده است. شاعر در مقدمهاى كه به نثر عربى بر ديوان خويش نوشته مىگويد: اين ديوان را به فرمان عزالدين يحيى بن شرفالدين محمد بن عزالدين يحيى الشهيد گردآورى كرده است. در پيشگفتار سى و پنج صفحهاى توضيحات زيادى درباره شاعر و خاندان وى، مكاتبات و سفرهاى شاعر و نسخه اساسى طبع و... داده شده است وى نخست در قم مىزيسته و از مداحان حسامالدوله اردشير پسر حسن پادشاه باوندى (567 ـ 602 هـ) بود پس از انقراض اين سلسله به تبريز رفت و سرانجام در همانجا از دنيا رفت. بنگريد: كيهان فرهنگى سال سوم آذرماه 65 ص38 و مقدمه ديوان; دايرة المعارف تشيع 1/177; امل الآمل 2/274; مجمع الفصحاء ـ چاپ دكتر مظاهر مصفا ـ 2/680; آتشكده آذر 237; تاريخ نهضتهاى فكرى ايرانيان از آغاز قرن هفتم تا پايان قرن نهم بخش اول (از مولوى تا جامى) ص72; تذكره سخنوران قم 136; امل 502; جامع الرواة 2/117; تنقيح المقال 3/120.
از مردان فقيه و دانشمندان بزرگ اين ديار، و زندگانى او اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم بوده، شيخ منتجبالدين ترجمه او را در كتاب رجال خود آورده است(1).
ركنالدين شاعرى پارسى گوى و توانا بوده است. با كمالالدين اسماعيل و اثيرالدين اومانى معاصر بود، شعر زير مطلع يكى از غزلهاى اوست:
صبح برآمد زكوه، خنجر زر در برش ***گشته روان بر افق خون زسر خنجرش
* * *
شرم بالاى خون من در گردنت***يا زخود، يا از خدا يا از منت
آهن اندر سيم نبود، پس چرا***معدن فولاد شد سيمين تنت؟!
روح الله خمينى (حاج آقا روح الله):
از اساتيد درجه اول امروز حوزه علمى قم و فرزند مرحوم سيد مصطفى خمينى(2) است، در سال 1320 قمرى در خمين متولد شده، تحصيلات
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست منتجب الدين: 122.
2ـ در كتاب علماى بزرگ شيعه از كلينى تا خمينى 318 آمده: مجاهد مبارز آيت الله شهيد حاج آقا مصطفى خمينى يكى از مشاهير علماء مكتب ما در اوايل قرن چهاردهم هجرى است... شهيد خمينى، مجتهدى فقيه و دانشمندى متين و شجاع و با ابّهت بود. از تواضع و تقوى و فضائل اخلاقى، گذشت و ايثار برخوردار بوده با داشتن اين فضائل از بيدادگرى و مظالم ستمگران و خانهاى غارتگر زالوصفت، كه از دسترنج مردم بهره مىبردند، خيلى ناراحت بود، خانهاى ستمگرى كه در گذشته به جان و مال و ناموس مردم مستضعف و كشاورزان زحمتكش طمع نامشروع داشتند و آن بيچارگان بدون اجازه مالكان و اربابان زورگو حتّى جرأت نوشيدن آب نداشتند، شهيد خمينى در آگاهى مردم و نصيحت به مالكان سالها رسالت خويش را ايفا مىنمود و گاه ناگزير مىشد مردانه قد علم نموده عليه مظالم آنها قاطعانه برخورد كند. اربابان ستمگر عليه او توطئهها چيدند. سرانجام موقعى كه آقا قصد مسافرت از خمين به اراك داشت در بين راه به وسيله رضا قليخان و بهرام خان ناگهان به ضرب گلوله نقش بر زمين شد و...».
مقدماتيش را در اراك فرا گرفته است و سپس به قم آمدهاند، در علوم فلسفه و اخلاق استادان او مرحوم آقاميرزا محمد على شاه آبادى و آقاسيد ابوالحسن حكيم قزوينى(1) و مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى بودهاند. و علوم منقول و فقه و اصول را از محضر آيت الله مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى و آقاى مير سيد على كاشانى(2) فرا گرفتهاند.
امروز هرچند به مجلس درس حضرت آيت الله بروجردى حضور مىيابد، خود نيز از اساتيد عالى فقه و اصول بشمار مىرود(3) سابقاً در بعضى ايام هفته خصوصاً روزهائى كه دروس معمولى تعطيل مىشد مباحث اخلاقى را در ايوان مدرسه فيضيه مطرح مىفرمودند و طلاب علوم دينى و دانش پژوهان از محضرشان مستفيض مىشدند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و مرحوم حكيم الهى حاج شيخ على اكبر يزدى م1354.
2ـ و مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا نجفى مؤلف وقاية الاذهان و مرحوم آيت الله شيخ ابوالقاسم كبير قمى.
3ـ جناب ايشان از سال 1347 در حالى كه تنها 27 سال داشت تدريس متون فلسفى را آغاز كرد و در كنار تدريس فقه و اصول و فلسفه از تدريس اخلاق غافل نبود و از همان ايّام بهرمناسبتى در افشاى جنايات و مفاسد رژيم مىكوشيد و لذا پليس رضا خانى در صدد تعطيل اين درس كه با استقبال فراوان مواجه شده و از هفتهاى يك روز به هفتهاى دو روز ارتقاء يافته بود، برآمد كه حضرت امام خمينى(قدس سره) مقاومت كرد. معظم له تدريس خارج فقه و اصول را در سالهاى 1363 قمرى (44 سالگى) آغاز كرد و شاگردان لايق و دانشمندى را تربيت كرد و يكى از زعماءبزرگ حوزه و مراجع تقليد شيعه گرديد و با بينش عميق و درايت و مديريّت خاصى كه داشت توانست نهضت اسلامى ايران را رهبرى و رژيم 2500 ساله شاهنشاهى را در ايران سرنگون و حكومت جمهورى اسلامى را پايهگذارى كند. مبارزات و سائر ابعاد زندگى اين مرجع آگاه و بيدار و پرمجاهد و روشن ضمير شيعه در اين مختصر نمىگنجد، علاقمندان به كتب مربوطه زير مراجعه كنند: بررسى و تحليل از نهضت امام خمينى; تاريخ سياسى معاصر ايران; تفسير آفتاب; لمحات من حياة الامام الخمينى; نهضت روحانيون ايران و... نجوم امّت و الامام الخمينى قائد الثورة الاسلامية فى ايران; زندگينامه امام خمينى; يكصد سال مبارزه روحانيت مترقى; اختران تابناك; سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام خمينى.
تأليفات ايشان بسيار است از آن جمله:
1 ـ مصباح الهداية فى الخلافة والامامة.
2 ـ حاشيهاى بر فصوص محيى الدين.
و قريب چهارده جلد ديگر در مسائل مختلف علوم فقه و اصول و فلسفه كه چاپ نشدهاند(1) و يك كتاب به فارسى به نام كشف الاسرار پيرامون بعضى ايرادات و اشكالات نوشتهاند.
ريّان بن شبيب:
از ثقات محدّثين است، اصلاً اهل قم نيست ولى در قم سكونت گزيده و به اين سبب او را از سلسله قميين شمردهاند(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست سائر تأليفات آيت الله امام خمينى(رحمه الله): البيع 5 جلد; مكاسب محرمه 2ج; تحرير الوسيله 2ج; كتاب الطهارة 2ج; الرسائل 2ج; اسرار الصلاة يامعراج السالكين; رسالة فى الطلب والإرادة; حكومت اسلامى يا ولايت فقيه; حاشيه بر مفتاح الغيب; مبارزه با نفس يا جهاد اكبر; تفسير سوره حمد; مختصر فى شرح الدعاء المتعلق بالسحر (اين كتاب اولين تأليف حضرت امام است كه در سن 27 سالگى نوشته و توسط آقاى سيّد احمد فهرى به نام «تفسير دعاء سحر» به فارسى ترجمه شده; اربعين حديث (7 حديث آن مسائل عقلى و 33 حديث ديگرش در اخلاقيات است); شرح حديث رأس الجالوت; شرح حديث جنود عقل و جهل; و تقريرات بحثهاى ارزنده ايشان را جمعى از شاگردان ايشان نوشتهاند كه از برخى از آنها نام مىبريم: تهذيب الاصول; نيل الأوطار فى بيان قاعدة لا ضرر ولا ضرار; رسالة فى الاجتهاد والتقليد و دهها كتاب ديگر و مجموعه گفتارهاى ايشان نيز با نامهاى مختلف چاپ شده كه جامعتر از همه «صحيفه نور» است كه تاكنون 23 جلد آن منتشر شده است.
2ـ رجال النجاشى: 165; خلاصه 1/71; اختيار كشى رقم 1132 گويد: وى دائى معتصم و از ثقات است...، او مسائل صباح بن نصر هندى از امام رضا(عليه السلام) را جمع كرده و ثقه و صدوق بوده است.
ريّان بن الصلت البغدادى الاشعرى (ابو على):
اواخر قرن دوم، نجاشى(1) و علامه او را قمى دانستهاند از روات موثّق و از اصحاب على بن موسى الرضا(عليه السلام) است از ملازمان مأمون الرشيد و مورد عنايت او بوده است(2)، مأمون او رامانند فضل بن سهل طرف مشورت و مخزن اسرار خود مىدانست و انجام بعضى امور را به او واگذار مىنمود وليكن ريان بن الصلت باطناً شيعه و از دوستان خانواده عصمت و امامت بوده است. شيخ در فهرست تأليف كتابى را به او نسبت مىدهد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال النجاشى 165; فهرست طوسى 71; رجال طوسى 376، 415، 473; اختيار كشى رقم 1035 ـ 1037; خلاصه 1/70.
2ـ وحيد بهبهانى در تعليقه گويد: او خطيب مأمون و از مقربان و اصحاب سرّ او بود و مأمون خدمات خود را به او و فضل بن سهل رجوع مىنمود ولى وى در باطن شيعه بوده است.
3ـ در خلاصه آمده كه فرزندش على نيز ثقه بوده و وكيل امام هادى(عليه السلام) بوده است.
« ز »زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
2ـ وى از شاگردان حاج شيخ غلامرضا صاحب فرائد الاصول و شيخ حسن ناظر و شيخ ابوالقاسم متوفى 1353 ق مىباشد. مؤلفات ديگر وى عبارتند از: 1 ـ اصول عقايد و مكارم اخلاق (نشريه 128 دانشگاه) 2ـ انسان و خواب (به همت احمد پرنيانى چاپ شده) 3ـ فقه و تجارت (نشريه 18 دانشگاه) كرائم اخلاق، و خلاصة من متاجر شيخنا العلامة الانصارى وما علّق عليه من الحواشى باضافة اقسام البيع والخيارات التى لم يتعرض لهاالشيخ (از سلسله انتشارات دوره دكترى); فهرست رضويه 5/602; مؤلفين كتب چاپى ج3/269.
« ر »رضا (آقا سيد رضا آسيد صفى)(1):
از فضلا و دانشمندان و مدرسين فعلى حوزه علميه قم مىباشند و تحصيلات او در قم بوده و از شاگردان آيت الله حائرى بودهاند اكنون نيز از فضلاى شاگردان آيت الله بروجردى است و ضمناً بعضى از كتب فقه و اصول را در حوزه علمى تدريس مىنمايند.
رضا(2) برقعى:
فرزند مرحوم آقا سيد عيسى از ذاكرين و مدت 20 سال است كه با اداره كردن مدرسه و آموزشگاه باقريه خدمات فرهنگى خود را ادامه مىدهد.
رضا صدر:
فرزند ارشد مرحوم آيت الله صدر، در سال 1399 شمسى در مشهد مقدس متولد شده، تحصيلاتش در قم و در مراحل عالى از محضر پدر بزرگوارش
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ امروزه اين عالم بزرگ كه از مفاخر حوزه مقدسه قم به حساب مىآيد و در حوزه به تربيت نفوس مستعد پرداخته و تدريس خارج فقه و اصول دارند به نام آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى معروفند. تاريخ تولد ايشان در حدود سال 1287 ش مىباشد و «نردبان آسمان» مجموعهاى از درسهاى اخلاق حضرت آية الله بهاء الدينى است كه توسط آقاى اكبر اسدى تدوين و ويرايش گرديده; و «حاج آقا رضا بهاء الدينى آيت بصيرت» از مجموعه ديدار با ابرار تأليف آقا سيد حسن شفيعى با تدوين و نگارش آقاى احمد لقمانى شرح حال آن بزرگ را به تصوير كشيده است. ببينيد: آثار الحجه 2/94; حوزه: ش16 (سال سوم ش4) مصاحبه با حضرت آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى.
2ـ ايشان برادر آقا مرتضى برقعى واعظ است فرزندان او از فرهنگيان اين شهر هستند.
مستفيد گشته و همچنين در خدمت اساتيد ديگر حوزه علميه تدريس(1) كرده و اكنون از شاگردان فاضل آيت الله بروجردى است. فضل و دانش و خوى و روش را از مرحوم آيت الله صدر به ارث برده و اكنون از فضلاى مورد توجه حوزه علميه است و در مسجد موزه آستانه اقامه جماعت مىنمايد.
ركن الدين محمد بن سعد القاضى(2):
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ برخى ديگر از اساتيد او عبارتند از: مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى، آيت الله حاج آقا روح الله خمينى(قدس سره). شمارى از تأليفات سودمند معظم له: دروغ، حسد، استقامت، تفسير سوره حمد، راه على(عليه السلام)، راه قرآن، حسن يوسف در تفسير سوره يوسف; فلسفه آزاد; الفلسفة العليا; الاجتهاد والتقليد; پيشواى شهيدان; معنى العدالة (مطبوع در مجله الهادى); بانوى كربلا (ترجمه); نگاهى به آثار فقهى شيخ طوسى; مرد وفا (اين كتاب توسط ناشرى با نام «زير درختان سدر» هم چاپ شده است); تفسير سوره حجرات; زن و آزادى; مقدمه بر كتاب دانشوران عصر ناصرى; حاشيه منظومه (غير مطبوع); پايان شب سيه; نشانههائى از او. در ترجمه ايشان كه در سال 1373 به رحمت ايزدى پيوست به كتب زير مراجعه شود: زندگى و مبارزات امام موسى و سيد محمد باقر صدر (بضميمه چهرههاى درخشان خاندان صدر) ص116; آثار الحجة 1/205; تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير ج1/303; مجله تاريخ و فرهنگ معاصر ش140 و13.
2ـ قاضى ركنالدين خط نيكوئى داشت ر.ك: خطّ و خطّاطان از ابوالقاسم رفيعى مهرآبادى ص179. ديوان ركنالدين دعويدار قمى (شاعر ذواللسانين سده ششم و هفتم) با تصحيح ومقدمه على محدّث توسط انتشارات اميركبير به چاپ رسيده است. شاعر در مقدمهاى كه به نثر عربى بر ديوان خويش نوشته مىگويد: اين ديوان را به فرمان عزالدين يحيى بن شرفالدين محمد بن عزالدين يحيى الشهيد گردآورى كرده است. در پيشگفتار سى و پنج صفحهاى توضيحات زيادى درباره شاعر و خاندان وى، مكاتبات و سفرهاى شاعر و نسخه اساسى طبع و... داده شده است وى نخست در قم مىزيسته و از مداحان حسامالدوله اردشير پسر حسن پادشاه باوندى (567 ـ 602 هـ) بود پس از انقراض اين سلسله به تبريز رفت و سرانجام در همانجا از دنيا رفت. بنگريد: كيهان فرهنگى سال سوم آذرماه 65 ص38 و مقدمه ديوان; دايرة المعارف تشيع 1/177; امل الآمل 2/274; مجمع الفصحاء ـ چاپ دكتر مظاهر مصفا ـ 2/680; آتشكده آذر 237; تاريخ نهضتهاى فكرى ايرانيان از آغاز قرن هفتم تا پايان قرن نهم بخش اول (از مولوى تا جامى) ص72; تذكره سخنوران قم 136; امل 502; جامع الرواة 2/117; تنقيح المقال 3/120.
از مردان فقيه و دانشمندان بزرگ اين ديار، و زندگانى او اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم بوده، شيخ منتجبالدين ترجمه او را در كتاب رجال خود آورده است(1).
ركنالدين شاعرى پارسى گوى و توانا بوده است. با كمالالدين اسماعيل و اثيرالدين اومانى معاصر بود، شعر زير مطلع يكى از غزلهاى اوست:
صبح برآمد زكوه، خنجر زر در برش ***گشته روان بر افق خون زسر خنجرش
* * *
شرم بالاى خون من در گردنت***يا زخود، يا از خدا يا از منت
آهن اندر سيم نبود، پس چرا***معدن فولاد شد سيمين تنت؟!
روح الله خمينى (حاج آقا روح الله):
از اساتيد درجه اول امروز حوزه علمى قم و فرزند مرحوم سيد مصطفى خمينى(2) است، در سال 1320 قمرى در خمين متولد شده، تحصيلات
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست منتجب الدين: 122.
2ـ در كتاب علماى بزرگ شيعه از كلينى تا خمينى 318 آمده: مجاهد مبارز آيت الله شهيد حاج آقا مصطفى خمينى يكى از مشاهير علماء مكتب ما در اوايل قرن چهاردهم هجرى است... شهيد خمينى، مجتهدى فقيه و دانشمندى متين و شجاع و با ابّهت بود. از تواضع و تقوى و فضائل اخلاقى، گذشت و ايثار برخوردار بوده با داشتن اين فضائل از بيدادگرى و مظالم ستمگران و خانهاى غارتگر زالوصفت، كه از دسترنج مردم بهره مىبردند، خيلى ناراحت بود، خانهاى ستمگرى كه در گذشته به جان و مال و ناموس مردم مستضعف و كشاورزان زحمتكش طمع نامشروع داشتند و آن بيچارگان بدون اجازه مالكان و اربابان زورگو حتّى جرأت نوشيدن آب نداشتند، شهيد خمينى در آگاهى مردم و نصيحت به مالكان سالها رسالت خويش را ايفا مىنمود و گاه ناگزير مىشد مردانه قد علم نموده عليه مظالم آنها قاطعانه برخورد كند. اربابان ستمگر عليه او توطئهها چيدند. سرانجام موقعى كه آقا قصد مسافرت از خمين به اراك داشت در بين راه به وسيله رضا قليخان و بهرام خان ناگهان به ضرب گلوله نقش بر زمين شد و...».
مقدماتيش را در اراك فرا گرفته است و سپس به قم آمدهاند، در علوم فلسفه و اخلاق استادان او مرحوم آقاميرزا محمد على شاه آبادى و آقاسيد ابوالحسن حكيم قزوينى(1) و مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى بودهاند. و علوم منقول و فقه و اصول را از محضر آيت الله مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى و آقاى مير سيد على كاشانى(2) فرا گرفتهاند.
امروز هرچند به مجلس درس حضرت آيت الله بروجردى حضور مىيابد، خود نيز از اساتيد عالى فقه و اصول بشمار مىرود(3) سابقاً در بعضى ايام هفته خصوصاً روزهائى كه دروس معمولى تعطيل مىشد مباحث اخلاقى را در ايوان مدرسه فيضيه مطرح مىفرمودند و طلاب علوم دينى و دانش پژوهان از محضرشان مستفيض مىشدند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و مرحوم حكيم الهى حاج شيخ على اكبر يزدى م1354.
2ـ و مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا نجفى مؤلف وقاية الاذهان و مرحوم آيت الله شيخ ابوالقاسم كبير قمى.
3ـ جناب ايشان از سال 1347 در حالى كه تنها 27 سال داشت تدريس متون فلسفى را آغاز كرد و در كنار تدريس فقه و اصول و فلسفه از تدريس اخلاق غافل نبود و از همان ايّام بهرمناسبتى در افشاى جنايات و مفاسد رژيم مىكوشيد و لذا پليس رضا خانى در صدد تعطيل اين درس كه با استقبال فراوان مواجه شده و از هفتهاى يك روز به هفتهاى دو روز ارتقاء يافته بود، برآمد كه حضرت امام خمينى(قدس سره) مقاومت كرد. معظم له تدريس خارج فقه و اصول را در سالهاى 1363 قمرى (44 سالگى) آغاز كرد و شاگردان لايق و دانشمندى را تربيت كرد و يكى از زعماءبزرگ حوزه و مراجع تقليد شيعه گرديد و با بينش عميق و درايت و مديريّت خاصى كه داشت توانست نهضت اسلامى ايران را رهبرى و رژيم 2500 ساله شاهنشاهى را در ايران سرنگون و حكومت جمهورى اسلامى را پايهگذارى كند. مبارزات و سائر ابعاد زندگى اين مرجع آگاه و بيدار و پرمجاهد و روشن ضمير شيعه در اين مختصر نمىگنجد، علاقمندان به كتب مربوطه زير مراجعه كنند: بررسى و تحليل از نهضت امام خمينى; تاريخ سياسى معاصر ايران; تفسير آفتاب; لمحات من حياة الامام الخمينى; نهضت روحانيون ايران و... نجوم امّت و الامام الخمينى قائد الثورة الاسلامية فى ايران; زندگينامه امام خمينى; يكصد سال مبارزه روحانيت مترقى; اختران تابناك; سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام خمينى.
تأليفات ايشان بسيار است از آن جمله:
1 ـ مصباح الهداية فى الخلافة والامامة.
2 ـ حاشيهاى بر فصوص محيى الدين.
و قريب چهارده جلد ديگر در مسائل مختلف علوم فقه و اصول و فلسفه كه چاپ نشدهاند(1) و يك كتاب به فارسى به نام كشف الاسرار پيرامون بعضى ايرادات و اشكالات نوشتهاند.
ريّان بن شبيب:
از ثقات محدّثين است، اصلاً اهل قم نيست ولى در قم سكونت گزيده و به اين سبب او را از سلسله قميين شمردهاند(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست سائر تأليفات آيت الله امام خمينى(رحمه الله): البيع 5 جلد; مكاسب محرمه 2ج; تحرير الوسيله 2ج; كتاب الطهارة 2ج; الرسائل 2ج; اسرار الصلاة يامعراج السالكين; رسالة فى الطلب والإرادة; حكومت اسلامى يا ولايت فقيه; حاشيه بر مفتاح الغيب; مبارزه با نفس يا جهاد اكبر; تفسير سوره حمد; مختصر فى شرح الدعاء المتعلق بالسحر (اين كتاب اولين تأليف حضرت امام است كه در سن 27 سالگى نوشته و توسط آقاى سيّد احمد فهرى به نام «تفسير دعاء سحر» به فارسى ترجمه شده; اربعين حديث (7 حديث آن مسائل عقلى و 33 حديث ديگرش در اخلاقيات است); شرح حديث رأس الجالوت; شرح حديث جنود عقل و جهل; و تقريرات بحثهاى ارزنده ايشان را جمعى از شاگردان ايشان نوشتهاند كه از برخى از آنها نام مىبريم: تهذيب الاصول; نيل الأوطار فى بيان قاعدة لا ضرر ولا ضرار; رسالة فى الاجتهاد والتقليد و دهها كتاب ديگر و مجموعه گفتارهاى ايشان نيز با نامهاى مختلف چاپ شده كه جامعتر از همه «صحيفه نور» است كه تاكنون 23 جلد آن منتشر شده است.
2ـ رجال النجاشى: 165; خلاصه 1/71; اختيار كشى رقم 1132 گويد: وى دائى معتصم و از ثقات است...، او مسائل صباح بن نصر هندى از امام رضا(عليه السلام) را جمع كرده و ثقه و صدوق بوده است.
ريّان بن الصلت البغدادى الاشعرى (ابو على):
اواخر قرن دوم، نجاشى(1) و علامه او را قمى دانستهاند از روات موثّق و از اصحاب على بن موسى الرضا(عليه السلام) است از ملازمان مأمون الرشيد و مورد عنايت او بوده است(2)، مأمون او رامانند فضل بن سهل طرف مشورت و مخزن اسرار خود مىدانست و انجام بعضى امور را به او واگذار مىنمود وليكن ريان بن الصلت باطناً شيعه و از دوستان خانواده عصمت و امامت بوده است. شيخ در فهرست تأليف كتابى را به او نسبت مىدهد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال النجاشى 165; فهرست طوسى 71; رجال طوسى 376، 415، 473; اختيار كشى رقم 1035 ـ 1037; خلاصه 1/70.
2ـ وحيد بهبهانى در تعليقه گويد: او خطيب مأمون و از مقربان و اصحاب سرّ او بود و مأمون خدمات خود را به او و فضل بن سهل رجوع مىنمود ولى وى در باطن شيعه بوده است.
3ـ در خلاصه آمده كه فرزندش على نيز ثقه بوده و وكيل امام هادى(عليه السلام) بوده است.
« ز »زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
رضا (آقا سيد رضا آسيد صفى)(1):
از فضلا و دانشمندان و مدرسين فعلى حوزه علميه قم مىباشند و تحصيلات او در قم بوده و از شاگردان آيت الله حائرى بودهاند اكنون نيز از فضلاى شاگردان آيت الله بروجردى است و ضمناً بعضى از كتب فقه و اصول را در حوزه علمى تدريس مىنمايند.
رضا(2) برقعى:
فرزند مرحوم آقا سيد عيسى از ذاكرين و مدت 20 سال است كه با اداره كردن مدرسه و آموزشگاه باقريه خدمات فرهنگى خود را ادامه مىدهد.
رضا صدر:
فرزند ارشد مرحوم آيت الله صدر، در سال 1399 شمسى در مشهد مقدس متولد شده، تحصيلاتش در قم و در مراحل عالى از محضر پدر بزرگوارش
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ امروزه اين عالم بزرگ كه از مفاخر حوزه مقدسه قم به حساب مىآيد و در حوزه به تربيت نفوس مستعد پرداخته و تدريس خارج فقه و اصول دارند به نام آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى معروفند. تاريخ تولد ايشان در حدود سال 1287 ش مىباشد و «نردبان آسمان» مجموعهاى از درسهاى اخلاق حضرت آية الله بهاء الدينى است كه توسط آقاى اكبر اسدى تدوين و ويرايش گرديده; و «حاج آقا رضا بهاء الدينى آيت بصيرت» از مجموعه ديدار با ابرار تأليف آقا سيد حسن شفيعى با تدوين و نگارش آقاى احمد لقمانى شرح حال آن بزرگ را به تصوير كشيده است. ببينيد: آثار الحجه 2/94; حوزه: ش16 (سال سوم ش4) مصاحبه با حضرت آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى.
2ـ ايشان برادر آقا مرتضى برقعى واعظ است فرزندان او از فرهنگيان اين شهر هستند.
مستفيد گشته و همچنين در خدمت اساتيد ديگر حوزه علميه تدريس(1) كرده و اكنون از شاگردان فاضل آيت الله بروجردى است. فضل و دانش و خوى و روش را از مرحوم آيت الله صدر به ارث برده و اكنون از فضلاى مورد توجه حوزه علميه است و در مسجد موزه آستانه اقامه جماعت مىنمايد.
ركن الدين محمد بن سعد القاضى(2):
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ برخى ديگر از اساتيد او عبارتند از: مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى، آيت الله حاج آقا روح الله خمينى(قدس سره). شمارى از تأليفات سودمند معظم له: دروغ، حسد، استقامت، تفسير سوره حمد، راه على(عليه السلام)، راه قرآن، حسن يوسف در تفسير سوره يوسف; فلسفه آزاد; الفلسفة العليا; الاجتهاد والتقليد; پيشواى شهيدان; معنى العدالة (مطبوع در مجله الهادى); بانوى كربلا (ترجمه); نگاهى به آثار فقهى شيخ طوسى; مرد وفا (اين كتاب توسط ناشرى با نام «زير درختان سدر» هم چاپ شده است); تفسير سوره حجرات; زن و آزادى; مقدمه بر كتاب دانشوران عصر ناصرى; حاشيه منظومه (غير مطبوع); پايان شب سيه; نشانههائى از او. در ترجمه ايشان كه در سال 1373 به رحمت ايزدى پيوست به كتب زير مراجعه شود: زندگى و مبارزات امام موسى و سيد محمد باقر صدر (بضميمه چهرههاى درخشان خاندان صدر) ص116; آثار الحجة 1/205; تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير ج1/303; مجله تاريخ و فرهنگ معاصر ش140 و13.
2ـ قاضى ركنالدين خط نيكوئى داشت ر.ك: خطّ و خطّاطان از ابوالقاسم رفيعى مهرآبادى ص179. ديوان ركنالدين دعويدار قمى (شاعر ذواللسانين سده ششم و هفتم) با تصحيح ومقدمه على محدّث توسط انتشارات اميركبير به چاپ رسيده است. شاعر در مقدمهاى كه به نثر عربى بر ديوان خويش نوشته مىگويد: اين ديوان را به فرمان عزالدين يحيى بن شرفالدين محمد بن عزالدين يحيى الشهيد گردآورى كرده است. در پيشگفتار سى و پنج صفحهاى توضيحات زيادى درباره شاعر و خاندان وى، مكاتبات و سفرهاى شاعر و نسخه اساسى طبع و... داده شده است وى نخست در قم مىزيسته و از مداحان حسامالدوله اردشير پسر حسن پادشاه باوندى (567 ـ 602 هـ) بود پس از انقراض اين سلسله به تبريز رفت و سرانجام در همانجا از دنيا رفت. بنگريد: كيهان فرهنگى سال سوم آذرماه 65 ص38 و مقدمه ديوان; دايرة المعارف تشيع 1/177; امل الآمل 2/274; مجمع الفصحاء ـ چاپ دكتر مظاهر مصفا ـ 2/680; آتشكده آذر 237; تاريخ نهضتهاى فكرى ايرانيان از آغاز قرن هفتم تا پايان قرن نهم بخش اول (از مولوى تا جامى) ص72; تذكره سخنوران قم 136; امل 502; جامع الرواة 2/117; تنقيح المقال 3/120.
از مردان فقيه و دانشمندان بزرگ اين ديار، و زندگانى او اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم بوده، شيخ منتجبالدين ترجمه او را در كتاب رجال خود آورده است(1).
ركنالدين شاعرى پارسى گوى و توانا بوده است. با كمالالدين اسماعيل و اثيرالدين اومانى معاصر بود، شعر زير مطلع يكى از غزلهاى اوست:
صبح برآمد زكوه، خنجر زر در برش ***گشته روان بر افق خون زسر خنجرش
* * *
شرم بالاى خون من در گردنت***يا زخود، يا از خدا يا از منت
آهن اندر سيم نبود، پس چرا***معدن فولاد شد سيمين تنت؟!
روح الله خمينى (حاج آقا روح الله):
از اساتيد درجه اول امروز حوزه علمى قم و فرزند مرحوم سيد مصطفى خمينى(2) است، در سال 1320 قمرى در خمين متولد شده، تحصيلات
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست منتجب الدين: 122.
2ـ در كتاب علماى بزرگ شيعه از كلينى تا خمينى 318 آمده: مجاهد مبارز آيت الله شهيد حاج آقا مصطفى خمينى يكى از مشاهير علماء مكتب ما در اوايل قرن چهاردهم هجرى است... شهيد خمينى، مجتهدى فقيه و دانشمندى متين و شجاع و با ابّهت بود. از تواضع و تقوى و فضائل اخلاقى، گذشت و ايثار برخوردار بوده با داشتن اين فضائل از بيدادگرى و مظالم ستمگران و خانهاى غارتگر زالوصفت، كه از دسترنج مردم بهره مىبردند، خيلى ناراحت بود، خانهاى ستمگرى كه در گذشته به جان و مال و ناموس مردم مستضعف و كشاورزان زحمتكش طمع نامشروع داشتند و آن بيچارگان بدون اجازه مالكان و اربابان زورگو حتّى جرأت نوشيدن آب نداشتند، شهيد خمينى در آگاهى مردم و نصيحت به مالكان سالها رسالت خويش را ايفا مىنمود و گاه ناگزير مىشد مردانه قد علم نموده عليه مظالم آنها قاطعانه برخورد كند. اربابان ستمگر عليه او توطئهها چيدند. سرانجام موقعى كه آقا قصد مسافرت از خمين به اراك داشت در بين راه به وسيله رضا قليخان و بهرام خان ناگهان به ضرب گلوله نقش بر زمين شد و...».
مقدماتيش را در اراك فرا گرفته است و سپس به قم آمدهاند، در علوم فلسفه و اخلاق استادان او مرحوم آقاميرزا محمد على شاه آبادى و آقاسيد ابوالحسن حكيم قزوينى(1) و مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى بودهاند. و علوم منقول و فقه و اصول را از محضر آيت الله مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى و آقاى مير سيد على كاشانى(2) فرا گرفتهاند.
امروز هرچند به مجلس درس حضرت آيت الله بروجردى حضور مىيابد، خود نيز از اساتيد عالى فقه و اصول بشمار مىرود(3) سابقاً در بعضى ايام هفته خصوصاً روزهائى كه دروس معمولى تعطيل مىشد مباحث اخلاقى را در ايوان مدرسه فيضيه مطرح مىفرمودند و طلاب علوم دينى و دانش پژوهان از محضرشان مستفيض مىشدند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و مرحوم حكيم الهى حاج شيخ على اكبر يزدى م1354.
2ـ و مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا نجفى مؤلف وقاية الاذهان و مرحوم آيت الله شيخ ابوالقاسم كبير قمى.
3ـ جناب ايشان از سال 1347 در حالى كه تنها 27 سال داشت تدريس متون فلسفى را آغاز كرد و در كنار تدريس فقه و اصول و فلسفه از تدريس اخلاق غافل نبود و از همان ايّام بهرمناسبتى در افشاى جنايات و مفاسد رژيم مىكوشيد و لذا پليس رضا خانى در صدد تعطيل اين درس كه با استقبال فراوان مواجه شده و از هفتهاى يك روز به هفتهاى دو روز ارتقاء يافته بود، برآمد كه حضرت امام خمينى(قدس سره) مقاومت كرد. معظم له تدريس خارج فقه و اصول را در سالهاى 1363 قمرى (44 سالگى) آغاز كرد و شاگردان لايق و دانشمندى را تربيت كرد و يكى از زعماءبزرگ حوزه و مراجع تقليد شيعه گرديد و با بينش عميق و درايت و مديريّت خاصى كه داشت توانست نهضت اسلامى ايران را رهبرى و رژيم 2500 ساله شاهنشاهى را در ايران سرنگون و حكومت جمهورى اسلامى را پايهگذارى كند. مبارزات و سائر ابعاد زندگى اين مرجع آگاه و بيدار و پرمجاهد و روشن ضمير شيعه در اين مختصر نمىگنجد، علاقمندان به كتب مربوطه زير مراجعه كنند: بررسى و تحليل از نهضت امام خمينى; تاريخ سياسى معاصر ايران; تفسير آفتاب; لمحات من حياة الامام الخمينى; نهضت روحانيون ايران و... نجوم امّت و الامام الخمينى قائد الثورة الاسلامية فى ايران; زندگينامه امام خمينى; يكصد سال مبارزه روحانيت مترقى; اختران تابناك; سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام خمينى.
تأليفات ايشان بسيار است از آن جمله:
1 ـ مصباح الهداية فى الخلافة والامامة.
2 ـ حاشيهاى بر فصوص محيى الدين.
و قريب چهارده جلد ديگر در مسائل مختلف علوم فقه و اصول و فلسفه كه چاپ نشدهاند(1) و يك كتاب به فارسى به نام كشف الاسرار پيرامون بعضى ايرادات و اشكالات نوشتهاند.
ريّان بن شبيب:
از ثقات محدّثين است، اصلاً اهل قم نيست ولى در قم سكونت گزيده و به اين سبب او را از سلسله قميين شمردهاند(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست سائر تأليفات آيت الله امام خمينى(رحمه الله): البيع 5 جلد; مكاسب محرمه 2ج; تحرير الوسيله 2ج; كتاب الطهارة 2ج; الرسائل 2ج; اسرار الصلاة يامعراج السالكين; رسالة فى الطلب والإرادة; حكومت اسلامى يا ولايت فقيه; حاشيه بر مفتاح الغيب; مبارزه با نفس يا جهاد اكبر; تفسير سوره حمد; مختصر فى شرح الدعاء المتعلق بالسحر (اين كتاب اولين تأليف حضرت امام است كه در سن 27 سالگى نوشته و توسط آقاى سيّد احمد فهرى به نام «تفسير دعاء سحر» به فارسى ترجمه شده; اربعين حديث (7 حديث آن مسائل عقلى و 33 حديث ديگرش در اخلاقيات است); شرح حديث رأس الجالوت; شرح حديث جنود عقل و جهل; و تقريرات بحثهاى ارزنده ايشان را جمعى از شاگردان ايشان نوشتهاند كه از برخى از آنها نام مىبريم: تهذيب الاصول; نيل الأوطار فى بيان قاعدة لا ضرر ولا ضرار; رسالة فى الاجتهاد والتقليد و دهها كتاب ديگر و مجموعه گفتارهاى ايشان نيز با نامهاى مختلف چاپ شده كه جامعتر از همه «صحيفه نور» است كه تاكنون 23 جلد آن منتشر شده است.
2ـ رجال النجاشى: 165; خلاصه 1/71; اختيار كشى رقم 1132 گويد: وى دائى معتصم و از ثقات است...، او مسائل صباح بن نصر هندى از امام رضا(عليه السلام) را جمع كرده و ثقه و صدوق بوده است.
ريّان بن الصلت البغدادى الاشعرى (ابو على):
اواخر قرن دوم، نجاشى(1) و علامه او را قمى دانستهاند از روات موثّق و از اصحاب على بن موسى الرضا(عليه السلام) است از ملازمان مأمون الرشيد و مورد عنايت او بوده است(2)، مأمون او رامانند فضل بن سهل طرف مشورت و مخزن اسرار خود مىدانست و انجام بعضى امور را به او واگذار مىنمود وليكن ريان بن الصلت باطناً شيعه و از دوستان خانواده عصمت و امامت بوده است. شيخ در فهرست تأليف كتابى را به او نسبت مىدهد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال النجاشى 165; فهرست طوسى 71; رجال طوسى 376، 415، 473; اختيار كشى رقم 1035 ـ 1037; خلاصه 1/70.
2ـ وحيد بهبهانى در تعليقه گويد: او خطيب مأمون و از مقربان و اصحاب سرّ او بود و مأمون خدمات خود را به او و فضل بن سهل رجوع مىنمود ولى وى در باطن شيعه بوده است.
3ـ در خلاصه آمده كه فرزندش على نيز ثقه بوده و وكيل امام هادى(عليه السلام) بوده است.
« ز »زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
رضا(2) برقعى:
فرزند مرحوم آقا سيد عيسى از ذاكرين و مدت 20 سال است كه با اداره كردن مدرسه و آموزشگاه باقريه خدمات فرهنگى خود را ادامه مىدهد.
رضا صدر:
فرزند ارشد مرحوم آيت الله صدر، در سال 1399 شمسى در مشهد مقدس متولد شده، تحصيلاتش در قم و در مراحل عالى از محضر پدر بزرگوارش
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ امروزه اين عالم بزرگ كه از مفاخر حوزه مقدسه قم به حساب مىآيد و در حوزه به تربيت نفوس مستعد پرداخته و تدريس خارج فقه و اصول دارند به نام آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى معروفند. تاريخ تولد ايشان در حدود سال 1287 ش مىباشد و «نردبان آسمان» مجموعهاى از درسهاى اخلاق حضرت آية الله بهاء الدينى است كه توسط آقاى اكبر اسدى تدوين و ويرايش گرديده; و «حاج آقا رضا بهاء الدينى آيت بصيرت» از مجموعه ديدار با ابرار تأليف آقا سيد حسن شفيعى با تدوين و نگارش آقاى احمد لقمانى شرح حال آن بزرگ را به تصوير كشيده است. ببينيد: آثار الحجه 2/94; حوزه: ش16 (سال سوم ش4) مصاحبه با حضرت آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى.
2ـ ايشان برادر آقا مرتضى برقعى واعظ است فرزندان او از فرهنگيان اين شهر هستند.
مستفيد گشته و همچنين در خدمت اساتيد ديگر حوزه علميه تدريس(1) كرده و اكنون از شاگردان فاضل آيت الله بروجردى است. فضل و دانش و خوى و روش را از مرحوم آيت الله صدر به ارث برده و اكنون از فضلاى مورد توجه حوزه علميه است و در مسجد موزه آستانه اقامه جماعت مىنمايد.
ركن الدين محمد بن سعد القاضى(2):
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ برخى ديگر از اساتيد او عبارتند از: مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى، آيت الله حاج آقا روح الله خمينى(قدس سره). شمارى از تأليفات سودمند معظم له: دروغ، حسد، استقامت، تفسير سوره حمد، راه على(عليه السلام)، راه قرآن، حسن يوسف در تفسير سوره يوسف; فلسفه آزاد; الفلسفة العليا; الاجتهاد والتقليد; پيشواى شهيدان; معنى العدالة (مطبوع در مجله الهادى); بانوى كربلا (ترجمه); نگاهى به آثار فقهى شيخ طوسى; مرد وفا (اين كتاب توسط ناشرى با نام «زير درختان سدر» هم چاپ شده است); تفسير سوره حجرات; زن و آزادى; مقدمه بر كتاب دانشوران عصر ناصرى; حاشيه منظومه (غير مطبوع); پايان شب سيه; نشانههائى از او. در ترجمه ايشان كه در سال 1373 به رحمت ايزدى پيوست به كتب زير مراجعه شود: زندگى و مبارزات امام موسى و سيد محمد باقر صدر (بضميمه چهرههاى درخشان خاندان صدر) ص116; آثار الحجة 1/205; تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير ج1/303; مجله تاريخ و فرهنگ معاصر ش140 و13.
2ـ قاضى ركنالدين خط نيكوئى داشت ر.ك: خطّ و خطّاطان از ابوالقاسم رفيعى مهرآبادى ص179. ديوان ركنالدين دعويدار قمى (شاعر ذواللسانين سده ششم و هفتم) با تصحيح ومقدمه على محدّث توسط انتشارات اميركبير به چاپ رسيده است. شاعر در مقدمهاى كه به نثر عربى بر ديوان خويش نوشته مىگويد: اين ديوان را به فرمان عزالدين يحيى بن شرفالدين محمد بن عزالدين يحيى الشهيد گردآورى كرده است. در پيشگفتار سى و پنج صفحهاى توضيحات زيادى درباره شاعر و خاندان وى، مكاتبات و سفرهاى شاعر و نسخه اساسى طبع و... داده شده است وى نخست در قم مىزيسته و از مداحان حسامالدوله اردشير پسر حسن پادشاه باوندى (567 ـ 602 هـ) بود پس از انقراض اين سلسله به تبريز رفت و سرانجام در همانجا از دنيا رفت. بنگريد: كيهان فرهنگى سال سوم آذرماه 65 ص38 و مقدمه ديوان; دايرة المعارف تشيع 1/177; امل الآمل 2/274; مجمع الفصحاء ـ چاپ دكتر مظاهر مصفا ـ 2/680; آتشكده آذر 237; تاريخ نهضتهاى فكرى ايرانيان از آغاز قرن هفتم تا پايان قرن نهم بخش اول (از مولوى تا جامى) ص72; تذكره سخنوران قم 136; امل 502; جامع الرواة 2/117; تنقيح المقال 3/120.
از مردان فقيه و دانشمندان بزرگ اين ديار، و زندگانى او اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم بوده، شيخ منتجبالدين ترجمه او را در كتاب رجال خود آورده است(1).
ركنالدين شاعرى پارسى گوى و توانا بوده است. با كمالالدين اسماعيل و اثيرالدين اومانى معاصر بود، شعر زير مطلع يكى از غزلهاى اوست:
صبح برآمد زكوه، خنجر زر در برش ***گشته روان بر افق خون زسر خنجرش
* * *
شرم بالاى خون من در گردنت***يا زخود، يا از خدا يا از منت
آهن اندر سيم نبود، پس چرا***معدن فولاد شد سيمين تنت؟!
روح الله خمينى (حاج آقا روح الله):
از اساتيد درجه اول امروز حوزه علمى قم و فرزند مرحوم سيد مصطفى خمينى(2) است، در سال 1320 قمرى در خمين متولد شده، تحصيلات
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست منتجب الدين: 122.
2ـ در كتاب علماى بزرگ شيعه از كلينى تا خمينى 318 آمده: مجاهد مبارز آيت الله شهيد حاج آقا مصطفى خمينى يكى از مشاهير علماء مكتب ما در اوايل قرن چهاردهم هجرى است... شهيد خمينى، مجتهدى فقيه و دانشمندى متين و شجاع و با ابّهت بود. از تواضع و تقوى و فضائل اخلاقى، گذشت و ايثار برخوردار بوده با داشتن اين فضائل از بيدادگرى و مظالم ستمگران و خانهاى غارتگر زالوصفت، كه از دسترنج مردم بهره مىبردند، خيلى ناراحت بود، خانهاى ستمگرى كه در گذشته به جان و مال و ناموس مردم مستضعف و كشاورزان زحمتكش طمع نامشروع داشتند و آن بيچارگان بدون اجازه مالكان و اربابان زورگو حتّى جرأت نوشيدن آب نداشتند، شهيد خمينى در آگاهى مردم و نصيحت به مالكان سالها رسالت خويش را ايفا مىنمود و گاه ناگزير مىشد مردانه قد علم نموده عليه مظالم آنها قاطعانه برخورد كند. اربابان ستمگر عليه او توطئهها چيدند. سرانجام موقعى كه آقا قصد مسافرت از خمين به اراك داشت در بين راه به وسيله رضا قليخان و بهرام خان ناگهان به ضرب گلوله نقش بر زمين شد و...».
مقدماتيش را در اراك فرا گرفته است و سپس به قم آمدهاند، در علوم فلسفه و اخلاق استادان او مرحوم آقاميرزا محمد على شاه آبادى و آقاسيد ابوالحسن حكيم قزوينى(1) و مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى بودهاند. و علوم منقول و فقه و اصول را از محضر آيت الله مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى و آقاى مير سيد على كاشانى(2) فرا گرفتهاند.
امروز هرچند به مجلس درس حضرت آيت الله بروجردى حضور مىيابد، خود نيز از اساتيد عالى فقه و اصول بشمار مىرود(3) سابقاً در بعضى ايام هفته خصوصاً روزهائى كه دروس معمولى تعطيل مىشد مباحث اخلاقى را در ايوان مدرسه فيضيه مطرح مىفرمودند و طلاب علوم دينى و دانش پژوهان از محضرشان مستفيض مىشدند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و مرحوم حكيم الهى حاج شيخ على اكبر يزدى م1354.
2ـ و مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا نجفى مؤلف وقاية الاذهان و مرحوم آيت الله شيخ ابوالقاسم كبير قمى.
3ـ جناب ايشان از سال 1347 در حالى كه تنها 27 سال داشت تدريس متون فلسفى را آغاز كرد و در كنار تدريس فقه و اصول و فلسفه از تدريس اخلاق غافل نبود و از همان ايّام بهرمناسبتى در افشاى جنايات و مفاسد رژيم مىكوشيد و لذا پليس رضا خانى در صدد تعطيل اين درس كه با استقبال فراوان مواجه شده و از هفتهاى يك روز به هفتهاى دو روز ارتقاء يافته بود، برآمد كه حضرت امام خمينى(قدس سره) مقاومت كرد. معظم له تدريس خارج فقه و اصول را در سالهاى 1363 قمرى (44 سالگى) آغاز كرد و شاگردان لايق و دانشمندى را تربيت كرد و يكى از زعماءبزرگ حوزه و مراجع تقليد شيعه گرديد و با بينش عميق و درايت و مديريّت خاصى كه داشت توانست نهضت اسلامى ايران را رهبرى و رژيم 2500 ساله شاهنشاهى را در ايران سرنگون و حكومت جمهورى اسلامى را پايهگذارى كند. مبارزات و سائر ابعاد زندگى اين مرجع آگاه و بيدار و پرمجاهد و روشن ضمير شيعه در اين مختصر نمىگنجد، علاقمندان به كتب مربوطه زير مراجعه كنند: بررسى و تحليل از نهضت امام خمينى; تاريخ سياسى معاصر ايران; تفسير آفتاب; لمحات من حياة الامام الخمينى; نهضت روحانيون ايران و... نجوم امّت و الامام الخمينى قائد الثورة الاسلامية فى ايران; زندگينامه امام خمينى; يكصد سال مبارزه روحانيت مترقى; اختران تابناك; سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام خمينى.
تأليفات ايشان بسيار است از آن جمله:
1 ـ مصباح الهداية فى الخلافة والامامة.
2 ـ حاشيهاى بر فصوص محيى الدين.
و قريب چهارده جلد ديگر در مسائل مختلف علوم فقه و اصول و فلسفه كه چاپ نشدهاند(1) و يك كتاب به فارسى به نام كشف الاسرار پيرامون بعضى ايرادات و اشكالات نوشتهاند.
ريّان بن شبيب:
از ثقات محدّثين است، اصلاً اهل قم نيست ولى در قم سكونت گزيده و به اين سبب او را از سلسله قميين شمردهاند(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست سائر تأليفات آيت الله امام خمينى(رحمه الله): البيع 5 جلد; مكاسب محرمه 2ج; تحرير الوسيله 2ج; كتاب الطهارة 2ج; الرسائل 2ج; اسرار الصلاة يامعراج السالكين; رسالة فى الطلب والإرادة; حكومت اسلامى يا ولايت فقيه; حاشيه بر مفتاح الغيب; مبارزه با نفس يا جهاد اكبر; تفسير سوره حمد; مختصر فى شرح الدعاء المتعلق بالسحر (اين كتاب اولين تأليف حضرت امام است كه در سن 27 سالگى نوشته و توسط آقاى سيّد احمد فهرى به نام «تفسير دعاء سحر» به فارسى ترجمه شده; اربعين حديث (7 حديث آن مسائل عقلى و 33 حديث ديگرش در اخلاقيات است); شرح حديث رأس الجالوت; شرح حديث جنود عقل و جهل; و تقريرات بحثهاى ارزنده ايشان را جمعى از شاگردان ايشان نوشتهاند كه از برخى از آنها نام مىبريم: تهذيب الاصول; نيل الأوطار فى بيان قاعدة لا ضرر ولا ضرار; رسالة فى الاجتهاد والتقليد و دهها كتاب ديگر و مجموعه گفتارهاى ايشان نيز با نامهاى مختلف چاپ شده كه جامعتر از همه «صحيفه نور» است كه تاكنون 23 جلد آن منتشر شده است.
2ـ رجال النجاشى: 165; خلاصه 1/71; اختيار كشى رقم 1132 گويد: وى دائى معتصم و از ثقات است...، او مسائل صباح بن نصر هندى از امام رضا(عليه السلام) را جمع كرده و ثقه و صدوق بوده است.
ريّان بن الصلت البغدادى الاشعرى (ابو على):
اواخر قرن دوم، نجاشى(1) و علامه او را قمى دانستهاند از روات موثّق و از اصحاب على بن موسى الرضا(عليه السلام) است از ملازمان مأمون الرشيد و مورد عنايت او بوده است(2)، مأمون او رامانند فضل بن سهل طرف مشورت و مخزن اسرار خود مىدانست و انجام بعضى امور را به او واگذار مىنمود وليكن ريان بن الصلت باطناً شيعه و از دوستان خانواده عصمت و امامت بوده است. شيخ در فهرست تأليف كتابى را به او نسبت مىدهد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال النجاشى 165; فهرست طوسى 71; رجال طوسى 376، 415، 473; اختيار كشى رقم 1035 ـ 1037; خلاصه 1/70.
2ـ وحيد بهبهانى در تعليقه گويد: او خطيب مأمون و از مقربان و اصحاب سرّ او بود و مأمون خدمات خود را به او و فضل بن سهل رجوع مىنمود ولى وى در باطن شيعه بوده است.
3ـ در خلاصه آمده كه فرزندش على نيز ثقه بوده و وكيل امام هادى(عليه السلام) بوده است.
« ز »زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ امروزه اين عالم بزرگ كه از مفاخر حوزه مقدسه قم به حساب مىآيد و در حوزه به تربيت نفوس مستعد پرداخته و تدريس خارج فقه و اصول دارند به نام آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى معروفند. تاريخ تولد ايشان در حدود سال 1287 ش مىباشد و «نردبان آسمان» مجموعهاى از درسهاى اخلاق حضرت آية الله بهاء الدينى است كه توسط آقاى اكبر اسدى تدوين و ويرايش گرديده; و «حاج آقا رضا بهاء الدينى آيت بصيرت» از مجموعه ديدار با ابرار تأليف آقا سيد حسن شفيعى با تدوين و نگارش آقاى احمد لقمانى شرح حال آن بزرگ را به تصوير كشيده است. ببينيد: آثار الحجه 2/94; حوزه: ش16 (سال سوم ش4) مصاحبه با حضرت آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى.
2ـ ايشان برادر آقا مرتضى برقعى واعظ است فرزندان او از فرهنگيان اين شهر هستند.
مستفيد گشته و همچنين در خدمت اساتيد ديگر حوزه علميه تدريس(1) كرده و اكنون از شاگردان فاضل آيت الله بروجردى است. فضل و دانش و خوى و روش را از مرحوم آيت الله صدر به ارث برده و اكنون از فضلاى مورد توجه حوزه علميه است و در مسجد موزه آستانه اقامه جماعت مىنمايد.
ركن الدين محمد بن سعد القاضى(2):
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ برخى ديگر از اساتيد او عبارتند از: مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى، آيت الله حاج آقا روح الله خمينى(قدس سره). شمارى از تأليفات سودمند معظم له: دروغ، حسد، استقامت، تفسير سوره حمد، راه على(عليه السلام)، راه قرآن، حسن يوسف در تفسير سوره يوسف; فلسفه آزاد; الفلسفة العليا; الاجتهاد والتقليد; پيشواى شهيدان; معنى العدالة (مطبوع در مجله الهادى); بانوى كربلا (ترجمه); نگاهى به آثار فقهى شيخ طوسى; مرد وفا (اين كتاب توسط ناشرى با نام «زير درختان سدر» هم چاپ شده است); تفسير سوره حجرات; زن و آزادى; مقدمه بر كتاب دانشوران عصر ناصرى; حاشيه منظومه (غير مطبوع); پايان شب سيه; نشانههائى از او. در ترجمه ايشان كه در سال 1373 به رحمت ايزدى پيوست به كتب زير مراجعه شود: زندگى و مبارزات امام موسى و سيد محمد باقر صدر (بضميمه چهرههاى درخشان خاندان صدر) ص116; آثار الحجة 1/205; تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير ج1/303; مجله تاريخ و فرهنگ معاصر ش140 و13.
2ـ قاضى ركنالدين خط نيكوئى داشت ر.ك: خطّ و خطّاطان از ابوالقاسم رفيعى مهرآبادى ص179. ديوان ركنالدين دعويدار قمى (شاعر ذواللسانين سده ششم و هفتم) با تصحيح ومقدمه على محدّث توسط انتشارات اميركبير به چاپ رسيده است. شاعر در مقدمهاى كه به نثر عربى بر ديوان خويش نوشته مىگويد: اين ديوان را به فرمان عزالدين يحيى بن شرفالدين محمد بن عزالدين يحيى الشهيد گردآورى كرده است. در پيشگفتار سى و پنج صفحهاى توضيحات زيادى درباره شاعر و خاندان وى، مكاتبات و سفرهاى شاعر و نسخه اساسى طبع و... داده شده است وى نخست در قم مىزيسته و از مداحان حسامالدوله اردشير پسر حسن پادشاه باوندى (567 ـ 602 هـ) بود پس از انقراض اين سلسله به تبريز رفت و سرانجام در همانجا از دنيا رفت. بنگريد: كيهان فرهنگى سال سوم آذرماه 65 ص38 و مقدمه ديوان; دايرة المعارف تشيع 1/177; امل الآمل 2/274; مجمع الفصحاء ـ چاپ دكتر مظاهر مصفا ـ 2/680; آتشكده آذر 237; تاريخ نهضتهاى فكرى ايرانيان از آغاز قرن هفتم تا پايان قرن نهم بخش اول (از مولوى تا جامى) ص72; تذكره سخنوران قم 136; امل 502; جامع الرواة 2/117; تنقيح المقال 3/120.
از مردان فقيه و دانشمندان بزرگ اين ديار، و زندگانى او اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم بوده، شيخ منتجبالدين ترجمه او را در كتاب رجال خود آورده است(1).
ركنالدين شاعرى پارسى گوى و توانا بوده است. با كمالالدين اسماعيل و اثيرالدين اومانى معاصر بود، شعر زير مطلع يكى از غزلهاى اوست:
صبح برآمد زكوه، خنجر زر در برش ***گشته روان بر افق خون زسر خنجرش
* * *
شرم بالاى خون من در گردنت***يا زخود، يا از خدا يا از منت
آهن اندر سيم نبود، پس چرا***معدن فولاد شد سيمين تنت؟!
روح الله خمينى (حاج آقا روح الله):
از اساتيد درجه اول امروز حوزه علمى قم و فرزند مرحوم سيد مصطفى خمينى(2) است، در سال 1320 قمرى در خمين متولد شده، تحصيلات
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست منتجب الدين: 122.
2ـ در كتاب علماى بزرگ شيعه از كلينى تا خمينى 318 آمده: مجاهد مبارز آيت الله شهيد حاج آقا مصطفى خمينى يكى از مشاهير علماء مكتب ما در اوايل قرن چهاردهم هجرى است... شهيد خمينى، مجتهدى فقيه و دانشمندى متين و شجاع و با ابّهت بود. از تواضع و تقوى و فضائل اخلاقى، گذشت و ايثار برخوردار بوده با داشتن اين فضائل از بيدادگرى و مظالم ستمگران و خانهاى غارتگر زالوصفت، كه از دسترنج مردم بهره مىبردند، خيلى ناراحت بود، خانهاى ستمگرى كه در گذشته به جان و مال و ناموس مردم مستضعف و كشاورزان زحمتكش طمع نامشروع داشتند و آن بيچارگان بدون اجازه مالكان و اربابان زورگو حتّى جرأت نوشيدن آب نداشتند، شهيد خمينى در آگاهى مردم و نصيحت به مالكان سالها رسالت خويش را ايفا مىنمود و گاه ناگزير مىشد مردانه قد علم نموده عليه مظالم آنها قاطعانه برخورد كند. اربابان ستمگر عليه او توطئهها چيدند. سرانجام موقعى كه آقا قصد مسافرت از خمين به اراك داشت در بين راه به وسيله رضا قليخان و بهرام خان ناگهان به ضرب گلوله نقش بر زمين شد و...».
مقدماتيش را در اراك فرا گرفته است و سپس به قم آمدهاند، در علوم فلسفه و اخلاق استادان او مرحوم آقاميرزا محمد على شاه آبادى و آقاسيد ابوالحسن حكيم قزوينى(1) و مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى بودهاند. و علوم منقول و فقه و اصول را از محضر آيت الله مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى و آقاى مير سيد على كاشانى(2) فرا گرفتهاند.
امروز هرچند به مجلس درس حضرت آيت الله بروجردى حضور مىيابد، خود نيز از اساتيد عالى فقه و اصول بشمار مىرود(3) سابقاً در بعضى ايام هفته خصوصاً روزهائى كه دروس معمولى تعطيل مىشد مباحث اخلاقى را در ايوان مدرسه فيضيه مطرح مىفرمودند و طلاب علوم دينى و دانش پژوهان از محضرشان مستفيض مىشدند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و مرحوم حكيم الهى حاج شيخ على اكبر يزدى م1354.
2ـ و مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا نجفى مؤلف وقاية الاذهان و مرحوم آيت الله شيخ ابوالقاسم كبير قمى.
3ـ جناب ايشان از سال 1347 در حالى كه تنها 27 سال داشت تدريس متون فلسفى را آغاز كرد و در كنار تدريس فقه و اصول و فلسفه از تدريس اخلاق غافل نبود و از همان ايّام بهرمناسبتى در افشاى جنايات و مفاسد رژيم مىكوشيد و لذا پليس رضا خانى در صدد تعطيل اين درس كه با استقبال فراوان مواجه شده و از هفتهاى يك روز به هفتهاى دو روز ارتقاء يافته بود، برآمد كه حضرت امام خمينى(قدس سره) مقاومت كرد. معظم له تدريس خارج فقه و اصول را در سالهاى 1363 قمرى (44 سالگى) آغاز كرد و شاگردان لايق و دانشمندى را تربيت كرد و يكى از زعماءبزرگ حوزه و مراجع تقليد شيعه گرديد و با بينش عميق و درايت و مديريّت خاصى كه داشت توانست نهضت اسلامى ايران را رهبرى و رژيم 2500 ساله شاهنشاهى را در ايران سرنگون و حكومت جمهورى اسلامى را پايهگذارى كند. مبارزات و سائر ابعاد زندگى اين مرجع آگاه و بيدار و پرمجاهد و روشن ضمير شيعه در اين مختصر نمىگنجد، علاقمندان به كتب مربوطه زير مراجعه كنند: بررسى و تحليل از نهضت امام خمينى; تاريخ سياسى معاصر ايران; تفسير آفتاب; لمحات من حياة الامام الخمينى; نهضت روحانيون ايران و... نجوم امّت و الامام الخمينى قائد الثورة الاسلامية فى ايران; زندگينامه امام خمينى; يكصد سال مبارزه روحانيت مترقى; اختران تابناك; سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام خمينى.
تأليفات ايشان بسيار است از آن جمله:
1 ـ مصباح الهداية فى الخلافة والامامة.
2 ـ حاشيهاى بر فصوص محيى الدين.
و قريب چهارده جلد ديگر در مسائل مختلف علوم فقه و اصول و فلسفه كه چاپ نشدهاند(1) و يك كتاب به فارسى به نام كشف الاسرار پيرامون بعضى ايرادات و اشكالات نوشتهاند.
ريّان بن شبيب:
از ثقات محدّثين است، اصلاً اهل قم نيست ولى در قم سكونت گزيده و به اين سبب او را از سلسله قميين شمردهاند(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست سائر تأليفات آيت الله امام خمينى(رحمه الله): البيع 5 جلد; مكاسب محرمه 2ج; تحرير الوسيله 2ج; كتاب الطهارة 2ج; الرسائل 2ج; اسرار الصلاة يامعراج السالكين; رسالة فى الطلب والإرادة; حكومت اسلامى يا ولايت فقيه; حاشيه بر مفتاح الغيب; مبارزه با نفس يا جهاد اكبر; تفسير سوره حمد; مختصر فى شرح الدعاء المتعلق بالسحر (اين كتاب اولين تأليف حضرت امام است كه در سن 27 سالگى نوشته و توسط آقاى سيّد احمد فهرى به نام «تفسير دعاء سحر» به فارسى ترجمه شده; اربعين حديث (7 حديث آن مسائل عقلى و 33 حديث ديگرش در اخلاقيات است); شرح حديث رأس الجالوت; شرح حديث جنود عقل و جهل; و تقريرات بحثهاى ارزنده ايشان را جمعى از شاگردان ايشان نوشتهاند كه از برخى از آنها نام مىبريم: تهذيب الاصول; نيل الأوطار فى بيان قاعدة لا ضرر ولا ضرار; رسالة فى الاجتهاد والتقليد و دهها كتاب ديگر و مجموعه گفتارهاى ايشان نيز با نامهاى مختلف چاپ شده كه جامعتر از همه «صحيفه نور» است كه تاكنون 23 جلد آن منتشر شده است.
2ـ رجال النجاشى: 165; خلاصه 1/71; اختيار كشى رقم 1132 گويد: وى دائى معتصم و از ثقات است...، او مسائل صباح بن نصر هندى از امام رضا(عليه السلام) را جمع كرده و ثقه و صدوق بوده است.
ريّان بن الصلت البغدادى الاشعرى (ابو على):
اواخر قرن دوم، نجاشى(1) و علامه او را قمى دانستهاند از روات موثّق و از اصحاب على بن موسى الرضا(عليه السلام) است از ملازمان مأمون الرشيد و مورد عنايت او بوده است(2)، مأمون او رامانند فضل بن سهل طرف مشورت و مخزن اسرار خود مىدانست و انجام بعضى امور را به او واگذار مىنمود وليكن ريان بن الصلت باطناً شيعه و از دوستان خانواده عصمت و امامت بوده است. شيخ در فهرست تأليف كتابى را به او نسبت مىدهد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال النجاشى 165; فهرست طوسى 71; رجال طوسى 376، 415، 473; اختيار كشى رقم 1035 ـ 1037; خلاصه 1/70.
2ـ وحيد بهبهانى در تعليقه گويد: او خطيب مأمون و از مقربان و اصحاب سرّ او بود و مأمون خدمات خود را به او و فضل بن سهل رجوع مىنمود ولى وى در باطن شيعه بوده است.
3ـ در خلاصه آمده كه فرزندش على نيز ثقه بوده و وكيل امام هادى(عليه السلام) بوده است.
« ز »زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
2ـ ايشان برادر آقا مرتضى برقعى واعظ است فرزندان او از فرهنگيان اين شهر هستند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ برخى ديگر از اساتيد او عبارتند از: مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى، آيت الله حاج آقا روح الله خمينى(قدس سره). شمارى از تأليفات سودمند معظم له: دروغ، حسد، استقامت، تفسير سوره حمد، راه على(عليه السلام)، راه قرآن، حسن يوسف در تفسير سوره يوسف; فلسفه آزاد; الفلسفة العليا; الاجتهاد والتقليد; پيشواى شهيدان; معنى العدالة (مطبوع در مجله الهادى); بانوى كربلا (ترجمه); نگاهى به آثار فقهى شيخ طوسى; مرد وفا (اين كتاب توسط ناشرى با نام «زير درختان سدر» هم چاپ شده است); تفسير سوره حجرات; زن و آزادى; مقدمه بر كتاب دانشوران عصر ناصرى; حاشيه منظومه (غير مطبوع); پايان شب سيه; نشانههائى از او. در ترجمه ايشان كه در سال 1373 به رحمت ايزدى پيوست به كتب زير مراجعه شود: زندگى و مبارزات امام موسى و سيد محمد باقر صدر (بضميمه چهرههاى درخشان خاندان صدر) ص116; آثار الحجة 1/205; تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير ج1/303; مجله تاريخ و فرهنگ معاصر ش140 و13.
2ـ قاضى ركنالدين خط نيكوئى داشت ر.ك: خطّ و خطّاطان از ابوالقاسم رفيعى مهرآبادى ص179. ديوان ركنالدين دعويدار قمى (شاعر ذواللسانين سده ششم و هفتم) با تصحيح ومقدمه على محدّث توسط انتشارات اميركبير به چاپ رسيده است. شاعر در مقدمهاى كه به نثر عربى بر ديوان خويش نوشته مىگويد: اين ديوان را به فرمان عزالدين يحيى بن شرفالدين محمد بن عزالدين يحيى الشهيد گردآورى كرده است. در پيشگفتار سى و پنج صفحهاى توضيحات زيادى درباره شاعر و خاندان وى، مكاتبات و سفرهاى شاعر و نسخه اساسى طبع و... داده شده است وى نخست در قم مىزيسته و از مداحان حسامالدوله اردشير پسر حسن پادشاه باوندى (567 ـ 602 هـ) بود پس از انقراض اين سلسله به تبريز رفت و سرانجام در همانجا از دنيا رفت. بنگريد: كيهان فرهنگى سال سوم آذرماه 65 ص38 و مقدمه ديوان; دايرة المعارف تشيع 1/177; امل الآمل 2/274; مجمع الفصحاء ـ چاپ دكتر مظاهر مصفا ـ 2/680; آتشكده آذر 237; تاريخ نهضتهاى فكرى ايرانيان از آغاز قرن هفتم تا پايان قرن نهم بخش اول (از مولوى تا جامى) ص72; تذكره سخنوران قم 136; امل 502; جامع الرواة 2/117; تنقيح المقال 3/120.
از مردان فقيه و دانشمندان بزرگ اين ديار، و زندگانى او اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم بوده، شيخ منتجبالدين ترجمه او را در كتاب رجال خود آورده است(1).
ركنالدين شاعرى پارسى گوى و توانا بوده است. با كمالالدين اسماعيل و اثيرالدين اومانى معاصر بود، شعر زير مطلع يكى از غزلهاى اوست:
صبح برآمد زكوه، خنجر زر در برش ***گشته روان بر افق خون زسر خنجرش
* * *
شرم بالاى خون من در گردنت***يا زخود، يا از خدا يا از منت
آهن اندر سيم نبود، پس چرا***معدن فولاد شد سيمين تنت؟!
روح الله خمينى (حاج آقا روح الله):
از اساتيد درجه اول امروز حوزه علمى قم و فرزند مرحوم سيد مصطفى خمينى(2) است، در سال 1320 قمرى در خمين متولد شده، تحصيلات
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست منتجب الدين: 122.
2ـ در كتاب علماى بزرگ شيعه از كلينى تا خمينى 318 آمده: مجاهد مبارز آيت الله شهيد حاج آقا مصطفى خمينى يكى از مشاهير علماء مكتب ما در اوايل قرن چهاردهم هجرى است... شهيد خمينى، مجتهدى فقيه و دانشمندى متين و شجاع و با ابّهت بود. از تواضع و تقوى و فضائل اخلاقى، گذشت و ايثار برخوردار بوده با داشتن اين فضائل از بيدادگرى و مظالم ستمگران و خانهاى غارتگر زالوصفت، كه از دسترنج مردم بهره مىبردند، خيلى ناراحت بود، خانهاى ستمگرى كه در گذشته به جان و مال و ناموس مردم مستضعف و كشاورزان زحمتكش طمع نامشروع داشتند و آن بيچارگان بدون اجازه مالكان و اربابان زورگو حتّى جرأت نوشيدن آب نداشتند، شهيد خمينى در آگاهى مردم و نصيحت به مالكان سالها رسالت خويش را ايفا مىنمود و گاه ناگزير مىشد مردانه قد علم نموده عليه مظالم آنها قاطعانه برخورد كند. اربابان ستمگر عليه او توطئهها چيدند. سرانجام موقعى كه آقا قصد مسافرت از خمين به اراك داشت در بين راه به وسيله رضا قليخان و بهرام خان ناگهان به ضرب گلوله نقش بر زمين شد و...».
مقدماتيش را در اراك فرا گرفته است و سپس به قم آمدهاند، در علوم فلسفه و اخلاق استادان او مرحوم آقاميرزا محمد على شاه آبادى و آقاسيد ابوالحسن حكيم قزوينى(1) و مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى بودهاند. و علوم منقول و فقه و اصول را از محضر آيت الله مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى و آقاى مير سيد على كاشانى(2) فرا گرفتهاند.
امروز هرچند به مجلس درس حضرت آيت الله بروجردى حضور مىيابد، خود نيز از اساتيد عالى فقه و اصول بشمار مىرود(3) سابقاً در بعضى ايام هفته خصوصاً روزهائى كه دروس معمولى تعطيل مىشد مباحث اخلاقى را در ايوان مدرسه فيضيه مطرح مىفرمودند و طلاب علوم دينى و دانش پژوهان از محضرشان مستفيض مىشدند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و مرحوم حكيم الهى حاج شيخ على اكبر يزدى م1354.
2ـ و مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا نجفى مؤلف وقاية الاذهان و مرحوم آيت الله شيخ ابوالقاسم كبير قمى.
3ـ جناب ايشان از سال 1347 در حالى كه تنها 27 سال داشت تدريس متون فلسفى را آغاز كرد و در كنار تدريس فقه و اصول و فلسفه از تدريس اخلاق غافل نبود و از همان ايّام بهرمناسبتى در افشاى جنايات و مفاسد رژيم مىكوشيد و لذا پليس رضا خانى در صدد تعطيل اين درس كه با استقبال فراوان مواجه شده و از هفتهاى يك روز به هفتهاى دو روز ارتقاء يافته بود، برآمد كه حضرت امام خمينى(قدس سره) مقاومت كرد. معظم له تدريس خارج فقه و اصول را در سالهاى 1363 قمرى (44 سالگى) آغاز كرد و شاگردان لايق و دانشمندى را تربيت كرد و يكى از زعماءبزرگ حوزه و مراجع تقليد شيعه گرديد و با بينش عميق و درايت و مديريّت خاصى كه داشت توانست نهضت اسلامى ايران را رهبرى و رژيم 2500 ساله شاهنشاهى را در ايران سرنگون و حكومت جمهورى اسلامى را پايهگذارى كند. مبارزات و سائر ابعاد زندگى اين مرجع آگاه و بيدار و پرمجاهد و روشن ضمير شيعه در اين مختصر نمىگنجد، علاقمندان به كتب مربوطه زير مراجعه كنند: بررسى و تحليل از نهضت امام خمينى; تاريخ سياسى معاصر ايران; تفسير آفتاب; لمحات من حياة الامام الخمينى; نهضت روحانيون ايران و... نجوم امّت و الامام الخمينى قائد الثورة الاسلامية فى ايران; زندگينامه امام خمينى; يكصد سال مبارزه روحانيت مترقى; اختران تابناك; سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام خمينى.
تأليفات ايشان بسيار است از آن جمله:
1 ـ مصباح الهداية فى الخلافة والامامة.
2 ـ حاشيهاى بر فصوص محيى الدين.
و قريب چهارده جلد ديگر در مسائل مختلف علوم فقه و اصول و فلسفه كه چاپ نشدهاند(1) و يك كتاب به فارسى به نام كشف الاسرار پيرامون بعضى ايرادات و اشكالات نوشتهاند.
ريّان بن شبيب:
از ثقات محدّثين است، اصلاً اهل قم نيست ولى در قم سكونت گزيده و به اين سبب او را از سلسله قميين شمردهاند(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست سائر تأليفات آيت الله امام خمينى(رحمه الله): البيع 5 جلد; مكاسب محرمه 2ج; تحرير الوسيله 2ج; كتاب الطهارة 2ج; الرسائل 2ج; اسرار الصلاة يامعراج السالكين; رسالة فى الطلب والإرادة; حكومت اسلامى يا ولايت فقيه; حاشيه بر مفتاح الغيب; مبارزه با نفس يا جهاد اكبر; تفسير سوره حمد; مختصر فى شرح الدعاء المتعلق بالسحر (اين كتاب اولين تأليف حضرت امام است كه در سن 27 سالگى نوشته و توسط آقاى سيّد احمد فهرى به نام «تفسير دعاء سحر» به فارسى ترجمه شده; اربعين حديث (7 حديث آن مسائل عقلى و 33 حديث ديگرش در اخلاقيات است); شرح حديث رأس الجالوت; شرح حديث جنود عقل و جهل; و تقريرات بحثهاى ارزنده ايشان را جمعى از شاگردان ايشان نوشتهاند كه از برخى از آنها نام مىبريم: تهذيب الاصول; نيل الأوطار فى بيان قاعدة لا ضرر ولا ضرار; رسالة فى الاجتهاد والتقليد و دهها كتاب ديگر و مجموعه گفتارهاى ايشان نيز با نامهاى مختلف چاپ شده كه جامعتر از همه «صحيفه نور» است كه تاكنون 23 جلد آن منتشر شده است.
2ـ رجال النجاشى: 165; خلاصه 1/71; اختيار كشى رقم 1132 گويد: وى دائى معتصم و از ثقات است...، او مسائل صباح بن نصر هندى از امام رضا(عليه السلام) را جمع كرده و ثقه و صدوق بوده است.
ريّان بن الصلت البغدادى الاشعرى (ابو على):
اواخر قرن دوم، نجاشى(1) و علامه او را قمى دانستهاند از روات موثّق و از اصحاب على بن موسى الرضا(عليه السلام) است از ملازمان مأمون الرشيد و مورد عنايت او بوده است(2)، مأمون او رامانند فضل بن سهل طرف مشورت و مخزن اسرار خود مىدانست و انجام بعضى امور را به او واگذار مىنمود وليكن ريان بن الصلت باطناً شيعه و از دوستان خانواده عصمت و امامت بوده است. شيخ در فهرست تأليف كتابى را به او نسبت مىدهد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال النجاشى 165; فهرست طوسى 71; رجال طوسى 376، 415، 473; اختيار كشى رقم 1035 ـ 1037; خلاصه 1/70.
2ـ وحيد بهبهانى در تعليقه گويد: او خطيب مأمون و از مقربان و اصحاب سرّ او بود و مأمون خدمات خود را به او و فضل بن سهل رجوع مىنمود ولى وى در باطن شيعه بوده است.
3ـ در خلاصه آمده كه فرزندش على نيز ثقه بوده و وكيل امام هادى(عليه السلام) بوده است.
« ز »زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
2ـ قاضى ركنالدين خط نيكوئى داشت ر.ك: خطّ و خطّاطان از ابوالقاسم رفيعى مهرآبادى ص179. ديوان ركنالدين دعويدار قمى (شاعر ذواللسانين سده ششم و هفتم) با تصحيح ومقدمه على محدّث توسط انتشارات اميركبير به چاپ رسيده است. شاعر در مقدمهاى كه به نثر عربى بر ديوان خويش نوشته مىگويد: اين ديوان را به فرمان عزالدين يحيى بن شرفالدين محمد بن عزالدين يحيى الشهيد گردآورى كرده است. در پيشگفتار سى و پنج صفحهاى توضيحات زيادى درباره شاعر و خاندان وى، مكاتبات و سفرهاى شاعر و نسخه اساسى طبع و... داده شده است وى نخست در قم مىزيسته و از مداحان حسامالدوله اردشير پسر حسن پادشاه باوندى (567 ـ 602 هـ) بود پس از انقراض اين سلسله به تبريز رفت و سرانجام در همانجا از دنيا رفت. بنگريد: كيهان فرهنگى سال سوم آذرماه 65 ص38 و مقدمه ديوان; دايرة المعارف تشيع 1/177; امل الآمل 2/274; مجمع الفصحاء ـ چاپ دكتر مظاهر مصفا ـ 2/680; آتشكده آذر 237; تاريخ نهضتهاى فكرى ايرانيان از آغاز قرن هفتم تا پايان قرن نهم بخش اول (از مولوى تا جامى) ص72; تذكره سخنوران قم 136; امل 502; جامع الرواة 2/117; تنقيح المقال 3/120.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست منتجب الدين: 122.
2ـ در كتاب علماى بزرگ شيعه از كلينى تا خمينى 318 آمده: مجاهد مبارز آيت الله شهيد حاج آقا مصطفى خمينى يكى از مشاهير علماء مكتب ما در اوايل قرن چهاردهم هجرى است... شهيد خمينى، مجتهدى فقيه و دانشمندى متين و شجاع و با ابّهت بود. از تواضع و تقوى و فضائل اخلاقى، گذشت و ايثار برخوردار بوده با داشتن اين فضائل از بيدادگرى و مظالم ستمگران و خانهاى غارتگر زالوصفت، كه از دسترنج مردم بهره مىبردند، خيلى ناراحت بود، خانهاى ستمگرى كه در گذشته به جان و مال و ناموس مردم مستضعف و كشاورزان زحمتكش طمع نامشروع داشتند و آن بيچارگان بدون اجازه مالكان و اربابان زورگو حتّى جرأت نوشيدن آب نداشتند، شهيد خمينى در آگاهى مردم و نصيحت به مالكان سالها رسالت خويش را ايفا مىنمود و گاه ناگزير مىشد مردانه قد علم نموده عليه مظالم آنها قاطعانه برخورد كند. اربابان ستمگر عليه او توطئهها چيدند. سرانجام موقعى كه آقا قصد مسافرت از خمين به اراك داشت در بين راه به وسيله رضا قليخان و بهرام خان ناگهان به ضرب گلوله نقش بر زمين شد و...».
مقدماتيش را در اراك فرا گرفته است و سپس به قم آمدهاند، در علوم فلسفه و اخلاق استادان او مرحوم آقاميرزا محمد على شاه آبادى و آقاسيد ابوالحسن حكيم قزوينى(1) و مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى بودهاند. و علوم منقول و فقه و اصول را از محضر آيت الله مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى و آقاى مير سيد على كاشانى(2) فرا گرفتهاند.
امروز هرچند به مجلس درس حضرت آيت الله بروجردى حضور مىيابد، خود نيز از اساتيد عالى فقه و اصول بشمار مىرود(3) سابقاً در بعضى ايام هفته خصوصاً روزهائى كه دروس معمولى تعطيل مىشد مباحث اخلاقى را در ايوان مدرسه فيضيه مطرح مىفرمودند و طلاب علوم دينى و دانش پژوهان از محضرشان مستفيض مىشدند.
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و مرحوم حكيم الهى حاج شيخ على اكبر يزدى م1354.
2ـ و مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا نجفى مؤلف وقاية الاذهان و مرحوم آيت الله شيخ ابوالقاسم كبير قمى.
3ـ جناب ايشان از سال 1347 در حالى كه تنها 27 سال داشت تدريس متون فلسفى را آغاز كرد و در كنار تدريس فقه و اصول و فلسفه از تدريس اخلاق غافل نبود و از همان ايّام بهرمناسبتى در افشاى جنايات و مفاسد رژيم مىكوشيد و لذا پليس رضا خانى در صدد تعطيل اين درس كه با استقبال فراوان مواجه شده و از هفتهاى يك روز به هفتهاى دو روز ارتقاء يافته بود، برآمد كه حضرت امام خمينى(قدس سره) مقاومت كرد. معظم له تدريس خارج فقه و اصول را در سالهاى 1363 قمرى (44 سالگى) آغاز كرد و شاگردان لايق و دانشمندى را تربيت كرد و يكى از زعماءبزرگ حوزه و مراجع تقليد شيعه گرديد و با بينش عميق و درايت و مديريّت خاصى كه داشت توانست نهضت اسلامى ايران را رهبرى و رژيم 2500 ساله شاهنشاهى را در ايران سرنگون و حكومت جمهورى اسلامى را پايهگذارى كند. مبارزات و سائر ابعاد زندگى اين مرجع آگاه و بيدار و پرمجاهد و روشن ضمير شيعه در اين مختصر نمىگنجد، علاقمندان به كتب مربوطه زير مراجعه كنند: بررسى و تحليل از نهضت امام خمينى; تاريخ سياسى معاصر ايران; تفسير آفتاب; لمحات من حياة الامام الخمينى; نهضت روحانيون ايران و... نجوم امّت و الامام الخمينى قائد الثورة الاسلامية فى ايران; زندگينامه امام خمينى; يكصد سال مبارزه روحانيت مترقى; اختران تابناك; سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام خمينى.
تأليفات ايشان بسيار است از آن جمله:
1 ـ مصباح الهداية فى الخلافة والامامة.
2 ـ حاشيهاى بر فصوص محيى الدين.
و قريب چهارده جلد ديگر در مسائل مختلف علوم فقه و اصول و فلسفه كه چاپ نشدهاند(1) و يك كتاب به فارسى به نام كشف الاسرار پيرامون بعضى ايرادات و اشكالات نوشتهاند.
ريّان بن شبيب:
از ثقات محدّثين است، اصلاً اهل قم نيست ولى در قم سكونت گزيده و به اين سبب او را از سلسله قميين شمردهاند(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست سائر تأليفات آيت الله امام خمينى(رحمه الله): البيع 5 جلد; مكاسب محرمه 2ج; تحرير الوسيله 2ج; كتاب الطهارة 2ج; الرسائل 2ج; اسرار الصلاة يامعراج السالكين; رسالة فى الطلب والإرادة; حكومت اسلامى يا ولايت فقيه; حاشيه بر مفتاح الغيب; مبارزه با نفس يا جهاد اكبر; تفسير سوره حمد; مختصر فى شرح الدعاء المتعلق بالسحر (اين كتاب اولين تأليف حضرت امام است كه در سن 27 سالگى نوشته و توسط آقاى سيّد احمد فهرى به نام «تفسير دعاء سحر» به فارسى ترجمه شده; اربعين حديث (7 حديث آن مسائل عقلى و 33 حديث ديگرش در اخلاقيات است); شرح حديث رأس الجالوت; شرح حديث جنود عقل و جهل; و تقريرات بحثهاى ارزنده ايشان را جمعى از شاگردان ايشان نوشتهاند كه از برخى از آنها نام مىبريم: تهذيب الاصول; نيل الأوطار فى بيان قاعدة لا ضرر ولا ضرار; رسالة فى الاجتهاد والتقليد و دهها كتاب ديگر و مجموعه گفتارهاى ايشان نيز با نامهاى مختلف چاپ شده كه جامعتر از همه «صحيفه نور» است كه تاكنون 23 جلد آن منتشر شده است.
2ـ رجال النجاشى: 165; خلاصه 1/71; اختيار كشى رقم 1132 گويد: وى دائى معتصم و از ثقات است...، او مسائل صباح بن نصر هندى از امام رضا(عليه السلام) را جمع كرده و ثقه و صدوق بوده است.
ريّان بن الصلت البغدادى الاشعرى (ابو على):
اواخر قرن دوم، نجاشى(1) و علامه او را قمى دانستهاند از روات موثّق و از اصحاب على بن موسى الرضا(عليه السلام) است از ملازمان مأمون الرشيد و مورد عنايت او بوده است(2)، مأمون او رامانند فضل بن سهل طرف مشورت و مخزن اسرار خود مىدانست و انجام بعضى امور را به او واگذار مىنمود وليكن ريان بن الصلت باطناً شيعه و از دوستان خانواده عصمت و امامت بوده است. شيخ در فهرست تأليف كتابى را به او نسبت مىدهد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال النجاشى 165; فهرست طوسى 71; رجال طوسى 376، 415، 473; اختيار كشى رقم 1035 ـ 1037; خلاصه 1/70.
2ـ وحيد بهبهانى در تعليقه گويد: او خطيب مأمون و از مقربان و اصحاب سرّ او بود و مأمون خدمات خود را به او و فضل بن سهل رجوع مىنمود ولى وى در باطن شيعه بوده است.
3ـ در خلاصه آمده كه فرزندش على نيز ثقه بوده و وكيل امام هادى(عليه السلام) بوده است.
« ز »زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
2ـ در كتاب علماى بزرگ شيعه از كلينى تا خمينى 318 آمده: مجاهد مبارز آيت الله شهيد حاج آقا مصطفى خمينى يكى از مشاهير علماء مكتب ما در اوايل قرن چهاردهم هجرى است... شهيد خمينى، مجتهدى فقيه و دانشمندى متين و شجاع و با ابّهت بود. از تواضع و تقوى و فضائل اخلاقى، گذشت و ايثار برخوردار بوده با داشتن اين فضائل از بيدادگرى و مظالم ستمگران و خانهاى غارتگر زالوصفت، كه از دسترنج مردم بهره مىبردند، خيلى ناراحت بود، خانهاى ستمگرى كه در گذشته به جان و مال و ناموس مردم مستضعف و كشاورزان زحمتكش طمع نامشروع داشتند و آن بيچارگان بدون اجازه مالكان و اربابان زورگو حتّى جرأت نوشيدن آب نداشتند، شهيد خمينى در آگاهى مردم و نصيحت به مالكان سالها رسالت خويش را ايفا مىنمود و گاه ناگزير مىشد مردانه قد علم نموده عليه مظالم آنها قاطعانه برخورد كند. اربابان ستمگر عليه او توطئهها چيدند. سرانجام موقعى كه آقا قصد مسافرت از خمين به اراك داشت در بين راه به وسيله رضا قليخان و بهرام خان ناگهان به ضرب گلوله نقش بر زمين شد و...».
1ـ و مرحوم حكيم الهى حاج شيخ على اكبر يزدى م1354.
2ـ و مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا نجفى مؤلف وقاية الاذهان و مرحوم آيت الله شيخ ابوالقاسم كبير قمى.
3ـ جناب ايشان از سال 1347 در حالى كه تنها 27 سال داشت تدريس متون فلسفى را آغاز كرد و در كنار تدريس فقه و اصول و فلسفه از تدريس اخلاق غافل نبود و از همان ايّام بهرمناسبتى در افشاى جنايات و مفاسد رژيم مىكوشيد و لذا پليس رضا خانى در صدد تعطيل اين درس كه با استقبال فراوان مواجه شده و از هفتهاى يك روز به هفتهاى دو روز ارتقاء يافته بود، برآمد كه حضرت امام خمينى(قدس سره) مقاومت كرد. معظم له تدريس خارج فقه و اصول را در سالهاى 1363 قمرى (44 سالگى) آغاز كرد و شاگردان لايق و دانشمندى را تربيت كرد و يكى از زعماءبزرگ حوزه و مراجع تقليد شيعه گرديد و با بينش عميق و درايت و مديريّت خاصى كه داشت توانست نهضت اسلامى ايران را رهبرى و رژيم 2500 ساله شاهنشاهى را در ايران سرنگون و حكومت جمهورى اسلامى را پايهگذارى كند. مبارزات و سائر ابعاد زندگى اين مرجع آگاه و بيدار و پرمجاهد و روشن ضمير شيعه در اين مختصر نمىگنجد، علاقمندان به كتب مربوطه زير مراجعه كنند: بررسى و تحليل از نهضت امام خمينى; تاريخ سياسى معاصر ايران; تفسير آفتاب; لمحات من حياة الامام الخمينى; نهضت روحانيون ايران و... نجوم امّت و الامام الخمينى قائد الثورة الاسلامية فى ايران; زندگينامه امام خمينى; يكصد سال مبارزه روحانيت مترقى; اختران تابناك; سرگذشتهاى ويژه از زندگى امام خمينى.
تأليفات ايشان بسيار است از آن جمله:1 ـ مصباح الهداية فى الخلافة والامامة.
2 ـ حاشيهاى بر فصوص محيى الدين.
و قريب چهارده جلد ديگر در مسائل مختلف علوم فقه و اصول و فلسفه كه چاپ نشدهاند(1) و يك كتاب به فارسى به نام كشف الاسرار پيرامون بعضى ايرادات و اشكالات نوشتهاند.
ريّان بن شبيب:
از ثقات محدّثين است، اصلاً اهل قم نيست ولى در قم سكونت گزيده و به اين سبب او را از سلسله قميين شمردهاند(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ فهرست سائر تأليفات آيت الله امام خمينى(رحمه الله): البيع 5 جلد; مكاسب محرمه 2ج; تحرير الوسيله 2ج; كتاب الطهارة 2ج; الرسائل 2ج; اسرار الصلاة يامعراج السالكين; رسالة فى الطلب والإرادة; حكومت اسلامى يا ولايت فقيه; حاشيه بر مفتاح الغيب; مبارزه با نفس يا جهاد اكبر; تفسير سوره حمد; مختصر فى شرح الدعاء المتعلق بالسحر (اين كتاب اولين تأليف حضرت امام است كه در سن 27 سالگى نوشته و توسط آقاى سيّد احمد فهرى به نام «تفسير دعاء سحر» به فارسى ترجمه شده; اربعين حديث (7 حديث آن مسائل عقلى و 33 حديث ديگرش در اخلاقيات است); شرح حديث رأس الجالوت; شرح حديث جنود عقل و جهل; و تقريرات بحثهاى ارزنده ايشان را جمعى از شاگردان ايشان نوشتهاند كه از برخى از آنها نام مىبريم: تهذيب الاصول; نيل الأوطار فى بيان قاعدة لا ضرر ولا ضرار; رسالة فى الاجتهاد والتقليد و دهها كتاب ديگر و مجموعه گفتارهاى ايشان نيز با نامهاى مختلف چاپ شده كه جامعتر از همه «صحيفه نور» است كه تاكنون 23 جلد آن منتشر شده است.
2ـ رجال النجاشى: 165; خلاصه 1/71; اختيار كشى رقم 1132 گويد: وى دائى معتصم و از ثقات است...، او مسائل صباح بن نصر هندى از امام رضا(عليه السلام) را جمع كرده و ثقه و صدوق بوده است.
ريّان بن الصلت البغدادى الاشعرى (ابو على):
اواخر قرن دوم، نجاشى(1) و علامه او را قمى دانستهاند از روات موثّق و از اصحاب على بن موسى الرضا(عليه السلام) است از ملازمان مأمون الرشيد و مورد عنايت او بوده است(2)، مأمون او رامانند فضل بن سهل طرف مشورت و مخزن اسرار خود مىدانست و انجام بعضى امور را به او واگذار مىنمود وليكن ريان بن الصلت باطناً شيعه و از دوستان خانواده عصمت و امامت بوده است. شيخ در فهرست تأليف كتابى را به او نسبت مىدهد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال النجاشى 165; فهرست طوسى 71; رجال طوسى 376، 415، 473; اختيار كشى رقم 1035 ـ 1037; خلاصه 1/70.
2ـ وحيد بهبهانى در تعليقه گويد: او خطيب مأمون و از مقربان و اصحاب سرّ او بود و مأمون خدمات خود را به او و فضل بن سهل رجوع مىنمود ولى وى در باطن شيعه بوده است.
3ـ در خلاصه آمده كه فرزندش على نيز ثقه بوده و وكيل امام هادى(عليه السلام) بوده است.
« ز »زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
1ـ فهرست سائر تأليفات آيت الله امام خمينى(رحمه الله): البيع 5 جلد; مكاسب محرمه 2ج; تحرير الوسيله 2ج; كتاب الطهارة 2ج; الرسائل 2ج; اسرار الصلاة يامعراج السالكين; رسالة فى الطلب والإرادة; حكومت اسلامى يا ولايت فقيه; حاشيه بر مفتاح الغيب; مبارزه با نفس يا جهاد اكبر; تفسير سوره حمد; مختصر فى شرح الدعاء المتعلق بالسحر (اين كتاب اولين تأليف حضرت امام است كه در سن 27 سالگى نوشته و توسط آقاى سيّد احمد فهرى به نام «تفسير دعاء سحر» به فارسى ترجمه شده; اربعين حديث (7 حديث آن مسائل عقلى و 33 حديث ديگرش در اخلاقيات است); شرح حديث رأس الجالوت; شرح حديث جنود عقل و جهل; و تقريرات بحثهاى ارزنده ايشان را جمعى از شاگردان ايشان نوشتهاند كه از برخى از آنها نام مىبريم: تهذيب الاصول; نيل الأوطار فى بيان قاعدة لا ضرر ولا ضرار; رسالة فى الاجتهاد والتقليد و دهها كتاب ديگر و مجموعه گفتارهاى ايشان نيز با نامهاى مختلف چاپ شده كه جامعتر از همه «صحيفه نور» است كه تاكنون 23 جلد آن منتشر شده است.
2ـ رجال النجاشى: 165; خلاصه 1/71; اختيار كشى رقم 1132 گويد: وى دائى معتصم و از ثقات است...، او مسائل صباح بن نصر هندى از امام رضا(عليه السلام) را جمع كرده و ثقه و صدوق بوده است.
ريّان بن الصلت البغدادى الاشعرى (ابو على):
اواخر قرن دوم، نجاشى(1) و علامه او را قمى دانستهاند از روات موثّق و از اصحاب على بن موسى الرضا(عليه السلام) است از ملازمان مأمون الرشيد و مورد عنايت او بوده است(2)، مأمون او رامانند فضل بن سهل طرف مشورت و مخزن اسرار خود مىدانست و انجام بعضى امور را به او واگذار مىنمود وليكن ريان بن الصلت باطناً شيعه و از دوستان خانواده عصمت و امامت بوده است. شيخ در فهرست تأليف كتابى را به او نسبت مىدهد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال النجاشى 165; فهرست طوسى 71; رجال طوسى 376، 415، 473; اختيار كشى رقم 1035 ـ 1037; خلاصه 1/70.
2ـ وحيد بهبهانى در تعليقه گويد: او خطيب مأمون و از مقربان و اصحاب سرّ او بود و مأمون خدمات خود را به او و فضل بن سهل رجوع مىنمود ولى وى در باطن شيعه بوده است.
3ـ در خلاصه آمده كه فرزندش على نيز ثقه بوده و وكيل امام هادى(عليه السلام) بوده است.
« ز »زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال النجاشى 165; فهرست طوسى 71; رجال طوسى 376، 415، 473; اختيار كشى رقم 1035 ـ 1037; خلاصه 1/70.
2ـ وحيد بهبهانى در تعليقه گويد: او خطيب مأمون و از مقربان و اصحاب سرّ او بود و مأمون خدمات خود را به او و فضل بن سهل رجوع مىنمود ولى وى در باطن شيعه بوده است.
3ـ در خلاصه آمده كه فرزندش على نيز ثقه بوده و وكيل امام هادى(عليه السلام) بوده است.
« ز »زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
2ـ وحيد بهبهانى در تعليقه گويد: او خطيب مأمون و از مقربان و اصحاب سرّ او بود و مأمون خدمات خود را به او و فضل بن سهل رجوع مىنمود ولى وى در باطن شيعه بوده است.
3ـ در خلاصه آمده كه فرزندش على نيز ثقه بوده و وكيل امام هادى(عليه السلام) بوده است.
« ز »زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
زكريا (آقا سيد زكريا)(1):
از فضلا و دانشمندان اخير قم و اصلاً اهل قزوين است، تحصيلاتش در كربلا و سامرا بوده و از محضر حاج ميرزا حسن ]محمد حسن ظ[ شيرازى بهرهها گرفته و از آن مرحوم تصديق اجتهاد داشته است، پس از فراغ از تحصيل از اعتاب مقدسه به شهر قم مسافرت كرده و در همانجا اقامت گزيد، مرحوم حاج آقا حسين قمى داماد ايشان است.
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعرى القمى:
قرن دوم از بزرگان صحابه على بن موسى الرضا(عليه السلام) و از بزرگوارترين فقها و محدّثين قم است، ما شايسته توصيف او نيستيم(2) در جلالت او همين قدر بس كه امام(عليه السلام) او را با عباراتى ستوده است، كه خداوند تبارك و تعالى، زكريا بن يحيى را ستوده است توقيع مذكور وقتى كه زكريا بن آدم تازه درگذشته بوده است صادر شدهو چنين است «ذكرت ما جرى من قضاء الله ]به[ في الرجل المتوفّى رحمه الله يوم ولد ويوم قبض ويوم يبعث حيّاً، فقد عاش أيام حياته عارفاً بالحقّ قائلاً به، صابراً محتسبا للحقّ، قائماً بما يحبّ الله ورسوله، ومضى
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).
و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
1ـ نك: گنجينه دانشمندان 1/140.
2ـ محمد بن قولويه از سعد بن عبدالله از عيسى از احمد بن وليد از على بن مسيب همدانى نقل مىكند كه گفت: به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: منزلم دور است و دسترسى بشما ندارم برايم دشوار است تا احكام دينم را از شما بياموزم (چه كنم؟) امام فرمود: زكريا بن آدم قمى بياموز كه امين دين و دنيا است. و ايشان آنقدر عظيم المنزله بوده كه طبق روايتى كه در كشى است: خداوند بواسطه وى بليات را از اهل قم دور كرده است.
رحمهالله غير ناكث ولامبدّل، فجزاهالله اجر نيّته وأعطاه خير اُمنيّته... الى آخر»(1).و در مورد ديگر امام(عليه السلام) او را به جلالت قدر و بركت وجود ياد كرده است، سال وفاتش به تحقيق معلوم نيست ولى مىتوان سال وفات او را بين سنوات 190 و 200 هجرى دانست.
قبر شريف او در شيخان قم در مقبرهاى به نام خود او معروف است و زيارتگاه مردم سعادتمند است.
زكريا بن ادريس القمى ابو جُرير(2):
محدّثى بارع و دانشمندى بزرگوار است از امامان جعفر الصادق وموسى الكاظم و على الرضا ـ عليهم صلوات الله ـ روايت مىكند، زندگى اودر قرن دوّم بوده، علامه او را از وجوه اصحاب اماميه شمرده، شيخ درفهرست براى او كتابى ذكر مىكند، صفوان بن يحيى از او روايت مىنمايد(3).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.
زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
1ـ رجال كشى ط نجف 497. كشى از محمد بن اسحق ابن محمد روايت مىكند كه گفتند: سه ماه پس از درگذشت زكريا بن آدم به عزم حج خارج شديم، در اثناء طريق نامهاى از على بن موسى الرضا(عليه السلام) رسيد كه در آن اين عبارت بود: «از قضاء الهى كه درباره آن مرد كه برحمت ايزدى پيوسته سخن گفتى خداوند او را مشمول رحمت خويش قرار داد در روزگارى كه متولد شد و روزى كه چشم از جهان فروبست و روزى كه مبعوث خواهد شد، وى در وقتى كه زنده بود با معرفت به حق كه معتقد به آن بود زيست و مردى بردبار بود و از حق و حقيقت جدائى نداشت و همواره كمر خدمت براى آنچه خدا و پيامبرش دوست مىدارند بسته و با همين حال بدون هيچگونه تبديل و انحرافى نيز رحلت كرد خدايش پاداش نيتش را بدوى ارزانى دارد و بهترين آرزويش را جامه عمل بپوشاند. در ترجمه او به منابع زير رجوع مىتوان كرد: زكريا بن آدم نوشته سيد سيفالله نحوى; رجال ابن داود 158; خلاصه 37; مجمع الرجال قهپائى 3/53 ـ 57; تذكره مشايخ قم 42; گنجينه آثار قم 1/224; بهجة الآمال 4/196; گنجينه دانشوران 25.
2ـ ايشان پسر عم زكريا بن آدم اشعرى است.
3ـ همين امر قرينه وثاقت ايشان است چه آن كه صفوان بن يحيى از غير ثقه روايت نمىكند.
وفات او(1) قبل از سال 190 هجرى(2) واقع شده و در قبرستان شيخان قم مدفون است.زند وكيلى:
خاندان زند وكيلى از فاميلهاى بزرگ و محترم قم و شخصيتهاى مهمى از اين فاميل برخاسته كه ذكر همه آنها از حوصله كتاب ما خارج است، رياست اين فاميل با آقاى محمد رضا خان زند وكيلى است و آقاى دكتر اكبر زند وكيلى جراح و رئيس درمانگاه جراحى بيمارستان پهلوى و دكتر جعفر زند وكيلى دندان پزشك از مشاهير اين خانواده هستند.
زينالدين (آسيد اميرة بن شرفشاه الحسينى)(3):
از دانشمندان و محدثين است، در شهر قم سمت قضا داشته است.
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
زينالعابدين قمى (حاج ميرزا...):
از علماء بزرگ و فرزند مرحوم آقاى حاج سيد جواد مجتهد بزرگ قم است،
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2).
ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
1ـ هنگامى كه خبر ارتحال وى در مرو به امام رضا(عليه السلام) رسيد برايش طلب مغفرت كرد و اين روايت را از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرد كه رسول خدا فرموده: اللّهمّ اغفر للاشعريين صغيرهم وكبيرهم، والاشعريون منّا وانّا منهم.
2ـ بعضى سال وفات او را 201 نقل كردهاند. در ترجمه ايشان به منابع زير مىتوان رجوع كرد: مجمع الرجال قهپائى 3/61; رجال ابن داود: 160; خلاصه: 92; بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال 4/202; رجال نجاشى: 173، 104; تذكره مشايخ قم: 43; رجال طوسى 200، 377; فهرست طوسى: 74; اختيار كشى، رقم 1150; گنجينه آثار قم 1/223; گنجينه دانشوران 24; منتهى المقال 3/263.
3ـ فهرست منتجب الدين: 36; النقض: 164 و494; امل: 463; جامع الرواة 1/109; تنقيح 1/132 به نقل از فهرست شيخ منتجب الدين.
ايشان از شاگردان مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى(1) بوده و در دوره دوم مجلس شوراى ملى جزء 5 نفر علماى طراز اول به مجلس شوراى ملى رفت و پس از چند ماهى درگذشت(2). ــــــــــــــــــــــــــــ1ـ و شيخ محمد طه نجف، ميرزا حسين خليلى، شيخ هادى تهرانى، شيخ محمد كاظم خراسانى.
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.
« س »سديدالدين بن اسحق بن داود القمى(1):
كنيه او ابو محمد است، شيخ منتجبالدين در فهرست او را مردى دانشمند و عالم ياد مىكند و قاضى شهر قم بوده است.
سركشيك (حاج ميرزا خليل):
از مشاهير و محترمين معاصر قم بودند و از سركشيكهاى آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) بوده است، ايشان مردى مقتدر و صاحب عنوان بود و مدتها براى بهبود وضع خدام آستانه كوشيد ودر بيشتر مسائل اجتماعى قم از حقوق و منافع مردم طرفدارى مىكرد، در سال 1318 فوت كرده است.
سعد بن ابراهيم القمى:
از فقها و دانشمندان جليل قم بوده است. محدّثى بارع و موثّق است، كتابى به نام «تصدير الدرجات» تأليف كرده است(2).
2ـ وفات اين عالم بزرگ و فقيه صالح بعد از سنه 1329 بوده است. نقباء البشر 1/800. سال 1327 مىنويسد در حالى كه ايشان در آن تاريخ از عتبات به قم آمده است.