بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب همسرداری, ( )
 
 

بخش های کتاب

     02 - آيين همسردار
     03 - آيين همسردار
     04 - آيين همسردار
     05 - آيين همسردار
     06 - آيين همسردار
     07 - آيين همسردار
     08 - آيين همسردار
     09 - آيين همسردار
     10 - آيين همسردار
     11 - آيين همسردار
     12 - آيين همسردار
     13 - آيين همسردار
     14 - آيين همسردار
     15 - آيين همسردار
     16 - آيين همسردار
     17 - آيين همسردار
     18 - آيين همسردار
     19 - آيين همسردار
     20 - آيين همسردار
     21 - آيين همسردار
     22 - آيين همسردار
     23 - آيين همسردار
     24 - آيين همسردار
     25 - آيين همسردار
     fehrest -
 

 

 
 

پيشگفتار

بسم الله الرحمن الرحيم

هر پسر و دخترى كه به سن رشد و بلوغ مى‏رسند بزرگترين‏آرزويشان اينست كه ازدواجكنند،با تاسيس زندگى مشترك زناشويى،استقلال و آزادى بيشترى بدست آورند،يار و مونسمهربان و محرم رازى‏داشته باشند.آغاز زندگى سعادتمندانه خويش را از زمان ازدواجحساب‏مى‏كنند و برايش جشن مى‏گيرند.زن براى مرد آفريده شده و مرد براى زن،و مانندمغناطيسى يكديگر را جذب مى‏كنند.زناشويى و تاسيس زندگى‏مشترك خانوادگى يكخواسته طبيعى است كه غرائزش در وجود انسانهانهاده شده است.و اين خود يكى ازنعمتهاى بزرگ الهى است.راستى به‏غير از كانون گرم خانوادگى كجا را سراغ داريد كه براىجوانان پناهگاه‏مطمئنى باشد؟علاقه به خانواده است كه جوانان را از افكار پراكندهواضطرابهاى درونى نجات مى‏دهد.در آنجاست كه مى‏توانند يار و مونس‏با وفا و مهربانى پيداكنند كه در شدائد و گرفتاريها يار و غمگسارشان‏باشد.پيمان مقدس زناشويى رشته‏اى استآسمانى كه دلها را بهم پيوندمى‏زند،دلهاى پريشان را آرامش مى‏دهد افكار پراكنده را به يكهدف متوجه مى‏سازد.خانه،جايگاه عشق و محبت،كانون انس و مودت وبهترين آسايشگاهاست.

خداوند بزرگ در قرآن مجيد از اين نعمت‏بزرگ ياد كرده‏مى‏فرمايد:

يكى از آيات خدا اينست كه از خود شما برايتان همسران آفريد تابا آنها انس بگيريد و آرامشخاطر پيدا كنيد،و در ميانتان دوستى ومهربانى افكند.و در اين موضوع براى انديشمندانآيات و نشانه‏هايى‏است. (1)

پيغمبر اسلام فرمود:مردى كه زن نداشته باشد مسكين و بيچاره‏است،گر چه ثروتمند باشد.و زنى كه شوهر نداشته باشد مسكين و بيچاره‏است گر چه ثروتمند باشد. (2)

حضرت صادق عليه السلام از مردى پرسيد:همسر دارى؟عرض‏كرد:نه.فرمود:

دوست ندارم يك شب بى‏همسر بمانم گر چه مالك تمام دنيا باشم. (3)

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:بنائى در اسلام پايه گذارى‏نشده كه نزد خدا محبوبتر وعزيزتر از ازدواج باشد. (4)

آرى خداى مهربان يك چنين نعمت گرانبهايى را به بشر عطا كرده‏است ليكن افسوس و صدافسوس كه از اين نعمت‏بزرگ قدردانى نمى‏كند و چه بسا،بواسطه نادانى و خودخواهى،همين كانون مهر و مودت‏را به صورت يك زندان تاريك بلكه جهنم سوزانى تبديل مى‏سازد.در اثرجهالت و نادانى بشر است كه محيط نورانى و با صفاى خانواده به صورت‏زندان دردناكىتبديل مى‏شود كه اعضاء خانواده ناچارند تا آخر عمر در آن‏زندان تاريك بسر برند يا پيمانمقدس زناشويى را متلاشى سازند.

آرى اگر زن و شوهر به وظيفه خويش آشنا باشند و عمل كنندمحيط خانه مانند بهشت‏برينبا صفا و نورانى مى‏گردد.و اگر اختلاف وكشمكشهاى خانوادگى به ميان آمد محيط خانه بهصورت يك زندان‏حقيقى تبديل خواهد شد.

اختلافات خانوادگى علل و عوامل مختلفى دارد.از قبيل عوامل‏اقتصادى،تربيت‏خانوادگى زنيا شوهر،محيط زندگى،دخالتهاى بيجاى‏پدر و مادر زن و شوهر يا ساير بستگان آنها.و دههاچيز ديگر.

ليكن به عقيده نگارنده،مهمترين عامل ناسازگارى و اختلافات‏داخلى،آشنا نبودن زن و شوهربه وظائف زناشويى و عدم آمادگى براى‏زندگى مشترك خانوادگى است،براى تصدى هر مقامو انجام هر كارى،تخصص و آمادگى يك شرط اساسى محسوب مى‏شود.و كسى كه‏اطلاعاتكافى و آمادگى قبلى نداشته باشد نمى‏تواند كارى را بخوبى‏انجام دهد.بهمين جهت،براىتصدى هر مقامى كلاسهاى كارآموزى‏تاسيس مى‏شود.

براى ازدواج و تاسيس زندگى مشترك خانوادگى نيز تخصص وآمادگى و اطلاعات كافى لازماست.پسر بايد از طرز تفكر همسرش وخواسته‏هاى درونى او و مشكلات زناشوئى و راه علاجآنها و آداب معاشرت اطلاعات كافى داشته باشد.بايد توجه داشته باشد كه زن گرفتن‏بهمعناى جنس خريدن يا كلفت گرفتن نيست،بلكه به معناى پيمان وفا وصداقت و محبت وهمكارى و شركت در زندگى مشترك خانوادگى است.

زن نيز بايد به طرز تفكر شوهرش و خواسته‏هاى درونى او توجه‏داشته باشد و بداند كه شوهركردن به معناى نوكر گرفتن و تامين بدون قيدو شرط خواسته‏ها و آرزوهاى درونى نيست.بلكه پيمان همكارى وتشريك مساعى است.و براى رسيدن به اين هدف مقدس،گذشتوفداكارى و همكارى و تفاهم لازم است.

با اينكه سرنوشت پسر و دختر با ازدواج روشن مى‏شود واطلاعات لازم و آمادگى اخلاقىبرايش ضرورى است متاسفانه اجتماع مانسبت‏به اين موضوع حياتى غفلت دارد.

نسبت‏به جهاز و مهر و زيبائى و شخصيت پدر و مادر كاملا عنايت‏دارند.ليكن آمادگى براىزندارى و شوهردارى و تاسيس زندگى مشترك‏خانوادگى را اصلا شرط نمى‏دانند.

دختر را به خانه بخت مى‏فرستند با اينكه شوهردارى و كدبانوگرى‏را نياموخته است.پسر رازن مى‏دهند با اينكه از زندارى و سرپرستى‏خانواده اطلاع ندارد.

دو نوجوان بى‏اطلاع و كم تجربه وارد زندگى نوين مى‏شوند.بدين‏جهت صدها مشكل بوجودمى‏آيد.اختلافات و ناسازگاريها و قهر ودعواها شروع مى‏شود.دخالت پدر و مادرها هم چون ازروى عقل و تدبيرنيست،نه تنها مشكلى را حل نمى‏كند بلكه اختلافات را عميق‏تر وريشه‏دارترمى‏سازد.دوران اول ازدواج يك دوران پر آشوب و بحرانى است.بسيارى از زندگيها در هميندوران بواسطه طلاق متلاشى مى‏گردد.

بعضى از آنها هم با حفظ ازدواج،تا آخر عمر به كشمكش و زورآزمايى‏ادامه مى‏دهند و عذابدر اين زندان اختيارى را بر طلاق مقدم مى‏دارند.

بعضى از خانواده‏ها هم پس از مدتى،كوتاه يا دراز،با اخلاق و رفتاريكديگر آشنا مى‏شوند وآسايش و آرامش نسبى پيدا مى‏كنند.

اى كاش براى پسران و دخترانى كه در صدد ازدواج بودندكلاسهايى به عنوان‏«آموزشازدواج‏»تاسيس مى‏شد و بعد از اينكه يك‏دوره راهنمايى مى‏ديدند و براى زندگى مشتركخانوادگى آماده مى‏شدند وبرگ صلاحيت‏برايشان صادر مى‏شد اقدام به ازدواج مى‏كردند.(به اميدآنروز انشاء اله) .

نگارنده چون بدين نياز اجتماعى توجه داشته و ضرورت آن رااحساس نموده كتاب حاضر رانگاشته است.در اين كتاب مشكلات‏زناشويى مورد بررسى قرار گرفته و با استفاده از قرآنشريف و احاديث‏پيغمبر و ائمه عليهم السلام و گاهى با استفاده از آمار عمومى وتجربه‏هاى‏شخصى،تذكراتى داده شده و راهنماييهاى لازم بعمل آمده است.

نگارنده مدعى نيست كه با خواندن اين كتاب تمام مشكلات‏خانوادگى حل و فصل خواهدشد.زيرا عوامل ديگرى نيز بدون شك‏دخالت دارند.ليكن اميدوار است كه خواندن اين كتابو بكار بستن آن،در حل بسيارى از مشكلات به خانواده‏ها كمك كند.از دانشمندانوخيرخواهان ملت انتظار مى‏رود كه ضرورت اين موضوع را دريابند و بااقدامات جدى و مؤثرخانواده‏ها را از پريشانى و بدبختى نجات دهند (به‏اميد آن روز) . در اين كتاب وظائف هر يكاز زن و مرد بطور جداگانه موردبررسى قرار گرفته و كتاب به دو بخش تقسيم شده است:بخش اول،وظيفه‏زن نسبت‏به شوهرش.بخش دوم،وظيفه مرد نسبت‏به همسرش.ليكنلازم‏است كه زن و شوهر هر دو بخش را بخوانند تا به وظائف مشترك آشناشوند و بينايىبهترى پيدا كنند.وقتى يكى از دو بخش كتاب را مى‏خوانيدممكن است‏خيال كنيد كه از يكطرف جانبدارى شده و وظيفه ديگرى‏مورد غفلت واقع شده است،ليكن چنين نيست،وقتىبخش ديگر رابخوانيد تصديق خواهيد كرد كه تعصبى در كار نبوده و بيطرفانه قضاوت‏شدهاست.

قم،حوزه علميه ابراهيم امينى

تير ماه 1354

هدف ازدواج

ازدواج براى انسان يك نياز طبيعى است و فوائد مهمى را در بردارد كه اهم آنها عبارت استاز:

1-نجات از سرگردانى و بى‏پناهى و تشكيل خانواده.دختر وپسرى كه ازدواج نكرده‏اند بمنزلهكبوترانى بى‏آشيانه هستند،كه بوسيله‏ازدواج خانه و آشيانه و پناهگاه مى‏يابند.شريك درزندگى و مونس ومحرم راز و غمخوار و مدافع و كمك بدست مى‏آورند.

2-ارضاى غريزه جنسى،غريزه جنسى در وجود انسان غريزه‏بسيار نيرومند و ارزنده‏اى است.و بهمين جهت نياز دارد به وجود همسرى‏كه در يك محيط امن و آرامش،در مواقع احتياج،ازوجودش بهره بگيردو لذت ببرد.تامين صحيح خواسته‏هاى غريزه جنسى يك نياز طبيعىاست‏كه بايد اجابت‏شود و الا ممكن است پى‏آمدهاى بد روانى و جسمانى واجتماعى داشتهباشد.كسانيكه از ازدواج امتناع مى‏ورزند غالبا به‏بيماريهاى روانى و جسمانى مبتلا مى‏گردند.

3-توليد و تكثير نسل،بوسيله ازدواج انسان فرزند پيدا ميكند.

وجود فرزند ثمره ازدواج و باعث تحكيم بنياد خانواده و آرامش و دلگرمى‏زن و شوهر ميباشد. و بهمين جهت در قرآن و احاديث نسبت‏به ازدواج تاكيدات‏فراوانى بعمل آمده است.از بابنمونه:خدا در قرآن مى‏فرمايد:و از آيات‏خدا اينست كه براى شما همسرانى را آفريد تا با آنهاانس بگيريد (5) رسول‏خدا صلى الله عليه و آله فرمود:در اسلام بنائى بر پا نشده كه بهتر ازتزويج‏باشد. (6)

امير المؤمنين عليه السلام فرمود:تزويج كنيد كه سنت رسول‏خداست.پيامبر صلى الله عليهو آله مى‏فرمود:هر كسى مى‏خواهد از سنت‏من پيروى كند بايد ازدواج نمايد.بوسيله ازدواجفرزند بياوريد (و تعدادمسلمانها را زياده گردانيد) كه من در قيامت‏با كثرت شما به امتهاىديگرمباهات و افتخار مى‏كنم. (7)

امام رضا عليه السلام فرمود:هيچكس فائده‏اى بدست نياورد كه‏بهتر از همسر شايسته باشد.همسرى كه وقتى به او نگاه مى‏كند شادمانش‏ميگرداند و در غياب او نفس خودش و مال او رانگهدارى مينمايد. (8)

مطالب مذكور آثار و منافع دنيوى و حيوانى ازدواج بود،كه‏حيوانات نيز برخى از آنها را دارنداين قبيل امور را نمى‏توان هدف اصلى‏ازدواج انسان باعتبار اينكه انسان است،محسوب داشت.انسان در اين‏جهان نيامده تا مدتى بخورد و بياشامد و بخوابد و شهوترانى و لذتجوئى‏كندآنگاه بميرد و نابود شود.مقام انسان عالى‏تر از اينهاست.انسان آمده تا با علم و عمل و اخلاقنيك نفس خويش را پرورش دهد و در راه كمال وصراط مستقيم انسانيت‏سير و صعود كند تابه مقام خوب پروردگار جهان‏نائل گردد.انسان موجودى است عالى كه با تهذيب و تزكيه نفسو اجتناب‏از بديها و پرورش فضائل و مكارم اخلاق و انجام كارهاى نيك،مى‏تواندبه مقامشامخى نائل گردد كه فرشتگان بدان مقام راه ندارند.انسان‏موجودى است جاودانه و در اينجهان آمده تا با راهنمائيهاى پيامبران وبكار بستن قوانين و برنامه‏هاى دين،سعادت دنيا وآخرت خويش را تامين‏كند و در جهان آخرت،در جوار حق،در خوشى و آسايش تا ابدزندگى‏كند.

بنابراين هدف اصلى ازدواج انسان را در اين برنامه بايد جستجوكرد.هدف ازدواج يك انسانديندار بايد اين باشد كه با تعاون و همكارى‏همسرش بتواند نفس خويش را از گناهان و بديهاو اخلاق زشت تهذيب‏نمايد و با عمل صالح و اخلاق نيك پرورش دهد تا به مقام شامخانسانيت‏و تقرب به خدا نائل گردد.و همسر شايسته و خوب و موافق براى رسيدن‏به چنينهدف مهمى ضرورت دارد.

دو انسان مؤمن كه با ازدواج تشكيل خانواده ميدهند،از انس ومحبت و آرامش و كاميابيهاىمشروع جنسى برخوردار ميشوند،و درنتيجه از انحراف و تمتعات غير مشروع و راه يافتن بهمراكز فساد واعتيادهاى خطرناك و ولگرديها و شب نشينيهاى خانمانسوز محفوظ و درامانخواهند بود.و بهمين جهت پيامبر اكرم و ائمه اطهار عليهم السلام‏نسبت‏به ازدواج بسيارتاكيد نموده‏اند.رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:هر كس كه ازدواج كند نصف دينش راحفظ نموده است. (9)

امام صادق عليه السلام فرمود:دو ركعت نمازى را كه افراد متاهل‏بخوانند،از هفتاد ركعتنمازى كه افراد غير متاهل بخوانند افضل‏ميباشد. (10)

وجود همسر ديندار و موافق (چه زن چه مرد) در امكان انجام‏وظيفه و عمل به واجبات ومستحبات و ترك محرمات و مكروهات،وتخلق به اخلاق نيك و اجتناب از اخلاق زشت،نقشبسيار مهمى را ايفاميكند.اگر زن و شوهر هر دو ديندار و در طريق پرورش و تزكيهنفس‏باشند،در پيمودن اين راه دشوار نه تنها مانع نخواهند بود بلكه تعاون وتشويق خواهندداشت.مگر يك نفر مجاهد فى سبيل الله بدون تاييد وتوافق همسرش مى‏تواند در ميدانجهاد خوب بجنگد و حماسه آفرينى كند؟

مگر انسان،بدون توافق همسرش مى‏تواند در كسب و كار و تحصيل اموال‏همه جهات شرعىو اخلاقى را رعايت كند،حقوق واجب مالى را بپردازد،از اسراف و تبذير اجتناب نمايد،و مازادمخارج ضرورى خويش را درامور خيريه انفاق كند؟

همسر ديندار و مؤمن همسرش را بخوبى و صلاح دعوت ميكند وهمسر لاابالى و بد اخلاقهمسرش را به فساد و بد اخلاقى ميكشد و ازهدف مقدس انسانيت دور ميگرداند.و بهمينجهت‏به مرد و زن سفارش‏شده كه بهنگام ازدواج موضوع ايمان و ديندارى و اخلاق را شرطاساسى‏محسوب بدارند.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:خداوند عز و جل فرموده‏است وقتى اراده كنم كه تمامخوبيهاى دنيا و آخرت را براى شخص‏مسلمانى جمع كنم به او قلبى خاشع و زبانى ذاكر وبدنى كه بر بلاها صابرباشد عطا ميكنم.و همسر مؤمنى به او ميدهم كه هر گاه باو نگاهكندخوشنودش سازد و در غياب،حافظ نفس خويش و مال او باشد. (11)

شخصى خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد:

همسرى دارم كه بهنگام ورود به خانه باستقبالم مى‏آيد و بهنگام خروج‏بدرقه‏ام ميكند.هنگامى كه مرا اندوهناك يافت در تسليت من ميگويد:اگردرباره رزق و روزى مى‏انديشىغصه نخور كه خدا ضامن روزى است.واگر در امور آخرت مى‏انديشى خدا انديشه و اهتمام ترازياده گرداند.پس‏رسول خدا فرمود:خداى را در اين جهان عمال و كارگزارانى است و اين‏زن ازعمال خدا ميباشد.چنين همسرى نصف اجر يك شهيد را خواهدداشت. (12)

امير المؤمنين عليه السلام نيز چنين هدف بزرگى را در نظر داشته‏كه درباره حضرت زهراعليها السلام فرمود:بهترين كمك است در راه‏اطاعت‏خدا.در تاريخ چنين آمده كه رسول خداصلى الله عليه و آله روزبعد از عروسى حضرت على و حضرت زهرا براى تبريك و احوالپرسى،به منزل آنها تشريف فرما شد.از حضرت على عليه السلام پرسيد:همسرت‏را چگونه يافتى؟گفت:زهرا را بهترين كمك براى اطاعت‏خدا يافتم.

آنگاه از حضرت زهرا پرسيد:شوهرت را چگونه يافتى؟گفت:بهترين شوهر است. (13)

امير المؤمنين عليه السلام در اين جمله كوتاه هم بانوى شايسته ونمونه اسلام را معرفىنمود،هم هدف اساسى و اصلى ازدواج را بيان كرد.

بخش اول:وظائف بانوان

شوهردارى

شوهردارى يعنى مواظبت و نگهدارى شوهر.شوهردارى كار سهل‏و آسانى نيست كه از هر زنبى‏لياقت و نادانى ساخته باشد،بلكه كاردانى وذوق و سليقه و زيركى مخصوص لازم دارد،زنيكه بخواهد شوهردارى كندبايد دل او را بدست آورد،اسباب رضايت‏خاطرش را فراهمسازد.مواظب‏اخلاق و رفتارش باشد،به كارهاى نيك تشويقش كند،از كارهاى بدنگهداريشكند،مواظب بهداشت و حفظ الصحه و تغذيه او باشد.سعى كنداو را به صورت يك شوهرآبرومند و محبوب و مهربان در آورد تا براى‏خانواده‏اش بهترين سرپرست و براى فرزندانشبهترين پدر و مربى باشد.

خداوند حكيم قدرت فوق العاده‏اى به زن عطا فرموده است.

سعادت و خوشبختى خانواده در دست اوست،بدبختى خانواده نيزدر دست اوست.

زن ميتواند خانه را به صورت بهشت‏برين در آورد،و ميتواند به‏صورت جهنم سوزانى تبديلشسازد،ميتواند شوهرش را به اوج ترقى‏برساند و ميتواند به خاك سياهش بنشاند.زن اگر بهفن شوهردارى آشناباشد و وظائفى را كه خدا برايش مقرر فرموده انجام دهد ميتواند ازيك‏مرد عادى بلكه از يك مرد بى‏عرضه و بى‏لياقت‏يك شوهر لائق و آبرومندبسازد. يكى ازدانشمندان مينويسد:زن قدرت عجيبى دارد،مثل قضا وقدر است،هر چه بخواهد همانست. (14)

اسمايلز ميگويد:اگر زن با تقوى و خوش خلق و كدبانويى در خانه‏محقر و فقيرى باشد آنخانه را محل آسايش و فضيلت و خوشبختى‏ميسازد.

ناپلئون ميگويد:اگر ميخواهيد اندازه تمدن و پيشرفت ملتى رابدانيد به زنان آن ملت‏بنگريد.

بالزاك ميگويد:خانه بى‏زن عفيف،قبرستان است.

شوهردارى به قدرى در نظر اسلام اهميت داشته كه آنرا در رديف‏جهاد در راه خدا قرار داده،حضرت على (ع) ميفرمايد:جهاد زن باين‏است كه خوب شوهردارى كند. (15) با توجه باينكهجهاد در راه خدا براى‏ترقى و عظمت اسلام و دفاع از كشورهاى اسلامى و اجراىعدالت‏اجتماعى بزرگترين عبادت است ارزش شوهردارى معلوم ميشود.

رسول خدا (ص) فرمود:هر زنيكه بميرد در حاليكه شوهرش‏راضى باشد داخل بهشتميشود. (16)

رسول خدا (ص) فرمود:زن نميتواند حق خدا را ادا كند مگر اينكه‏حق شوهرش را ادا كند (17) .

پى‏نوشتها:

1-سوره روم آيه 21

2-مجمع الزوائد ج 4 ص 252.

3-بحار الانوار ج 103 ص 217.

4-بحار ج 103 ص 222.

5-سوره روم آيه 21.

6-وسائل الشيعه ج 14 ص 3.

7-وسائل الشيعه ج 14 ص 3.

8-وسائل الشيعه ج 14 ص 23

9-وسائل الشيعة ج 14 ص 5

10-وسائل الشيعة ج 14 ص 6

11-وسائل الشيعة ج 14 ص 23

12-وسائل الشيعة ج 14 ص 17

13-بحار الانوار ج 43 ص 117

14-در آغوش خوشبختى ص 142.

15-بحار الانوار ج 103 ص 252.

16-محجة البيضاء ج 2 ص 70.

17-مستدرك ج 2 ص 552.