نهضت جدا نيست ما نمی توانيم رهبری يك نهضت را تشريح بكنيم بدون آنكهماهيت يا هدفهای آن نهضت را بشناسيم ، يا هدفهايش را تشريح كنيم بدونآنكه توجه به ماهيتش داشته باشيم ، و يا ماهيتش را تعريف بكنيم بدونآنكه توجه به هدفها و رهبريهايش داشته باشيم نهضتها و جنبشها اولا خوديك واقعيتی دارند يعنی هر جنبشی خودش يك پديده عينی اجتماعی است نهمجموع يك سلسله كارهای پراكنده ، يك واحد واقعيتدار اجتماعی است ثانيابعضی چنين خيال میكنند كه نهضتهای اجتماعی دنيا شكلهايشان فرق میكند اماماهيت و هدفهای آنها هميشه يك چيز بيشتر نيست شكل نهضتهاست كه يكنهضت مثلا سياسی است ، يك نهضت فرهنگی است : فلسفی ، ادبی ، يا علمی، صنعتی ، و يك نهضت مذهبی است خيال میكنند كه اينها به شكل نهضتهامربوط است و به ماهيت و محتوای آنها مربوط نيست كما اينكه در اينصورت قهرا هدفهای اصيل هم در همه جا يكی است صورت و ظاهر هدفها ومقصدها متفاوت است ، يكی را آدم خيال میكند سياسی است ، يكی را خيالمیكند فرهنگی است ، يكی را خيال میكند نظامی است ، يكی را خيال میكندادبی است ، يكی را خيال میكند اقتصادی است ماهيت همه يكی است اينالبته نظريه بسياری نادرستی است و از نشناختن انسان و جامعه انسان ناشیمیشود يكی از تحقيرهای بزرگی كه به انسانيت شده است همين است كهخواسته اند برای تمام جامعه ها ، برای تمام نهضتها و برای تمام جنبشهاماهيت مادی قائل بشوند و جنبه های معنوی يعنی جنبه های انسانی وانسانيت را يك امر غير اصيل و روبنايی و فرعی و طفيلی و يك امری كهمقوم واقعيت نهضتها نيست بدانند يعنی در هر نهضتی برداشتی اقتصادی ازتاريخ و |