بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب چرا و چگونه مسلمان شدم,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 - مقدمه مؤلف
     02 - مقدمه مترجم
     03 - دكترى آمريكائى اسلام مى‏آورد
     04 - سه بانوى تحصيلكرده ايتاليائى اسلام ميآورند
     05 - اسلام آوردن مهندس مسيحى كه در عراق كارمند بود
     06 - يك زن مسيحى آلمانى اسلام مى‏آورد
     07 - جوان آمريكائى مسلمان مى‏شود
     08 - يك زن و شوهر مسيحى مسلمان مى‏شوند
     09 - جهانكَرد ايتاليائى اسلام مى‏آورد
     10 - خاتمه
     fehrest - تعريف به كتاب و فهرست
 

 

 
 

سه بانوى تحصيلكرده ايتاليائى اسلام ميآورند

روزى بقالى از دوستان ما آمد و گفت: من دوستى دارم كه برادرى دارد و برادرش در ايتاليا درس مهندسى خوانده است؛ او و دو نفر از محصلين كربلا سه نفرى با سه خانم ايتاليائى مسيحى ازدواج نموده و هم اكنون با همسران خود به كربلا آمده‍‍اند، برادر دوستم كوشش بسيار كرده است كه همسرش اسلام بياورد ولى خانمش نمىپذيرد و ايرادها و سئوالاتى دارد، زيرا اين زن نيز مانند شوهرش تحصيل كرده و دانشگاهى است و علاوه بر اين داراى معلومات مذهبى فراوانى از مسيحيت مى‏باشد، چون پدرش از علماى مسيحى است، دوست بقال ما گفت: آيا شما مى‏پذيريد كه من اين زن و مرد را نزد شما بياورم، تا شايد خداوند توفيق دهد و بدست شما اسلام بياورد، براى آنان وقتى تعيين كردم، اما بقال اضافه كرد كه اين دختر طبق گفته شوهرش باسواد است و از معلومات عصرى و اطلاعات مذهبى هردو برخوردار است، و در استدلال و بحث هم بسيار قوى است.

گفتم: اميد است انشاءا خداوند سخنان حقى را بر زبان من جارى فرمايد سپس به دوست بقالم گفتم: ولى بهتر است كه اين جوانهارا هرسه با خانمهاشان همراه بياورى، و با همه آنان يكجا بحث كنيم!

بقال گفت: كوشش مى‏كنم كه هرسه را حاضر كنم؛ ولى بعيد مى‏دانم كه هرسه حاضر شوند، زيرا آنچه كه موجب شده است كه دوست من اصرار باسلام آوردن خانمش مى‏كند آنستكه اولا خودش جوان باايمان و با تقوائى است؛ و در ثانى مادر پيرى دارد كه او هم بسيار تأكيد مى‏كند كه عروسش اسلام بياورد، ولى آندو جوان اين وضعيت را ندارند.

گفتم: كوشش و سعى خود را انجام ده همانطور كه در مثل است (زكوشش بهر چيز خواهى رسيد)(1) دوست بقال پذيرفت كه به سراغ هرسه جوان مهندس برود.

دوست بقال ما رفت و پس از چند روز باز گشت و به من گفت: اگر شما امشب با كسى قرار ملاقات نداريد همين امشب خدمت برسيم و إلا وقت ديگرى را تعيين نمائيد.

گفتم: خوش آمديد همين امشب بفرمائيد.

پس از نماز مغرب و عشا به منزل رفتيم، سه جوان مهندس با خانمهايشان بهمراهى دوست بقال ما و دوست وى كه برادر اين جوان مهندس بود آمدند، و در جريان گفتگوهاى ما شوهرها مترجم خانمهاى مسيحى خود بودند.

به اين خانم‌ها گفتم: شما چه مذهبى داريد؟

گفتند: ما مسيحى هستيم.

گفتم: چرا مسيحى شديد؟

يكى از آنها به ديگرى اشاره كرد كه بگو: زيرا مسيح فرزند خداست! گفتم: چه كسى گفته است كه حضرت مسيح فرزند خدا است؟

گفت: همه مردم.

گفتم: نه اينطور نيست، مگر نمى‏دانى كه آمار مردم جهان سه مليارد است، و آمار مسيحيان تنها هشتصد مليون نفر است، بنا بر اين بقيه مردم جهان عقيده ندارند كه مسيح فرزند خدا است!.

خانم‌ها ساكت شدند و پاسخى نداشتند.

سپس گفتم: علاوه براين تمام مسيحيان عقيده ندارند كه مسيح پسر خدا است، بلكه بسيارى از مسيحيان معتقدند كه حضرت مسيح(ع) بشر است!.

يكى از خانمها گفت: آيا مى‏توانى بگوئى مليونها نفر مسيحى كه در ميان آنان علماء و زهاد، و رهبانان، و افراد فاضلى وجود دارد در اين گفتار كه مسيح فرزند خدا است دروغ مى‏گويند؟

گفتم: آيا مى‏توان گفت كه بيش از دو مليارد نفر غير مسيحى كه در ميان آنان علما و پارسايان، و راهبان، و افراد فاضل است در گفتارشان كه مىگويند مسيح فرزند خدا نيست، دروغ مى‏گويند؟

آن خانم مقدارى ساكت شده سپس اضافه كرد كه شما چگونه ثابت مى‏كنى كه محمد پيامبر خدا است؛ و به چه دليل مرا ارشاد به دين او مىكنى؟

گفتم: بدليل آنكه حضرت محمد معجزه آورده است، و ادعاى نبوت كرده؛ و ادعايش نيز خلاف عقل نمى‏باشد، و لذا ما به او ايمان آورده‏ايم.

گفت: اين سه قسمت را كه اشاره كرديد توضيح بدهيد!

گفتم:

ـ اما اينكه آنحضرت ادعاى نبوت كرده است معلوم است؛ و شما هم اعتراف داريد كه حضرت محمد ادعاى نبودت كرده است.

گفت: بله اينرا اعتراف دارم!

ـ اما اينكه پيامبر اسلام معجزه آورده است، براى اثبات نبوت آنحضرت تنها معجزه قرآن كافى است، كه پيامبر بوسيله آن جهانيان را به مقابله خواست و فرمود: اگر مى‏توانيد يك سوره مانند سوره‏هاى قرآن از نظر فصاحت و بلاغت بياوريد، ولى هيچكس نتوانست مانند قرآن كلامى انشاء كند.

گفت: چرا مردم جهان نتوانستند مثل قرآن بياورند؟

گفتم: همانگونه كه حضرت مسيح(ع) مردگان را زنده مى‏كرد، و هيچ يك از يهود قدرت نداشتند مانند حضرت مسيح مرده‏اى را زنده كنند.

گفت: قرآن كلام است!

گفتم: بله قرآن كلام است، وليكن كلامى است، مافوق كلام مردم، و لذا نتوانستند مانند آن كلامى انشاء كنند، اگر محمد پيامبر نبود نمى‏توانست كلامى بياورد كه از نظر فصاحت و بلاغت و ادبيات مافوق كلام بشر باشد.

ـ اما اينكه ادعاى پيامبر خلاف عقل نبود، زيرا گاهى ممكن است كسى ادعاى چيزى بنمايد، و كارهاى خارق‏العاده انجام دهد، ولكن ادعاى او بر خلاف عقل باشد، همينكه ادعاى او بر خلاف عقل است، دليل بر آنستكه خارق‏العاده او شهادتى از طرف خدا نيست.

براى نمونه اگر كسى مدعى شد كه خورشيد سر ما توليد مى‏نمايد، و بمنظور اثبات ادعاى خويشتن كارى خارق عادت انجام داد، مثلا كارى كرد كه خورشيد گرفته شد، اينجا بايد بگوئيم: اين عملِ خارق العاده او و خورشيد گرفتن اعجازى از طرف خداوند نيست؛ بلكه عملى است از روى سحر و جادو يا چشم‏بندى، يا عملى است مصنوعى نه طبيعى.

البته معلوم است كه ادعاى حضرت محمد(ص) خلاف عقل نبود.

خانم گفت: اگر مسيح پسر خدا نباشد، پس پسر چه كسى خواهد بود؟

گفتم: آيا نام حضرت آدم و حوا را شنيده‏اى؟

گفت: آرى آدم و حواء اولين انسان روى زمين هستند همانگونه كه در كتاب مقدس آمده است.

گفتم: چه كسى پدر آدم و حواء است؟

گفت: براى آدم و حواء پدرى نيست.

گفتم: پس چگونه بدنيا آمدند؟

گفت: بفرمان خداوند:

گفتم: حضرت مسيح(ع) نيز بدون پدر و بفرمان خدا بدنيا آمد. اينجا بود كه خانم مسيحى ساكت شد.

و چون بحث ما در آنان اثر عميقى گذاشته بود، فكر كردم كه از نظر روانى اينجا مناسب است كه مقدارى عواطف آنان را تحريك كنم، و لذا تصميم گرفتم كه از اسلوب محقق بزرگ نصيرالدين طوسى استفاده كنم زيرا در باره ايشان مى‏گويند:

محقق مى‏خواست محبت و عظمت اسلام را در دل پادشاه مغول (هلاكوخان) وارد كند؛ و با هر مناسبتى كه پيش ميآمد در اين راه مى‏كوشيد، يك روز پادشاه به محقق گفت كتابت، قرآن را نزد من بياور تا به بينم چيست كه اينهمه از آن تعريف مى‏كنى؟

محقق گفت: كتاب ما به اين زودى و به اين آسانى‏ها آورده نمى‏شود، زيرا كتابى است بس عظيم، بايد بنويسم به مركزى كه اين كتاب در آنجا موجود است تا قرآن مجيد را بياورند.

پادشاه گفت: اقدام كن.

محقق دستور داد كه قرآن را روى لوحه‏هاى بزرگى با خطى درشت بنويسند، تا اينكه قرآن كامل شد، سپس لوحه‏هاى بزرگ را روى يكصد شتر بار كردند.

سپس محقق به پادشاه گفت: بايد امروز براى استقبال قرآن از شهر خارج شويم، پادشاه و دربانان و امراء لشكر و سربازان پادشاه به طرف خارج شهر به حركت در آمدند، مقدارى كه راه رفتند ديدند قافله‏اى بزرگ از شتران مى‏آيند كه روى آن شترها لوحه‏هاى بزرگ بچشم مى‏خورد!

همينكه محقق قرآن را مشاهده كرد خود را از روى مركب به زمين افكند، و به پادشاه و امراء لشكر هم دستور داد كه مانند او انجام دهند.

محقق با اين روش توانست عظمت اسلام را در دل پادشاه و اطرافيانش وارد كند؛ و همين جريان باعث شد كه نسبت به مسلمين ظلم و تجاوز شان كاهش يابد.

من نيز مى‏خواستم از اين اسلوب پيروى كنم، لذا به حانم‌هاى مسيحى گفتم: اسلام آمده است تا حضرت مسيح و مادرش (مريم) را بزرگ كند، و شروع كردم نسبت بحضرت مريم(ع) تعريف و مدح فراوانى بيان كردن سپس گفتم: چه مانعى دارد كه شما هم وارد دينى شويد كه پيامبر شما و مادرش را تعظيم نموده است!

و به همين ترتيب سخنان خود را با يك سبك عاطفى ادامه دادم، خانم‌ها از گفتار من كه مى‏گفتم: (اسلام حضرت مسيح و مادرش را بسيار بزرگ مى‏شمارد) خيلى تعجب داشتند، زيرا اينطور پيش خود خيال مى‏كردند كه اسلام به حضرت مسيح و مادرش بدبين است.

گفتم: الآن من براى شما كتاب بزرگمان قرآن مجيد را مى‏آورم تا بچشم خود به بينيد كه قرآن مجيد چگونه حضرت مسيح و مادرش را تعظيم نموده است؟ تا جائيكه قرآن سوره‏اى را مخصوصا بنام حضرت مريم عليهاالسلام قرار داده است.

سپس برخاستم و (طبق اسلوب محقق طوسى) قرآن بزرگى را آوردم؛ و براى آنان سوره مريم را باز كردم، و آن سوره را بآنان نشان دادم، و يك يك برگهاى آن سوره را ورق زدم و جمله (سوره مريم) را كه روى صفحات قرآن بود بآنان نشان دادم.

بعد از آن استدلالها و گفتگوها و اين سبك عاطفى، اسلام در دل آنان راه يافت، و به آنان شهادتين را تلقين نمودم و گفتند: (اشهد ان لااله الا الله وحده لا شريك له، و اشهد ان محمدا عبده و رسوله، و اشهد ان عليا و اولاده المعصومين خلفاء رسول الله ).

خانمهاى مسيحى هرسه شهادتها را با لكنت ادا كردند و سپس با زبان خودشان معنى آن جملات را هم تكرار نمودند.

شيرينى پخش نموديم و به شوهرانشان سفارش كرديم كه به آنان احكام اسلام را بياموزند، و كتابهائى (در باره اصول دين و فروع دين) به آنان اهداء نمودم.

و فكر مى‏كنم كه اين جلسه ما سه ساعت طول كشيده باشد.

1 ـ حاول تنجح.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation