يك زن و شوهر مسيحى مسلمان مىشوند
زن و شوهرى مسيحى به ملاقات من آمدند، زن بىحجاب بود، پس از آنكه فهميدم كه ايندو مسيحى هستند و براى گفتگو در باره اسلام آمدهاند، گفتم: اولا خانم بايد حجاب را رعايت بفرمايند تا من بتوانم با شما حرف بزنم، زن نوعى تنفر مسخرهآميز از اين پيشنهاد اظهار كرد؛ و پيش از اين هم با اينگونه حالات مواجه شده بوديم؛ به او گفتم: اين عقيده من است، و شما متوجه هستيد كه عقيده در همهجاى عالم محترم است! گفت: بله درست است و همانجا خودش را جمع و جور كرده و حجاب پوشيد سپس گفتند ما در اصل اسكاتلندى هستيم اما در لندن زندگى كردهايم، و در (هايدپارك) برخى از سخنرانيهاى مسلمانان را شنيده بوديم، و از اينكه آنجا مىگفتند: اسلام پانصد مليون پيرو دارد ما بسيار تعجب مىكرديم.
با لحن قاطعى بآنان گفتم: بلكه اسلام داراى هشتصد مليون نفر پيرو مىباشد؛ تعجب آنان بيشتر شد، گفتم: شما براى چه تعجب مىكنيد؟
يكى از آن دو گفت: زيرا اسلام دين توحش و بربريت است، و دوران آن سر آمده است، و خرافات فراوانى دارد، چگونه بيش از هشتصد مليون انسان از چنين دينى پيروى مىنمايند؟!
گفتم: مسائلى را كه شما مىگوئيد مربوط به اسلام نيست، چه كسى به شما گفته كه اسلام اينگونه است؟ آيا شما كتابهاى مسلمين را خواندهايد؟ يا اينكه آنچه را كه مىگوئيد از روى تقليد از بعضى افراد است كه اسلام را اينگونه مىپندارند؟
گفت: من با مسلمانان تا بحال گفتگو نكردهام، و حتى در شهرها و اجتماعات مسلمانان هم تا ايندفعه وارد نشدهام و اين سفر، اولين مرتبه است كه براى ديدن عراق و برخى از ممالك عربى آمدهايم، و تا بحال از كتب مسلمين هم چيزى نخواندهام، و اينهائى كه گفتم از همان ابتداى كودكى تا بحال از پدران كليسا مىشنيدهام، و باور نمىكنم كه پدران كليسا همگى دروغ گفته باشند.
گفتم: آيا تابحال از پدران مسيحى هيچ شنيدهاى كه چرا اسلام دين وحشيت است؟ و چرا دوران اسلام سپرى شده است؟ و چه خرافاتى در اسلام وجود دارد؟
گفت: بله شنيدهام، اما علت اينكه اسلام دين وحشيت است براى آنكه اسلام با شمشير قيام كرده است، و پيروزى با اسلحه كار حيوانات وحشى است، نه انسانى كه بايد با منطق و اخلاق پيروز گردد.
اما اينكه اسلام دينى است كه دورانش سپرى شده است؛ براى آنكه قرآن اسب و الاغ را تعريف كرده است، و شراب و موسيقى را تحريم نموده است، اين حرفها در دورانهاى گذشته صحيح بود؛ اما امروزه در عصر تمدن و صنعت و علم ديگر جائى براى اينگونه دينى نمانده است؛ و اما خرافاتيكه در اسلام موجود است، اسلام به آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه معتقد است، و ازدواج با چهار زن را هم جايز مىشمارد.
گفتم: همين بود اشكالات شما نسبت به اسلام؟
گفت: من همينها را فعلا مىگويم.
گفتم: من دوست ندارم كه بر مسيحيت خوردهگيرى كنم، وگرنه مسيحيت خيلى چيزها دارد كه آنچه شما نسبت به اسلام گفتيد در مقابل آنها هيچ است، ولى فعلا اكتفا مىكنم به پاسخ اشكالاتى كه شما داشتيد.
گفت: برعكس من از هرنوع انتقادى كه نسبت به مسيحيت باشد با آغوش باز استقبال مىكنم.
گفتم: بهرحال بهتر آنستكه باشكالات شما پاسخ بدهم.
گفت: چه پاسخى به اين اشكال داريد كه: اسلام با شمشير قيام كرده است؟
گفتم: اسلام با اخلاق قيام كرده است؛ و در قرآن مجيد راجع به اخلاق پيامبر اكرم آمده است: (و تو داراى اخلاق بسيار بزرگى هستى)(1) ولى اسلام بعنوان دفاع از موجوديت خودش گاهى دست به شمشير برده است، نه آنكه اسلام براى سيطره خود با شمشير قيام كرده باشد.
و لذا در قرآن مجيد آمده است: (كسانيكه چون ستم ديدهاند با دشمن جنگ مىكنند اجازه دارند؛ و خداوند بر يارى آنان توانا است)(2).
و نيز فرموده است: (هركس بر شما تجاوز كرد شما نيز بهمان ميزان با آنها مقابله نمائيد)(3) اسلام دعوت خود را ظاهر ساخت، عدهاى هم به آن ايمان آوردند كافران اين دسته را طرد كردند، و عدهاى از آنان را كشتند، و عدهاى را هم به حبشه تبعيد نمودند.
همينكه فشار كفار بر مسلمين زياد شد مسلمانان از وطن خود هجرت كردند و بمدينه آمدند، مشركين مسلمانان را در محاصره اقتصادى قرار دادند، مسلمانان هم با آنان بمقابله پرداختند، كفار سر راه بر قافله بازرگانى مسلمانان كه از مدينه به شام مىرفت مىگرفتند مسلمانان براى حمايت از قافلههاى خود آمدند جنگ ميان دو طرف در گرفت و عاقبت به پيروزى مسلمانان تمام شد.
پس از اين جنگ كفار خود را مجهز ساختند تا ايندفعه مسلمانان را بطور كلى از ببين ببرند مسلمانان هم از خويشتن دفاع مىكردند، تا اينكه باز هم اسلام پيروز شد و كفار شكست خوردند اين معنا در تمام تواريخ موجود است، آيا بنظر شما دفاع از خويشتن بمعناى قيام با شمشير و دعوت با شمشير است؟
گفت: اگر آنچه را كه مىگوئيد درست باشد من حرف خود را پس مىگيرم، براى اطمينان خاطرش كتابهائى كه راجع به اين موضوع بود به او نشان دادم و برايش ترجمه كردند تا قانع شد.
سپس پرسيده گفت: شما سخنان پدران كليساها را چگونه تفسير ميكنى؟ آيا همه آنان دروغ مىگويند؟
گفتم: با اينكه من نسبت به آنان احترام مىگذارم ولى هركس كه بگويد: اسلام با شمشير قيام كرده است يا نادان است يا متعصب؛ وگرنه تاريخ موجود است.
گفت: به اين اشكال چه پاسخى مىدهيد كه مىگويند: دوران اسلام سپرى شده است؟
گفتم: اسلام مىگويد: جهان داراى خداوندى است عادل، قادر، و اين خداوند پيامبرانى دارد كه براى هدايت بشر آمدهاند، و پيامبران هم جانشينانى دارند، و تمام بشر بسوى خدا باز گشت مىكنند، تا بپاداش عمل خود برسند، و نيكو كاران به بهشت و بدكاران بجهنم روند.
پرستش اين خداوند واجب است، و رفتار نيكو ميان مردم واجب است، و دستورات و قوانينى راجع به ازدواج و طلاق، و ارث و ساير احتياجات بشر از هنگام تولد تا وقت مردن وضع نموده است.
اسلام راستى، امانت؛ وفاء، حياء، را واجب دانسته از دروغگوئى و خيانت و جنايت بدش مىآيد... آيا دورآن اينها سپرى شده است؟
گفت: نه خير!
گفتم: اما آنچه كه شما در باره تعريف اسلام از اسب و الاغ يادآور شديد، آيا اسب و الاغ بد چيزى است؟ اگر اسلام از چيز خوبى مدح كند گناه كرده است؟ مگر امروزه دنيا از اسب و حمايت حيوانات دم نمىزند؟ مگر امروزه بشر از اسب در برخى از احتياجات خود استفاده نمىكند؟ مگر در همين عصر عده بسيارى از مردم هنوز بار و اثاثيه خود را با الاغ حمل نمىكنند؟(4).
گفت: آنچه مىگوئيد درست است.
گفتم: بنا بر اين اگر اسلام بمناسبتى از اسب و الاغ تعريف كرده، دلالت بر بدويت اسلام نمىكند.
گفت: اسلام شراب و موسيقى را حرام كرده است، دراين باره چه مىگوئيد؟
گفتم: امروزه از نظر بهداشت و روانشناسى ثابت شده است كه شراب و موسيقى هردو براى انسان زيان دارد؛ و موجب بيماريهاى بدنى و روانى فراوان خواهد شد، و اسلام بمنظور پيشگيرى از اينگونه بيماريها اين دو را براى مردم حرام فرموده است، و اينرا هم توجه داريد كه پيشگيرى بهتر از درمان است؟
گفت: اينهم درست است زيرا در پارهاى از جرائد زيانهاى شراب و موسيقى را مطالعه كردهام.. سپس گفت: چه پاسخى در رابطه با نظريه اسلام در مورد آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه داريد؟
گفتم: آسمان در لغت بمعنى فضا و مدار است، و در منظومه شمسى ما هفت مدار بيشتر نيست كه مربوط به سيارات هفتگانه است كه عبارتند از (عطارد) و (مشترى) و (زحل) و (نپتون) و (اورانوس) و (زهره) و (زمين) (كه هريك از اينها زمينى است كه فضاى اطراف آن آسمانش مىباشد) همانگونه كه حضرت رضا(ع) مىفرمايد: (اين زمين ما و اطرافش آسمان آن قرار گرفته، سپس زمين ديگرى است كه اطراف آنهم آسمانش مىباشد، و همينطور تا هفت سياره)(5) و ظاهرا مراد حضرت همين ستارگان سيار در منظومه شمسى ما است.
گفت: جدا تعجب آور است، من اصلا اين جواب را بخواب نمىديدم و من فكر مىكردم كه آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه از افسانهها و خرافات قدما بوده است، و اسلام براى آنكه خود را همچون عالمى بر جهان معرفى كند آنرا در قرآن نقل كرده است، سپس گفت: من از شما بسيار تشكر مىكنم كه حقايقى از اسلام براى من بيان كرديد، تنها يك چيز مانده است كه براى من بيان كنيد، بفرمائيد اسلام روى چه حسابى تعدد زوجات را تجويز نموده است؟
گفتم: شما و همسرتان چند نفر همسن و سال سراغ داريد كه بسن رشد رسيدهاند و هنوز در انتظار بخت مىباشند؟ خنديدند و گفتند: چه نظرى داريد؟ مگر مىخواهيد با آنان هم ازدواج كنيد؟ گفتم نه خير! ولكن مىخواهم نظر اسلام را دراين باره براى شما توضيح دهم؛ مقدارى فكر كردند و گفتند: تقريبا هفده نفر.
گفتم اين بيچارگان چرا در خانه بدون همسر ماندهاند؟ سپس اضافه نمودم كه اسلام روى حكمت و مصلحت براى يك مرد تا چهار زن را اجازه داده است، و اين يكنوع ترحم نسبت به زنان است كه بىشوهر در خانهها نمانند؛ و نوعى رعايت حال مردان است كه نيروهاى آنان معطل نماند، و بهدر نرود؛ زيرا بسيارى از مردان هستند كه مىتوانند بيش از يك زن را بخوبى اداره كنند؛ آيا بنظر شما اسلام نيروهاى زنان و مردان را ناديده بگيرد تا بهدر رود، آيا راه مصرفى براى نيروهاى انسانى باز نگذارد؟(6).
علاوه بر اين اسلام تعدد زوجات را براى كسانيكه واقعا نياز دارند جايز شمرده، واجب كه نكرده تا ايراد بگيرد، و لذا ملاحظه مىكنيد كه بيشتر مسلمانان بيك زن اكتفاء مىكنند.
هردو گفتند: درست است ما در طول عمر مان تا بهحال اينگونه مطالب را نشنيده بوديم.
گفتم: براى آنكه شما در باره اين مسائل با علماى مسلمين بحث نكرده بوديد، وگرنه بيشتر علما براى پاسخ به مسائل و مشكلات مذهبى آمادگى كامل دارند.
گفتند: اگر ما اسلام بياوريم؛ بحال ما چه سودى خواهد داشت؟
گفتم: وقتيكه انسان اسلام بياورد خير دو جهان را دريافته است، زيرا برنامههاى اسلام انسان را سعادتمند مىسازد، و پيروى انسان از برنامههاى اسلام سبب رضايت الهى خواهد شد، و خداوند در عالم آخرت او را به هشت خواهد فرستاد.
بحثهاى ما بطول انجاميد، در نتيجه زن مسيحى اسلام آورد، اما مرد مسيحى از اظهار اسلام وحشت داشت.
گفتم: حال كه خانم شما اسلام آورده است شما چرا درنگ داريد؟ ساكت ماند، باز مقدارى از اسلام برايش شرح دادم، اخيرا گفت: در اين باره فكر خواهم كرد.
گفتم: نه خير! پس از آنكه درستى اسلام را دريافتيد ديگر جائى براى فكر كردن نمانده است.
گفت: بخاطر سخنان شما دين خودم را رها كنم؟!
گفتم: نه شما بر ايمان به مسيح(ع) ايمان به اسلام را خواهيد افزود زيرا حقانيت اسلام بر شما ظاهر شده است، همسرش كه قبلا اسلام آورده بود او را تشويق به اسلام كرد، او نيز اسلام آورد، سپس بآنان سفارش كردم وقتى كه به لندن باز گشتند براى آنكه در باره اسلام اطلاعات بيشترى كسب كنند به علماى اسلام در آنجا مراجعه كنند.
1 ـ سوره قلم آيه (وانك لعلى خلق عظيم).
2 ـ سوره حج آيه : (اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا، و ان الله على نصرهم لقدير).
3 ـ سوره بقره آيه : (فمن اعتدى عليكم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى
4 ـ اتفاقات كتاب ايوب باب49 آيات19 تا25 از تورات بمدح و تعريف اسب پرداخته است. و در تورات از الاغ هم بسيار ياد شده است. تعجب است پدران كليسا چطور شده كه از تورات خبر نداشتهاند(مترجم).
5 ـ مؤلف اشارهاى بحديث فرمودهاند و تفصيل آن در كتاب اسلام و هيئت مرحوم شهرستانى صفحه279 موجود است كه ايشان هم از كتب معتبر شيعه نقل كردهاند(مترجم).
6 ـ علاوه بر اين از نظر آمار ثابت شده است كه تعداد سرشمارى زنان بيشتر از مردان است و جهت ديگر زنان چون فشار كارهاى زندگى، مانند كارگران معدنها و ساختمانى و جنگها و... تلفاتى نمىدهند اما مردان تلفات بيشترى مىدهند لذا، هميشه زنان، بسيار بيوه مىمانند.
جهت ديگر گاهى نيروى جنسى يك مرد ممكن است با چند زن برابرى كند؛ و لذا يكزن جوابگوى او نمىباشد قهرا تعدد زوجات براى زندگى چنين افرادى يك ضرورت اجتنابناپذير است، و يكى از اساتيد مىگفت: منظور آيه (ان خفتم ان لا تعدلوا) همين است يعنى عدل بكسر(ع) از نظر جنسى نه عدالت(مترجم).