بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب چرا و چگونه مسلمان شدم,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 - مقدمه مؤلف
     02 - مقدمه مترجم
     03 - دكترى آمريكائى اسلام مى‏آورد
     04 - سه بانوى تحصيلكرده ايتاليائى اسلام ميآورند
     05 - اسلام آوردن مهندس مسيحى كه در عراق كارمند بود
     06 - يك زن مسيحى آلمانى اسلام مى‏آورد
     07 - جوان آمريكائى مسلمان مى‏شود
     08 - يك زن و شوهر مسيحى مسلمان مى‏شوند
     09 - جهانكَرد ايتاليائى اسلام مى‏آورد
     10 - خاتمه
     fehrest - تعريف به كتاب و فهرست
 

 

 
 

اين دكتر استاد دانشگاه بغداد بود

جمعى از رفقاى ما از دانشجويان دانشگاه بغداد بودند، كه هميشه پيرامون اسلام بحث و مذاكره داشتند، روزى عده‏اى از دانشجويان دانشكده طب به نزد ما آمدند، و گفتند كه ما استادى آمريكائى داريم، كه از طرف حكومت عراق به منظور تدريس در اين دانشكده استخدام شده است؛ و به ظاهر مرد باانصافى است كه جوياى حق و حقيقت مى‏باشد، و بسيار در باره اسلام پرسش مى‏كند، و به زندگى اسلامى بسيار خوشبين است.

وقتى از من خواستند كه با او ملاقات و بحث كنم، چندان اعتماد نداشتند كه در مورد اسلام قانع شود، براى آنان قرار ملاقات نزديكى تعيين كردم، و گفتم: انشاء الله خداوند توفيق اسلام آوردن به اين استاد خواهد داد، دانشجويان مى‏گفتند: چگونه مى‏شود يك استاد آمريكائى به اين سادگى اسلام بياورد؟!

به دانشجويان گفتم: آيا شما بخاطر اين تعجب داريد كه اسلام دينى قابل قبول نيست؟ يا اينكه از قدرت ما در بيان اسلام و شرح آن اطمينان نداريد؟ يا اينكه اين استاد شخص لجوج و سرسختى باشد كه هرچند حق را هم درك كند نپذيرد؟ دانشجويان ساكت ماندند، زيرا نمى‏توانستند بگويند: اسلام قابل قبول نيست، و يا اينكه به من بگويند كه: تو نمى‏توانى او را قانع كنى يا از اسلام بى‏اطلاعى، يا اينكه بگويند: استادشان داراى تعصب و لجاجت مى‏باشد، زيرا قبلا در باره استاد مى‏گفتند كه مردى بسيار منصف است.

از اين گذشته در فكر بودند كه به چه ترتيبى او را با اينكه استادشان مى‏باشد وادار نمايند كه از بغداد به كربلا بيايد(1) بخصوص كه اين استاد عقيده به زيارت هم ندارد؛ به آنان گفتم: به عنوان تفريح و گردش او را به كربلا بياوريد، وقرار ملاقاتى كه با آنان گذاشته بودم با روز عيدى مصادف شد.

وقتى اين استاد وارد منزل ما شد كه گروه بسيارى از اهالى براى تبريك عيد آمده بودند، به او خوش آمد گفتم، و پس از تعارفات از اوضاع مملكتش جويا شدم؟ و پرسيدم كه وضع بغداد چگونه به نظرش رسيده است؟ و اوضاع مسلمانان را چگونه يافته است؟ پس از آنكه استاد از وضع بغداد و اوضاع مسلمين مقدارى تعريف كرد؛ فرصت را غنيمت شمرده به او گفتم: شما از اسلام و مسلمين چيزى نديده‏اى؛ وگرنه تعجب شما بيشتر مى‏شد، گفت: چطور؟

گفتم: براى نمونه اسلام پيروان خود را با اصرار فراوان وادار به كسب دانش مى‏كند، تا جائيكه طلب علم را براى هر زن و مرد مسلمان واجب مى‏داند، و مقدارى براى او از فضيلت علم و دانش، و ثواب آن در اسلام گفتم، و نيز گفتم كه: اسلام تنها مردم را به فراگرفتن علوم دينى تشويق نمى‏كند، بلكه پيروان خود را به فراگرفتن هر دانشى وا مى‏دارد، تا جائيكه علما فتوى مى‏دهند به: وجوب تعليم تمامى صنعت‏هاى لازمه به نحو وجوب كفائى، و اين حديث نيز همين معنى را مى‏رساند، زيرا در آن متعلق حذف شده است، و در زبان عرب حذف متعلق افاده عموم مى‏دهد.

حديث اين است كه پيامبر خدا(ص) مى‏فرمايد: (طلب العلم فريضة على كل مسلم و مسلمة)(2) يعنى: (فرا گرفتن دانش بر هر زن و مرد مسلمانى واجب است) در اين حديث حضرت نفرموده است: (طلب علم دين...) يا (طلب علم قرآن) يا (طلب علم رياضيات).

مؤيد اين مطلب فرمايش على(ع) است كه مى‏فرمايد: (ارزش هركس بآنى است كه خوب مى‏داند)(3) و پيش از فرمايش حضرت و گفتار على(ع) قرآن مجيد در اين باره فرموده است: (آيا كسانى كه عالم هستند، با كسانى كه از دانش بى‏بهره‏اند يكسان خواهند بود؟)(4) يعنى آيا كسيكه علم قرآن را مى‏داند با كسى كه نمى‏داند يكسان است؟ آيا كسى كه علم طب را مى‏داند با كسى كه از دانش طب بى‏بهره است مساوى خواهد بود؟ و آيا كسيكه علم رياضيات مى‏داند با كسى كه از رياضيات بى‏بهره است مساوى خواهد بود؟ همچنين راجع به دانش اتمى... تاريخ... سياست... اقتصاد و...

دكتر از اين مطالب كه شنيده بود فوق‏العاده به تعجب آمد؛ سپس به او گفتم از اين بالاتر پيامبر به ياران خود مى‏فرمود: با قطار عالم، و در اعماق فضا و در دل دريا به سراغ علم و دانش بگرديد، و فرموده است: (بسراغ دانش برويد گرچه رفتن به چين باشد)(5) و شما مى‏دانيد كه در زمانهاى قديم مسافرت نمودن از مدينه تا چين چقدر طاقت‏فرسا بوده و چقدر مدت و زمان لازم داشته است؛ شايد يكسال راهپيمائى داشته است.

علاوه بر اين در چين از علوم دينى و علم اسلام خبرى نبوده است، تنها در آنجا از اديان گذشته و علوم دنيوى وجود داشته است.

آيا اين روايت بزرگترين شاهد نيست بر اينكه اسلام دين علم و دانش است، و هر دانشى را لازم مى‏داند، و اسلام دين حق است؟ اگر اسلام دين باطلى بود از علم و دانش مى‏ترسيد هماهنگونه كه مى‏دانيد هر باطلى از روشنائى گريزان است تا واقعيتش بر ديگران...

سپس به او گفتم: اولين سوره‏اى از قرآن كه بر پيامبر نازل شده است (بنا به نظر عده‏اى از علما) سوره (علق) مى‏باشد كه در ابتداى آن مى‏فرمايد: (بخوان بنام خدايت كه آفريده است و... دانش قلم را به انسان آموخته است..)(6).

خداوند در اين سوره (خواندن.. و نوشتن) را يادآور شده است كه اين دو هنر اساس دانش (و كليد علوم) است.. از اين مهمتر پيامبر خدا فرموده است: (اگر دانش در ثريا باشد مردانى از فارس بدان دست خواهند يافت)(7) اگر در اين حديث فارس را بغير عربى تفسير كنيم(8) همانگونه كه (عجم در برابر عرب است) مى‏توان گفت: در اين حديث اشاره‏اى به سفرهاى اخير فضانوردان به كره ماه مى‏باشد، و مژده‏اى است براى رسيدن بشر به كره ثريا كه از ماه و سيارات ديگر بما دورتر است.

ممكن است بگوئيم: فرموده حضرت فرمانى است كه بصورت خبر بيان شده است؛ كه مى‏فرمايد: اى مردم جهان برويد در عمق فضا تا به كره ثريا برسيد، همانگونه كه علماى ادبيات عرب مى‏گويند: هرگاه به فرزندم گفتم: شما فردا به مدرسه مى‏روى، به اين معنا است كه (بايد فردا به مدرسه بروى) يا آنكه تاجرى به فرزندش مى‏گويد: (اگر سود در سرزمين دشمن هم باشد فرزندم آنرا بچنگ خواهد آورد).

معناى اين گفتار هم آنستكه تاجر فرزند خود را وادار مى‏كند كه سود بازرگانى راحتى در سرزمين دشمن هم بايد بچنگ بياورد، و اينكه فرزندش براى اين كار سزاوار است، ولذا ما منتظريم كه روزى فرا رسد، و بشر پا بكره ثريا بگذارد.

با اينكه شما مى‏دانيد كه هنگاميكه دانشمندان فضائى شوروى اولين قمر مصنوعى خود را به فضا پرتاب كردند، فرياد برخى از روحانيون مسيحى به اعتراض بلند شد كه اين عمل از شوروى دخالت در ملكوت الهى است!، در حاليكه علماى اسلام در همان جريان اين موفقيت علمى را بجهان بشريت تبريك گفتند؛ و اين جريان را به عنوان اثبات كننده فرمايشات و پيش‏بينى‏هاى حضرت رسول(ص) شمردند..(9).

سپس گفتم: على(ع) كه شاگرد پيامبر و وصى و جانشين آن حضرت است، و مسلمانان همگى معتقدند كه او امام بزرگ و رهبرى عاليمقام است، روى منبر كوفه گفته است: (از راههاى آسمان از من بپرسيد كه من به راههاى آسمان از راههاى زمين آشناتر مى‏باشم).

آيا اين گفتار دلالت نمى‏كند بر اينكه آنحضرت از اوضاع كواكب اطلاع درستى داشته است، و پيش از آنكه بشر به اين موضوعات برسد چهارده قرن پيش حضرت به آن رسيده بود، در حاليكه فلاسفه از پنجهزار سال پيش عقيده داشته‏اند كه بالا رفتن انسان بسوى آسمان و خرق والتيام افلاك جزء محالات است...

هر جمله‏اى از كلمات ما تأثير بسيارى در قلب دكتر مى‏نمود، و همانند صاعقه او را تكان مى‏داد، اين سخنان مغز او را سخت تحت تأثير قرار داد، و آثار شگفتى و دهشت در چهره و حركات او بخوبى ظاهر گرديد... سپس به او گفتم: در قرآن مجيد آيه‏اى هست كه تفسير به فضانوردى و دريا نوردى مى‏شود، و اين آيه چنين است: (اى گروه جن و انس اگر توانستيد كه از اقطار آسمانها و زمين عبور كنيد، بگذريد، ولى در آسمانها و زمين نفوذ نخواهيد كرد مگر با قدرت و تسلط)(10) و علما اين قدرت را به قدرت علمى تفسير مى‏كنند.

جلسه بيش از يكساعت ادامه يافت، در پايان به او گفتم: حال قانع شديد كه اسلام دينى است آسمانى، و محمد بن عبد الله (ص) پيامبرى است از طرف خداوند؟

دكتر مقدارى سربزير انداخته در تفكر فرو رفت، از فرصت سكوت او باز استفاده كرده به او گفتم: اميدوارم كه شما اسلام بياوريد؛ و به افتخارات علمى خود افتخار ايمان را نيز بيفزائيد، زيرا خداوند در قرآن مجيد مى‏فرمايد: (خداوند كسانى را كه از شما ايمان آورده‏اند، و داراى دانش مى‏باشند درجات رفيع مى‏دهد)(11) شما بحمد الله با رفعت دانش داراى بزرگى هستيد، تنها مانده است كه رفعت اسلام و ايمان را هم بر خود بيفزائيد.. و تاكيد كردم كه از اسلام آوردن زيانى نخواهد ديد، و نگرانى و اضطراب را از او دور كردم و دكتر در فكرى عميق فرو رفت، سپس گفت: چگونه اسلام بياورم؟ گفتم ميگوئى: (اشهد ان لا اله الا الله و حده لا شريك له، و اشهد ان محمدا عبده و رسوله) و به اين دو شهادت؛ شهادت به ولايت على عليه‏السلام و ائمه طاهرين را هم اضافه مى‏كنى، دكتر بالكنت شروع به اداء شهادتين كرد، سپس از يكى از دوستان ما و محصلين خودش كه نقش مترجم را بعهده داشت خواست كه هفته‏اى يكساعت براى او تعيين كند كه احكام و آداب دين مقدس اسلام را به او ياد دهد.

حضار مجلس همگى به او تبريك گفتند، و به اين مناسبت ميان مردم شيرينى و شكلات تقسيم كرديم، و همگان در حالى كه جمله (الحمد لله رب العالمين) را برزبان مى‏راندند جلسه را ترك كردند.

1 ـ شهر كربلا در قسمت جنوب غربى بغداد، و در فاصله102 كيلومترى قرار گرفته است.

2 ـ نهج‏الفصاحه ص403 حديث.

3 ـ نهج ‏البلاغه ـ حكم (قيمة كل امرء ما يحسنه).

4 ـ سوره زمر آيه : (هل يستوى الذين يعلمون والذين لا يعلمون).

5 ـ نهج‏الفصاحه (اطلبوا العلم ولو بالصين).

6 ـ سوره قلم ايه : (اقرأ باسم ربك الذى خلق... الذى علم بالقلم).

7 ـ نهج‏الفصاحه : (لوكان العلم معلقا بالثريا لتناوله قوم من أبناء فارس).

8 ـ و شايد حديث اشاره بدانشمندان فضائى ايرانى باشد كه در پايگاه هوستون در تهيه آپلو نقش عمده‏اى دارند.

9 ـ اين جريان را در ايران روزنامه وظيفه شماره230 كه نزد ما موجود است، ضمن مقاله‏اى نقل مى‏كند كه: از طرفى شوراى بين‏المللى كليسا به خروشچف اعتراض مى‏كند، و از طرف ديگر از قول خبرگزارى خاورميانه نقل مى‏كند كه رئيس جامع‏الازهر شيخ محمود شلتوت اين پيشرفت علمى را تبريك مى‏گويد.

10 ـ سوره الرحمن آيه : (يا معشرالجن والانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات والارض فانفذوا لا تنفذون الا بسلطان).

11 ـ سوره مجادله آيه : (يرفع‏ الله الذين آمنوا منكم و اوتوا العلم درجات).

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation