بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب چرا و چگونه مسلمان شدم,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 - مقدمه مؤلف
     02 - مقدمه مترجم
     03 - دكترى آمريكائى اسلام مى‏آورد
     04 - سه بانوى تحصيلكرده ايتاليائى اسلام ميآورند
     05 - اسلام آوردن مهندس مسيحى كه در عراق كارمند بود
     06 - يك زن مسيحى آلمانى اسلام مى‏آورد
     07 - جوان آمريكائى مسلمان مى‏شود
     08 - يك زن و شوهر مسيحى مسلمان مى‏شوند
     09 - جهانكَرد ايتاليائى اسلام مى‏آورد
     10 - خاتمه
     fehrest - تعريف به كتاب و فهرست
 

 

 
 

اسلام آوردن مهندس مسيحى كه در عراق كارمند بود

روزى يكى از دوستان اهل علم بديدن من آمده گفت: بواسطه يكى از دوستانم با مهندسى مسيحى آشنا شده‏ام كه در عراق كارمند است، وى مى‏خواهد با من در باره اسلام بحث كند، ولى من شانه از زير بار خالى كرده‏ام زيرا از مسيحيت اطلاعات كافى ندارم، و كتب مربوطه را مطالعه نكرده‏ام و مى‏ترسم نتوانم از عهده بر بيايم، معنا باعث شود كه دوست مسيحى من تصور كند كه اسلام اساسى ندارد.

چطور است كه ايشان را بياورم تا با او بحث كنيد؟

گفتم: مانعى ندارد.

پس از چند روز يك شب بعد از نماز مغرب و عشاء او را آورد، پس از تعارفات لازم به من گفت: شما به اسلام بعنوان يك دين عقيده داريد؟

گفتم: بله.

گفت: و نيز عقيده دارى كه محمد پيامبرى است از طرف خدا؟

گفتم: بله.

گفت: شما نيز عقيده دارى كه دين محمد بهتر از دين مسيح است؟

گفتم: بله.

گفت: عقيده دارى كه هركس ايمان به اسلام نياورد وارد آتش دوزخ خواهد شد؟

گفتم: كسانيكه به اسلام ايمان ندارند بردو قسم مى‏باشند:

اول كسانيكه عقيده به اسلام ندارند، بدان جهت كه از حقانيت اسلام بى‏اطلاعند، اين دسته از افراد روز قيامت امتحان خواهند شد، اگر در امتحان الهى پيروز گشتند وارد بهشت مى‏شوند؛ و اگر در امتحان رد شدند وارد آتش خواهند شد.

و دسته دوم كسانى هستند كه به اسلام عقيده ندارند، نه از روى جهل، بلكه با آنكه اسلام را حق شناخته‏اند، آنرا رها مى‏كنند، اين دسته معاند هستند، و اين دسته اگر توبه نكنند راهشان به سوى آتش است.

گفت: بنا بر اين مليونها نفر مسيحى به آتش خواهند افتاد؟

گفتم: من اين سخن را نگفتم، بلكه من گفتم: معاندين اسلام داخل جهنم خواهند شد، اما افراديكه جاهل قاصر هستند روز قيامت امتحان خواهند شد.

گفت: من تا به حال اين بيان را بغير از شما از كسى نشنيده‏ام، بلكه از عده بسيارى شنيده بودم كه تمام مسيحيان به آتش دوزخ خواهند رفت.

گفتم: آنچه را كه من گفته‏ام رأى تمام مسلمانان است و آنرا در كتب كلامى و فلسفى خود نوشته‏اند.

گفت: بنا بر اين گروهى از مسيحيان بهشت خواهند رفت؟

گفتم: اما مسيحيان قبل از ظهور اسلام هركدامشان كه بحضرت مسيح و دين او ايمان آورده‏اند و پيروى كرده‏اند همگى داخل بهشت خواهند شد؛ و مسيحيان پس از ظهور اسلام، هركدام روز قيامت از امتحان خوب در آمدند بهشت خواهند رفت.

جوان مسيحى گفت: آيا شما مسيحيت را مى‏شناسى؟

گفتم: آرى

گفت: از كجا مسيحيت را آموخته‏اى؟

گفتم: با مطالعه كتب مسيحى، و بحثهائى كه با دانشمندان در باره مسيحيت داشته‏ام.

گفت: چگوه شما مسيحيت را نمى‏پذيرى با اينكه از عظمت مسيح با اطلاع هستى؟

گفتم: من از عظمت حضرت مسيح خبر دارم، و مى‏دانم كه حضرت محمد از عظمت بيشترى بهره‏مند است، و لذا بحضرت مسيح ايمان دارم، و پس از حضرت مسيح بحضرت محمد نيز ايمان آورده‏ام.

گفت: بنا براين هردوى ما در باره حضرت مسيح اختلافى نداريم؟

گفتم: بله.

گفت: اينك شما از كجا ثابت مى‏كنيد كه محمد پيامبر بوده است؟

گفتم: همان دليل كه بر نبوت مسيح دلالت دارد، بر نبوت محمد نيز دلالت مى‏نمايد.

گفت: نه اينطور نيست، زيرا مسيح فرزند خدا است، ولى محمد فرزند (عبد الله ) بنده خدا است.

گفتم: منظور تو از اينكه مسيح فرزند خداست چيست؟ آيا منظورت آنست كه خداوند مسيح را از طريق مريم متولد ساخته است، به همان طريق كه مرد ديگرى فرزند خود را از طريق زنش متولد مى‏سازد؟ يا اينكه منظورت چيز ديگرى است؟ چه منظورى دارى؟

در اينجا صورت مهندس برافروخت؛ و مقدارى سر بجيب تفكر فرو برد، و پس از چند دقيقه سر برداشته گفت: اين جريان مافوق فكر و عقل است.

گفتم: چگونه شما بدينى ايمان مى‏آوريد كه عقلت به آن نمى‏رسد؟

حال براى شما مثالى بياورم: اگر شخصى بيايد و بشما بگويد: من پيامبر خدا هستم، و بر شما واجب است كه از من پيروى نمائيد، همينكه شما از او دليل خواستى او بگويد: عقل شما بدليل ما نمى‏رسد.

آيا شما به اين شخص نمى‏خندى؟

سپس به او گفتم: اى استاد، انسان به چيزيكه عقلش به آن نرسد ايمان نمى‏آورد.

گفت: پس چگونه شما بخدا ايمان مىآوريد با اينكه عقلت پى بخدا نمى‏برد؟

گفتم: من مى‏دانم كه جهان دارى خداوندى است، اما حقيقت او را نمى‏دانم چيست؟ همانگونه كه ايمان بوجود برق در ميان اين لامپ و سيمها دارم (و اشاره به چراغ برق كردم) در عين حال كه حقيقت آن را نمى‏شناسم.

گفت: تمام مسيحيان مى‏گويند: كه مسيح پسر خدا است.

گفتم: اولا تمام مسيحيان اين عقيده را ندارند.

در ثانى گفتار آنان حجت نيست، وگرنه تمام مسلمانان هم ميگويند: حضرت مسيح پسر خدا نيست!

گفت: شما از كجا ثابت مى‏كنى كه مسيح پيامبر خدا است؟

گفتم: چون قرآن و پيامبر اسلام(ص) پيامبرى مسيح(ع) را تصديق كرده‏اند، من نيز به او ايمان مى‏آورم.

گفت: اگر فرض كنيم كه قرآن و محمد پيامبرى مسيح را گواهى نمى‏كردند، آيا شما بمسيح ايمان نمى‏آورديد؟

گفتم: قطعا در اينصورت من بمسيح ايمان نمى‏آوردم.

وقتى كه گفته‏هاى مردم با يكديگر معارضه نمود، گفتار هردو طرف از اعتبار خواهد افتاد.

بنا بر اين من تنها از راه قرآن و محمد به مسيح(ع) ايمان آورده‏ام.

گفت: پس حال شما چه نظرى داريد؟

گفتم: بنظر من بايد من و شما فرض كنيم كه حالا تازه پا بجهان گذاشته‏ايم و مى‏خواهيم دينى براى خود اختيار كنيم، بايد تقليدهاى گذشته و افكار سابق را از مغز خود دور كنيم، تا به بينيم آن دينى كه سزاوار پيروى است كدام است و از آن پيروى نمائيم.

گفت: بسيار خوب اينك چگونه به حقيقت مى‏رسيم؟

گفتم: اينك دو كتاب در اختيار ما هست، يكى كتاب مقدس (تورات و انجيل) و ديگرى قرآن مجيد؛ اولى كه صلاحيت ندارد كتاب دينى باشد، براى آنكه مطالب بر خلاف عقل در آن بسيار ديده مى‏شود، بنا بر اين اين كتاب يا از اصل درست نيست، يا اينكه اصل آن صحيح بوده است؛ دست تحريف در آن راه يافته است، در هردو صورت اين كتاب صلاحيت ندارد كه به آن استناد شود.

بنا بر اين قرآن حكيم باقى مى‏ماند؟

گفت: ممكن است دين ديگرى باشد غير از دين قرآن، از كجا بفهمم كه قرآن صحيح است تا به آن و به پيامبرى كه آنرا آورده است ايمان بياورم؟

گفتم: حال كه انصاف دادى اينك گوش فرا ده تا براى صحت قرآن دليل بياورم:

قرآن در يكى از آياتش گفته است: (اگر در قرآنى كه بر بنده خود فرو فرستاده‏ايم شك داريد، يك سوره مانند آن بياوريد، و اگر راست مى‏گوئيد، غير از خدا ياران خود را بخوانيد)(1).

عرب اهل فصاحت و بلاغت بود؛ و محمد(ص) نيز يكى از آنان بود؛ و بظاهر نه خواندن بلد بود نه نوشن، زيرا نزد كسى درس نخوانده بود، اگر پيامبر انسانى معمولى بود اعراب مى‏توانستند با قرآن او برابرى كنند، اينكه نتوانسته‏اند با قرآن برابرى كنند دليل بر آنست كه بشر نمى‏تواند با قرآن برابرى كند؛ و همين كافى است براى آنكه دلالت كند بر اينكه قرآن از طرف خداست.

ـ گفت: شايد بعضى از اعراب توانسته‏اند و مثل قرآن را آورده‏اند، و بدست ما نرسيده است.

گفتم: اگر مانند قرآن را آورده بودند حتما مسيحيان و يهوديان آنرا حفظ مى‏كردند، زيرا بسيار دنبال چنين چيزى بودند؛ زيرا آنان مى‏خواستند سخن پيامبر را نقض كنند؛ و اينكه چيزى در اين باره نقل نشده دليل برآنست كه نتوانسته‏اند نظير قرآن را بياورند.

و در مثل است كه: (نيافتن ـ در مورد يافتن دليل نبودن است) يا در مثل ديگرى است: (بى دليلى دليل نبودن آنست)(2).

اگر شما در اين اطاق انسانى را نيافتى دليل بر آنست كه در اين اطاق انسانى وجود ندارد(3).

گفت: حال نظر شما چيست؟

گفتم: بنظر من شما به محمد(ص) ايمان بياوريد.

گفت: آيا ايمان آوردن به محمد با ايمان من بمسيح منافات دارد؟

گفتم: نه خير! بلكه اسلام ايمان داشتن به پيامبرى حضرت مسيح را به پيروان خود با قاطعيت دستور مى‏دهد، و حضرت مسيح را يكى از پنج پيامبرى مى‏شناسد كه از طرف خداوند به شرق و غرب جهان مبعوث برسالت شده‏اند، و آنان را لقب (الوالعزم) مى‏دهد.

گفت: اين پنج پيامبر كيانند؟

گفتم: حضرت نوح، ابراهيم، موسى، عيسى، و محمد عليهم‏السلام.

سپس شروع كردم و او را دل و جرأت دادم و خداوند به او توفيق داد و اسلام آورد و شهادتين را بر زبان جارى ساخت، بدنبال شهادتين، به ولايت على عليه‏السلام نيز گواهى داد.

جلسه طولانى شد و تقريبا يكساعت و نيم به درازا كشيد.

1 ـ سوره بقره : (وان كنتم فى ريب مما نزلنا على عبدنا فأتوا بسورة من مثله، وادعوا شهدائكم من دون الله ان كنتم صادقين).

2 ـ (عدم الوجدان ـ فى مورد الوجدان ـ دليل عدم الوجود) و (عدم‏الدليل، دليل العدم).

3 ـ البته اين يكى از معجزات آن حضرت بود، و معجزات فراوان ديگرى از قبيل تسبيح سنگريزه، و به سخن در آوردن سوسمار و زنده كردن مردگان و... داشته است، و از اينها مهمتر امروزه براى ما بسيارى از آيات قرآن و روايات موجود است كه اشاره بعلوم و كشفيات جديده و فتح كره ماه دارد، و در اين مورد ما كتابچه‌اى منتشر كرده‏ايم بنام (اسلام در عصر فضا) مراجعه فرمائيد (مترجم).

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation