دروغهاى روا
گناه در اسلام
در گذشته معناى گناه روشن گرديد. اكنون شايسته است كه بحثى كوتاه، در بارهگناه بشود. گناهانى را كه ديناسلام، حرام و ناروا قرار داده استبر دو گونهاند:
دستهاى گناهانى هستند كه خود به خود، مصداق زشتى و ناپسندى هستند: آدمكشى، دزدى، خيانتهاىناموسى و مانند اينها كه فطرت بشرى از آنها بيزار است.
دسته ديگر، گناهانى هستند كه مقدميتبراى سياه كارى دارند و راه وصول بهگناهان نخست را نزديك و آسانمىسازند.
ناروايى دروغ
ناروايى دروغ و گناه بودنش، از نظر آن است كه در زمره دسته دوم قرار دارد.
در گذشته گفته شد كه دروغ، كليد ارتكاب گناهان است. بنابر اين اگر دروغىبراى جلوگيرى از گناه گفته شد ياظلمى را از مظلومى دفع كرد، جان كسى را خريد،زيانى را از كسى بر طرف كرد، ناروايىاش بر طرف مىشود واز زمره گناهاندسته دوم خارج مىگردد و كارش به جايى مىرسد كه پسنديده مىشود، زيرا داراىقبح ذاتىنبوده و قبح عرضى آن هم بدين وسيله بر طرف گرديده است.
راست گوى دروغ گو
حضرت خليفه ششم امام جعفر صادقعليه السلام مىگويد:
«ايما مسلم سال عن مسلم، فصدق و ادخل على ذلك المسلم مضرة كتب منالكاذبين; (1) .
مسلمانى كه سراغ مسلمانى را از او بگيرند و راستبگويد و بر اثر سخنش زيانى به آنمسلمان برسد، در زمرهدروغ گويان نوشته خواهد شد.»
يعنى گناه كار خواهد بود.
يعنى آثار شومى كه دروغ داشت و آن را گناه قرار داده بود، اكنون سخن راستاين مرد، همان اثر را دارد وگويندهاش گناه كار مىباشد.
رفتارى كه حسن عقلى داشته باشد، اگر مقدميتبراى جنايت و خيانت قرارگيرد، حسن آن بر طرف مىشود ونزد عقل ناپسند مىگردد.
راست ناروا
حضرت رسولصلى الله عليه وآله فرمود: سه چيز است كه راستى در آنها زشت و ناروامىباشد:
سخن چينى كردن; به شوهرى از زنش خبر دادن، خبرى كه خوش نداشته باشد;تكذيب كردن كسى را كهخبرى مىدهد. (2) .
سخن چينى، بد گويىهاى دو تن را به يكديگر رسانيدن و خيانتهاى يكى را بهديگرى گزارش دادن است. آيانتيجه اين كار، جز آتش افروزى و خانمان سوزىاست؟ در تاريخ كنونى و گذشته، چه جنايتها بر اثرگزارشهاى سخن چينانرخ داده و چه بدبختىها و بيچارگىها دامن گير كسانى شده است.
سعادت و خوشبختى شوهر، به داشتن زنى است كه به آن دلخوش باشد، چنينمردى سعادتمند است و چنينزنى خوش بخت.
آيا خبر ناروايى از زنى به شوهرش دادن جز واژگون كردن كاخ سعادت دو بشر،بلكه دو خانواده مىباشد؟ چهفرزندانى چه پدر و مادرانى از اين كار شوم، بدبخت وبيچاره شدهاند و به خاك سياه نشستهاند!
تكذيب كردن خبر كسى، آبروى او را بردن و با حيثيتش بازى كردن و به محبوباو تعدى و تجاوز نمودن است;اين خود ظلم و جنايت مىباشد، زيرا آبرو و حيثيتنزد بسيارى از مال و جان ارجمندتر و گران بهاتر مىباشد.
دروغ گوى راست گو
حضرت صادقعليه السلام مىفرمايد:
«ومن سئل عن مسلم فكذب وادخل على ذلك المسلم منفعة كتب عند الله منالصادقين; (3) .
كسى كه مسلمانى را از وى بپرسند و دروغ بگويد و بر اثر دروغ او سودى به آن مسلمانبرسد، نزد خدا در زمرهراست گويان خواهد بود.»
دروغ او از دروغها جداست، زيرا نه تنها مقدمه براى گناه نيست، بلكه نيكو كارىو خدمتبه خلق است. اينوقت است كه ناپسندى دروغ، بر طرف مىشود و سخنىسودمند و پسنديده خواهد بود. اى خوش آن دروغىكه مسلمانى از آن سودى ببرد.در مثل آمده كه دروغ مصلحتآميز، به از راست فتنهانگيز است. چه مصلحتى ازسودرساندن به مسلمان بالاتر مىباشد؟ چنين كسى شايستگى دارد كه نزد خدا در زمرهصادقان نوشته شود.
دروغهاى روا
پيغمبر عالى قدر فرمود: سه چيز است كه دروغ در آنها زيباست: نيرنگ درجنگ; وعده شوهر به زن; اصلاحميان مردم.
مقصود از جنگ، جهاد در راه خدا و نبرد با كفر و مبارزه با ظلم و تعدى مىباشد.در زبان رسولصلى الله عليهوآله لفظ حرب، هيچ گاه براى جهانگيرى و انتقام استعمال نشده استو هميشه در نبرد حق با باطل به كاررفته; نيرنگ در اين گونه نبردها، موجبنيرومندى حق و ضعف باطل مىشود، پس نيرنگ، زيبا و دروغشمستحسن است،چون سودمند است، لذا يكى از استثناهاى دروغ، دروغ در جنگ است; دروغ درجنگ به هرجورى كه ممكن باشد، هر چند براى تقويت روحيه سربازان باشد.
دومين مورد استثنا وعده شوهر به زن است. اسلام كاخ سعادت زناشويى راهميشه بر پا مىخواهد و براى حفظاين كاخ كه خوشبختى دو تن يا بيشتر در آنمىباشد، وعده دادن دروغ را اجازه داده است. شوهر اگر بتواندتقاضاى زن را انجامبدهد بهتر و اگر نتواند يا صلاح نداند، باز هم تلخى زندگى زن و شوهر را نخواسته،زنعواطفش لطيف است، نبايستى نوميد گردد و شكر آبى ميان دو همسر پيدا شود،پس اين دروغ براى بشرسودمند است.
سومين مورد استثنا، دروغ در اصلاح مىباشد. هرگاه ميان دو تن يا دو دسته،اختلافى باشد، بايستى كوشيد كهآن را بر طرف ساخت. اسلام دوست مىدارد كهپيروانش در آسايش و يگانگى به سر برند و جنگ و ستيزى درميان آنها نباشد. رفعاختلاف ميان دو تن يا دو دسته به سود دو طرف و به سود جامعه مىباشد; دروغبراىچنين مقصد مقدسى زيباست. چه قدر پسنديده است كه كسى از دشمنى به سوىدشمنى خبر ببرد كهدشمنى ميان آن دو كاسته گردد، شايد كم كم دوستشوند و درآسايش و صميميتبه سر برند.
از يكى از سخنان حضرت امام صادقعليه السلام استفاده مىشود كه دروغ در اصلاحاصلا دروغ نيست، نه آن كهدروغ مىباشد و روا، شايد منظور حضرتش از اين سخن،افاده تاكيد باشد.
آن حضرت مىفرمايد: سخن بر سه گونه است: راست; دروغ; اصلاح ميان مردم.
از وجود مقدسش توضيحى در باره اصلاح ميان مردم خواسته شد. در جوابچنين فرمود:
در باره كسى سخنى مىشنوى كه اگر به او برسد، سخت ناراحت مىشود. به اومىگويى كه از فلان درباره توتعريفى شنيدم كه چنين گفت و چنان گفت. سخنىمىگويى كه درستبر خلاف آن چه شنيدهاى باشد.
از اين كلام زرين، نكتهاى استفاده مىشود و آن، اين است كه اصلاح، اختصاصبه صورت اختلاف ندارد، بلكهمقصود از اصلاح، معنايى وسيعتر است و صورتى رامىگيرد كه ميان دو تن هيچ گونه اختلافى نباشد، ولى يكىاز آن دو، چيزى در بارهديگرى بگويد كه اگر بهگوش او برسد، ايجاد شكر آبى كند; در اين جا نيز اسلاماجازهمىدهد كه سخنى بر خلاف واقع گفته شود تا از پيدايش اختلاف جلوگيرى كند.
آرى، دروغ هم در دفع اختلاف زيباست و هم در رفع آن. باز هم رسول خداصلى الله عليه وآلهفرموده:
«لا كذب على مصلح; (4) .
كسى كه مىخواهد اصلاح دهد، دروغ ندارد.»
دفع شر ظالم
چارمين موردى كه دروغ زيبا و پسنديده است، دروغى است كه بدان وسيله شرظالمى دفع شود.
امام ششم مىفرمايد: دروغ، زشت و نكوهيده مىباشد، مگر در دو جا: دفع شرستمگران و اصلاح ميان دو تن.
ناتوان و بيچارهاى نزد شما مخفى شده يا در گوشهاى پناهنده گرديده و شمامىدانيد، در اين وقت، قلدرىستمكار، به سراغ او مىآيد و از شما نهانگاه او رامىپرسد، اگر راستبگوييد و او را معرفى كنيد، قبيحترين زشتكارىها را انجامدادهايد و در جنايت آن قلدر شركت كردهايد; شايسته است دروغ بگوييد تا شر آنستمگر را از آنناتوان دفع كنيد.
دور نيست كه روايتشريف، اطلاق داشته باشد و اطلاقش شامل حال خودشخص نيز بشود، يعنى اگر كسىخود را در خطر ظالمى ببيند، جايز است كه دروغىبگويد و خويشتن را از آن خطر برهاند; اين هم چارمينمورد از استثناهاى دروغ.
قاعده كلى
به طور كلى هر جا كه دروغى گفته شود كه منظور از آن، دفع شر و زيانى ازمسلمانى باشد، دروغ، زيبا وپسنديده مىشود; اين دروغ كليد گناهان نخواهد بود،بلكه كليد نيكو كارى و خدمتبه خلق مىباشد. البته اينگونه دروغ، وقتى زيباستكه راست گويى ممكن نباشد، در اين صورت است كه گاهى دروغ حرام، واجبمىشودو راست، حرام مىگردد.
در مجله رسالة الاسلام قاهره، اين سخن را از امير المؤمنينعليه السلام نقل كرده بود:
«الكذب كله اثم، الا ما انفعتبه مسلما، او دفعتبه عن دين;.
هر گونه دروغى گناه است، مگر دو دروغ: دروغى كه به مسلمانى سودى برساند، دروغىكه از دين، خطرى رادور كند.»
پىنوشتها:
1) مستدرك الوسائل، ج 9، ص، ح 10320.
2) خصال، ص 87.
3) بحارالانوار، ج 68، ص 11.
4) وافى، ج 5، ص 932.