كرده ، دارد پرستش میكند « (اتعبدون ما تنحتون) » (1) . همان را كهخودش فرض كرده و ساخته [ پرستش میكند . ] " آنچه خود داشت ز بيگانهتمنا میكرد " . آنچه در خودش بوده از بيگانه خودش جستجو میكند و آن راپرستش میكند . تا بعد برسيم به دوره خداناگرايی نوين يعنی خداناگرايی ماركس كهتفاوتش با اين خداناگرايی چيست . بطلان نظريه فويرباخ يكی از دلايل بسيار روشن بر پوچی نظريه فويرباخ اين است كه اگر ريشهگرايش به دين و خداپرستی اين باشد كه او میگويد يعنی اگر اين تحليلروانشناسانه تحليل درستی باشد بايد هميشه منحطترين و فاسدترين افرادباشند كه گرايش به خداپرستی پيدا میكنند و افرادی كه به آن صفا و پاكیخودشان باقی ماندهاند [ گرايش به دين پيدا نكنند . ] ما میبينيم افرادبالفطره مختلفند . بعضی افراد به همان صفا و پاكی اولی خودشان باقیماندهاند و آلوده نيستند . [ طبق نظريه او بايد ] آدمهای شريف و پاك وناآلوده هرگز گرايش به خدا پرستی پيدا نكنند ، چون علت روانی در آنهاوجود ندارد و اين " برونفكنی " (به قول اينها) ريشه ندارد، در صورتی كهقضيه درست برعكس است. قرآن درست برعكس میگويد : ²" هدی للمتقين "(2). عدهای سوال میكنند كه اين آيه يعنی چه؟ (گويی قرآن دارد به اين حرف[ يعنی نظريه فويرباخ ] جواب میدهد. ) چرا قرآن میگويد « " هدی للمتقين" »و حال آنكه قرآن هدی للعالمين است ؟ خود قرآن میگويد « " هدیللعالمين " : ان هو الا ذكر للعالمين (3) »يا « ( ذكری للعالمين غ(4) "پس چرا در عين حال « " هدی للمتقين " »؟ بله ، يك وقت سخن اين استكه قرآن برای چه كسانی آمده است ، آيا از اول ، قرآن آمده است برای يكعده معين نه برای عده ديگری ؟ اين يك مساله است ، كه قرآن میگويد نه ،« " ذكر للعالمين " »، يك وقت صحبت اين است: آنهايی كه اين هدايتدر آنها عينيت پيدا كرده چه كسانی هستند ، آيا هدی للفاسقين يا هدیللمتقين آنهايی كه تقوا و پاكی دارند ؟پاورقی : . 1 صافات / . 95 . 2 بقره / . 2 . 3 يوسف / 104 و چند آيه ديگر . . 4 انعام / . 90 |