میگيرند . آسياب يك وسيله توليد ثروت نيست ، وسيله آمادهكردن ثروت بهدستآمده است برای مصرف كردن ، چون اولا ابزارها همه ابزارهای اقتصادی نيست ، ثانيا همه ابزارهای اقتصادی هم ابزار توليد نيست . فرض كنيد قلم و دوات در قديم ، خودنويس و خودكار در جديد ، اينها جز ابزارهای زندگی هستند اما ابزار توليد نيستند ، مستقيما ثروت توليد نمیكنند . ابزار مصرفی هم همينطور است ، مستقيما ابزار توليد نيستند . اگر ما ابزار توليد را اينطور تعريف كنيم ، بگوييم وسائلی كه به آن وسيله انسان ثروتی بر ثروتهای بشر میافزايد ، در اين صورت اينها ابزار توليد نيستند . بله ، اگر ما ابزار توليد را به يك معنای عامی تعريف كنيم ، بگوييم مقصود از ابزار توليد ابزارهايی است كه به وسيله آن ابزار بشر يك كار مفيد ، يك كار لازم برای افراد ديگر ايجاد میكند ، به آن معنا آسياب هم يك ابزار توليد است ، قلم خودنويس هم يك ابزار توليد است . به هر حال ما میخواهيم اينها را از همديگر بشكافيم . وقتی مثلا میگويند تكامل ابزار توليد ، [ آيا ] اين تكامل ابزار توليد را ما محدود كنيم به همان ابزار مولد ثروت مثل كارخانه نساجی يا تراكتور ، يا اينكه به معنی اعم بگيريم كه شامل اين جور چيزها هم بشود ؟ فرض كنيد [ قاشق . ] . قاشق يك وسيله مصرف است ، ابزار مصرف است نه ابزار توليد . بعدها بايد بيشتر روی اينها بحث كنيم كه مقصود چيست . . 2 نيروی توليدی نيروی توليدی چطور ؟ آيا نيروی توليدی كه میگوييم مقصود همان ابزار توليد است ؟ بدون شك ابزار توليد نيروی توليد هم هست . يك كارخانه نيروی توليد است . ولی گاهی يك چيز نيروی توليد هست اما ابزار توليد نيست . خود انسان ، خود كارگر ، بازوی كارگر ، مغز كارگر يا مغز هر مفكری كه اختراع میكند ، اينها همه نيروهای توليدی هستند ولی ابزار توليد نيستند . هر چه كه ما به قديمتر برويم نيروی توليد از ابزار توليد جداست ، به اين معنا كه بشر ابزاری نداشته ، مستقيما كارها را انجام میداده است . هرچه كه تمدن پيش آمده ، ابزار توليد زيادتر شده ولی در عين حال باز از نيروی انسان بینيازی پيدا نشده ، نيروی انسان خودش مولد است . اين هم نيروی توليدی . |