در بيان و توضيح اين حديث شريف و معناى سخن گفتن و مصور شدنش در قيامت و نيز سخنگفتن نماز كه در ذيل حديث است مجلسى و فيض رحمهااللّه بياناتى دارند و ما در اينجابيان فيض (ره ) را انتخاب نموديم كه عينا ترجمه آن از نظر خوانندگان محترم مىگذرد:
از آنجا كه در نيت مؤ من آنست كه خدا را آنطور كه سزاوار پرستش است بپرستند، و كتاباو را آنطور كه سزاوار آنست بخواند و در خواندن وتاءمل در آيات ان شبش را ببامداد رساند، و بدن خويشتن را درباره تلاوتش در نمازهابتعب افكند، جز اينكه آنطور كه خواهد اينكارها براى او فراهم نشود و آنطور كه شايد وبايد نتواند و خلاصه كردارش در اين باره با آنچه دردل اوست وفق ندهد و سازش ندارد بلكه عمل او نازلتر و پائين تر از نيت اوست ، چنانچهدر حديث آمده كه نيت مؤ من به از كردار اوست . (بنابراين ) قرآن براى هر طائفه اىبصورت خود آنها تجلى كند با اين تفاوت كه در زيبايى وجمال بهتر از خود آنها است ، و آن صورت همان است كه اگر مطابق آنچه در نيت ودل آنها بوده از اينكه بقرآن عمل كنند و كوشش بسيار در انجام فرامين آن نمايند، هر آينهبراى آنها همين صورت بود، و اما جهت اينكه او را نشناسند آنطور كه بايد اينست كهاينان آنطور كه بايد بدلخواه خود و مطابق نيتشان انجام وظيفه در برابر قرآن نكردندو آنطور كه سزاوار بود رفتار ننمودند، و فقط بوصف و نشانه او را بشناسند زيراهمينها بودند كه اوقات مختلف شب و روز آنرا تلاوت مى كردند و در نهان و عيان مىخواندندش ، و اما اينكه هنگامى كه او را ببينند خدايرا به بردبارى و كرم و رحمتتوصيف كنند براى آنست كه خود را در جنب او ناقص و قاصر درباره پرستش او مى بينندكه از او اميد گذشت و رحمت و كرم دارند، و اما اينكه قرآن حجت خدا بر خلق او است براىآنست كه براى ايشان آنچه لازمه خير و خوبى است با فرمان دادن بآن ، و آنچه موجببدى است با قدغن كردن از آن آورده ... تا آنجا كه گويد:
و سخن گفتن قرآن عبارت است از القاء آن در گوش چيزى را كه از آن فهم معنى شود، واين است معناى حقيقى و واقعى سخن گفتن ، و در آن شرط نيست كه از زبان گوشتى صادرگردد، و هم چنين است سخن گفتن نماز، زيرا كسى كه نماز را آنطور كه شايد انجام دهد آننماز او را باز دارد از پيروى دشمنان دين و غاصبين حقوق پيشوايان آئين و ائمه و اوصياءمعصومين آنان كه هر كس آنها را شناخت خداى را شناخته و هر كه آنها را از ياد كرد خدايراياد كرده است .
2- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ فِي دَارِ هُدْنَةٍ وَ أَنْتُمْ عَلَى ظَهْرِ سَفَرٍ وَالسَّيْرُ بِكُمْ سَرِيعٌ وَ قَدْ رَأَيْتُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ يُبْلِيَانِ كُلَّ جَدِيدٍ وَيُقَرِّبَانِ كُلَّ بَعِيدٍ وَ يَأْتِيَانِ بِكُلِّ مَوْعُودٍ فَأَعِدُّوا الْجَهَازَ لِبُعْدِ الْمَجَازِ قَالَ فَقَامَ الْمِقْدَادُبْنُ الْأَسْوَدِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دَارُ الْهُدْنَةِ قَالَ دَارُ بَلَاغٍ وَ انْقِطَاعٍ فَإِذَا الْتَبَسَتْعَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌمُصَدَّقٌ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِيلُ يَدُلُّعَلَى خَيْرِ سَبِيلٍ وَ هُوَ كِتَابٌ فِيهِ تَفْصِيلٌ وَ بَيَانٌ وَ تَحْصِيلٌ وَ هُوَ الْفَصْلُ لَيْسَبِالْهَزْلِ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظَاهِرُهُ حُكْمٌ وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَهُ نُجُومٌ وَعَلَى نُجُومِهِ نُجُومٌ لَا تُحْصَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تُبْلَى غَرَائِبُهُ فِيهِ مَصَابِيحُ الْهُدَى وَ مَنَارُالْحِكْمَةِ وَ دَلِيلٌ عَلَى الْمَعْرِفَةِ لِمَنْ عَرَفَ الصِّفَةَ فَلْيَجْلُ جَالٍ بَصَرَهُ وَ لْيُبْلِغِ الصِّفَةَنَظَرَهُ يَنْجُ مِنْ عَطَبٍ وَ يَتَخَلَّصْ مِنْ نَشَبٍ فَإِنَّ التَّفَكُّرَ حَيَاةُ قَلْبِ الْبَصِيرِ كَمَايَمْشِي الْمُسْتَنِيرُ فِي الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ فَعَلَيْكُمْ بِحُسْنِ التَّخَلُّصِ وَ قِلَّةِ التَّرَبُّصِ اصول كافى جلد 4 صفحه : 398 رواية : 2
| 2- حضرت صادق (ع ) از پدرانش عليهم السلام ازرسول خدا (ص ) حديث فرمايد كه آنحضرت (ص ) فرمود: اى مردم شما اكنون در دنيا وخانه سازش و صلح هستيد و شما در سر راه سفر هستيد و بشتاب شما را خواهند برد، وشما مى نگريد كه شب و روز و خورشيد و ماه هر تازه اى را كهنه كنند و هر دورى رانزديك سازند و هر وعده اى را بسر رسانند، پس اسبابوسائل زيادى فراهم كنيد براى اينكه گذرگاه درازى در پيش است . فرمود: پس مقداد بناسود برخاست و عرض كرد: اى رسول خدا خانه سازش يعنى چه ؟ فرمود: خانه اى كهرساننده است (انسانيرا بگور رساند، يا در آن خانه كردار نيك ذخيره شود براى رسيدنبمنزلهاى آخرت ) و جدا كننده (يعنى انسان را از علايق دنيا جدا كند) پس هرگاه آشوبهاچون شب تار شما را فرا گرفت بقرآن رو آوريد (و بدان چنگ زنيد) زيرا آنست شفيعى كه شفاعتش پذيرفته است (درباره كسى كه بدانعمل كند) و گرارش دهنده است از بديها كه گفته اش (درباره آنكس كه بدانعمل نكرده ) تصديق شده است ، هر كه آنرا پيشواى خود كرد به بهشتش رهبرى كند و هركه (از آن پيش افتد) و آنرا پشت سر خود قرار دهد بدوزخش كشاند، و قرآن راهنمائى استكه به بهترين راهها راهنمائى كند، و كتابى است كه در آنستتفصيل و بيان و تحصيل (بدست آوردن حقايق ) و آنست جدا كننده (ميان حق وباطل ) شوخى و سرسرى نيست براى آن ظاهرى است و باطنى ، پس ظاهرش حكم و دستوراست و باطنش علم و دانش ، ظاهرش جلوه و زيبايى دارد و باطنش ژرف و عميق است ،ستارگانى دارد و ستارگانش هم ستارگانى دارد (آنچه ترجمه شده بنا بر نسخه اى((نجوم )) است و در برخى از نسخه ها ((تخوم )) است و آن به معناى پايان هر چيزىاست ) شگفتيهايش به شماره در نيايد و عجايبش كهنه نگردد، در آنست چراغهاى هدايت وجايگاه نور و حكمت و راهنماى معرفت است براى آنكس كه بشناسد صفات را مجلسى (ره )گويد: يعنى صفاتى كه موجب مغفرت است يا صفت شناسائى و استنباط را پس بايدشخص تيز بين دقت نظر كند و دقت نظر را تا بدرك صفت آن ادامه دهد كه نجات بخشدآنكس را كه هلاكت افتاده ، و رهائى بخشد آنرا كه راه رهائى ندارد، زيرا انديشيدن استكه زندگانى دل بينا است ، چنانچه آنكه جوياى روشنى است در تاريكيها بوسيله نورراه را پيمايد، بر شما باد كه نيكو برهيد و كم انتظار بريد. | |
3- عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِع إِنَّ الْعَزِيزَ الْجَبَّارَ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ كِتَابَهُ وَ هُوَ الصَّادِقُ الْبَارُّ فِيهِ خَبَرُكُمْ وَ خَبَرُ مَنْقَبْلَكُمْ وَ خَبَرُ مَنْ بَعْدَكُمْ وَ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لَوْ أَتَاكُمْ مَنْ يُخْبِرُكُمْ عَنْ ذَلِكَلَتَعَجَّبْتُمْ اصول كافى جلد 4 صفحه : 399 رواية : 3
| 3- حضرت صادق (ع ) فرمود: همانا خداى عزيز و جبار كتابش را بر شما فرود فرستادو او است راستگو و نيك خواه ، در آن كتاب است آگاهى از شما و آنانكه پيش از شما بودند،و آنانكه پس از شمايند، و آگاهى از آسمان و زمين ، و اگر كسى نزد شما آيد و از آنهابشما آگاهى دهد هر آينه شما در شگفت شويد. | |
4- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَا أَوَّلُ وَافِدٍ عَلَى الْعَزِيزِ الْجَبَّارِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَكِتَابُهُ وَ أَهْلُ بَيْتِي ثُمَّ أُمَّتِي ثُمَّ أَسْأَلُهُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ بِأَهْلِ بَيْتِي اصولكافى جلد 4 صفحه : 400 رواية : 4
| 4- حضرت باقر (ع ) فرمود: رسول خدا (ص ) فرمود: من نخستين كسى هستم كه روز قيامتبر خداى عزيز جبار وارد شوم و با كتابش و اهل بيتم ، سپس امتم (وارد شوند) پس ازايشان بپرسم چه كرديد با كتاب خدا و اهل بيت من ؟. | |
5- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ فِيهِ مَنَارُ الْهُدَى وَ مَصَابِيحُ الدُّجَى فَلْيَجْلُ جَالٍبَصَرَهُ وَ يَفْتَحُ لِلضِّيَاءِ نَظَرَهُ فَإِنَّ التَّفَكُّرَ حَيَاةُ قَلْبِ الْبَصِيرِ كَمَا يَمْشِيالْمُسْتَنِيرُ فِي الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ اصول كافى جلد 4 صفحه : 400 رواية : 5
| 5- حضرت صادق (ع ) فرمود: همانا اين قرآن (كتابى ) است كه در آن است جايگاه نورهدايت و چراغهاى شب تار، پس شخص تيز بين بايد كه در آن دقت كند و براى پرتوشنظر خويش را بگشايد، زيرا كه انديشه كردن زندگانىدل بينا است ، چنانكه جوياى روشنى است در تاريكى ها به سبب نور راه بپيمايد. | |
6- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ ع كَانَ فِي وَصِيَّةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَصْحَابَهُ اعْلَمُوا أَنَّ الْقُرْآنَ هُدَى النَّهَارِ وَ نُورُاللَّيْلِ الْمُظْلِمِ عَلَى مَا كَانَ مِنْ جَهْدٍ وَ فَاقَةٍ اصول كافى جلد 4 صفحه : 400 رواية : 6
| 6- امام صادق عليه السلام فرمود: در سفارش اميرالمؤ منين عليه السلام بيارانش بود كه: بدانيد همانا قرآن راهبر روز است و پرتو افكن شب تار اگر چه (آنكس كه در صددراهنمائى شدن و كسب نورش باشد) در سختى و ندراى باشد. (زيرا فقر وفاقه او را ازآن باز ندارد بلكه رغبتشان را در اينباره افزون كنند از فيض (ره ). | |
7- عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ شَكَارَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص وَجَعاً فِي صَدْرِهِ فَقَالَ ص اسْتَشْفِ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّيَقُولُ وَ شِف اءٌ لِم ا فِي الصُّدُورِ اصول كافى جلد 4 صفحه : 400 رواية : 7
| 7- حضرت صادق (ع ) از پدرانش حديث كند كه مردى از درد سينه به پيغمبر (ص )شكايت كرد، حضرت (ص ) فرمود: بوسيله قرآن شفا بجوى زيرا خداىعزوجل فرمايد: (و اين قرآن ) شفاء است براى آنچه در سينه ها است )). (سوره يونس آيه57). | |
8- أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنِ الْخَشَّابِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علَا وَ اللَّهِ لَا يَرْجِعُ الْأَمْرُ وَ الْخِلَافَةُ إِلَى آلِ أَبِي بَكْرٍ وَ عُمَرَ أَبَداً وَ لَا إِلَى بَنِي أُمَيَّةَأَبَداً وَ لَا فِي وُلْدِ طَلْحَةَ وَ الزُّبَيْرِ أَبَداً وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ نَبَذُوا الْقُرْآنَ وَ أَبْطَلُوا السُّنَنَ وَعَطَّلُوا الْأَحْكَامَ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْقُرْآنُ هُدًى مِنَ الضَّلَالِ وَ تِبْيَانٌ مِنَ الْعَمَى وَاسْتِقَالَةٌ مِنَ الْعَثْرَةِ وَ نُورٌ مِنَ الظُّلْمَةِ وَ ضِيَاءٌ مِنَ الْأَحْدَاثِ وَ عِصْمَةٌ مِنَ الْهَلَكَةِ وَ رُشْدٌ مِنَالْغَوَايَةِ وَ بَيَانٌ مِنَ الْفِتَنِ وَ بَلَاغٌ مِنَ الدُّنْيَا إِلَى الْآخِرَةِ وَ فِيهِ كَمَالُ دِينِكُمْ وَ مَا عَدَلَأَحَدٌ عَنِ الْقُرْآنِ إِلَّا إِلَى النَّارِ اصول كافى جلد 4 صفحه : 401 رواية : 8
| 8- امام صادق عليه السلام فرمود: نه بخدا سوگند اين امر خلافت هرگز در دودمانابوبكر و عمر باز نگردد، و نه هرگز در بنى اميه ، و نه در فرزندان طلحه و زبيرباز آيد، براى آنكه اينان قرآن را بيكسو نهادند، و سنتها راباطل كردند، و احكام (الهى ) را تعطيل كرده (ومهمل گذاردند). و رسول خدا (ص ) فرموده است : قرآن راهنماى گمراهى است و بينائى از هر كورى است ،و سبب گذشت از لغزشها است ، و روشنى در هر تاريكى است ، و در پيشامدها (و بدعتها)پرتوى است ، و نگاهدارنده از هر هلاكتى است و ره جوئى در هر گمراهى است ، و بيانكننده هر فتنه و اشتباهى است ، و انسانيرا از دنيا (ى پست بسعادتهاى ) آخرت رساند، ودر آنست كمال دين شما، و هيچكس از قرآن رو گردان نشود جز بسوى دوزخ . | |
9- حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ وُهَيْبِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَسَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ الْقُرْآنَ زَاجِرٌ وَ آمِرٌ يَأْمُرُ بِالْجَنَّةِ وَ يَزْجُرُ عَنِ النَّارِ اصول كافى جلد 4 صفحه : 401 رواية :9
| 9 ابوبصير گويد: شنيدم حضرت صادق (ع ) مى فرمود: همانا قرآن بازدارنده وفرمان دهنده است . به بهشت فرمان دهد و از دوزخ باز دارد. | |
10- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ سَعْدٍالْإِسْكَافِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أُعْطِيتُ السُّوَرَ الطِّوَالَ مَكَانَ التَّوْرَاةِ وَ أُعْطِيتُ الْمِئِينَمَكَانَ الْإِنْجِيلِ وَ أُعْطِيتُ الْمَثَانِيَ مَكَانَ الزَّبُورِ وَ فُضِّلْتُ بِالْمُفَصَّلِ ثَمَانٌ وَ سِتُّونَسُورَةً وَ هُوَ مُهَيْمِنٌ عَلَى سَائِرِ الْكُتُبِ وَ التَّوْرَاةُ لِمُوسَى وَ الْإِنْجِيلُ لِعِيسَى وَ الزَّبُورُلِدَاوُدَ اصول كافى جلد 4 صفحه : 401 رواية : 10
| 10- سعد اسكاف از رسول خدا (ص ) حديث كند كه فرمود: بمن سوره هاى طولانى دادهشده بجاى تورات ، و سوره هاى صد آيه اى داده شده بجاىانجيل . و سوره هاى مثانى (تفسير آن بيايد) بمن داده شد بجاى زبور، و سوره هاىمفصل (يعنى آيه كوتاه ) را كه شصت و هشت سوره است افزون بمن دادند و اين قرآننگهبان و گواه است بر كتابهاى ديگر و تورات را از موسى عليه السلام است وانجيل از عيسى عليه السلام است و زبور از داود عليه السلام است . | |
شرح :شيخ طبرسى (ره ) پس از نقل اين حديث بنا بر اختلاف روايات و تعبيرات گويد:سورهاى طولانى بقره است و آل عمران و نساء و مائده و اعراف وانفال با توبه زيرا اين دو سوره را قرين خوانند و از اين روى ميان آندو بسم اللّهفاصله نشده ، تا اينكه گويد:
و اما مثانى آنهائى است كه دنبال سوره هاى طولانى آمده واول آنها سوره يونس و آخرشان سوره نحل است و آنها را مثانى (يعنى دومى ) گفتند زيرادومى و دنبال سوره هاى طولانى واقع شده و سوره هاى طولانى مبادى (و اولين ) هستند واينها مثانى (دومين ). و برخى گفته اند مثانى همه سوره هاى قرآن است چه كوتاه باشند وچه طولانى و دراز.... و آنها را مثانى گويند چونامثال و حدود و فرايض در آنها دو بار ذكر شده ، و برخى گفته اند مقصود از مثانى سورهحمد است و اين كلام از امامان ما عليهم السلام روايت شده .
و اما سوره هاى صد آن سوره هايى است كه حدود صد آيه يا كمى بيشتر و يا اندكى كمترباشند و آنها هفت سوره است اول آنها سوره بنىاسرائيل و آخرشان سوره مؤ منون است .
و اما سوره هاى مفصل از بعد از حاميم ها است (يعنى سوره هايى كهاول آنها حم است ) تا آخر قرآن .
11- أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْجَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ يَجِي ءُ الْقُرْآنُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي أَحْسَنِ مَنْظُورٍ إِلَيْهِ صُورَةًفَيَمُرُّ بِالْمُسْلِمِينَ فَيَقُولُونَ هَذَا الرَّجُلُ مِنَّا فَيُجَاوِزُهُمْ إِلَى النَّبِيِّينَ فَيَقُولُونَ هُوَ مِنَّافَيُجَاوِزُهُمْ إِلَى الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ فَيَقُولُونَ هُوَ مِنَّا حَتَّى يَنْتَهِيَ إِلَى رَبِّ الْعِزَّةِ عَزَّ وَجَلَّ فَيَقُولُ يَا رَبِّ فُلَانُ بْنُ فُلَانٍ أَظْمَأْتُ هَوَاجِرَهُ وَ أَسْهَرْتُ لَيْلَهُ فِي دَارِ الدُّنْيَا وَفُلَانُ بْنُ فُلَانٍ لَمْ أُظْمِئْ هَوَاجِرَهُ وَ لَمْ أُسْهِرْ لَيْلَهُ فَيَقُولُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَدْخِلْهُمُالْجَنَّةَ عَلَى مَنَازِلِهِمْ فَيَقُومُ فَيَتَّبِعُونَهُ فَيَقُولُ لِلْمُؤْمِنِ اقْرَأْ وَ ارْقَهْ قَالَ فَيَقْرَأُ وَيَرْقَى حَتَّى يَبْلُغَ كُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ مَنْزِلَتَهُ الَّتِي هِيَ لَهُ فَيَنْزِلُهَا اصول كافى جلد 4 صفحه : 402 رواية : 11
| 11- حضرت باقر عليه السلام فرمود: روز قيامت قرآن به بهترين صورت بيايد و برمسلمين گذر كند آنها گويند: اين مرد از ما است ، از آنان بگذرد و نزد پيمبران آيد، آنهانيز گويند: از ما است ، از آنها نيز بگذرد ونزد فرشتگان مقرب آيد آنان هم گويند: از مااست ، تا اينكه بدرگاه پروردگار عزت رسد و بگويد: پرورگارا فلانكس پسر فلانرا من در دنيا روزهاى گرمش را بتشنگى كشانده و شبهايش را به بيدارى ، و فلانكس پسرفلان را نه روزهايش را به تشنگى بردم و نه شبش را به بيدارى ، پس خداى تبارك وتعالى فرمايد: آنان را ببهشت ببر و در جايگاههاى خودشان جاى ده ، پس قرآن بر خيزدو آنان نيز دنبالش بروند، و بهر مؤ منى بگويد: قرآن بخوان و بالا برو، حضرتفرمود: پس هر كدام قرآن مى خوانند و بالا مى روند تا هر مردى از آنها بمنزلى كهبراى او مقرر شده برسد و در آن فرود آيد. | |
| اصول كافي ثقةالاسلام كليني جلد چهارم | |
|