شرح :
فيض (ره ) گويد: آن حضرت صلى اللّه عليه و آله دربارهاول در اين كه آيا طلب باران مصلحت است يا نه مردد بوده است و لذا تصميم بر طلب آندر دعا نداشته است و فقط بخاطر دلخوشى اصحاب دعا كرده ولى دربار دوم چون مصلحتديده است از روى تصميم دل دعا كرده است .
شرح :
*باب پافشارى كردن و اصرار در دعا و انتظار اجابت*بَابُ الْإِلْحَاحِ فِي الدُّعَاءِ وَ التَّلَبُّثِ |
|
شرح :
مجلسى (ره ) گويد: يعنى مادامى كه شتاب در آن را نخواهد كه اگر تاءخير در اجابت آنشد نوميد گردد و در نتيجه از خداوند رو گردان شود و پندارد كه چون تاءخير در اجابتشده خداوند دعايش را مستجاب نفرمايد، يا معناى كلام حضرت عليه السلام اينست : مادامىكه آن بنده در دعا شتاب نكند و بدان اعتنا نكرده و بدون پافشارى و اصرار در اجابت آنبدنبال كار خود رود چناچه ظاهر خبر دوم است .
توضيح :
|
توضيح :
مجلسى (ره ) گويد: ((اذا عجل )) يعنى در تعقيب نماز شتاب كند و آن را واگذارد و بهاندك توجهى اكتفا كند و برخيزد دنبال كار خود برود، يا به اندك دعائى اكتفا كند و بهدنبال آن كارى كه براى آن دعا كرده برود، يا مقصود همان باشد كه در خبر سابق گفتيم.
توضيح :
|
|
|
|
توضيح :
مجلسى (ره ) گويد: حاصل معناى حديث اينست كه : براى تاءخير در اجابت اصرار را رهانكند و استشهاد به آيه براى آنست كه ابراهيم (عليه السلام ) اظهار اميدوارى و بلكهاطمينان كرد زيرا لفظ ((عسى )) براى اثبات است باينكه دعا بدرگاه خداوند موجب عدمشقاوت او گردد... و متحمل است كه در كلام تقديرى باشد يعنى پس از پافشارى واصرار راضى شود چه باجابت رسد و چه نرسد و دنبالش بر خداوند اعتراض نكند وبدگمان باو نشود پس استشهاد به آيه باينست كهحمل شود بر اين معنا كه : ((اميد است كه دعاى من سبب شقاوت و تيره بختى من نگردد)). ومتحمل است كه ذكر آيه شريفه فقط بخاطر بيان فضيلت دعا باشد.
شرح :
*باب نام بردن حاجت در دعا*بَابُ تَسْمِيَةِ الْحَاجَةِ فِي الدُّعَاءِ |
|
*باب پنهان كردن دعا*بَابُ إِخْفَاءِ الدُّعَاءِ |
|
شرح :
مجلسى (ره ) گويد: اين دو حديث دلالت كند بر اينكه پنهان كردن دعا بهتر از آشكاركردن آنست ، و اينكه يك دعاى در پنهانى برابر است يا بهتر است هفتاد دعاى آشكار درصورتى كه آشكار كردن آن مشعوب بر ياء و سمعه نباشد و گرنه ميان آنها نسبتىنيست .
و اما جمع ميان اين اخبار و آنچه روايت شده است از اينكه مستحب اجتماع در دعا پس از اين بحثدر آن بيايد ان شاء اللّه تعالى .
توضيح :
و اما جمع ميان اين اخبار و آنچه روايت شده است از اينكه مستحب اجتماع در دعا پس از اين بحثدر آن بيايد ان شاء اللّه تعالى .
*باب اوقات و حالاتيكه اميد اجابت دعا در آنها رود*بَابُ الْأَوْقَاتِ وَ الْحَالَاتِ الَّتِي تُرْجَى فِيهَا الْإِجَابَةُ |
|
|
توضيح :
مجلسى (ره ) گويد: ظاهر اينست كه در سه مورد اخير بعد از نمازهاى اين اوقات است نهبعد از دخول اوقات . (مترجم گويد: وجهى براى اين استظهار بنظر نرسيد، و اللّه علم ).
شرح :
|
|
|
شرح :
مجلسى (ره ) گويد: رقت ضد قساوت است و نشانه رقتدل گريه است ، و حاصل اينكه رقت نشانه پاكىدل از دغلى و حسد و افكار باطله و خيالاتى است كه انسانرا از توجه به خداى تعالىسرگرم كند، و خلوص و پاكى دل نشانه و سبب اجابت دعاء است .
توضيح :
|
|
توضيح :
((و شم شيئا من الطيب )) كنايه از استعمال آن است چناچه ترجمه شد، و نيز مرحوممجلسى و ديگران گفته اند: و اين حديث دلالت كند كه دعا چند شرط دارد (1) هنگامزوال باشد (2) صدقه دادن پيش از آن (3) استعمال عطر (4) به مسجد رفتن .
توضيح :
|
توضيح :
((قصد قصدك )) آنطور كه ترجمه شد بنابر وجهى است كه فيض (ره ) و مجلسى (قده) و ديگران معنا كرده اند باينكه ((قصد)) به صيغهمجهول خوانده شود و ((قصدك )) نائب فاعل آن باشد يعنى ((بر آورده شدن قصد، ومقصود تو مورد قصد و اراده حق تعالى قرار گرفته است )) و ممكن است ((قصد)) بهصيغه معلوم خوانده شود و ((قصدك )) نيز فاعلش باشد ولى باين نحو چناچه مجلسى(ره ) گويد بعيد است .
توضيح :
|
|
توضيح :
رغبت به معناى ميل و شوق و رهبت به معناى ترس و بيم ، و تضرع يعنى فروتنى كردن ،و تبتل به معناى بريدگى و انقطاع بدرگاه خداوند، وابنهال به معناى زارى كردن است و استعاذه يعنى پناه جستن ، و مسئلت به معناى درخواستكردن است ، اينها ترجمه هاى فارسى آن است و معانى ديگر آنها در ضمن اخبار بيايد.
شرح :
*باب رغبت و رهبت و تضرع و تبتل و ابتحال و استعاذه و مسئلت*بَابُ الرَّغْبَةِ وَ الرَّهْبَةِ وَ التَّضَرُّعِ وَ التَّبَتُّلِ وَ الِابْتِهَالِ وَ الِاسْتِعَاذَةِ وَالْمَسْأَلَةِ |
|
شرح :
مجلسى (ره ) گويد: در اين خبر و نظائر آن در معناى رغبت دواحتمال است :
اول : اينكه معنى اين باشد كه اگر در حال دعا شوق و اميد بر او غالب شد سزاوار استكه دو كف دستهاى خود را به آسمان باز دارد كه گويا مى خواهد رحمت خدا را دريافت كند،و اگر ترس و بيم بر او غالب آمد از اينكه دعايش به اجابت رسد پشت دو دست را بهآسمان كند كنايه از اينكه به خاطر بسيارى گناه سزاوار حرمان است اگر چه مقتضاىكرم وجود خداوند فضل و احسان به اوست .
دوم : معنى اين باشد كه اگر براى سودى دعا مى كند سزاوار است دو كف را به طرفآسمان بردارد، و اگر دعا براى دفع زيانى است كه از آمدن آن ترسان است پشت دستهارا به آسمان كند كه گويا آن را دفع مى كند.. تا اينكه گويد: و طبرسى گفته است :تبتل به معنى انقطال به درگاه خدا است براى عبادت ، و اخلاصعمل براى او واصل آن از ((بتل الشى ء)) به معنى بريدن و قطع كردن آن است و از اينرو فاطمه (عليه السلام ) را بتول گفتند: چون با عبادت خدا از ديگران بريده بود،سپس مجلسى (ره ) گويد: محتنل است معناى حديث اين باشد كه اين قسم بهترين اقسامتبتلى است كه خداوند فرموده ، و اشاره با انگشت ممكن است اشاره به بلندى و پستىباشد، و حركت دادن انگشتان اشاره به چپ و راست باشد، و گفته شده : بلندى و پستىاشاره به اينست كه پروردگارا نميدانم آيا مرا بلند گردانيده يا پست كرده اى ، و حركتدادن به چپ و راست اشاره بدان است كه نمى دانم آيا از اصحاب يمين هستم يا از اصحابشمال .
اول : اينكه معنى اين باشد كه اگر در حال دعا شوق و اميد بر او غالب شد سزاوار استكه دو كف دستهاى خود را به آسمان باز دارد كه گويا مى خواهد رحمت خدا را دريافت كند،و اگر ترس و بيم بر او غالب آمد از اينكه دعايش به اجابت رسد پشت دو دست را بهآسمان كند كنايه از اينكه به خاطر بسيارى گناه سزاوار حرمان است اگر چه مقتضاىكرم وجود خداوند فضل و احسان به اوست .
دوم : معنى اين باشد كه اگر براى سودى دعا مى كند سزاوار است دو كف را به طرفآسمان بردارد، و اگر دعا براى دفع زيانى است كه از آمدن آن ترسان است پشت دستهارا به آسمان كند كه گويا آن را دفع مى كند.. تا اينكه گويد: و طبرسى گفته است :تبتل به معنى انقطال به درگاه خدا است براى عبادت ، و اخلاصعمل براى او واصل آن از ((بتل الشى ء)) به معنى بريدن و قطع كردن آن است و از اينرو فاطمه (عليه السلام ) را بتول گفتند: چون با عبادت خدا از ديگران بريده بود،سپس مجلسى (ره ) گويد: محتنل است معناى حديث اين باشد كه اين قسم بهترين اقسامتبتلى است كه خداوند فرموده ، و اشاره با انگشت ممكن است اشاره به بلندى و پستىباشد، و حركت دادن انگشتان اشاره به چپ و راست باشد، و گفته شده : بلندى و پستىاشاره به اينست كه پروردگارا نميدانم آيا مرا بلند گردانيده يا پست كرده اى ، و حركتدادن به چپ و راست اشاره بدان است كه نمى دانم آيا از اصحاب يمين هستم يا از اصحابشمال .
|