بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب دروغ,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     02 - دروغ
     03 - دروغ
     04 - دروغ
     05 - دروغ
     06 - دروغ
     07 - دروغ
     08 - دروغ
     09 - دروغ
     10 - دروغ
     11 - دروغ
     12 - دروغ
     13 - دروغ
     14 - دروغ
     15 - دروغ
     16 - دروغ
     17 - دروغ
     18 - دروغ
     19 - دروغ
     20 - دروغ
     21 - دروغ
     22 - دروغ
     23 - دروغ
     24 - دروغ
     25 - دروغ
     26 - دروغ
     fehrest -
 

 

 
 

ريشه دروغ

پستى روح

رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: دروغ گويى از پستى روح ريشه مى‏گيرد (لايكذب الكاذب‏الا من مهانةنفسه). (1) .

دروغ گو چنين مى‏پندارد كه بى ارزش بودن خود را مى‏تواند به وسيله سخن‏دروغ جبران كند! دانا احتياج بهدروغ گويى ندارد، چون داراى دانش است.شايستگان، احتياج به دروغ گويى ندارند، چون شايستگى دارند.ثروتمند نيازى به‏دروغ گويى ندارد، چون مال و منال دارد. دارندگان فضيلت، دارندگان قدرت،احتياجى به دروغگفتن ندارند، چون فضيلت دارند، قدرت دارند. عطر خودش‏مى‏بويد، نيازى به ستودن عطار نيست، وقتى بهستودن عطار، نيازمند مى‏باشد كه فاقدبوى خوش باشد.

دروغ گو، چون فاقد دانش است مى‏خواهد نقص خود را به وسيله ادعاى دروغ‏جبران كند، چون فاقد شايستگىاست; به دروغ مى‏خواهد خود را شايسته بنماياند،چون فاقد ثروت است، چون فاقد فضيلت است، چون فاقدقدرت است، مى‏خواهداين خلا خود را به وسيله دروغ پر كند. لاف زدن، نشانه دست‏خالى بودن است.توپ زدننشانه بى عرضگى است.

قدرتمندان دروغ گو

اگر ديده‏ايد كه قدرتمندان، گردن كلفتان، زمامداران، دروغ مى‏گويند، دروغ آن‏هااز آن جهتى است كه فاقدند وچيزى در دست ندارند.

اى برادر گرت خطايى رفتمتمسك مشو به عذر دروغكان دروغت‏بود خطاى دگركه برد بار ديگر از تو فروغ

كسى كه گناهى نكرده، نيازى به دروغ ندارد، ولى گناه كار مى‏خواهد سياه رويى‏گناه را به وسيله دروغ از خويشبشويد و خود را بى گناه و پاكباز معرفى كند!عجب اشتباهى!

ربا خوارى و دروغ گويى

همان طور كه دروغ گويى از بى عرضگى است. ربا خوارى نيز از بى لياقتى‏و بى كارگى است. ربا خوار اگر عرضهداشته باشد، كار مى‏كند، تجارت مى‏كند،زراعت مى‏كند و در نتيجه ثروتمند مى‏شود، ولى ربا خوار عرضه اينكارها را ندارد،نالايق است، كارى از او ساخته نمى‏شود، فقط مى‏تواند صدى چند نزول بگيرد وبخورد و بخواند.

رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود:

«اربى الربا الكذب; (2) .

دروغ از ربا بالاتر است.»

ربا خوار، هر چند بى عرضه مى‏باشد، ولى پشيزى دارد كه آن را در سودا بگذارد ونزول بخورد، ولى دروغ گو،اين پشيز را هم ندارد، بى ارزش و بى لياقت مى‏باشد.

نظريه يك زن سياه پوست

زنى زنگى و افريقايى پسرى داشت كه بسيار مورد علاقه‏اش بود. جهانگردى بروى گذر كرد و پرسيد: كدامصفت پسرت را بيش‏تر دوست مى‏دارى؟ زن زنگى‏اندكى به فكر فرو رفته و گفت: محبوب‏ترين خوى اين پسر،نزد من آن است كه‏هيچ وقت دروغ نمى‏گويد.

معلوم مى‏شود فرزند با ارزشى بوده، چون راست گويى نشانه ارزش است، نشانه‏دارندگى و عرضه و لياقت است.

راست گويى نشانه درست كارى است و دروغ گويى نشانه بى لياقتى و خيانت‏كارى. امير المؤمنين فرمود:

«الصدق امانة و الكذب خيانة; (3) .

راست گويى درستى است و دروغ گويى نادرستى.»

ضمانت رسول خداصلى الله عليه وآله

من خانه‏اى را در بالاترين درجات بهشت و خانه‏اى را در وسط بهشت و خانه‏اى‏را در ميان باغستان‏هاى بهشت،ضامن هستم، براى كسى كه مجادله را ترك كند،هر چند حق با وى باشد و براى كسى كه دروغ را ترك كند، هرچند شوخى باشد وبراى كسى كه خوش‏خوى باشد.

آرى هر يك از اين سه تن، داراى سه خانه در بهشت هستند.

آيا ضامن از اين معتبرتر مى‏شود؟ آيا ترك دروغ كار بسيار دشوارى است؟

گمان ندارم نزد خرد، معامله‏اى از اين پر سودتر و پر منفعت‏تر باشد.

ابن حنبل و ابن معين

احمد بن حنبل و يحيى بن معين، از بزرگان علماى حديث‏برادران‏اهل سنت مى‏باشند. وقتى دو نفرى، درمسجد رصافه بغداد نماز مى‏خواندند،در آن جا ديدند، كسى مى‏گويد: احمد بن حنبل و يحيى بن معين ازرسول خدابراى من روايت كردند كه كسى كه بگويد: «لاالله الاالله‏» از هر كلمه‏اش مرغى‏آفريده مى‏شود كهمنقارى از زر و پرهايى از مرجان دارد تا آخر داستان كه‏بسيار مفصل بود. احمد به يحيى نگاهى كرد و يحيى بهاحمد نگاهى و هر يك ازديگرى پرسيد: تو براى او چنين حديثى روايت كردى؟ هر دو گفتند، ما تاكنونچنين‏حديثى نشنيده‏ايم.

آن گاه صبر كردند تا آن مرد گفتارش را پايان داد. يحيى به او اشاره‏اى كرد كه بيا.آن مرد بيامد به گمان آن كهپولى مى‏خواهند به وى بدهند. يحيى از او پرسيد:كه براى تو اين حديث را نقل كرد؟ آن مرد گفت: احمد بنحنبل و يحيى بن معين!يحيى گفت: من ابن معين و اين احمد حنبل است، ما چنين حديثى را درميان احاديثرسول خدا نديده‏ايم، اگر مى‏خواهى دروغ ببندى به كس ديگر ببندنه به ما.

آن مرد گفت: تو يحيى بن معين هستى؟ گفت: آرى.

آن مرد گفت: من مى‏شنيدم كه يحيى بن معين احمق است، ولى باور نمى‏كردم،اكنون براى من ثابت‏شد. يحيىپرسيد: چگونه؟

آن مرد گفت: گويا در جهان به جز شما دو تن، احمد حنبل و يحيى بن معين‏نيست، من غير از اين شخص،ازهفده احمد حنبل روايت مى‏كنم.

اين مرد اگر دانشى داشت، نيازى به اين دروغ گويى‏ها نداشت. او به راستى‏مى‏توانست از اين دو استاد، آن قدرحديث‏بياموزد كه تمام عمرش بتواند آن‏ها را نقل كند، ولى بى سوادى و بى دانشى او را بدين بدبختى انداختهبود.

كار اهل جهنم

مردى به حضور وجود مقدس رسول خداصلى الله عليه وآله شرفياب شد و از كاراهل جهنم پرسيد.

پيغمبر فرمود: دروغ گفتن.

اگر اهل جهنم راست گو و با حقيقت‏بودند به آتش جهنم نمى‏سوختند. دروغ گوپرده خود را مى‏درد و از حقدور مى‏شود و به گناهان بسيار، آلوده مى‏گردد و كسى كه‏چنين شد، آتش خشم خداى در انتظار او خواهد بود.

تا ديده‏ات ز پرتو اخلاص روشن استانوار حق ز چشم تو پنهان نمى‏شودكشت دروغ، بار حقيقت نمى‏دهداين خشك رود چشمه حيوان نمى‏شود

نخستين مرحله دروغ‏گويى

امام صادق مى‏فرمايد:

«كفى بالمرء كذبا ان يحدث بكل ما سمع; (4) .

براى دروغ گو شدن اين بس كه انسان هر چه مى‏شنود نقل كند.»

خبرهايى كه در زندگانى روزانه به گوش مى‏خورد، نمى‏توان گفت كه همه راست‏است. كسى كه هر چه مى‏شنودنقل كند، سخنش نزد خردمندان ارزش ندارد.

علماى حديث، دانشمندانى را كه بر ضعفا اعتماد كرده يا از آنان نقل حديث‏مى‏كنند، چندان محترمنمى‏شمارند.

احمد بن محمد بن عيسى كه از علماى زمان حضرت رضاعليه السلام و حضرت‏جواد و حضرت هادى‏عليهالسلام بوده است، برقى را به دليل روايت از ضعفا از شهر قم‏بيرون كرد.

عذاب دروغ‏گو

از رسول خداصلى الله عليه وآله نقل شده كه فرموده: ديشب مردى را در خواب ديدم كه نزد من‏آمد و گفت:برخيز. من برخاستم و دو نفر را ديدم كه يكى ايستاده و ميله‏اى آهنين درگوشه دهان آن‏كه نشسته است فرومى‏كند و آن قدر فشار مى‏دهد تا به ميان دو شانه‏اش‏برسد و سپس بيرون آورده و در گوشه ديگر دهانش فرومى‏كند و اين گوشه را نيزمانند آن گوشه پاره مى‏كند. از كسى كه مرا حركت داده بود، پرسيدم: چرا اين راعذاب‏مى‏كنند؟

گفت: اين مرد، دروغ گوست و تا روز قيامت، در قبر، اين گونه شكنجه‏اش‏مى‏كنند. (5) .

كمتر از حيوان

دروغ گو انسان نيست، بلكه كم‏تر از حيوان است. انسان نيست چون فضيلت‏انسان بر موجودات ديگر، سخناست، سخنى كه اخبار از حقيقت‏باشد و گرنه‏ياوه‏سرايى را سخن نمى‏توان ناميد و دروغ گو را از سخن بهره‏اىنيست، چون اخباراز حقيقت در گفتارش پيدا نمى‏شود; پس سخن دروغ گو با بانگ جانوران يكسان‏است و جزخسته كردن گوش اثرى ندارد.

كم‏تر از حيوان است، چون در بانگ حيوان، خيانت راه ندارد، ولى سخن‏دروغ‏گو، خيانت مى‏باشد; بنابر اينارزش جانوران از دروغ گويى كه خود را انسان‏مى‏پندارد، بيش است.

سوگند دروغ

بسيار سوگند خوردن، كار خوبى نيست و سبك شمردن نام مقدسى است كه بدان‏سوگند، خورده مى‏شود. اگرسوگند، دروغ باشد، زشت‏تر از زشت‏خواهد بود، زيراپليدى دروغ را دارا مى‏باشد، به اضافه سبك قرار دادن مقاممقدس، كه زشت‏ترين‏بى ادبى است.

رسول خدا فرمود: كسى كه كالاى خود را به وسيله سوگند دروغ بفروشد، درزمره كسانى خواهد بود كه خداىتعالى در روز قيامت‏با او سخن نگويد و بر وى نظررحمت نيندازد و عملش را قبول نكند.

كسى كه كارش به دروغ، سوگند خوردن باشد، از بدبخت‏ترين مردم در دنيا وآخرت خواهد بود.

سرانجام سوگند دروغ

دروغ گويى به منصور دوانيقى ديكتاتور عباسى گزارش داد كه امام جعفرصادق‏عليه السلام در فكر قيام بر ضددولت مى‏باشد و غلامش معلى را به سوى شيعيان‏فرستاده تا مال و اسلحه جمع كند.

منصور خشمگين شده و به امير مدينه نوشت كه امام را به بغداد بفرستد.

امام رهسپار عراق شد. هنگامى كه نزد منصور رسيد، پادشاه عباسى در آغاز به‏حضرتش احترام نمود، ولى پساز اندى، عتاب آغاز كرد و سخنانى بر خلاف ادب ازاو سر زد، سپس گفت:

شنيده‏ام كه معلى براى تو مال و اسلحه جمع مى‏كند.

امام تكذيب كرده و فرمود: اين سخن، افترا و دروغ است.

منصور كه حال را چنين ديد، گزارش دهنده را بخواست. آن مرد از حضور امام‏شرم نكرد و گفت: هر چه گفته‏امواقعيت دارد. امام فرمود: سوگند بخور! آن مرد كه‏آماده سوگند شد، صيغه قسم را چنين اجرا كرد: «والله الذيلا اله الا هو الطالب‏الغالب الحي القيوم.»

امام فرمود: صبر كن! هر طور كه من گفتم، سوگند بخور! سپس فرمود: بگو! ازحول و قوه خدا بيرون باشم ودر حول و قوه خودم داخل باشم، اگر آن‏چه گفته‏ام‏دروغ باشد.

دروغ گو صيغه قسم را همان طور اجرا كرد و همان دم افتاد و بمرد. (6) .

پى‏نوشتها:

1) مستدرك الوسائل، ج 9، ص ، ح 10282.

2) شيخ عباس قمى، سفينة‏البحار، ج‏7، ص‏455 به نقل از دعوات راوندى.

3) غررالحكم، ج‏1، ص‏13.

4) سفينة البحار، ج 7، ص 456.

5) المحجة البيضاء، ج 5، ص 241.

6) عوالم العلوم، ج 20، ص 424 - 426.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation