بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب سیاحت شرق, سید محمدحسن قوچانى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     39000001 -
     39000002 -
     39000003 -
     39000004 -
     39000005 -
     39000006 -
     39000007 -
     39000008 -
     39000009 -
     39000010 -
     39000011 -
     39000012 -
     39000013 -
     39000014 -
     39000015 -
     39000016 -
     39000017 -
     39000018 -
     39000019 -
     39000020 -
     39000021 -
     39000022 -
     39000023 -
     FOOTNT01 -
     IStart -
     MainFehrest -
 

 

 
 

 


1- قريه خسرويه يا خروه كه در 40 كيلومترى شهر قوچان از بخش فاروج و دهستان
مايوان واقع شده است .
2- كاكوتى
3- نباتى است از خانواده نباتات مركبه .
4- چراگاهها
5- بيشه ها، نيزارها
6- ضرورتها محذورات را مباح مى كنند.
7- يقه
8- اشاره به آيه فاقم و جهك للذين حنيفا فطرة الله التى فطر الناس عليها، آيه
30، سوره روم
9- كتاب معراج السعادة ، تاءليف ملا احمد نراقى ، از كتب اخلاقى شيعه است .
10- يك نوع نان روغنى
11- هـر چـيـزى پـاك اسـت تـا وقـتـى كـه يـقـين كنى به اين كه جنس است و هر چيزى
حلال است تا آن كه بدانى حرمتش را.
12- پاسبان
13- هدر
14- گوسفندهائى كه براى تهيه گوشت زمستان نگهدارى مى نمايند و پرورش مىدهند.
15- يـعرب بن قحطان از بزرگان ملوك قحطانى و در فصاحت و بلاغت مشهور بودهگويند، نخستين كسى بوده كه به لغت عربى تكلم كرده است .
16- لاف و گزاف
17- وضوى كامل يا ترتيبات مستحبى
18- زغال درخت مو
19- چرم دباغى نشده
20- عـبـدالوهـاب مـايونى : منجم و مدرس و حكيم ، از شاگردان حاج ملاهادى سبزوارى ،متوفى 1329 ه‍ق .(اتركنامه ص 234)
21- مـيـرزا حـسـن شـيـرازى از علماء و از پيشوايان بزرگ عالم تشيع ، در سامره حوزهدرس داشت در زمان ناصرالدين شاه به سال 1309 ه‍ق . كه امتياز انحصار دخانيات ايرانبـه يـك كـمـپانى انگليسى داده شد ميرزاى شيرازى حكمى مبنى بر ترحيم دخانيات صادركـرد كـه تـمام مردم سراسر ايران اطاعت كردند و در بعضى از شهرها نيز شورش برپاگرديد. عاقبت دولت مجبورشدامتياز را لغو كند.
22- بالكن
23- زمينهايى كه گاو چرانيده مى شود.
24- عـقـال (بـه كـسـر عـيـن ) زانـوبـنـد شتر، ريسمانى كه با آن زانوى شتر را مىبندند.
25- مظهر قناعت
26- مقصود اميرحسين خان شجاع الدوله حاكم قوچان است .
27- درباره انجام اين ماءموريت ، امير حسين خان به هيچوجه از خود تمايلى نشان نمىداد و بـاطـنـانـمـى خـواسـت كـه در دوران حـكـومـت او ايـن مـنـطـقـه هـم مـرزى بـه روسـهـاتـحـويـل شـود ولى فـشـارحكومت مركزى و بالاخره ورود دو نفر از ماءمورين عاليرتبه ازتهران ناچار شد به همراهى آنان حركت نمايد. در موقع ورود اردو به فاروج ، امير حسينخـان بـا سـيـدى رو به رو مى شود كه در آن حوزه به تزكيه نفس و صفاى باطن معروفبـوده احـوال آن سـيـد مـى پـرسـد آن سـيـد از كـدخـداىمـحـل خـود شـكـايـت مـى نـمـايد كه از او مطالبه سه قران ماليات كرده است و او قادر بهپرداخت نيست ،امير در ضمن سفارش رعايت حال او به كدخدا، مى گويد از خدا بخواه كه مندر ايـن مـاءمـوريـت موفق نشوم و حالا مقابل اطرافيانم مى گويم اگر دعيت مستجاب شد سهلنـگ از مـلك طويل را نذر تو مى نمايم و اگر دعايت مستجاب نشد در مراجعت دستور مى دهمگـردنـت را بزنند اين راگفت و حركت كرد، نيم فرسنگى از فاروج نگذشته كه اسب اميرحـسـيـن خـان با اسب امين النظام به هم مى پرند و چون نوكران دخالت مى كنند اسب شجاعالدوله بـه شـدت عـقب عقب مى رود وبه پشت مى افتد و امير حسين خان زير تنه اسب و چاقزيـن كـوبـيـده مى شود در همان محل روز ديگرفوت مى نمايد (روزى يكشنبه يازدهم ربيعالاول سال 1311 ه‍ق ).
28- درختچه مو
29- همانا خدا آنچه را مى خواهد انجام مى دهد و چيزى مانع اراده او نيست .
30- فيلاب از دهات حومه شهر در 6 كيلومترى قوچان واقع است .
31- آب صابون
32- همين طور
33- فقط من تو را خواندم و تو پاسخ گفتى ، خويشتن را ملامت كن و مرا سرزنش مكن.
34- من نزد گمان بنده مؤ من خود هستم .
35- دشمن هستند آنچه را كه نمى دانند.
36- در نا اميدى آسودگى است .
37- ازدواج موقت .
38- رفيق يزدى الاصل آقانجفى قوچانى ، آيت الله فقيد حاج غلامرضا يزدى است .
39- به سوگند خدا وفا نكردن
40- اين برگشت به بيانانگردى است بعد از شهرنشينى و تمدن .
41- هر چه ما بهره بريم به سود تو هم خواهد بود و هر چه به زيان ما باشد بهزيان تو نيز خواهد بود.
42- هر اسمى كه با الف و تا جمع بسته مى شود در حالت نصب و جر مكسور است .
43- بـايـسـتـيـد تـا بـگـويـم بـه يـاد مـحـبـوب كـه سـرمنزل او ميان دخول و حومل است .
44- هـسـتـى تـو گـنـاهـى اسـت كـه هـيـچ گـنـاهـى بـا آنقابل قياس نيست .
45- هـسـتـى تـو گـنـاهـى اسـت كـه هـيـچ گـنـاهـى بـا آنقابل قياس نيست .
46- بسنده
47- ياران من به مانند ستارگانند از هر كدام آنها پيروى كنيد هدايت مى شويد.
48- شيخ مرتضى انصارى از فقهاء و مجتهدين بزرگ شيعه .
49- آخـونـد مـلا مـحمد كاظم خراسانى ، معروف به آخوند خراسانى از علماء و فقهاءبـزرگ در سـال 1255 ه‍‍ق در شـهـر مـشـهـد مـتـولد شـده بـراىتـحـصـيـل بـه نجف اشرف رفت و در محضر شيخ انصارى و ميرزاى شيرازى كسب علم كرد.سـپـس حـوزه درس تـشـكـيـل داد... در انـقـلاب مشروطيت حكم به خلع يد محمد على شاه داد. درسـال 1329 ه‍ق وفـات يافت و در نجف اشرف دفن شد. از جمله آثار وى حاشيه بر اسفارملاصدرا و كفاية الاصول است .
50- فرو رفتن در امرى
51- مقصود ترور ناصر الدين شاه است .
52- هر كسى آزموده را بيازمايد پشيمانى براى او رواست .
53- آفتاب رنگ آنها را چنان تغيير داده بود و سياه شده بودند كه گويا زنان طلاقشده اى بودند.
54- در راه شما و گذرگاهتان يك گردنه سختى است .
55- زيرا ما نمى رسيديم به مقصد مگر به جان كندن ، ستايش و سپاس خدا را.
56- رو به رو
57- پناه به خدا از تنبلى و سستى
58- آنچنان كه شايسته توست تو را شناختيم .
59- (... سـى ـ چـهـل كـيـلومتر مانده به شهر يزد از هر طرف كه نگاه مى كنيد خاككـويـر دسـت خـورده اسـت . بـدان مـى مـانـد كـه هـزاران هـزار يـزدى در طـى هـزارسال با آن بيل هاى رعب آور خود به جان دشت كوير افتاده اند و در پى گنجينه اى عزيزشـب و روز خـاكـهـا را زيـر و رو كرده اند، پشته ها، گودى ها، خراشها، بريدگى ها، كلهقـنـدها، گرده ماهها در چند صد كيلومتر مربع از بيابانهاى اطراف يزد، استيلاى كوير رادر هم شكسته و جبروت آن را پايمال كرده است ، انگار لشكرى جرار همدست و يكپارچه باصدهزار بيل از پنجاه كيلومترى محل فعلى يزد به راه افتاده و همراه با آهنگ مارشى آرام وآسـمـانـى بـيـل هـا را بر سينه كوير فرو برده و توده هاى خاك را بر رويهم انباشته وگـام بـه گـام آن تـوده هـا را پـيـش ‍ آورده تـا رسـيـده اسـت بـهمحل موعود.آنـگـاه بـه انـدازه يـك كـارون آب بـه آن تـوده هـاى خـاك انـداخـتـه وگـل ساخته و از آن درياى گل ، شهر يزد راپرداخته است ، فقط زلزله اى خارا شكاف مىتـوانـد اين همه ناهموارى بر زمين هموار كوير پديد آورد و راستى آن است كه يزديان درطـول چـنـد قرن به جاى آن دشت زلزله ها انداخته اند، تسلط يزديان برآنچه از زمين هاىكـويـر تـصـاحـب كـرده انـد تـسـلطـى اسـت مـطـلق . شـوره ورمـل و بـوتـه خـار نمايندگان كويراند و اين هر سه نماينده در اطراف شهر يزد جراءتآفتابى شدن ندارند. شهر يزد به واقع پايتخت كوير است و اگر يزديان از تفوه بهايـن گـفـته مى پرهيزند از آن روست كه عادت به سخن گويى نكرده اند، خاموش و شكيبابـه هـمـت بـازوان پـرطاقت خود مالك الرقاب كوير شده اند.) (زير آسمان كوير ص93)
60- تاجر يزدى چسبنده ترين موجودات است . چسبندگى به ميز و دفتر تجارت و هرچه مظروف اين ظرف پنج حرفى به حساب آيد، طبيعت ثانوى او شده است . طرفه آن كهاگـر از شـهر يزد هم خارج شود و در شهرهاى ديگر حجره بگيرد، خصوصيات برونى ودرونى او عوض نمى شود. جنبش او با حزم و احتياط بسيار تواءم است . مى خزند و به هرسـوراخـى سـر مـى كـشـد و اگر چيز مناسبى يافت با تمام فطرت خود به آن مى چسبد وديـگـر جـدا شدنى نيست تا آن چيز مناسب را در وجود خود بكلى مستهلك كند. صداى چرتكهانداختن او را در آن سوى مرزها مى شنوند. ذره بين شفاف چشمهايش ‍ در گودى آن چهره نيمسـوخـته هميشه به افق هاى دور دست نگرد. با اين همه نسبت به اندازه گليم خود حساسيتشـديـد دارد. اگـر او را قـيـمـه كـنـيـد اغـوا نـمـى شـود،مـحـال است با همكارى كه يك شاهى از او بيشتر دارد، گلاويز شود هنگامى ماليات مى دهدكـه مـطـمـئن باشد صرف ساختن آب انبارى در گوشه اى از كوير مى شود، ولى مى داندكـه اصـلا آب انـبـار از مد افتاده و ساليان دراز است كه ساختن آن از برنامه هاى عمرانىخـذف گـرديـده اسـت . تـاجـر يـزدى يـا واحـد اقـتـصـادىكـامـل و يـك وجـود هـمـه چـيز سر خود است . اگر مجرد باشد غم كدبانو ندارد. دوخت و دوزشـسـت و شـوى را پـس از اقـامـه نـمـاز صـبـح انـجـام مـى دهـد. وقـبـل از سـاعـت هـفت حجره را آب و جارو مى كند و آماده پذيرايى مشترى مى نشيند. حكومت بركوير و آب در زير آسمان آن مى جنبد و نفس مى كشد. از درون همين حجره هاى نقلى سرچشمهمى گيرد.(زير آسمان كوير، ص 99)
61- بستر رودخانه
62- كمر خود را براى مرگ محكم ببند، همانا مرگ تو را در خواهد يافت .
63- مردم كانى هايى هستند به مانند طلا و نقره .
64- زيـرا مـحـبـت ، زيـادى شـنـاسـايـى اسـت و دلهـا هـرگـاه بـا يـكـديـگـرمـقـابل شوند بمانند آئينه هايى هستندكه در يكديگر منعكس مى گردند و به ميزان درجاتمحبت ، دلها برخى با برخى ديگر متحد مى شوند.
65- تـرجـمه عبارت كه به گويش قوچانى است : يك داس را به تازگى كولى هادنده كرده بودند،
66- مؤ منين بر ضد دشمنانشان متحد هستند.
67- هر گاه در سنت قياس به كار رود دين نابود مى گردد.
68- مسلمان كسى است كه مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند.
69- قلم يكى از دو زبان است .
70- هـر گـاه فـسـاد در زمـانـه غـالب شـود امـور را بـه درسـتـىحمل كردن نشانه عجز و ناتوانى است .
71- شيـخ مـحـمـد تقى بن شيخ محمد باقر اصفهانى ، معروف به آقا نجفى مسجد شاهى ،متوفاى 1332 ه‍ق ، (هدية الاحباب )
72- بـه خـاطـر شـكـسـتـه نـفـسـى و فـروتـنـى درمقابل دانش .
73- شـيـخ مـحمد بن مولانا شيخ محمد باقر مسجد شاهى ، ملقب به ثقة الاسلام (تولد1271ـ 1318)در اصـفـهـان ، ريـاست تامه داشته و مرجع و صاحب تاءليفات عديده بودهاست .
(فهرست جلد پنجم كتابخانه آستان قدس رضوى ، ص 581).
74- آخـونـد مـلا مـحـمـد كـاشـانـى از اجـله حـكـمـا واهـل عـرفـان اسـت ، كـه در آن زمان تدريس حكمت وكلام منحصر به آن مرحوم بود، در زهد وورع يـگـانـه عـصر خود بود. وفاتش را شنبه 20 شعبان 1323ه‍ق به سن 84 سالگىنوشته اند. (از كتاب رجال اصفهان يا تذكرة القبور تاءليف ملا عبد الكريم جزى ، چاپاصفهان ، 1328، ص 48).
75- مـيـرزا جـهـانـگـيـر قـشـقـايى ، از علماء معروف ايران ، پس از فرا گرفتن علوممعقول و منقول درمدرسه صدر اصفهان به تدريس پرداخت ، عده اى از علماء و ادباء معاصرايران شاگرد او بودند. درسال 1328 هجرى قمرى در سن 70 سالگى وفات يافت .
76- شيخ عبدالكريم گزى از اجله و اعيان علماء اصفهان و از مشاهير فقهاى آن سامانبوده ، در اواخر عمر مرجع تمام مرافعات و حكومت شرعيه اصفهان و توابع آن شد. داراىحـسـن خـلقـى ممتاز و تاءليفات متعدده بود. آن مرحوم در شب پنجشنبه 13 ماه ذيحجة الحرامسال 1339 هجرى قمرى درسن 67 سالگى وفات يافت (تذكرة القبور ص 8).
77- سيد محمد باقر درچه اى از مبرزين علماى اصفهان و داراى رساله علميه و برخىاز رسـايل فقيهه را نيز حاشيه مرقوم فرموده اند. مرحوم سيد محمد باقر درچه اى در شب28 ربيع الثانى 1324 هجرى قمرى در اصفهان وفات يافته و در تكيه كازرونيها بهخاك سپرده شده است (تذكرة القبور، ص 68).
78- همانا امت من سياحت كنندگانند.
79- عجب !
80- مـيـرزا ابـوالمـعالى محمد بن محمد ابراهيم كلباسى (1248 ـ 1315ه‍ق ) عالم ،فـاضـل ، مـتبحر،دقيق ، فكور، كثير التتبع ، حسن التقرير، كثير الاحتياط، شديد الورع ،كامل النفس ، در تخت فولاداصفهان مدفون است .
81- دانش حرفى بيش نبود نادانان آن را زياد كردند.
82- حـاج مـيـزا حـبـيـب الله رشـتـى از شـاگردان شيخ مرتضى انصارى و فقيه و ازمـراجـع شـيـعـيـان در عـراق و گروه بسيارى از مجلس درس او استفاده كرده و به مقام اجتهادرسـيـده انـد. از تـاءليـفـات اوسـت .الاجـاره ، اجتماع الامر و النهى ، الامامه ، مساءله غصب والتعادل و التراجيح . وى در نجف سال 1312 هجرى قمرى در گذشت .
83- شـيـخ مـحـمـد حـسـن بـن مـحـمـد اصـفـهـانـى نـجـفـى كـه درسـال 1200 هـجـرى قـمـرى تـولد يـافته ، در تعرفه جلالت شاءن و علو مقام وى كتابجـواهـر الكـلامـش كـافـى اسـت . سـالهـا ريـاسـت ديـنـى شـيـعـه امـامـيـه را داشـتـه و درسال 1268 در نجف اشرف وفات يافته است .
84- ابـوالقاسم ميرزا قمى از فقهاء ايران در قرن دوازدهم هجرى تحصيلات خود رادر عـراق بـه پـايـان رسـانـيـد و بـه ايران مراجعت كرد و در شهر قم سكونت اختيار نمودتـاءليـفـات بـسـيـار دارد از جـمـله كـتـاب قـوانـيـن دراصول و كتاب جامع الشتات در فقه به زبان فارسى .
85- جـنـاب شـيـخ مـحـمـد حـسـيـن ، صـاحـب فـصـول فـى عـلمالاصول ، در سنه 1261 هجرى وفات كرده و در كربلا دفن شده است .
86- سالك
87- در قبرستان قديمى اصفهان به نام (تخت فولاد)، آرامگاه يكى از عرفاى مشهورقـرن هـشـتم به نام بابا ركن الدين مسعودبن عبدالله بيضاوى واقع شده ، قبرستان تختفـولاد مـدفـن عده زيادى از مشاهير علماء و قفها و شعرا در اطراف قبر بابا ركن الدين بهفواصل نزديك يا دور از آن به خاك سپرده شده اند.
88- شجاع الدوله منظور محمد ناصر خان شجاع الدوله سوم ، حاكم قوچان .
89- البته آرزوى آن كس را كه بغير من اميد داشته باشد قطع مى كنم .
90- بـه خـيـر فـال زنيد تا آن را بيابيد. من نزد گمان بنده مؤ منم . اگر خير از منانتظار داشته باشد، پس خير به او خواهد رسيد و اگر گمان شر به من برد شر به اوخواهد رسيد.
91- پـس آنـگـاه كـه بـنـده بر راز تقدير الهى آگاه گردد، آسوده مى شود و ديگرچيزى نمى طلبد.
92- بـلكه شگفتى در آن گونه تفكر نيست زيرا قهر خدا باطنش رحم و لطف است كهدر ظاهر از ناحيه او عذاب نمود مى كند، خداوند برخويشتن رحمت را لازم فرموده است و رحمتاو به همه جا و همه چيز رسيده است . (تركيبى از آيات قرآن )
93- بـر مـى خـورم بـه شـخـصـى كه مطلب را مى فهمد ولى امين نيست و دين را آلتمقاصد دنيا قرار مى دهد.
94- شـعـرى اسـت كه اميرالمؤ منان عليه السلام بر بالين عمار ياسر در جنگ صفينبـه وقـت شـهـادت عـمـار فـرمـوده انـد: (مـى گـويـنـد مـرگ بـر جـوان بـسـيـارمشكل است ، جدايى دوستان به خدا سخت تر است ).
95- يمن ، سعادت ، خير
96- ما خانواده فريب نيستيم .
97- مسافرت بخشى از دوزخ است .
98- در مسافرتهاست كه گوهر مردان شناخته مى شود.
99- كسى كه اسب و شتر و ساير چهارپايان را كرايه مى دهد.
100- روزى كه پنهانى ها آشكار شود.
101- هر كسى خود را به گرووهى شبيه ساخت از ايشان محسوب مى گردد.
102- بچه شيره خوار
103- راه خودت را و پول خودت را و مرام و مقصودت را پوشيده بدار.(حديث مروى ازامام صادق عليه السلام است ).
104- دنيا بهترين ياور براى امر آخرت است .
105- آتش انداز
106- تاءمل كردن
107- مسافرت كن كه در سفرها پنج فايده است .
108- سفر، بخشى از دوزخ است .
109- ايستگاهها
110- خداوند كارها را جز بوسيله اسباب جارى نمى سازد.
111- خدا آن را از پيش آمده ها حفظ كند.
112- پـس هـمـانـا فـسـاد گـفـتـار تـو روشن تر از آتش بر منار است و آشكارتر ازخورشيد در وسط روز.
113- بـه خـاطـر نـزديـكـى بـدان دخـتـر و تـوشـه بـرداشـتـن از آنـچـه حـسـن بـرجمال داشت .
114- كولى ها
115- قضيه آن دختر را گفتم به نيكوترين قصه ها.
116- نـه چـشـمـى ديـده اسـت و نـه گـوشـى شـنـيـده اسـت و نـه بـردل بشرى خطور كرده است .
117- بلكه ارزش دارد، بسيار هم ارزش دارد.
118- على بن يقطين وزير هارون الرشيد و از شيعيان خاص امام موسى بن جعفر عليهالسلام بوده است .
119- دو صندوق چوبى و باز كه به دو پهلوى اسب يا قاطر مى بندند و دو نفر مسافردر آن مى نشستند.
120- جملات مذكور، ممزوجى از عربى و فارسى است .
121- قـسـمـتـى از خـطـبـه 45 نـهـج البـلاغـه ...(اى پـسر حنيف هر پيروى كننده راپـيـشـوايى است كه از اوپيروى كرده ... بدان كه پيشواى شما از دنياى خود به دو كهنهجامه و از خوراكش به دو قرص نان اكتفا كرده است ...).
122- بهشت به ناملايمت و آنچه نفس نمى پسندد پيچيده شده است .
123- شـيـخ الطـائف ابـو جـعـفـر محمد بن حسن طوسى معروف به شيخ طوسى ، بهسـال 385 هـجـرى قمرى در طوس ولادت يافته ، از بزرگترين علماى دينى شيعه است واولين كسى است كه نجف اشرف را مركز علماى دينى قرار داده است . تاءليفات او در فقهاسـلامـى بـسـيار معروف است . شب دوشنبه 27 محرم 460 هجرى قمرى وفات يافته و درخانه خود مدفون گرديد. 124- السيد الاجل عالم ربانى محمد مهدى مشهور به بحرالعلوم ، داراى جلالت قدر و كرامات باهره .ولادت شريفش در كربلاى معلى ، سنه 1155هجرى و وفاتش در نجف اشرف سال 1212 بود.
125- گورستان مسلمين و وادى مقدس كه مورد توجه شيعيان جهان است .
126- هر ماءمومى را امامى است كه پيروى مى كند از او.
127- سـيـد مـحمد كاظم يزدى طباطبايى ، از بزرگان علماى اماميه در قرن چهاردهم ومرجع تقليد شيعه بوده و حوزه درس او در نجف بوده است .
128- منظور كيمياست .
129- على عليه السلام فرموده : چه ظاهرت با روح است و باطنت پاك .
130- كپك
131- چون در آن زمان ساعتها را به اصطلاح غروب كوك مى گفتند ساعت 9 ـ و 10 آنروز 3 و 4 بعد از ظهر امروز مى شد.
132- فرزند آخوند ملا محمد كاظم خراسانى .
133- مـحـمـد بـن ابـراهـيم ملقب به ملاصدرا و معروف به صدرا يا ملاصدرا از مردمشـيـراز و ازمـعـروف تـريـن دانـشـمندان و فلاسفه ايران در دوره صفويه . در جوانى بهاصفهان رفت و از مجالس درس شيخ بهايى و ميرداماد و مير فندرسكى استفاده كرد، مدتىدر قـم بـه تـدريـس پـرداخـت ودر سال 1050 ه‍ ق هنگام بازگشت از حج در بصره وفاتيافت و در همان شهر دفن شد.
134- ميدانهايى كه در وسط شهر واقع است و در آن ساختمانى نيست .
135- ابن كمونه مشهور سعد ابن منصور ابن سعد اسراييلى (متوفى 783 ه‍ق .) بهواسـطه شبهه اى كه در توحيد كرد معروف است . وى يهودى بود و از مردم بغداد. گويندكه اسلام آورد، در فلسفه ، طب ، كيمياگرى معروف و ماهر بود، شروحى بر كتب ابن سيناو شهاب الدين سهروردى نوشت .
136- شـيـخ عـبـدالله مـازنـدرانى متولد سال 1259 ه‍ق از فقهاى معروف و از مراجعتشيع .
137- مردم دشمن آنچه نمى دانند هستند.
138- هيچ غصه اى مانند صه قرض دارى نيست و هيچ دردى مانند درد چشم نمى باشد.
139- پيامبر فرمود هر كس (در جنگ جهاد) كسى را كشت لباس و اسلحه اش از آن اوست.
140- زمانى آيد كه عذوبت حلال گردد.
141- سرگين نشانه شتر است .
142- با گواه عادل و شهود بى شمار ثابت شد كه خود اوست .
143- عيد نوروز
144- از سعادت مرد داشتن همسرى را شايسته كه هرگاه به او نگاه كند مسرور شود.
145- ضـرب المـثـلى است كه مى گويد: پشت سر آبادان قريه اى نيست
146- زن و فرزند مرده .
147- پـرودگـارا بين ما الفت و مهربانى قرار ده همانگونه كه بين آدم و حوا الفتقرار دادى .
148- زمين خشك و بى حاصل و آسمان سر مخالفت داشت .
149- همتش آب و نان بود و جز چيز ديگرى را نمى شناخت .
150- پيامبر فرمود: هلاكت مرد در آخر زمان به دست زنش باشد.
151- ولى آنـچـه از دهانها بيرون مى آيد و بر زبانها مى گذرد با غرضها آميختهاسـت و از دل پـاك وسـرچـشـمـه پـاكيزه بيرون نمى آيد بيم آن است كه اين گفتارها مايهخسران دنيا و آخرت باشد.
152- سيد محمد كاظم يزدى
153- سخن شما كاملا صحيح است ، ما هم آن را شنيديم .
154- بايستى او را بكشيم و جسدش را قربة الى الله در رودخانه بيفكنيم .
155- مربع نشستن
156- سرورم ، كجا مى روى ؟
157- لعنت بر پدر و مادر تو باد، به تو چه كه كجا مى روم ؟
158- آقا، لطفا كرايه اتان را بدهيد.
159- چيزى غير از يك فشنگ ندارم ، آن را مىخواهى ؟ بفرما.
160- برو به سلامت .
161- خدا هر چه را بخواهد مى كند و آنچه را كه بخواهد بيهوده و گزاف نيست .
162- مـحـمـد على ميرزا، همان محمد على شاه از پادشاهان قاجار، پسر مظفرالدين شاهپس از فوت پدرش در سال 1324 هجرى قمرى ، به سلطنت رسيد. ابتدا با آزادى خواهانمـوافـقـت نشان داد و سوگند خورد كه قانون اساسى را محترم بشمارد. لكن چيزى نگذشتكـه روش خـود را تـغـيـيـر داده و شروع به آزار و ايذاء آزادى خواهان كرد و به كمك ميرزاعـلى خـان اتـابـك بـعـضـى از عـشـايـر را بر ضد رژيم مشروطيت بر انگيخت و برخى ازروحـانـيـون مانند شيخ فضل الله نورى را وادار كرد عليه مشروطيت سخنرانى كنند؛ شهيدشـيـخ فـضـل الله نـورى بـه مـشروطيت اعتقاد داشت و اين كه مسلمين با داشتن قرآن و جامعيتاحـكـام اسـلام هرگز احتياج به تدوين قانون جديدى ندارند و بدين جهت طرفدار مشروطهمشروعه بوده . ولى برخى از مشروطه خواهان تندرو آن مرد بزرگ را متهم به طرفدارىاز اسـتـبـداد كـرده و مـقـتـول سـاخـتـند در 23 جمادى الاول 1326 ه‍ ق ، مجلس شوراى ملى راتوسط لياخوف روسى فرمانده قزاقخانه و سربازان سيلاخورى توپ بست ، دو تن ازروحـانـيـون مـعـروف (بهبهانى و طباطبايى ) را دستگير و تبعيد كرد. ملك المتكلمين وميرزا جهانگيرخان مدير روزنامه صور اسرافيل و عده ديگرى از آزدى خواهان را كشت ، اينوقـايـع مـردم را بـه هـيجان آورد، در آذربايجان ستارخان و باقرخان و در اصفهان سرداراسـعـد و صـمـصـام السطنه بختيارى و در گيلان محمد ولى خان سپهدار اعظم قيام كردند.محمد عليشاه ، عين الدوله را ماءمور سركوبى مجاهدين تبريز كرد، اما كارى از پيش نبرد،مجاهدين از اطراف به قصد تصرف پايتخت حركت كردند و سربازان محمد عليشاه از عهدهجلوگيرى آنها در برنيامدند و در ماه جمادى الثانى 1327 ه‍ ق قواى مجاهدين وارد تهرانشـدنـد، محمد عليشاه به سفارت روس در زرگنده پناه برد و از سلطنت خلع شد و سپس ازايـران خـارج گـرديـد و احـمـد مـيرزا پسر دوازده ساله اش به سلطنت رسيد. در زمان محمدعـليـشـاه روس هـا مـداخـله خـود را در امـور داخـلى ايـران آشـكـار سـاخـتـنـد و بـه خـراسان وآذربايجان سرباز فرستادند و فجايع زيادى مرتكب شدند و از جمله در مشهد مرقد مطهرحـضـرت رضـا عـليـه السـلام را بـه تـوپ بـسـتـنـد و عـده كـثـيـرى را بـهقتل رسانيدند.(نقل ازفرهنگ جغرافياى عميد)
163- گـفـتـم : من شما را ترساندم ، پس از شما معذرت مى خواهم هر گاه خشم فرودآيد پس بد است روزگار بيم دهندگان .
164- فقط زن بايستى رو در رو و مقابل زن قرار گيرد.
165- برويد كه شما را آزاد كردم ، سخن جد من است به اجداد شما.
166- عـبـدالحـمـيـد دوم سـى و پـنـجـمـيـن سـلطـان عـثـمـانـى ازسـال 1293 تـا سـال 1327 ه‍ ق مـعـاصـر بـانـاصرالدين شاه قاجار، پادشاهى مستبد وخـونـريـز بـود، در زمـان او انـقـلابـى در مـمـلكـت عـثـمـانـى رخ دادو رژيـم اسـتـبـدادىتبديل به مشروطيت گرديد و عبدالحميد از سلطنت خلع شد.
167- با خاك يكسان
168- اين چه دردسرى است ، اين چه بلايى است .
169- مـتـرسـيـد و مـرا سـرزنش نكنيد زيرا كه من استخاره كرده ام و خدا خير مرا در آندانست ، همانا او باماست و به زودى ما را يارى خواهد كرد بر گروه كافرين ، دلهاى خودرا پاك داريد و از خدا بترسيد،زيرا قدرت خدا (بر مخالفين ) محيط است .
170- سرگيجه ها
171- مـرگـان شـوسـتـر بـنـا بـه تـصويب مجلس شوراى ملى در تاريخ 12 جمادىالاولى 1329 ه‍ق جزومستشاران آمريكايى بود كه براى اصلاح ماليه ايران وارد تهرانشد، پس از تعطيل مجلس ‍ منفصل و از ايران خارج گرديد.
172- مراد از دست چپ نايب حسين كاشى و مراد از راست نمامى عالم رشت است .
173- بلندى
174- نسل و نتيجه
175- بر شما لازم است كه پيش از خروج از چادرها به صداى ببلند بگوييد، كشيكچى كشيك چى .
176- هر نفرى چهار قران بدهيد و اثاثيه را برداريد.
177- اثاثيه را برداريد همه اشان گدا هستند.
178- اصطلاحا: خرده ريز
179- آزادشان كنيد.
180- گـفـتـه اند بلا و مصيبت اول براى پيامبران است ، سپس براى اوليا و دوستانحـق و بـعـد براى هركس ‍ برجسته تر و عالى مقدارتر است يه نسبت مقامش كه همانا براىهر دشوارى ، آسانى و آسايشى است .
181- دنـيـا سـرايـى اسـت كـه در گرفتارى ها و بلاها پيچيده شده است و به مكر وفريب موصوف است ،آنان كه در اين سرا وارد شوند از گزند آن سالم نمى مانند.
182- على عليه السلام فرموده است : هر كس به چشم عبرت به دنيا نگرد دنيا او رابينا سازد. و هر كس با دلباختگى به دنيا نگرد دنيا كورش سازد.
183- در حـديث آمده است از داورى و فتوا دادن فرار كن ، همچنان كه از شير فرار مىكنى .
184- و در حـديـث آمـده اسـت كـه بـه بـرادر ايـمـانـى خـود سوءظن مبريد تا آنجا كهاحتمال خير مى دهيد وخداوند فرموده است با مردم به نيكى سخن گوييد.
185- و امـا در رويدادهاى تازه به راويان حديث ما رجوع كنيد پس همانا ايشان حجت منهستند برشما و من هم حجت خدا.
186- حـسـيـن بـن عـلى بـا شمشير جدش كشته شد چرا كه بر امام زمانش يزيد خروجكرد! و پيامبر فرمود هر كس سر از فرمان پيشواى زمان خود بتابد ريختن خونش رواست .
187- اگر عملبدى از برادرت شنيدى يا ديدى گوش و چشم خود را تكذيب كن .
188- گاوريللوپرين زيب كه اهل يوگسلاوى بود.
189- قتـل ارشـيـدوك فـرانـسـيـس ، وليـعـهـد اتـريـش آغـاز جـنـگ بـيـن المـللىاول شـد، ايـن واقـعـه در 18 ژوئن اتـفـاق افـتـاد و در سـوم اوت 1914 مـيلادى جنگ جهانىاول با هجوم آلمان به بلژيك ولوكزامبورك آغاز شد.
190- بزرگان قوم
191- ويـلهـم دوم ، امـپـراتور آلمان از سال 1888 تا 1918 ميلادى بعد از فردريكسوم به سلطنت رسيد و در تجهيزات برى و بحرى آلمان افزود و دولتهاى اروپا را بهوحشت انداخت ، سرانجام باعث جنگ جهانى اول گرديد.
192- طوفانى كه از خود گرد و خاك باقى مى گذارد.
193- نام جد مادرى حضرت ابراهيم خليل كه گفته اند بت تراش بوده است .
194- پيپ ، چپق دسته كوتاه
195- شيرين
196- خم آب
197- از بلندى
198- از خـوشـبـخـتـى و سـعـادت مـرد داشتن همسرى شايسته است كه وقتى به او مىنگرد مسرور مى شود.
199- حرص و آز
200- لاف و گزاف
201- اگر سرانگشتى نزديك شوم مى سوزم .
202- مـن گـنـج پـنـهـانـى بـودم خـواسـتـم شـنـاخته شوم خلق را آفريد تا آنكه مرابـشناسند زيرا آدمى نشانه بزرگ خدا و جانشين خدا در روى زمين و آيينه نمايشگر صفاتالهـى اسـت و خـدا فـرمـود، اسـمـان و زمـيـن گـنـجـايـش مـرا نـدارد ولىدل بنده مؤ منم دارد.
203- من در دلهاى شكسته و قبرهاى كهنه هستم .
204- دهاتى ها
205- شـريـف حـسـيـن بن على با كمك نظاميان و هوادارى انگلستان انقلابى نمود و درنـتـيـجـه حـجـاز وفـلسـطـيـن آزاد و از چنگ عثمانى خارج شد و در 5 ژوئن 1916 ميلادى نيزشورش اعراب با اعلان جنگ شريف حسين امير عرب ، آغاز گرديد.

206- يكى از فرماندهان عثمانى ، يا احتياطا همان كماندان به معنى فرمانده است .
207- خزعلپـسـر حـاج جـابـر ريـيس قبيله بنى كعب كه پدر و برادرش و خود او در خوزستان سكونتداشـتـنـد، وى در سـال 1315 هـجـرى مـزعل برادر خود را كه جانشين پدر شده بود، كشت وخـودريـيـس طـايـفـه شـد و مـدتـى بـه خـودسـرى پـرداخـت . دراوايـل سـلطنت رضاخان به خودسرى او خاتمه داده شد به تهران آمد و مدتى در اين شهربه سر برد و در سال 1355 هجرى درگذشت
208- بگذرند.
209- دنـيـا و آخـرت دو هـو و هـسـتـند كه با هم جمع نمى شوند و مانند مشرق و مغربهـسـتـنـد هر قدر ازيكى دور شوى به ديگرى نزديك مى گردى و حرف اين است كه هرگاهعالم ، دوستدار دنيا بود، بدين او نبايد اطمينان كرد.
210- نابينا كردن
211- عـرقـوبـى نـام شـخـصـى در عـرب كـه بـه وعـده خـودعـمـل نـمـى كـنـد.
212- پـيـامـبـر فـرمـود بـهشت با نا ملايمات تواءم است و دوزخ بااميال شهوات .

213- بـلفـور، وزيـر خارجه انگليس مبتكر اعلاميه نوامبر 1917 كه در آن پشتيبانىبريتانياى كبير نسبت به ايجاد ميهن ملى يهود در فلسطين تعهد شد.
214- آنـگـاه كـه تـيـرهـا اصـابـت مى كرد صداى بوسه شان را شنيدم گويا تيرهاظـائرى بـود و گنبد را زيارت مى كرد اى كاش من پيش از اين مى مردم و آن پراكنده شدنگلوله ها را نمى ديدم ، تيراندازان قومى سركش و ستمگر بودند.

215- شاخه درخت خرما.
216- كج كج
217- بندى كه پشت درگذارند و با آن در را ببندد.
218- بيمارى تيفوس .
219- بيمارى حصبه
220- شيشك
221- پدر مرحوم آيت الله فقيد، سيد ابوالقاسم كاشانى .
222- پدر مرحوم آيت الله فقيد، سيد ابوالقاسم كاشانى .
223- ديدار صورت دانشمند و نگاه به در خانه او عبادت است .
224- بهترين گفتار راستى كردار است .
225- شـديـدتـرين حسرت در روز رستاخيز براى عالم آن است كه مردم به گفتار اوهدايت يافته ورستگار شده اند و او در راه جهنم قرار گرفته است .
226- ابـوجـعـفربن محمد بن يعقوب بن اسحق كلينى رازى ، از فقها و محدثين معروفشيعه ، ملقب به ثقة الاسلام .

227- عثمان بن سعيد، محمد بن عثمان ، حسين بن روح و على بن محمد سمرى
228- حاجى روزنامه نزد شما هست ؟
229- بدهيد ببينم چه نوشته است .
230- حـضـرت سـجـاد فرمود: هرگاه به نفس خود مى نگرم ماءيوس مى شوم و وقتىبسوى رحمت بيكران پروردگار خود نظر مى اندازم به رحمت طمع مى بندم .
231- فريفته
232- ريش سفيد
233- اين قران مال توست و به مادرت مگو.
234- ايـنـان كـافـرند.
235- كسى كه قناعت پيشه ساخت عزيز شد و كسى كهطمع داشت ذليل و خوار گرديد.
236- نان و آبدوغ
237- دل بر چيزى نهادن
238- آى مادر، مادر، مادر،
239- چه مى خواهى ؟
240- شير داريد؟
241- آرى آقاى ما
242- خوب خوب ، تو خيلى خوانده اى

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation