23 و لا بذى عظم . . . تجسيدا ،
در اين صفت نيز نفى جسميت از خداوند شده است از سه معنايى كه براى كبير گفتيم اوّل و سوّمش را براى عظيم نيز گفتهاند اما بر معناى دوم اطلاق نمىشود ، و مراد امام در اين جا ، نفى معناى اوّل آن از خداست چون خدا جسم نيست و اسناد تناهى به غايات نيازى به دليل ندارد زيرا غايات سبب تناهى و محل انقطاع آن مىباشند و نيز اسناد تعظيم به آن مانند اسناد تكبير است كه ذكر شد . ( اين عبارات در شماره قبل توضيح داده شد ) . 24 حق تعالى داراى شأن و مقامى بزرگ است .
25 سلطنتى با شكوه دارد ، با توجه به توضيحى كه در شمارههاى 22 و
[ 233 ]
23 بيان داشتيم كه امير المؤمنين ( ع ) صفت بزرگ بودن به دو معناى اوّل در هر كدام از آنها را ، شايسته ذات اقدس احديت ندانست اما در دو صفت اخير معناى سوّمى از آنها را براى حضرتش اثبات كرد كه عبارت از بزرگى مقام و عظمت جلال وى باشد .
و اما نصب دو كلمه شأنا و سلطانا به واسطه تميز بودن است و معناى عبارت چنين است شأن و مقام او ، بالاست و حاكميت و تسلّطش با عظمت است او سرچشمه مقام هر صاحب مقام و سرانجام سلطنت هر صاحب قدرتى است بالاتر از رتبه او ، و عظيمتر از حكومت وى وجود ندارد ، جز او خدايى نيست ، او بزرگ مقام ، بلند مرتبه ، صاحب كبريايى ، عظمت و جلال است .
امام ( ع ) پس از حمد خداوند و ستايش وى ، به آنچه شايسته اوست ،
سخن خود را با گواهى بر بندگى پيامبر ( ص ) تكميل كرد ، بندگى كه مبدأ كمال علمى و نظرى براى نفس انسانى است ، و سپس ويژگيهايى را براى آن حضرت بر شمرده است كه هر كدام منشأ كمال در جهت عمل است ، او برگزيده خدا و امين وحى و پسنديده اوست و نيز به رسالت پيامبر و دلايل و حجتهاى محكمى كه با خود آورده اشاره فرموده است و منظور از اين حجّتها ممكن است يا خصوص معجزات باشد و يا امرى عمومىتر يعنى آنچه از طرف خدا بر مردم اتمام حجتى باشد كه در قيامت نگويند اگر براى ما پيامبرى فرستاده بودى تو را اطاعت مىكرديم ، و به اين معنى تمام راههاى فروع دين و ادلّه احكام آن را فرا مىگيرد و معناى وجوب حجّتها ، دليلهايى است كه پذيرش آنها براى مردم حتمى و عمل طبق آن ، لازم بوده است . و ظهور الفلح : پيروزى آشكار بر بقيّه اديان و غلبه يافتن بر اهل آن ، چه كسانى كه براى خدا شريك قايل بودند و چه آنان كه وجود خدا را منكراند . و ايضاح المنهج : پيامبر اسلام راه خدا و شريعت وى را واضح و روشن مىكند ، چنان كه قرآن به اين معنى اشاره
[ 234 ]
دارد : « هو الذى ارسل رسول بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله . . . » [ 6 ] زيرا ، هدايتى كه در اين آيه شريفه ذكر شده به معناى روشن ساختن راه و جمله ليظهره على الدين كله اشاره به برخى از هدفهاى بعثت پيامبر است و عبارت : بظهور الفلج در سخن امام نيز به همين معنا مىباشد و فلج به ضمّ فاء و سكون لام به معناى پيروزى و با ضمّ لام به معناى شاعر و سخنران نيز جايز است .