بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اخلاق در قرآن کریم (ج 1), آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 -
     02 -
     03 -
     04 -
     05 -
     06 -
     07 -
     08 -
     09 -
     10 -
     11 -
     12 -
     13 -
     14 -
     fehrest -
 

 

 
 

فصل هشتم

از كجا شروع كنيم؟

تاكنون كلياتى را درباره علم اخلاق و نتائج و آثار و انگيزه‏ها و شاخ و برگهاى ديگر آنشناخته‏ايم; اكنون موقع آن است كه با در دست داشتن اين اطلاعات و آگاهيهاى كلى، راهتهذيب نفس را شروع كنيم; و يا به تعبير ديگر، از مسائل ذهنى به مسائل عينى بپردازيم، و ازكليات وارد جزئيات شويم.

ولى در اينجا نيز لازم است توقف كنيم و آمادگيهاى لازم را براى اين سفر روحانى فراهمسازيم، تا در مسير راه، گرفتار سرگردانى و حيرانى و بى‏برنامگى و بى‏نقشه بودن نشويم، و نيزلازم است‏به امور زير توجه شود:

1- سه ديدگاه در چگونگى برخورد با مسائل اخلاقى

2- آيا در هر مرحله استاد و راهنمايى لازم است؟

3- نقش واعظ درون و واعظ برون

4- امورى كه مى‏تواند به انسان براى رسيدن به اين هدف بسيار بزرگ كمك كند; مانند: يادخدا، عبادات و دعاها، و زيارات، اندرزهاى مداوم، و تلقين.

5- پاك بودن محيط

سه ديدگاه در برخورد با مسائل اخلاقى

ديدگاه اول، تهذيب نفس نوعى جهاد

ديدگاهى است كه مى‏گويد: تهذيب نفس نوعى جهاد و مبارزه با دشمنان درونى است، كه دركمين انسانها هستند.

اين ديدگاه از حديث معروف پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله گرفته شده است آنجا كهمى‏خوانيم: پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله گروهى از مجاهدان اسلام را به سوى ميدانجهاد فرستاد، هنگامى كه از جهاد بازگشتند فرمود: «مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر وبقىعليهم الجهاد الاكبر فقيل يارسول الله ماالجهاد الاكبر، قال صلى الله عليه و آله: جهاد النفس;آفرين بر جمعيتى كه جهاد اصغر را انجام دادند و جهاد اكبر بردوش آنها مانده است; كسىعرض كرد: اى رسول‏خدا! جهاد اكبر چيست؟ فرمود: جهاد با نفس.» (1)

در بحارالانوار در ذيل همين حديث چنين آمده است: «ثم قال صلى الله عليه و آله: افضلالجهاد من جاهد نفسه التى بين جنبيه; سپس فرمود برترين جهاد، جهاد با نفسى است كهدر ميان دو پهلو قرار گرفته است.» (2)

بعضى از آيات قرآنى كه در زمينه جهاد وارد شده نيز به جهاد اكبر تفسير شده است، يا از ايننظر كه ناظر به خصوص جهاد با نفس است، و يا از اين نظر كه مفهوم عامى دارد كه هر دوبخش از جهاد را شامل مى‏شود.

در تفسير قمى در ذيل آيه‏6 سوره عنكبوت: «ومن جاهد فانما يجاهد لنفسه ان الله لغنى عنالعالمين; كسى كه جهاد كند براى خود جهاد مى‏كند، چرا كه خداوند از همه جهانيان بى‏نيازاست.» مى‏خوانيم: ومن جاهد... قال نفسه عن الشهوات واللذات والمعاصى; يعنى، منظورمبارزه با نفس در برابر شهوات و لذات نامشروع و گناهان است.» (3)

اين تفسير از آنجا سرچشمه مى‏گيرد كه در اين آيه فايده جهاد را متوجه خود انسان مى‏كند،و اين بيشتر در جهاد با نفس است، بويژه اين كه در آيه‏قبل از آن سخن از لقاءالله است (منكان يرجوا لقاء الله...) و مى‏دانيم لقاءالله و شهود الهى و رسيدن به قرب او هدف اصلى جهاد بانفس مى‏باشد.

در آخرين آيه‏سوره عنكبوت نيز آمده است: «والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا وان اللهلمع المحسنين; آنها كه در راه ما (با خلوص نيت) جهاد كنند به يقين هدايتشان خواهيم كردو خدا با نيكوكاران است.»

اين آيه نيز به قرينه فينا (در طريق ما) و جمله لنهدينهم سبلنا (آنها را به راههاى خودهدايت مى‏كنيم) بيشتر ناظر به جهاد اكبر است; و يا مفهوم عامى دارد كه هر دو جهاد راشامل مى‏شود.

در آيه‏78 سوره حج نيز آمده است: «وجاهدوا فى‏الله حق جهاده هواجتباكم وما جعل عليكمفى‏الدين من حرج; در راه خدا جهاد كنيد و حق جهادش را ادا نمائيد، او شما را برگزيده و دردين (و آيين خود) كار سنگين و شاقى بر شما نگذارده است.»

غالب مفسران اسلامى جهاد را در اين آيه به مفهوم عام كه شامل جهاد اكبر و اصغر هر دومى‏شود، يا به معنى خصوص جهاد اكبر تفسير كرده‏اند، چنان كه مرحوم علامه طبرسى درمجمع‏البيان از اكثر مفسران نقل مى‏كند كه منظور از حق جهاد، اخلاص‏نيت و انجام اعمالطاعات براى خداست. (4)

مرحوم علامه مجلسى نيز اين آيه را در زمره آياتى كه ناظر به جهاد اكبر است در بحارالانوارآورده است. (5)

در حديث معروف ابوذر نيز آمده است كه مى‏گويد: «قلت‏يارسول الله اى الجهاد افضل; عرضكردم كدام جهاد برتر است؟»

فرمود: «ان يجاهد الرجل نفسه وهواه; برترين جهاد آن است كه انسان با نفس و هواى خويشجهاد كند.» (6)

در حديثى كه در بحث گذشته درباره جنود عقل و جهل آورديم نيز اين ديدگاه بخوبى نماياناست كه صحنه وجود انسان را به ميدان جنگى تشبيه مى‏كند كه در يك طرف عقل ولشكريانش قرار دارد، و در طرف ديگر جهل و هواى نفس با لشكريانش، اين دو لشكر دائما درحال پيكارند و پيشرفت انسان در كمالات نفسانى از اين طريق حاصل مى‏شود كه جنود عقلبر جنود جهل پيروز شود، پيروزى موضعى آن نيز سبب پيشرفت نسبى در كمالات انسانىاست.

ديدگاه دوم، ديدگاه طب روحانى

در اين ديدگاه، روح انسان همچون جسم انسان گرفتار انواع بيماريها مى‏شود و براى بهبود وسلامت آن بايد دست‏به دامن طبيبان روحانى و مسيحانفسان معنوى شود، و از داروهاىويژه‏اى كه براى هر يك از بيماريهاى اخلاقى وجود دارد بهره بگيرد تا روحى سالم، پرنشاط وپر تلاش و فعال پيدا كند.

شايان توجه اين كه در دوازده آيه‏قرآن مجيد (7) از بيماريهاى روحى و اخلاقى، تعبير به مرضشده است; از جمله در آيه‏10 سوره بقره، صفت زشت نفاق را به عنوان بيمارى قلمداد كرده،درباره منافقان مى‏فرمايد: «فى قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا; در دلهاى آنها نوعى بيمارىاست، و خداوند (به خاطر اصرارشان بر گناه و نفاق) بر بيمارى آنها مى‏افزايد.»

در آيه‏32 سوره احزاب، شهوت پرستان را بيمار دلانى معرفى مى‏كند كه در كمين زنانباعفتند; خطاب به همسران پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: «فلا تخضعن بالقولفيطمع الذى فى قلبه مرض; به گونه‏اى هوس‏انگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمعكنند.»

و در آيات ديگر نيز به همين معانى يا معنى وسيعتر كه تمام انحرافات اخلاقى و عقيدتى رافرا مى‏گيرد اشاره شده است.

در يك تعبير پرمعناى ديگر، دلهايى را كه كانون نور معرفت و اخلاق و تقوا است‏به عنوانقلب سليم معرفى كرده از زبان ابراهيم مى‏فرمايد:

«ولات-خزنى يوم يبعثون - يوم لاينف-ع مال ولابنون - الا من اتى الله بق-لب سليم; در آن روزكه مردم براى حساب مبعوث مى‏شوند، مرا شرمنده و رسوا نكن! - آن روز كه مال و فرزندانسودى نمى‏بخشد! - مگر كسى كه با قلب سليم به پيشگاه خدا آيد.»

(سوره شعراء، آيات‏87 تا89)

سليم از ماده سلامت در برابر فساد و انحراف و بيمارى است; و قلب سليم، بطورى كه ازروايات معصومين(ع) كه در تفسير اين آيه‏وارد شده بر مى‏آيد، قلبى است كه خالى از غير خداباشد (از هرگونه بيمارى اخلاقى و روحانى بر كنار باشد).

قرآن مجيد در جاى ديگر مى‏گويد: ابراهيم (كه در آيات بالا تلويحا از خداوند تقاضاى قلبسليم كرد) به مقصود خود رسيد، و به لطف و عنايات حق صاحب قلب سليم شد; در آيه‏83 و84 صافات مى‏خوانيم:

«وان من شيعته لابراهيم - اذ جاء ربه بقلب سليم; از پيروان او (نوح) ابراهيم عليه السلام بود- آن هنگام كه با قلب سليم به پيشگاه پروردگارش آمد.»

آرى! ابراهيم عليه السلام آرزو داشت كه صاحب قلب سليم گردد و با تلاش و كوششهايى كهدر مسير بندگى خدا و ايثار و مبارزه با شرك و هواى نفس نمود، سرانجام به اين مقام رسيد.

در احاديث اسلامى نيز اشارات زيادى به اين ديدگاه شده است، كه احاديث زير نمونه‏اى از آناست:

1- اميرمؤمنان على عليه السلام در توصيف پيامبراكرم صلى الله عليه و آله در نهج‏البلاغهمى‏فرمايد: «طبيب دوار بطبه قد احكم مراهمه واحمى مواسمه يضع ذلك حيث الحاجة اليهمن قلوب عمى وآذان صم والسنة بكم، متتبع بدوائه مواضع الغفلة ومواطن الحيرة; او طبيبىاست‏سيار كه با طب خويش همواره به گردش مى‏پردازد، مرهمهايش را بخوبى آماده ساخته و(براى مواقع اضطرار و سوزاندن محل زخمها) ابزارش را داغ كرده تا هر جا نياز باشد از آنبراى دلهاى كور و نابينا، و گوشهاى كر و ناشنوا، و زبانهاى گنگ بهره گيرد; با داروهاىخويش در جستجوى بيماران فراموش شده و سرگردان است!» (8)

2- در تفسير قلب سليم كه در دو مورد از آيات قرآن مجيد آمده (و در بالا به آن اشاره شد)روايات زيادى وارد شده است:

در يك مورد مى‏خوانيم كه از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله سؤال كردند: «ماالقلب السليم;قلب سليم چيست؟» فرمود:

«دين بلاشك وهوى، وعمل بلا سمعة ورياء; منظور دينى است كه شك و هواپرستى در آننباشد، و عملى است كه سمعه و ريا در آن راه نيابد.» (9)

در حديث ديگرى از امام باقر عليه السلام مى‏خوانيم: «لاعلم كطلب السلامة ولاسلامةكسلامة القلب; هيچ علمى مانند جستجوى سلامت نيست، و هيچ سلامتى همانند سلامتقلب نمى‏باشد!» (10)

در حديث ديگرى از على عليه السلام آمده است كه فرمود: «اذا احب الله عبدا خيرا رزقه قلباسليما وخلقا قويما; هنگامى كه خداوند بنده‏اى را دوست‏بدارد، به او قلب سليم و اخلاقمعتدل و شايسته مى‏دهد.» (11)

3- در روايات متعددى از اخلاق رذيله تعبير به بيماريهاى قلب شده است.

در حديثى از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله مى‏خوانيم: «اياكم والمراء والخصومة فانهمايمرضان القلوب على الاخوان، وينبت عليهما النفاق; بپرهيزيد از جر و بحثها و خصومتها كهاين دو دلهاى برادران دينى را بيمار مى‏سازد، نفاق و تفرقه بر آنها مى‏رويد.» (12)

در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مى‏خوانيم:

«ما من شى‏ء افسد للقلب من خطيئته; چيزى بيش از گناه، قلب را فاسد نمى‏كند.» (13)

4- در حديث ديگرى از اميرمؤمنان على عليه السلام مى‏خوانيم: «الا ومن البلاء الفاقة، واشدمن الفاقه مرض البدن، واشد من مرض البدن مرض القلب; آگاه باشيد فقر يكى از بلاها است،و از آن بدتر، بيمارى تن است. و از آن سخت‏تر بيمارى قلب است.» (14)

5- در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‏خوانيم كه در آن حسد به عنوانيك بيمارى مستمر در طول تاريخ بشريت، معرفى شده است; فرمود: «الا انه قد دب اليكم داءالامم من قبلكم وهو الحسد، ليس بحالق الشعر، لكنه حالق الدين، وينجى فيه ان يكفالانسان يده ويحزن لسانه ولايكون ذاغمز على اخيه المؤمن; مرضى كه امتهاى پيشين به آنگرفتار شده‏اند به سوى شمار روى آورده است و آن بيمارى حسد است كه موى بدن رانمى‏ريزد (اشاره به بيماريهايى است كه باعث ريزش موهاى بدن مى‏شود) ولى دين را مى‏ريزدو از بين مى‏برد، و راه نجات از آن و درمان آن اين است كه انسان (هنگام پيدايش نشانه‏هاىحسد) دست و زبانش را نگاه دارد و حتى نسبت‏به برادر مؤمن خود با اشاره چشم و ابرواهانت نكند!» (15)

6- در بسيارى از روايات اسلامى از رذايل اخلاقى تعبير به «داء» كه به مفهوم بيمارىست‏شده; مثلا، در خطبه‏176 نهج‏البلاغه، درباره قرآن مى‏فرمايد:

«فاستشفوه من ادوائكم ... فان فيه شفاء من اكبر الداء وهو الكفر والنفاق والغى والضلال; ازقرآن براى شفاى بيماريهاى خود كمك بطلبيد، زيرا در قرآن، شفاى بزرگترين بيماريها،يعنى كفر و نفاق و گمراهى و ضلالت است.»

اين تعبير در روايات فراوان ديگرى نيز ديده مى‏شود.

خلاصه اين كه، مطابق اين ديدگاه كه فضائل و رذائل اخلاقى را به عنوان نشانه‏هاى سلامتروح انسان يا بيمارى آن معرفى مى‏كند، پيامبران الهى و پيشوايان معصوم و همچنينمعلمان اخلاق، طبيبان روحانى هستند و دستورات آنها داروهاى شفابخش.

و بر اين اساس، همان‏گونه كه در طب جسمانى علاوه بر دارو، پرهيزهايى هم براى رسيدن بهبهبودى كامل لازم است، در طب روحانى و اخلاقى نيز پرهيز از دوستان فاسد، محيط آلودهو تمام امورى كه به پيشرفت مفاسد اخلاقى در وجود انسان كمك مى‏كند، ضرورت دارد.

در طب جسمانى گاه نياز به جراحى مى‏افتد و طبيب جراح با چاقوى جراحى به درمانبيمار مى‏پردازد، در طب روحانى نيز چنين مواردى پيش‏بينى شده است; حدود و تعزيرات ومجازاتهاى گوناگون در برابر پاره‏اى از اعمال منافى اخلاق نيز به منزله جراحى است.

در طب جسمانى دو مرحله مشخص ترسيم شده، طب پيشگيرى و طب درمانى كه معمولااز اولى به عنوان بهداشت، و از دومى به عنوان درمان تعبير مى‏كنند، در طب روحانى واخلاقى نيز همين دو مرحله وجود دارد، و معلمان اخلاق از يك سو براى درمان آلودگانبرنامه‏ريزى مى‏كنند; و از سوى ديگر، براى پيشگيرى از آلودگى سالمان.

تعبيرهايى كه در خطبه 108 نهج‏البلاغه درباره شخص پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله واردشده بود كه هم سخن از مرهمها به ميان آمده بود، و هم ابزار داغ كردن و سوزاندن زخمها،بيانگر تنوع درمانها در طب اخلاقى همانند طب جسمانى است.

در طب جسمانى، يك رشته دستورهاى كلى براى درمان بيماريها است و يك رشتهدستورهايى كه ويژه هر يك از بيماريها مى‏باشد; در طب روحانى نيز همين گونه است; توبه،ذكر خدا، نماز و روزه و عبادات ديگر، و محاسبه و مراقبه، اصول كلى درمانند; و در هر يك ازبيماريهاى اخلاقى نيز دستورهاى ويژه‏اى در روايات اسلامى و كتب اخلاقى وارد شده است.

ديدگاه سوم، ديدگاه سير و سلوك

در اين ديدگاه، انسانها به مسافرانى تشبيه شده‏اند كه از نقطه عدم به راه افتاده و به سوىلقاءالله و قرب ذات پاك حق كه از هر نظر بى‏نهايت است پيش مى‏روند.

در اين سفر روحانى مانند سفرهاى جسمانى دليل راه و مركب و زاد و توشه و نفى موانع وطريق مقابله با رهزنان راه و دزدان و دشمنان جان و مال لازم است.

اين سفر روحانى و معنوى داراى منزلگاههايى است و گردنه‏هاى صعب‏العبور، و پرتگاههاىخطرناك كه بايد با كمك راهنمايان آگاه بسلامت از آنها گذشت، و يكى را بعد از ديگرىشت‏سرگذاشت تا به سر منزل مقصود نائل شد.

گر چه بعضى اصرار دارند كه مساله سير و سلوك الى الله و آگاهى بر راه و رسم و منزلگاهها ومركب و زاد و توشه و راهنما، علم جداگانه‏اى است غير از علم اخلاق، ممكن است از يك نظرچنين باشد ولى با يك ديد وسيع كلى سير و سلوك روحانى در همان مسيرى قرار دارد كهتربيتهاى اخلاقى و پرورش صفات فضيلت در آن قرار دارد; يا حداقل، اخلاق الهى، بخشى ازسير و سلوك روحانى است.

به هر حال، در آيات و روايات اسلامى نيز اشاراتى به اين ديدگاه ديده مى‏شود.

از جمله در آيه‏شريفه‏156 سوره بقره مى‏خوانيم: «الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انالله وانا اليهراجعون; صابران كسانى هستند كه هنگامى كه مصيبتى به آنها برسد مى‏گويند ما از آن خداهستيم و به سوى او بازگشت مى‏كنيم.»

در اين آيه از يك سو انسان خود را ملك خدا مى‏داند و از سوى ديگر خود مسافرى مى‏شودكه به سوى او در حركت است.

در سوره علق مى‏خوانيم: «ان الى ربك الرجعى; به يقين بازگشت همه به سوىپروردگارتوست.» (سوره علق، آيه‏8)

در سوره انشقاق آمده است: «ياايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه; اى انسان تو باتلاش و رنج‏به سوى پروردگارت پيش مى‏روى و سرانجام او را ملاقات خواهى كرد.» (سورهانشقاق، آيه‏6)

در سوره رعد آمده است: «رفع السموات بغير عمد ترونها... يفصل الآيات لعلكم بلقاء ربكمتوقنون; خداوند همان كسى است كه آسمان را بدون ستونى كه قابل رؤيت‏باشد آفريد... اوآيات (خود) را (براى شما) شرح مى‏دهد تا به لقاى پروردگارتان يقين پيدا كنيد.» (16)

متجاوز از بيست آيه از آيات قرآن سخن از لقاءالله است كه در واقع سر منزل مقصود سالكانالى الله و عارفان الهى مى‏باشد، يعنى لقاء معنوى و ديدار روحانى با آن محبوب بى‏نظير ومقصود بى‏مانند.

درست است كه اين آيات و آيات رجوع الى الله از يك نظر جنبه عمومى دارد و همگان راشامل مى‏شود ولى مانعى ندارد كه سير و سلوك مؤمن و كافر از نظر فطرت و خلقت، بهسوى او جهت‏گيرى شده باشد، ولى گروهى به خاطر انحراف از مسير فطرت در وسط راهبمانند يا در پرتگاه سقوط كنند ولى اولياء الله با تفاوت مراتب به سر منزل مقصود واصلشوند. درست همانند نطفه‏هايى كه همه از نظر آفرينش در عالم جنين به سوى تكاملانسانى پيش مى‏روند و بعد از تولد نيز آن را آنچنان ادامه مى‏دهند ولى بعضى از اين نطفه‏هادر همان مراحل اوليه جنين بر اثر آفاتى از حركت‏باز مى‏ايستد و ساقط مى‏شود يا بعد از تولددر نيمه راه زندگى به خاطر همين آفات از كار مى‏افتد و سقوط مى‏كند.

از اين تعبيرها روشنتر، تعبيرى است كه در قرآن مجيد از تقوا به عنوان بهترين زاد و توشهشده (و مى‏دانيم زاد و توشه، معمولا به غذا و طعام مسافر گفته مى‏شود; هر چند از بعضى ازمنابع لغت استفاده مى‏شود كه در اصل، مفهوم اعمى دارد و شامل هرگونه ذخيره‏سازىمى‏شود.)

بنابراين، تعبير بالا كه مى‏گويد: تقوا بهترين زاد و توشه است، اشاره به سير انسان الى اللهدارد كه به هر حال در اين سفر روحانى نياز به زاد و توشه‏اى خواهد داشت، و زاد اين سفرروحانى نيز روحانى است.

در روايات اسلامى نيز اين تعبيرات به صورت گسترده‏ترى ديده مى‏شود.

در نهج‏البلاغه، در خطبه‏هاى متعددى، سخن از برگرفتن زاد و توشه از اين دنيا براى سفرالهى آخرت شده است:

در خطبه‏157 مى‏خوانيم: «فتزودوا فى ايام الفناء لايام البقاء; در اين ايام فانى براى ايام باقىزاد و توشه برگيريد!»

در خطبه 132 در تعبير روشنترى مى‏فرمايد: «ان الدنيا لم تخلق لكم دارمقام، بل خلقت لكممجازا لتزودوا منها الاعمال الى دارالقرار; دنيا براى سكونت هميشگى شما خلق نگرديده،بلكه آن را در گذرگاه شما ساخته‏اند تا اعمال صالح را به عنوان زاد و توشه در مسير سراىديگر، از آن فراهم سازيد.»

در خطبه‏133 در يك تعبير لطيف و دقيق چنين آمده است، مى‏فرمايد: «والبصير منهامتزود والاعمى لها متزود; بينايان از آن زاد و توشه (براى سفر آخرت) مى‏گيرند، و نابينايانبراى خود آن (دنيا) زاد توشه مى‏اندوزند.

تعبيراتى همچون «صراط العزيز الحميد» (سوره ابراهيم، آيه‏1) و «الصراط المستقيم‏»(سوره‏حمد) و «سبيل الله‏» در آيات زيادى از قرآن و «ليصدوا عن سبيل الله‏»(سوره‏انفال،آيه‏36) و مانند اينها، مى‏تواند اشاره‏اى به اين ديدگاه باشد.

پى‏نوشتها

1- وسائل الشيعه، جلد 11، صفحه 122 (باب اول، جهاد النفس).

2- بحارالانوار، جلد67، صفحه 65.

3- تفسير قمى، جلد 2، صفحه 148، و بحارالانوار، جلد67، صفحه 65.

4- مجمع البيان، جلد7، صفحه‏97.

5- بحارالانوار، جلد67، صفحه‏63.

6- ميزان الحكمه، جلد 2، صفحه 141.

7- بقره - 10; مائده - 52; انفال -49; توبه - 125; حج -53; نور - 50; احزاب - 12 و 32 و 60;محمد - 20 و29; مدثر - 31.

8- نهج البلاغه، خطبه 108.

9- مستدرك الوسائل، جلد 1، صفحه‏103 (چاپ جديد).

10- بحارالانوار، جلد 75، صفحه 164.

11- غرر الحكم، جلد سوم، صفحه‏167 (چاپ دانشگاه تهران).

12- بحار، جلد 70، صفحه‏399.

13- بحار، جلد 70، صفحه 312.

14- نهج البلاغه، كلمات قصار، كلمه 388.

15- ميزان الحكمه، جلد اول، صفحه 630.

16- سوره رعد، آيه‏2.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation