|
|
|
|
|
|
| | |
فهرست نسخههاى خطى كتابخانه آستان مقدّس حضرت معصومه(عليها السلام)ايران ـ قمنگارش و تحقيق: سيّد حسن نقيبىفى الاَْمالى بِاِسْنادِهِ عَنْ سَعيدِ بْنِ جُبَيْر عَنْ اِبْنِ عَبّاس عَنِ النَّبى(صلى الله عليه وآله وسلم)قالَ:اِنَّ حَلَقَةَ بابِ الْجَنَّةِ مِنْ ياقُوْتَة حَمْراءَ عَلى صَفائِحِ الذَّهَبِ، فَاِذا دُقَّتِ الْحَلَقَةُ عَلَى الصَّفْحَةِ طَنَّتْ وَ قالَتْ: يا عَلِىُّ!!بحار ج 39 ص 235 ح 18، امالى صدوق ص 351.پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:براستى حلقه در بهشت از ياقوتى است سرخ، بر صفحههائى زرّين، آنگاه كه حلقه بر صفحه (زرّين) كوبيده شود صدائى برخيزد كه طنين صدا ياعلى گويد.اى اميرمؤمنان اين حديث را ـ كه قطرهاى از اقيانوس بىكران فضيلت تو است ـ چون حلقهاى بر صفحه كتاب نواختم، باشد كه نام مقدّس و زيبايت بر لوح دلم تا رستاخيز بماند.بوى گل خود به چمن راهنما شد ورنه ----- مرغ مسكين چه خبر داشت كه گلزار كجاستاهداء به:روح بزرگ بانوى اسلام، مهين دخت حضرت امام موسى بن جعفر(عليه السلام)، كريمه اهل بيت عصمت و طهارت حضرت معصومه(عليها السلام). زهى سعادت و سربلندى كه گر قبول آستان مقدسش واقع شود سر بر آسمان سايم.بنام آنكه جان را فكرت آموخت ----- چراغ دل به نور جان برافروختالحمدللّه، و لا اله الاّ اللّه، و لا حول و لا قوة الاّ باللّه، والصّلاة و السّلام على محمّد خير خلق اللّه، و آله المنتجبين.يكى از ارزشمندترين مواريث فرهنگى هر ملّت كتاب و فرآوردههاى علمى و ذخاير گرانبهاى دانش آن ملّت است.بدين جهت از ديرباز دانشمندان بويژه علماى اسلام باين امر مهم همّت گماشته و در تأليف و تصنيف و جمعآورى و استنساخ و استكتاب كتب و رسائل تلاش فراوان نموده و گنجينههاى سودمندى فراهم آوردهاند كه از آنهمه اندكى به زيور طبع آراسته شده و بسيارى به صورت خطى باقى مانده است.بهرهبردارى از اين بخش نيازمند فهرستنويسى دقيق و مفيدى است تا محقّقان را در پژوهش بكار آيد.كتابخانه آستان مقدس حضرت معصومه(عليها السلام) (با همه تحوّلات و صدمههائى كه در طول تاريخ ديده) از اين قاعده مستثنى نيست.اواخر نيمه قرن حاضر فهرستى از نسخ خطّى موجود بكوشش استاد محمّد تقى دانشپژوه نگارش يافته، و چاپ شده است.پس از پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى ايران برهبرى قائد اعظم امام راحل(قدس سره)كتب جديد خطّى و چاپى ديگرى خريدارى شد كه قهراً نياز به شناسائى و فهرستنويسى داشت.آستان مقدّس قم افتخار تدوين فهرست نسخههاى خطّى خريدارى شده اخير را به نگارنده ارزانى داشت.و اينجانب نيز در انجام اين خدمت نخست چندين فهرست كتب خطّى را به دقت مورد مطالعه قرار داده و با يكديگر سنجيدم تا بهترين و مفيدترين روش را از ميان آنها برگزينم.سرانجام شيوه «فهرست نسخههاى خطّى كتابخانه عمومى مرحوم آيةاللّه نجفى مرعشى(رحمه الله)» بنظر سودمندتر آمد و همان اسلوب را بكار گرفتم كه در ذيل توضيح داده مىشود:مشخصات هر كتاب در دو بخش خواهد آمد: بخش اوّل كتابشناسى با حروف درشت، بخش دوّم نسخهشناسى با حروف ريز و سطرهاى كوتاهتر، بدين تفصيل:(بخش اوّل)1ـ شماره كتاب وسط سطر كه با همين شماره مىتوان كتاب را از كتابخانه دريافت نمود.2ـ نام كامل كتاب و لغت و موضوع آن.3ـ نام كامل مؤلف و لقب مشهور وى با تاريخ درگذشت يا عصر وى با رمز حرف «ق».4ـ خصوصيّات كتاب و اينكه در چند فصل يا باب مىباشد و به كدام شخصيّتى اهداء شده و جز اينها كه در شناخت كتاب اهمّيّت دارد.5ـ مختصرى از آغاز و انجام كتاب.6ـ چنانچه كتابى در فهرست معرّفى شده، از تكرار توصيف خوددارى و به شماره پيشين ارجاع شده است.(بخش دوّم)1ـ نوع خط (نسخ، نستعليق، شكسته نستعليق و غيره).2ـ نام كاتب.3ـ تاريخ كتابت.4ـ آرايش كتاب، حواشى، بلاغ، تملّك و جز آنها كه در نسخه ديده مىشود.5ـ نوع جلد و رنگ آن.6ـ شماره برگها به رمز «گ» و شماره سطرها به رمز «س» و درازا و پهناى صفحه كتاب به رمز «سم».در پايان، فهرست مفصل كتابهاى توصيف شده، مؤلّفان، كاتبان، جايها با شماره صفحهها آمده است.طبيعت كار بگونهاى است كه از لغزش و خطا گزيرى نيست، از بزرگان علم و ادب و پژوهشگران و محققان پيشاپيش پوزش خواسته و انتظار داريم با بزرگوارى اشتباهاتمان را يادآور شوند.در خاتمه بحكم آنكه:نشان ناشناسى ناسپاسى است ----- شناسائى حق در حقشناسى استبه خدمت آقايان بزرگوار كه در ذيل نامشان آمده و هر يك بگونهاى در پديد آمدن اين اثر سهمى داشتند تشكر و امتنان قلبى خود را تقديم مىدارم.1ـ حضرت استاد معظّم، دانشمند محترم آقاى حاج سيد احمد حسينى «اشكورى» كه همواره با خلق نيك پاسخگوى مشكلاتم بودند.2ـ حضرت آية اللّه مسعودى خمينى دام عزّهالعالى (مقام محترم توليت آستانه مقدّسه) كه با سعه صدر هزينه اين اثر را پذيرفتند.3ـ جناب آقاى حاج حسين فقيه ميرزائى معاونت محترم مالى ادارى آستانه.4ـ برادر گرانقدر حجّة الاسلام سيد جعفر حجت كشفى مسئول پيشين كتابخانه كه مرا بدين كار دعوت نمود.5ـ برادران محترم حجّةالاسلام آقايان غلامعلى عباسى فردوئى مسئول فرهنگى آستانه و محمّدرضا احمديان فردوئى مسئول كتابخانه.و ما توفيقى الاّ باللّه عليه توكلتو هو حسبى و نعم الوكيلسيّد حسن نقيبى همدانىتابستان 1374كنز اللّغه(لغت ـ فارسى)از : محمّد بن عبدالخالق بن معروف (ق 9)فرهنگ لغات عربى است به فارسى كه آن را بنام سلطان محمّد (883) و وليعهد و فرزندش سلطان ميرزا على در بيست و هشت كتاب به عدد حروف تهجى، و هر كتاب بر چندين باب نگاشته : (در ترتيب كتاب ـ به سبك كهن ـ حروف اوّل و آخر كلمه ملاحظه شده). در آغاز كتاب 17 فايده به عنوان مقدمه آورده است. در هر باب نخست مصادر و سپس افعال مجرد، و پس از آن افعال مزيد، بعد از آن غير مصادر را بيان مىكند.آغاز : «جواهر كنوز لغات حمد و ستايش نثار بارگاه حضرت متكلمى كه زبان اصناف آدميان را كليد گنج سخن گردانيد».انجام : «يزنىّ نيزه منسوب بذواليزن كه پادشاه حمير بوده است، يلى نزديك مىشود و آن فعل مضارع است از ولى. يأيى جمع يؤيؤ است.نستعليق، محمد حسن بن امير على اكبر ـ عراقى الاصل قائينى ـ المسكن، روز يكشنبه هفتم رجب، در سن 22 سالگى، در مدرسه رود، سال 1295، عناوين و نشان شنگرف. جلد تيماج قهوهاى.165 گ، 25 ـ 24 س، 22×5/34 سم.ذريعه 18/164 ، آقا نجفى 2/157.تاريخ معصومين(عليهم السلام)(تاريخ ـ فارسى)از : ؟در اوايل كتاب درباره زند، زنادقه، قوم موسى، معناى نصارى و ساير اديان و مذاهب بحث كرده است، و سپس در زندگانى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)، برخى از عناوين بدين قرار است:فصل بيست و هشتم در بيان عدد اولاد و ازواج آن حضرت است، آن حضرت را هشت اولاد: چهار پسر قاسم و ابراهيم و طيب و طاهر(عليهم السلام) و ايشان در حال حيات آن حضرت وفات كردند ... فصل بيست و نهم در بيان اختلاف امّت بعد از آن حضرت. بعد از وفات آن حضرت، امّت هفتاد و دو فرقه شدند.اوراق كتاب كلاًّ به هم ريخته، و بطور اجمال در تاريخ معصومين(عليهم السلام) است، در قرن اخير نگارش يافته است، از خصوصيات كتاب: قاصر گويد، قاصر گويد مىباشد.پس از كتاب چند برگ افسانه است كه احتمالاً از داستان امير حمزه صاحبقران باشد.نسخ، نام كاتب و تاريخ كتابت ندارد. جلد تيماج مشگى.211 گ، 22 س، 24×5/37 سم.المطوّل (فى شرخ تلخيص المفتاح)(بلاغت ـ عربى)از : سعدالدين مسعود بن عمر تفتازانى (793)شرح مزجى مفصلى است بر كتاب «تلخيص المفتاح» خطيب دمشقى. اين شرح را به نام سلطان معزّالدين ابوالحسين محمد كرت نوشته است.در جرجان خوارزم بتاريخ دوشنبه دوم رمضان 742 شروع نموده و در هرات بتاريخ چهارشنبه 11 صفر 748 به پايان برده است.اين كتاب در گذشته جزو كتب درسى حوزههاى علميّه به شمار مىرفت.آغاز : «الحمدللّه الّذى الهمنا حقايق المعانى و دقائق البيان، و خصصنا ببدايع الايادى و روايع الاحسان».انجام : «هذا ما اردنا جمعه من الفوائد و نظمه من الفرائد، مع توزع البال و تشتت الأحوال».نسخ، محمد هاشم، پنجشنبه 14 شوّال 1237 در جهرم جهت فرزندش عبدالجواد كه در شيراز مشغول تحصيل بوده استنساخ نموده است. نشان متن شنگرف، حاشيه نويسى دارد پشت برگ اوّل تملك و مهر بيضوى «على بن رضى الموسوى» و پائين صفحه پايانى مهر بيضوى «ادركنى يا محمد الجواد» و مهر مربّع «المتوكل علىالله عبده عبد الجواد» ديده مىشود. جلد تيماج مشگى.153 گ، 24 س، 5/21×34 سم.معجم المطبوعات 1/637، آقا نجفى 2/179الّروضة البهيه فى شرح اللّمعة الدّمشيقّيه(فقه ـ عربى)از : شهيد دوّم زينالدين بن على عاملى (966)شرح مزجى مختصريست بر كتاب «اللّمعة الدّمشقيه» شهيد اوّل (786)، در اين شرح عبارتها و مطالب مشكل توضيح داده شده، و گاهى بطور مختصر اشاره به ادله نيز مىكند، قرنها است كه يكى از متون درسى حوزههاى علميه شيعه واقع شده است. در شب شنبه 21 جمادىالأول 958 تأليفش بپايان رسيده است.نسخه حاضر جلد دوّم كتاب است و از كتاب اجاره شروع و به ديات آخرين كتاب پايان مىيابد.آغاز كتاب : «الحمدللّه الّذى شرح صدورنا بلمعة من شرايع الاسلام ... و بعد فهذه تعليقه لطيفة و فوائد خفيفة اضفتها».آغاز نسخه : «كتاب الاجاره، و هى العقد على تملك المنفقة المعلومة بعوض معلوم، فالعقد بمنزلة الجنس يشمل ساير العقود».انجام : «وعفى عن سيّئاته و زلاّته، بجوده و كرمه. على ضيق المجال و تراكم الأهوال الموجبة لتشويش البال».نسخ، قنبر على ساروى، روز يكشنبه 1262، نشان متن مشگى جلد تيماج قهوهاى سير، ضربى164 گ، سطور مختلف، 21×5/33 سم.ريحانه 3/280، آقا نجفى 1/361، اعيان الشيعه 7/143روضة الصّفا فى سيرةالأنبياء والملوك و الخلفاء(تاريخ ـ فارسى)از : ميرخواند محمد بن خاوند شاه بن محمود خوارزمشاه (903)تاريخ عمومى مفصلى است از آغاز آفرينش جهان تا عصر مؤلف، بقلم فصيح و شيوا بنام امير على شيرنوائى وزير سلطان حسين ميرزا بايقرا (875 ـ 911 هـ) نگاشته است.بنا بوده در يك مقدمه و هفت جلد و يك خاتمه باشد، ولى موفق بنوشتن جلد هفتم نشد و نوه او (فرزند دخترش) خواند مير: غياث الدين بن همام الدين (942) آن را بپايان برد. نسخه حاضر جلد چهارم و از حكومت طلحه بن طاهر در سال 209، تا مصاهرت ملك زاده پير محمد با امير تيمور گوركانى در سال (778) مىباشد.آغاز : «فهرست نسخه سعادت ابدى، و ديباچه كرامات سرمدى ثناى كريمى راست، كه از وجود بىغايت».انجام : «هميشه چمن اميد از رشحات كوثر انعامش به ياسمين مراد شكفته باد بالنون و الصّاد».نستعليق خوش، اوّل ذيقعده 181؟، در تبريز، داراى سر صفحه گل و بوته طلائى، لاجورد، شنگرف، عناوين نسخ زيبا، شنگرف صفحات مجدول بشنگرف و طلائى. پشت صفحه پايانى تاريخ تحويل جلد چهارم به كتابخانه شاهزاده بهمن ميرزا صفر 1248 آمده است مهر مربع نستعليق خوش «يگانه گوهر درياى خسروى بهمن» بر فراز صفحه آغازين و پايانى ديده مىشود. پشت صفحه نخستين: در عهد دولت ... فتحعلى شاه قاجار ... بعرض كتابخانه نواب ... شاهزاده بهمن ميرزا فرزند ... عباس ميرزا ... رسيد. پشت اولين برگ عبارتى تركى آمده كه معناى آن چنين است «روز 16 محرّم سال 1164 تاريخ ارتحال پير حاج مصطفى پاشا از دار فنا بدار بقا».برگ 118 مهر مربع «نايب السلطنه بهمن ابن عباس ميرزا قاجار» بچشم مىخورد. جلد دو رو تيماج رو مشگى، داخل حنائى روغنى.227 گ، 27 س، 20×5/31 سم.ريحانه 5/54 و 2/186، آقا نجفى 7/4، ذريعه 11/296مغنى اللبيب عن كتب الأعاريب(نحو ـ عربى)از : جمالالدّين، عبداللّه بن يوسف معروف به ابن هشام انصارى نحوى (762)قواعد نحوى را به روشى مفصّل و با ترتيبى زيبا و جالب در هشت باب گرد آورده، و در مكّه ماه ذيقعده 756 به پايان رسانيده است. ابن هشام در سال 749 در مكه كتابى در نحو تأليف مىكند، هنگام بازگشت به مصر آن را از دست مىدهد، سپس اين كتاب را تأليف مىنمايد، انگيزه تأليف اين بوده كه كتاب «الاعراب عن قواعد الاعراب» وى مورد توجه و پذيرش طلاّب و خردمندان واقع مىگردد، مغنى نيز مورد نظر دانشمندان قرار گرفته و در هر عصرى شروح و حواشى بسيار بر آن نگاشته و آن را تدريس مىنمودند.آغاز : «امّا بعد حمداللّه على افضاله، و الصّلواة و السّلام على سيّدنا محمّد و آله، فانّ اولى ما تقترحه القرايح».انجام : «و هذا آخر ما تيسّر ايراده فى هذا التأليف، فاسئل اللّه الّذى منّ علىّ بانشائه و اتمامه فى البلد الحرام فى ذىالقعده».نسخ عبدالمهدى بن قاسم نجفى عظاوى، 22 ذيقعده 1100 در نجف اشرف، جلد تيماج حنايى روغنى، ضربى، عنوان و نشان شنگرف، بر فراز صفحه نخستين مهر بيضوى «محمد تقى» مكرّر بعكس يكديگر، دو مهر بيضوى ديگر «جواد بن مرتضى الحسنى الحسينى» و «بهاءالدين الطباطبائى» در چند جاى كتاب بچشم مىخورد. پشت برگ اوّل: مالكيت شيخ على بن شيخ دخيل و شيخ عبداللّه عظاوى و حيدر بن محمد بن سيد فضلاللّه عاملى حسينى عيثانى نجفى ديده مىشود. همچنين مالكيّت بهاءالدين الطباطبائى با مهر وى رؤيت مىشود، حاشيه نويسى دارد، خصوصاً نيمه اوّل كتاب، برگ اوّل دو عدد مهر هشت ضلعى وصالى ناخوانا ديده مىشود. چهار برگ پيش از كتاب فوائد نحوى و برگى پس از پايان: دعا و حرز چهارپايان آمده است.192 گ، 25 س، 5/15×5/27 سم.معجم المطبوعات 1/275، آقا نجفى 6/179* * *مدارك الأحكام فى شرح شرايع الاسلام(فقه ـ عربى)از : سيّد محمد بن على موسوى عاملى (1009)شرح مفصل مشهورى است بر كتاب «شرايع الاسلام» محقق حلّى (676) و بنا به گفته الذريعه 20/239 تا آخر كتاب حج و در سه جلد تأليف شده، و روز پنجشنبه 25 ذيحجه 998 به پايان رسانده است، و حواشى بسيارى بر آن نگاشتهاند.نسخه حاضر جلد سوّم از اوّل زكوة تا پايان حج است.آغاز نسخه : «كتاب الزّكوة، الزّكوة لغة الطهارة و الزّيادة و النّمو، قال فى المعتبر: و فى الشرع اسم لحقّ يجب فى المال يعتبر فى وجوبه النّصاب».انجام : «فقال: يا زراره! بيت يحج قبل آدم بالفى عام تريد ان تفنى مسائله فى (اربعين يوما) و الحمدللّه ربّ العالمين».نسخ خوش، محمد كاظم، عناوين و نشان متن شنگرف، صفحات مجدول به مشگى و طلايى، پشت برگ اوّل مالكيت عبدالوهّاب فرزند ملاّ محمد حسين گيلانى با مهر دايرهاى «عبدالوهّاب» و بر صفحه اوّل مهر بيضوى «ابو تراب بن حسين» و مالكيت و مهرى كه ـ در اثر موريانه خوردگى ـ ناخوانا است بچشم مىخورد. جلد: تيماج سوختهاى، روغنى، ضربى آراسته بطلايى، با لب گردان حنايى مزيّن بطلايى.275 گ، 26 س، 16×27 سم.ذريعه 20/239، آقا نجفى 10/335.المطوّل فى شرح تلخيص المفتاح(بلاغت ـ عربى)از : سعدالدّين مسعود بن عمر تفتازانى (793)به شماره (3) رجوع شود.نستعليق، سه چهار سطر آخر در تاريخ 1221 نو نويسى شده عناوين و نشان شنگرف. در صفحه اوّل دو عدد مهر مستطيل: «عبده كاظم بن حسين موسوى» ـ كه در يكى سال 1278 و در ديگرى سال 1330 قيد شده ـ آمده است. حاشيه نويسى دارد. جلد تيماج قهوهاى، روغنى، ضربى.216 گ، 23 س، 15×5/25 سم.المبسوط(فقه ـ عربى)از : شيخالطايفه، محمّد بن الحسن طوسى(460)كتاب فقهى بسيار مفصّلى است در حدود 70 كتاب، مؤلف در مقدمه كتابش فرموده كه سعى مىشود با لفظى مختصر ـ تا آنجا كه امكان داشته باشد ـ مسائل را بياورم، و بر فقه اكتفا خواهم كرد، ادعيه و آداب را نمىآورم، بيشتر فروعى را كه مخالفين ذكر كردهاند بيان مىكنم، و آنچه مقتضاى مذهب ما است ذكر مىنمايم.نسخه حاضر جزء سوّم از كتاب مساقاة تا پايان كتاب الرجعه يعنى از ص 311ـ207 جلّد سوّم چاپ جديد مىباشد.آغاز نسخه : «هو ان يدفع الانسان نخلة الى غيره على ان يلقّحه و يصرّف الجريد، و يصلح الأجاجين تحت النّخل و يسقيها».انجام : «فان مات قبل ان يبين حكم فى الثالثه بالطلاق، و استخرجت واحدة من الثنتين بالقرعه، و قد مرّت هذه فى كتاب الطلاق بحمدالله و منّه».نسخ، محمد صالح بن ملاّ قاسم شهم زادى، اوائل ذيحجه 1057 عنوان و نشان و فهرست شنگرف، مالكيت محمد امين كاشانى با مهر «انّى لكم رسول امين» و مهر بيضوى ديگر «محمد باقر بن محمد تقىالموسوى» پشت برگ اوّل. و پيش از برگ كتاب مهر بيضى شكل «عبده الرّاجى حسينعلى بنالجواد» و بر صفحه پايانى تملك سيّد محمّد مهدى سدهى ديده مىشود. جلد تيماج حنايى، روغنى ضربى، زرّين.296 گ، 21 س، 18×5/25 سم.ذريعه 19/54، آقا نجفى 1/304الاحتجاج على اهل اللّجاج(حديث ـ عربى)از : شيخ ابو منصور احمد بن على بن ابى طالب طبرسى (ق 6)گفتگوهاى دينى است «بگونه استدلال» كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) و امامان(عليهم السلام) و برخى از دانشمندان بزرگ شيعه، و بعضى از ياران پيامبر(عليهم السلام) در مسائل اعتقادى با ديگران نمودهاند، در اين كتاب گردآورى شده است.گروهى از دانشمندان اين كتاب را از فضل بن حسن طبرسى صاحب «مجمعالبيان» دانستهاند. امّا اين نسبت نادرست است.آغاز : «الحمدللّه المتعالى عن صفات المخلوقين، المنزّه عن نعوت الناعتين، المبرّأ ممّا لا يليق بوحدانيّته».انجام : «قطعنا هذا الكلام على كلام السيد علم الهدى قدّس اللّه روحه، و الحمدلله ربّ العالمين، و الصلواة و السّلام على محمّد و آله ...»نسخ ملاّ صادق بروجردى بن محمد باقر، يازدهم ربيع الأوّل 1090، عناوين شنگرف، در حاشيه تصحيح شده مهر بيضوى «لا اله الاّ الله الملك الحقّ المبين عبده 114» پشت برگ اوّل و آخر، و مالكيّت محمد پشت برگ آغازين ديده مىشود. جلد دو رو تيماج رو مشگى، روغنى، داخل حنايى، مرمّت شده فرسوده.245 گ، 21 س، 5/16×20 سم.ذريعه 1/281، آقا نجفى 1/144، ريحانه 4/35.نزهة الناظر و تنبيه الخواطر (مجموعه ورام)(متفرقه ـ عربى)از : شيخابوالحسين، ورّام بن ابى فراس بن حمدان«از فرزندان مالك اشتر» (605)مجموعهايست در پند و اندرز و نصيحتهايى كه در روايات پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و امامان(عليهم السلام) آمده، و همچنين از گفتهها و كلمات حكما و فلاسفه پيش از اسلام و پس از آن و پيغمبران گذشته، و كتابهاى آسمانى نقل مىنمايد.آغاز : «الحمدللّه الأوّل بلا ابتداء، والآخر بلا انتهاء، والظاهر الغايب عن نواقد الأبصار، والباطن المدرك بوجود الآثار».انجام : «و ليس بتقوى اللّه طول عباده، و لكنّما التقوى مجانبة السّيّئة».نسخ خوش، 175؟ عناوين ـ در حاشيه ـ و نشان شنگرف حاشيه نويسى مختصرى دارد، از اواخر ـ باب الكنى و الاسماء و الألقاب تا اواخر باب ذكر الاشرار ـ افتاده است.مالكيت ابوالحسن بن على نقى با مهر مربع شنگرف «يا ابوالحسن ادركنى» روى برگ اوّل، و مهر مستطيل ناخوانا در برگ پايانى ديده مىشود. جلد تيماج ليمويى.264 گ، 21 س، 16×5/24 سم.ذريعه 24/130، آقا نجفى 2/171.شرح حكمةالعين(فلسفه ـ عربى)از : شمسالدين محمّد بن مباركشاه بخارى، مشهور به ميرك(ق 8)شرح مزجى است بر كتاب «حكمة العين» نجم الدين على بن محمد دبيران كاتبى قزوينى (675). در اين شرح همه حاشيههاى قطبالدين محمود بن مسعود شيرازى را كه بر حكمت العين است آورده، و به بسيارى از آراء وى پاسخ گفته. كتاب را بدو بخش: حكمت الهى و حكمت طبيعى قسمت نموده است.بخش اوّل در پنج مقاله و هر مقاله داراى مباحثى است.بخش دوم نيز داراى مقالاتى است.آغاز : «امّا بعد حمداللّه فاطر ذوات العقول النوريه، و مظهر خفيّات الأسرار الرّبوبيّه».انجام افتاده : «و يمكن ان يزال عنه النظر بانه لا موافقه و لا ممانعة من تأثيراته ... و اذا لم يحس القاسة المتحول به كان وجوده كعدمه بالنسبة اليه ...».نستعليق، 825، عنوان و نشان متن شنگرف يا مشگى حاشيه نويسى تا پايان كتاب دارد، پشت برگ آغازين مهر مربع كوچك «سعد الله» ديده مىشود، جلد شميز، عطف و گوشهها تيماج حنايى سير.173 گ، 23 س، 12×5/23 سم.معجم المطبوعات 2/1632، آقا نجفى 4/73جنـگ(متفرقه ـ فارسى)از : شكرالله بن لطف الله لواسانى (زنده در 1317)محاسبات و ازدواجهايى كه عقد آنها را جارى كرده، وصيت نامههاى خود در طى سالها و مصالحه همه دارائى در رمضان 1317 به فرزندش شيخ عيسى كه در بيشتر وصيتنامه هايش وصى وى بوده و به هر يك از ورثه سفارش مبلغى پول كه نامبرده بدهد، و اشعارى از خود و ديگران و رواياتى چند را گرد آورده است.16 ربيعالثانى 1284 به جهت آمدن وبا به دارالخلافة تجديد وصيت نموده است.نستعليق، شكرالله، جلد شميز زمينه سبز با رنگ مشگى پوست مارى عطف و گوشهها گالينگور. برگهاى سفيد دارد. پايان وصيتنامه آخرى مهر بيضوى «الراجى الى الله عبده شكرالله» ديده مىشود.175 گ، سطور مختلف، 17×22 سم.تذكره دولتشاهى(تراجم ـ عربى)از : امير دولتشاه بن علاءالدّوله بختيشاه سمرقندى (ق 9)بيوگرافى گروهى از شعرا و سخنوران نامى را با نمونههايى از شعر آنان در يك مقدمه و هفت طبقه موافق طبقات آسمان با انشايى اديبانه و دلنشين نگاشته است.مقدمه در فضل شعر و شعراءطبقه اوّل شرح حال بيست شاعر نامى عرب.شش طبقه ديگر شعراى فارسى زبانخاتمه بيوگرافى شعراى عصر مؤلف و فتوحات سلطان حسين بهادر خان تا سال 885 در 9 مصاف.كتاب را بنام امير على شيرنوايى وزير سلطان حسين نگاشته و به سال 892 به پايان برده است.آغاز افتاده : «ظلال سلطنته وشيدار كان مملكته، پس از حمد دادار نعت نبى است * پس از وى دعائى كه فرض است چيست؟».انجام نسخه افتاده: «حق سبحانه و تعالى بنظر لطف برداشته كه بحمايت عدل و رأفت اين خسرو شريف در پناه داده».نستعليق، نام كاتب و تاريخ كتابت ندارد، عناوين شنگرف صفحهها مجدول بشنگرف، جلد، تيماج سوختهاى.287 گ، 17 س، 13×22 سم.ذريعه 4/32، آقا نجفى 20/196.مجموعه1ـ المعجم فى آثار ملوك العجم(1پ ـ 168 پ)(تاريخ ـ فارسى)از : شرف الدين فضلالله بن عبداللّه حسينى قزوينى (نزديك 740)تاريخ ايران باستان از پيشداديان تا پايان سلطنت ساسانيان با عباراتى مسجّع و مغلق و صنايع لفظى، و از ديد تاريخى كم محتوى.بنام اتابك نصرت الدّين احمد بن يوسف شاه (733) از اتابكان لرستان نگاشته و از پادشاهى كيومرث شروع و به پادشاهى انوشيروان پايان برده است. در اين كتاب آيات قرآن و احاديث و اشعارى بفارسى و عربى بكار رفته است.آغاز : «انّ اوّل (احق) ما يفتتح به الكلام و ينحج به المرام، حمداللّه الملك العلاّم ... صانعى كه بقلم قدرت و لوح فطرت نقوش موجودات».آغاز نسخه : «گلستان ارم روحانيان عالم قدس است، و جنت سراى مقرّبان عالم انس».انجام افتاده : «كه قومى خود كه بر گردون رئيسند* بزر بر لوح گردون مىنويسند».2ـ جامعالكتاب (169 پ ـ 244 پ)(اخلاق ـ فارسى)از : حاج عباسقلى خان همايونى خمينى كمرهاى (زنده در 1342)كلمات بزرگانى همانند لقمان حكيم، بوذرجمهر، ذيمقراطيس، بقراط، فيثاغورث، افلاطون، خطبه همّام حضرت علىٌ(عليه السلام) و اشعارى از مير رضوانى، سعدى، ايرج ميرزا، وحيد اصفهانى، اديب الممالك، شهاب، ضياء حضور، حسين ضياء لشكر و جز آنان را گرد آورده و جامع الكتاب ناميده است (پايان كتاب).آغاز : «امير رضوانى ـ كشورى را كه ز هر سو خطر اندر خطر است * آتش افروخته است و شرر اندر شرر است».انجام : «هرگز دل مورى مخراش، ار بخراشى * اوّل بكف آور سپر تير مكافات».3ـ ديوان حكيم سورى (246 ر ـ 257 پ)
| | |
|
|
|
|
|
|
|