زعموا . . . صانع ،
در اين قسمت به اين موضوع اشاره شده است كه منكران خدا و قيامت به غلط و از روى اشتباه خود را همانند گياهان خودرو ، دانسته و براى خويش صانعى قائل نيستند و در اين جمله تمثيل [ 21 ] به كار رفته است كه اصل ( مشبه به ) ، گياه و فرع ( مشبه ) ، وجود خود آنها ، مىباشد و حكم اين تمثيل يا نتيجه تشبيه ، عبارت از توهم آنهاست كه آفرينندهاى ندارند ، و جامع ميان اين دو ، يا وجه شبه ، ممكن است همان توارد مرگ و زندگى بر آنها باشد چنان
[ 20 ] سوره جاثيه ( 45 ) بخشى از آيه ( 23 ) ، يعنى : . . . زندگانى ما ، جز همين نشأت دنيا و مرگ و حيات طبيعى ، نيست و همين روزگار است كه ما را از بين مىبرد . . .
[ 21 ] تمثيل يكى از استدلالهاى منطقى است و داراى چهار ركن مىباشد : 1 اصل ، جزء اوّل كه حكم آن مشخص است به تعبير ديگر مشبه به مثل خمر 2 فرع ، آنچه كه مىخواهيم حكمى برايش ثابت كنيم ،
يا مشبّه مثل كلمه نبيند 3 جامع يا وجه شبه مثل مسكر بودن 4 حكم ، حالتى كه براى اصل ثابت است و مىخواهيم آن را براى فرع نيز ثابت كنيم .
[ 253 ]
كه قرآن اشاره مىكند مىميريم و زنده مىشويم و يا امر ديگر از امورى كه ميان آنها مشترك است ، گر چه منكرانى كه مورد سخن امام ( ع ) بودند توجّهى به اين جامع نداشتند زيرا مراعات اين اصطلاحات و جزئيات تمثيل ، از امور تخصّصى است كه آنان از اين علم بىبهره بودهاند ، و در جاى خود ثابت شده است كه با فرض تحقّق شرايط تمثيل ، اعتبار چندانى ندارد ، بلكه به دلايلى فاسد است ،
زيرا حداكثر افاده ظن و گمان ضعيف يا قوى مىكند و مفيد يقين نيست .