بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اخلاق در قرآن کریم (ج 1), آیت الله ناصر مکارم شیرازى ( )
 
 

بخش های کتاب

     01 -
     02 -
     03 -
     04 -
     05 -
     06 -
     07 -
     08 -
     09 -
     10 -
     11 -
     12 -
     13 -
     14 -
     fehrest -
 

 

 
 

فصل هفتم

پيوند مسائل اخلاقى با يكديگر

فضايل اخلاقى غالبا با يكديگر مربوطند همان‏گونه كه رابطه نزديكى در ميان رذايل اخلاقىديده مى‏شود. به همين دليل، جدائى كامل آنها از يكديگر غالبا امكان پذيرنيست.

اين پيوند و ارتباط گاهى به خاطر ريشه‏هاى مشترك آنها است و گاه به خاطر پيوند ثمرات ونتايج آنها با يكديگر.

در قسمت اول يعنى پيوند ريشه‏ها، مثالهاى روشنى داريم; غيبت كردن در بسيارى از مواردزائيده صفت رذيله حسد است، شخص حسود مى‏كوشد با غيبت كردن كسى كه مورد حسداوست، آبروى او را ببرد و شخصيتش را درهم بشكند; تهمت و افتراء، تكبر و خودبرتربينى،تحقير و كوچك شمردن ديگران نيز بسيار مى‏شود كه از همان رذيله حسد سرچشمهمى‏گيرد.

بعكس، علو طبع همان‏گونه كه جلو طمع را مى‏گيرد، با حسد و كبر و غرور و تملق وچاپلوسى نيز مبارزه مى‏كند.

در مورد نتائج و ثمرات نيز اين پيوند بخوبى ديده مى‏شود، يك دروغ ممكن است‏سرچشمهدروغهاى ديگر شود، و گاه براى توجيه آن دست‏به گناهان و خطاهاى ديگرى بيالايد; و يا باانجام يك جرم، جرائم ديگرى انجام دهد تا آثار جرم اول را بپوشاند; و بعكس، انجام يك عملاخلاقى مانند رعايت امانت، منتهى به محبت و دوستى و پيوند در ميان افراد يا تعاوناجتماعى و مانند آن مى‏شود.

در روايات اسلامى نيز اشارات لطيفى به اين امر مهم آمده است; در حديثى از على عليهالسلام مى‏خوانيم كه فرمود: «اذا كان فى‏الرجل خلة رائعة فانتظر اخواتها; هنگامى كه دركسى صفت جالب و زيبايى ببينى، در انتظار بقيه صفات نيك او، باش!» (1)

در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مى‏خوانيم كه فرمود: «ان خصال المكارم بعضهامقيد ببعض; صفات شايسته با يكديگر مربوط و مقيدند.» و در ذيل همين حديث اشاره شدهاست‏به «صدق الحديث وصدق الباس واعطاء السائل والمكافات بالصنايع واداء الامانة وصلةالرحم والتودد الى الجار والصاحب وقرى الضيف وراسهن الحياء; راستگويى، مقاومت درميدان جنگ، بخشش به درخواست كننده، پاداش نيكى به نيكى، اداى امانت، صله رحم،محبت نسبت‏به همسايه و دوست، و پذيرايى شايسته از مهمان، و در راس همه آنها حياء قرارگرفته است.» (2)

در واقع حيا كه روح آن تنفر از گناه و زشتيها است مى‏تواند سرچشمه تمام افعال اخلاقى بالابشود، همان‏گونه كه صداقت پيوند نزديكى با امانت و مقاومت در ميدان مبارزه و پيوند ومحبت و دوستى با بستگان و دوستان و همسايگان دارد.

در حديث‏سومى از امام باقر عليه السلام مى‏خوانيم: «ان الله عزوجل جعل للشر اقفالا وجعلمفاتيح تلك الاقفال‏الشراب، والكذب شر من الشراب; خداوند براى بديها قفلهايى قرار داده وكليد آن قفلها را شراب قرار داده است و دروغ از شراب بدتر است.» (3) اشاره به اين كه دروغمى‏تواند سرچشمه انواع گناهان شود.

شبيه همين معنى به صورت فشرده‏ترى در حديث امام حسن عسكرى عليه السلام آمدهاست آنجا كه فرمود: «جعلت الخبائث كلها فى‏بيت وجعل مفتاحها الكذب; تمام زشتيها وبديها در اطاقى قرار داده شده (كه در آن بسته است) و كليد آن دروغ است.» (4)

اين سخن را با حديثى از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله پايان مى‏دهيم:

در روايتى آمده است، مردى خدمت رسول‏خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد:يارسول‏الله! من در پنهانى مرتكب چهار گناه مى‏شوم، زنا و شرب خمر و سرقت و دروغ،فايتهن شئت تركتها لك; هر يك از آنها را كه بفرمايى به خاطر تو آن را ترك مى‏كنم! (گوياآماده ترك همه آنها نبود، مى‏خواست‏يكى را به خاطر رسول‏خدا صلى الله عليه و آله ترك كند.)

پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: «دع الكذب; دروغ را رها كن!»

آن مرد از خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله بازگشت; هنگامى كه تصميم گرفت‏به سراغعمل منافى عفت‏برود، به خودش گفت اگر اين كار را انجام دهم ممكن است پيامبر صلى اللهعليه و آله از من سؤال كند، اگر راست گويم حد بر من جارى مى‏كند، و اگر دروغ بگويمپيمان خود را با او شكسته‏ام (ناچار اين عمل را ترك كرد).

سپس تصميم به سرقت و شرب خمر گرفت، باز همين فكر براى او پيش آمد، به خدمتپيامبر صلى الله عليه و آله برگشت و گفت:

«قد اخذت على السبيل كله فقد تركتهن اجمع; شما تمام راهها را بر من بستى، به همينجهت من تمام اين گناهان را ترك خواهم نمود!» (5)

از مجموع آنچه گفته شد مى‏توان نتيجه گرفت كه در بسيارى از موارد براى تربيت نفوس وتهذيب اخلاق و مخصوصا اصلاح بعضى از خلق و خوها بايد از امورى كه پيوسته و وابسته بهآن است‏شروع كرد، و از مقارنات و خلق و خوهاى ديگر كه با آن مرتبط است كمك گرفت.

پى‏نوشتها

1- بحار، جلد66 صفحه 411، حديث‏129.

2- بحارالانوار، جلد66، صفحه 375.

3- بحارالانوار، جلد69، صفحه‏236، حديث‏3.

4- بحار، جلد69، صفحه‏263.

5- شرح نهج‏البلاغه ابن ابى الحديد، جلد6، ص‏357.