بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب یکصد و هشتاد پرسش, آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     001 -
     002 -
     003 -
     004 -
     005 -
     006 -
     007 -
     008 -
     009 -
     010 -
     011 -
     012 -
     013 -
     014 -
     015 -
     016 -
     017 -
     018 -
     019 -
     020 -
     021 -
     022 -
     023 -
     024 -
     025 -
     026 -
     027 -
     028 -
     029 -
     030 -
     031 -
     032 -
     033 -
     FEHREST - يکصد و هشتاد پرسش و پاسخ - فهرست
 

 

 
 

 

 

 

 

 

 

 

127 ـ فلسفه محلّل چيست؟

بعد از طلاق سوّم، زن و مرد بايد براى هميشه از هم جدا شوند، مگر در صورتى كه زن همسر ديگرى انتخاب كند و پس از آميزش جنسى از او طلاق گيرد در اين صورت اگر بخواهد با شوهر اول آشتى كند مانعى ندارد، در اينجا اين سؤال مطرح مى شود كه فلسفه اين دستور اسلامى چيست؟

 

طلاق در شرائط خاصّى همانند ازدواج يك امر حياتى و ضرورى به شمار مى رود، و لذا آنرا اسلام جايز شمرده است، ولى چون از هم پاشيدن خانواده ها نيز ضربه هاى جبران ناپذيرى به فرد و اجتماع وارد مى سازد از عوامل گوناگونى براى جلوگيرى از طلاق تا آنجا كه ممكن است استفاده شده.

موضوع ازدواج مجدد يا «محلل» يكى از آن عوامل است زيرا ازدواج رسمى زن، بعد از سه طلاق با مرد ديگر، سد بزرگى براى ادامه طلاق و طلاق كشى خواهد بود، كسى كه مى خواهد دست به طلاق سوم بزند با توجه به اينكه يقين دارد با اين طلاق، همسرش براى هميشه از آن ديگرى خواهد بود، اين عمل وجدان او را جريحه دار ساخته و تا مجبور نشود معمولاً دست به چنين كارى نخواهد زد.

در حقيقت موضوع محلل و يا صحيح تر، ازدواج دائمى مجدد زن با همسر ديگر مانعى است كه بر سر راه مردان بوالهوس و فريبكار گذارده شده است، تا زن را بازيچه هوسهاى سركش خود نسازند، و به طور نامحدود از قانون طلاق و رجوع استفاده نكنند:

[ 501 ]

شرائطى كه در اين ازدواج گذارده شده مانند: دائمى بودن آن، مى فهماند هدف اين پيوند جديد اين نبوده كه راهى براى به هم رسيدن زن و شوهر اوّل بوده باشد، و بنابراين نمى توان از اين قانون سوء استفاده كرد و با انجام يك ازدواج موقّت مانع را از سر راه برداشت.

روايتى كه بعضى مفسران اسلام در اين زمينه نقل كرده اند بسيار مطلب را روشن مى كند، طبق اين روايت: افرادى كه صورت انحرافى اين مسئله را انجام مى دهند يعنى دست به زناشوئى مى زنند بقصد اينكه زن بتواند به شوهر اوّل برگردد از رحمت خدا دورند.

 

«لعن الله المحلل و المحلل له».

«خداوند لعنت مى كند محلل و آن كسى كه محلل براى او اقدام كند(1).

بنابراين بايد گفت هدف اين بوده كه با اين ازدواج مرد و زن را بعد از سه مرتبه طلاق و طلاق كشى از يكديگر جدا كرده تا هريك زندگى دلخواه براى خود تشكيل دهند، و ازدواج كه خود امريست بسيار مقدّس احياناً دستخوش تمايلات شيطانى همسر اوّل قرار نگيرد.

البته از آنجا كه اسلام پيوسته بخواسته هاى عاقلانه احترام گذارده، و از هر روزنه اصلاحى نيز استفاده مى كند، مى گويد «اگر اين پيوند نيز بهم خورد و دو همسر سابق مجدداً علاقه به يكديگر پيدا كردند، و بطور جدّى تصميم بر انجام وظائف خانوادگى گرفتند مانعى از رجوع نخواهند داشت، و اين ازدواج جديد حكم تحريم را برمى دارد لذا نام «محلل» به آن داده اند.

و از اينجا روشن مى گردد كه محلل بعنوان يك مسئله و حكم در اسلام مطرح نيست، بلكه سخن از ازدواج مجدد است علاوه بر آيه از اخبار نيز اين معنى بخوبى استفاده مى شود.


1 ـ المنار ج 2.

[ 502 ]

با يك مطالعه، اين نكته نيز بدست مى آيد كه بحث از ازدواج واقعى و جدّى است، و امّا اگر كسى از اوّل قصد ازدواج دائم نداشته باشد و تنها صورت سازى كند تا عنوان محلل صورت پذيرد، چنين نكاحى هيچ اثرى نخواهد داشت زيرا در اين صورت علاوه بر آنكه ازدواج دوّم باطل است مرد اوّل هم بر زن حلال نمى گردد و ممكن است حديث سابق (لعن الله المحلل و المحلل له) نيز اشاره به اين نوع محلل بوده باشد.(1)

 


1 ـ تفسير نمونه 2/123

[ 503 ]

 

 

 

 

 

128 ـ فلسفه نگهداشتن عدّه چيست؟

در سوره بقره آيه 228 مى خوانيم «والمطلّقات يتربّصن بانفسهنّ ثلثة قروء» (زنان مطلقه بايد به مدت سه مرتبه عادت ماهانه ديدن ]و پاك شدن[ انتظار بكشند ]عده نگهدارند[

در اينجا اين سؤال مطرح مى شود كه فلسفه اين قانون اسلامى چيست؟

 

از آنجا كه غالباً بهم خوردن خانواده ها ضربه هاى جبران ناپذيرى بر پيكر اجتماع وارد مى كند، اسلام مقرراتى وضع كرده كه تا آخرين مرحله امكان، از گسستن پيوند خانواده جلوگيرى بعمل آيد. از يك طرف طلاق را «منفورترين حلالها» شمرده، و از طرف ديگر با ارجاع اختلافات زناشوئى به دادگاه خانواده كه به وسيله بستگان تشكيل مى شود و فراهم آوردن وسائل آشتى به وسيله نزديكان طرفين، جلو اين كار را گرفته است.

يكى از اين مقررات كه خود عامل تأخير طلاق و متزلزل نمودن آن مى گردد نگاهداشتن «عده» است كه مدت آن سه «قرء» تعيين شده است. يعنى سه مرتبه پاك شدن زن از خون حيض

«عده» يا وسيله اى براى صلح و بازگشت:

گاهى در اثر عوامل مختلف زمينه روحى به وضعى درمى آيد كه پديد آمدن يك اختلاف جزئى و نزاع كوچك، حس انتقام را آنچنان شعلهور مى سازد كه فروغ عقل و وجدان را خاموش مى كند.

[ 504 ]

و غالباً تفرقه هاى خانوادگى در همين حالات رخ مى دهد اما بسيار مى شود كه اندك مدتى كه از اين كشمكش گذشت، زن و مرد به خود آمده پشيمان مى شوند خصوصاً از اين جهت كه مى بينند با متلاشى شد كانون خانواده در مسير ناراحتيهاى گوناگونى قرار خواهند گرفت.

اينجاست كه آيه مورد بحث مى گويد: زنها بايد مدتى عده نگاهدارند و صبر كنند تا اين امواج زودگذر بگذرد و ابرهاى تيره نزاع و دشمنى از آسمان زندگى آنان پراكنده شوند.

مخصوصاً با دستورى كه اسلام درباره خارج نشدن زن از خانه در طول مدت عده داده است، حس تفكر در او برانگيخته مى شود، و در بهبود روابط او با شوهر كاملا مؤثر است.

و لذا در آيه يك از سوره طلاق مى خوانيم كه:

(لا تخرجوهن من بيوتهن... لاتدرى لعل الله يحدث بعد ذلك امراً)

«آنان را از منزلشان خارج نسازيد... چه مى دانيد شايد خدا گشايشى رساند و صلحى پيش آيد».

غالباً بخاطر آوردن لحظات گرم و شيرين زندگى قبل از طلاق كافى است كه مهر و صميميت از دست رفته را باز آورد و فروغ ضعيف گشته محبت را تقويت كند.

 

عده وسيله حفظ نسل:

يكى ديگر از فلسفه هاى «عده» روشن شدن وضع زن از نظر باردارى است. درست است كه يك بار ديدن عادت ماهيانه معمولاً دليل بر عدم باردارى زن است، ولى گاه ديده شده كه زن در عين باردارى، عادت ماهيانه را در آغاز حمل مى بيند، از اين رو براى رعايت كامل اين موضوع دستور داده شده كه زن سه بار، عادت ماهيانه ببيند و پاك شود، تا بطور قطع، عدم باردارى از شوهر سابق روشن گردد، و بتواند ازدواج مجدد كند.(1)


1 ـ تفسير نمونه 2/106

[ 505 ]

[ 506 ]

[ 507 ]

 

 

 

 

 

129 ـ فلسفه تحريم قمار چيست؟

 

كمتر كسى را مى توان يافت كه از زيانهاى گوناگون قمار بى خبر باشد، براى توضيح بيشتر گوشه اى از عواقب شوم و خانمان برانداز آن را بطور فشرده يادآور مى شويم:

 

قمار بزرگترين عامل هيجان

كليه روانشناسان و دانشمندان پيسيكولوژى، معتقدند كه هيجانات روانى عامل اصلى بسيارى از بيماريها است، مثلاً كم شدن ويتامينها، زخم معده، جنون و ديوانگى، بيماريهاى عصبى و روانى بصورت خفيف و حاد و مانند آنها در بسيارى از موارد ناشى از هيجان مى باشد، و قمار بزرگترين عامل پيدايش هيجان است تا آنجا كه يكى از دانشمندان امريكا مى گويد: در هر سال در اين كشور فقط دو هزار نفر در اثر هيجان قمار مى ميرند، و بطور متوسط قلب يك «پوكرباز» (يكنوع بازى قمار) متجاوز از صد بار در دقيقه مى زند، قمار گاهى سكته قلبى و مغزى نيز ايجاد مى كند، و قطعاً عامل پيرى زودرس خواهد بود.

بعلاوه به گفته دانشمندان شخصى كه مشغول بازى قمار است، نه تنها روح وى دستخوش تشنج است بلكه تمام جهازات بدن او در يك حالت فوق العاده بسر مى برند، يعنى ضربان قلب بيشتر مى شود، مواد قندى در خون او مى ريزد، در ترشحات غدد داخلى اختلال حاصل مى شود، رنگ صورت مى پرد، دچار بى اشتهائى مى شود، و پس از پايان قمار به دنبال يك جنگ اعصاب و حالت

[ 508 ]

بحرانى به خواب مى رود، و غالباً براى تسكين اعصاب و ايجاد آرامش در بدن متوسل به الكل و ساير مواد مخدر مى شود، كه در اين صورت زيانهاى ناشى از آن را نيز بايد بزيانهاى مستقيم قمار اضافه كرد.

از زبان دانشمندان ديگرى مى خوانيم: قمارباز، انسانى مريض است كه دائماً احتياج به مراقبت روانى دارد، فقط بايد سعى كرد به او فهماند كه يك خلاء روانى وى را به سوى اين عمل ناهنجار سوق مى دهد، تا در صدد معالجه خويش برآيد.

 

رابطه قمار با جنايات:

يكى از بزرگترين مؤسسات آمار گيرى جهانى ثابت كرده است كه: 30 درصد جنايتها با قمار رابطه مستقيم دارد، و از عوامل بوجود آمدن 70 درصد جنايات ديگر نيز بشمار مى رود.

 

ضررهاى اقتصادى قمار

در طول سال ميليونها بلكه ميلياردها از ثروت مردم جهان در اين راه از بين مى رود، گذشته از ساعات زيادى كه از نيروى انسانى در اين راه تلف مى شود، و حتى نشاط كار مداوم را در ساعات ديگر سلب مى كند، مثلا در گزارشها چنين آمده است: در شهر «مونت كارلو» كه يكى از مراكز معروف قمار در دنيا است، يك نفر در مدت 19 ساعت قمار بازى، 4 ميليون تومان ثروت خود را از دست داد، وقتى درهاى قمارخانه بسته شد يكراست بجنگل رفت، و با يك گلوله مغز خويش را متلاشى كرد، و به زندگى خود خاتمه داد، گزارش دهنده اضافه مى كند، جنگلهاى «مونت كارلو» بارها شاهد خودكشى اين پاك بازها بوده است.

 

زيانهاى اجتماعى قمار

بسيارى از قمار بازان بعلت اينكه گاهى برنده مى شوند و در يك ساعت ممكن است هزاران تومان سرمايه ديگران را بجيب خود بريزند، حاضر نمى شوند تن بكارهاى توليدى و اقتصادى بدهند، در نتيجه چرخهاى توليد و اقتصاد بهمان نسبت لنگ مى شود، و درست اگر دقت كنيم مى بينيم كه، تمام قمار بازان و عائله

[ 509 ]

آنان سربار اجتماع هستند، و بدون اينكه كمترين سودى باين اجتماع برسانند از دست رنج آنها استفاده مى كنند، و گاهى هم كه در بازى قمار باختند، براى جبران آن دست به سرقت مى زنند.

خلاصه زيانهاى ناشى از قمار بحدى است كه حتى بسيارى از كشورهاى غير مسلمان آنرا قانوناً ممنوع اعلام داشته اند اگرچه عملاً بطور وسيع آنرا انجام مى دهند. مثلا انگلستان در سال 1853 و امريكا در سال 1855 و شوروى در سال 1854 و آلمان در سال 1873 قمار را ممنوع اعلام نمودند.

در پايان اين بحث اشاره به اين موضوع، جالب به نظر مى رسد، كه طبق آمارى كه بعضى از محققان تهيه كرده اند جيب برى 90 درصد، فساد اخلاق 10 درصد، ضرب و جرح 40 درصد، جرائم جنسى 15 درصد، طلاق 30 درصد و خودكشى 5 درصد، معلول قمار است.

اگر بخواهيم يك تعريف جامعى براى قمار تهيه كنيم، بايد بگوئيم: قمار يعنى قربانى كردن مال و شرف براى بدست آوردن مال غير به خدعه و تزوير و احياناً بعنوان تفريح و نرسيدن به هيچ كدام.(1)

 


1 ـ تفسير نمونه 2/76

[ 510 ]

 

 

 

 

 

130 ـ غنا چيست و فلسفه تحريم آن كدام است؟

 

در حرمت غناء چندان مشكلى وجود ندارد، مشكل، تشخيص موضوع غناء است.

آيا هر صوت خوش و زيبائى غنا است؟

مسلماً چنين نيست، زيرا در روايات اسلامى آمده و سيره مسلمين نيز حكايت مى كند كه قرآن و اذان و مانند آن را با صداى خوش و زيبا بخوانيد.

آيا غنا هر صدائى است كه در آن «ترجيع» (رفت و آمد صدا در حنجره و به اصطلاح غلت دادن) باشد؟ آن نيز ثابت نيست.

آنچه از مجموع كلمات فقهاء و سخنان اهل سنت در اين زمينه مى توان استفاده كرد اين است كه غناء، آهنگهاى طرب انگيز و لهو و باطل است.

و به عبارت روشنتر: غناء آهنگهائى است كه متناسب مجالس فسق و فجور و اهل گناه و فساد مى باشد.

و باز به تعبير ديگر: غناء به صوتى گفته مى شود كه قواى شهوانى را در انسان تحريك مى نمايد، و انسان در آن حال احساس مى كند كه اگر در كنار آن صدا، شراب و فساد جنسى نيز باشد كاملا مناسب است!.

اين نكته نيز قابل توجه است كه گاه يك «آهنگ» هم خودش غنا و لهو و باطل است و هم محتواى آن، به اين ترتيب كه اشعار عشقى و فساد انگيز را با آهنگهاى مطرب بخوانند، و گاه تنها آهنگ، غنا است، به اين ترتيب كه اشعار پرمحتوى يا آيات قرآن و دعاء و مناجات را به آهنگى بخوانند كه مناسب مجالس عياشان و فاسدان است، و در هر دو صورت حرام مى باشد (دقت كنيد).

[ 511 ]

ذكر اين نكته نيز لازم است كه گاه براى غنا دو رقم معنى ذكر مى شود «معنى عام» و «معنى خاص»، معنى خاص همان است كه در بالا گفتيم يعنى آهنگهاى تحريك كننده شهوات و متناسب مجالس فسق و فجور.

ولى معنى عام هرگونه صوت زيبا است، و لذا آنها كه غنا را به معنى عام تفسير كرده اند براى آن دو قسم قائل شده اند «غناى حلال» و «غناى حرام».

منظور از غناى حرام همان است كه در بالا گفته شد و منظور از غناى حلال صداى زيبا و خوشى است كه مفسده انگيز نباشد، و متناسب با مجالس فسق و فجور نگردد.

بنابراين در اصل تحريم غنا تقريباً اختلافى نيست، اختلاف در نحوه تفسير آن است.

البته «غنا» مصاديق مشكوكى نيز دارد (مانند همه مفاهيم ديگر) كه انسان به راستى نمى داند فلان صوت مناسب مجالس فسق و فجور است يا نه؟ و در اين صورت به حكم اصل برائت محكوم به حليت است (البته بعد از آگاهى كافى از مفهوم عرفى غنا طبق تعريف فوق).

و از اينجا روشن مى شود صداها و آهنگهاى حماسى كه متناسب ميدانهاى نبرد و يا ورزش و يا مانند آن است دليلى بر تحريم آن نيست.

البته در زمينه غنا بحثهاى ديگرى نيز وجود دارد از قبيل پاره اى از استثناها كه بعضى براى آن قائل شده اند، و جمعى آن را انكار كرده اند، و مسائل ديگر كه بايد در كتب فقهى از آن سخن گفت.

آخرين سخنى كه در اينجا ذكر آن را لازم مى دانيم اين است كه آنچه در بالا گفتيم مربوط به خوانندگى است و اما استفاده از آلات موسيقى و حرمت آن بحث ديگرى دارد كه از موضوع اين سخن خارج است.

 

3 ـ فلسفه تحريم غنا

دقت در مفهوم «غنا» با شرائطى كه در شرح موضوع آن گفتيم، فلسفه تحريم آن را به خوبى روشن مى سازد.

[ 512 ]

در يك بررسى كوتاه به مفاسد زير برخورد مى كنيم:

الف: تشويق به فساد اخلاق ـ تجربه نشان داده است ـ و تجربه بهترين شاهد و گواه است ـ كه بسيارى افراد تحت تأثير آهنگهاى غناء، راه تقوى و پرهيزكارى را رها كرده، و به شهوات و فساد روى مى آورند.

مجلس غنا معمولاً مركز انواع مفاسد است و آنچه به اين مفاسد دامن مى زند همان غناء است.

در بعضى از گزارشهائى كه در جرائد خارجى آمده مى خوانيم كه در مجلسى كه گروهى از دختران و پسران بودند، و آهنگ خاصى از غناء در آنجا اجرا شد آنچنان هيجانى به دختران و پسران دست داد كه به يكديگر حملهور شدند و فجايع زيادى بار آوردند كه قلم از ذكر آن شرم دارد.

در تفسير «روح المعانى»، سخنى از يكى از سران «بنى اميه» نقل مى كند كه به آنها مى گفت: از غنا بپرهيزيد كه حيا را كم مى كند، شهوت را مى افزايد شخصيت را درهم مى شكند، جانشين شراب مى شود، و همان كارى را مى كند كه مستى انجام مى دهد(1).

و اين نشان مى دهد كه حتى آنها نيز به مفاسد آن پى برده بودند.

و اگر مى بينيم در روايات اسلامى كراراً آمده است كه غنا روح نفاق را در قلب پرورش مى دهد اشاره به همين حقيقت است، روح نفاق همان روح آلودگى به فساد و كناره گيرى از تقوا و پرهيزكارى است.

و نيز اگر در روايات آمده است كه فرشتگان در خانه اى كه غنا در آن است وارد نمى شوند به خاطر همين آلودگى به فساد است، چرا كه فرشتگان پاكند و طالب پاكيند، و از اين محيطهاى آلوده بيزارند.

ب ـ غافل شدن از ياد خدا ـ تعبير به «لهو» كه در تفسير «غنا» در بعضى از روايات اسلامى آمده است، اشاره به همين حقيقت است كه غناء انسان را آنچنان مست شهوات مى كند كه از ياد خدا غافل مى سازد.


1 ـ تفسير روح المعانى جلد 21 صفحه 60.

[ 513 ]

در حديثى از على (عليه السلام) مى خوانيم : كل ما الهى عن ذكر الله فهو من الميسر: و هر چيزى كه انسان را از ياد خدا غافل كند (و در شهوات فرو ببرد) آن در حكم قمار است»(1).

ج ـ آثار زيانبار بر اعصاب ـ غنا و موسيقى در حقيقت، يكى از عوامل مهم تخدير اعصاب است، و به تعبير ديگر مواد مخدر گاهى از طريق دهان و نوشيدن وارد بدن مى شوند، (مانند شراب).

و گاه از طريق بوئيدن و حس شامه (مانند هروئين).

و گاه از طريق تزريق (مانند مرفين)

و گاه از طريق حس سامعه است (مانند غنا).

به همين دليل گاهى غنا و آهنگهاى مخصوصى، چنان افراد را در نشئه فرو مى برد، كه حالتى شبيه به مستى به آنها دست مى دهد، البته گاه به اين مرحله نمى رسد اما در عين حال تخدير خفيف ايجاد مى كند.

و به همين دليل بسيارى از مفاسد مواد مخدر در غنا وجود دارد، خواه تخدير آن خفيف باشد يا شديد.

«توجه دقيق به بيوگرافى مشاهير موسيقى دانان نشان مى دهد كه در دوران عمر به تدريج دچار ناراحتيهاى روحى گرديده اند، تا آنجا كه رفته رفته اعصاب خود را از دست داده، و عده اى مبتلا به بيماريهاى روانى شده، و گروهى مشاعر خود را از كف داده، و به ديار جنون رهسپار شده اند، دسته اى فلج و ناتوان گرديده بعضى هنگام نواختن موسيقى درجه فشار خونشان بالا رفته و دچار سكته ناگهانى شده اند»(2)

در بعضى از كتبى كه در زمينه آثار زيانبار موسيقى بر اعصاب آدمى نوشته شده است حالات جمعى از موسيقى دانان و خوانندگان معروف آمده است كه به هنگام اجراى برنامه گرفتار سكته و مرگ ناگهانى شده، و در همان مجلس جان خود را از دست داده اند(3).


1 ـ وسائل الشيعه جلد 12 صفحه 235.

2 ـ تأثير موسيقى بر روان و اعصاب صفحه 26.

3 ـ به همان مدرك سابق صفحه 92 به بعد مراجعه شود.

[ 514 ]

كوتاه سخن اينكه آثار زيانبخش غنا و موسيقى بر اعصاب تا سرحدّ توليد جنون، و بر قلب و فشار خون، و تحريكات نامطلوب ديگر به حدى است كه نياز به بحث زيادى ندارد.

از آمارهائى كه از مرگ و ميرها در عصر ما تهيه شده چنين استفاده مى شود كه مرگهاى ناگهانى نسبت به گذشته افزايش زيادى يافته است، عوامل اين افزايش را امور مختلفى ذكر كرده اند از جمله افزايش غنا و موسيقى در سطح جهان.

 

د ـ غنا يكى از ابزار كار استعمار

استعمارگران جهان هميشه از بيدارى مردم، مخصوصاً نسل جوان، وحشت داشته اند، به همين دليل بخشى از برنامه هاى گسترده آنها براى ادامه استعمار، فرو بردن جامعه ها در غفلت و بيخبرى و ناآگاهى و گسترش انواع سرگرميهاى ناسالم است.

امروز مواد مخدر تنها جنبه تجارتى ندارد، بلكه يك ابزار مهم سياسى، يعنى سياستهاى استعمارى است، ايجاد مراكز فحشاء، كلوپهاى قمار و همچنين سرگرميهاى ناسالم ديگر، و از جمله توسعه غنا و موسيقى، يكى از مهمترين ابزارى است كه آنها براى تخدير افكار مردم بر آن اصرار دارند، و به همين دليل قسمت عمده وقت راديوهاى جهان را موسيقى تشكيل مى دهد و از برنامه هاى عمده وسائل ارتباط جمعى همين موضوع است.(1)

 


1 ـ تفسير نمونه 17/22

[ 515 ]

 

 

 

 

 

131 ـ فلسفه تحريم زنا چيست؟

 

1 ـ پيدايش هرج و مرج در نظام خانواده، و از ميان رفتن رابطه فرزندان و پدران، رابطه اى كه وجودش نه تنها سبب شناخت اجتماعى است، بلكه موجب حمايت كامل از فرزندان مى گردد، و پايه هاى محبتى را كه در تمام طول عمر سبب ادامه اين حمايت است مى گذارد.

خلاصه، در جامعه اى كه فرزندان نامشروع و بى پدر فراوان گردند روابط اجتماعى كه بر پايه روابط خانوادگى بنيان شده سخت دچار تزلزل مى گردد.

براى پى بردن به اهميت اين موضوع كافى است يك لحظه چنين فكر كنيم كه چنانچه زنا در كل جامعه انسانى مجاز گردد و ازدواج برچيده شود، فرزندان بى هويتى كه در چنين شرائطى متولّد شوند تحت پوشش حمايت كسى نيستند، نه در آغاز تولد و نه به هنگام بزرگ شدن.

از اين گذشته از عنصر محبت كه نقش تعيين كننده اى در مبارزه با جنايتها و خشونتها دارد محروم مى شوند، و جامعه انسانى به يك جامعه كاملاً حيوانى توام با خشونت در همه ابعاد، تبديل مى گردد.

2 ـ اين عمل ننگين سبب انواع برخوردها و كشمكشهاى فردى و اجتماعى در ميان هوسبازان است، داستانهائى را كه بعضى از چگونگى وضع داخل محله هاى بدنام و مراكز فساد نقل كرده و نوشته اند به خوبى بيانگر اين واقعيت است كه در كنار انحرافات جنسى بدترين جنايات رخ مى دهد.

[ 516 ]

3 ـ تجربه نشان داده و علم ثابت كرده است كه اين عمل باعث اشاعه انواع بيماريها است و با تمام تشكيلاتى كه براى مبارزه با عواقب و آثار آن امروز فراهم كرده اند باز آمار نشان مى دهد كه تا چه اندازه افراد از اين راه سلامت خود را از دست داده و مى دهند.

4 ـ اين عمل غالباً سبب سقوط جنين و كشتن فرزندان و قطع نسل مى گردد، چرا كه چنين زنانى هرگز حاضر به نگهدارى اينگونه فرزندان نيستند، و اصولاً وجود فرزند مانع بزرگى بر سر راه ادامه اعمال شوم آنان مى باشد، لذا هميشه سعى مى كنند آنها را از ميان ببرند.

و اين فرضيه كاملاً موهوم، كه مى توان اينگونه فرزندان را در مؤسساتى زير نظر دولتها جمع آورى كرد شكستش در عمل روشن شده، و ثابت گرديده كه پرورش فرزندان بى پدر و مادر به اين صورت چقدر مشكلات دارد، و تازه محصول بسيار نامرغوبى است، فرزندانى سنگدل: جنايتكار بى شخصيت و فاقد همه چيز!

5 ـ نبايد فراموش كرد كه هدف از ازدواج تنها مسأله اشباع غريزه جنسى نيست، بلكه اشتراك در تشكيل زندگى و انس روحى و آرامش فكرى، و تربيت فرزندان و همكارى در همه شئون حيات از آثار ازدواج است كه بدون اختصاص زن و مرد به يكديگر و تحريم زنان هيچيك از اينها امكان پذير نيست.

امام علي بن ابيطالب(عليه السلام) در حديثى مى گويد: از پيامبر شنيدم چنين مى فرمود:

«در زنا شش اثر سوء است، سه قسمت آن در دنيا و سه قسمت آن در آخرت است.

اما آنها كه در دنيا است يكى اين است كه صفا و نورانيت را از انسان مى گيرد روزى را قطع مى كند، و تسريع در نابودى انسانها مى كند.

و اما آن سه كه در آخرت است غضب پروردگار، سختى حساب و دخول ـ يا خلود ـ در آتش دوزخ است»(1).(2)


1 ـ تفسير مجمع جلد 6 صفحه 414.

2 ـ تفسير نمونه 12/103

[ 517 ]

 

 

 

 

 

132فلسفه تحريم همجنس گرائى چيست؟

 

گرچه در دنياى غرب كه آلودگى هاى جنسى فوق العاده زياد است، اين گونه زشتيها مورد تنفر نيست و حتى شنيده مى شود در بعضى از كشورها همانند انگلستان طبق قانونى كه با كمال وقاحت از پارلمان گذشته اين موضوع جواز قانونى پيدا كرده!! ولى شيوع اين گونه زشتيها هرگز از قبح آن نمى كاهد و مفاسد اخلاقى و روانى و اجتماعى آن در جاى خود ثابت است.

گاهى بعضى از پيروان مكتب مادى كه اينگونه آلودگيها را دارند براى توجيه عملشان مى گويند ما هيچگونه منع طبى براى آن سراغ نداريم!.

ولى آنها فراموش كرده اند كه اصولاً هر گونه انحراف جنسى در تمام روحيات و ساختمان وجود انسان اثر مى گذارد و تعادل او را بر هم مى زند.

توضيح اينكه: انسان به صورت طبيعى و سالم تمايل جنسى به جنس مخالف دارد و اين تمايل از ريشه دارترين غرائز انسان و ضامن بقاء نسل او است.

هرگونه كارى كه تمايل را از مسير طبيعيش منحرف سازد، يكنوع بيمارى و انحراف روانى در انسان ايجاد مى كند.

مردى كه تمايل به جنس موافق دارد و يا مردى كه تن به چنين كارى مى دهد هيچكدام يك مرد كامل نيستند، در كتابهاى امور جنسى «هموسكوآليسم» (همجنس گرائى) به عنوان يكى از مهمترين انحرافات ذكر شده است.

ادامه اين كار تمايلات جنسى را نسبت به جنس مخالف در انسان تدريجاً مى كشد و در مورد كسى كه تن به اين كار در مى دهد احساسات زنانه تدريجاً در او

[ 518 ]

پيدا مى شود، و هر دو گرفتار ضعف مفرط جنسى و به اصطلاح سرد مزاجى مى شوند، به طورى كه بعد از مدتى قادر به آميزش طبيعى (آميزش با جنس مخالف) نخواهند بود.

با توجه به اينكه احساسات جنسى مرد و زن هم در ارگانيسم بدن آنها مؤثر است و هم در روحيات و اخلاق ويژه آنان، روشن مى شود كه از دست دادن احساسات طبيعى تا چه حد ضربه بر جسم و روح انسان وارد مى سازد، و حتى ممكن است افرادى كه گرفتار چنين انحرافى هستند، چنان گرفتار ضعف جنسى شوند كه ديگر قدرت بر توليد فرزند پيدا نكنند.

اين گونه اشخاص از نظر روانى غالباً سالم نيستند و در خود يكنوع بيگانگى از خويشتن و بيگانگى از جامعه اى كه به آن تعلق دارند احساس مى كنند.

قدرت اراده را كه شرط هر نوع پيروزى است تدريجاً از دست مى دهند، و يكنوع سرگردانى و بى تفاوتى در روح آنها لانه مى كند.

آنها اگر به زودى تصميم به اصلاح خويشتن نگيرند و حتى در صورت لزوم از طبيب جسمى يا روانى كمك نخواهند و اين عمل به صورت عادتى براى آنها درآيد، ترك آن مشكل خواهد شد، ولى در هر حال هيچوقت براى ترك اين عادت زشت دير نيست، تصميم مى خواهد و عمل.

بهر حال سرگردانى روانى تدريجاً آنها را به مواد مخدر و مشروبات الكلى و انحرافات اخلاقى ديگر خواهد كشانيد و اين يك بدبختى بزرگ ديگر است.

جالب اينكه در روايات اسلامى در عباراتى كوتاه و پرمعنى اشاره به اين مفاسد شده است، از جمله در روايتى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه كسى از او سؤال كرد: «چرا خداوند لواط را حرام كرده است» فرمود: «اگر آميزش با پسران حلال بود مردان از زنها بى نياز (و نسبت به آنان بى ميل) مى شدند، و اين باعث قطع نسل انسان مى شد و باعث از بين رفتن آميزش طبيعى جنس موافق و مخالف مى گشت و اين كار مفاسد زياد اخلاقى و اجتماعى ببار مى آورد»(1).


1 ـ وسائل الشيعه جلد 14 صفحه 252.

[ 519 ]

ذكر اين نكته نيز قابل توجه است كه اسلام يكى از مجازاتهائى را كه براى چنين افرادى قائل شده آنست كه ازدواج خواهر و مادر و دختر شخص مفعول بر فاعل حرام است يعنى اگر چنين كارى قبل از ازدواج صورت گرفته شد. اين زنان براى او حرام ابدى مى شوند.(1)

 


1 ـ تفسير نمونه 9/194

[ 520 ]

 

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation