يكجا فتح میكرد ، بلا تشبيه آنطور كه پيغمبر اكرم مكه را فتح كرد ، به آنسادگی و آسانی ، با اينكه بسياری از اصحاب امام حسن به حضرت خيانتكردند و منافقين ز يادی در كوفه پيدا شده بودند و كوفه يك وضع ناهنجاریپيدا كرده بود كه معلول علل و حوادث تاريخی زيادی بود . يكی از بلاهای بزرگی كه در كوفه پيدا شد مسئله پيدايش خوارج بود كه خودخوارج را اميرالمؤمنين معلول آن فتوحات بی بند و بار میداند ، آنفتوحات پشت سر يكديگر بدون اينكه افراد يك تعليم و تربيت كافی بشوند، كه در نهج البلاغه هست : مردمی كه تعليم و تربيت نديدهاند ، اسلام رانشناختهاند و به عمق تعليمات اسلام آشنا نيستند ، آمدهاند در جمع مسلمين، تازه از ديگران هم بيشتر ادعای مسلمانی میكنند . به هر حال ، در كوفه يك چند دستگی پيدا شده بود . اين جهت را هم همهاعتراف داريم كه دست كسی كه پايبند به اصول اخلاق و انسانيت و دين وايمان نيست بازتر است از دست كسی كه پايبند اينجور چيزهاست . معاويهدر كوفه يك پايگاه بزرگی درست كرده بود كه با پول ساخته بود ،جاسوسهايی كه مرتب میفرستاد به كوفه ، از طرفی پولهای فراوانی پخشمیكردند و وجدانهای افراد را میخريدند و از طرف ديگر شايعه پراكنی هایزياد میكردند و روحيهها را خراب مینمودند . اينها همه به جای خود ، درعين حال اگر امام حسن ايستادگی میكرد يك لشكر انبوه در مقابل معاويه بهوجود میآورد ، لشكری كه شايد حداقل سی چهل هزار نفر باشد ، و شايد -آنطور كه در تواريخ نوشتهاند - تا صد هزار هم امام حسن |