|
|
 |
|
 |
|
تاريخ : 14/3/62 بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـنـى در ديدار با رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى واعـضـاىخـانـواده هـايـشـان ، كارمندان ادارى مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان ،سـرپـرسـت و مـسؤولين بنياد 15 خرداد سراسر كشور و گروهى از اعضاى خانوادههاى شهداى 15 خرداد مجلس است كه اساس يك كشور را به صلاح مى كشد يا به فساد مى برد بسم الله الرحمن الرحيم بـايـد تشكر كنم از آقايان كه زحمت كشيدند و تشريف آوردند اينجا تا پهلوى هم مسائلىكـه داريـم صـحـبـت كـنـيـم . مـسـاله 15 خـرداد يـكـى از مـسـائلى اسـت كـه شـايـد مـاقـبـل و مـا بـعـدش را كـم كـسى بداند. اينها در پرده ابهام تا آخر مى ماند و من بسيارى ازمـسـائل را كـه مـا قـبـل 15 خـرداد رخ داد و بـعـضـىمـسـائل را كه ما بعد او رخ داد مطلعم لكن بيان نمى كنم . ولى 15 خرداد به همت جوان هاىكـشـور و جـان نـثـاران اسـلام مـبدا شد از براى تحولات بعدى و من شهداى 15 خرداد را ازخـداى تـبـارك و تـعـالى مـى خـواهم كه غريق رحمت كند كه به ما حق دارند. و بازماندگانشـهـدا كـه بـاز هـم هـسـتـنـد و بـعدها هم هستند انشاءالله خداوند صبر و اجر به آنها عنايتبفرمايد. مـطالبى كه بايد عرض كنم و شايد كرارا عرض كرده ام مساله مجلس است و اهميت مجلس ،هـمـانـطـورى كـه مـن كـرارا عرض كرده ام كه دانشگاه و فيضيه ، اينها اگر اصلاح بشودكـشـور اصـلاح مـى شـود و هـمه كارهايى كه در رژيم هاى منحرف انجام گرفته است بهدست دانشگاهى هايى كه انحراف داشته اند صورت گرفته است . راجـع بـه مـجـلس هـم بـايـد عـرض بـكـنـم كـه در كـشـورى كـهمـثـل كـشـور ايـران بحمدالله الان يك جمهورى اسلامى به تمام معنا هست و در صدد اسلامىكردن همه امور هست ، مجلس مثل ، همانطورى كه صنايع مادر ما داريم ، مجلس هم اينطور استكـه اگـر مـجـلس يك مجلس اسلامى كه با انتخابات صحيح انجام بگيرد و اشخاصى كهانـتـخـاب مـى شوند واقعا منتخب ملت باشند، تمام كارهاى كشور با دست مجلسى ها اصلاحشـود. تـمـام كـارهايى كه از بعد از مشروطه انجام گرفت و انحرافاتى كه به تدريجپـيـدا شـد تـا زمـان رژيـم پـهـلوى كـه بـه اوج خـودش رسـيـد، يـكـى ازاعـمـال بزرگ كه بايد بگوييم كه مادر عمال بود مجلس بود. مشروطه را منحرف كردند،مـجـلس را مـجـلس قـلدرى كـردنـد، مـلت را از ايـنـكـه راى بـدهـنـد مـحـروم كـردنـد و ايـنمـال ايـن دوره سـابـق قـبـل از اين دوره نيست بلكه به طور قطع اكثر دوره ها اينطور بود،مـنـتها يك دفعه تعيين وكلا با خان ها بود و آن اشخاصى كه نفوذ داشتند در كشور، در هرمنطقه و مردم دخالت نـداشـتند و اگر دخالت داشتند چشم و گوش بسته بودند. رعيت ها را جمع مى كردند و مىآوردنـد پـاى صـنـدوق و بـه آنـطورى كه به آنها دستور داده بودند راى مى دادند بدونايـنكه بفهمند چه دارند مى كنند، راى چى هست و چه كار دارند انجام مى دهند. فقط همان خانمـى دانـسـت كـه بـراى منفعت او و براى منفعت دولت ها اينها دارند راى مى دهند و اصلا كارىبه اينكه كشور به كجا برسد در كار نبود، كارى به اين كار نداشتند. بعد هم كه زمانرضـاخـان پـيـش آمـد و ما بعد رضاخان كه اكثرا مى دانيد و همه هم در آخر، در اين دوره هاىآخـر مى دانيد كه آن بلاهايى كه به سر ملت آمد، مادرش مجلس بود. يعنى عده اى را اينهاخـودشـان ليـسـت مـى دادنـد و بـه طـورى كـه مـحـمـدرضـا اقـرار كـرد مـنـتها مى گفت زمانقـبـل ، مقصودش زمان پدرش بود، ليست را از سفارتخانه مى آوردند كه اينها بايد تعيينبـشـونـد. بـعـد از زمـان ايـشـان هـم بـدتـر از آنـوقـت بـود، وكـلاى مـا را بايد آمريكا ياقـبـل از او انـگـلسـتـان تـعـيـين كند و مردم و دولت ايران و هيچ كس هيچ نظرى در اين بابنـداشـت . وكـلا بـا دستور آنها، با اسم و رسم تعيين مى شد مگر بعضى ها كه در تهراننـمـى شـد كه غير او بشود كه يك اقليت بسيار نادر بود، البته به تدريج اينطور شدتـا زمـان ايـنـهـا كـه بـه اوج خـودش رسيد تمام بدبختى ها در حكومت از مجلس سرچشمهگرفت . هر كارى مى خواستند انجام بدهند، هر امر فاسدى را كه مى خواستند انجام بدهندديكته مى كردند و مى آوردند مجلس و مخالف و موافق هم به حسب صورت درست مى كردندو بعد هم همانطورى كه ديكته شده بود راى مى دادند. و خداى تبارك و تعالى خواست كهآن وضع ، هم وضع خان خانى و هم وضع دخالت سفارتخانه ها در ايران برچيده بشود ودر ايـن دوره اى كـه انتخابات شد بحمدالله به طور اكثريت قاطع ، مردم دخالت داشتند وخـانـى دخـالت نـداشـت ، آنـجـائى هم كه دخالت داشت در مجلس رد شد. و در آتيه هم اگرچـنـانـچـه انـشاءالله اين ملت به همين طور در صحنه حاضر باشند با تعيين وكلائى كهمـتـعـهـد بـر هـمـه جـهـات اسـلام و مصالح كشور هستند، تعيين كنند، اميد است كه در آتيه هرسال بهتر از سال قبل بشود. و بحمدالله در اين دوره هم كه چهره بسيار نورانى در مجلسهـسـت و اشـخـاص مـتـفـكـر و فـقـيـه و امـثـال ايـنـهـا در مـجـلس هـسـت و يـكسـال هـم مـانـده اسـت تـا بـه آخـر بـرسـد. مـن امـيـدوارم كـه در ايـنسـال جـديـت بـيـشـتر بشود براى رسيدگى به امور كشور و محرومين كشور و مستضعفين واگـر چـنـانـچـه مـجـلس در ايـن سـال جـديـد هـم خـودش را صـرف كـنـد در ايـنـكـهمـسـائل مـشـكـل را اسـلامـى كـنـد و بـا دقـت ، هـمـان دقـت هـايـى كـهاهـل عـلم در مـسـائل عـلمـى دارند. مسائل علمى همانطورى كه آن دقت هاى بسيار ارزنده را لازمدارد، مـسـائل سـيـاسـى كـمـتـر از آن نـيـسـت ، بـراى ايـنـكـهمـسـائل سـيـاسـى ، مـقـدرات كـشـور در دسـت آنـهـائى هـسـت كـه ايـنمـسائل را مى خواهند تفكر كنند. آقايان در فكر اين معنا نباشند كه زياد طرح بدهند و زياداز مـجـلس بـگذرد. در فكر اين باشند كه خوب طرح بدهند و خوب از مجلس بگذرد. يعنىهمانطورى كه بناى اهل علم است كه در هر مساله اى دقت مى كنند، جستجو مى كنند و مباحثه مىكـنـنـد، مـجـادله مى كنند، در اين مسائل هم بايد اينطور باشد كه سر و ته مطلب به طوركـافـى مـورد بـررسـى قـرار بـدهـنـد، مـورد دقـت قـرار بـگـيـرد و بـا دقـت و هـمـت زيـادمـسـائل طرح بشوند، در مجلس كه آمد يك مساله پخته از حيث جهات مختلف باشد كه راهگشاباشد بـراى ايـن كـشـور و مـشكلات اين كشور و در اين چند سالى كه گذشت من تشكر مى كنم اززحـمـات پـرارزش آقـايـان كـه زحـمـت كـشـيـدنـد و مـشـكـلات زيـادى كـه بـود درداخل مجلس و در خارج مجلس و آنها را پشت سر گذاشتند و الان با قدرت كافى دارند انجاموظـيـفـه مـى دهـنـد. مـجـلس ايـن سـال بـا مـجـلس سـال هـاى سـابـق فـرق دارد. مـجـلس ايـنسـال قـدرتش بيشتر است يعنى آنهايى كه كارشكنى مى كردند براى مجلس و براى همهارگـان هـاى دولتـى و اصـل اسـاسـش كارشكنى براى اسلام بود، آنها يا رفتند و فراركـردنـد يـا مـنـزوى شـدنـد. و بـحـمـدالله امـروز مـجـلس بـادل راحـت و بـا قـامـت مستقيم مى تواند كه مسائلى كه پيش آمده و خواهد آمد در اين سالى كهسـال آخـر اسـت ، به طور شايسته حل كنند تا اينكه اين مجلس الگو بشود براى مجالسديـگـر. و اگـر در سـال آتـيـه فرض كنيد غير آقايان يك دسته ديگرى آمدند، بدانند كهبـايـد چـه بـكـنـنـد و ايـنـهـا چه كردند و آنها هم بايد دنباله اين ، بايد چه كار بكنند. وبالاخره مجلس است كه اساس يك كشور را به صلاح مى كشد يا اساس يك مجلس را رو بهفساد مى برد. و مجلس بود كه در رژيم پهلوى آنهمه فساد ايجاد كرد و آنهمه خيانت كردو هـمـيـن مـجـلس است كه در زمان كنونى اينهمه خدمت كرده است و در صدد خدمت است . من نمىخـواهم بگويم كه كارها تمام شده و همه اش هم صد در صد تمام است ، اما وقتى ما مقايسهبـكـنـيـم افـراد ايـن مـجـلس را با افراد دوره رضاخان (به استثناء نادر) و دوره محمدرضاتقريبا بى استثناء اگر ما مقايسه كنيم و همان افراد را ببينيم كه سابقه شان چى است وچـه زنـدگى كردند و چه هستند، كافى است كه ما به ارزش اين مجلس پى ببريم . از آنجـنـس كـه در سـابق بود هيچ الان نيست در مجلس . اگر فرض كنيد يك كسى باشد كه باوضـع شـمـا يـك مـخـالفـتـى دارد، لكـن ايـن اخـتـلاف سـليـقـه است ، نه اين است كه واقعاانـحـرافى باشد كه آنها داشتند كه در سابق بود. سابق انحراف بود يعنى منحرفين رامـى آوردنـد سر كار، دستور بود، نمى توانستند خلاف او را هم بكنند و اگر در بين شانيـكـى دو نـفـر بـود كـه مـخالفت مى كردند، در اقليت بودند كه صداشان به جائى نمىرسيد، امروز عكس است ، بحمدالله همه آقايانى كه در مجلس هستند، اينها وابسته به شرقو غـرب نيستند و خدمت مى خواهند بكنند و لو اختلاف سليقه داشته باشند. بحث در مجلس ازمسائل بسيار مهم است كه بايد بحث بشود، بايد هر مساله اى با دقت رسيدگى بشود و دركميسيون ها اولا و بعد در مجلس ثانيا و بعد هم در شوراى نگهبان ثالثا رسيدگى بشودكـه وقـتـى يـك قانون از مجلس بيرون آمد، يك قانون صددرصد شرعى باشد، چه موافقبـا احـكـام اوليـه كـه مـال اسـلام اسـت يـا مـوافـق بـا احـكـام ثـانـويـه كـه آن هـممال اسلام است و اين رويه رويه اى است كه اگر انشاءالله باقى بماند مطمئن باشيد كهمـجـلس بـا قـوت خودش وقتى كه باقى بماند دولت هم اصلاح مى شود و ساير قوايىكه در ايران هستند، آنها هم اصلاح مى شوند يعنى كجروى نمى شود ديگر بشود. كجروىاز مجلس شروع مى شد نه اينكه از خارج مى شد. خارج دستور مى داد، اينها راه مى رفتند.و اگـر مـجـلس مـستقيم باشد و كارها را آنطورى كه مصالح كشور اقتضا مى كند، آنطورىكـه احـكـام اسـلام اقـتـضـا مـى كند، آنطور بررسى دقيق بشود و با علاقه مندى بررسىبـشـود، وقـت صـرف بـشـود تـا ايـنـكـه مـسـاله ، هـر مـسـاله اى هـسـت خـصـوصـا مـهـمـاتمـسـائل كـه بـايـد مهمات مسائل را به طور دلسوزانه و به طور جدى بحث طلبگى در آنبكنند. آقايان كه عادت دارند به اينكه بـحـث طـلبـگـى مـى كـنـنـد و در مـدرسـه هـا تـربـيـت شـدنـد و بـااشـكـال رد و دفـع و هـمـه اين امور، در قانون هم بايد همين طور باشد براى اينكه اين هماهـمـيـتـش هـمان اهميت است ، آن هم اسلام بود، اين هم اسلام است . بنابراين در اين سالى كهانـشـاءالله مـى گـذرد و امـيـد اسـت بـه خـوبـى بـگـذرد و آقـايـان بـاخـيـال راحـت مـشـغـول بـاشـنـد بـه خـدمـت بـه ايـن مـسـتـمـنـدان ، بـه ايـن مـظـلومـان درطـول تـاريـخ . انـشـاءالله امـيـدواريـم كـه ايـن سـال را بـه مـبـاركـى بـگـذرانـيـد و درسـال آتـيه انشاءالله مجلس باز همين جور مجلس باشد و همين طور افراد در آن باشند كهانشاءالله مسائل حل بشود. مسائلى كه ما الان در مقابلش هستيم و اميدوارم كه مجلس هاى بعدديگر مواجه با آن نشوند. مساله ، مخالفت همه قدرتمندان دنيا با ايران است خـوب ، مـسـاله مـخـالفـت همه قدرتمندان دنياست با ايران ، مساله هم يك مساله اى نيست كهمـخـفـى بـاشـد، خـودشـان هـم اقـرار دارنـد، خـودشـان هم مى گويند كه نبايد عراق شكستبـخـورد. مـيـزان ، عراق نيست ، صدام نيست . ميزان ، پيشرفت اسلام است . اينطور نيست كهآنـهـا بـراى صـدام دلسـوزى مـى كنند، صدام هم يك آدمى است كه !!! بعد !!! (اگر بشودگـفـت آدم ) بـعـد از بـيـن مـى رود، لكـن آنـى را كـه از آن مـى ترسند از ايران است كه مىترسند يعنى دنبال شكست ايرانند. هر چند رئيس جمهور امريكا ادعا كند كه ما بيطرفى مان، همين تازه هم باز گفته است بيطرفى مان محفوظ است . لكن يك مساله اى است كه همه مىدانند، ديگر لازم نيست به اينكه ما قرآن برايش اقامه كنيم . همه مى دانند كه ايشان تا چهاندازه بيطرف است در اين مساله . و ديگران هم همين طور، شوروى هم همين طور، فرانسه همهـمين طور، ديگران هم همين طور. مساله بيطرفى نيست ، مساله طرفدارى از هر رژيمى استغير اسلام و كوبيدن اسلام است به هر ترتيبى كه بتوانند. و بحمدالله اين مجلس و اينملت و اين ارتش و اين پاسداران و اين ساير ارگان هايى كه در اين كشور هست ايستاده انددر مـقـابل همه اين امور و مقاومت مى كنند. و اگر انشاءالله اين جنگ !!! يعنى !!! تحميلى برمـا از بـيـن بـرود و دولت سـر صـبـر رسـيـدگـى بـكـنـد بـهحـال مـسـتـضـعـفـيـن ، تـمـام مـسـائل بـه وسـيـله مـجـلس و دولتحـل مـى شـود حتى مساله گرانى . ما همه مى دانيم كه گرانى امروز سرسام آور است و يكدسـتـه اى از آن رنـج مـى بـرنـد اما در مقابل آن رنج هايى كه خود پيغمبر و همسر بزرگعـزيـزش حـضـرت خـديـجـه در آن چـنـد سـال بـردنـد كـه مـشـك را از قـرارى كـهنقل مى كنند، مشك را مى گذاشتند توى آب و مى مكيدند براى اينكه از آن چربى ، مثلا از آنچـيـزى كـه در مـشـك هـسـت بـه آنـهـا بـرسـد. وقـتـى كـه آنـهـا بـراى اسـلام ايـنـطـورىعـمـل كـردنـد و ايـنـطـور مـقاومت كردند در مقابل دشمن هاى اسلام ، شما هم كه ملت و امت همانبزرگوار هستيد نبايد از اينكه فلان چيز كم است ، آنى كه كم است ارزاق كه نيست ارزاقكـه كـم نـيـسـت ، آنـى كه كم است آن وضع آرايشى است كه آنها مى خواستند، يك دسته مىخـواسـتند باشد و ديگر انشاءالله نيست و بايد از بين هم برود. گرانى هست لكن كجاستكـه گـرانـى نـيـسـت . ايـنطور نيست كه گرانى مال كشور ما باشد، همه جا گرانى هست .اگـر دولت انـشـاءالله قـدرت پـيـدا بـكـنـد يـعـنـى جـنـگ تـمـام بـشـود و مـا بـهحال عادى برگرديم انشاءالله به مدت كمى به بركت اسلام و مـلت در صـحـنـه حـاضـر ايـران ايـن مـسـائلحل مى شود انشاءالله . ورود تركيه به عراق براى سركوبى كردها از مـسـائل مـهـمـى كـه هـست و من از يك جنبه اش مى خواهم صحبت كنم ، جنبه هاى ديگرش حالاصحبت از آن نمى شود من فقط يك جنبه اش را مى خواهم صحبت كنم ، آن قضيه ورود تركيهدر عراق است براى !!! كردها !!! سركوبى كردها. آنى كه من مى خواهم صحبت كنم اين استكـه كـرد ايـران و كـرد عـراق و كرد تركيه همه كرد هستند. تفاوت اين است كه در كردهاىايـران اكـثـريـت شان با جمهورى اسلامى موافقند و با اين چند دسته فاسدشان مخالفند.الان سـرتـاسـر كـردسـتـان ائمـه جـمـعـه شـان ، علماى آنجا، مردمشان با جمهورى اسلامىمـوافـقند، آنى كه فساد مى كنند عبارت از يك دو تا دسته اى است كه بعض شان كمونيستاند و بعض شان بدتر از كمونيست . چى شد كه تمام رسانه هاى گروهى عالم راجع بهكـردهاى ايران اينقدر حساس هستند كه از خود كردها هم حساس ترند. خود كردها مى گويندكـه مـا مى خواهيم كه اين فاسدها از بين بروند، لكن رسانه هاى گروهى هميشه ايران رامـحـكـوم مـى كـنـنـد و لحـن شـان نسبت به ورود تركيه در عراق براى سركوبى كردها ياهـمـفـكـرى عـراق با آنها اگر راست باشد، اين ديگر مساله اى نيست ، خوب آنها آمده اند مىخـواهـنـد مـمـلكـت شان را نگذارند كه چيز بشود، آنى كه مساله است اين است كه كرد ايرانچرا؟ اگر مساله اى است كه آنها مى گويند تجزيه طلبند، خوب كردهاى فاسد ما بيشترهـستند، چى شد كه همه عالم سنگينى شان را انداخته اند روى ايران كه اين ايران است كهكردها را چه مى كند و چه ، چقدر مى كشد. و همين فاسدهايى كه در خارج نشسته اند و نسبتبه كردهاى ايران سينه چاك مى كنند، اينها چطور شد كه راجع به قضيه كردهاى عراق وكـردهـاى تـركـيـه صـحـبـتـى اينقدرها ندارند، اگر باشد هم يك كلمه اى مى گويند و مىگـذرند. اين گرفتارى هايى كه بشر به آن مبتلاست اين نحو گرفتارى هاست ، اينطورحق كشى هاست كه سرتاسر عالم را فرا گرفته است و اگر چنانچه يك منجى براى اينبـشـر پـيدا نشود (و انشاءالله اميدوارم كه به زودى پيدا بشود و خداوند منجى بزرگ رابه داد بشريت برساند) اگر دير بشود اصلا هلاكت در بين همه شان يك امر ساده عمومىمـى شـود. يـك دسـتـه بـيـچـاره مـظـلوم در سـرتـاسـر دنـيـا زيـر لگـد دارنـدپايمال مى شوند، از هيچ جا خبرى نيست كه راجع به آنها صحبتى بشود. در آمريكا آنقدرمظلومين دارند پايمال مى شوند اصلا راجع به آمريكا صحبتى نيست كه اين چرا اين كار رامى كند. در شوروى هم آنقدر مظلومين پايمال مى شوند، صحبتى از آن هم نيست . در منطقه همهمين طور، آنقدر مردم و ملت هاى خودشان را، آن هم صحبتى نيست . اين فقط اينجاست ، ايراناسـت كـه حـكـومـتـش دارد اخـتـنـاق ايـجـاد مى كند و مردم همه شان مخالف با حكومت هستند لكنسـرنـيـزه است كه اينها را حاضر كرده و اينها مى آيند در خيابان ها، كه اين در دنيا بايداسـم ايـن را چـى گـذاشـت ؟ آنـى كـه قـلم دسـتش مى گيرد و اينها را مى نويسد، بايد چهاسـمـى رويـش بگذاريم ؟ آنى كه دستور مى دهد به اين رسانه ها و همه را هماهنگ مى كنديك وقت مى بينى از همه جا يك صدا بلند مـى شـود، ايـن را بـايـد چـى اسم بگذاريم رويش كه اينها چى مى گويند؟ اينها چه جورجـمـعيتى هستند؟ بافت مغزى اينها چه جور است ؟ اين گرفتارى هاست كه جمهورى ما در اينچـنـد سـالى كـه تـحـقـق پـيدا كرده است داشته و مجلس هم داشته و همه دولت و ديگران همداشـتـنـد. اگـر چـنـانـچـه ايـن گـرفـتـارى هـاى مـرتـفـع بـشـود و دنـيـا سـرعـقـل بيايد و آن چيزى كه واقعيت است بگويد، آن چيزى كه واقعيت است تبليغ بكند، كار ماآسان است . حـالا مـن نـمـى دانـم كـه اين آقايانى كه آمدند و رسيدگى كردند به خرابى هاى ايران ورفـتـند در عراق هم يك دسته فقط مجروح جنگى را آوردند به آنها نشان دادند كه اينها دربـيـن شـهـرها اينطور شدند لكن خرابى اى نداشتند كه نشان بدهند شايد دو تا ديوار همخـراب كـردنـد كـه نـشـان بـدهـند، آيا اينها بعد چه خواهند گفت ؟ خواهند گفت كه هم ايرانخـلاف كـرده و هـم عـراق ، ديـگـر هـيـچ حرف ديگرى نيست ؟ كه خوب واقعا اينها مى خواهندرسـيدگى كنند و مى خواهند بفهمند كه اندازه چى بوده ، ايران چه كرده ، آنها چه كردند؟در همان وقتى كه اينها مشغول رسيدگى بودند، آنها مى زدند ايران را. اين دلالت بر اينمى كند كه آمدند اينها با ما هستند، شما بيخودى خواستيد كه اينها بيايند حالا ما منتظر اينهـسـتيم كه ببينيم اينها چه مى كنند و چه خواهند كرد و چه خواهند گفت . اميدوارم كه اينها همبـه حـسـب وجـدان انـسـانـى عـمل بكنند و آنچه كه هست گزارش بدهند. بعد هم كه گزارشدادنـد، آنـهـائى كـه گزارش را مى گيرند، كارى به اين ندارند كه امريكا چه نظرى درايـن مـساله دارد و شوروى چه نظرى دارد و فرانسه چه نظرى دارد، به اينها كار نداشتهبـاشـنـد و حـكـومـت واقعى بكنند و آنچه هست به حسب واقع بگويند. ما هيچ توقعى از آنهانداريم الا اينكه آنها همان كه هست بگويند. و من اميدوارم كه اين مردم در صحنه ما بيشتر در صحنه باشند، از جنگ خسته نشوند. جنگ دراسـلام يـك امـرى بـوده اسـت كـه از آنـوقتى كه اسلام حكومت پيدا كرد جنگ هم همراهش بود،قبل از آن هم دنبال اين بودند كه نقشه ها را درست كنند، لابد اينطور است . همچو كه مدينهآمـد رسـول خدا و حكومت تشكيل شد، جنگ يا جنگ تحميلى بود يا هر چى بود در جنگ بود تاآخـر عـمـرش . آن روز هـم كه به لقاءالله مى خواست پيوند كند، بپيوندد، آن روز هم جيش(اسامه )اش بيرون شهر بود كه مى خواست جنگ بكند. اين جنگ يك چيزى است كه براىعـدالت ، جـنـگ لازم اسـت . اگـر مـردم عادل باشند كه ديگر جنگى در كار نيست ، اگر مردمانـسـان بـاشـنـد كـه ديگر جنگى در كار نيست . لكن وقتى كه يك دسته ، اكثريت مستضعفينپـايمال دارند مى شوند، وقتى كه تمام حيثيت اسلام و مسلمين در خطر است ، وقتى كه تمامحـيـثـيـت هـمـيـن مـلت مـا در خـطـر اسـت ، مـا كـه جـنـگ را شـروع نـكـرده ايـم ، مـا الان هـم درحـال دفـاع هـسـتـيـم !!! مـا !!! هـر روز تـقـريـبا بايد گفت بى استثناء آبادان تقريبا بىاسـتـثـنـاء هـر روز كـوبـيـده مى شود، زايد بر آن هم جاهاى ديگرى كه همه مى دانيد. ما مىخـواهـيـم كـه دسـت اينها كوتاه بشود كه به ما اينطور، به ملت ما اينطور تعدى نكنند. مادفاع داريم مى كنيم و ما از اول هم دلمان مى خواست كه جنگى نباشد و همه صلح باشد امامـى پـذيـرنـد شـمـا ايـنـكـه مـا و صـدام كـه دشـمـن اسـلام اسـت ، ازاول دشمن اسلام بودند، آنوقت كه من نجف بودم مى دانستم كه اينها دشمن اسلام هستند، همينها را مرحوم آيت الله حكيم تكفير كرد. اينها مشركند، ملحدند. شما مى پذيريد كه ما با آنهاسر يك ميز بنشينيم و مصالحه كنيم ، مصالحه اينكه خوب ، حالا شما اين كارها را كرديد عذر بخواهيدمـا هم بگوئيم كه ما هم اين كارها را كرده ايم ؟ هيچ وجدان انسانى ، اسلامى مى پذيرد اينرا؟ يـا خـيـر، مـا بـايـد آن مـطـلبـى كه داريم ، حق است و همه عالم اگر انصاف داشتند مىپـذيرند و !!! مى پذيرفت !!! ما آن را مى خواهيم ما چيز زايدى نمى خواهيم ، ما همان را مىخـواهيم ، از اول جنگ هم گفتيم ما جنگجو نيستيم ، ما مدافع هستيم ، دفاع هم يك حق مسلمى استكـه اسـلام و غـيـر اسـلام بـراى انـسـان قـائل اسـت . كـه !!! بـه !!! مـا الان درحـال دفـاع هـسـتيم . ما جوان هايمان تاكنون آنقدر شهيد داده اند، تاكنون مادرها آنقدر شهيدداده انـد، پـدرهـا آنـقـدر شـهيد داده اند، جوان ها آنقدر خون خودشان را داده اند، براى اينكهشـر ايـن قـدرت بـزرگ از سر ايران كم بشود، حالا كه بحمدالله رسيديم به اينجائىكـه دسـت هـا كوتاه شده ، حالا ما كوتاه بيائيم تا آنها دست شان بلند بشود؟ من به شماعـرض مـى كـنـم اگـر مـا يـك قدم عقب بنشينيم ، آنها صد قدم جلو مى آيند. ما محكم بايد درمـقـابـل ايـنـهـا بـايـسـتـيـم تـا ايـنكه آن آدمى كه اين فساد را در اين منطقه ايجاد كرده استسـركـوب بـشـود و آنهايى كه وادار كردند اينكه اين آدم اينطور، اين خبيث اينطور با مردمعمل بكند. آنها هم رسوا بشوند در دنيا، كه اينها بودند كه مى گويند كه ما طرفدار مثلاچـه هـسـتـيـم و مـا مـى خـواهـيـم صـلح بـاشـد و هـمـه قـدرت هـاى مـادنبال اين است كه صلح بشود. ما هم آمريكا را مى شناسيم و هم شوروى را مى شناسيم كه اينها هيچ كدام صلح طلب نيستندهـر دوشان جنگجو و با اسلحه مى خواهند ديگرى را از بين ببرند، منتها خوب دو تا قدرتدر مقابل هم ايستاده اند و (اللهم اشغل الظالمين بالظالمين ) نه او جرات مى كند كه يككـارى بـكـنـد، نـه اينها جرات مى كنند يك كارى بكنند. لكن نتيجه اينكه همه مظلومين جهاندارنـد صـدمـه اش را مـى بينند، دارند پايمال مى شوند و ما مى خواهيم كه خداى نخواستهيـك وقـت ايـران اين نحو نشود دوباره اين افعى ها از اطراف بريزند و هر چى داريد شمابـبـرنـد و هـر فـسـادى مى خواهند ايجاد كنند و جوان هاى شما را به آن فسادى كه در زمانرضاشاه و محمدرضا شاه مى خواستند بكشند كشيده بشود. وقتى ما !!! مى خواهيم !!! حقيم ومـى خـواهـيم حق را در اين ديار و انشاءالله در جاهاى ديگر پياده بكنيم ، ما چه باكى داريماز ايـنـكـه مـثـلا مـيـوه گـران اسـت ؟ ميوه گران هم ما و شما و همه برايمان گران است . يافرض كنيد كه فلان چيز كم است البته اگر كسى يادش باشد در اين جنگ هاى سابق مىداند كه قحطى بود كه پدر مردم را در مى آورد، نه گرانى ، قحطى بود. بحمدالله حالاقـحـطى نيست و مردم از اين حيث نگرانى ندارند كه چيز نباشد. از حيث گرانى ما هم نگرانهـسـتـيـم از اين گرانى ، همه نگران هستند اما چاره چى است ؟ چه مى توانيم بكنيم ؟ البتهفـكـرهـايـى دارنـد مـى كـنـند و انشاءالله اميدوارم موفق بشوند كه اين مساله هم انشاءاللهحـل بـشـود كه اميدوارم كه هم مجلس و هم دولت و اينها مشورت كنند با هم و راهى پيدا كنندكـه انشاءالله اين مشكل ملت هم حل بشود. و من از خداى تبارك تعالى براى همه شما سلامتو تـوفـيـق و عـزت و عـظـمـت خـواسـتـارم و بـراى شـهداى 15 خرداد و از 15 خرداد تا حالاشـهـدائى كـه در راه اسـلام جان خودشان را از دست دادند علو مقام و مرتبه مسئلت مى كنم وبراى بازماندگان آنها انشاءالله صبر و اجر مسئلت مى كنم و از همه آقايان مى خواهم كهدر مجالسى كه دارند به اين ملت دعا بكنند و از دعاهايى كه از ائمـه مـعـصـومـيـن وارد شـده اسـت غفلت نكنند و ماه شريف رمضان در پيش است و ماه شريفشـعـبـان الان مـاهـا در آن هـسـتيم ، از ادعيه ائمه معصومين استفاده كنند و براى اين ملت خير وسلامت طلب كنند و براى دشمنان اسلام خذلان و شكست را بخواهند. والسلام عليكم و رحمة الله تاريخ : 15/3/62 پيام امام خمينى به مناسبت سالگرد قيام 15 خرداد بسم الله الرحمن الرحيم سـالروز پـانـزدهـم خـرداد 42 فـرا رسيد. ملت عظيم الشان ايران خردادها را يكى پس ازديـگـرى پـشـت سـر گـذاشـت و بـه رغم تبهكاران جهان و سر سپردگانشان كه با انواعسلاح ها ملت ستمديده ايران را تهديد به سقوط مى كردند و خواب هاى خرگوشى براىبـلعـيـدن كـشـور و چـپـاولگرى هاى روزهاى سياه ستمشاهى مى ديدند، امروز كه پانزدهمخـرداد 62 را مـشـاهـده مـى كنيم ، استحكام پايه هاى حكومت اسلامى و قدرت نظام جمهورى وقـواى نـظـامـى و انـتـظـامـى از ارتش و سپاه سلحشور پاسداران و كميته ها و ژاندارمرى وشهربانى و بسيج و ديگر قواى عظيم مردمى روزافزون است و با عنايات خاصه خداوندمتعال و پشتيبانى ولى عصر و ناموس دهر ارواحنا لمقدمه الفداء ملت دلاور ايران مشكلاتىرا كـه هـر يـك براى از پاى درآوردن يك كشور قدرتمند كافى بود، يكى پس از ديگرىپـشـت سـرگـذاشـتـه و چـون سـدى عـظـيـم و صـفـى مـرصـوص درمقابل تبهكاران و تفاله هاى آنان ايستاده است و توطئه هاى شياطين بزرگ و كوچك خارج وداخل را به خواست خداوند قادر خنثى نموده و خط بطلان بر خيالات فاسدى كه بدخواهانو فرصت طلبان در مغزهاى پوچ خود مى پروراندند كشيده است . مـا امـروز دورنـمـاى صدور انقلاب اسلامى را در جهان مستضعفان و مظلومان بيش از پيش مىبينيم و جنبشى كه از طرف مستضعفان و مظلومان جهان عليه مستكبران و زورمندان شروع شدهو در حـال گـسـتـرش اسـت ، امـيـد بـخـش آتيه روشن است و وعده خداوند تعالى را نزديك ونزديكتر مى نمايد. گويى جهان مهيا مى شود براى طلوع آفتاب ولايت از افق مكه معظمه وكعبه آمال محرومان و حكومت مستضعفان . از پانزدهم خرداد 42 كه حكومت مستكبران جبار در اينسرزمين به اوج خود رسيده بود و مى رفت تا عربده شوم (انا ربكم الاعلى ) از حلقومفـرعـون زمـان طـنين افكند، تا 22 بهمن 57 كه پايه حكمرانى جباران عصر در اين مرز وبـوم فـرو ريـخـت و تـخت تاج دو هزار و پانصد ساله فرعون گونه ستمشاهى به دستتـوانـاى زاغـه نـشـيـنـان و سـتـمـديـدگـان تـاريـخ بر باد رفت و طومار تاراجگرى ها وحكمفرمايى هاى شيطان بزرگ و شيطانك هاى وابسته و پيوسته به آن در هم پيچيده شد،ايـامـى مـعـدود بـيـش نـبـود. و از 22 بـهـمن 57 تا امروز كه 15 خرداد 62 را در آغوش مىگـيـريـم سـاعـاتـى مـحـدود بـيـش نـيـسـت ولى تـحـولى كـه كـمـتـر از صـدسال بعيد به نظر مى رسيد با تقدير خداى بزرگ در اين ايام معدوده و ساعات محدوده تحقق يافت و جلوه اى از وعده قرآنكـريم نورافشانى كرد و چه بسا كه اين تحول و دگرگونى ، در مشرق زمين و سپس درمـغـرب و اقـطـار عـالم تـحـقـق يـابـد. (وليـس مـن الله بـمـستنكر) كه دهر را در ساعتىبـگـنـجـانـد و جـهان را به مستضعفان ، اين وارثان ارض بسپارد و آفاق را به جلوه الهىولى الله الاعـظم صاحب العصر ارواحنا له الفداء روشن فرمايد و پرچم توحيد و عدالتالهـى را در عالم بر فراز كاخ هاى سپيد و سرخ مراكز ظلم و الحاد و شرك به اهتزاز درآورد. (و ما ذلك على الله بعزيز) و ملت عظيم ايران لازم است كه شكر نعمت هاى غيرمتناهى الهى را در سالروز 15 خرداد بهجـان و دل بـجـا آورد و تـمـام آنـچـه گـذشـتـه و مـى گـذرد را از عـنـايـات خـاصه خداوندمـتـعـال بـدانـد كـه هـر چـه هـست از اوست و به سوى اوست . و رمز پيروزى اسلام بر كفرجـهـانـى را در ايـن قـرن كـه پـانـزدهـم خرداد 42 سرآغاز آن بود، در دوازدهم محرم حسينىجـسـتـجـو كند كه انقلاب اسلامى ايران ، پرتوى از عاشورا و انقلاب عظيم الهى آن است .مـلت بـزرگ ما بايد خاطره عاشورا را با موازين اسلامى هر چه شكوهمندتر حفظ نمايد وبـه بـركـت آن و ارزش بـى حساب ثارالله با حضور در صحنه ، انقلاب عظيم خود را هرچـه پـايدارتر نگه دارد و از پشتيبانى قواى مسلح در جبهه و پشت جبهه ، دست جنايتكارانرا از ميهن خويش قطع نمايد و طمع غارتگران جبار را براى هميشه ببرد و با پشتيبانى ازنـيـروهاى نظامى و انتظامى ، توطئه هاى گروهك هاى منحرف از اسلام را كشف و به مقاماتمربوطه گزارش دهد. اينجانب در پانزدهم خرداد 62 كه بحمدالله تعالى قدرت اسلام و دولت جمهورى اسلامىدر مـنـطـقـه زبـانـزد اسـت ، به دولت هاى كشورهاى اسلامى هشدار مى دهم كه از اشتباهاتگـذشـتـه دسـت بـردارنـد و بـا يـكـديـگـر دسـت بـرادرى دهـنـد و بـا خـضـوع درمـقـابـل خـداونـد تـعـالى و اتـكـال بـه قـدرت اسـلام ، دسـت ظـالمانه جباران و غارتگرانجهانخوار خصوصا آمريكا را از منطقه كوتاه كنند و اين توافق آمريكائى ، صهيونيستى ،لبـنـانـى را كـه سـلطـه آمـريـكـا را در مـنـطـقـه اسـتـوارتـر واسـرائيـل را بـر كـشـور اسلامى لبنان و پس از آن بر ساير كشورهاى اسلامى و عربىچـيـره خـواهـد كرد، محكوم و عملا نقض نمايند. و بدانند چنانچه كرارا گفته ام و شنيده ايد،اسـرائيـل بـه ايـن قـراردادهـا اكـتـفـا نـمـى كـنـد و حـكـومـت اعـراب را ازنـيـل تا فرات غصبى مى داند و دير يا زود با كمك آمريكا به نقشه شوم خود، اگر خداىنـخـواسـتـه فـرصـت پـيـدا كـنـد و حـكومت هاى عربى از خواب گران بيدار نشوند، جامعهعـمـل مى پوشاند. آيا براى مسلمانان و حكومت هاى كشورهاى اسلامى ننگ نيست كه آمريكا ازآن طـرف دنـيـا بـر مـقـدراتـشـان حـكـومـت كـنـد و بـه دسـتاسرائيل كافر غاصب همه را به دام اندازد و به خاك سياه بنشاند؟ آيا وقت آن نرسيده استكـه عـمـق تـوطـئه و شـيـطـنـت آمـريـكـا در وادار نمودن صدام عفلقى به هجوم به يك كشوراسـلامـى قـدرتـمـند را بفهمند؟ آيا نمى دانند كه وادار نمودن دولت هاى منطقه را مستقيم ياغـيـرمـسـتـقـيـم بـه كـمـك مـالى و نـظامى و تبليغاتى ، به صدام ، دشمن با اسلام ، نقشهشـيـطـانـى اسـت كـه شـمـاهـا با دست خود تيشه به ريشه خود زنيد و موجبات هلاكت خود ومسلمانان منطقه را فراهم نمائيد؟ آيا مسلمانان غيور منطقه باز به سكوت مرگبار خود ادامهمى دهند كه آمريكا و اسرائيل با مقدرات آنان بازى كنند و اسلام را تحت سلطه آمريكا درآورند؟ آيا درست است كه شوروى مسلمانان افغانستان را زير شديدترينفـشـارهـا قـرار دهـد و كـشـور اسـلامـى افـغـانـسـتـان رااشـغـال كـنـد و شـمـا ساكت باشيد؟ آيا روحانيون متعهد و نويسندگان و روشن بينان متعهدنـسـبـت به اسلام و مقدرات مسلمين باز به سكوت خود ادامه مى دهند و در انتظار مرگ اسلامروز شـمارى مى كنند؟ آيا اين يك مشت آخوندهاى روحانى نما كه با تشبث صدام محتضر، دربـغـداد جـمـع و به اسم اسلام و به نفع شرك ، با اسلام به خيانت برخاسته اند، جوابخداوند را در روز رستاخيز چه مى دهند؟ متصديان محترم جمهورى اسلامى كرارا تذكر دادندكـه دولت و ملت جمهورى اسلامى ، طالب اخوت ايمانى با مسلمانان جهان و منطقه و طالبزيـست مسالمت آميز با همه كشورهاى عالم است و امروز نيز كه تنها قدرت منطقه است ، همانمـطـلب را تـكـرار مـى كـنـنـد و صـلاح مـسـلمـانـان را در وحـدتمـقـابـل جـهانخواران و سلطه جويان مى دانند و نفاق و تفرقه را همان نحو كه قرآن كريمفرموده است موجب شكست و هلاكت مى دانند. مـلت و دولت ايـران امـروز كـه سـالروز پـانزدهم خرداد 42 و روز پانزدهم خرداد 62 مىبـاشـد از هـر زمـان پـيـوسـتـه تـر و مـصـمـم تـر و قـوى تـر درمقابل تجاوزگران و كمك كاران به آنان ايستاده و در صورت ادامه كمك به متجاوز كافر،راه ديـگـرى كـه هـيـچ گاه خواست آنان نيست را در پيش خواهند گرفت و همانطور كه حزببـعث عراق را به فاجعه و دريوزگى و تشبث به اين و آن كشاندند، با ديگر متجاوزان وكمك كاران آنان نيز مى توانند همانگونه عمل كنند. و بايد دولت هاى منطقه بدانند كه دروقـت گـرفـتـارى آنـان ، آمريكا و هيچ قدرت ديگر پشتيبانى از آنان نخواهند كرد. خداوندتبارك و تعالى مى فرمايد: (و لا تركنوا الى الذين ظلموا فتمسكم النار). خداوندا! ماآنـچـه امـر فـرمـودى بـه مـراعـات حـق اخـوت و نـصـيـحـت بـه بـرادران اسـلامـىعمل كرديم و آنان را به صلح و صفا دعوت نموديم و از تفرقه و نزاع تحذير كرديم ،تو خود آنان را از خواب غفلت بيدار فرما كه آنان در لب پرتگاه و حفير جهنم واقع شدهاند و مقدرات اسلام را تقديم دشمنان خداوند مى نمايند و از عاقبت شوم آن بى خبرند. بارالهـا! تـو عـنـايت فرمودى كه خرداد خونين عصر طاغوت به خرداد حكومت اسلامى در كشورولى الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداء تحول يابد. ما عاجزانه از مقام مقدس تو مى خواهيمكه عنايات خاصه خود را بر اين ملت كه براى رضاى تو قيام كرده و از 15 خرداد خونينتـاكـنـون از پاى ننشسته و جان و جوان و مال خود را فداى اسلام عزيز و ميهن خود نموده ،مـسـتـدام بـدارى و قـواى مـسلح اسلام را بر قواى كفر پيروز فرمايى و اسلام را در جهانگسترش دهى و دست ستمكاران مستكبر را از تجاوز به محرومان و مستضعفان قطع نمايى ودل هـاى هـمـه مـا را بـه نـور هـدايـت خـويش منور فرمايى و ملت عزيز ايران را در پيشبردجـمـهـورى اسـلامـى و سـركـوب مـنـحـرفـان و مـخـالفان با اسلام و پيروان آن مصمم ترفـرمـايـى تا اين انقلاب را به انقلاب جهانى مهدى موعود ارواحنا فداه ادامه دهند و جوانانعـزيـز مـا را در جـبـهـه هـاى دفـاع از قـرآن مـجـيـد و اسـلام بزرگ هر چه سريعتر پيروزفرمايى و شهداى مظلوم اسلام را بويژه شهداى نهضت و انقلاب اسلامى ايران از پانزدهمخـرداد 42 تـاكـنـون ، بـه رحـمـت جـاويـد خود غريق فرمايى و پدران و مادران و همسران وبستگان آنان را صبر و اجر وافر عنايت نمايى و آسيب ديدگان در جبهه و پشت جبهه را شـفـا و سـلامـت مرحمت فرمايى و قوه تقنينيه و قضائيه و مجريه و ساير متصديان امور وخدمتگزاران به اسلام و مسلمين و مخلوق خدا را هر چه بيشتر تقويت فرمايى . والسلام عليكم و رحمة الله روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 16/3/62 تلگرام تسليت امام خمينى به مناسبت درگذشت آيت الله انگجى بسم الله الرحمن الرحيم جناب حجت الاسلام آقاى ملكوتى امام جمعه محترم تبريز دامت افاضاته خـبـر رحـلت عـالم بزرگوار جناب حجت الاسلام آقاى انگجى رحمة الله عليه موجب تاسف وتـاثـر گـرديد. سوابق ايشان و خانواده معظم شان در حكومت طاغوت و مخالفت هايشان باسـتـمـشـاهـى بـر اهـالى آذربـايـجـان معلوم است . مراتب تاسف اينجانب را به اهالى محترمبـويـژه عـلمـاى اعلام و حجج اسلام دامت بركاتهم و خانواده معظم ايشان ابلاغ فرمائيد. ازخـداونـد تـعـالى رحـمـت بـراى ايـشـان و سلامت و صبر براى خاندان محترمشان خواستار وپيروزى براى ملت ايران بويژه اهالى محترم آذربايجان خواستارم . والسلام عليكم و رحمة الله روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 21/3/62 بـيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه و جماعات استان هاى خراسان ، فارس ، باختران،و ائمـــه جـــمـــاعــات قـم و تـهـران ، طـلاب غـيـر ايـرانـى مـقـيـم قـم و روحـانـيـونمـسـؤول دفتر نمايندگى امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى كيفيت نزول قرآن در ابهام باقى مانده است بسم الله الرحمن الرحيم از آقـايـان عـلمـا، دانـشـمـندان ، وعاظ محترم كه در اينجا حضور دارند و زحمت كشيده اند و منبخواهم اسم كلياتش را ببرم لازم نمى دانم !!! به همه !!! از همه تشكر مى كنم و از همهآنها در اين ماه مبارك رمضان ملتمس دعا هستم براى پيروزى اسلام و براى قطع يد اجانب ازممالك اسلامى . در ماه مبارك رمضان قضيه اى اتفاق افتاد كه ابعاد آن قضيه و ماهيت آن قضيه در ابهام الىالابـد مـانـده اسـت بـراى امـثـال مـاهـا و آن نـزول قـرآن اسـت .نـزول قـرآن بـر قـلب رسـول الله در ليـلة القـدر، كـيـفـيـتنـزول قـرآن و قـضـيـه چـه بـوده اسـت و روح الامـيـن در قـلب آن حـضـرت قـرآن رانـازل كـرده اسـت و از طـرفـى خـدا (انـا انـزلنـاه فـى ليـله القـدر) ايـننـزول قـرآن در قـلب پـيـغـمـبـر در ليـله القـدر كـيـفـيتش چيست ؟ بايد بگويم غير از خودرسـول اكـرم و آنـهـايـى كه در دامن رسول اكرم بزرگ شدند و مورد عنايت خداى تبارك وتـعـالى ، عـنـايـات خـاص او بـودنـد بـراى ديـگران مطلقا در حجاب ابهام است كه مسالهتنزل چى است ، نزول در قلب چى است ، روح الامين چى است ، كيفيت وارد شدن روح الامين باقرآن در قلب رسول الله چى است ، (ليله القدر) چى است ؟ اينها مسائلى است كه بهنـظـر سـطـحـى يك مطالب آسانى است و گاهى هم يك حرف هايى گفته شده است لكن بهشـمـا عـرض كـنـم كـيـفـيـت نـزول قـرآن در ابـهـام بـاقـى مـانـده اسـت بـراىامثال ما و كيفيت نزول ملائكه الله در ليله القدر و ماهيت ليله القدر و اين دعوتى كه خداىتـبـارك و تـعـالى بـه حـسـب آن چـيـزى كـه از رسـول اكـرممـنـقـول اسـت كـه (دعـيـتـم الى ضيافة الله ) ضيافت چى هست و كى پذيرفته است اينضـيـافت را و براى مقدمات پذيرش !!! اين زيارت !!! اين ضيافت چى هست و خود ضيافتچـى هـست ، بايد عرض كنم كه غير از خود رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم كسىبـه ايـن ضـيـافـتـى كه خداى تبارك و تعالى دعوت كرده است ، آنطور كه او اجابت كردهاسـت كسى اجابت نكرده است . دعوت مراتب دارد، اجابت هم مراتب دارد. آن مرتبه اعلاء اجابتآنـى اسـت كـه پـس از حـصـول مـقـدمـات و ريـاضـاتـى كـهرسـول خـدا صـلى الله عـليـه و آله و سـلم كـشـيـده اند منتهى شد به اينكه خداى تبارك وتـعـالى از او ضـيـافـت كـرد به نزول قرآن . قرآن آن نعمتى است كه در ضيافتى كه ازرسـول خـدا شـده اسـت ، آن نـعـمـتـى اسـت كـه در آن سـفـره اى كـه ازازل تا ابد پهن است پيغمبر اكرم برخوردار از آن بوده و مقدمات آن مـقـدمـاتـى اسـت كـه سـال هـاى طـولانـى ريـاضات معنوى كشيده است تا رسيده است بهآنجايى كه لايق اين ضيافت شده است و مهم قضيه اعراض از دنياست . اعراض از دنيا و غير خدا، تنها راه ورود به ضيافة الله است آن چـيـزى كه انسان را به ضيافتگاه خدا راه مى دهد اين است كه غير خدا را كنار بگذارد وايـن بـراى هـر كـس مـيـسـور نـيـسـت ، بـراى افـراد انـگـشـت شـمـارى كـه در راس آنـهـارسـول الله اسـت مـيـسور بوده . آن توجه قلبى به مبدا نور و اعراض از ماوراى او، او رالايـق كـرد بـه ضـيـافـه الله و لايق كرد براى اينكه قرآن يك مرتبه به طور بسيط درقـلب او وارد بـشـود. ليـله مـبـاركـه يـكـى از احـتـمـالاتـش بـنـيـه خـودرسـول اكـرم اسـت كـه مشكات نور الله است و احتمالات ديگر هم هست . مهم ادراك اين معناستكـه مـراتـب كـمـالات انـسـان بـراى ورود در ضيافت خدا زياد است و بايد از مقدمات شروعبشود. مقدمات هم همانى است كه توجه به غير نداشتن و غيرى را نديدن و جز خدا نديدن وتـوجـه بـه هـيـچ چـيز غير از او نداشتن . در اينجا بايد عرض كنم كه از همه مردم اين معنامـطلوب است و اگر بخواهند در ضيافت خدا وارد بشوند به اندازه وسع خودشان بايد ازدنـيـا اعـراض كنند و قلب شان را از دنيا برگردانند، لكن براى جامعه روحانيت كه جامعهوعـاظ هـم در بـيـن آنـهـاسـت يك مطلوبيت ديگرى دارد. پيغمبر در يكى از فرمايشاتشان مىفـرمـايـند كه (شيبتنى سورة هود) آيه اى كه در !!! سوره !!! سوره هود وارد شده استدر سوره شورا هم به استثناى يك كلمه وارد شده است لكن سوره هود را ايشان مى فرمايندكـه (شـيـبـتـنـى ) بـراى ايـنـكـه در آنـجـا امـر بـه اسـتـقـامـت خـودرسول خدا و كسانى كه با او هستند هست ، تابعين او. اين است كه استقامت ملت را هم پيغمبرسـنـگـيـنى را در دوش خودش مى ديد و نگرانى اى كه پيغمبر داشت نسبت به اينكه استقامتنكند ملت ، نكند امت ، اين بود كه ، به حسب احتمال قوى اين بود كه ايشان را وادار كرد بهايـنـكـه ايـن كـلمـه را بـفـرمـايـنـد. اسـتـقـامـت در هـر امـر و ايـندنبال اين است كه انسان توجه به خداى تبارك و تعالى داشته باشد و به پيامبران خداو خـصـوصـا پـيـامـبر خاتم كه اينها چه نحو زندگى كردند و با چه مصيبت هايى استقامتكـردنـد و در ايـن بيست و چند سال كه پيغمبر اكرم در بين اين مردم بود چه مصيبت هايى ازهـمـيـن مـردم ديـد و چه مصيبتهائى را پيش بينى كرد و توجه به اينكه او ولى امر اين ملتاسـت و اسـتـقـامت اين ملت هم از او خواسته شده است و (فاستقم كما امرت و من تاب معك )اين است كه موجب نگرانى رسول خداست . اگر امروز جامعه روحانيت در سرتاسر كشور ما،چـه روحـانـيـيـنى كه اشتغال به يك عملى داشته باشند از اعمالى كه در جمهورى اسلامىلازم اسـت و چـه آنهايى كه اشتغال ندارند، چه ائمه جمعه و چه ائمه جماعات و چه علمايىكه در غير اين دو شغل هستند و در بين مردم براى ارشاد هستند و چه وعاظ محترم ، اينها الاناسلام سپرده به اينهاست . پيغمبر اكرم توجه به اين ملت دارد، تمام ذرات كارهاى ما تحتنظر خداى تبارك و تعالى است و نامه اعمال ما به حسب روايـات عـرضـه مـى شـود بـه امـام وقـت ، امـام زمان سلام الله عليه مراقب ما هستند، مراقبروحـانـيت هستند كه چه مى كنند اينها. امروز كه اسلام به دست آنها سپرده شده است و تمامعـذرهـا مـنقطع شده است ، نمى توانند بگويند نمى توانستيم ، نمى توانند بگويند نمىدانـستيم ، نمى توانند بگويند كه رژيم شاهنشاهى ما را نمى گذاشت كارى انجام بدهيم .هـمـه ايـنـهـا مـرتـفـع شـده اسـت و اسـلام بـه دست شما افتاده است ، به دست روحانيون درسـرتـاسـر كـشـور و تـحـت مـراقـبـت شـديـد هـسـتيد، مراقبت خداى تبارك و تعالى و مراقبتفرشتگانى كه مامور اين كار هستند. (و الله من ورائهم محيط) ماه رمضان ها مى آيد و مىرود و مـاه هـا يـكـى پـس از ديگرى مى روند و عمرها هم مى رود، آنچه كه باقى مى ماند آنصـفـحـات اعـمـال شـمـاسـت كـه در قـلب شـمـا ثـبـت اسـت و شـايـد نـامـهعـمل هم همان باشد، قلب شما نسبت به دنيا چه بوده است ، دنيا با قلب شما چه كرده استو شـما توجه تان به دنيا چه اندازه بوده است . آن روزى كه دست تان نمى رسيد زاهد وعـابـد بـوديـد، آن روزى كـه دسـت رسيد خداى نخواسته عكس او بود؟ مراقبت در كار است .امـروز مـسـووليـت روحـانـيـت و كسانى كه در اين لباس مقدس هستند، مسووليتى است كه درطـول تـاريـخ بـر عهده روحانيت نبوده است . در طول تاريخ از صدر اسلام تاكنون جمعيتهاى روحانيت اينطور حجتى كه بر آنها امروز تمام است ، حجت بر آنها تمام نبوده است . درطـول تـاريـخ يـك همچو فرصتى براى هيچ كشورى پيدا نشده است و اسلام به دست شماسپرده شده است و از شما مى خواهند حفظش را. به دست اين ملت سپرده شده است و از اين ملتمـى خـواهـند حفظش را، شما در ارشادات ، در توجه نداشتن به زرق و برق دنيا مهم توجهقـلبـى اسـت . داشـتـن مـال ، داشـتن خانه ، داشتن چيز، اينش مهم نيست ، مهم اين است كه قلبانـسـان را، قـلب انـسـان را ايـنـهـا تـسـخـيـر كـنـنـد. ايـنـكـهمـال انـدوزى و ثـروت انـدوزى مـذمـوم اسـت بـراى ايـن اسـت كـه ايـنمـال انـدوزى و ثـروت انـدوزى و امـثـال ايـنـهـا و زرق و بـرق دنـيـادل انـسـان را مـى كـشاند به طرف غير خدا و از آن ضيافت هاى خدا محروم مى كند. بخواهيددعـوت خدا را به ضيافت اجابت كنيد و وارد بشويد در ضيافه الله بدون اينكه قلب هاىخـودتـان را از ايـن دنـيا منسلخ كنيد امكان ندارد. اولياء خدا آن چيزى كه پيش شان مهم بودتـهـذيب نفس بود و دل كندن از غيرخدا و توجه به خدا. تمام مفاسدى كه در عالم واقع مىشـود از ايـن تـوجه به خود است در مقابل توجه به خدا. تمام كمالاتى كه براى اولياءخـدا و انـبـيـاء خـدا حـاصـل شـده اسـت از ايـن دل كندن از غير و بستن به اوست و علامات اينمسائل در اعمال ماها ظاهر مى شود. علاوه بر اينكه ما مسووليت خودمان را، مسووليت شخصىداريم ، مسووليت نوعى هم به عهده ماست ، مسووليت ملت هم به عهده ماست . همانطورى كهسوره هود به پيغمبر فرموده است كه : (فاستقم كما امرت و من تاب معك ) به شما هممـى گـويـد كـه اسـتـقـامت كنيد و از استقامت خودتان مردم را مستقيم كنيد. اگر مردم از ما خطاببينند و اگر چنانچه انصراف پيدا كنند از روحانيت براى خطاهاى بعض از ما، مسووليت ،مـسـووليـت شـخـصـى نـيـسـت ، مـسووليت اسلامى است ، مسووليت عمومى است . اگر ما خداىنـخـواسـتـه بـا اعـمـالمـان طـورى بـكـنـيـم كه اين ملت از ما جدا بشود و اين ملت ما را زيرسـوال قـرار بـدهـد كـه شـمـا امـروز كـه دسـت تـان بـاز اسـت يـك نـحـو ديـگـر داريـدعمل مى كنيد و جدا بشود از شما، اين مسووليت اسلام به عهده ماست ، اسلام به انزوا كشيده مى شود و آنهايى كه با اسلام مخالفند روى كار مى آيند خداى نخواسته و اين مسؤ وليتبه عهده ماست . قضيه ، قضيه شخصى نيست كه يك شخص بگويد خوب من يك همچو كارىمـى كـنـم به ديگران چه . اين نيست مساله . سابق هم وقتى كه يك طلبه كارى مى كرد مىگـفـتـنـد طـلبه ها اينطورند، اگر خداى نخواسته يك روحانى يك كارى مى كرد مى گفتندروحانيون اينطورند. حالا ديگر مساله اينطور است كه اگر اسلام شكست بخورد به وسيلهمـاهـا شـكـسـت خـورده است . اگر شما درست بشويد اسلام شكست نمى خورد، با درست شدنشـمـا مـردم درست مى شوند، با مهذب شدن شما مردم مهذب مى شوند. اگر خداى نخواستهدر منبر شما چيزى بگوييد كه خودتان عاملش نيستيد و در مسجد چيزى بگوييد كه خودتانبـر خـلاف او عمل مى كنيد، مردم دل هاشان از شما منصرف مى شود و اين كم كم موجب شكستاسلام مى شود و اين به عهده همه ماست . اين مفاسدى كه در دنيا هست و الان اين جنجالى كهدر دنيا هست و اينطور به جان هم افتاده اند همه اش براى اين است كه توجه به خود دارندو توجه به خدا ندارند، اخلاق الهى ندارند، اخلاق حيوانى و هر روز اين اخلاق حيوانى رازياد مى كنند. اگر جنگ براى ايران پيش مى آيد نه اين است كه بر اينكه اسلام را تقويتكـنـنـد جـنگ با ايران مى كنند. براى اين است كه هواى نفس به آن اندازه شده است كه نمىتواند يك كس ديگرى را قدرتمند ببيند. اگـر دنـيـا در آتـش ايـن دو ابـرقـدرت مـى سـوزد بـراى هـمـان هـواى نـفـسـى اسـت كـهعـمـال ايـن دو ابـرقـدرت و خـود آنـهـا دارنـد. اگر كشورهاى اسلامى در آتش اين مفاسد مىسـوزد براى اين است كه كسانى كه متصدى آن امور هستند هواهاى نفسانى دارند و خودشانرا مى بينند و همه را براى خود مى خواهند. اخيرا نمى دانم كه توجه كرديد يك مطلبى رارئيس جمهور آمريكا گفته است و يك مطلبى هم صدام ، رئيس جمهور آمريكا گفته است كه ،يعنى اعلام كرده است يك هفته براى ملت زير بند و از مردم ، ملت ها خواسته است كه شماهابـايـد بـراى آزادى خـودتـان از ايـن كـسانى كه شما را در بند كشيدند جديت كنيد و رئيسجـمـهـور گـفـتـه مـن هم با شما موافقم . من نمى دانم كه اين مطلب را براى كى مى گويد.بـراى ايـن مـلت هـايـى كه همه در بند خودش هستند مى گويد؟ او كه مى داند مطلب را، مىخـواهـد كـى را اغـفـال كـنـد؟ مـى خـواهـد مـلت امـريـكـا رااغفال كند؟ ملت امريكا مى داند از پيش كه شما چه كرديد با دنيا. مى خواهد بلوك شرق رافقط اشخاصى !!! بايد !!! كه مردم را به بند مى كشند معرفى كند؟ همه مى دانند كه هردو هستيد. مى خواهد اين ملت هايى كه در تحت بند هستند بگويد كه به من ربطى ندارد كهايـن مـلت هـا شـايد اكثرا زير بند آمريكا هستند، در بند آمريكا هستند؟ مى خواهد چى بگويدايـن آدم ؟ يـك هفته براى ملت هاى در بند كه از مردم امريكا خواسته است كه شما در اين امرجـديـت كـنـيـد و هـمـه مـردم را خـواسـتـه اسـت كه !!! تا !!! اگر آزادى بخواهيد بايد آزادىديگران را هم بخواهيد. خود ايشان چه فكرى مى كند؟ اگر ملت هاى در بند اينها هستند، كههمه شان يا اكثرشان در بند شما هستند، كى بايد اينها را آزاد كند؟ چه جور بايد اينها راآزاد كـنـنـد؟ بـا پـشتيبانى شما آزاد كنند؟ از آن طرف هم صدام ماه مبارك رمضان را خواستهاست كه جنگ موقوف باشد براى اينكه ايشان به عباداتش برسد و اين ماه (تعبيرات آنها اين است ) اين ماه خداست ، اين ماهى است كه براى عبادت است. بعضى شان هم مى گويند اين ماهى است كه جنگ در او حرام است . اين هم معلوماتشان است. مى گويد پيغمبر به كفار هم مهلت مى داد، آتش بس مى كرد. پيغمبر اكرم به منافقين هممهلت مى داد؟ پيغمبر اكرم اگر چنانچه منافقين مى آمدند و مى گويند به ما مهلت بدهيد ماديـگر مسلمان هستيم و ما با شما هستيم و مهلت بدهيد مى خواهيم عبادت و نمى دانم چه بكنيمو مـى ديـد كـه دارند توطئه مى كنند و مى خواهند كه خودشان را قوى كنند به اين مهلت وهـجـوم كـنـنـد، بـاز هم پيغمبر مهلت مى داد؟ پيغمبر به كفار مهلت مى داد براى اينكه كفارمطلب شان معلوم بود، آنها پرونده شان واضح بود و روشن ، اما به منافقين كه در ظاهرمى خواهند عبادت كنند و مثلا آنهايى كه در زمان حضرت امير سلام الله عليه بودند و پينههـم در جـبـين هاشان بود، به يك همچو اشخاصى هم مهلت مى داد؟ مهلت براى او جايز بودكـه بـه تـوطـئه گـرهـا مـهـلت بـدهد كه دست و پاى خودشان را جمع كنند و حمله بالاتربـكـنـنـد؟ مـا كـه مـى شـناسيم اينها را، ما كه حزب بعث را مى شناسيم ، ما كه صدام را مىشـنـاسـيـم ، مـا كـه مى دانيم كه او براى اصلاح هيچ وقت دستش را دراز نكرده ، او با اسماصـلاح مى خواهد افساد كند. مى خواهد ما را اغفال كند، به دنيا هم بگويد كه ببينيد من چهآدم سالمى هستم ماه مبارك كه براى روزه است و براى نماز است و براى اطاعت خداست ديگرما جنگ نكنيم . درياها را ديگر لااقل چيز نكنيم تا اينكه نفت ها را صادر كند و اسلحه ها را هموارد كـنـد و هيچ كه هم مزاحمش نباشد و همان بين رمضان اگر خودش را ديد كه قوى است ،حمله كند. كدام عاقل اين را مى پذيرد؟ اين ملتى كه جوان داده است اعم از اينكه كشته شدندو شـهـيـد شـدنـد يـا مـعـلول شـدنـد و حـالا رسـانـده اسـت بـه ايـنـجـائى كـه طـرفمقابل را به عجز و لابه درآورده ، باز اغفال بشود و مهلت بدهد كه شما دست و پايتان راجـمـع كـنـيـد و حـمـله كـنـيد و عربستان درست كنيد و نمى دانم خوزستان را عربستان كنيد وامثال اينها؟
|
|
|
|
 |
|
 |
|