|
|
 |
|
 |
|
اگر چنانچه علم در يك قلب فاسد وارد شد، ضررش بيشتر از نادانى است اگر چنانچه ما فرض مى كرديم كه بشر مهذب بود و عالم نبود، دنيا با آرامش ، با آرامشخاطر زندگى مى كرد. اگر ما فرض مى كرديم كه علم توى كار نبود، فقط تهذيب نفسبـود، البـتـه خـيـلى عـقـب بـود بـشـر از اينكه علم ندارد، خيلى نقيصه بزرگ داشت ، لكنرويـهـمرفته اش براى بشر، صلاح اين است كه آموزش داشته باشد. اگر امر داير شدبـيـن ايـن دو تـا، صـلاح بـشـر ايـن اسـت كـه عـلمتـحـصـيل بكند، يا صلاح بشر اين است كه تربيت معنوى داشته باشد؟ ما شك نداريم درايـنـكـه اگـر امـر بـيـن ايـن دو تا باشد، داير بين اين دو تا، يعنى اگر يكى آمد ديگرىنـبـاشـد، اگـر عـلم آمـد تـهـذيب نباشد، اگر تهذيب هم آمد علم نباشد، اگر اين بشر مهذببـاشـد، آزار بـه كـسى نرساند، مردم را رنج ندهد، با مردم رئوف باشد، مردم را برادرخـود بـداند، بشر را برادر و همتاى خود بداند، اگر يك همچو معنائى با همه شوونى كهتـهذيب نفس داشت ، بود، علم هم هيچ نبود، مردم در آسايش بودند. و اگر علم بود و تهذيبنـبـود، اگـر انـبـيـا را مـا اسـتـثـنـاء بـكـنـيـم از بـشـر، ازاول انـبيائى در كار نبودند و بشر خودش خود به خود بزرگ مى شد، اگر اينطور بود،تـمـام بشر به هلاكت و به ناسامانى مى رسيد و روى خوش در بين بشر اصلا پيدا نمىشد. الان كه مى بينيد كه يك عدد بسيارى از مردم خوب هستند و آن توده هاى مردم است ، ايناز بـركـت همان تربيت هاى معنوى انبياء خداست . تربيت هاى معنوى انبياء خدا، در عين حالىكـه هـمـه قـبـول نـكردند اين تربيت را، معذلك آنقدر در دنيا نور افكنده است كه توده هاىمـردم ، تـوده هاى ضعيف مردم ، همه خوب هستند. كمتر در آنها اين فسادها يپدا مى شود. اگرما فرض بكنيم كه شماهائى كه از اول مى خواهيد آموزش بدهيد و نهضت سواد آموزى درستكـرديـد، هـمـراه او، شـمـا پـرورش نـداشـتـه بـاشـيـد و تـهـذيـب نفس نداشته باشيد، اينعـمـل شـما خيلى خوب ، اما هدر رفته است ، همراهش بايد اين باشد. و اگر چنانچه شمايىكـه مـتـكـفـل آمـوزش نـونـهـالان هستيد، فقط دنبال اين باشيد كه ما علم شان را درست كنيم ودنبال پرورش شان نباشيد، دنبال تهذيب نفس نباشيد، شما هم موفق در كار نخواهيد بود،يعنى يك خدمت مثبتى براى كشور خودتان نكرديد. بـالاتـر از ايـنـجـا، دانـشـگـاه است . اگر اساتيد دانشگاه فقط همّشان اين باشد كه درسبگويند (البته دانشگاه هاى سابق ما، درس هم درست نبود، اگر بود، ما اينقدر عقب نماندهبـوديـم از دانـش هـم ، حـالا ما فرض مى كنيم كه خير، خوب حالا هم انشاءالله خوب است ).فـقـط بـنـايـشان بر اين باشد كه تعليم كنند اينها را، پهلويش تربيت نباشد، تربيتمـعنوى نباشد، از دانشگاه آنها مى آيد بيرون كه فساد مى كند. حوزه هاى علمى هم همين طوراسـت . اگـر در حـوزه هـاى عـلمـى قديمى تهذيب نباشد، اخلاق نباشد،آموزش معنوى نباشد،فقط آموزش علمى باشد، فقط علم در كار باشد، آنجا هم افرادى از آن خواهند بيرون بيايد كه دنيا را هلاكمـى كـنـند، به هم مى زنند. پس آن دو ركن آموزش با ركن پرورش بايد بگوئيم كه اينهابـا هـم هـسـتـنـد و اگـر بـا هـم در يـك جـمـعيتى ، در يك بنگاهى ، در يك مدرسه اى ، در يكدانـشـگـاهـى ، ايـنـها همدوش هم رفتند و جلو رفتند، آنوقت است كه ما استفاده از دانشگاه مىكنيم ، استفاده از حوزه هاى علمى مى كنيم ، استفاده از همه جا مى كنيم ، از آموزش هاى پائينو بـالا، هـمـه جـا، هـمـه مـراتـب . بـنابراين چيزى كه مهم است ، قضيه پروراندن روح ايناطـفـال از كـوچـكى تا برسد در هر جا كه مى روند، آنها را تربيت روحى بكنند و تربيتعـلمـى ، اگـر چـنـانچه علم در يك قلب فاسد وارد شد، در يك مغز فاسد از جهت اخلاق واردشـد، ضـررش بـيشتر از نادانى است . نادانى فقدان يك امر بزرگ است ، اما ديگر ضررزدن نـيست و نابود كردن نيست . خلاف اينكه اگر دانش باشد بدون بينش اخلاقى و بينشنـفـسانى و الهى ، اين است كه بشر را به هلاكت مى رساند. انبيا هم آنقدرى كه در تربيتپافشارى مى كردند و آنقدرى كه مردم را سوق مى دادند به اينكه مهذب باشند، آنقدر علمرا سـوق نـمـى دادنـد بـه عـلم . سـوق بـه تـهذيب بيشتر از او است براى اينكه او فايدهبـيـشـتر است . البته علم هم يك چيزى است كه مورد نظر همه بوده و هست ، لكن اينها بايدبا هم باشند. اينها يك دو بالى هستند كه اگر يك ملتى بخواهد پرواز كند طرف سعادت، با دو تاى اينها بايد پرواز كند، يكى اش كه ناقص باشد نمى شود. و من اميدوارم كهشـمـا آقـايـان اسـاتيد دانشگاه ، علماى حوزه ها، اين روابطتان را حفظ بكنيد. يكى از خيانتهـائى كـه بـه اين كشور شد، جدا كردن فيضيه به اصطلاح با دانشگاه بود. اساتيد ازمـلاها مى ترسيدند مى گفتند اينها هيچ اند، اينها تهى مغزند، اينها هيچى نمى دانند، حوزههـاى مـا هم از دانشگاهى ها مى ترسيدند، مى گويند آنها بيدين اند همه شان . تفاهم وقتىبـشـود، مـن گمان مى كنم امروز اينجور نيست ديگر مساءله . وقتى كه پاى علما در دانشگاهبـاز شـد و پـاى اسـاتـيـد دانـشـگـاه در حـوزه هـا باز شد، آنوقت مى فهمند كه مساءله چهجـنـايـتـى وارد شده است بر اين كشور. وقتى كه اساتيد دانشگاه تشريف بردند به قم وبـا آقـايـانـى كـه مـشـغـول هـسـتـنـد بـه ايـن كـارهـا تـمـاس گـرفـتـنـد و با هم نشستند ومـسـائل را طـرح كـردنـد، آنـوفت مى فهمند كه اينقدر فرياد كه زده مى شود كه اسلام يكفـرهـنـگ غـنـى اى اسـت در همه چيز، اين اسباب اين نمى شد كه آنوقت در ديوارهاى دانشگاهنـوشـته بشود كه اسلام يك ، يا به تعبير اينطور هم نباشد، نظير اين را. اين براى ايناسـت كـه تـفـاهـم در كار نبوده است . از اول اينطورى مى خواستند درست بكنند دانشگاه را واطـفـال مـا را از اول مـى خـواستند به يك فرمى اينها را بار بياورند كه دشمن بشوند بااسلام و با هر چه كه مربوط به اسلام است . اسم آخوند را توى دانشگاه نمى شد ببرى، اسـم دانشگاهى هم در محيط فيضيه نمى شد ببرى . هر يك از اينها اگر مى رفتند آنجا،خـودشـان را غريب مى ديدند، خودشان را هيچ مى ديدند، مى ديدند چه محيط بدى وارد شدهانـد. اين براى اين بود كه اينطورى درست كردند تا اينكه اين دو جبهه اى كه مى توانندكـشـور را حـفظ كنند و مى توانند نجات بدهند از گرفتارى ها، اينها دشمن هم بشوند. اينسـركـوبـى او را بـكـنـد، او سـركوبى اين را بكند آنها نتيجه اش را بگيرند و نتيجه راگرفتند، ديديم كه گرفتند. آنقدر پافشارى در دشمن كردند اين دو قشر، براى چه بود؟ آنقدر تبليغات سوء از همه اطراف نسبت به اين طبقه مظلوم علما و ازآن طـرف در آنـجـا، آنـهـمه تبليغات براى دانشگاهى و دانشگاه و اينها چه بود؟ براى چهاينطور بود؟ خوب ، براى اين بود كه مى ترسيدند كه اگر اينها به هم نزديك بشوندو تـفـاهـم كنند، بفهمند كه اسلام چه چيز است . اگر بروند اين آقايان اساتيد دانشگاه درحـوزه هـاى عـلمـى و پـيـش اسـاتـيد ببينند كه اسلام چيست وحشت نمى كنند آنوقت . آنوقت مىفـهـمـنـد كـه مـا چـقـدر مـصـيـبـت كـشـيـديـم در ايـن دوران هـا و خـصـوصـا ايـن پـنـجـاهسـال ، بـراى ايـنـكه ما با برادرهاى خودمان دشمن بوديم ، هر كدام ديگرى را تضعيف مىكرديم . شما توجه داشته باشيد به اين معنا كه بايد اين پيوند بين دانشگاه و فيضيهبرقرار باشد. بين حوزه هاى علميه قديمى و حوزه هاى علمى جديد بايد پيوند باشد تابـتـوانـيـد شـمـا كـشـور خـودتان را حفظ كنيد. كشور شما اگر چنانچه شما دو قشر، قشردانـشـگـاهـى ، جـوان هـاى دانـشـگـاه ، اسـاتـيـد دانـشـگـاه ، مـعلم هاى دبيرستان و دبستان وامـثـال ذلك ، كـوشش كنند به اينكه بچه ها را با حوزه هاى علمى آشنا كنند، علماى آنجا همكـوشـش كـنـنـد كـه اهـل عـلم آنـجـا و جـوان هـاى تـحـصـيـلكـرده ومـحـصـل آنـجـا را با دانشگاه نزديك كنند، هماهنگ كنند، اگر اين دو قشر هماهنگ بشود و اگرصـالح بـشـود اين دو قشر دانشمند، كشور ما هيچ نقص ديگرى نمى تواند پيدا بكند. همهمـصـيبت ها براى اينهاست . يك فردى كه رفت در دانشگاه و به آنطور فساد بيرون آمد كهامـثـال اشـخـاصـى كـه شـمـا مـى دانـيـد، ا لبته يك كشور را به باد فنا خواهد داد و اگرصالح باشد هم ، صلاح در يك كشورى ايجاد خواهد شد. (اذا فسد العالم فسد العالم ) عالم را عالم فساد مى كند، توده مردم فاسد نمى كند. قطعنامه كنفرانس فاس ، بيمه كردن اسرائيلاست الان مـا از دسـت عـلمـاى ايـن دو ابـر قـدرت داريـم رنـج مـى كـشيم ، براى اينكه آنها علماىفاسد، علماى سوء هستند. اين رنج كه ما داريم از اين كشورهاى اسلامى خودمان مى بريم ،شـمـا مـى دانـيـد كـه در فـاس چـه گـذشـت ؟ و بـعـد از اواسرائيل چه كرد؟ راجع به فاس خيل حرف زده شده است ، من آنها را ديگر تكرار نمى كنم. راجـع بـه ، يـك كـلمه من صحبت مى كنم كه آيا اين بندى كه ، بند هفتم كه ادعا مى شود،بـعـضـى از آنـها ادعا مى كنند كه اسرائيل به رسميت شناخته نشده است ، آيا شناخته نشدهاسـت ؟ يـا فـقـط شـنـاخـته شده است ، يا شناخته شده با يك امر زايد؟ وقتى كه كشورهاىاسـلامـى مـى نشينند با هم و از شوراى امنيت مى خواهند كه بيايد و امنيت را در همه كشورهاىمنطقه ، امنيت را در اينجاها تاءمين بكند، اسرائيل از كشورهاى منطقه نيست ؟ هست . اگر هست ،استثنا شد در اين كنفرانس فاس يا استثنا نشد؟ خوب استثنا كه نشده ، از كشورهاى منطقههـم هـسـت . خـوب ، وقـتـى شـمـا هـمـه گـفـتـيـد كـه بـايـداسـرائيـل هـمـانـطورى كه حجاز، همانطورى كه لبنان ، همانطورى كه جاهاى ديگر تاءمينبـشـود و امـنـيـت بـاشـد، بـه طورى كه اگر يكى شان بخواهند به ديگرى تعدى بكنند،شـوراى امـنـيـت جـلويـشـان را بـگـيـرد، ايـن مـعـنايش اين است كه اگر يكى بخواهد به ايناسـرائيـل صـدمـه اى بزند، يكى بخواهد عليه او كارى بكند، شوراى امنيت بايد به حكمهـمـه ايـن آقـايـانـى كـه در فـاس جـمـع شـدنـد، بـايـد جلويش را بگيرد. اين بيمه كردناسـرائيـل اسـت زايـد بـر شـنـاسـايـى . شـنـاسائى اين است شما هم يكى از ممالك هستيد وخـودتـان هم حكومت داريد و خودتان هم حكومت داريد و خودتان چه ، اين شناسايى ، اما زايدبـر شـنـاسـايـى بـيمه كردند اين اسرائيل را و اسرائيل بعدش چه كرد؟ بعدش در مجلساسـرائيـل گـفـتـه شـد كه اصل اين طرح ارزش نظر ندارد، ارزش اينكه ما بخوانيم ندارد.دنـبـالش هـم اسـرائيـل ايـن جـنـايـتـى اسـت كـه هـمـيـن دو روزمـتـكـفـل شـده و الان هـم هـست . جنايتى كه از قرارى كه بعضى از اين آقايان گفتند، آمريكاگفته است قصابى راه انداخته . شما ببينيد اگر آمريكا يك جائى را بگويد قصابى مىكـنـنـد، اگـر سـردسـتـه قـصـاب هـا بـگـويـد كه قصابى مى كنند، چه واقعه اى در آنجابـايـداتـفـاق افـتـاده بـود. ايـن مـلت مـظـلوم لبـنـان ، بـيـروت وامـثـال آنـهـا چـه كردند و چه شده است ؟ آقايان بيمه كردند اين كشورى را كه اعتنا به اونـكـردنـد. و مـن يـك كـلمـه مـى خـواهـم بـگـويـم و آن ايـن اسـت كـه اگـراسـرائيـل در تمام عمرش يك راست گفته باشد، همين است كه اين قرارداد ارزش نگاه كردننـدارد. شـمـا بـبـيـنـيـد آقـايـان مـجـتـمـع شـدنـد اسـرائيـل را بـيـمـه كـردنـد،اسـرائيـل نـه ايـنـكـه نـمـى فـهـمـد ايـن چـيـزهـا را، مـى فـهـمـد.اسـرائيـل را بـيـمـه كـردنـد، شـنـاسـائى كـردنـد. حـالا يـا ايـن هـم جـزء دروغ هـاىاسـرائيـل اسـت و بـنـد و بـسـت اسـت يـا راست است . اين جمله كه اين قرار داد و اين قطعنامهارزش نـگـاه كـردن نـدارد، صـحـيح است . چرا ندارد؟ براى اينكه آنهائى كه اين را امضاءكـردنـد ارزش نـدارنـد. اگـر ارزش آنـهـا داشـتـنـد، مـى شـد كـهاسـرائيـل يـك هـمـچـو كلمه اى بگويد؟ يك همچو توهينى كه به هر كس بكند، يك كسى كهبگويد اصل حرف هاى تو ارزش گوش دادن ندارد، نوشته هاى تو ارزش ديدن ندارد، هركس به يك آدم عادى يك همچو كند تا آخر عمرش با او دشمن مى شود. اين آقايان طرفدارىاز كسى كردند كه به آنها اينطور توهين كرده و آنها را اينطور تحقير كرده و دنبالش همبـيـروت را و لبـنـان را و جـنـوب لبـنان را آنطور به آتش كشيده . الان هم در حجاز اجازهنـيـسـت كـه بـگـويـنـد مـرگ بـر اسـرائيـل . از مـرگ بـراسـرائيـل يـك دسـتـه هـائى كـه رفتند و براى اسلام مى خواهند شكايت پيش پيغمبر اسلامبـبـرند، شكايت پيش خداى تبارك و تعالى در خانه او ببرند، نمى گذارند شكايت كنند،مـى گـويـند بخوريد و صدايتان درنيايد. اى لبنانى ها كتك بخوريد، كشته بدهيد، لكننـفـس نـكـشـيـد. ايـن بـيـمـه كـردن اسـرائيـل ايـن اسـت و او ارزش اصـلا بـراى شـمـاهـاقـائل نيست . او هيچ براى شما قائل نيست . خداى تبارك و تعالى ارزش براى اين قراردادقـائل نـيـسـت و ايـن قـرارداد را قـابل ذكر نمى داند. پيغمبرهاى دنيا حتى پيغمبر (اينها كهپـيـغـمـبـر نـدارنـد، ايـنـهـا، ايـن اسـرائيـلى هـا حـرف مـى زنـنـد،مـثـل مـسـلمـان بـودن بـعـضـى از مـاهـا) انـبـيـاى عـظـام هـم بـراى ايـن قـرارداد ارزشقـائل نـيستند. آنهائى كه مى گويند كه اسرائيل شناسائى شده است ، مى دانند مساءله راكه شناسائى به اضافه شده است يا نمى دانند؟ اگر نمى دانند، كه نمى دانم چه بايدگـفـت . و اگـر مـى دانند، چطور اينها قبول مى كنند يك همچو تحقيرى را و يك همچو تحقيركـوبنده اى را كه شايد هيچ دولتى نتواند از كس ديگر بپذيرد. چطور اينها با همه سازو بـرگـى كـه دارنـد و بـا هـمه ادعاهائى كه دارند، يك دولتى كه عددش معلوم نيست چندتـاسـت كـه خـود آنها هم با اسرائيلى ها بد هستند، اين ، اينها را اينطور تحقير كند و آنهابپذيرند. حالا هم كه اينطور تحقير كرده ، حالا هم به طرفدارى از آمريكا، به طرفدارىاز اسرائيل پليس حجاز جوان هاى ما را، پيرمردهاى ما را، زن ها را، بچه ها را بازداشت كنند، برگردانند. چه كردهانـد ايـنـهـا؟ ايـنـها مسلمان نيستند؟! چه گفته اند مگر؟ گفته اند مرگ بر آمريكا! مرگ برشـوروى ! مـرگ بـر اسـرائيـل ! ايـنـهـا مـرگ بـر ايـنها گفته اند، پس اينها اصلا مسلماننـيـسـتـند؟! اينها عبادت خدا نيامده اند بكنند؟! مگر چه كرده اند اينها كه عبادت خدا اينها كههـمـه مـورد مـرحـمـت ، دارنـد فـرياد اسلام را مى كشند، مگر اينها چه كرده اند كه نيامده اندبـراى ايـن كـارهـا؟ ايـنـهـا آمـده انـد مـى گـويـنـد مـرگ بـراسـرائيـل . مگر اسرائيل چيست ؟ اسرائيل دوست ماست ؟! اين دوستى كه مى گويد كه ارزشنـداريـد شـمـا كـه حـرفتان را گوش كنم ، اين دوست است ؟! يا ارباب است . آمريكا هم يكهـمچو حرفى تا حالا به شما نزده . آمريكا با همه قدرتش يك همچو حرفى نزده است كهحـرف يـك دسـتـه اى كـه همه شان مدعى چه هستند، بگويد كه اصلا گوش كردن ، طرحشارزش نـدارد، شـنـيـدنـش ارزش نـدارد. آمـريـكـا تـا حـالا بـه شـمـا ايـن را نگفته و شما ازاسرائيل پذيرفتيد و منتظر ذلت دنيا و آخرت بايد باشيد. ملت ها چشم اميد به ايران بسته اند خداوندا! ما با اين ملت هاى مظلوم كه در تحت فشار اين دولت ها هستند چه بكنيم ؟ چه جواببـدهـيم به اين ملت ها؟ خداوندا! ما با اين دولت هائى كه به اسم اسلام اينقدر تحقير مىشـونـد و نـفـس در نمى آورند، ما چه بكنيم با اينها؟ اينها را بايد چه كرد با آنها؟ بايدمـلت هـا خـودشان ، خودشان بيدار بشوند، خودشان بيدار بشوند دفاع كنند از خودشان ،مـنتظر نباشند كه دولت هايشان اين كارها را بكند. ما هم اگر نشسته بوديم منتظر بوديمكـه آريـامـهـر برايمان كار بكند، حالا بدتر از حالا بوديم . ملت ما هم ننشست كه برايشدروازه تـمدن بزرگ را بياورند. او را گرفت ، دمش را گرفت بيرونش كرد و خودش زمامامـور را بـه دسـت گـرفـت و امـروز كـه مـا ايـنـجـا نـشـسـتـه ايـم بـا يـكسال پيش مان ، با دو سال پيش مان خيلى فرق داريم . امروز بحمدالله همه چيز اين ملت وهـمـه چـيـز ايـن مـسـلمـان هـاى كـشـور مـا رو بـه تـرقى است و ترقى كرده است . بالاتر،اصـل شـمـا اگـر ايـن يك كلمه را توجه كنيد كه اگر اين كشور يك پيشروى اسلامى ، يكپيشروى ملى نكرده بود، چرا همه كشورها با آن مخالفند. استثنائش كم است . مگر اينجا چهشـده اسـت كـه هـمـه بـا آن بد هستند؟ دست چپى بد است ، دست راستى بد است ، منافقش بداسـت نمى دانم سلطنت طلبش بد است ، آمريكائى اش بد است ، شورويش بد است ، همه بدهستند. مگر چه شده اينجا كه همه با آن بد هستند؟ خوب ، همه جا هم انقلابات شده است ، اماانـقـلابـى كـه شده همه با آن بد نبودند، يك دسته طرفدارش بودند، يك دسته هم با آنمـخـالف . ايـران چه شده است كه همه با آن مخالفند؟ اين معلوم مى شود ايران يك مطلبىدر آن هـسـت كـه ايـن مـطـلب بـر هـمـه سـنـگـيـنـى مـى كـنـد. ايـراندنـبـال يـك بـرنـامـه اى هـسـت كه اين برنامه نمى توانند بپذيرند، گوش هايشان نمىتـوانـد بشنود و آن برنامه ، برنامه اسلام است . اسلامى كه مى گويد كه همه را بايدرفض كنيد، خودتان بايد باشيد. اسلامى كه مى گويد كه اگر كسى با يك جناح از چپو راسـت مـواده داشته باشد، اين محاربه با خدا دارد. اينها را از اين مى ترسند، از اين مىترسند كه اين نزاع به جاهاى ديگر برسد و رسـيـده الحـمـدلله و دنـبـال كـنـيـد كـه بـرسـد بـه هـمـه جـا، درسـت بـرسـد.دنـبـال كـنـيـد كـه دنـيا بفهمد شما چه كرديد و تبليغات زياد خارجى ها را خنثى كنيد. الانسـرتـاسـر، سـرتـاسـر دنيا تبليغ بر ضد شما مى كنند، الا كمى ، كمى هست ملت ها باشـمـايـنـد. هـر كس نداى شما را شنيده فهميده شما چه مى گوئيد، با شماست . آنها هم كهندايتان را فهميدند و فهميدند هم چه مى گوئيد، لكن اين را مخالف با سلطنت خودشان مىدانـنـد، مخالف با رئيس جمهور خودشان مى دانند، مخالف با منافع خودشان مى دانند، آنهاهـم بـا شـمـا دشـمـنـنـد. مـلت هـاى ضـعـيف هر كه حرف شما را شنيده ، با شما موافق است .اينهائى كه در خارج رفته اند ، هر جا رفته اند اينها وقتى كه مى آيند مى گويند ملت هاهـمـه عـاشـق ايـرانـنـد، ايـران راخـواهند، چشم اميد به ايران بسته اند . استقامت كند ملت ما،اسـتقامت كند دانشگاه ما، استقامت كند حوزه هاى علمى قديمى ما، استقامت كنند ارتش و همه چيزمـا، مـلت ما، كه استقامت اسباب اين مى شود كه ادامه پيدا كند اين نهضت و انقلاب و به همهجا سرايت كند. جمله (فاستقم كما امرت ) در دو جاى قرآن هست يك جا در سوره شورى يكجـا هـم در سـوره هـود، لكـن پـيـغـمـبـر اكـرم (ص ) مـى فـرمـايـد كـهنـقـل مـى كـنـنـد كه فرموده است (شيبتنى سوره هود لمكان ). اين آيه ، چرا سوره هود راگفت ؟ براى اينكه سوره هود يك ذيلى دارد و آن اين است كه (فاستقم كما امرت و من تابمـعـك ) اسـتـقـامـت ، خواسته است كه ملت ها مستقيم باشند. كسانى كه به پيغمبر گرايشپيدا كردند و رسيدند به اينكه پيغمبر، پيغمبر اسلام است و ايمان به او آوردند، اينها همبـايـد مـسـتـقـيـم باشند. پيغمبر براى اين ذيل مى فرمايد كه (شيبتنى سوره هود) والااستقامت خودش را، خوف نداشت از اينكه خودش استقامت داشته باشد. داشت ، خودش مى دانستدارد، اما مى ترسيد كه ما استقامت نداشته باشيم . اگر ببينيد كه در بين توده هاى مردم ،در بـيـن اشخاص ، دلسردى براى اين نهضت پيدا مى شود، بدانيد استقامت توى كار نيستيـا دارد مـى رود از دسـت . كـارى بـكنيد كه اين توده هاى مردم استقامت داشته باشند در ايننهضتى كه كرده اند . اين نهضت يك امر الهى است و خدا فرموده است (فاستقم كما امرت ومن تاب معك ) همانطورى كه پغمبر اكرم از هيچ آمد و فتح كرد و نورش همه جا را گرفت، شما ملت هم بعد از آن رژيم فاسد، از هيچ شروع كرديد، يعنى هر چه بود خرابى بودو شما شروع كرديد براى درست كردن آن . اما رفيق نيمه راه نباشيد، اينطور نباشد كه ماتـا اينجا رفته ايم حالا از اينجا ديگر برويم سراغ كارهاى ديگرمان . در راءس امور ايناست كه ما اين امر الهى را كه (فاستقم كما امرت و من تاب معك ) اين امر الهى را ما اجراكـنـيم . ما در اين انقلابى كه ، يعنى ملت ما در اين انقلابى كه كرده است ، تا حالا استقامتكـرده اسـت و بـحـمـدالله تا حالا پيروز شده است . شما پيروزيد در دنيا، شما مطرح شدهايد در دنيا. در همه گوشه هاى دنيا، دولت هاى دنيا از شما يك نحو هراسى دارند كه مبادايك وقت ملت هايشان مثل شما بشود. شما تا حالا پيروزيد، استقامت كنيد تا پيروزى نهائىبـه دسـت تـان بـيـايـد، خـودتـان را بـسـازيـد و جوان هاى خودتان را بسازيد و كودكانخـودتـان را بـسـازيد. از توى دامن مادرها تا دانشگاه ها و هر جا به بعد، اينها را بسازيدكـه اگـر سـاخـتـه شدند و ايمان در آنها تقويت شد، مستقيم خواهند بود، اعوجاج پيدا نمىكنند، نه در راه اعوجاج پيدا مى كنند، نـه در نـيمه راه رها مى كنند. اساتيد دانشگاه بدانند كه اگر چنانچه دانشگاه را بسازند،كـشـورشان را بيمه كرده اند تا آخر. ومعلم دبيرستان و دبستان و همه جا كه مهيا مى كنندبـچه ها را براى دانشگاه ، بدانند كه اگر آنجا مهذب كردند اين بچه ها را و اين بچه هارا مـؤ مـن بـه بـار آوردنـد و مـومـن تـحـويـل دانـشـگـاه دادنـد و دانـشـگـاه مـؤ مـنتـحـويـل مـلت داد، كـشـور خـودشان را از همه آسيب ها نجات داده اند . آنهائى كه در اين امراخـلال مـى كـنند (خداى نخواسته اگر باشد) آنها اشخاصى هستند كه خدمتگزار يكى از دوقـدرت هـسـتـند و خيانت به ملت مى كنند. آنهائى كه اگر ديديد كه بين شما و فيضيه مىخـواهـنـد جـدائى بـيـنـدازنـد، فـيـضيه هم ديد كه بين آنها و دانشگاهى ها مى خواهند جدائىبـيـنـدازنـد، بـدانيد كه اين يك دست اجنبى در كار است و آنها مى خواهند كه شما دو قشر رامثل سابق از هم جدا كنند و منافع خودشان را در اين بين ببرند، چنانچه بردند و ديديم . ماالان هـم كـه هـر چـه گـرفـتـارى داريـم از آن رژيـم داريـم . الان ايـن رژيـم بـراى شـمـاگـرفـتـارى بـحـمـدالله نـيـاورده ، جـنـگ البته مشكل است ، لكن ما جنگ را شروع نكرديم وبـحـمـدالله در جـنگ هم پيروز شدند و پيروز مى شود. و خداى تبارك و تعالى با شما وشـمـا هم با او باشيد. انشاءالله خداوند اين ملت را، اين دولت را، اين مجلس را و اين رئيسجمهور را، اين وزراى ما را، همه اينها را به سلامت نگه دارد كه براى ملت خدمت كنند و شمادانش آموزان و دانشمندانى كه آنها را آموزش مى دهيد و اساتيدى كه تربيت مى كنيد آنها راو اسـاتـيـد حـوزه عـلمـيه كه تربيت مى كنيد ديگران را، خداوند براى اين ملت حفظ بكند وخداوند ملت ما را با سلامت و سعادت قرين كند و دنيا و آخرت آنها را تامين بفرمايد . والسلام عليكم و رحمه الله تاريخ : 29/6/61 پيام امام خمينى به مناسبت عيد سعيد قربان بسم الله الرحمن الرحيم والى الله المشتكى در آستانه عيد سعيد قربان كه بايد به عموم مسلمانان جهان و بخصوص حجاج بيت اللهالحـرام ، رهـسـپـاران بـه سـوى قـربـانـگـاه بـزرگ ابـوالانـبـيـا حـضـرت ابـراهـيـمخـليـل الله صـلوات الله عـليـه و عـليـهـم تـبـريـك عـرض كـنـم ، مـع الاسـف در ايـنسـال مصيبت هائى بر مسلمين وارد شد كه به جاى تبريك ، تعزيت بايد گفت . تعزيت نهفـقـط بـراى تـجـاوز شـيطان بزرگ آمريكاى جنايتكار بر حريم مسلمين و نه فقط براىهجوم حكام تروريست و جنايت پيشه اسرائيل بر كشور عزيز اسلامى لبنان ، و نه براىجـنـايـات صـدام عـفـلقـى ايـن نـوكـر بـى اراده آمـريـكـا واسرائيل بر مسلمانان عرب و غيرعرب و جنوب و غرب كشورمان ايران ، و نه براى جست وخـيـز و شـادمـانـى سران كشورهاى مصر، اردن ، سودان ، مغرب و غير آنان براى پيروزىدشمنان اسلام و بشريت بر مظلومان لبنان و بيروت و به خاك و خون كشيدن هزاران جوانو پـيـر و طـفـل ، زن و مـرد بـيـگناه ، گرچه همه اينها مصيبت است و تعزيت دارد، لكن مصيبتبزرگ و فاجعه عظيمى كه همه مصيبت ها و فاجعه ها پيش آن ناچيز است ، آن است كه مشتىتـروريـسـت صـهـيـونـيـسـت بـى حـيـثيت ، به بدترين وجه بر مسلمانان تاخت و تاز كنند.مسلمانانى كه داراى آنهمه امكانات معنوى و مادى هستند كه با يك تشر مى توانند آمريكا رااز منطقه عقب برانند تا چه رسد به اسرائيل . ما نه فقط براى آوارگى يك عده مظلوم كهاز سـرزمـيـن هـاى خـود رانـده شـدنـد و پـنـاهـگاهى ندارند در سوك و عزا هستيم ، كه مصيبتبـزرگ آن اسـت كـه ايـن جنايت ها به دست اسرائيل در مرئى و منظر دولت هاى مدعى اسلامانجام مى شود. فاجعه بزرگ آن است كه اين دولت هاى مدعى اسلام براى ناز شست آمريكاو اسـرائيـل فـعـاليت مى كنند كه مو به مو طرح كمپ ديويد يا شبيه آن را اجرا كنند و بهدنـبـال ايـن جـنـايـت عـظـيـم صريحا اسرائيل را به رسميت يا به آقائى بشناسند. فاجعهبراى مسلمانان آن است كه بعضى از دولت هاى به اصطلاح مسلمان ، با ديدن اين فجايعبزرگ مانع مى شوند تا مظلومان از دست ستمگران حتى ناله كنند. مـصـيبت عظيم آن است كه آمريكا كه قريب نيم قرن بر مسلمانان جهان بخصوص منطقه ، هرچـه خـواسـته است ستم كرده و مخازن آنان را غارت نموده است ، دولت ها نه تنها از ترسآمـريـكـا نـمـى تـوانـنـد اظهار مظلوميت مظلومان را حتى در كشورهاى خودشان بشوند، بلكهچنانكه ديديم با ملت غارت زده ايران كه بـا نهضت اسلامى خود مى خواهد فرياد مظلومانه سردهد و به ملت هاى مظلوم جهان داد خودرا بـرسـانـد، چـه هـا كـرده و در مـخـالفـت بـا ايـران حـتـى از آمـريـكـا واسـرائيل گوى سبقت را ربودند و براى تقرب به ستمكاران ، با تمام قواى تبليغاتىو تـسـليـحـاتـى به متجاوز به ايران كمك نمودند. به جاى آنكه به ملت و دولت برادرخـود دسـت اخوت و وحدت دهند، به آمريكا و اسرائيل دست عبوديت و ذلت دادند و به توطئهعـليـه مـلت ايـران بـرخـاسـتـنـد. مـا اكـنون از بسيارى از دولت هاى به اصطلاح اسلامىمـاءيـوس هـسـتـيـم و امـيـدى بـه هـدايـت آنـان نـداريـم مـگـر آنـكـه خـداونـدمـتـعـال نـظـر عـنـايـتـى فـرمـايـد و تـحـولى در آنـان بـوجـود آورد تـامـسـائل را آنـگـونـه كـه شـايـسـتـه اسـت ، بـررسـى نـمـايـنـد و خـود و كـشـور خـود را ازچنگال گرگان جهانخوار نجات دهند. اينك لازم است تذكراتى به زائران بيت الله الحرامو آنان كه در قربانگاه حضرت خليل الرحمن سلام الله عليه حاضر مى شوند، داده شود: 1!!! لازم اسـت حـجـاج ، مـسـائل حـج را از واجـبات و محرمات نزد علماى اعلام به خوبى يادگـيـرنـد تا خداى نخواسته تخلفاتى حاصل نشود كه موجب هدر رفتن زحمات آنان گردديا موجب محل نشدن آنان شود و براى خودشان اشكالاتى پيش آيد. 2!!! لازم اسـت زائران مـحترم ايرانى توجه كنند كه از كشورى انقلابى و اسلامى و متعهدبـه احـكـام اسـلام راهـى حـج شـده اند و چشمان دوستان و دشمنان بر آنها دوخته شده است .دوستان ، براى آنكه ببينند زائران محترم به تعهد اسلامى خود باقى هستند و در رفتار وگفتار و برخورد با مسلمانان جهان آبروى انقلاب اسلامى شكوهمند خود را حفظ مى نمايندو در زحمت ها و مشقت ها و كمبودها كه لازمه قهرى اين سفر مقدس است ، بردبارى و شكيبائىدارنـد و خـداونـد مـتعال را در امور حاضر و ناظر مى دانند و با سرافرازى به كشور خودباز مى گردند و كشور و انقلاب خود را در بين مسلمانان جهان سرافراز مى كنند و انقلاباسـلامـى كشور عزيز خود را مسلمانان جهان و كشورهاى اسلامى صادر مى نمايند، يا خداىنخواسته بر خلاف اخلاق و كردار اسلامى از بعض آنان در مريى و منظر برادران اسلامى، عـمـل و يا گفتارى ولو كوچك صادر مى شود كه موجب هتك اسلام و جمهورى اسلامى كه ازگناهان بزرگ نابخشودنى است . و دشمنان ، براى آنكه در گفتار و كردار و اخلاق آنانخـدشه كنند و خداى نخواسته اگر امرى گر چه بسيار ناچيز از آنان صادر شود، بهانهبـه دسـت آوردنـد و با بوق هاى تبليغاتى خود مطالب كوچك را بزرگ و بزرگتر جلوهدهـند و بيش از پيش ، چهره اسلام و انقلاب را در نظر اجانب و جهانيان واژگون و مسلمانانايـران را در نـظـر مـسلمانان جهان مردمى بى بند و بار معرفى كنند و اسلام را مكتبى بهدور از ارزش هاى والاى انسانى و ملت شريف ايران را ملتى منحط و دور از تمدن و تعالى، بـه خـورد جـهـانـيـان دهـنـد. بـايـد بدانند مسؤ وليت حجاج محترم در پيشگاه مقدس خداوندمـتـعـال و در مـقـابـل ملت شريف و مجاهد، در راه اسلام و تعاليم انسانى آن ، بسيار خطير وبـزرگ اسـت . هـرگـز گـمـان نـكـنـنـد امـسـال كـه هـمـه مـى دانـيـمچـنـگـال ابرقدرت ها و وابستگان به آنان ، به كشورهاى اسلامى و مظلومان جهان بيش ازپـيـش فـرو رفـتـه و خـون جـوانـان مـظـلوم مـسـلمـيـن بـيـشـتـر از هـر وقـت ازچنگال آنان مى چكد، مشابه سال هاى ديگر است . اكـنـون قـدرتـهـاى بـزرگ جهان از اسلام و برنامه هاى غرب و شرق زدائى آن به وحشتافـتـاده انـد و شيطان بزرگ ، جوجه شيطان ها را فرا خوانده و به تمام توطئه ها براىخاموش كردن نور خدا دست يازيده است . 3!!! لازم است زائرين محترم بيت الله الحرام از هر ملت و مذهبى كه هستند به فرامين قرآنكـريـم گـردن نـهـنـد و در مـقـابـل سـيـل شـيـطـانـى بنيان كن اسلام زدائى شرق و غرب ووابستگان بى اراده آنان ، دست اخوت اسلامى به هم دهند و به آيات شريف الهى كه آنانرا بـه اعـتـصام به حبل الله فرا خوانده و از تفرقه و اختلاف تحذير و نهى نموده است ،تـوجه كنند. از اين فريضه عبادى !!! سياسى اسلام ، در آن امكنه شريفه كه بحق براىمـصـالح موحدين و مسلمين جهان بنا شده است ، بيشترين استفاده معنوى و سياسى را نموده وبه سر قربانگاه ابراهيمى !!! اسماعيلى توجه كنند، كه براى خداى تبارك و تعالى وهدف مقدس اسلام تا سر حد فداى عزيزترين ثمره وجود خود بايد ايستاد و از هدف الهىدفاع نمود. بايد شيطان بزرگ و ميانه و كوچك ، اولى ، وسطى و عقبه را از حريم مقدس اسـلام و كـعـبـه و حـرم رانـد و بـايـد دست شياطين را از كعبه و حرم كشورهاى اسلامى كهحريم آن است قطع كرد و بايد دعوت خداوند متعال را لبيك گفت . بايد حجاج محترم كشورانـقـلاب اسـلامـى ايـران فـرياد مجاهدين شجاع و فداكار ملت شريف مجاهد را بر مسلمانانجـهـان در آن مـجـمـع عـمـومـى مـسـلمـيـن بـرسـانـنـد و آنـان را مـوظـف نـمـايـنـد كـهحـامـل پـيـام مـلت ايـران بـه تمام ملت هاى مظلوم جهان باشند و فرياد ياللمسلمين اين ملتانقلابى 4!!! مـسـلمـانـان بـايـد بـدانـند كه پس از انقلاب اسلامى و توجه به قدرت خارق العادهاسـلام ، تـوطـئه هـاى و نـقـشـه هـاى امـريـكـا از ايـجـاد تـفـرقـه بـيـن بـرادراناهـل سـنـت و تـشـيـع و هـجـوم بـه ايـران كه مركز ثقل نهضت اسلامى است ، تا نقشه عميق وگـسـترده هجوم به لبنان و آن جنايات عظيم ، همه و همه براى اسلام زدائى و تضعيف اينقـدرت الهـى اسـت . بـايـد بـدانـنـد نـقـشـه امـريـكـا كـه بـه دسـت خـبـيـثاسرائيل در جريان است ، به بيروت و لبنان خلاصه نمى شود، كه اسلام در همه جا، دركـشـورهاى اسلامى خصوصا منطقه خليج فارس و حجاز مركز وحى الهى ، هدف است . هدفاول آن اسـت كـه حـكـام مـنـطـقـه گـوش و چـشـم بـسـتـه در فـرمـان آمريكا و از آن دردناكتراسـرائيل باشند و ننگ هر تحقير و نوكرى را بپذيرند. در چنين جو و فاجعه عظيمى ، ملتهـاى اسـلامـى نـبـايـد بـى تـفـاوت بـاشند و از هيچ كوشش در راه حفظ اسلام و كشورهاىاسـلامـى نـبـايد دريغ كنند. چه دردناك و مصيبت بار است كه در جوار مسلمانان و دولت هاىبه اصطلاح اسلامى ، اسرائيل غاصب اينچنين جسورانه و فاتحانه به مردم مظلوم لبنان، به خواهران و برادران عزيز بيروتى تجاوز كند و به جاى آنكه دولت هاى كشورهاىاسـلامـى به دفاع ، كه يك فريضه الهى و انسانى است ، برخيزند، اينچنين نرمش نشاندهـنـد، بـلكـه بـراى مـقـصـد شـوم آمـريـكـا و اسـرائيـل بـه فـعـاليت برخيزند و به جاىاسـرائيـل سـتـم پيشه ، ايران اسلامى و اسلام را در ايران هدف و تمام هدف قرار دهند. آيااگـر امـروز تـوانـسـتند عذرهائى براى سكوت بلكه كمك به مقاصد شوم اين جنايتكار واربـابـش بـتراشند، تاريخ را هم مى توانند به انحراف كشند؟ آيا ملت هاى آزاد را هم مىتوانند فريب دهند؟ و آيـا خـداوند منتقم را هم با عذرهاى غير موجه خود مى توانند قانع كنند؟ و آيا اينطور كهاينان اسلام بزرگ را به ملعبه و بازى گرفته اند ، گناه بزرگشان بخشودنى است ؟و آيا از عهده جواب براى خون هاى زنان و مردان و كودكان بيگناه بيروت بر مى آيند؟ 5 !!! چـون لازم اسـت در ايـن سـفـر مـبـارك بـر جريانات و طرح هاى اسلامى !!! سياسى ،هـمـاهـنگى هاى كامل بين تمام كاروان ها و گروه ها باشد و از هرج و مرج و امور مخالف بااخـلاق اسـلامـى بـه طـور كامل اجتناب شود، ضرورى است حجاج محترم و كاروان هاى حج ازپـيـشـنـهـادهـاى مـتصدى محترم امور حج و حجاج ، جناب حجت الاسلام آقاى موسوى خوئينى هاپيروى نمايند، كه اگر خداى نخواسته هر كاروان و هر گروهى مستقلا و بدون توجه بههـمـاهنگى اقدام به امرى كنند، ممكن است فاجعه اى پيش آورد و انحرافاتى تحقق يابد كهچـهره اسلامى جمهورى اسلامى و انقلابى دگرگون جلوه داده شود و اين گناه عظيمى استكه پيش خالق و خلق مسؤ وليتى بس بزرگ دارد. اينجانب اميدوارم كه حجاج عزيز ايدهم الله تعالى از خود و دوستان خود مراقبت نمايند كهاين عبادت با عظمت الهى ، آلوده به گناه و خطايا نشود. در ميقات هاى الهى و مقامات مقدس، در جوار خانه پر بركت خداوند تعالى ، آداب حضور محضر مقدس خداوند عظيم ، مراعاتو قـلوب حـجـاج عـزيـز از تـمام وابستگى هاى به غير حق ، آزاد و از آنچه غير دوست هست ،تـهـى و بـا انـوار تـجـليـات الهـى مـنـور گـردد تـااعمال و مناسك اين سير الى الله با محتواى حج ابراهيمى و پس از آن ، حج محمدى ، آراستهگـردد و بـا سبكبارى از افعال طبيعت ، همگان سالم از ورزهاى منى و منيت ، با كوله بارىاز معرفت حق و عشق محبوب ، به اوطان خود باز گردند و به جاى سوغات هاى مادى فانى، دسـتـاوردهـاى بـاقى ابدى براى دوستان به سوغات آورند. با مشتى پر از ارزش هاىانـسـانـى اسـلامـى كـه پـيـغـمـبـران بـزرگ از ابـراهـيـمخـليـل الله تـا مـحمد حبيب الله صلى الله عليهم و آلهم اجمعين به انگيزه آن مبعوث شدند،بـه دوسـتـان عـاشـق شهادت بپيوندند. اين ارزش ها و انگيزه هاست كه انسان را از اسارتنـفـس امـاره بـه سـوء و وابـسـتگى به غرب و شرق ، نجات و به شجره مباركه زيتونهلاشـرقـيـه و لاغـربـيـه رسـاند. و اگر مسلمانان جهان به انگيزه انبياء عليهم السلام كهعصاره آن در آخرين كتاب انسان ساز، قرآن كريم ، اين كتاب هدايت كه از مبداء نور (اللهنـورالسـمـوات و الارض ) بـه مـشـكـات قـلب نـورانـى خـاتـمالرسل صلى الله عليه و آله و سلم تابش نمود تا قلوب انسان ها را از حجاب هاى ظلمت ونـور بـرهـانـد و عـالم را نـور عـلا نـور كـنـد، پـى بـرنـد و بـه اقـيـانـوس نـورمتصل شوند، هرگز در اسارت شيطان و شيطان زادگان در نمى آيند و براى چند روز مسندتـوهـمـى و ريـاسـت هـاى تـخيلى ، داغ ننگ و ذلت را بر جبين خويش نمى پذيرند و براىتـقـرب به شيطان بزرگ و طرح اسارت بار كمپ ديويد و اشباه آن ، به جست و خيز برنـمـى خـاسـتـنـد. هـان اى قـطره هاى جدا از اقيانوس قرآن و اسلام ! به خود آئيد و به ايناقـيـانـوس الهى متصل شويد و به اين نور مطلق استناره كنيد تا چشم طمع جهانخواران ازشما ببرد و دست تطاول و تجاوز آنان قطع شود و به زندگانى شرافتمندانه و ارزشهـاى انـسانى برسيد. از اين زندگى ننگين كه مشتى اسرائيلى دوره گرد، بر شما حكومتكنند و مسلمانان مظلوم را در حضور شما پـايـمال نمايند، رهائى يابيد. بار الها! به ما خفتگان توفيق بيدارى عنايت فرما و حكامكـشورهاى اسلامى را به خود آر كه با معيارهاى اسلامى بر مسلمانان حكومت كنند و بت هاىنفس و طاغوت را در هم شكنند. 6!!! بـر روحـانيون محترم و نويسندگان و گويندگان متعهد لازم است كه در فرصت هاىمـنـاسـب و در مـحـضـر مـسـلمـانـان ، بـه جـبـران تـبـليـغـات مـسـمـومـى كـه ازوسائل ارتباط جمعى وابسته به آمريكا و اسرائيل ، به شايعه افكنى و دروغپردازى برضـد اسلام و جمهورى اسلامى ايران اشتغال دارند، از اسلام و انقلاب اسلامى ايران دفاعنـمـايـنـد و چـهـره واقعى آن را به جهانيان معرفى نمايند و دستاوردهاى اسلامى را كه باجـهـاد بـى امـان مـلت مـتـعهد ايران ، با همه گرفتاريها و كارشكنى هاى دشمنان اسلام درداخل و خارج ، نصيب كشورشان شده است ، يادآور شده و ملت ها را آماده كنند و از تهمت هايىكـه از نـاحـيـه بـوق هـاى تبليغاتى به اين ملت زده شده است پرده بردارند و نقشه ها وتـوطـئه هـاى آمـريـكا و وابستگان به آن را افشا كنند. از هجوم ارتش صدام عفلقى به امرآمـريكا و پشتيبانى كشورهاى وابسته به آن ، جهانيان را باخبر كنند. مسلمانان را از آنچهبـه دسـت بـعـضـى از حـكـام آمـريـكـايـى بـر اسـلام و مـسـلمين مى گذرد كه بدترين آنهاشناسائى رسمى اسرائيل و بعد از آن ، تاخت و تاز وحشيانه به كشور اسلامى لبنان وشـهـيـد و مـعـلول كـردن ده هـزار مردم بيگناه و بى پناه است ، آگاهى دهند. شايد ملت ها بااعـتـقـادبه خداى متعال از اين فاجعه بزرگ تاريخ كه روى مسلمانان را در جهان و در پيشنـسـل هـاى آينده ، خدانخواسته سياه مى نمايد، جلوگيرى كنند و اسلام عزيز و مسلمين را ازايـن نـنـگ بزرگ رهائى بخشند و خود را از اين تحقير و ذلت ناهنجار كه ياد آن هر مسلمانغيرتمند را مى لرزاند آزاد كنند. 7!!! اخـيـرا بـه دولت هـاى مـنطقه كه براى فجايع مخالف با اسلام و تعليمات قرآن ،گـردهـمـائى مـى نـمـايند، اخطار مى كنم كه اقدام و قيام بر ضد اسلام و ملت هاى اسلامىنـكـنـند. در صورتى كه چنين كنند، دولت و ملت ايران كه بزرگترين قدرت منطقه است ،بـه اذن الله تـعـالى بـر شـما نخواهد بخشود و هر پيامدى كه براى شما پيش آيد، خودمسؤ ول آن هستيد. از شما كه رگ حيات و شريان بزرگ اقتصاد و صنايع جهان در دستتاناسـت ، هـيچ عذرى در پيشگاه معظم خالق و مخلوق پذيرفته نخواهد شد. اميد است انشاءاللهتـعـالى اسـلام عـزيـز بـا پـشـتـيـبـانـى مـلل اسـلامـى در جـهـان خـصـوصـا مـنـطـقـه ، بهآمال خود برسد و مسلمانان جهان بر مستكبران پيروز شوند. والسلام على عبادالله الصالحين روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 31/6/61 پيام امام خمينى به مناسبت دومين سالگرد جنگ تحميلى بسم الله الرحمن الرحيم دو سال از هجوم آمريكاى جهانخوار توسط جيره خوار خود، صدام عفلقى به كشور اسلامىايـران و در واقـع بـه اسـلام گـذشـت و بـا سـپـاس بـه درگـاه خـداونـدمـتـعـال هـر چـه از ايـن جنگ ناخواسته تحميلى مى گذرد، قدرت اسلام و جمهورى اسلامى وقـواى نـظـامـى و انـتظامى ايران و پايدارى ملت متعهد آشكارتر و افزون تر مى گردد ورسـوائى جـهـانـخواران و وابستگان و پيوستگان به آنان بيشتر و واضح تر مى شود ومـشـت خـرابكاران و منافقان و منحرفان بازتر مى گردد و بحمدالله تعالى و با عناياتخـاصـه الهـى و تـوجـه حـضـرت بـقـيـه الله ارواحـنـا لمـقـدمـه الفـدا،امـسـال كـشـور و مـلت ايـران بـا سـال هـاى گـذشـتـه فـرق هـاى چـشـمـگـيرى داشته است .سـال هـاى قـبـل ارتـش فريب خورده صدام در كشور عزيز ما به جنايات خود ادامه مى داد وصـدام تـكـريـتـى و اربـابـانـش امـيـد داشـتـنـد كـه بـتـوانـنـد درداخـل كـشـور بـه خـرابـكـارى و جـنـايـت ادامـه دهـنـد وخـيـال سردارى قادسيه را در سر داشتند و جدائى مناطق نفت خيز را در مغزهاى پوك خود مىپـختند ولى در اين سال پر بركت مى بينيم و مى بينيد كه كاخ هاى اميدشان فرو ريختهو قـواى مسلح شجاع و مومن ايران آنان را با رسوائى هر چه تمامتر از كشور خويش راندهانـد و اكـنـون چون دزدان در بلندى هاى ايران پناهگاه ساخته و در آنها خزيده اند و قدرتمـقـابـله را از دسـت داده انـد و از داخـل كـشـور عـراق بـا توپ هاى دور برد و موشك ها مناطقمـسـكـونـى عرب نشين را مى كوبند و مردم شهرهاى مقاوم مرزى را به شهادت مى رسانند وبلند پروازى هاى سردار قادسيه بدل شده است به دريوزگى از اين دولت و آن دولت وبـه مـشـتـى دروغ كـه خود را به آن دلخوش و روى خود را با سيلى سرخ كرده است و بهخيال خود ارتش خويش را فريب مى دهد و انتقام شكست مفتضحانه خود را از ملت مظلوم عراق وفـرمـانـدهان ارتش خود گيرد و مضحك تر از همه اينكه جزيره خارك را منطقه نظامى اعلاممـى كـند و پشتيبانان شكست خورده او دامن به اين دروغ زده اند كه شايد اين حيله موجب شودكـشـتـى هـاى نـفـتكش به جزيره خارك نيايند و ايران را وادار به صلح نمايند كه اين حيلهشـيـطـانـى نـيـز خـنـثـى و نـقـش بـر آب شـد، چرا كه رزمندگان ايران شجاعانه از خاك وبـنـدرهـاى ايـران دفـاع مـى نـمايند و دولت با اعلام بيمه كشتى هاى نفتكش ، اين نقشه رابـاطل كرد. و امروز قدرت نيروهاى مسلح ايران از ارتش و سپاه و بسيج و قواى انتظامى وعـشـايرى و مردمى آنچنان است كه مى تواند با راحتى شهرهاى عراق را در هم كوبد، لكنپيروى از احكام اسلام عزيز آنان را از تجاوز به حريم شهرهاى مسكونى باز داشته است و اگر خداى ناكرده فرماندهان و پرسنل قواى مسلح ما چون صدام و قواى تابع او بودندكـه بـه اسـلام و احـكـام نـورانـى آن اعـتـنـائى نـداشتند و از ارزش هاى انسانى بى بهرهبـودنـد، شـهـرهـاى عـراق چـون شـهـرهـاى خـوزسـتـان وامـثـال آن در هـم كـوبـيـده مـى شـد. در سـال گـذشته توطئه گران مطبوعات و بازيگرانرسـانـه هـاى گـروهـى وابـسـتـه بـه آمـريـكـا و صـهـيـونـيـسـم بـاكـمـال وقـاحـت ايـران را مـتـهـم مـى كـردنـد كـه از اسـرائيـل اسـلحه وارد مى كند و طرفداراسـرائيـل جـنـايـتـكـار اسـت ، اكـنـون در كـنـفـرانـس فـاس ، فـاش و روشن شد كه طرفداراسـرائيـل ، صدام جنايتكار و اكثر دولت هاى منطقه باشند. طرفدارى از جنايتكارى كه باكـمـال جسارت پس از آنهمه تبهكارى هايش و خدمتگزارى هاى دويله هاى منطقه ، آنان را بهبـاد مـسـخـره گـرفـتـه اسـت و آنان را آنچنان تحقير نموده كه جز خود آنان هر انسانى راخجالت زده مى كند و خجالت نه از براى سران اين دولت ها، بلكه براى انتسابشان بهاسـلام و از آن جـهت كه متاءسفانه امور مسلمانان به دست اينان است . پيامد آن خدمتگزارى هابه اين جنايتكار، قتل عام بيگناهان بيروت ، جنايتى كه عمق آن را ما نمى دانيم ، حجم جنايتبه قدرى بوده است كه به حسب گزارش خبرگزارى ها خشم جهانيان را برافروخته است، حـتـى جـنـايـتـكـاران جهان چون ريگان و حسنى مبارك را به صورت ظاهر وادار به محكومنـمـودن آن نـمـوده اسـت . حـجـم جـنـايـت بـه گـونـه اى بوده است كه حتى خبرگزارى ها وروزنـامـه هـاى طـرفـدار اسـرائيـل آن را مـحـكوم و بزرگترين جنايت پس از جنگ جهانى دومدانـسـتـه انـد و بـه گـونـه اى بـوده اسـت كـه حـتـى خـود جـنـايـتـكـاران نمونه جهان چوناسـرائيـل و فـالانـژهـا و ديـگر همدستانشان هر يك به ديگرى نسبت مى دهد و بزرگترينمصيبت براى مسلمانان آن است كه از سران دولت هاى منطقه نفس بر نمى آيد و از آن فجيعتـر و نـنـگ آورتـر طـرفدارى بى قيد و شرط بعض حكام منطقه است و باز هم در حجاز ازجـنـايـت اسـرائيـل و پـدربـزرگ او امـريـكا نمى شود اسم برد. و ما با سپاس به درگاهپروردگار عالميان ، باز هم مددهاى غيبى را از اسلام و جمهورى اسلامى دريافت مى كنيم وخـداونـد كـيـد آنـان را كـه دولت ايـران را طـرفـداراسرائيل معرفى مى كردند به خود آنان برگرداند و آنان را نزد ملت رسوا كرد و صدامعـفلقى كه براى روبروئى با اسرائيل بهانه مى تراشيد و خواست با آن بهانه ها خودرا از دسـت مـدافـعـان سـلحـشور ايران نجات دهد، در كنفرانس فاس به حمايت و شناسائىاسـرائيـل و بـيـمـه و امنيت آن گريبان پاره كرد و (مكروا و مكرالله و الله خير الماكرين). اكنون كه بزرگداشت هفته جنگ تحميلى فرا رسيده است و بحمدالله تعالى قواى مسلح وغـيـور ايـران بـا سـرافـرازى تـمـام و غـرور آفـريـنـى بـراى اسـلام و مـلت بـزرگ ،مراحل آخر پيروزى را طى مى كند، لازم است ملت شريف ايران عموما و خصوصا دولتمردانو گـويندگان و نويسندگان و شاعران و هنرمندان از اين قشرهاى فداكار هر يك به سهمخود قدردانى نمايند و مراحل مختلف پيروزى اين حماسه آفرينان را با گفتار و نوشتار وكردار خود در معرض نمايش گذارند و در محافل هفته جنگ فوايد و نتايج و پيامدهاى آن را برشمارند و روح شجاع اين رزمندگان بزرگ را هر چهبـيـشـتـر تـقـويـت كـنند. ملت شجاع و متعهد، اين هفته لازم است حضور خود را در صحنه جنگاثبات نمايند و مشت محكمى به دهان ياوه سرايان بكوبند. امروز ابرقدرت ها، ملت حاضردر صـحـنـه مـا را مـتـهـم مـى كنند كه از جمهورى اسلامى رو برگردانده و از جنگ كه حقيقتادفاع از اسلام است خسته شده اند . آنان ملت ايران را نشناخته اند و ناچار به دروغپردازىپرداخته اند و با اتهامات گوناگون به قواى مسلح و ملت ايران ، تصميم دارند به هرصـورتـى كـه هـسـت بـار ديـگر جنايات خود را در ايران تكرار نمايند، ولى ملت رشيد ومقاوم ايران در مقابل آنان ايستاده اند و هرگز به آنان چنين اجازه اى را نخواهند داد. آنان مىخـواهـنـد بـا جـمهورى اسلامى مخالفت كنند، چرا كه اين مخالفت مردم عزيز ما را مصمم ترخـواهـد نـمود تا براى مبارزه اى طولانى تر دست در دست يكديگر نهند و از ايران واسلامعـزيـز و اسـتـقـلال و شـرف خـويـش دفـاع نـمـايـند. لهذا ملت شريف در سراسر ايران ازروحـانـى و دانـشـگـاهـى و بـازاريـان و جـوانـان عـزيـزمـحـصل تا رزمندگان فداكار و ساير قشرهاى معظم در اين هفته جنگ به شكرانه پيروزىاسـلام پشتيبانى خود را از جمهورى اسلامى و قواى مسلح ، فداكاران در راه هدف كه اسلامو ايـران اسـت بـه ثـبـوت بـرسـانـنـد و نيز ياد شهداى فداكار را كه جمهورى اسلامى وپيروزى ها، رهين جان نثارى آنهاست ، زنده نگه دارند و از معلولين عزيز و آسيب ديدگانو آوارگـان مـقـاوم در راه اسـتـقرار حكومت الله تفقد و قدرشناسى نمايند و از بازماندگانشـهـدا دلجـوئى و بـه آنـان دلدارى دهـنـد، گـر چه زبان ها و قلم ها در توصيف جوانان ونوجوانان ، پيران و سالخوردگان عزيزى كه خون پاك خود و سلامت خويشتن را فدا كردهانـد تـا اسـلام زنده و كشور پاينده بماند و از شر دشمنان خونخوار آزاد شود، عاجزند ونـيـز عـاجـزند كه به پدران و مادران دليرى كه چنين فرزندانى را تربيت كردند و بهاسـلام تـقـديـم نـمـودنـد دلدارى دهـنـد و از خـواهـران و برادرانى كه در جوار آنان بودنددلجويى نمايند، اينان مشمول عنايات و رحمت هاى بى پايان خداوند، در جوار اولياء عظيمالشـان ، بـا سـعادت در دنيا و آخرت قرينند، خدايشان رحمت و بركت دهد. درود بى پايانبـه روح پـاك شـهـيـدان راه حـق و سلام فراوان بر آسيب ديدگان و آوارگان در جبهه هاىدفـاع از اسـلام و ايـران اسلامى و درود و سلام بر بازماندگان شهدا و خانواده هاى آسيبديدگان و سلام خداوند و انبياء و اولياء او بر بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفدا روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 1/7/61 پيام امام خمينى به مناسبت آغاز سال تحصلى 62 !!! 61 بسم الله الرحمن الرحيم اكـنـون كـه بـا تـاءييد خداوند متعال و توجه خاص بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفدا مراكزآمـوزش از دبـسـتـان هـا و دبـيـرستان ها گشايش مى يابد و مراكز سرنوشت ساز كشور وجمهورى اسلامى به فعاليت بر مى خيزند، تذكراتى را كه كرارا داده ام ، به علت اهميتموضوع ، شايسته تكرار مى بينم . ايـنـجـانـب خـود را مـسـؤ ول اسـلام و ملت محترم مى دانم تا در اين امر حياتى باز تاءكيد وپافشارى نمايم . اميدوارم همه دست اندركاران امور تربيتى و آموزشى و تمام دولتمردانجمهورى اسلامى و همه روشنفكران متعهد و گويندگان و نويسندگان و بالاخره فرد فردمـلت ايـران كه نزد خداوند قهار مسؤ ول هستند، در اين امر كه در راءس امور است ، نه تنهاسـهـل انـگـارى و مـجامله ننمايند كه با جديت و پشتكار براى هر چه غنى تر و بهتر شدناساس آموزش و پرورش اقدام نمايند. 1!!! بـايـد سـعـى شـود مـتـصـديـان امـور تربيتى از مرتبه ابتدائى تا آخر از اشخاصصالح و متعهد و معتقد به جمهورى اسلامى انتخاب شوند، افرادى كه هيچ گونه گرايشبـه مـكـتـب هـاى انـحـرافـى شـرق و غـرب نـداشـتـه بـاشـنـد. دانـش آمـوزان عـزيـز بـاكـمـال دقت و بيطرفى اعمال و كردار دبيران و معلمين را زير نظر بگيرند كه اگر خداىنـكـرده در يـكـى از آنـان انـحـرافـى بـبـيـنـنـد بـلافـاصـله بـه مـقـامـات مـسـؤول گـزارش نـمـايـند و خود دبيران و معلمين با هشيارى مواظب همكاران خود باشند تا اگربـعـضـى از آنـان خـواسـتـنـد افـكـار انـحـرافـى خـود را درخـلال تـدريـس بـه فـرزنـدان ميهن اسلامى مان القاء كنند، از آنان جلوگيرى نمايند و درصـورتـى كـه فـايده اى نبخشيد با قاطعيت مطلب را با مسؤ ولان در ميان بگذارند. ايرانامروز ديگر تحمل افكار غربزده و شرقزدگى مشتى خائن را ندارد. ما بايد با تمام وجودبـه اسـتـقـلال فـرهـنـگـى بـرسـيـم كـه اسـتـقـلال فرهنگى پايه و اساس كشورى آزاد ومستقل است . استادان عزيز بايد خود اين اعتقاد را بيابند كه تنها فرهنگ ايران اسلامى استكـه نـجـاتـبـخـش كـشـور و مـلت مـان مى باشد. معلمان عزيز خود بهتر مى دانند كه فرهنگاستعمارى در زمان اين پسر و پدر چه به روز اين كشور و ملت آورده است . به فرهنگ غنىايـران اسـلامى تكيه كنيد و مطمئن باشيد كه پيروزى از آن شماست . فرزندان عزيزتانرا در سـر كـلاس هـا بـه صـورتـى تـربـيـت نـمـائيـد كـه وقـتـى فـارغالتحصيل مى شوند جوانان برومندى تحويل جامعه گردند كه با تمام وجود معتقد باشندكه آنچه بدبختى داشتند از ابرقدرت هاى شرق و غرب و شرقزدگى و غربزدگى است.
|
|
|
|
 |
|
 |
|