بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب صحیفه نور جلد 17, امام خمینی (ره)   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     SAHIFE01 -
     SAHIFE02 -
     SAHIFE03 -
     SAHIFE04 -
     SAHIFE05 -
     SAHIFE06 -
     SAHIFE07 -
     SAHIFE08 -
     SAHIFE09 -
     SAHIFE10 -
     SAHIFE11 -
     SAHIFE12 -
     SAHIFE13 -
     SAHIFE14 -
     SAHIFE15 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

تاريخ : 14/6/61
بـيـانـات امام خمينى در جمع اعضاى هياءت هاى بازسازى نيروى انسانى وزارتخانه هاومـؤ سسات دولتى و شركت هاى وابسته و خانواده هاى شهداى پاسداران كميته هاىانقلاباسلامى خوزستان
هـمـانـطـورى كـه بـازسـازى ، يـك مـسـاءله مـهـم حـيـاتـى بـود دراول انقلاب ، الان هم بايد تعقيب شود
بسم الله الرحمن الرحيم
انـشـاءالله تـعـالى آقـايـان حـاضـر، مـوفـق بـه خـدمـتـى كـهمـشـغـول هستند باشند. البته مساءله پاكسازى و بازسازى وزارتخانه ها و ادارات يك امرضـرورى بـوده اسـت ، براى اينكه در رژيم سابق ، اشخاص بسيارى در اين وزارتخانههـا، در اين ادارات بودند كه آنها لياقت اين مسائل را نداشتند و شايد بسيارى از آنها ضدانـقـلاب بـودنـد و پس از پيروزى انقلاب ضرورى بود كه يك همچو هيات هائى باشند وشـناسائى كنند اشخاصى كه مفسد هستند، اشخاصى كه مضر هستند به جمهورى اسلامى ،اشـخـاصـى كـه مـى خواهند نارضايتى در بين مردم ايجاد كنند، آنها را بايد پاكسازى مىكـردنـد، لكـن نـكـتـه اى كـه مـن بـايـد عرض كنم به آقايان و اين امرى است كه بر عمومافـرادى كـه در ايـن كـشـور مـشـغـول خـدمـت هـسـتـنـد، بـراى آنـهـا هـم هـسـت ايـن اسـت كـهاصل اين مسائل ، هم ضرورى است كه بايد باشد و هم با نبودنش ‍ فاجعه درست مى شود،لكن در كيفيت اين امر و مواردى كه بايد اين كار بشود و افرادى كه بايد اينطور كارها راانجام بدهند، در آنها بايد خيلى دقت بشود.
اول راجع به افرادى كه انتخاب مى شوند براى اين پاكسازى ها، بازسازى يا در انجمنهـاى اسـلامـى كـه تـشـكـيـل شـده اسـت ، در هـمـه جـا هـسـت و خـدمـت هـم زيـاد مـى كـنـنـد،اول امر و مهمتر از همه اين است كه افرادى كه انتخاب مى كنند، سوابقشان را، كارهائى كهدر آن رژيـم مـتـصـدى بـودنـد و كـارهـائى كه بعد از شكست رژيم انجام دادند، اينها بايدبـررسـى بـشـود. شما مى دانيد كه امروز در هر جائى كه يك خدمتگزارى است ، يك عده اىبـخـواهـند خدمت كنند، اشخاص مفسد، منافق و منحرف با حيله هائى خودشان را وارد مى كنند.چه بسا آنهائى كه وارد مى شوند و مى خواهند كه بر خلاف آن چيزى كه اسلام اقتضا مىكند، عمل بكنند و مردم را ناراضى كنند، چه بسا از اشخاص سالم ديگر بسيار خودشان راجنداللهى و طرفدار جمهورى اسلامى معرفى كنند.
امـروز بـه مـجـرد ايـنـكـه يـكى بخواهد خودش را مسلم و پايدار به احكام اسلام و مومن بهنـهـضـت حـسـاب كند، خوب ، ما بايد از او قبول كنيم ، لكن نبايد در امورى كه مربوط بهاينطور مسائل است ،
وارد بشود، مگر اينكه آن اشخاص مورد اطمينان دولت ، مورد اطمينان قوه قضائى و سايرارگـان هـائى كـه هـسـتـنـد، آن اشـخـاص مورد اطمينان را براى اينكه شناسائى بشوند ازافـراد، آن اشخاصى باشند كه بالاخره ، شناسائى اشخاصى كه مى خواهند در اين اموروارد بـشـونـد و طـرفـيـن قـضيه اش بسيار خطرناك است ، ممكن است كسانى وارد بشوند وافـراد غير صالح را حفظ كنند، افراد صالح را كنار بگذارند و يا از خارج ، افرادى كهمـربـوط بـه اين دستجات مختلف است ، وارد بكنند، اين بدون شناسائى نمى شود باشد.همين طور شما بخواهيد كه اسم نويسى كنيد، هر كس مى خواهد بيايد در اين بازسازى واردبـشـود، ايـن يـك فـاجـعـه ايـجـاد مى كند. گاهى پس از چيزهائى كه مسلما بايد مورد نظرآقـايـان بـاشد و بايد به آن دقت بشود، يعنى سوابق اشخاص در رژيم سابق و خانوادهايـن چـه جـور هـسـتـند، دوستانى كه او داشته است چه جور بودند و بعد از انقلاب چه جوررفـتـار كـردنـد، چـه وضـعـى داشتند، اينها بايد بررسى بشود و محتاج به اين است كهافـراد مـطمئنى كه صد در صد مورد اطمينان دولت هست ، يا مورد اطمينان فرض كنيد مجلساسـت ، يـا مـورد اطـمـيـنـان قوه قضايى و شوارى دفاع هست ، اين افراد مورد اطمينان براىشـنـاسـايـى ايـنـهـا بـاشد. چه بسا اگر يك نفر در بين آنها كه مى خواهند اين هيات ها راشناسائى كنند، منحرف باشد، شما يك وقت توجه بكنيد كه در بين اين افرادى كه تعيينشـده اسـت ، بسياريشان افراد فاسد بودند و ضد انقلاب بودند. بنابراين ، يك مساءلهمـهـم حـيـاتـى اسـت بـراى كـشـور، همانطورى كه بازسازى يك مساءله مهم حياتى بود دراول انـقـلاب و الان هم بايد تعقيب بشود، همين طور كيفيت بازسازى ، افرادى كه مى خواهندوارد بشوند در اين امر، بايد افراد صالح باشند و مطمئن به اين زودى نشويد كه ما عدهاى هـسـتـيـم كه همه مان حزب اللهى هستيم ، ممكن است كه در بين شما عده اى باشند كه بهاسم حزب الله وارد بشوند و به اسم حزب الله كارهاى شما را فلج كنند، كارشكنى كنندو شما بعد از دو سال ديگر متوجه بشويد مطالب را.
بـنـابراين ، يكى از امور مهم ، مساءله شناسايى افرادى است كه مى خواهند اين هيات ها راتشكيل بدهند و اين را نبايد در آن مسامحه به هيچ وجه كرد.
آنـوقـت راجـع بـه كـيـفـيت عملى كه انجام مى دهند، اين از حيث افراط و تفريط، بايد انساناجتناب كند و از آن و هركس كه در آن رژيم وارد بوده ، ما بگوئيم كه اينها همه شان فسادبـودنـد، در بـيـن ايـن افراد، افرادى بودند كه در آنوقت خون جگر مى خوردند لكن الزامداشـتـنـد بـه بـعـضـى كـارهـا، البـته اگر جناياتى از آنها صادر شده باشد، آنوفت آنمساءله ديگرى است ، اما مجرد اينكه اين آدم در آنوقت در وزارتخانه بوده ، در اداره بوده يافرض كنيد در آن حزب فاسد رستاخيز بودند، مجرد اين را نبايد شما ميزان قرار بدهيد.
در آنـوقـت شـمـا خـوب ، بـوديـد و مـلتـفـت هـسـتـيـد، غـالب شـمـا تـوجـه بـه ايـنمـسـائل دارنـد كه در آنوفت الزامى بود، آن مرد، آن مرد ناصالح ، آن مرد فاسد اعلام كردكـه هـر كـس وارد نـمى شود در اين حزب ، برود از ايران . خوب ، در يك همچو محيطى ممكناسـت بـسـيـارى افرادى كه با آن رژيم هم مخالف بودند، مى ديدند چاره ندارند الا اينكهوارد بشوند و ممكن است كه در آنوقت يك افرادى در ادارات ، در
در وزارتـخـانـه ها وارد شدند براى يك تخفيف ظلم ، شما گمان نكنيد هركس در آنوقت واردشـده ، پـس او ظالم است . ممكن است يك افرادى وارده شده باشند براى اينكه ظلم هائى كهدر ايـن ادارات ، در ايـن وزارتـخانه ها در آن رژيم داده مى شد، تا يك حدودى تخفيف به آنبدهند. اينها يك امورى است كه اگر خداى نخواسته شما يك بيگناهى يا يك آدم خدمتگزارىكـه در آن رژيـم هـم مـى خـواسـته خدمت به اسلام بكند، خدمت به ايران بكند، شما يك وقتكـنـارش بـگـذاريـد به مجرد اينكه وارد در حزب است يا وارد در وزارتخانه است ، اين يكامرى است كه صحيح نيست و براى شما صالح نيست . از آن طرف هم بايد افرادى كه مىبينيد كه در آن رژيم مشغول بودند به يك فسادكارى ، خرابكارى ، ظلم و تعدى و حالا ازايـنها باقى ماندند در اينجاها، آنها هم كه آن نحو هستند، آنها هم احتياط اين است كه بيرونبـرونـد، ولو حـالا خـيـلى هـم خـودشـان را جـنـدالله حـسـاب مـى كـنـنـد. اگـر در آن رژيـممـشـغـول يـك كـارهاى فاسد بودند، مشغول ظلم و تعدى به مردم بودند، اين به اين زودىاصلاح نمى شود، اگر بين خودش و خدا هم اصلاح شد، لكن ما تكليفمان اين است كه اينهارا در يـك مـواردى كـه كار براى مردم دارند مى كنند، در آن موارد آنها را ابقا نكنيم . پس مابايد نه از آن طرف ، هركس اظهار كرد كه من مثلا آدم صالحى هستم ، حزب الله هستم و چه، ابـقـا كـرد، نـه از ايـن طـرف ، هـركـس در رژيـم سـابـق يـك كـارى انـجـام داده اسـت ،داخـل در يـك اداره اى بـوده است ، داخل در يك وزارتخانه اى بوده ، شما بخواهيد پاكسازىكـنـيـد، ايـن هـم درسـت نـيست . يك امر مسلمانى ، يك امر موافق با شرع كه افراد شناسائىبـشـوند، اگر چنانچه واقعا الان دارند كارشكنى مى كنند، ناراضى در بين مردم درست مىكـنـنـد و امثال اينها، اينها را حتما بايد معرفى كنيد و پاكسازى بشوند، يك اشخاصى كهخـدمـتـگـزارنـد، در رژيـم سـابـق بـودنـد، اما آنوقت هم اينطور نبود كه جنايتكار باشند ومـشـغـول فـسـاد باشند، آنها را نبايد ما كنار بگذاريم ، بالاخره اين كشور محتاج به ادارهاست ، محتاج به خدمتگزار است و بايد افرادى را كه كارشناس هستند، باشند در اين ادارات. به مجرد اينكه يك احتمالى مى دهيد يا فرض كنيد كه در، همين كه آنوقت در رژيم سابقيـك كـارى كـرده ، آنـوقـت فـرض كـنيد كه در يك محضرى بوده است كه آنجا شاه هم در آنمـحـضـر بـود، ايـن ، مـجـرد اين ، مجوز براى بيرون كردن نيست ، اگر هم هيچ وقت با آنهانـبـوده لكـن بـا عملشان موافق بوده ، هيچ وقت با شاه يك جائى نبوده كه عكس بيندازد، امابا عمل موافق بوده ، كارهاى آنها را اجرا مى كرده ، ظلم هاى آنها را اجرا مى كرده ، يك همچوآدمـى هـم نـبـايـد الان در وزارتـخـانـه هـا و در جـاهـائى كـهمحل كار مردم است ، محل مراجعات مردم است ، آنجا هم نبايد باشد.
خوب ، شما كه سركشى مى كنيد در همه وزارتخانه ها و ادارات ، توجه به اين معنا داشتهبـاشـيـد كـه بـا مـردم ايـنـهـا چـه مـى كـنـنـد. يـكـى از امـور مـهـمـه ايـن اسـت كـه مـا نـبايدمـثـل سـابـق بـاشـيم كه اگر يك بيچاره اى مى خواهد مراجعه كند به يك اداره اى ، به يكرئيـس اداره اى ، آنـقـدر اشكالتراشى و آنقدر فساد باشد و بالاخره هم امروز برو، فردابيا، فردا برو، پس فردا بيا، اينطور چيزها اگر افرادى در آنجا هست كه اينطور با مردمـعـامـله مـى كـنـنـد، شـما بدانيد كه اينها مى خواهند ناراضى درست بكنند. يك كسى آمده يككـارى دارد، كـار جزئى هم هست ، برو سر آن ميز، آن برو سر آن ميز، آن برو سر آن ميز،آن كارهائى كه
سـابـق مـى كـردنـد، اگـر شـما در ادارات ديديد يك همچو چيزى هست ، بايد به آنها تنبهبدهيد، ارشادشان كنيد كه اين كارها، كارهاى اسلامى نيست . اگر تكرار كردند، آنها را همبايد كنار بگذاريد.
كار شما در حالى كه يك كار اسلامى مهمى است ، مسؤ وليت بسيار بزرگى هم دارد
در هـر صـورت ، كار شما در عين حالى كه يك كار مهمى است ، يك كار اسلامى مهمى است ،يـك خـدمـت بـسـيـار بـزرگ اسـت ، مـسـؤ وليـت بـسـيـار بـزرگـى هـم دارد. از مـسـؤ وليتشغـافـل نـبـاشـيـد. نـبـادا شـمـا بخواهيد خدمت بكنيد، يك وقت خداى نخواسته خلاف آن بشود،بـخـواهـيـد عـبـادت بـكـنـيـد، يـك وقـت خـداى نـخـواسـتـه مـعـصـيـت بـشـود. بـايـد هـمـه ايـنمـسـائل ، نـه هـمـه شـمـا، هـمـه كـسـانـى كـه در كارهائى كه در اين جمهورى اسلامى هست ،واردشوند، همه اينها، اين را توجه كنند كه ما مى خواهيم براى اسلام خدمت كنيم ، مى خواهيمهـمـانطور كه اسلام مى خواهد، عمل كنيم . اسلام هم نسبت به افراد، افراد پائينى كه نمىشـود اصـلاحـشـان كـرد را كـنـار مـى گـذارد. اشخاصى اگر هم يك كار خلافى يك وقتىكـردنـد و بـعـد بـرگـشـتـنـد و شما سوابقشان را ديديد، ديديد كه نه ، اينها اشخاصىبـودند كه در آنجا به واسطه الزام ، به واسطه اجبار، به واسطه ترس ، به واسطهاينطور امور، يك كارى كردند، به مجرد اين شما اخذ نكنيد و يك كسى را در جامعه ، اين كارمـهـمـى اسـت كه كار بسيار باارزش است ، لكن مسؤ وليت هم بسيار دارد و اين را بايد همهآقـايـان متوجه باشند و همين طور آنهائ كه در جاهائى كه آن انجمن هاى اسلامى است ، آنهاهـم بـايـد ايـن تـوجـه را داشته باشند كه در عين حالى كه انجمن هاى اسلامى خدمت كنند وخـدمـتـشـان هم ارزشمند است ، در عين حال ، مسؤ وليت شان هم زياد است . چه بسا كه در بينانجمن هاى اسلامى هم يك فرد يا افرادى پيدا بشوند كه بخواهند انجمن اسلامى را بكشندبه خلاف اسلام و فساد ايجاد كنند. آنها هم بايد افرادشان را شناسائى كنند، ببينند كهايـن آدمـى كـه بـه اسـم انـجـمـن اسلامى آمده آيا خودش تعهد به اسلام دارد، چه جور بودهوضعش ، خانواده اش چه بوده ، اينها يك مسائل مهمى است كه امروز ما به آن مبتلا هستيم . وشما مى دانيد كه در بين اين چپ ها ، در بين اين منحرفين ، در بين اين منافقين ، افرادى هستندكـه بـا طـراحـى وارد مـى شوند و در همه جا سر مى كشند و وارد مى شوند و يك وقت خداىنـخـواسـتـه غـائله ايجاد مى كنند، اينها يك مسائلى است كه بايد خود آقايان توجه داشتهباشند.
مـنـافـقين و آن اشخاصى كه در خارج با هم جمع شده اند، همه موافق اين هستند كه اسلامنباشد
چـنـانـچـه مـى بـيـنـيـد كـه مـا الان مـبـتـلا هـسـتيم به جنگ و مبتلا هستيم به آن چيزهائى كه ،تـبـليـغـاتى كه در خارج بر ضد ما مى شود، شما مى بينيد چقدر تبليغ ، من گمان ندارمكـه يـكـى از ايـن رسـانـه هـاى گـروهـى بـا جـمـهـورى اسـلامـى بـخـواهـد بـه انـصـافعـمـل كـنـد. طـرفـدارى را مـن نـمـى گـويـم ، بـخـواهـد بـه انـصـافعـمـل كـنـد، بـخـواهد چيزى كه مى گويد، از روى انصاف باشد، مثلا مى بينيد كه يكى ازرسـانـه هـاى گـروهـى كـه چـند شب پيش از اين ، دو سه شب پيش از اين بود، مى گفت كهعراق هم خيلى آدم كشته ، ايران هم كشته ، لكن ما
راجـع بـه عـراق مـستند نداريم ، راجع به ايران مستند داريم ، استناد داريم به چيزى . اوچى است ؟ آن يك چيزى است كه منافقين در خارج منتشر كردند. مستند يك راديوئى ، نه اينكهنـمـى فـهـمـنـد، مـى فـهـمـنـد، خـواهـنـد يـك چـيـزى بـگـويـنـد، بـهخـيـال خـودشـان و بـهـانه اى دست بدهند، والا آنها مى فهمند كه اين منافقينى كه در خارجهستند و آن اشخاصى كه حالا با هم جمع شده اند و تو سر هم مى زنند و همه موافق با اينهـستند كه اسلام نباشد، اينها مى گويند كه ما از آنها شنيديم ، چون از آنها شنيديم ، پسمـسـتـنـد اسـت . خـوب ، مـا يـك همچو ابتلائى الان در دنيا داريم كه حرف دشمن هاى ما كه ازايـنـجا بيرونشان راندند و آنقدر جنايات در اين كشور كردند، مستند مى شود، براى اينكهالان هـر روز، روزى صـد نـفـر در ايران در زندان اوين اعدام مى شوند (يكى از حرف هايشاسـت ) صـد نـفـر الان دارد اعـدام مـى شـود. خوب ، يك همچو گرفتارى ما داريم ، وقتى يكهـمـچـو گـرفـتـارى داريـم ، مـا بـايـد خـودمـان تـوجـه بـهمـسـائل بـكـنـيـم ، هـوشـمـنـد باشيم ، يك وقت بهانه دست ندهيم كه خداى نخواسته يك چيزكـوچـكـى را مـا عـمـل كـنـيـم ، ايـن بـهـانـه بـشـود دسـت آنـهـا، و بـهقول خودشان مستند پيدا بكنند.
الان تـمام رسانه هاى گروهى به ضد ايران ، به ضد اسلام ، اصلا اسلام را آنها مضرمـى دانـند، با افراد ايرانى بد نيستند، با افرادى كه مى خواهند طرف اسلام باشند، مىخـواهـنـد اسـلام را پـيـاده كـنـنـد، بـا ايـنـهـا بـد هـسـتـنـد، آنـهـا اسـلام را مـضـر بـهحال خودشان دانند و مع الاسف ما مبتلاى به دولت هاى اسلامى كه ملت ها اسلامى هستند، بهدولت هـا ئى هستيم كه در كشورهاى اسلامى هستند، آنها هم همين طور دارند دامن مى زنند بهاينطور اختلافات .
شـمـا مـلاحـظـه كـنـيـد كـه چـقـدر اسـف بـار اسـت ايـن مـطـلب كـهاسرائيل در محضر اين دولت هاى به اصطلاح اسلامى ، آنقدر به اين زن و بچه و پير وبـزرگ لبـنان صدمه وارد آورد، آنقدر افراد را كشت و آنقدر افراد را آواره كرد، و الان همدر آنجا مشغول به فعاليت است . چقدر اسف بار است كه در محضر اينها اين كار شده است ومـعـذلك الان دنـبال اين هستند كه آن توطئه ها ئى كه آمريكا دارد درست مى كند، طرح هائىكه آمريكادهد كه همه طرح ها شان بر ضد خلق است و بر ضد اسلام است ، اينها در صددهـسـتـنـد كه پيشنهادهائى كه قبلا كردند مثل كمپ ديويد و بعدش شبيه او را درست كردند وهمه اينها متفق بر اين هستند كه اسرائيلى كه اينقدر جنايتكار است ، حالا مسلمان ها بشناسندبـه اسـم يـك دولت مـسـتقل متعهد، اين چقدر براى انسان دردناك است . و من الان را عرض مىكنم كه اگر چنانچه اين دولت هايى كه در خليج فارس و اطراف خليج فارس و در جاهاىديـگـر هـسـتـنـد، ايـنـهـا يـك هـمـچـو امـرى را تـصـويـب كـنـنـد، ومـثـل طـرح آمـريـكـا يـا طـرح بـعـد از او كـه طـرح شـده اسـت ، ايـنـهـا تـصـويـب كـنـنـد واسرائيل را شناسائى كنند، ملت ما و ارتش ما و سپاه پاسداران ما و اسلام و خداى تبارك وتعالى از آنها نخواهد گذشت . و بترسند از آن روزى كه اين ملت احساس بكند، اين ارتش، اين سپاه پاسداران احساس بكنند كه تكليف دارند كه اين اشخاصى كه كمپ ديويد را ياشـبـيـه او را بـراى اسـتـقـلال و بـراى شـنـاسـائىاسـرائيـل تـصـويـب كـردنـد، تـكـليـف شـرعـى بـر ايـشـان يـك وقـتحاصل بشود كه اينها بايد تاديب بشوند. و اين مساءله لبنان و همين طور مساءله ايران ،مساءله هجوم
بـه ايـران و مـسـاءله هـجـوم بـه لبـنـان ، يـك مـسـاءله اى بـود كـه بـا طـرح آمـريـكـاعمل شد، يعنى آمريكا طرح داده ، چون ديده است كه اينجا از دستش رفته ، طرح داده است كهبراى ايران مشكلات ايجاد كند (هر چه توانست مشكلات كرد و از بين رفت ) بعد هم مشكلاتجـنـگ را ايـجـاد كـنـد و ايـن جـنـگ هـم ادامـه پـيـدا بـكـنـد و ايـن چـيـزى كـه حـق اسـتعـمـل نـشـود تا ادامه پيدا بكند و بهره بردارى را آمريكا بكند. لبنان هم همين مساءله بودكـه طـرحـى آنـهـا داشـتـنـد كـه در آنـجـا اجـرا بـكـنـنـد واسرائيل را وادار كردند به اينكه آنطور جنايت ها را بكند، تا اينكه آن طرح هائى كه بهنـفـع آمـريـكـاسـت و همه كشورها را اسير آمريكا مى كند بيشتر از آنچه كه هستند، آنها اجرابشود. خوب ، اين ملت هاى اسلام ، اين دولت هاى به اصطلاح اسلامى ، تا كى مى خواهندايـن ذلت هـا را تـحمل كنند و اين تحقيرها را بپذيرند؟ تا كى اينها توجه به اين ندارندكـه زنـدگـانـى شـرافـتـمـنـدانـه بـهـتـر از اين زندگانى هاست كه در پارك ها باشد وشـرافـتـمـنـدانـه نـبـاشـد؟ ايـنـهـا بـه خـود بـيـايـنـد، تـوجـه كـنـنـد بـه ايـنمـسـائل و اگـر چـنـانـچـه طـرح كـمـپ ديـويـد و هـمـيـن طـورامـثـال او بـراى شـنـاسـائى اسـرائيـل ، ايـنها به آن راءى بدهند، هر يك از اينها كه راءىدادند، يك وقت تكليف شرعى براى ما مى شود به اينكه با آنها يك معامله ديگر بكنيم .
مـا نـمى خواهيم با كسى جنگ بكنيم ، شما مى بينيد كه ما با عراق جنگ نداشتيم ، ملت عراقمـلت خـود مـاست ، آنقدر كه ما علاقه به عراق داريم ، در عراق مركز تشيع است ، در عراقمـركـز امـيرالمؤ منين (ع ) است ، مركز حسين بن على (ع ) است ، مركز ساير ائمه است ، ملتاسلامى است ، ما علافه داريم به عراق ، همانطورى كه علاقه داريم به ايران به اعتبارايـنـكـه اسـلام است ، آنجا هم علاقه داريم به اعتبار اينكه يك كشورى اسلامى است و مركزاوليـاء خـداسـت ، مـا هيچ وقت بناى بر اين نداشتيم كه به عراق يك صدمه اى وارد كنيم وتـا كنون هم هر چه به من گزارش داده شده است ، تقريبا اين بوده است كه به مردم عراقتـعـدى نـشده است . اما ما چه بكنيم با يك همچو فاسدى كه هم عراق را دارد به تباهى مىدهـد و هـم ايـران را بـه خـيـال خـودش ، مـا چـه كـنـيـم بـا يـك هـمـچـو آدمـى كـه ازاول مى گويد كه ما با رژيمى كه زرتشتى هستند، نمى دانم مجوس هستند، يك رژيمى كههمه اش صداى الله اكبر است ، همه آن بناهائى كه در عراق ، بناهاى اسلامى كه در عراقهـسـت ، هـمـه اش ، اگـر نگويم همه اش اكثرش از ايرانى ها بوده ، ايرانى ها اين بناها راسـاخـتـه انـد ، چـطـور آن آدم بـه اسـم ايـنكه ايران زرتشتى است ، نمى دانم پارسند، ازفارسند (مگر فارس بودن اشكال دارد؟) به اسم اينكه همه ايرانى مجوس هستند، به اسمايـن ، حـمله كرد و بعد فهميد كه نخير، اسلام با الله اكبر پشت گردنى به او مى زند وتـا كـنـون هـم ايـنـطـور بوده و بعدها هم اگر تسليم حق نشوند ما يك امر غيراسلامى نمىخـواهـيـم ، مـا يك امر حقى مى خواهيم ، ما مى گوئيم يك متجاوز آمده است و آنهمه جنايات واردكـرده اسـت ، آنـهـمـه افـراد كـشـتـه اسـت ، آنهمه خانه خراب كرده است ، آنهمه مردم را بىخـانـمـان كرده است ، آنهمه عراقى را بى خانمان كرده ، اينهمه افرادى كه از عراق فراركـردنـد آمـده انـد ايـنجا آواره شدند، همه اينها هستند، خوب ، بيايد اين آدم ، اين دولت ، اينكـذا، بـيـايـد، مـردم را بـنـشانند، اشخاصى كه عادل هستند، بنشانند و ببينند كه ما چه مىخـواهـيم . ما مى گوئيم كه اين جناياتى كه اين كرده است ، چون پيشقدم بوده است ، ما غيردفاع ، تا كنون هيچ كارى نكرده ايم ،
ايـن جـنـايـات بـايـد جـبران بشود. اگر ما دست از جنايات برداريم جانى هستيم ، كمك بهجـنـايـت ، خـودش يك جنايتى است . ما مى گوئيم كه اينطور بايد باشد، ما مى گوئيم كهبايد اينها از كشور ما بيرون بروند و تعدى نكنند به كشور ما.
بايد مسلمين با هم متحد بشوند و توى دهنى بزنند به امريكا
شـمـا مـى دانـيـد كـه هـر روز آبـادان مـورد اصـابـت گـلوله اسـت و مـوشـك اسـت وامـثـال اينها، هر روز خوب ، مى آيند كنار و از آنجا با آن چيزهاى دوربرد مى زنند به آن ،كـى را مـى كـشـنـد؟ مـردم بـيـچـاره را، مـردمى كه نه ، و يك زن بيچاره اى است و يك بچهكوچكى است و اينها. هيچ كار ندارد، جز بقال است و نمى دانم خباز است ما مى گوئيم كه ماخـواهـيـم كـه ايـنـهـا تا آن حد بروند كه نتوانند يك همچو كارى بكنند. خوب ، بيايند عقلابـنـشـيـنند اين كار را بكنند، ما كه مخالف با آن نيستيم ، لكن اگر نكنند، خوب ، ما خودمانبـايـد بـكـنـيـم ، مـا بـا قـوه قـهـريـه بـايـد بـكـنـيـم . اگـر ايـنـهـاعـمـل كردند به اينها، خوب ، ما ديگر حرفى نداريم ، اينها بروند سراغ كارشان ، ما همسـراغ كـارمـان . و امـا اگر عمل نكنند و هر روز براى ايران يك غائله درست كنند و هر روزايـران را بـكـوبند، خوب ما تكليف ما اين است كه جلوى اين را بگيريم ، تكليف ما اين استكـه تـا هـر جـا جـلوگـيرى از اين امر متوقف به اوست ، پيش برويم و كار خودمان را انجامبدهيم ، اين يك امر عقلى است ، يك امر عقلائى است . آنها كه الان هم در خاك ما هستند، الان همدر بلندى هاى ايران هستند، الان هم دارند ظلم و تعدى به ايران مى كنند، ما دفاع نكنيم ؟ ماآنـهـا را بـگـذاريـم سـرجـاى خـودشـان هر غلطى مى خواهند بكنند؟ خوب ، ما دفاع بكنيم ،همانطورى كه از خرمشهر و جاهاى ديگر بيرونشان كردند، اينها را هم عقب خواهند نشاند تااينكه آن كارى را كه ما مى خواهيم ، انجام بگيرد. اگر هم يك اشخاصى هستند، دولت هائىهـسـتـند كه مى خواهند اين كار را بدون اينكه قوه قهريه در كار باشد، انجام بدهند، ما همحـاضـريـم . مـا هـمـيـشـه صـلح طلب هستيم ، لكن نه صلحى كه جانى را سر جنايت خودشبـاقـى بـگـذاريم ، همچو صلحى ، صلح نيست ، ما صلحى مى كنيم كه با قدرت و قوت ،دفاع از كشور خودمان ، دفاع از اسلام بكنيم . و من انشاءالله اميدوارم كه همه مسلمين بيداربـشـونـد و تـوجـه بـكـنـنـد به اينكه اگر چنانچه جلوى آمريكا و اين مهره هاى آمريكا كهبـراى خـاطـر آمـريـكـا و مـنـافـع او بـه اسـلام صـدمـه وارد مـى آورنـدمـثـل اسـرائيـل و مثل صدام ، انشاءالله مردم بيدار بشوند و بفهمند اگر به اينها مهلت دادهبـشود، همه مسلمين به تباهى كشيده خواهند شد. و آمريكا محدود نيست آمالش به يك كشور ودو كـشـور، و ايـنها، هرجائى را مى خواهد او تحت سيطره او باشد و امروز روزى است كه مااعـتـقـادمـان ايـن اسـت كـه بـايـد مـسلمين با هم متحد بشوند و تو دهنى بزنند به آمريكا. وبـدانند كه مى توانند، توانائى اين امر را دارند، هم قدرت پرسنلى و افراد دارند، و همملت باهاشان موافق است ، اگر امرى بكنند، كارى بكنند، و هم امكانات زياد دارند، شريانحـيـات آمـريـكـا و غـرب بسته به نفت اين منطقه است . و من اميدوارم كه همه ما خدمتگزار بهاسلام و مسلمين باشيم و همه شما آقايان با تعهد به اسلام ، با اينكه حاضر
بدانيد خدا را در كارهاى خودتان ، آن روزى را كه مى خواهيد يك كسى را كنار بگذاريد، آنروزى كه مى خواهيد به يك كسى فرض ‍ كنيد كه يك (انگ ) غيراسلامى بزنيد، توجهكنيد كه خدا حاضر است . اگر خداى نخواسته بر خلاف بكنيد عمدا و اگر سهوى باشد،اشتباهى باشد كه مقدماتش دست شماست ، بدانيد كه اين خداى حاضر و ناظر بر شما ممكناسـت نـبـخـشد. توجه بكنيد كه كارها همه اسلامى باشد، براى خدا باشد، خدمت براى خدابـاشـد. و امـيـدوارم كـه خـداونـد بـه همه شما توفيق عنايت كند و همه شما براى خدمت بهاسـلام و مـسـلمـيـن مـوفـق باشيد و همه ايرانى ها كه در مكه ؟ مشرف شدند، با سلامت ، باصحت به اوطان خودشان برگردند. و من اميدوارم كه حجاز و كشور حجاز و دولت حجاز باايـن عـزيـزان كه بر ضد مخالفان اسلام هستند، بر ضد امريكا هستند، بر ضد آن دنبالهآمـريـكـا و آن فـاسـد هـسـتـنـد، بـه طور اسلامى عمل كنند و موجب نگرانى دولت و ملت ما رافراهم نكنند كه اگر اين فراهم بشود، ممكن است خطرى داشته باشد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 17/6/61
پيام امام خمينى به مناسبت سالگرد 17 شهريور
بسم الله الرحمن الرحيم
و ذكر هم بايام الله (قرآن كريم )
تذكر به ايام الله كه خداوند متعال به آن امر فرموده است ، انسان ساز است ، قضايائىكـه در ايـام الله رخ داده اسـت ، بـراى تـاريـخ و انـسـان هـا درطـول تاريخ آموزنده و بيدار كننده است . حوادث بزرگ تاريخ كه قرآن مجيد هم از بعضاز آنها ياد كرده است ، سرمشقى پربركت براى ساختن جامعه ها و اشخاص و جامعه عصر ماكه عصرانقلاب است و در كشور ايران كه كشور انقلاب و شاهد بسيارى از حوادث بزرگاسـت كـه بايد آنها را ايام الله محسوب كنيم و به ذكر آنها و تذكر آن ايام بپردازيم كهبراى ملت قهرمان و مجاهدان سلحشور، درس انقلاب است .
17 شهريور كه اكنون در آستانه سالگرد آن هستيم از ايام الهى است كه بايد ذكر آن رازنده نگه داريم و به نسل هاى آينده تسليم كنيم .
فـداكـارى هـاى مـلت سلحشور در راه اسلام و ديو سيرتى دژخيمان رژيم شاهنشاهى در اينروز و ايـامى نظير آن ، درس بسيار ارزنده اى از فداكارى اى است كه ملت مظلوم سلحشوررا و رژيـم جـنـايـتـكـار پـهـلوى را در طـول تـاريـخ مـعـرفـى نـمـوده اسـت تـانسل هاى آينده ببينند اين جمهورى اسلامى با چه جان نثارى ها و از خودگذشتگى هابه دستآمـده اسـت تـا انـشـاءالله آنان نيز با شهامت و شجاعت و ايثار و فداى عزيزان خويش ، اينهديه بزرگ الهى را حفظ نمايند.
17 شـهـريـور 57 و نـظاير آن كه قبل از پيروزى انقلاب و پس از آن بسيار بوده است ومـلت مـجـاهـد ايـران بـحـمـدالله تـعـالى در هـمـه آنـهـا پـيـروزمـنـدانـه و شـرافتمندانه وسـرافـرازانـه در سـركـوبى ستمكاران ، قيام و اقدام نمودند، جلوه الهى و قدرت پاياننـاپـذيـر ايـمـان به غيب را در جهان پرتو افكن ساخت و آفتاب فروزنده اسلام را كه ازگـريـبـان مـجـاهدان در راه حق سربرآورد، به عالميان بويژه مظلومان و مستضعفان معرفىنـمـود و بـه آنـان درس پـربركت جانبازى در راه هدف الهى را آموخت . بگذار كور دلان درداخـل و خـارج هـر چـه مى خواهند بكنند و بگويند و به هر جنايتى كه روى تاريخ را سياهمـى كـنـد و روى منافقان و همقطاران جنايتكارشان را سياهتر، دست بزنند و با انفجارها كهكـار جـنايتكاران ورشكسته است و هر فرد ساده اى مى تواند اين نحو جنايات را انجام دهد،به اسم قيام مسلحانه براى نجات خلق و جنگ خيابانى براى سرنگونى اسلام و جمهورىاسلامى ، براى خود و
سـبـعـانـى امثال خود، دلخوشى و براى رسانه هاى گروهى در خدمت ابرجنايتكاران سوژهتبليغاتى بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى فراهم كنند.
مـلت شـريف ايران بايد اذعان كند كه منافقان سيه بخت و همقطاران آنان گوى سبقت را ازجـنـايـتكاران تاريخ و گوى رذالت و خباثت را از سفلگان جهان ربوده اند و گمان ندارمشـمـا بـتـوانـيـد گروه و يا دسته اى را بيابيد كه جنايات و سفلگى شان به ابعاد اينگـروهـگ مـنـافـقـيـن بـاشد كه مدعى اسلام راستين باشند و قرآن كريم و آيات حدود آن رامـحـكـوم كـنند، آن هم با تعبيرى جسارت بار و كفر شعار مدعى طرفدارى از خلق باشند واينگونه با بندگان مستمند و كارگر و طبقه ضعيف رفتار كنند. بمب گذارى كنند و آن راجنگ خيابانى مسلحانه بنامند و ادعاى قدرتمندى كنند و چون دزدان و روبهان فرار كرده ودر بـيـغـوله هـا بـخـزنـد. ادعـاى سـيـاسـتـمـدارى كـنـنـد و ايـنـگـونـه بـااعـمـال احـمـقـانـه ، خـود را از مـلت جدا و رسوا و منزوى كنند. ادعاى علم و جهان بينى كنند وايـنـگـونـه در مـسـائل واضـح ، جـاهـل بـاشـنـد كـه بـاجـهـل و نـادانـى خـود تـار و پـود خـود را بـگـسـلانـنـد. ادعـاى خدمت به ميهن و كشور كنند وايـنـگـونـه بـه دشـمـنـان سـرسـخـت كـشـور و مـيـهـن خـدمـت كـنـنـد و ازاسـتـقـلال و آزادمـنـشى دم زنند و اينگونه وابسته به قدرت هاى شيطانى باشند. اينجانبصداى انفجارى را كه به دست اين جنايتكاران در پارك شهر در شب گذشته اتفاق افتاد،در جـماران شنيدم . اين انفجار عظيم در محلى اتفاق افتاد كه مركز طبقه مستمند و كاسب جزءو كارگر و محل اجتماع زن و مرد و طفل و طبقه ضعيف و محتاج است و آنچه گزارش شده است، ده هـا نـفـر شـهـيـد و مـجـروح بـه جـاى گـذاشـتـه اسـت كـه در بـيـن آنان زنان باردار وطـفـل كـوچـك شـيـرخوار بوده است و شما بدانيد كه اگر اين گروهگ ها بتوانند، تهران رابـويـژه محله هاى جنوب شهر كه بيشتر در تحقق اهداف اسلامى فداكارى كرده اند، يكسرهمـنـفـجـر مـى كـنند. اين است قيام مسلحانه و جنگ خيابانى با سپاه پاسداران و اين است منطقآنـان كـه بـراى ريـاست دنيا به دام شياطين افتاده اند. و بايد ملت شريف ما بدانند اينانهـمـيـشـه كـارهـائى را كه انجام مى دهند ارزيابى مى كنند تا اگر اصلاح خود را در انكارديـدنـد، انـكـار كـنـنـد و اگـر صـلاح را در عـهـده دارى ديدند، به عهده بگيرند و آن را ازشـاهـكـارهـاى چـريـك هـاى رزمنده خود و به عنوان يك پيروزى و اگر بشود، جنگ خيابانىمسلحانه ، تحويل رسانه هاى گروهى دهند و ما بيش از اين منتظريم تا راديوهاى بيگانهايـن عمل احمقانه را به عنوان شكست جمهورى اسلامى و بى ثباتى حكومت ، به خورد سادهدلان دهـنـد. از خـداونـد تـعـالى عاجزانه تقاضا مى كنم كه ما را از شر نفس اماره و شيطاندرونى و بيرونى حفظ فرمايد. سلام و درود بر شهيدان و آسيب ديدگان هفدهم شهريور ونظاير آن . سلام و درود بر بازماندگان شهدا از پانزدهم خرداد تا هفدهم شهريور 57 وتـا پـانـزدهـم و هفدهم شهريور 61 و سلام بر ملت شريف و مجاهد ايران كه با همت والاىخـود هـر مـشـكـلى را تـحـمل و با روى گشاده در جبهه و پشت جبهه براى اهداف مقدس اسلامفداكارى مى كنند و سلام و صلوات خداوند متعال و ملائكه الله و انبياء معظم و اولياء خدابر حضرت بقيه الله ارواحنالتراب مقدمه الفدا
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 17/6/61
بيانات امام خمينى در جمع رهبران مذهبى بنگلادش
مسلمين بايد در مقابل كفار و مشركين متحد شوند
بسم الله الرحمن الرحيم
از ايـنـكـه شـمـابه اينجا تشريف آورده ايد متشكرم و اميدوارم در مدتى كه در تهران هستيد،كـسـانـى كـه هـمـراه شـمـا هـسـتند و مى توانند با مردم رفت و آمد كنند را ماءمور سازيد تابـروند با مردم گفتگو كنند و ببينند وضع ايران چگونه است ، آيا مورد رضايت مردم هستيـا خـيـر، و بـبينند مردم چگونه با آغوش باز به دولت كمك مى كنند و ببينند كه ايران ،آرام و حـكـومـت اسـلام بـرقـرار و مردم آزادند. شما در نماز جمعه ها و ادارات و ساير مجامعاگـر بـرويـد، مـى بـيـنـيـد كه مردم جز اسلام هدفى ندارند و در اين جنگ هم مردم پشتيباندولت هستند.
امـا راجـع بـه اصـل و اسـاس مـسائل مسلمين ، ما معترفيم كه اين دو برادر شيعه و سنى بهواسطه دست كه در كار بوده است ، چه از روى تقصير يا قصور، نتوانسته اند اتحادى راكـه مـسلمين بايد در مقابل كفار و مشركين داشته باشند، ايجاد نمايند الان هم نمى گذارند،زيـرا در اطـراف پـاكـستان و هند و بنگلادش و ديگر نقاط، مناقشه زياد است و اين امر موجبضـعـف مـسـلمـيـن و قـوت سـلطه گران گرديده است . ما از جناب ايشان توقع داريم كه دركشور خود و در ميان دولت هاى همجوار جديت كنند كه اختلافات مرتفع گردد و مسلمين با همدر مـقـابـل كـفـار و مـشـركـيـن مـتـحـد شـونـد. آنـهـا مـى خـواهـنـد اسـلام نـبـاشـد تـا بتوانندفـضـائل مـا را بـگـيرند. در زمانى كه همه مسلمين گرفتار كفار و مشركين و منافقين هستند،وقت آن نيست كه ما با هم جنگ و نزاع كنيم .
صـدام بـا اسـاس اسـلام مـخـالف اسـت ، صـدام مـهـاجـم و مـا هـمـيـشـه درحال دفاع بوده ايم
امـا مـسـاءله اى كـه بين ما و عراق است و ممكن است شما از آن بى اطلاع باشيد، اين است كهصـدام از زمـانـى كـه مـن در نجف تبعيد بودم ، در بين مردم ، به عنوان مخالف اسلام و بهجـلادى و خـونـخـوارى مـعروف بود. البته در آن زمان هنوز رئيس دولت نبود، اما وقتى كهرئيـس جـمهور شد، به اسم اينكه ايران و ايرانى ها فارس و مجوسند، با تحريك آمريكااز زمـيـن و دريـا و هـوا بـه ايـران حمله كرد و ملت ما وقتى كه متوجه گشت ، همراه با قواىمـسـلح اسـلام ، آنـهـا را مـتـوقـف سـاخـت و الان هـم كـهسـال سـوم جـنـگ نـزديـك اسـت ، صـدام مـهـاجـم و مـا هـمـيـشـه درحال دفاع بوده ايم . ما بر حسب حكم
اسـلام و قـرآن و عـقـل نـمى توانيم كه دفاع نكنيم . آنها هر روز به شهرهاى ايران و برروى مردم بى دفاع ، بمب و يا موشك مى اندازند و تا زمانى كه آنها اينگونه تجاوز مىكنند، ما دفاع خواهيم كرد. صدام در طول اين مدت مرتب مى گفت صلح ، و صلح او عبارت ازايـن بـود كـه خـوزسـتان به او داده شود. ما الان هم صلح را مى خواهيم به شرط اينكه آدممـتـجـاوز سـرجايش بنشيند. ملت ما ايستاده و در صحنه است تا به خواسته هاى مشروع خوددست يابد، زيرا عراقى ها به كشور ما آمده اند و هر كجا را كه گرفته اند با بمب خرابكـردنـد، بـه طـورى كـه الان بـسـيـارى از شـهـرهـا و دهـات غـرب و جـنـوب بـهتـل خـاكـى تـبـديـل گـرديـده اسـت . حـرف مـا ايـن اسـت كه متجاوز بايد غرامت ما را بدهد واشـخـاص بـا صـلاحـيـت بيايند و متجاوز را تشخيص داده و مجازات كنند. ما هرگز به مردمعـراق تـعدى نكرده ايم ، در حالى كه نيروهاى ما مى توانند بغداد و يا بصره را بزنند،ولى ايـن كـار را نـمـى كـنند. شما تحقيق كنيد و ببينيد كه آنها هر روز آبادان و بعضى ازشهرهاى ديگر ما را مى زنند و مردم بى دفاع ما را كشته و گويند ما نظامى ها را مى كشيم. مـا بـا مـلت عـراق بـرادر هـسـتـيـم و خـاك آنـهـا را مـقـدس مـى دانـيـم . آنـجـامـحـل اهـل بيت و مدفن اميرالمؤ منين و امام حسين عليهم السلام است . دو سوم مردم آنجا شيعه وبرادران اهل سنت هم با ما موافقند، در حالى كه صدام با اساس اسلام مخالف است و تابعآن مرد عفلقى مى باشد. ما حاضريم صلح كنيم ، ولى نمى شود متجاوز را مجازات نكرد وغـرامـت تـجـاوز را نـگـرفـت ، اسـلام هـم چـنـيـن اجازه اى را نمى دهد. اينها با كمك راديوهاىبيگانه تبليغ مى كنند كه ايران مى خواهد كشورهاى خليج فارس را بگيرد. ما همانگونهكه مكرر گفته ايم ، شارع مقدس به ما اجازه چنين كارى را نمى دهد، اما اينكه مسلمين از جانو مـال و نـوامـيـس خـود دفـاع كـنـنـد، ايـن را هـم خـدا و هـمعـقـل و هـم شـرع اجـازه مـى دهـد. مـا مـلت مـظـلومـى هـسـتـيـم و از شـمـا خـواهـيـم درمـسـائل مـربـوط بـه مـا تـحـقيق كنيد. شما ملاحظه كرديد در لبنان يك دولت پوشالى دوميليونى يعنى اسرائيل در مقابل يك ميليارد مسلمان ايستاد و حمله كرد و آنقدر جنايت كرد كهدر تـاريخ كم نظير است . آنوقت مى بينيم كه دولت هاى اسلامى در تلاشند كه آن را بهرسـمـيت بشناسند. ما مى گوئيم اسرائيل بايد از صفحه روزگار محو شود و بيت المقدسمال مسلمين و قبله اول مسلمين است . خداوند به همه شما توفيق عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاريخ : 17/6/61
بـــيـانـات امـام خـمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى جهاد سازندگى و نماينده امام درايننهاد
جهاد، خدمتگزار مردم محروم و مستمند بوده است
بسم الله الرحمن الرحيم
از حرف هاى جنابعالى مى فهميم كه شما سر موفقيت را به دست آورده ايد. جهاد، خدمتگزارمـردم مـحـروم و مـسـتـمند بوده است . جمعيت و يا ملتى اگر بخواهند موفق باشند، علاوه برايـنـكـه بـراى خـدا بـايد كار كنند و از ديگران چشمداشتى نداشته باشند، بايد با مردمبـاشـنـد. بـدون مـردم نـمـى شـود كـار كـرد و مـوفـقـيـتحـاصـل نـمـى شـود. سـر قـضيه همانطور كه خودتان فهميده ايد اين است كه مردم را نمىشـود بـه چـيـزى تـوجـه داد مـگـر تـوسـط روحـانـيـون و درطـول تـاريخ هر چه بوده از روحانيون و مردم بوده است و هر وقت اين دو را از صحنه كنارگـذاشـتـه انـد، هـمـه اش فـسـاد بـوده اسـت و در هـمـيـن پـنـجـاهسال هم كه ما شاهد آن بوده ايم ، آنچه كه ما را در دامن غرب اند اخت اين بود كه روحانيونو مـردم را سـركـوب كرده بودند. انشاءالله دولت و مجلس آنچه مصلحت جامعه است در نظربـگـيـرنـد و كـارى كـنـند اين مستمندانى كه در طول تاريخ محروم بوده اند را نجات دهند.بـايد گفتگو شود كه خداى ناخواسته كارى نشود كه جهاد نتواند كارى بكند. من آنچه ازجـهـاد شـنـيـده ام ، ايـن اسـت كه فعاليت هاى چشمگيرى داشته و بخصوص آنچه در جبهه هاانجام مى دهند، بسيار ارزشمند است . به اين امر ادامه دهيد، خداوند به شما توفيق مى دهد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاريخ : 27/6/61
بـــيـــانـــات امـــام خـــمــيـنـى در ديـدار بـا وزيـر پـست تلگراف و تلفن و مسؤ ولينشركتمخابرات
بسم الله الرحمن الرحيم
من متقابلا شهادت حضرت امام محمدتقى عليه السلام را به شما تسليت عرض مى كنم . درخـلال صـحـبت هاى شما مطلبى بود مبنى بر اينكه كارهائى كه سابقا خارجى ها انجام مىدادند، الان توسط خود آقايانى كه در مخابرات هستند انجام مى گيرد. ما واقعا بايد متاسفباشيم از اينكه در طول سلطنت اين دو جنايتكار چقدر صدمه ديديم و اگر گذاشته بودندكـه خـود مـردم و دانـشـمـنـدان ، مـتـكـفـل امـور بـاشـنـد و مـردم را تـشـويـق كـرده بـودنـد،حـال كـشـور مـا ايـنـطـور نبود. ما الان بايد فرصت را غنيمت شمرده و براى اسلام و كشوراسـلامـى كـار بـكـنـيم و زندگى خودمان را هدر ندهيم . امروز مردم از وضع دولت مطلعند وشـمـا مـردم را بـراى پشتيبانى از خود لازم داريد. دولت بدون پشتيبانى مردم نمى تواندكار بكند و هر يك از ادارات و وزارتخانه ها بايد اين مساءله را مد نظر داشته باشند كهبـراى خـدا مـردم را راضـى نـگـه دارنـد. اگـر شـمـا تـاريـخ پـنـجـاهسـال سـلطـنـت را مـلاحـظه كنيد، آنوقت تكليف خودتان را مى دانيد كه با ملت بودن چيست وبـدون مـلت بـودن چـيـسـت . هـمـه مـابـايـد بـراى خـدمـت بـه تـوده هـائى كـه درطول تاريخ هميشه محروم بوده اند كوشش كنيم و دولت بايد آنها را مقدم بدارد و مغزهايىرا كـه مـشـغـول بـه كـارنـد، تـشـويـق بـكـند. دولت بايد اين فرصت را كه در اين كشورافـرادى پـيدا مى شوند كه خودشان مى توانند كارها را انجام بدهند، غنيمت بشمارد و بهتـدريـج انـشـاءالله به آن جائى برسند كه ما ديگر به خارج احتياجى نداشته باشيم .مـسـلما اينها تشويق مى خواهند و شما بايد به اين فكر باشيد كه براى خدا كار كنيد تانـتـيـجـه كـارتـان تـا ابـد بـاقى بماند. بدانيد هر كارى كه شما انجام دهيد و ملت از آناسـتـفاده اسلامى و فرهنگى بكند، براى شما فايده دارد. اگر شما هم نباشيد. شما بايدكـسانى را كه براى كارها، خصوصا براى مخابرات انتخاب مى كنيد، شناسايى كنيد تاايـنكه متعهد به اسلام باشند، نه باادعا. زيرا الان همه ادعاى اين را دارند كه ما متعهد بهاسـلام هـسـتـيـم . و بـدانـيـد كـه در عـيـن حـال كـه هـمـهدنـبـال شـنـاسائى اقشار مخالف ، منافق و چپگرا هستند، معذلك ممكن است كسانى باشند كهبا نفوذ خود بخواهند اوضاع را به هم بزنند و براى ملت و دولت غائله به بار آورند ويا اسرار مملكت را بيرون برده و در مخابرات استراق سمع نمايند. اميدوارم خداوند شما رادر خدمت به اين مردم محروم تاءييد فرمايد و اين دولت و اين مجلس و ساير مردم را براىشما و ما نگه دارد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاريخ : 28/6/61
بـــيـانـات امام خمينى در جمع رؤ ساى دانشگاه ها، اعضاى دفتر هماهنگى حوزه و دانشگاه،مــعـاونـان ، مـديـران كـل و مـسـؤ ولان ستادى !!! اجرائى وزارت آموزش و پرورش ووزارتفرهنگ و آموزش عالى
بسم الله الرحمن الرحيم
مـا امـروز مـواجهيم با چهره هاى علماى محترم و اساتيد دانشگاه و حوزه علميه ، به طور كلىدر تمام سطح هائى كه مشغول آموزش ‍ هستند، چه در دانشگاه كه آن هم آموزش است و چه درسطح هاى پائين تر و چه در اين نهضت سوادآموزى كه اميد است توفيق زياد پيدا بكنند وبيسوادى را ريشه كن كنند، دو ركن بزرگ ، آموزش و پرورش است . همه جا، حالا !!! من !!!اسـمـش يـك جـائى آمـوزش ‍ بـاشـد، يـك جائى دانشگاه ، آن فرق نمى كند. دو ركن اصلى ،آموزش وپرورش است و اسلام در هر دو ركن سفارش اكيد فرموده است و پرورش سفارششبـيـشـتـر شـده اسـت و اهميتش هم بيشتر است . پرورش به معناى اينكه در هر جائى كه علمامـشـغـول تـدريـس ‍ هـستند، علماى دانشگاه و علماى حوزه هاى علمى قديمى و استادها در هر جاهـسـتـنـد بـا ايـن دو ركـن مـواجهند، ركن آموزندگى و تربيت علمى و ركن پرورش و تربيتاخلاقى و تهذيب نفس . ما اگر فرض كنيم كه يك ملتى آموزش و پرورش در آن نفوذ كردو هـمـه مـلت آموزش يافتند به اندازه اى كه احتياجات ملت است و پرورش يافتند و تهذيبنـفـس كـردنـد و تـربـيـت اخلاقى شدند، ملتى كه يك همچو توفيقى را پيدا بكند يك ملتنـمـونه اى خواهد بود. و ما حالا هر دو جهتش را عرض مى كنيم و چيزهائى كه مترتب بر هردو جـهـت است آقايان مى دانند، لكن تذكر، باز خوب است . مساءله آموزش و مساله تعليم وتـربـيـت عـلمـى ، يـك مـطـلبـى اسـت كـه در قـرآن كـريـم ، در احـاديـث اوليـاى خـدا ازرسـول اكـرم (ص ) تـا سـايـر ائمـه هـدى ، هـمـه جـا ذكـر از ايـن قـضـيـه بـوده اسـت وتجليل از مقام علما به معناى وسيع و وادار كردن به اينكه بايد علم را بياموزند، اگر چهدر چـيـن باشد و اين مثل است ، يعنى اگر چنانچه علم را هم از يك كشورهائى كه دور افتادهانـد و از اسـلام هـم اطلاعى ندارند، لكن از علم شان استفاده بايد كرد. و از مهد تا لحد، ازوقت تولد تا آخر، كه باز اين يك تاكيدى است بر اينكه تعليم و تعلم انحصار به يكسـن خـاصـى نـدارد و هـيـچ كـس هـم مستغنى از آن نخواهد بود. علم يك حقيقت غيرمتناهى است وانسان اگر در تمام عمر هم تحصيل علم را بكند، باز به آخر نرسانده است و لهذا سزاواراست كه انسان در تمام مراحل عمر مشغول تحصيل علم باشد. يعنى همه محتاجيم به اينكه ازيـكديگر چيز ياد بگيريم . همه محتاج به تعليم و تربيت علمى هستيم . هيچ وقت نيست كهانسان از اين مستغنى بشود و كسى كه بخواهد خودش را بسازد در جهت علم ،
نـبـايـد در يـك حدى كه رسيد بگويد اين بس است . كسى كه اين معنا را تو هم كند كه اينمقدار بس است ، اين ادراك نكرده است ماهيت علم را. علم يك معنائى است ، يك حقيقتى است در هررشـتـه اى ، كـه آخـر ندارد، غيرمتناهى است . از اين جهت ما بايد در تمام مدت عمرمان علم راتـحـصـيل كنيم ، مطالعات را داشته باشيم و ديگران را تربيت كنيم ، تربيت علمى كنيم وسطح معلومات مردم را بالا ببريم . و در يك كشورى كه در اين جهت كامياب نبوده است ، حالاكـه مـا و شـمـا و آقـايـان متصدى اين امر هستيم ، بايد هم نهضت سوادآموزى توسعه داشتهباشد و همه شركت كنند، كسانى كه سواد ندارند شركت كنند، تا آنها را ببرند به حدىكـه بـراى خـودشـان بـتـوانـنـد مـسـائلى را بـفـهمند و هم از كودكستان تا دبيرستان ، تابـالاتـر و دانـشـگـاه ، بـايـد تـحـصـيـلات را تـحـكـيـم كـنـنـد و هـمـچـو نـبـاشـد كـهدنـبـال ايـن بـاشـنـد كـه يـك سـنـدى دسـت بـدهند، يا يك سندى بگيرند، يك مدركى داشتهبـاشـند. خود علم را تعقيب كنند و حتى اساتيد دانشگاه هم محتاج به تعليم و تعلم هستند وهـمـيـن طـور در حـوزه هـاى عـلمـى قـديمى ، آنها هم در يك حدى قانع نبايد باشند و تا آخرعـمـرمـشـغـول بـاشـنـد، مشغول به تحصيل ، مشغول به تعليم . آنهائى كه مدرس هستند وتعليم مى دهند، توجه دارند كه خودشان استفاده كنند از تدريس شان و از تعلم شان و ازشـاگـردهـاشـان ، بـسـيـارى از امور را، چون آنجاها يك بحث آزادى است و هركس حق دارد كهاشـكـال بكند و حرف استاد را قبول نكند و حرف استاد را رد بكند. اساتيد مى دانند كه درايـن رد و بدل و در اين اعطا و اخذ، اخذ زياد است و انسان در همان جا تربيت علمى مى شود.قـضـيـه عـلم معلوم است و همه مى دانيد كه يك موهبت شريف است كه همه آروزى او را دارند و!!! هـيـچ انـسـان هـم !!! در فـطرت انسان اين است كه هيچ وقت بس ندارد. فطرت اينطورىاسـت . شـمـا اگر فرض بكنيد كه تمام علوم مادى و معنوى را بدانيد و بشنويد، يك وقتىكـه در يـك جـائى هـسـت كه يك علم ديگر هم هست ، فطرت شما آن را هم مى خواهد. غيرمتناهىاست فطرت در همه امور. اهميت علم ، يك امرى است كه همه مى دانند و واضح است .
هر چه به سر بشر مى آيد از علم بدون تهذيب است
لكـن مـا حـسـاب اين را بكنيم كه قضيه پرورش و قضيه آموزش چه جور است يعنى آموزشاخـلاقـى و مـعـنـوى و قـضـيـه تـهذيب نفس ، آن وضعش چطور است . ما اگر فرض كنيم كهدانـشـگـاه مـا يـا فـيـضيه ما، علوم را به طور وافر مى دانند و تدريس هم كنند لكن فرضبكنيم كه پرورش روحى و تهذيب نفس و اخلاق در آن نباشد، آيا از اين تربيت علمى فقط،مـنـهـاى تـربـيـت هـاى روحـى و پـرورش مـعـنـوى ، چـهحـاصـل مـى شـود بـراى كـشـورشـان ؟ و چـه حـاصـل مـى شـود بـراى اسـلام عزيز؟ و چهحاصل مى شود براى مردم ، ملت ؟ علم حاصل شد، اما اگر تربيت معنوى نباشد پهلوى علمو پرورش روحى نباشد، چه بسا كه (و بسيار هم شده است كه ) همين علم ، مايه فساد شدهاسـت و همين عالمى كه تهذيب نفس نداشته است و همين استاد دانشگاه كه تهذيب نفس نداشتهاسـت ، و هـمـيـن استاد دانشگاهى كه مهذب نبوده اند، براى يك كشور تحفه فساد مى آورند،بهتر مى توانند فساد را در كشور ايجاد كنند. شما مى دانيد
انـشـاءالله و بـايد بدانيد كه در طول تاريخ كه ما و شما و ملت ما صدمه ديده است و درايـن اعـصـار اخـيـره كـه صدمات بيشتر شده است و وابستگى هاى كشور به حد اعلا رسيدهبـوده اسـت ، ايـن فـقـط بـراى ايـن بوده است كه علم بوده است ، تربيت اخلاقى و دينى ومـعـنـوى نـبـوده است . اگر دانشگاه از اول كه ايجاد شد و تحقق پيدا كرد، اين دو ركن در آنپـياده شده بود، ركن علم و ركن تربيت معنوى ، اگر اين دو جهت در دانشگاه پيدا شده بود،مـحـصـولات ايـن دانـشگاه هم محصولاتى صحيح و مترقى و سازنده بود و كشور ما به اينحالى كه ما الان داريم مى بينيم ، نبود.
گـرفـتـارى هـاى هـمه براى اين است كه اعوجاج اخلاقى و تهذيب نفس در كار نبوده است ،اعوجاج اخلاقى بوده است ، تهذيب نفس در كار نبوده است . همه مصيبت هائى كه بر كشورهاوارد مـى شـود و شـمـا بـبـيـنـيد كه در تمام دنيا وقتى كه ما نظر بيندازيم به تمام دنيا،ايـنـهمه مصيبت هايى كه وارد مى شود بر مظلومان ، بر تمام دنيا و اينهمه افكار كه خرجمـى شود براى اينكه يك چيزى درست كنند كه مردم را هلاك كنند، توپ و تانك و نمى دانممـوشـك و امـثـال ذلك ، اينها براى اين است كه تربيت معنوى ندارند نه آنهايى كه مسيحىهـسـتـنـد، مـسـيـحـى هـسـتـنـد و بـه تـعـليـمـات حـضـرت مـسـيـح سـلام الله عـليـه ،عـمل مى كنند و تربيت شدند و نه آنهائى كه يهودى هستند به تربيت هاى حضرت موسىسـلام الله عـليه تربيت شدند و نه آنهايى كه مسلمان هستند به تربيت هاى معنوى اسلامتـربـيت شدند. ادعا زياد است ، ادعاى اينكه صلح طلب هستيم ، ادعاى اينكه ما مى خواهيم درعـالم صلح برقرار بشود زياد است ، از ابرقدرت ها هم بيشتر از جاهاى ديگر است ، آنهابـيشتر ادعا مى كنند كه ما مى خواهيم صلح در جهان باشد. انبيا هم اين دعوت را مى كردند،لكـن كـدام درسـت گـفـتند؟ كدام صادقند؟ انبيا هم صلح را در جهان خواستند و مردم را دعوتبـه صـلح مـى كـردنـد، ايـنـهـا هـم ادعـا كـنـنـد كـه مـا صـلح طـلبـيـم . راديـواسـرائيـل يـك برنامه اى داشت كه كانه تمام اين صهيونيست ها و اين جنايتكارها همه براىخـدا كـار مى كنند، براى حقيقت كار مى كنند، براى صلح كار مى كند، همه طرفدار مظلومانهـسـتـنـد، هـمـه طـرفـدار چـه هـسـتـنـد. ايـن ادعـاى آنـهـا، آنعـمـل آنها!! همين عملى كه تازه هم اتفاق افتاده ، آمريكا هم همين ادعا را مى كند. اگر چنانچهيـكـى از ايـنـهـا بـرونـد در كـليـساهاى خودشان ، همه آداب كليسا را بجا مى آورند و همانصـحبت هاى كليسا را مى كنند، لكن وقتى كه در مقام علم است ، چه مى كند؟ مى بينيد. براىايـنـكـه نه آنها مسيحى هستند. و من تعجب مى كنم از اين كه مسيح با آنهمه تهذيب نفس و باآنـهمه دعوت به معنويات ، چطور شده كه مريدهايش بدتر شدند از يهود هم با اينكه ازيـهـود نـمـى شـود گـفـت كـسـى بـدتـر اسـت (يـهـود،اسرائيل را مى گويم ) چه جور شده است كه مريدهاى او، سران كشورهائى هستند كه تمامبـشـر را دارنـد بـه آتـش مى كشند. اين ، براى اين است كه علم را اينها دارند، علم سياستدارنـد، عـلم صـنايع دارند، همه چيز دارند، اما آنى را كه بايد داشته باشند ندارند، آنىكـه بـراى بـشـر مـفيد است ، ندارند و آن ، تهذيب نفس و معنويات . نه معنويت مسيح را آنهادارنـد و نـه معنويت موسى كليم را آن دسته دارند و نه معنويت اسلام را اينهائى كه ادعاىاسـلام مـى كنند، بسيارى شان دارند. آن جنبه تعليماتى ، اگر چه بسيار اهميت دارد، لكناگـر پـهـلوى او پـرورش روحـى نـبـاشـد، مـضـر بـهحال بشر است . تمام اين خرابى هائى كه
مـى بـينيد وارد مى شود بر همه كشورها، خرابى هائى است كه منشاءش علما بودند، علماىدانـشگاه ها منشاء اين مسائل بودند. آنهائى كه موشك ها مى سازند، آنهائى كه طياره ها مىسـازنـد، آنـهـائى كـه چـنين و چنان ، منشا تمام اين خرابى ها اينها هستند. و هر چه به سربشر مى آيد از علم مى آيد، علم بدون تهذيب .

next page

fehrest page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation