بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب صحیفه نور جلد 17, امام خمینی (ره)   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     SAHIFE01 -
     SAHIFE02 -
     SAHIFE03 -
     SAHIFE04 -
     SAHIFE05 -
     SAHIFE06 -
     SAHIFE07 -
     SAHIFE08 -
     SAHIFE09 -
     SAHIFE10 -
     SAHIFE11 -
     SAHIFE12 -
     SAHIFE13 -
     SAHIFE14 -
     SAHIFE15 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

امروز روز كار است
بـرادرهـا! امـروز روز كـار اسـت . هر كس در هر جا هست بايد كار بكند. ما مى خواهيم خودكفابـاشـيـم ، خودكفائى را با تبليغات نمى شود كرد، با كار مى شود كرد. رعيت بايد كاربـكـنـد، كـشـاورز بـايـد كـشـاورزى بـكـنـد، دامدارها بايد دامدارى بكنند و باغبان ها بايدبـاغـبـانـى بـكـنـند و دانشمندان بايد به طور شايسته دانش خود را، دانش خودشان را بهدانشجويان منتقل بكنند و دانشگاه كه در راءس امور هست و تقديرات يك كشورى ، مقدرات يككـشـورى بـسـته به وجود آنهاست ، بايد جديت بكنند كه روى خودشان را از غرب و شرقبـرگـردانـنـد و بـه صـراط مـسـتـقـيـم ، بـه سـوى كـعـبـهآمـال ، بـه سـوى خـداى تـبارك و تعالى توجه كنند و جوانان را بسازند براى آتيه اينكـشور. و من اميدوارم كه همه ما موفق بشويم به خدمت . شمائى كه در صنايع هستيد صنعترا تـقـويـت كـنـيـد، آقـايـان كـه در جـاهـاى ديـگـر هـسـتـنـد آن كـارهـائى كـه بـه آنـهـامحول است تقويت بكنند، مبلغين تبليغ خودشان را توسعه بدهند و دانشمندان دانش خودشانرا تـوسـعـه بـدهـنـد و مـنـتـقـل كـنـنـد و نـنشينند دنبال هم صحبت بكنند و بگويند حالا كه ماداخـل كـار نـيـسـتـيـم پـس بـايـد كـارشـكنى هم بكنيم . خوب ، فهميدند، در عرض اين چهارسـال فـهـمـيـدنـد كه كارهاى آنها در ايران ديگرى اثرى ندارد. ايرانى ها آن راهى را كهگرفتند و پيدا كردند دنبال مى كنند، ديگر آنها از هر جا بخواهند اين راه را برگردانند،ديـگـر قـدرت ايـن را نـدارنـد. بـنـابـر ايـن آنـهـائى كه در خارج هستند بروند سراغ يكزنـدگـى اى بـكـنند، خودشان را، عمرشان را تباه نكنند كه هى بنشينند و فحاشى بكنند.آنـهـا هـم كـه در داخـل هـسـتـنـد و يـك قـدرى فضولى مى كنند، آنها هم كنار بگذارند. ديگرگـذشـت وقـت ايـنـكـه فـضـولى هـاى شـما يا تبليغات شما تاءثيرى در اين كشور بكند.بـحـمـدالله ايـن كشور الان در تحت عنايت حق تعالى و در تحت حمايت ولى عصر سلام اللهعـليـه به مقامى رسيده است كه مى تواند راه خودش را طى كند. و اميدوارم كه غرور براىمـا پـيدا نشود و هميشه توجه به خدا و اينكه كارها را غيب دارد انجام مى دهد و شما دعا كنيدكـه به دست شما انجام بدهد. خداوند همه شما را انشاءالله سلامت بدارد و عزت و عافيت ،و همه ممالك اسلامى را از شر اجانب و غارتگرها نجات بدهد.
والسلام عليكم و رحمة الله
تاريخ : 27/10/61
فرمان امام خمينى به آيت الله ربانى املشى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد مهدى ربانى املشى دامت افاضاته
بـا تـقـديـر و تـشـكـر از زحـمـات بـسـيـار شـمـا در مـقـام دادسـتـانـىكـل كـشـور و هـمچنين در شورايعالى قضايى و از آنجا كه جنابعالى مورد وثوق و اطمينانمى باشيد، طبق اصل 91 قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكاماسـلام و قـانـون اسـاسـى از نـظـر عـدم مـغـايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنهاشورايى تشكيل مى شود و انتخاب اعضاى فقهاى آن شورا بر طبق شرائط تعيين شده بهعهده اينجانب مى باشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از فقهاى شوراى نگهبانمنصوب مى نمايم . و از خداوند تعالى توفيق بيشتر شما را اميدوارم .
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 3/11/61
بـــيـــانـــات امـــام خـمـيـنـى در جـمـع مـديـران ، مـعـاونان سياسى و برون مرزى و امورشهرستانهاى صدا و سيماى جمهورى اسلامى و گروهى از برادران كارآموز تركمن
با تبليغ فرهنگ اسلامى ، به دروغ پراكنى هاى صداهاى خارجى پاسخ دهيد
بسم الله الرحمن الرحيم
تـبـليغات مساءله اى است پر اهميت و حساس ، يعنى دنيا با تبليغات حركت مى كند. آنقدرىكه دشمنان ما از حربه تبليغات استفاده كنند از طريق ديگرى نمى كنند. و ما هم بايد بهمـسـاءله تـبليغات بسيار اهميت دهيم و از همه چيزهائى كه هست ، بيشتر به آن توجه كنيم .بـايـد تـبـليغات فرهنگى ما مخصوصا در راديو و تلويزيون بيشتر باشد. چرا كه الانوضـع طـورى شـده اسـت كـه آن روسـتـائى كـه در صـحـرامـشـغول امر كشاورزى مى باشد هم به راديو گوش مى كند و در بعضى نقاط تلويزيونهم هست . آنقدرى كه راديو و تلويزيون مى تواند به مردم خدمت كند، روزنامه ها و دستگاههـايـى ديگر نمى توانند خدمت كنند. شما مى دانيد كه تبليغات خارجى عليه ما زياد است .شما بايد با تبليغ فرهنگ اسلامى ، به دروغ پراكنى هاى صداهاى خارجى پاسخ دهيد.امروز ابرقدرت ها از انقلاب اسلامى ما سيلى خورده اند و مى ترسند كه مبادا در نقطه اىديـگـر، انـقـلابـى ديـگـر مـانـنـد انـقـلاب مـا صـورت گـيـرد. بـه هـمـيـندليل اين روزها شاهد رفت و آمدهاى سياسى در منطقه هستيم . آنها به دست و پا افتاده اند وهـر روز تـوطـئه اى جـديـد مـى كـنـنـد، مـا هـم بـايـد درمـقـابـل آنـهـا مـهـيـا باشيم . همانطور كه امريكا براى توطئه آماده است ، ما هم بايد براىمـبـارزه و مـقـابـله آمـاده بـاشـيـم . مـادامـى كـه بـخـواهـيـممـسـتـقـل بـاشـيـم و زيـر بـار وابـسـتـگـى نـرويـم ، بـايـدتـحـمـل ايـن مـشـكـلات و قـدرت مبارزه با آن را پيدا كنيم . امروز ما وارث كشورى هستيم كهوابسته به شرق و غرب بود، و شرق زده و غربزده هم در راءس امور بودند. بنابر اين، بـايـد مـحـكـم بـايـسـتـيـم و ايـن جـمـهـورى را كـه درمـقـابـل هـمـه انـحرافات ايستاده است حفظ كنيم . برادران و خواهران مذاهب گوناگون ، همهدسـت در دسـت يـكديگر بگذارند و از حيثيت و كيان اسلام و جمهورى اسلامى دفاع كنند و ازاين هياهوها نترسند، كه ما شكست نمى خوريم . شما كه مسؤ وليت بسيار سنگينى به عهدهتـان مـى بـاشـد، مـطـمـئن و اسـتـوار به كار خودتان ادامه دهيد، هر روز برنامه هايتان رابـيـشـتـر و بهتر توسعه دهيد و كوشش نمائيد تا برنامه هاى اصولى و منطبق با موازيناسلام ، ارائه نمائيد و حيثيت ملت و مذهب خودتان را حفظ كنيد. بايد برنامه براساس بينشو فرهنگ اسلام تنظيم شود. اميدوارم با دلى محكم و گرم در كارى كه داريد، موفق شويد.امروز كشور مال خودتان است . امروز همه مى دانند و مى فهمند
كه براى خودشان كار مى كنند، براى آتيه كشور خودشان . به خدا اعتماد كنيد كه هر چهداريـم از اوست و براى بندگان اوست ، پس ‍ براى او و بندگان او خدمت كنيد. خداوند همهشما را حفظ فرمايد.
والسلام عيكم و رحمة الله
تاريخ : 14/11/61
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام محمد على صدوقى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى محمد على صدوقى دامت افاضاته
جـنـابـعـالى بـه نـمـايـنـدگـى اينجانب در ستاد نظارت انتخاب دو نفر عضو شورايعالىقـضـائى تـعـيـيـن مـى شويد تا بر جريان اين انتخابات بر طبق مقررات نظارت نمائيد.انشاءالله تعالى موفق باشيد.
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 4/11/61
بيانات امام خمينى در جمع كليه نمايندگان مجلس شوراى اسلامى
اين مجلس بهترين مجالسى است كه از صدر مشروطيت تا حالا بوده است
بسم الله الرحمن الرحيم
از آقايان تشكر مى كنم كه در اين هواى سرد و با اين برف تشريف آوردند و از نزديك ماخدمت شان مى رسيم .
مـن در اين مساءله هيچ شكى ندارم كه اين مجلس بهترين مجالسى است كه در همه دنيا هست وبـهترين مجالسى است كه از صدر مشروطيت تا حالا بوده است . من از همه شما بيشتر زمانهاى سابق را ادراك كرده ام . من از زمان قاجار و تا حالا مجالس را ديده ام و كيفيت اينكه مردمچـه جـور انـتـخـاب كـردنـد و چـقـدر دخـالت داشتند مردم و افرادى كه در مجلس آمدند چطوربـودنـد و ايـن سـنـوات آخـر را كـه هـمـه آقـايـان مـى بـيـنـنـد و ديـده انـد. در تـمـامطول مشروطيت ، اين مجلس به اين ترتيب كه تمام افرادش تقريبا متدين و معتقد به اينكهبـايـد اسـلام حكومت كند، در تمام دوره ها نبوده است اين . و در انتخاباتى كه من از بچگىانـتـخـابات را در حدود خودمان و بعد هم كه از جاهاى ديگر هى شنيده شده است ، انتخاباتهـيـچ گـاه بـه طـور كـلى در دسـت مردم نبوده است . يك مدت زيادى به دست متنفذين منطقه ،مـنـاطـق ، خـان هـا و مـالكـيـن بزرگ و اينها بوده است و در آنوقتى كه ديگر آن بساط آنها،قـدرت هـايـشان از بين رفت ، دربست در دست حكومت وقت بوده . اگر در تهران مثلا يكى دونـفـر، چـنـد نـفـر كـه انـتـخـاب مى شدند، انتخاب مردم بود و باقى اش نبود (براى اينكهتـهـران !!! فـرض كـنيد !!! جايى بود كه خيلى نمى شد فشار بياورند) اما جاهاى ديگرمـساءله ، مساءله مردم در كار نبود، يعنى شوراى ملى ما در هيچ وقت نداشتيم . اگر چند نفرهـم مـلى در آنـها بوده است ، لكن مجلس همچو مجلسى نبود كه يك شوراى ملى باشد، و ماامـروز داريـم يك شوراى اسلامى و ملى به حسب آن بعد صحيحش مشاهده مى كنيم . مجلس درراءس همه ارگان ها واقع شده است
مـن در ايـن شـك نـدارم ، در ايـنـكـه آقـايـان وكلا همه به حسب نوع (و اگر استثنا بشود يكاسـتـثـناى بسيار نادر است ) حسن نيت دارند، در اين هم من هيچ ترديدى ندارم و در اين معنا همكـه مـجلس در راءس همه ارگان ها واقع است و مجلس ، ملت است كه متبلور شده است و تحققپـيـدا كـرده در يـك جـاى محدود، اين هم بى اشكال است . بنائا عليه ما تا اينجايش با همهآقايان موافقيم و اعتقاد هم همانطورى
كـه داريـد، داريـم . لكـن هـيـچ كـس و هيچ دستگاهى و هيچ فردى نمى تواند ادعا كند كه مننـقـص هـيـچ نـدارم . اگـر كـسى ادعا كرد اين را، اين بزرگترين نقصش همين ادعاست . كسىنيست كه بتواند بگويد كه من ديگر بى عيب هستم . اگر بعضى اشخاص پيدا بشوند كهخـوب ، بسيارى از عيوب را ندارند، لكن بى عيب ما نداريم در دنيا و ما بايد هميشه توجهمان به آن عيوب خودمان باشد. عيوب احتمالى ، نمى گويم عيوب دارند، عيوب احتمالى وانـسـان كـه بـخـواهـد بـراى خـدا كـار بـكـنـد و بـه مـقـام انـسـانـيـت بـرسـد، بـايد هميشهدنـبـال ايـن باشد كه ببيند چه عيبى دارد، دنبال اين نباشد كه ببيند چه حسنى دارد، براىايـنـكـه دنـبـال ايـنـكـه چـه عـيـبـى دارد، مـى شـود كـه انـسـان در صـدد رفـع آن بـرآيد ودنـبـال ايـنـكـه چـه حـسـنى دارد، پرده مى شود در چشم انسان و نمى تواند عيوب خودش راببيند.
مـن مـيـل دارم كـه ايـن مـجـلس ، يـعـنـى هـمـه مـيـل داريـد كـه ايـن مـجـلس كـه از هـمـيـن مـلتتـشـكـيل شده است و با راءى همين ملت تشكيل شده است و همه مى دانيد كه اين ملت جز اسلامانـگيزه نداشت ، حتى مذاهبى كه رسمى هستند، آنها هم ديانت را مى خواهند، خدا را مى خواهند،رضـاى خـدا را مـى خـواهـنـد، مـا بايد فكر اين معنا باشيم كه اين معنا كه رضاى خداست وآرمـان اسـلام اسـت ، ايـن مـعنا را به تمام معنا در صدد باشيم كه متحقق كنيم . انسان گاهىديـدش ، مـجلس هم همين طور است ، ديدها مختلف است ، هر دو و همه جمعيت اسلام را مى خواهند،لكـن ديـد از اسـلام اخـتـلاف دارد و مـى دانـيـد كه تقريبا بسيارى از روشنفكرهاى ما هستند،افـراد تـحـصـيـلكـرده مـا هـسـتـند كه اينها ادعاى اسلام شناسى مى كنند، لكن از اسلام بىاطـلاعـند. اينطور نيست كه اسلام را به آن معنايى كه دارد، به آن معنا بتوانند بفهمند. يكجنبه يا يك جنبه هايى را در آن مطالعه مى كنند و مسائلى در آنجا مثلا فهمند، لكن جنبه هاىزيـاد ديـگـرى كـه در اسـلام هـست توجه نمى كنند و اين اسباب اين مى شود كه يك اختلافنـظـرهـايـى پـيـش بـيـايـد. مـن مـيـل دارم كـه ، شـمـا هـممـيـل داريـد كـه ايـن مـجلس طورى باشد كه اگر قانونى را گذراند وقتى كه در شوراىنگهبان برود بى چون چرا قبول كنند. شما مى دانيد كه مردم اسلام را مى خواهند، ديانت رامـى خـواهـنـد، رضـاى خـدا را مـى خـواهـنـد. ايـنـهـمـه مـردمـى كـه در ايـران در ايـنطول مدت مبارزه كردند و حالا هم دارند در جبهه ها مبارزه مى كنند و در پشت جبهه ها هم مبارزهمـى كنند، اينها همه براى اسلام است و براى خداست . اينها را ما بايد فكر اين باشيم كهايـن نـظـرى كـه بـه مـجـلس دارنـد و نـظـر اسـلامى دارند، اين نظر محفوظ بماند. اين نهمـخـصـوص مـجـلس اسـت ، دولت هـم هـمـيـن طـور اسـت . هـمـه كـسـانـى كـهمـشـغـول يـك شـغـلى در دولت هـستند اين معنا را بايد توجه كنند كه مردم توجه به اسلامدارنـد، انـحـراف مـخـتـصـرى اگـر پـيـدا بـشود در يكى از اينها، اين انحراف را مردم نمىپـذيـرنـد. و مـا بايد براى خدا در صدد رضايت اين مردم باشيم ، يعنى اين مردمى كه آنمـجـلس هـاى طـاغـوتى را به هم زدند و يك مجلس اسلامى درست كردند، دست بسيارى را ازتـوى حـبـس هـا گرفتند و بيرون آوردند، از تبعيدها، تبعيد شده ها را برگرداندند. اينهاهـمـه چـيـزهـائى بود كه مردم كردند، ما ادعا نمى توانيم بكنيم كه من كردم ، شما كردى ،جـامـعه كرد منتها به توفيق خداى تبارك و تعالى . خداوند اين جامعه را طورى قرار داد وعنايت به طورى شد كه اين جامعه با ديد اسلامى جلو افتادند. جوان هايشان
را فـدا كردند و همه چيزشان را دادند و آن رژيم را و آن كسانى كه آن رژيم را تقويت مىكـردنـد رفـتـنـد و يـك جـمـهـورى اسـلامـى پـيـدا شـد و از ايـن جـهـت مـردمدنـبـال اسـلام هـسـتـند. اگر خداى نخواسته در مجلس شورا (نه به واسطه سوء نيت ، بهواسـطـه اينكه شناخت كم است ) يك دسته اى گمان مى كنند كه مكتب سرمايه دارى بهتر ازمـكـتـب كـمـونـيـسـت اسـت مـثـلا، يـك دسـتـه هـم آن طـرفـش راخـيال مى كنند. آن كه خيال مى كند او بهتر است ، مى رود سراغ اينكه ببيند در اسلام كجاهااسـمـى از ايـن مـسـاءله بـرده شـده ، بـدون اينكه توجه به اطراف مساءله بكند ببيند كهآنـجـائى كـه گـفـتند، پهلويش چه گفتند. يك دسته مى روند آن چيزى را كه باز خودشانبـه نـظـرشـان رسيده ، مى روند دنبال آنكه او را پيدا بكنند. من در نجف كه مشرف بودم ،مى ديدم كه در اين ديوارهاى نجف ، كربلا، يك چيزهائى را همين بعثى ها كه اساس اديان رامـنـكـرنـد و قـبـول ندارند، در آنجا نوشتند از نهج البلاغه ، آنهائى كه در نهج البلاغهراجع به !!! فرض ‍ كنيد كه !!! انتقاد از اينكه سرمايه دارى اگر چنانچه بزرگ بشوددر پهلويش مظلوم پيدا مى شود، اينطور شعارها را مى نوشتند، منتها آنها نيت سوء داشتند.آنـهـا اشخاصى نبودند كه بروند براى اينكه نهج البلاغه چه مى گويد، اطاعت كنند. وامـا هـمـان اشـخـاصـى هـم كـه حسن نيت دارند، خدمت مى خواهند بكنند به اين كشور، خدمت بهاسـلام بـكـنـنـد، گـاهى به واسطه بى توجهى به همه اطراف مساءله ، مى بينيد كه يكراهى را پيش گرفتند كه اين راه ، راه به خيال خودشان اسلام است ، لكن جهات ديگرش راتـوجـه نـكـردنـد. از ايـن جـهـت آنـى كـه مـن آرزو دارم ايـن اسـت كـه مـا، شـماها كه در مركزقانونگذارى هستيد و از همه مهمتر محل شماست و ديگران هم كه در ما بعد اين واقع هستند، ماتـحـت تـاءثـيـر هـيچ مكتبى واقع نشويم . نمى خواهم بگويم همه شما تحت تاءثير واقعشـديـد، لكن يك عده اى ممكن است تحت تاءثير تبليغات آن طرف يا تبليغات آن طرف . مابـايـد راه مـسـتـقـيم اسلام را بگيريم و مطالعات اسلامى داشته باشيم ، يا از كسانى كهمـطـالعـات اسـلامـى دارنـد يـاد بـگـيـريـم كـه آيـا سـرمـايـه دارى تـا چـه حدود در اسلامقـبـول شـده اسـت و اسـلام دربـاره او چـه مـى گـويـد و كـمـونـيـسـم رااصـل اسـلام قـبول دارد يا قبول ندارد اگر يك مكتب انحرافى ما را در تحت تاءثير خودشقـرار بـدهـد، مـا از اسـلام غـافـل شـده ايـم ، حـسـن نـيـت داريـم ، خـيـلى هـممـيل داريم كه ملت چه باشد، صلاح اين است كه امروز چه جور بشود، صلاح براى اينكهاسـلام تـقويت بشود اين است كه امروز چه جور بشود. همه اطراف مساله مطالعه نمى شودكه ببينند آن صلاح آخرى ، آنكه اسلام گفته است ، اين يك مطلبى است كه از خداست . خداايـنـطـور نـيست كه در نظر نگرفته باشد كه مصلحت چى است براى يك ملت يا براى يكجـمـعـيـت مـصـلحـت چـى اسـت و مصلحت حالا بايد اين باشد، آنوقت آن باشد. آنجاهايش هم كهمصلحتى در تغييرات بوده است خدا گفته است آنها را. احكام ثانويه براى همين معناست كهگاهى يك مسائلى در جامعه ها پيش مى آيد كه بايد يك احكام ثانويه اى در كار باشد، آنهـم احـكـام الهـى اسـت ، منتها احكام ثانويه الهى است . ما بايد در صدد اين معنا باشيم كهاگـر راءى بـه يـك پـيشنهادى مى دهيم ، توجه بكنيم كه ما تحت تاءثير يك مكتبى از مكتبهاى دنيا واقع نشويم ما تحت تاءثير قرآن باشيم ، تحت تاءثير احاديث از ناحيه پيغمبرصـلى الله عـليـه و آله . اگـر ايـنـطـور بـشـود كارها زودتر مى گذرد و كارها بهتر مىگذرد و نظر مردم به شما، همان نظرى
اسـت كه حالا هست . اگر ده مرتبه اينطور اتفاق بيفتد كه يك عده اى كه اكثريت !!! فرضكـنـيد !!! هستند، اينها يك چيزى بگويند، يك عده اى هم در اقليت باشند چيز ديگر بگويند،بـرود در شـوراى نگهبان و رد كند، اكثريت را رد كند، نقص كند، اگر چندين دفعه اينطوربـشـود مـردم آزرده مـى شوند. يعنى آن شناخت مردم از شما ممكن است يك وقت خداى نخواستهتـغـيـيـر بـكـنـد و ايـن از بزرگترين خطرهائى است كه براى مجلس اسلامى است و براىاسـلام اسـت . خـطـر بـزرگ ايـن اسـت كـه امـروز مـا را آن خـطـراحتمال مى رود كه آن خطر براى ما باشد، اين است كه يك وقت ملت از حكومت برگردد. ملترا ديـگران نمى توانند برگردانند. آمريكا هر چه به حكومت ما فحش بدهد و به مجلس مافـحـش بـدهـد يـا بـه افراد فحش بدهد، پيش مردم ، آنها معتبرتر مى شوند و از آن طرفديـگـران ، مـنـحرفين هر چه شما را بدگوئى كنند برايتان بهتر است . مصيبت آنوقت بودكـه از شـمـا تـعـريـف كـنـنـد. اگـر چـهـار مـرتـبـه آمـريـكـا، مـن آناوايـل مـى گـفـتـم ايـن را كـه ايـنـهـا نمى فهمند چطور اشخاص را زمين بزنند، چهار دفعهتـعـريف كنند از يك كسى ، تعريف كنند از يك چيزى ، وقتى تعريف كردند، مردم مى فهمندايـن عـيـبـى دارد كه اينها تعريف مى كنند از او، لكن خدا خواسته است كه اينها نفهمند. اگرچند مرتبه مردم ببينند كه در مجلس آنهايى كه فرستادند در مجلس و همه را به ديانت مىشـنـاسند، اينها راءى هائى دهند كه فقهاى شوراى نگهبان براى خاطر مخالفتش با اسلامرد مى كند، خوب ، درشان شبهه پيدا مى شود. شما كارى بكنيد كه تحت تاءثير هيچ كس ،خـودتـان را از تـمام مكاتب دنيا، خودتان را تبرئه كنيد و نصب العين شما اسلام و قرآن واحـاديـث اسـلامـى بـاشـد، مـنـتـها چه احكام اوليه ، چه گاهى احكام ثانويه . اگر اينطوربـشـود، شـوراى نـگـهـبـان رد نـمـى كند ديگر. و من خوف اين را دارم كه يك مدتى كه شماگـفـتـيـد و آنـها نپذيرفتند، مردم درشان شبهه بشود، چنانچه اين خوف براى دولت هست .اگر دولت همان مسير مردم را سير كند، اگر دولت با اين مردمى كه در صحنه بودند، چهاز بازرگانانشان و چه از عرض بكنم كه ديگر مردمشان و چه از كاسب هاى جزئشان ، همهايـنـهـا (الا نادرى كه هيچ وقت نبودند) اگر دولت كارى بكند كه اينها را يك وقتى همه رانـاراضـى كـنـد، از حـيـث ايـنكه ماليات ها را زياد كند بدون وجه ، از حيث اينكه جرم براىتـاءخـيـر مـاليـات بـدون وجـه ، از ايـنـكـه جـريـمـه بـراى يـكمـسـائل قـرار بـدهـد بـدون وجـه ، و هـمـيـن طـور قـضـاتى كه در اطراف هستند، اگر خداىنـخـواسته طريق شان را يك نحوى قرار بدهند كه مردم كم كم شك در اينها بكنند، آن روزاسـت كـه براى ما مصيبت پيش مى آيد، آن روز است كه نه جنگ مى تواند پيروز بشود ونهمجلس مى تواند موفق باشد و نه دولت ، آن روز است كه بايد فاتحه را بخوانيم شماآقـايـان بـايـد تـوجـه بـه ايـن مـعـنـا بـكـنـيـد كـه مـسـائل را طـورى طـرح كـنـيـد،مسائل را طورى راءى به آن بدهيد كه در شوراى نگهبان رد نشود، يا اگر رد مى شود درهر سالى يكى دوتايش رد بشود. اما شما از اين ور يك ماه زحمت بكشيد و صحبت بكنيد و ردو ايراد بكنيد و يك مساءله اى را تمام كنيد، آنها بعد از چند روز بگويند اينها خلاف شرعاست ، با اسلام نمى سازد، يا با قانون اساسى مخالف است كه آن هم از روى اسلام است، ايـن وهـن بـراى مـجـلس آورد و ايـن خـوف بـراى مـا ايـجـاد مـى كند كه مبادا يك وقتى مردمخيال كنند كه اينها تدين ندارند، توجه ندارند كه ، نه تدين دارند، ديدشان
آن ديـدى كه بايد باشد بعضى شان نيست و الا نه اينكه بى تدين باشند، خير خواهند،حـسـن نـيت دارند، تدين دارند، اما اينطور نيست كه همه اينها در ديدها يك طور باشند و همهايـنـهـا در مـسـائل يـك طـور باشند. بايد طورى بشود كه اگر شما با هم اختلاف كرديد،مـثـل اخـتـلاف دو تـا مـجـتـهـد بـاشد در مسائل ، اختلافى باشد كه دو مجتهد با هم دارند. آناخـتـلاف اگـر بـاشـد، پـيـش مـردم هـم مـقـبـول اسـت ، پـيـش شـوراى نـگـهـبـان هـممـقـبـول مى شود. و اما اگر بنا باشد كه يكى اش از يك طرفى بيفتد كه شوراى نگهبانبـگويد اين خلاف اسلام است ، شوراى نگهبان نمى گويد كه اين خلاف فتواى من است ياخـلاف فـتـواى زيـد اسـت ، او مـى گـويـد خـلاف اسلام است ، اگر اينطور بشود و تكراربـشـود، ايـن خـطرى است براى شما و براى همه و اگر دولت هم بخواهد اينطور مشى كهگاهى وقت ها مى شود، اين را ادامه بدهد و مردم را در فشار قرار بدهد، بازار را در فشارقرار بدهد، بداند كه فاتحه آن دولت هم خوانده خواهد شد. جلب نظر مردم از امورى استكـه لازم اسـت . پـيـغـمـبـر اكـرم جـلب نـظـر مـردم را مـى كـرد،دنبال اين بود كه مردم را جلب كند، دنبال اين بود كه مردم را توجه بدهد به حق . شما همبـايـد دنـبـال هـمـين معنا باشيد، دولت بايد دنبال همين معنا باشد، ارتش بايد همين معنا راداشته باشد، پاسدارها بايد همين طور باشند. اگر خداى نخواسته بعضى از پاسدارهاجـوانـى بـكـنـنـد و يك كارى كه بر خلاف موازين است انجام بدهند، اگر اين تكرار بشودخـداى نـخـواسـتـه چـشـم مـردم از آنـهـا، راءى مـردم از آنـهـا بـر مـى گـردد و مـوردسـواءل واقـع مـى شوند و اين مصيبت است . شما گمان نكنيد كه قدرت نظامى شما را نگهداشـتـه اسـت ، قدرت ايمان شما را نگه داشته است و پشتيبانى ملت ها، ملت . اين را بايد،ايـن پـشتوانه را بايد حفظش بكنيد. اگر اين پشتوانه خداى نخواسته يك وقتى از دست مابـرود، هـمـه از بـيـن خـواهـيـم رفـت و اسـلام هـم دسـتـخـوش بـاز يـكمسائل ديگر مى شود.
مـا امـروز مـسـؤ ول اسـلام ، قـرآن شـريـف و هـمـه انـبـيـا هـسـتيم ، بايد بر وفق آراء آنهاعمل كنيم
و مـا امـروز مـسـؤ ول اسـلام ، مـسـؤ ول قـرآن شـريـف ، مـسـؤول هـمـه انـبـيـا هـسـتـيـم ، بـايـد مـا بـر وفـق آراء آنـهـاعمل بكنيم .
و يك كلمه ديگر هم بايد عرض كنم و آن اينكه گاهى وقت ها يك كلمه اى فرض كنيد كه منمـى گـويـم ، يك چيزى من مى گويم ، به نظر شما هم خوب مى آيد، مثلا، آنوقت مى بينىكـه در جـاهـايـى ، از ايـن يـك بـرداشـت هـائى كـرده انـد كـهمـشـمـول مـعـصـيـت شده اند. به من اطلاع داده اند (من كه بيرون نيستم ، اما اشخاصى به مناطـلاع داده انـد) كـه بـعـضـى نـوارهاى بسيار مفتضح در بعضى از جاها هست به عذر اينكهفـلانـى گـفته است كه كسى حق ندارد به كسى ، من همچو چيزى گويم كه كسى حق نداردنـهـى از مـنكر كند؟! من اگر بفهمم كه واقعا اين صحت دارد، اذن مى دهم به آن كسى كه مىخـواهـد ايـنـهـا را از اطـراف خـيابان ها بيرون كند، اين دكان هايى كه اين كارها را مى كننددكـانـشـان را بـرچـيـنـنـد. خـودشـان تـوجـه كـنـنـد كـه ايـنمسائل ، يك مسائلى است كه آبروى اسلام در خطر است برايش . در جمهورى
اسـلامـى عـلنـا يـك هـمـچـو مـسـائلى در خـيـابـانـش بـشـود، ايـن را نـمـى شـود،تحمل بكنند، مردم تحمل نمى كنند. و به من نسبت مى دهيد، دروغ نسبت مى دهيد، من همچو كارىنمى توانم بكنم كه يك مساءله خلاف شرع را من بگويم بله بايد بشود. ما چيزهائى كهبر خلاف است مى گوييم نبايد باشد، نه چيزهائى كه بر خلاف است بايد باشد.
بـنـابـر ايـن پـاسـدارها كه عزيزترين افراد هستند در اين كشور بايد فكر كنند كه اينعـزت خـودشـان را و ايـن مـحـبـوبـيـت خودشان را حفظ كنند. اگر اين حفظ نشود پوسيده مىشـونـد، از بـيـن مـى رونـد و ايـن بـه ايـن اسـت كه مشى شان را مشى اسلامى قرار بدهند.دادگـاه هـا مـشى شان را مشى اسلامى قرار بدهند. مى دهند اما خيلى توجه كنند، اگر يك جاديـدنـد كـه يـكـى اشـتـباه كرده ، اشتباه را به او بگويند، اگر ديدند تعمد كرده ، اطلاعبدهند تا با او رفتار اسلامى بشود و بالاخره همه ما، همه اين دولت و همه اين اشخاصىكـه در كـارهاى دولتى ، يا در كارهايى كه در جمهورى اسلامى بايد بشود دست به كارهستند، بايد اين حيثيت خودشان را پيش مردم حفظ كنند و اين حيثيت حفظ مى شود به اينكه بهمـر اسـلام عـمل بشود، اعم از احكام اوليه و اگر چنانچه نشد و تشخيص داده شد به اينكهالان مـصـلحـت در حـكـم ثـانـوى است ، احكام ثانويه و اما اين هم بايد روى تشخيص صحيحبـاشـد. خـوب ، يـك نـفر مى نشيند مى گويد كه الان حكم اضطرارى است بايد فلان چيزبشود، يك عده اى مى گويند نيست اضطرارى . اينكه نمى شود گفت كه حالا كه يك عده اىگفتند اضطرارى است ، ما او را گيريم ، فرض كنيد چند نفر هم او اكثريت دارد. شما بايديـك كـارى بـكـنـيـد كـه اضـطـرارى را قـبـول كـنـد، شـوراى نـگـهـبـانقـبـول كـند، مجلس لااقل دو ثلث اش راءى بدهد به اينكه اين امر اضطرارى است ، مشورتكـنـنـد بـا اشـخـاص مـطـلع . مـا بـايـد بـه مـر اسـلامعـمـل كـنـيـم . آقـايـان ، شـمـا بـايـد بـه مـر اسـلام ، هـم تـكليف شرعى تان است ، هم حكمعـقـل است كه ما بايد حفظ كنيم مردم را. اگر يك وقتى مردم تو خيابان ريختند و شعار برضـد مـا دادند، شعار بر ضد كسانى دادند، خوب ، آنوقت چه مصيبتى است . ما بس مان استآن شـعـارهـايـى كـه در خـارج بـرايـمـان مـى دهـنـد و آن شـعـارهـايـى كه منافقين مى دهند وامثال آنها. ما وقتى مردم را داريم ، اسلام را داريم و رضاى خدا را داريم ، همه چيز داريم وهـيـچ يـك از آن تـبـليـغات سوء تاءثيرى نمى كند، اما اگر خداى نخواسته مردم يك وقتىلغـزش پـيـدا كـردنـد ديـدنـد شـمـا خـداى نـخـواسـتـه داريـد يـك كـار خـلافـى كـنـيـد وخـيـال كـنـنـد عـمـد اسـت ، خـوب ، آنـهـا كـه نـمـى دانـنـد ايـنمـسـائل را، تـوده مـردم كـه نـمـى تـوانـنـد مـسـائل راتحليل كنند به طورى كه بفهمند كه كجا عمد بوده ، كجا نبوده ، فلان آقا چه بوده است ،او چـه بـوده ، ايـن مـصـيـبت مى شود برايتان . و من اميدوارم كه انشاءالله جديت زياد در اينمساءله بكنيد و انشاءالله راءى هايى كه شما مى دهيد، مشورت ها زياد باشد، بلكه گاهىوقـت هـا با بعض افراد شوراى نگهبان مشورت كنيد و بعد از اينكه مشورت شد و اين امورآنـطـور شـد، ديـگـر نـه شـوراى نگهبان رد كند و نه مردم ناراضى مى شوند. مردم وقتىديـدنـد يـك حـكـمـى را حـكـم خـداسـت ، مـجـلس گـفـتـه اسـت ، شـوراى نـگـهـبـان هـم كـهدنـبـال ايـن اسـت كـه احـكـام اگـر خـلاف اسـلام بـاشـد ردش كـنـنـد، حـالا كـهقـبـول كـردنـد اسـلامـى است ، مردم با اسلام كه دعوا ندارند. مردم ، اسلام هر چه بفرمايدقبول مى كنند. كسى كه جوانش را براى اسلام مى دهد
ديـگـر دنـبـال اين نيست كه مثلا فلان چيز را ندارد، چطور باشد، يا فلان چيز را دارد، چهبشود. ما بايد اين اسلام عزيز را نگهدارى بكنيم . مجلس اسلامى ما نگهبان اسلام باشد وهـمـه ارگان ها و دولت ، نگهبان اسلام ، خدمتگزار اسلام باشد، وقتى خدمتگزار اسلام شدهـمـه مـسـلمـان هـا بـا آن مـوافـق هستند. چه در ايران و چه در خارج ايران ، همه با آن موافقهـسـتند، آن عده اى هم كه مخالف هستند، مخالف اسلام اصلش هستند، آنها هم تاءثيرى ديگرحرف هاشان ندارد. و من اميدوارم انشاءالله كه اين جنگ به زودى تمام بشود و به نفع شماتمام بشود، به نفع اسلام تمام بشود و اشخاص اگر چنانچه يك وقت احتياج به آنها شدبـاز بـرونـد بـه جـبهه ها، اگر احتياج باشد واجب است بروند، اگر احتياج نباشد، نه ،لازم نـيـسـت . گـاهـى وقـت هـا هـم آنـها مى گويند نبايد بيايند. و كمك كنند و انشاءالله بادولت هـم كـمـك كـنـنـد راجـع بـه شـاهـراه سـازى هـا، راجـع بـه ايـنمسائل ، بايد دنبال اين باشند كه كمك بكنند. و الان ما كارمان آنى است كه در راءس ‍ اموراسـت هـمـه مـى دانـيـد كـه الان جـنـگ اسـت ، اگـر ايـنحـل شـود مسائل ديگر چيزى نيستند، حل مى شوند انشاءالله . خداوند همه شما را حفظ كند ومـوفـق كـنـد و سـلامـت بـدارد و براى اسلام همه ما خدمت كنيم و انشاءالله هواهاى نفسانى راكـنـار بگذاريم و آن چيزى را كه به حسب حديث پيغمبر اكرم است كه : (ان اخوف ما اخافعـليـكـم اثـنـان ) يـكـى اتـبـاع هـواسـت ، يـكـى هـم طـولامـل اسـت . هـواهـا از بـين برود، طول امل ها از بين برود. اينطور نيست كه ما هميشه باشيم ،دير و زود دارد، زود و دير دارد، چند روز آن ، چند روز آن ، هر كسى پنچ روز نوبت اوست وبعدش وارد مى شود به يك دنيائى كه دنياى هميشگى است ، ابدى است ، يا ابدى در نعمتانـشـاءالله شـماها باشيد يا خداى نخواسته طور ديگر. بنابر اين ما بايد رضاى خدا رابه دست بياوريم و دنبال اين باشيم كه رضاى او به دست بيايد. حالا او روشنفكرى كهيـك خـيـال ديـگـر مـى كـنـد، هـر چه مى خواهد بگويد. آن دولت ديگرى هم كه يك چيزى مىگـويـد، نقى مى زند، آن هم هر چه خواهد بگويد، آن منافقى هم يك چيزى مى گويد، آن همهـر چـه خـواهـد بـگـويـد. مـا رضـاى خـدا را بـه دسـت بـيـاوريـم ، چـيـزهـاى ديـگـرسهل است . والسلام عليكم و رحمة الله
تاريخ : 17/11/61
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنـــى در ديـــدار بــا نـمـايـنـده امـام در شـهـربـانى ، رئيسشهربانىكل كشور و رؤ ساى شهربانى هاى مراكز استان ها
بـايـد رفـتارتان با مردم طورى باشد كه هنگام مشكلات ، همين مردم مشكلاتتان را رفعكنند
بسم الله الرحمن الرحيم
بـحـمـدالله انقلاب اين جدايى را از ميان برداشت . ايران امروز يك گروه و يك حزب الهىشده است و دولت و قواى نظامى و انتظامى و روحانيون و همه اقشار مردم در يك صف واحد وطولانى قرار گرفته و مى خواهند به اسلام و مردم خدمت كنند. و شما هم بايد كارى بكنيدكـه آن ذائقـه تـلخـى كـه مـردم در گـذشـتـه از ديـگـران داشـتـه انـد بـه ذائقـه شيرينىمـبـدل سازيد، كه اگر چنانچه خداى نخواسته مشكلى برايتان پيدا شد، همين مردم كوچه وبـازار بـيـايند و مشكل شما را رفع كنند، كه الان هم بحمدالله وضع همين طور است . چونمردم احساس شان اين است كه همه چيز از خودشان است و هيچ چيز را غريبه نمى دانند و شمارا فـرزنـدان خـودشـان مـى شناسند پس شما بايد به وظيفه فرزندى خود و آنها هم بهوظـيـفـه پـشتيبانى و پدرى عمل كنند. و مطمئن باشيد تا اين نعمت هست شما قوى و قدرتمندهستيد و هيچ قدرتى نمى تواند شما را از بين ببرد، خدا هم شما را تاءييد مى كند.
از وظائف شهربانى است كه جلوگيرى از منكرات كند
مـن مـسـائل كـلى را قـبـلا نـوشـته ام كه بايد ايران يك مملكت اسلامى و همه چيزش اسلامىباشد. اگر كسى در احوال شخص اش ‍ مرتكب معصيت و فساد هم بشود و بر فرض اثباتهـم ، روى مـوازيـن شرعى بايد امر به معروف و نهى از منكر نمود. نبايد كسى از اين معناسـوء اسـتـفـاده كـنـد و در خـيـابـان ها كار خلاف شرع انجام دهد. يكى از وظايف شهربانىجـلوگـيـرى از مـنـكـرات اسـت و مـا هـم شـهـربـانـى را بـه خـاطـرعـمـل بـه وظـايـفـش مـى خواهيم . اگر كسى در خيابان از دستورات شهربانى و رانندگىتخلف كرد، بايد تعقيب بشود و اصولا هر چه در حفظ نظام مملكت و شهر دخالت دارد بايدبـا جـديـت عـمـل گردد. اگر شما مراكزى را مى بينيد كه در آن توطئه بر عليه انقلاب ونـظـام جـمـهـورى اسـلامـى در كـار اسـت بـراى خـنـثـى كـردن آن زودعـمـل كـنـيـد. و ابـدا ايـن صحبت نيست كه دل شما بلرزد كه مبادا مساءله اى پيش آيد، مثلا درمنزلى كه گروهى اجتماع كرده اند و خواهند انفجار و يا خرابكارى انجام دهند و يا يك
دسـتـه و اشـخـاصى را از بين ببرند، اين وظيفه ماءمورين است كه جلوى آن را بگيرند، ومـراكـزى كـه اشـخاص فاسدى مى خواهند در آن هروئين و ترياك تقسيم كنند و يا فساد وفـحـشـا و مـنـكـرات و مـشـروبـات را رواج داده و عـشـرتـكـده دايـر كـنـنـد،كـنـتـرل نـمـايـنـد. مـن امـيدوارم كه شما در كارهايتان موفق باشيد و وظايف خود را به طورشايسته انجام دهيد. خداوند همه شما را تاءييد كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 10/11/61
بـيـانـات امـام خـمـيـنى در جمع نمايندگان اصناف و بازاريان تهران و سراسر كشور
يكى از قشرهاى عظيم متعهد به اسلام بازار است
بسم الله الرحمن الرحيم
مـتـشـكـرم از ايـنـكـه امـروز مواجه هستم با قشر متعهد اسلامى نمايندگان سراسر كشور ازاصـنـاف و بازرگانان و من امروز بايد يك مقدار راجع به بازار صحبت كنم ، يك مقدار همراجـع بـه دولت . آنـكـه راجع به بازار است ، همه مى دانيم ، مى دانيد كه بازار يكى ازقـشـرهاى عظيم متعهد به اسلام و در هر غائله اى كه براى اسلام پيش آمده است ، اين بازاراسـت كـه پـيـشقدم است . در قضيه تنباكو و حكم مرحوم ميرزاى شيرازى اعلى الله مقامه اينبـازار بـود كـه هـمـراهـى كـرد و مـنتهى به قيام شد. بعضى از بازرگانان اصفهان ، ازقـرارى كـه نـقـل شـده اسـت يكى از بازرگان هاى معتبر بوده است ، تمام تنباكوهائى كهداشـتـه اسـت و آنـوقـت تاجر تنباكو هم گفته شود بوده است !!! پس از حكم ميرزا، آورد درمـيدان شاه و آتش زد و مشابه او بازارهاى ديگر در تائيد حكم ميرزا در آنوقت قيام كردند،حتى شهيد هم دادند و پس از آن ، در طول مشروطيت و استبداد به صورت مشروطيت ، باز درهـر زمـيـنـه ، ايـن بازار است كه پيشقدم است و همراه با ساير قشرهاى ملت از كارگران وكـشـاورزان و امـثـال ايـنـهـا، مـجـاهـده كـرده اسـت و مـشـكـلات راتـحـمـل كـرده اسـت و در پـيـشـبـرد مـقـاصـد اسـلام آنـچـه كـه تـوان داشـتـه اسـت ،عـمـل كرده است و در اين پنجاه سال سياه كه تاريخ ايران را سياه كرد، سياه تر از رژيمهـاى سـابـق كـرد، فـشـار بر بازار بسيار بود و بيشتر بود و از بازار آنها خيلى وحشتداشـتـنـد و لهذا يك وقت هم بناى بر اين گذاشتند كه اين سقف ها را خراب كنند، از زير اينسـقـف ها خوف داشتند، لكن موفق نشدند. و در اين نهضت ، بازار يك حظ وافر در امور داشتاز تـعـطيلى هائى كه كرد، از اعتصاباتى كه كرد، البته ساير قشرها هم سهيم بودند،لكـن بـازار هـم يـك قـشـر عـظـيـم سهيم در اين امر بود و در اين جنگ هم ، بازار هم در جبههفـرسـتـاد و هم در پشت جبهه خدمت كرد. الان هم باز، بازار است كه خدمت مى كند و از اسلامعزيز و از جمهورى اسلامى نگهدارى مى كند.
مـيـرزا، يك آقاى مرجع بود در يك دهى از عراق ، او نمى توانست كه خودش يا طلبه هائىكـه آنـجـا دارنـد بـسـيـج كنند براى مقابله با آن سلطنت استبدادى . او حكمى فرمود، علماىبـلاد هـم نمى توانستند خودشان راه بيفتند و اين استبداد سياه را بشكنند. اين بازار و ملتبود كه پشتيبانى از مراجع خودشان كردند، از علماى خودشان مى كردند و آنهائى كه بهراه استبداد مى رفتند، آنها را به
زمـيـن مـى زدنـد و در هـمين نهضت و در همين قضايائى كه همه شاهد بوديد و شاهد بوديم .بـاز، بـازار اسـت كـه تـعـطـيـلات طـولانـى كـرد و بـا تـعـطـيلات طولانى و تظاهرات واعـتـصـابـات و چـيـزهـاى ديگر از اين نهضت پشتيبانى كرد. البته قشرها هم همه بودند وخـداونـد هـمـه را تـائيـد كـنـد. ايـن بـازار اسـت كـه ازاول ، پـشـتـوانـه احـكـام اسـلام بـوده اسـت و حالا هم هست و انشاءالله بعدها هم خواهد بود وامـيـدوارم كه دولت توجه عميق خاص بكند به بازار و آنچه كه از دست او بر مى آيد بهاين قشر متعهد خدمت بكند.
مـتـصـديـان امـور هـمـه شـان مـى خـواهـنـد خـدمـت بـكـنـنـد و آنـقـدر كـه قـدرت دارنـدعمل مى كنند
آن چـيـزى كـه مـربـوط بـه دولت اسـت ، بـايـد من عرض بكنم و شما هم مى دانيد و شايدبـعـضى ها كمتر بدانند، بعضى ها بيشتر. آن شناختى كه من از اين متصديان امور دارم كهبـعـضـى از آنـهـا سـال هـاى طـولانـى با آنها بوده ام و از نزديك ملاقاتشان مى كرده ام وبعضى ديگر هم كه در طول اين خدمتى كه مشغول بودند با آنها آشنا شدم . ما يكى ، يكىاز اينها را، البته به طور اجمال كه مزاحم شما نشوم ، به شما عرض مى كنم . شما اگرگـمـان بـكـنـيـد كـه در تـمـام دنـيـا، رئيـس جـمـهـورهـا و سـلاطـيـن وامثال اينها، يك نفر را مثل آقاى خامنه اى پيدا بكنيد كه متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار وبـنـاى قـلبـى اش بـر ايـن بـاشـد كـه بـه اين ملت خدمت كند، پيدا نمى كنيد. ايشان را منسـال هـاى طـولانـى مـى شـنـاسـم و در آن زمـانـى كـهاول نـهـضت بود ايشان وارد بود و به اطراف براى رساندن پيام ها تشريف مى بردند وبـعـد از ايـن هـم كه اين انقلاب به اوج خودش رسيد، ايشان حاضر واقعه بود همه جا، تاآخر و حالا هم هست . يك نعمتى خدا به ما، اين است كه داده .
مـجـلس مـان را شما ملاحظه كنيد، بسيارى از آنها را من از نزديك مى شناسم ، يعنى سابقهطـولانـى دارنـد مـثل رئيس مجلس و بسيارى از آقايان ديگر، و آنها را با تعهد و تعهد بهاسـلام و خـدمـتـگـزارى و هـر چـه تـوان دارنـد، آنـهـا را مـى شـنـاسـم و در ايـنطـول مـدتـى كـه مـجـلس ‍ بـرپاست مى دانم كه همه اينها خدمتگزارند، در بين آنها من نمىتوانم يكى را پيدا كنم كه بتوانم بگويم كه اين ، تعهد به اسلام ندارد. البته اختلافسـليقه ، اختلاف ديد، اختلاف اجتهاد در هر قشرى هست ، در علما هم هست ، در مجتهدين هم هست ،در شـمـا آقـايـان هم هست كه اختلاف سليقه داريد، اختلاف ديد داريد لكن مشتركند در اينكهخـدمـتگزارند و همه مى خواهند خدمتگزار باشند و در بين آنها من حتى يك نفر را نمى توانمبـگـويـم كـه ايـن يـك نـفـر بـه اسـلام خيلى علاقه ندارد، همه شان علاقمندند با اختلافسـليـقـه اى كـه دارنـد. و شوراى نگهبان ، اين فقهائى كه در آنجا هستند تمامشان را من ازنزديك سال هاى طولانى مى شناسم كه بايد بگويم اينها را من بزرگ كرده ام آنها هم كهحـالشـان مـعـلوم اسـت . و امـا دولت آنـهـا را هـم بـعـضـى از آنـهـا كـهسال هاى طولانى من با آنها آشنا بودم ، بعضى از وزراء و بعضى از آنها را در اين مدتىكـه مـتـصدى خدمت بودند، با آنها آشنا شدم و آنها را شناختم ، اينها هم همه شان مى خواهندخدمت بكنند. شما گمان نكنيد كه در بين آنها، يكى پيدا بشود كه نخواهد خدمت بكند و آنچهكـه تـوان دارنـد ايـنـهـا، هـم تـوان خـودشـان را انـجـام مـى دهـنـد و آنـقدر كه قدرت دارندعمل مى كنند. قوه قضائيه هم كه معلوم است
اشـخـاصـش ، من از اول آشنا بودم به بسياريشان و الان هم اشخاص معتبرى در آنجا هستند،متعهدى هستند، لكن من تفضيل ديگر نمى خواهم بدهم .
گرفتارى هائى كه دولت الان با آن مواجه هست ، يك قضيه الان قضيه جنگ است
مـن مـى خواهم حالا به شما آقايان گرفتارى ، بعضى گرفتاريهاى اينها را، نه همه را،بـعـضـى گرفتارى هائى كه دولت الان با آن مواجه هست عرض كنم تا ببينيد كه با اينگرفتارى هاى الان هم بسيارى از كارها را انجام داده اند و در سر تا سر كشور خدمت هائىكـرده انـد كـه در اين پنجاه سال نشده است . اين آيا سزاوار اين نيست كه ما تقدير كنيم ازآنها و تشكر؟ يك قضيه الان قضيه جنگ است . شما شايد بعضى تان بدانند كه جنگ در هرروز چـقـدر خـرج دارد، چقدر مهمات مى خواهد، چقدر مخارج روزانه است براى جنگ . نفس ‍ جنگامروز در هر روز بيشتر از چند صد ميليون خرج دارد. پهلوى اين بگذاريد آن خرابى هايىكه در جنگ به ما وارد شده است و آن جناياتى كه رژيم بعث بر اين ملت ضعيف كرده است .دنبال اين جنايات ، آواره هايى كه جنگى هستند و غالب بر بيشتر از يك ميليون ، دو ميليونهـسـت كـه حـالا مـن عـددش را خـيلى نمى دانم آنها هم يك چيزى هست كه دولت بايد درست كندكـارشـان را. پـهلوى اين بگذاريد آوارگانى كه از عراق ، از ايرانى هايى كه سابق درعـراق بـودنـد و زنـدگـى در عـراق مـى كـردنـد، بـيـرون كـردنـد و دولتمـتكفل امور آنهاست ، آواره هائى كه از افغانستان الان در ايران هستند و مشكلات زيادى دارندآنـهـا هم ، اين خرابى هائى كه بخواهند ترميم بكنند (البته ملت خيلى كمك مى كند در همهايـن امـور لكـن ايـنطور نيست كه كمك ملت كافى باشد، اين مقدار از كمك كه كردند) دولتهـست كه متكفل اين امور هست و مسؤ ول اين امور هست ، هر روز مواجه با يك مشكلات عظيم است .مـى خـواهـد كـه كـامـيون براى جنگ بفرستد راجع به خواربار كه بايد از اينجا به آنجابـبـرند گرفتار است ، بخواهد خواربار را بفرستد راجع به جنگ گرفتار است ، معذلكبا تمام قوا جنگ را مقدم مى دارد. الان گرفتارى دولت به قدرى است كه اين بودجه هائىكه ملاحظه مى كنيد اينها نمى تواند كار دولت را درست كند، اين ملت است كه بايد درستكند.
حالا من عرض مى كنم به شما، ما فرض مى كنيم كه حضرت امير سلام الله عليه امروز درايران بود و رئيس دولت بود و ملاحظه مى كرد كه يك جمعيتى ، صدام و آنهائى كه با اومـوافـقـنـد، يعنى همه دولت هاى دنيا به استثناى بعضى ، اين هجوم كرده است به ايران وخـرابـى كـرده اسـت و نـفـوس مردم را تلف كرده است و آواره كرده است و غارت كرده است وخرابى . حضرت ببينند كه الان اسلام و ملت اسلام و اعراض نفوس ملت اسلام در خطر ايناست كه اين ياجوج و ماءجوج بريزد به ايران و همان كارى را كه در اهواز كرد و خرمشهركرد در تهران بكند و در مشهد بكند و در اصفهان . اگر حضرت احساس اين معنا را كرد، چهكـرد؟ مـى نـشـسـت مـوعـظـه مـى كـرد؟ مـى گـفـت كـه خـودم تـنـهـا درسـت مـى كـنـم ؟پول نداشت ، كافى نبود، ماليات تنها كافى نبود، چه بكند؟ حضرت آنوقت حكم مى كردبه اينكه مردم
بـه حـسب توانشان ، مستضعفين ، طايفه كم درآمد، اينها كنار و طايفه هائى كه پر درآمدند،صـد ميليون مثلا اينها هر سال در مى آورند و بيشتر و خصوصا آنهائى كه كارى به كاراين مسائل ندارند، البته نوع بازرگانان اينجور نيستند، نوع تجار اينجور نيستند، نوعكـسبه اينطور نيستند، اما در بينشان خوب اشخاصى هست ، شما هم مى شناسيد كه يك معاملهچـنـد صـد مـيـليـونى مى كند و در آن معامله هم بيشتر از صد ميليون نفع مى برد و حساب وكتابى هم در كارش نيست . اميرالمؤ منين با اين كشورى كه در معرض خطر است چه مى كرد؟هـمـه افـراد را مـى فرستاد جنگ با فشار، اموال اشخاصى كه ثروتمند بودند و اينها رامـى گـرفـت و مـى فـرسـتاد و اگر نمى رسيد عباى خودش را مى داد، عباى من را هم مى داد،كـلاه شـمـا را هم مى داد براى حفظ كشور اسلام ، براى حفظ نواميس خود اين مردم . شما مىدانيد كه اگر خداى نخواسته صدام يك وقت دستش به تهران برسد چه خواهد كرد؟ براىشما اموال مى گذارد؟ براى شما اعراض مى گذارد؟ براى شما نفوس مى گذارد؟ مى دانيدچـه خـواهـد كـرد؟ مـى دانـيـد كـه خـطـر دارد الان ؟ خـطـر، صـدامقـابـل آدم نـيـسـت ، امـا صـدام و آنـهايى كه پشتوانه او هستند، دولت هايى كه پشتوانه اوهـسـتـنـد، آنهايى كه كمك مى كنند به آنها، قدرت هاى بزرگى كه اسلحه مى دهند، قدرتهاى بعد از او كه آدم مى فرستند، تجهيزات مى فرستند، و افراد مى فرستند، خوب ، يكهـمـچـو خـطـرى الان بـراى ايـران هست . آيا در يك همچو خطرى كه همه متوجه همه است ، نهمـتوجه يك قشرى ، خطر خوزستان متوجه همه جاى ايران است ، خطر خرمشهر و آبادان و !!!عـرض مـى كـنـم كـه !!! آنـجـاهـايـى را كـه آنـهـا آنوقت در تصرف داشتند و آن كردند كهمـغـول نـكـرده بـود در طول تاريخ ، اين متوجه به همه است . انصاف است كه در يك همچووقـتـى احـتـكـار بـشـود، ايـن ملت را در مضيقه بگذارند؟ انصاف است كه در يك همچو وقتىگـرانـفـروشـى بـشود كه دولت به جان بيايد و نتواند درستش بكند، يا بايد كمك كردبه اين دولت ؟ تكليف نداريم ما كه كمك مى كنيم ؟ تكليف شرعى ، اين اصناف محترم ، اينبازارى هاى محترم ، اينها مى توانند مبارزه كنند با گرانفروشى ، با اينكه اجناس را بهقـيـمـت ارزانـتـر بـفـروشـنـد، آن مـقـدار كـه گـيـرشـان آمده ، اگر اجناس را به قيمت ارزانبـفـروشـنـد، مـحـتـكرين كنار مى روند، نمى توانند نگه دارند، يا محتكرين را بروند خوداصـنـاف بـرونـد آنجا، به آنها بگويند آقا چرا اين كار را مى كنيد در يك همچو وقتى كههـمـه چـيـز ما در معرض خطر است ، ما حق داريم كه بنشينيم هى گله كنيم از اينكه مثلا فلانچيز كم است ، فلان چيز زياد است ؟ خوب نمى توانيم . مساءله بالاتر از اين معنايى استكه من و شما خيال مى كنيم ، مساءله ، مساءله آمريكا است نه مساءله صدام . مساءله فرانسههست ، مساءله شوروى است .
بازار را ما بايد حفظش كنيم با تمام قوا، از آن طرف بازار بايد دولت را حفظ كند
خـوب ، مـا بـايـد، ايـن مـلت ما تا حالا مقاومت كرده و خداوند انشاء الله حفظشان كند و از اينبعد هم مقاومت كرده است و مى كند و بايد هم زيادتر مقاومت كند. شما بسياريتان يادتان هستاين جنگ دوم را، ما كه داخل جنگ نبوديم ، طرف جنگ نبوديم و لكن وقتى كه اينها ريختند بهايـران و ايـران هـم هـيـچ نـتـوانـسـت كـارى بـكند و آن ارتش شاهنشاهى و آن حرف هائى كهرضاخان مى گفت ، معلوم شد
هـمـه اش پوچ بود، اينها وقتى وارد شدند، با اينكه آنها هم كارى به مردم نداشتند، همينوارد شـدنـد، امـا ديديد كه ارزاق چه جور بود؟ ديديد كه هيچ نانى پيدا نمى شد؟ ديديدبـرنـج نـبـود؟ هـيـچ نـبـود، جيره بندى بود، آن هم با آن قيمت گران در بعضى اجناس . ماامروز در جنگ هستيم آقا، ما، شوخى نيست . مساءله جنگ شوخى نيست ، خرج جنگ شوخى نيست ،مـقـاومـت در مـقـابـل جـنـگ شوخى نيست ، يك لشكر را يا چندين لشكر را تجهيز كردن براىمـقـابـله ، ايـنها يك امورى است كه دولت گرفتارش هست و دارد خدمت مى كند. ما اين دولتىكـه خـدمـت مـى كند بايد تقديرش بكنيم ، كمكش بكنيم . چهار نفرى كه توجه ندارند، يكچـهـار نـفـر ديگرى هم كه منافق هستند مى آيند هى به او يك چيزى مى گويند، به آنها يكچيزى مى گويند، ناراحتى ايجاد مى كنند در مردم . خدا داند كه با اين جنگ و با اين وضعىكـه الان براى ايران هست و آن محاصره اقتصادى كه هست و آن كمك ها و كارشكنى هايى كههـسـت و آن تـبـليـغات سوئى كه بر ضد شما و بر ضد اسلام هست ، معذلك دولت ايستادهاست و دارد خدمت مى كند، اين اعجاز است . بايد ما كمكش بكنيم ، زير بغلش را بگيريم تابـتـوانـد كـار بـكـنـد. بـايـد اشـكـالاتـى كـه حـتـمـا مـى دانـنـد، خـود آنـها هم مى دانند كهاشكال زياد است ، اما چه بكنند؟ بگويند كه رها، هر كس هر كار مى خواهد بكند؟ خوب ، يكعـده هـسـتـنـد كـه وارد مـى كـنـنـد و بـه قـيـمـت هـاى چـنـديـنمـقـابـل مـى فـروشـنـد، يـك عـده هـسـتند كه احتكار مى كنند، يك عده هست نمى كنند خوب ، اينبـيـچـاره دولت چـه بـكـنـد؟ جـنگ را رهايش كند، مى شود؟ آوارگان را رهايش كند مى شود؟مـسـتـضعفان را رها كند، مى شود؟ شما ببينيد در همين بساطى كه الان براى ملت ما پيش آمدهاسـت و دولت هـم آنـقـدر در مـقـابل اينها مقاومت كرده ، چقدر ساختمان كرده براى مردم ، چقدرراهـسـازى كـرده بـراى مـردم . مـن مكرر به اينها گفتم كه آقا اين كارهايى را كه مى كنيد،بياييد بگوييد، بيائيد به مردم بگوييد تا توجه پيدا كنند. خوب شما هم خيلى مى دانيداكـثـر شـايـد بـدانند كه در آنجاهائى كه هيچ برايشان كار نشده بود، نه آب داشتند، نهزمـيـن داشـتند، نه راه داشتند، هيچ نداشتند، نه طبيب داشتند، الان همه اينها تا يك حدودى كهقـدرت داشـتـه دولت ، عـمـل كـرده و خـوب عـمـل كـرده است . بنابر اين ما بايد از يك همچودولتـى كـه نـمـونـه اسـت ، شـمـا خـيـال مـى كـنـيـد كـه صـدام ايـنـطـورىعـمـل مـى كند؟ صدام هم مبتلاى به جنگ است ، همه هم به او كمك كنند، اما بپرسيد از آنهايىكـه از عـراق مى آيند ببينيد چه مى كند او، بپرسيد از اين آقايان عراقى كه آمدند و فراركردند آمدند، دارد چه كند با اين مردم ، اين حبس هاى او و اشخاص اخيار را در حبس هايش چهمـى كند. بنابر اين ما دو طرف قضيه را بايد ملاحظه كنيم . از آن طرف بازار را ما بايدحـفـظش ‍ بكنيم با تمام قوا، همه مان موظفيم . بازار است كه ما را نگه داشته ، همه را نگهداشـتـه ، از آن طـرف ، بازار بايد دولت را حفظ كند. اگر رها كند چه بكند دولت . آقاىمـوسوى ، نخست وزير يك كاسب است مثل شما كاسب بوده ديگر، پدرش هم الان ظاهرا كاسباسـت . خـوب ، آن كـه چـيـزى نـدارد كـه خـودش بـدهـد، وزيـرهـاى ديـگـر هـم هـمـه از ايـنقـبـيل اند. دولت خودش كه چيزى ندارد. دولت مى خواهد دفاع از جان شما، از ناموس شما،از مـال شـمـا، از حـيـثـيـت شـمـا بـكـنـد. خـوب ، مـا خـودمـان بـايـد ايـن كـار راتـكـفـل بـكـنـيـم و آن مـقدار كه مى توانيم ، اينهايى كه سرمايه هاى كلان دارند. اگر يكوقتى شما
شـنـيـديـد كه اين آقايان بعضى مى گويند تروريست اقتصادى و محتكرين را مى گويند،مـحـتـكـرين را مى گويند، عامه بازار كه محتكر نيستند، متعهدند آنها، آنها خلاف شرع نمىكـنـنـد. يـك دسـتـه هـسـتـنـد كـه هـم نـق مـى زنـنـد، هـم كـارى بـه ايـن كـارهـا نـدارنـد، هـممـال مردم را احتكار مى كنند و گران مى فروشند و بازار سياه درست مى كنند، يك دسته همايـنـهـا، ايـنـطور نيست كه به بازار كسى جسارت كند، من تا حالا از هيچ كس نشنيدم كه دربـازار يـك حـرفـى زده باشد. خوب ، اين بازارى است كه بازار مسلمين است ، اين بازارىاسـت كـه از اول تـا حالا خدمت كرده و حالا هم خدمت مى كند، بعدها هم خدمت خواهد كرد. بنابراين ما هم در گرفتارى هاى دولت بايد ملاحظه كنيم ، هم گرفتارى مستضعفين و بيچاره هابايد ملاحظه كنيم ، هم گرفتارى اين آواره هايى كه آمدند و الان هستند. ما كه نمى توانيمايـن آواره ها را، خصوصا اين آواره هايى كه از خود ما هستند از اهواز آمدند، از !!! عرض كنم!!! خرمشهر آمدند، از اين بلادى كه مورد تعدى واقع شده است آمدند، از خوزستان آمده اند،بالاخره از جاهاى ديگر هم آمده اند و همين طور ميهمان هايى كه داريم ، خوب افغانى هستند،مـسـلمـان هستند يا فرض كنيد كه عراقى هستند يا بيچاره ها را از خانه هايشان دور كردند،مـالشـان را بـردنـد، خـودشـان را فـرستادند اينجا. خوب ، بايد چه كرد با اينها؟ نبايداينها را پذيرائى كرد؟ ما مسلمانيم ، آنها هم مسلمانند. ما بايد از آنها پذيرائى كنيم . خدمتكـنـيـم بـه آنـهـا و ايـن دولت اسـت كـه دارد ايـن كـارها را مى كند. عمق كار دولت را ما نمىتـوانـيـم درسـت بـفـهميم ، تا يك دولت نيايد بنشيند، تا بعضى از آقايان محترم اصنافنـرونـد پـيـش دولت بـنـشـيـنـنـد، از ايـن نـمايندگان ، دولت برايشان تشريح كند كه ماگـرفـتـارى مـان چـى هـست ، آنقدرى كه آنها گرفتارى دارند ما تصورش را نمى توانيمبـكـنـيـم . بـنابر اين ما دو طرف قضيه را بايد ملاحظه كنيم . يعنى از همه ابعاد ما بايدتـوجـه بـكـنـيـم بـه مـسـائل و مـشـكـلاتـمـان و اسـلام هـمـه مـا رامـسـئول قـرار داده ، وقتى اعراض نفوس مسلمين در معرض خطر است ، براى همه ما واجب استكه اگر به اندازه كافى ندارند آنها جمعيت ، پاشيم برويم ، آن كه مى تواند بايد پابشود برود، براى همه واجب است كه حالايى كه يك عده اى داوطلب شدند و بحمدالله زيادهـم هـسـتـنـد و رفـتـنـد تـو جـبـهـه هـم الان ، الحـمـدلله خـوب اسـت ، لكـن پـشـت جـبـهـهمـشـغـول بـاشـنـد بـه تـاءيـيـد دولت ، مشغول باشند به اينكه دولتى كه در هر ماه چندمـيـليون خرج جنگ فقط مى كند، هر روز هر روز چند صد ميليون خرج جنگ را دارد دولت ، ازآن طرف هم عايدى دولت مهمش نفت بود كه نفت را حالا نمى گذارند ما استخراج كنيم زياد.نمى شود هم نفتى كه مال نسل هاى آينده است همه اش را در بياورند و حالا خرج كنند و چهارروز ديـگـر زنـدگى نتوانند بكنند. باقى اش اين است كه خوب مردم كمك كنند، خيرخواه هاكـمـك كـنـنـد، مـا نـصيحت مى كنيم ، استدعا مى كنيم از آنها كه كمك كنيد به اين دولتى كهمـشـغـول گـرفـتـاريـش هـسـت و آنـهـمـه گـرفتارى دارد. دولت هم بايد به شما كمك كند،طرفينى است قضيه ، يك طرف را نبايد حساب كرد. از آن طرف دولت كه مى تواند بايدخدمت كند آنقدرى كه توان دارد بايد خدمت كند به بازار و به مستمندان و به ديگران ، ازآن طرف هم آقايان همه بايد خدمت بكنند. منتها اينكه حالا من دارم مى گويم ، به گوش يكعـده زيـاد امـا كـم مـايـه ، كـم سرمايه ، به گوش آنها مى رود، اما يك عده اى هم هستند كهسرمايه هاى هنگفت دارند، آنها

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation