بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب امام علی (ع ) فرهنگ عمومی و همبستگی اجتماعی, مؤ سسه فرهنگى انتشاراتى زهد   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     AMAM0001 -
     AMAM0002 -
     AMAM0003 -
     AMAM0004 -
     AMAM0005 -
     AMAM0006 -
     AMAM0007 -
     AMAM0008 -
     AMAM0009 -
     AMAM0010 -
     AMAM0011 -
     FOOTNT01 -
 

 

 
 

 

fehrest page

back page

6. متحجران
مقصود از متحجران كسانى هستند كه درك درستى از دين و جامعيت دين بخصوص درمسائل اجتماعى ندارد و اگر بخواهيم به زبان روز بيان كنيم دين را تنها رابطه خدا وانسان مى دانند و از تنظيم روابط بين انسانها بر اساس دين عاجزند و حاضر نيستندسخنى بگويند و آن را نفى مى كنند و صرفا جنبه هاى عبادى دين توجه آنان را جلب كردهو به سختى پايبند هستند و اگر كسانى بخواهند جنبه هاى اجتماعى دين را پياده كنندبرنمى تابند و به اسم مخالفت اين رفتار با دين به مخالفت با آن بر مى خيزند وهرگز شهامت قيام مسلحانه عليه حكومت را ندارند و مخالفت آنان در حد بليغات و ايرادهاىبه ظاهر شرعى گرفتن خلاصه مى شود.
گرچه مشهور شده است كه اين گروه خوارج راتشكيل مى دادند ولى بايد توجه داشت كه همه خوارج از اين گروه نبودند بلكه بخشكوچكى از آنان را متحجران و به تعبير حضرت امير(ع )جاهل متنسك تشكيل مى دادند و آن دسته از خوارج كه قيام مسلحانه مى كردند از حاشيه امنيتىاين گروه در جامعه سوء استفاده مى كردند ما در عصر خود نيز اين گروه را ديده ايم چهدر قبل از انقلاب و چه بعد از پيروزى انقلاب كه در جمعهاى خصوصى و محدود ايرادهاىشرعى بر حكومت وارد مى كردند و بعد از انقلاب نيز همين شيوه را ادامه مى دهند. درمعرفى اين گروه به سخن معيار انقلايب اسلامى حضرت امام خمينى قدس سره توجه كنيد:
خون دلى كه پدر پيرتان از اين دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختى هاىديگران نخورده است وقتى شعار جدايى دين از سياست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهانغرق شدن در احكام فردى و عبادى شد و قهرا فقيه هم مجاز نبود كه از اين دايره و حصاربيرون رود و در سياست حكومت دخالت نمايد حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضيلتشد به رغم بعضى افراد روحانيت زمانى قابل احترام و تكريم بود كه حماقت ازسراپاى وجودش ببارد و الاعالم سياس و روحانى كاردان و زيرك كاسه اى زير نيمكاسه داشت و اين از مسائل رايج حوزه ها بود كه هر كس كج راه مى رفت متدين تر بود.ياد گرفتن زبان خارجى كفر و فلسفه و عرفان گناه و شرك به شمار مى رفت درمدرسه فيضيه فرزند خردسالم مرحوم مصطفى از كوزه اى آب نوشيد، كوزه را آبكشيدند، چرا كه من فلسفه مى گفتم .(315)
به هر حال جمعى از مخالفان حضرت امير(ع ) را اين گروهتشكيل مى دادند كه به دخالت امام على (ع ) درمسائل اجتماعى و حاكميت دين اعتراض داشتند به اين نمونه توجه كنيد: از جمله مخالفانحضرت امير(ع ) ابو سعيد بود درباره امام على (ع ) مى گفت : اگر على در مدينه مى ماندو به خوردن خرما قناعت مى كرد برايش بهتر بود از آنچه كه در آن وارد شده است وتلاش زياد مى كرد كه مردم از على (ع ) حمايت نكنند روزى او را ديد كه براى وضوگرفتن آب زيادى مصرف مى كند حضرت به او فرمود: آب زيادى را هدر دادى ؟! درپاسخ امير(ع ) گفت : خونهايى كه اميرالمؤ منين هدر داده است بيشتر از اينهاست ؟!
حضرت فرمود: بخاطر آن خونها غمگين هستى ؟ آرى !
حضرت فرمود: براى هميشه غمگين باش .
گفته اند به دنبال اين سخنان تا پايان عمر هميشه گرفته و غمگين بود.(316)
روشهاى كاربردى مخالفان امام على (ع )
مخالفان حضرت امير(ع ) در دوران حكومت آن حضرت از شيوه هايى استفاده مى كردند كهبا بررسى آنها و روشن شدن آن روشها و تطبيق آن روشهاى جريانهاى سياسى كشورمى توان ميزان ديندارى افراد و پايبندى آنان را به نظام اسلامى مشخص كرد و همچنينبه ميزان تاءثيرگذارى اين روشها و راههاى مقابله با آنها پى برد و اكنون بهبررسى بعضى از شيوه هايى كه مخالفان آن حضرت از آنها استفاده مى كردند مىپردازيم ؛
1. سانسور خبرى يا حقيقت پوشى
يكى از شيوه هايى كه براى منحرف كردن نسل جوان هر جامعه اى بكار مى گيرند قطعارتباط او با گذشته تاريخى اوست بطوررى كه نتواند افتخارات گذشنه ملت و مملكتخود را بداند و افتخار آفرينان حماسه هاى تاريخى را بشناسد در اين صورت الگوىتاريخى نداشته و با تبليغات مى توان براى الگوهاى جديد ارائه كرد و اين كار دراختيار صاحبان رسانه اى است . براى رسيدن به چنين هدفى چند شيوه وجود دارد:
الف : سانسور خبرى و يا حقيقت پوشى كه اصلانسل موجود را در جريان وقايع گذشته قرار ندهيم تا او از گذشته هيچ اطلاعى نداشتهباشد. مخالفان حضرت امير(ع )، مبارزات آن حضرت براى ترويج و گسترش دين ،ايثارها، رشادتها و سخنان پيامبر اسلام (به عنوان يكى از راههاى مطمئن براى شناختحقايق ) درباره او را حاضر نشدند منتشر كنند حتى در مواردى كه تحت فشار افكار عمومىقرار گرفتند تا پاسخ بدهند كه به عنوان اصحابرسول خدا آيا چنين چيزى را از رسول خدا شنيده اند نيز منكر شدند به دو نمونه از اينوقايع توجه كنيد:
روزى اميرالمؤ منين عليه السلام در مسجد كوفه براى اثبات حقانيت خود و اينكه پيامبر ازطرف خدا او را به اين مقام نصب كرده است از مردم چنين تقاضا كرد:
هر كس حديث : (( من كنت مولاه فعلى مولاه )) (هر كس من سرپرست و مولاى اويم بعد ازمن على سرپرست و مولاى اوست ) را از پيامبر(ص ) شنيده است برخيزد و در حضور اينجمع (كه زمان پيامبر اسلام را درك نكرده اند) شهادت بدهد كه پيامبر چنين چيزى رافرموده است . از حاضران 12 نفر برخاستند و شهادت دادند كه ما بوديم و شنيديم كهپيامبر اين جمله را درباره امام على (ع ) فرموده است . بعد از شهادت اين عده امام نگاهى بهجمعيت كرد ديد انس بن مالك نيز در جمع حاضر است ولى براى شهادت بلند نشده است .فرمود: انس با اينكه تو نيز جزء شاهدان بودى و در جمع حاضر بودى و از پيامبرشنيدى چرا شهادت نمى دهى ؟!
انس پاسخ داد: من پير شده ام و فراموش كرده ام .(317)
نمونه ديگر: روزى امام على (ع ) در مسجد كوفه براى اثبات نصب خود از طرفرسول خدا(ص ) به عنوان رهبر امت اسلامى از مردم چنين تقاضا كرد: هر كس حديث : من كنتمولاه را از پيامبر(ص ) شنيده ااست شهادت بدهد:
جمعى برخاستند و شهادت دادند كه پيامبر اسلام چنين حديثى را فرموده است و حضرتنگاهى به جمعيت كرد و ديد زيد بن ارقم در جمع نشسته است حضرت پرسيد تو كه اينحديث را از رسول خدا(ص ) شنيده اى ؟ ولى او حاضر نشد شهادت بدهد.(318)
ب : تحريف تاريخ : شيوه ديگرى كه براى قطع ارتباطنسل جديد با گذشته او انجام مى گيرد تحريف تاريخ است ، تحريف تاريخ با كم وزياد كردن آن و يا با جابجا كردن شخصيتهاى تاريخى انجام مى گيرد به اين صورتكه كسى كه مبارزه كرده است حذف و آن مبارزات به اسم ديگران تمام مى شود به عنواننمونه معاويه با تبليغات وسيعى كه انجام داده بود چنين وانمود كرد كه امام على (ع ) يكنيروى ضد دين ، ضد خدا، ضد انسانيت ، مخالفرسول خدا، دشمن مسلمانان و... است بطورى كه مردم در قنوت نماز او را لعن مى كردندحتى كار به جايى رساندند كه مردم از اينكه اسمشان على است خجالت مى كشيدند بهاين نمونه توجه كنيد:
حجاج از دشمنان سرسخت امام على (ع ) و آل او و شيعيان او بوده است و براى حذف نام اواز صحنه تاريخ آنچه در توان داشت بكار گرفت روزى سوار بر مركب بود شخصىجلو او را گرفت فرياد زد: اى امير پدر و مادر من مرا عاق كرده اند؟
از كجا مى گويى ؟
چون اسمم را على گذاشته اند؟!
محبتى كن و اسمم را تغيير ده او نيز چنين كرد؟!(319)
و بر عكس چنان تبليغ كردند كه معاويه محرم اسرار پيامبر اسلام (ص ) بوده است . بهيك نمونه توجه كنيد: بعد از جريان صلح امام حسن (ع )، معاويه در بازگشت به شام درحضور مردمى كه به ديدنش آمده بودند گفت : پيامبر به من فرمود: تو بعد از من بهخلافت خواهى رسيد براى مركز خلافت شام را انتخاب كن بدين خاطر من اينجا را انتخابكردم مردم ابو تراب را لعن كنيد (كنيه حضرت امير(ع )) و مردم چنين كردند. فردا معاويهنامه اى نوشت و مردم را جمع كرد و دستور داد نامه را بخوانند در بخشى از اين نامه چنينآمده است : اين نامه اى است از طرف اميرالمؤ منين معاويه صاحب وحى خدايى كه محمد(ص ) رابه رسالت برگزيد او نه مى توانست بخواند و نه مى توانست بنويسد خدا ازاهل محمد وزير امينى به عنوان كاتب وحى بر او انتخاب كرد و آن كس منم بنابراين وحىبر پيامبر نازل مى شد و من مى نوشتم و او نمى دانست كه من چه مى نويسم بين من و خداهيچكس از خلق واسطه نبود!!
حاضران همه گفتند: راست مى گويى اميرالمؤ منين ؟!(320)
2. تبليغات عليه امام على (ع )
كارى كه تبليغ ساخته است از اسلحه ساخته نيست ، تبليغ انديشه ها را تغيير مى دهد وبا تغيير انديشه ها، افراد خود مسلح مى شوند و تا آخرين نفس مى جنگند اينكه مى بينيمبنى اميه توانستند شام را عليه امام على (ع )، امام حسن (ع ) و امام حسين (ع ) بسيج كنندنتيجه تبليغات معاويه بود نتيجه تبليغات گسترده معاويه اين شد كه هر صفت زشتى رابه امام على (ع ) نسبت دادند و بر اثر تبليغات گسترده و مداوم ، مردم نيز باور كردندكه چنين است معاويه تصميم گرفته بود كينه و دشمنى با امام على (ع ) را در سراسردنياى اسلام به صورت يك فرهنگ درآورد به سخنانش گوش كنيد: (( ان قوما من بنىاميه قالوا المعاويه يا اميرالمؤ منين انك قد بلغت ما املت فلو كففت عن لعن هذاالرجل فقال لا و الله حتى يربو عليه الصغير و يهرم عليه الكبير و لا يذكر له ذاكرفضلا(321) )) : جمعى از بنى اميه به معاويه گفتند: اى اميرالمؤ منين تو كه بهآرزويت رسيدى اگر از لعن اين مرد دست بردارى بهتر است ؟ معاويه پاسخ داد، به خداقسم هرگز،!! تا اينكه كودكان بر اين شيوه تربيت شوند و بزرگان بر اين روشپير شوند و هيچ گوينده اى از فضائل او نگويد.
معاويه براى رسيدن به اين هدف تمام امكانات تبليغى حكومت خود را بكار گرفته بودآنان اهل تبليغ بودند به شهرها و روستاها اعزام مى كرد و عليه امام على (ع ) تبليغ كنندبه يك نمونه توجه كنيد: عمرو بن ثابت سوار بر مركب مى شد و در شهرها و روستاهادور مى زد و هر جايى مى رسيد مردم را جمع مى كرد و عليه امام تبليغ مى كرد و جملاتىدرباره حضرت مى گفت ابن ابى الحديد بخشى از آنها را آورده است ولى چون از ترجمهآن شرم داشتيم نياورديم .(322)
و آنان كه توان تحرك لازم براى سفر نداشتند با دادنپول و... وادار مى كرد عليه امام حديث جعل كنند. به اين جريان توجه كنيد: معاويه جمعىاز صحابه مثل ابوهريره ، عمرو بن عاص و مغيرة بن شعبه و جمعى از تابعين ازقبيل عروة بن زبير را حقوق معتنابهى برايشان در نظر گرفت كه بنشينند و عليه امامعلى (ع ) و ضرورت بيزارى از او جعل حديث كنند و احاديث را به پيامبر نسبتدهند.(323)
اثر تبليغات بنى اميه آنقدر زياد بود كه پس از مدتى مردم مدينه كه مركز اسلام ، وحىپيامبر و على (ع ) بود نه امام على (ع ) را مى شناختند و نه ازفضائل او خبر داشتند به اين نمونه توجه كنيد: عمرو بن عبد العزيز مى گويد: دردوران نوجوانى نزد يكى از فرزندان عبقه بن مسعود قرآن مى آموختم روزى در حالى كهبا بچه ها بازى مى كرديم و ضمن بازى على (ع ) را لعن مى كرديم از كنارم گذشت و ازاين رفتار من خوشش نيامد داخل مسجد شد از بچه ها جدا شدم براى درس وارد مسجد شدم همينكه مرا ديد برخاست و شروع به نماز خواندن كرد و به عنوان اعتراض به من نمازطولانى كرد تا اينكه نمازش تمام شد به او گفتم استاد چه شده است ؟
گفت : پسرم درست شنيدم كه تو امروز على را لعن مى كردى ؟!
گفتم : آرى .
گفت : از كجا فهميدى بعد از اينكه خداوند از اصحاب بدر راضى شده است بر آنان غضبكرده است تا لعن آنان جايز باشد؟
گفتم : استاد مگر على از اهل بدر بوده است ؟!
گفت : مگر نقش آفرين بدر غير از على كسى بوده است ؟
گفنم : استاد عهد مى كنيم كه ديگر على را لعن نكنيم .
گفت : واقعا دو مرتبه او را لعن نمى كنى ؟
گفتم : عهد مى كنم كه نكنم .
و چون پدرم حاكم مدينه بود و نماز جمعه مى خواند من هم در نماز جمعه شركت مى كردم مىديدم پدرم در سخنرانى بسيار تواناست ولى وقتى به قسمتى مى رسد كه مى خواهد على(ع ) را لعن كند با لكنت زبان روبرو مى شود. تعجب مى كردم كه چرا چنين مى شود تااينكه روزى به پدرم گفتم : پدر تو فصيح ترين مردم هستى چرا در خطبه نماز جمعهوقتى به لعن اين مرد مى رسى لكنت زبان مى گيرى ؟
گفت : پسرم مردمى كه پاى سخنرانى ما مى نشينند اگر آنچه ازفضائل اين مرد را كه پدرت مى داند بدانند هرگز از ما پيروى نمى كنند!
اين سخن پدرم در دلم نشست سخن قبلى معلم هم به يادم آمد بين خودم و خدا عهد كردم اگرروزى اين قدرت بدست من بيفتد لعن او را بردارم و اكنون كه به قدرت رسدم بايد اينكار را مى كردم .(324)
3. ترور شخصيت
يكى از شيوه قطع ارتباط نسل جديد با گذشته تاريخ او و نقش آفرينان آن ترورشخصيت قهرمانان است يعنى بايد تصويرى از آنان براىنسل جديد ارائه كرد كه اين تصوير با ارزشهاى ايدهآل اين نسل هماهنگ نباشد در اين صورت به دنبال آن نخواهد رفت و براى يافتن الگوتابع جو تبليغاتى كشور خواهد شد بكارگيرى اين شيوه درباره حضرت امير(ع )بقدرى زياد بود كه او را قاتل عثمان ، ضد خدا، ضدرسول خدا، بى نماز و... معرفى كردند و با اين ترور شخصيت راجع به كسى كهبيشترين سهم را در ترويج دين داشته است توانستندنسل جديد را عليه او بسيج كنند به اين جريان توجه كنيد:
هاشم بن عتبه يكى از سرداران سپاه امام على (ع ) در صفين است در يكى از عملياتهاجوانى در برابر هاشم بن عتبه قرار گرفت و با خواندن رجزى خود را چنين معرفىكرد: من بازمانده پادشاهان غسانم متدين به دين عثمانم قاريان ما به ما گفته اند كه علىقاتل عثمان است !! و با ناسزا گفتن به امام على (ع ) حملات تندى را عليه سپاه امام آغازكرد. هاشم بن عتبه با ديدن اين صحنه او را خواست و به او گفت : جوان بعد از اين دنياحساب و كتابى وجود دارد و خداوند درباره حضور تو در اين صحنه از تو بازخواستخواهد كرد از خدا بترس !!
جوان گفت : من بخاطر اين با شما مى جنگم كه شما نماز نمى خوانيد، رهبرتان نماز نمىخواند، رهبرتان عثمان را كشته است و شما نيز او را در كشتن عثمان يارى كرده ايد!!
هاشم گفت : تو با عثمان چكار دارى عثمان را اصحابرسول خدا و فرزندانشان كشته اند. آنان اهل دين و دانش هستند و كار اين دين هم به زميننمانده است . اما اينكه مى گويى رهبر ما نماز نمى خواند. لازم است بدانى بعد ازرسول خدا رهبر ما اولين كسى است كه نماز خوانده است او نزديكترين فرد بهرسول خدا(ص ) و سزاوارترين فرد به اوست او دانشمندترين فرد امت اسلامى است وآگاه ترين فرد به دين خداست ، لازم است بدانى اين گروهى كه همراه من هستنداهل شب زنده دارى ، قرآن ، دعا و... مى باشد.(325)
4. تحريف دين
يكى از ويژگيهاى منافقان اين است كه از دين استفاده ابزارى مى كنند و تا آنجا كهبتوانند آن را در راستاى رسيدن به اهداف خود بكار مى گيرند بر اين اساس از هيچ نوعتحريفى نسبت به دين اباء ندارند يكى از شيوه هاى كارى مخالفان امام على (ع ) تحريفشاءن نزول آيات قرآن بود به اين صورت كه آياتى كه درباره منافقاننازل شده بود را به امام على (ع ) نسبت مى دادند و آياتى كه درباره امام على (ع )نازل شده بودرا به دشمنان او نسبت مى دادند و به عنوان نمونه به اين دو آيه توجهكنيد:
(( و من الناس من يعجبك قوله فى الحياة الدنيا و يشهد الله على ما فى قلبه و هوالدالخصام و اذا تولى سعى فى الارض ليفسد فيها و يهلك الحرث والنسل و الله لا يحب الفساد.(326) )) گفتار برخى از مردم درباره زندگى دنيا تورا شگفت مى آورد و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه مى گيرند،حال آن كه سرسخت ترين دشمنان است و چون از پيش تو بروند مدام مى كوشد تا برزمين فساد كند و كشت و نسل را تباه سازد خداوند فساد را دوست نمى دارد.
قرطبى مى نويسد: اين آيه درباره اخنس بن شريقنازل شده است او يكى از منافقان بود خدمت رسول اكرم آمد و اظهار اسلام كرد و قسم خوردكه راست مى گويم و سپس از مدينه فرار كرد و در مسير به شترها و مزارع مسلمانانبرخورد كرد مزارع را آتش زد و شتر را پى كرد كه اين آيهنازل شد.(327)
آيه دوم : (( و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤ فبالعباد.(328) ))
بعضى از مردم در طلب خشنودى خدا جان خود را مى فروشند و خدا نسبت به بندگانشمهربان است .
قرطبى مى گويد اين آيه در شاءن على (ع ) نازل شده است زمانى كهرسول خدا(ص ) در شب هجرت او را در بستر خود خوابانيد تا امر بر كفار مشتبههشود.(329)
با اين وصف معاويه براى اينكه بتواند عليه امام على (ع ) موج تبليغى بيافريند بهسمرة بن جندب پيشنهاد كرد 100 هزار درهم بگير و تبليغ كن آيه اولى (كه دربارهمنافقين نازل شده بود) درباره على (ع ) نازل شده است و آيه دوم (كه بيانگر ايثار على(ع ) است ) درباره ابن ملجم مرادى نازل شده است ؟! سمره اين پيشنهاد را نپذيرفت معاويه200 هزار دهم پيشنهاد كرد سمره نپذيرفت معاويه 300 هزار درهم پيشنهاد كرد سمرهنپذيرفت تا اينكه معاويه 400 هزار درهم پيشنهاد كرد سمره پذيرفت و اين كار را انجامداد.(330)
5. تشويق مخالفان
يكى از شيوه هاى كارى مخالفان امام على (ع ) تشويق كسانى بود كه عليه امام تلاش مىكردند مى باشد اين تشويق با سه انگيزه انجام گرفت :
الف : تشويق خرابكاران تا در خرابكارى ثابت قدم باشند و بيشتر ضربه بزنند.
ب : تخريب روحيه طرفداران تا دست از طرفدارى بردارند.
ج : جذب نيروهاى بى تفاوت زيرا وقتى جو حاكم به سمتى رفت كه خرابكاران قهرمانملى معرفى شدند اين گروه نيز جذب اين جريانها مى شوند به اين نمونه توجه كنيد:
ابوبرده پسر ابوموسى اشعرى از مخالفان سرسخت امام على (ع ) بود روزىابوالعاديه قاتل عمار ياسر را ديد (عمار ياسر به فرمودهرسول خدا(ص ) معيار تشخيص حق و باطل بود زيرا پيامبر(ص ) درباره او فرمود: ((تقتلك الفئة الباغية )) گروه متجاوز تو را مى كشند و عمار در جنگ صفين همراه امام على(ع ) بود كه به دست سپاهيان معاويه به شهادت رسيد) به او گفت :قاتل عمار ياسر تويى ؟!
آرى .
دستت را بده دستش را گرفت و بوسيد و گفت : هرگز آتش به آن نرسد(331) . درجلسات عمومى وقتى ابوبرده ابوالعاديه را مى ديد به احترام او برمى خواست و دركنارش مى نشاند و مى گفت برادرم اينجا بنشين !!(332)
6. جلوگيرى از تثبيت مديران
يكى از چيزهايى كه حكومت را از پاى در مى آورد عدم ثبات مديريت مى باشد كه هر روزمديران عوض شوند زيرا اين كار مانع انجام كارهاى اساسى مى شود حكومت روزمرهزندگى مبتلا خواهد شد همچنين حكومت نوپاى جديد كه بر اساس عدالت اسلامى مى خواهدعمل كند نمى تواند با مديران حكومت اشرافى كار كند. يكى از شيوه هاى كارى مخالفانامام جلوگيرى از تثبيت مديران منصوب از طرف امام بود براى رسيدن به اين هدف باايجاد تظاهرات ، راه پيمايى ، جار و جنجال اين كار را به دو شيوه انجام مى دادند:
الف : جلوگيرى از ورود مديران : از شيوه هاى كارى معاويه اين بود كه به محض اطلاعاز نصب مدير جديد از طرف امام با تحريك دستجات و راه بندان و تظاهرات مانع ورودمديران منصوب از طرف امام على (ع ) به حوزه ماموريتى آنان مى شد تا مديران منصوباز طرف عثمان همچنان بر سر كار باشند در اين صورت نتيجه كار نيز مشخص بود بهاين نمونه توجه كنيد:
به دنبال به قدرت رسيدن امام ، حضرت سهل بن حنيف را به عنوان حاكم منطقه شام نصبكرد و او را روانه حوزه ماموريت خود شد جاسوسان معاويه كه اين خبر را بدست آوردهبودند، به معاويه گزارش دادند معاويه نيروهايش را بسيج كرد و در منطقه تبوك نوارمرزى شام و عربستان راه را بر سهل بن حنيف بستند!
تو كيستى ؟
سهل بن حنيف
چكاره هستى ؟
فرمانده و امير.
امير كجا؟
امير شام .
اگر عثمان تو را منصوب كرده است به منطقه خوش آمدى و اگر غير عثمان تو را نصبكرده است به همانجا كه آمدى برگرد؟!
مگر شما نشنيده ايد كه عثمان كشته شده است و اميرالمؤ منين على بن ابيطالب حاكممسلمانان است ؟
چرا همه را شنيده ايم به سوى على (ع ) برگرد؟!(333)
نمونه ديگر: عماره بن شهاب را به عنوان حاكم كوفه نصب كرد(قبل از اينكه امام به كوفه منتقل شود) او عازم منطقه شد طرفداران بنى اميه همانند موردقبل راه را بر او بستند و بدون مذاكره به او گفتند: از اينجا برگردد مردم اميرى غير ازامير عثمان نمى خواهند (كه در اين دوران ابوموسى اشعرى معروف امير كوفه بود) و اگربخواهى مقاومت كنى گردنت را مى زنيم ؟! او نيز برگشت و گزارش كار را به امام على(ع ) داد.(334)
ب : بيرون كردن مديران ثابت : مخالفان امام شيوه ديگرى كه براى عدم تثبيت مديريتكشور بكار گرفتند اين بود كه اگر مديرى مى توانست به حوزه كارى خود برسد وكار را آغاز مى كرد با جار و جنجال ، تبليغات و آشوب او را بيرون مى كردند. با ايننمونه توجه كنيد:
وقتى سپاه عايشه وارد بصره شدند عثمان بن حنيف از طرف امام حاكم بصره بود عثمان باآنان مذاكره كرد و نتيجه مذاكرات اين شد كه عثمان نامه اى به امام بنويسد و خواسته هاىآنان را مطرح و منتظر جواب باشند ولى بعد از دو روز در يك حمله غافلگيرانه عثمان رادستگير و ابتدا فرمان قتل او را صادر كردند ولى از خشم انصار ترسيدند و به عنوانشكنجه موهاى سرش را به جاى تراشيدن كندند!! محاسن و ابروها را نيز كندند و بشدتاو را كتك زدند و سپس از شهر، خارج كردند.(335)
عثمان در راه بازگشت در منطقه اى ذى قار با سپاه حضرت برخورد كرد كه به سوىبصره در حركت بود خدمت حضرت آمد و عرض كرد: اى امام روزى كه مرا به بصرهفرستادى محاسن ، ابرو و موى سر داشتم ولى اكنون كه به خدمت تو رسيدم كوسه هستم؟!
امام فرمود: تو پاداش خود را خواهى يافت ولى تعجب من از اينجاست كه ابوبكر و عمربه قدرت رسيدند اين گروه چيزى نگفتند، عثمان به قدرت رسيد و هر چه دلش خواستانجام داد اين گروه كارى نكردند ولى همين كه من به قدرت را بدست گرفتم و اين گروهبا من بيعت كردند و مى دانند كه من از آن سه نفر كمتر نيستم در عينحال بيعت مرا شكستند و مردم را عليه من تحريك كردند(336) .
7. جاسوسى براى دشمنان على (ع )
امروزه همه پى برده اند كه نقش جاسوسان در سرنگونى حكومتى كمتر از نقش نيروهاىنظامى و لشكر مهاجم دشمن نيست بلكه آن نيروى مهاجم وقتى موفق مى شود ككهجاسوسان شرايط داخلى را فراهم كنند از شيوه هاى كارى مخالفان امام على (ع ) كه درمركزحكومت او زندگى مى كردند و به ظاهر با آن حضرت بيعت كرده بودند و كسى نمىتوانست آنان را متهم به ضديت با نظام كند جاسوسى بود، آنان از اين طريق براحتىاسرار كشور را خارج و در اختيار معاويه قرار مى دهند، هم در برابر آنپول دريافت مى كردند و هم بيشترين ضربه را بر پيكر نظام اسلامى وارد مى كردندبه اين نمونه توجه كنيد:
عمارة بن عقبه برادر وليد از مخالفان سرسخت امام در كوفه بود و به حسب ظاهر با اماممخالفتى نداشت ولى اخبار كشور بخصوص مسائل مربوط به اختلافات داخلى طرفدارانامام على (ع ) را به شام مخابره مى كرد (ابن ابى الحديد يكى از نامه هاى او را به شامرا آورده است ) روزى معاويه به وليد گفت :
بالاخره برادرت راضى شد كه به عنوان جاسوس ماعمل كند وليد ضمن تاييد جاسوسى برادرش نزد معاويه از اوتجليل كرد و ضمن ارسال اشعارى او را به ادامه كار تشويق نمود.(337)
8. رشوه دادن
يكى از شيوه هاى كارى مخالفان امام براى جذب افراد و استفاده ابزارى از آنان استفادهاز رشوه دادن بود البته متناسب با افراد و روحيات آنان به آنان پيشنهاد رشوه مىكردند به يكى پول ، به يكى پست و... به دو نمونه توجه كنيد:
الف : به محض اينكه امام على (ع ) مالك اشتر را براى حكومت مصر منصوب كرد جاسوسانمعاويه گزارش اين تحول را به شام مخابره كردند معاويه دست به كار شد و مسيرحركت مالك اشتر را شناسايى و به عامل ماليات ، منطقه طى يك نامه خصوصى نوشت :مالك اشتر به سمت مصر در حركت است اگر بتوانى حذفش كنى تا زنده ام و زنده اىماليات منطقه را از تو نمى گيرم ؟!! او نيز روانه شد تا به منطقه قلزم رسيد در آنجاآنقدر ماند تا مالك اشتر به آنجا رسيد خدمت مالك اشتر آمد و خود را معرفى كرد و چنينوانمود كرد كه از ياران امام مى باشد سپس به مالك اشتر گفت :منزل ، غذا و علف براى چهارپايانت آماده است و پس از صرف غذا با نوشيدنى مسمومىمالك اشتر را به شهادت رساند(338) و روانه شام شد و گزارش عملكرد خود وقتل مالك اشتر را به معاويه رسانيد معاويه در يك سخنرانى شهادت مالك اشتر را چنينبه مردم گزارش داد: على (ع ) دو بازوى توانا داشت يك عمار ياسر كه در جنگ صفين ازاو گرفتيم و يكى مالك اشتر كه امروز از او گرفتيم .(339)
به نمونه ديگر از وعده پست توجه كنيد:
بعد از به قدرت رسيدن امام ، حضرت جمعى را به شام فرستاد تا با معاويه مذاكرهكنند پس ار مذاكره تندى كه بين آنان و معاويه در گرفت و جمعيت متفرق شدند معاويهمامورى فرستاد نزد زياد بن خصفه (رئيس قبيله اى قدرتمند بود) و خصوصى با او واردمذاكره شد و به او گفت : برادر، على (ع ) با ما قطع رحم كرده است رهبر ما را كشته وبه قاتلان عثمان پناه داده است من از تو تقاضاى كمك دارم و تعهد مى كنم بين خود و خداىخودم كه پس از پيروزى هر يك از دو ايالت (مصر، بصره ) را كه تو دوست داشتهباشى به تو واگذار مى نمايم !!
زياد گفت : با توجه به شناختى كه از خدا دارم و نعمتى كه به من داده است نمى توانمحامى ستمگران باشم و از جا برخاست (340)
9. غارت بيت المال
بدون ترديد امكانات اقتصادى در پيشبرد اهداف نقش كليدى دارند بر اين اساس يكى ازشيوه هاى مخالفان امام على (ع ) نابود كردن امكانات اقتصادى و غارت بيتالمال و انتقال آن به شام بود به عنوان نمونه :قبل از به قدرت رسيدن امام على (ع ) حاكم يمن يعلى بن منيه بود و بعد از به قدرترسيدن امام ، حضرت عبيدالله بن عباس را به عنوان حاكم جديد نصب كرد و همين كه يعلىشنيد امام حاكم جديد نصب كرده است تمام خزانه دولت را جمع آورى و به مكه فرار كردكه وقتى ابن عباس رسيد با خزانه خالى و دههامشكل روبرو شد.(341)
غارت بيت المال اختصاص به حاكمان منصوب به عثمان نداشت بلكه آنان در سايهتظاهر به حمايت از على (ع ) نيز به قدرت رسيده بودند بعد از مدتى دست به چنيناقداماتى زدند. به عنوان نمونه : امام على (ع ) حاكميت منطقه اهواز، فارس ، كرمان و... رابه عبدالله بن عباس سپرده بود او نيز زياد بن ابيه را براى منطقه كرمان و فارسنصب كرد و بعد از مدتى بيت المال را غارت و به شام پناهنده شد نامه 20 نهج البلاغهخطاب به زياد در همين راستا مى باشد(342) .
10. ايجاد ناامنى
امنيت و آرامش اساس كار هر جامعه اى محسوب مى شود و اگر دولتها نتوانند امنيت كشور راتاءمين كنند ملتها از دولتها مايوس مى شوند و دست از حمايت دولت برمى دارند و درآرزوى دولتى هستند كه امنيت را برقرار كند،حال هر كس باشد و با هر انديشه اى كه باشد. يكى از شيوه هاى مستبدين تاريخ براىبه قدرت رسيدن ايجاد ناامنى در سلب امنيت است بطورى كه مردم از وضع موجود عاصىشده و دولت خود را ناتوان مى دانند و هر كس به آنان وعده امنيت بدهد از او حمايت كنندسپس خود با چهره ناجى ملت و حامى آرامش و امنيت ، مخالف خشونت و ارعاب و... به صحنهمى آيند از شيوه هايى كه معاويه براى متلاشى كردن حكومت امام على (ع ) بكار گرفت اينبود كه پس از قرارداد آتش بس ‍ نا زمانى كه دوران راجع به مساءله بررسى واظهارنظر كنند، معاويه انسانهاى شرور و بى عاطفه اى را با امكانات فراوان و اختياراتتام به طرف مناطق تحت نفوذ امام بسيج كرد و به آنان دستور غارت ، آتش سوزى ، آدمربايى ، قتل و تجاوز داد اين گروه نيز با نيروهايى كه در اختيار داشتند غافلگيرانهحمله مى كردند. به چند نمونه توجه كنيد:
الف : در سال 39 هجرى معاويه نعمان بن بشير را با 2000 نيروى نظامى روانه منطقهعين التمر نمود او نيز پس از غارت و... به طرف شام برگشت .(343)
ب : در همين سال سفيان بن عوف را با 6000 نفر روانه منطقه هيت كرد و به او دستور دادپس از غارت هيت به طرف شهر انبار و پس از غارت آنجا به طرف شهر مدائن مى روى ؟!او نيز با 6 هزار نفر كه سپاهى گسترده بود وارد منطقه شد و با غارت ، تجاوز وقتل ، اين شهرها را يكى پس از ديگرى ويران كرد و پس از ماموريت به طرف شامبرگشت .(344)
ج : در همين سال عبدالله بن سعد را با 1700 نفر روانه منطقه تيماء كرد و به او دستورداد: در مسير خود با هر كس برخورد كردى از او بخواه كه مالياتمال خود را به تو بدهد و اگر امتناع كرد گردن او را مى زنى و پس از تيماء به طرفمكه و پس از آنجا به طرف مدينه و حجاز حركت مى كنى و دستورات را مو به مو اجرا مىكنى او نيز با اين سپاه حركت كرد و طبق دستور در مسير دهها انسان بى گناه را گردن زدو پس از غارت اين شهرها به شام بازگشت .(345)
د: در همين سال معاويه ضحاك بن قيس خون آشام معروف تاريخ را با 3000 نفر نيروىنظامى روانه واقصه كرد و به او دستور داد: به هر كس از پيروان هعلى برخورد كردىاموال او را غارت و خودش را نيز بكش او نيز در مسير چنين كرد و حتى به شيعيان على (ع )كه رحم نكرد بماند بلكه به اهل كتاب نيز رحم نكرد غارت او تا آنجا گسترده بود كهخلخال از پاى زنان نيز در مى آوردند.(346)
اثر روانى اين حملات وحشينه و غارت گران تاريخ اين بود كه وقتى اخبار آن بهكوفه رسيد حضرت خطبه 27 نهج البلاغه را بيان فرمود: حضرت در اين سخنرانىگزارشى از اين حملات به مردم مى دهد كه چگونه اين سپاه بهقتل و غارت و تجاوز پرداختند و به زنان ، پيران ، مسلمان و غيرمسلمان رحم نكرده اند وهيچ مقاومتى در برابر آنان انجام نگرفت و از اين سكوت پيروان خود بشدت مى تالد ودر اينجاست كه حضرت امير(ع ) آرزو مى كند اى كاش هرگز شما را نديده بودم .(347)
11. طرح براندازى :
هدف اصلى مخالفان امام على (ع ) سرنگونى حكومت دينى او بود و بقيه روشها به عنوانمقدمه براى رسيدن به اين هدف بكار گرفته مى شد و هنگامى كه احساس مى كردندشرايط براى يك هجوم گسترده جهت نابودى نظام اسلامى آماده است وارد مى شدند و در اينراستادر 5 سال حكومت او سه جنگ گسترده به نامجمل ، صفين و نهروان را بر امام على (ع ) تحميل كردند كه نياز به توضيح ندارد.
12. ترور فيزيكى امام
مخالفان امام وقتى از بكارگيرى همه شيوه ها براى سرنگونى حكومت آن حضرت مايوسشدند و تحمل سه جنگ پياپى با آن همه تلفات ومسائل جانبى آن و غارت ها و... راه به جايى نبردند در نهايت تصميم گرفتند اين عدالتمجسم و عصاره فضائل انسانى و اسلامى را با ترور فيزيكى از دست امت اسلامى بگيرندخفاشانى كه در روز به دليل شجاعت روبرو شدن با آن حضرت را نداشتند و در برابرمنطق قوى او حرفى براى گفتن نداشتند تصميم گرفتند در ماه خدا و دردل شب و در مسجد خانه خدا كه امن ترين مكان روى زمين است و درحال نماز كه آن عارف كامل وقتى به نماز مى ايستاد همه هستى جز خدا از انديشه او محو مىشد او را ترور كنند عامل اين ترور نيز عبدالرحمن بن ملجم مرادى بود.(348) سلام وصلوات خدا، ملائكه و انبياء و آزادگان جهان بر قاتلان او باد.

مسير نگردد به كس اين سعادت
به كعبه ولايت به مسجد شهادت

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation